به گزارش حقوق نیوز «موجی»، «دیوانه»، «روانی»، «مجنون»؛ اینها واژههایی است که جایگزین کلماتی مثل «قهرمان»، «افتخار» و «مدافعان وطن» شدهاند. حکایت جانبازان اعصاب و روان حکایت مظلومیتها و محرومیتهاست. حکایت طردشدن از خانواده و اجتماع، حکایت تنهایی و فراموشی.
یکی از مسائل و مشکلاتی که در طول جنگ و پس از جنگ و حتی سال های بعد از آن می تواند ادامه یابد مسئله بیماری روانی ناشی از جنگ است.
جنگ 8 ساله بین ایران و عراق از یک سو موجب وارد آمدن صدمات بسیار گسترده بر ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور و از سوی دیگر موجب بروز جراحات روانی متعدد شد که پس از جنگ مدتها گریبانگیر آسیبدیدگان بوده است و هنوز هم تبعات آن ادامه دارد.
جانبازان اعصاب و روان جنگ از مظلوم ترین طیف های این جامعه به شمار می روند. از آنجا که آسیب دیدگی آنها مثل جانبازان شیمیایی و قطع عضو برای عامه مردم به صورت امری خاص تلقی نمی شود، معمولاً مثل سایر جانبازان مورد توجه قرار نمی گیرند. بهبود جانباز جسمی، با درمان و عمل جراحی اگر قرار به درمان قطعی باشد حاصل می شود. اما بیماری روانی نوعاً دارای درمان قطعی نیست.
گروه جانبازان اعصاب و روان طيفی وسيع از جانبازان را با آسيب ديدگيهاي گوناگون دربر ميگيرد. شایعترین اختلال در این گروه از جانبازان PTSD یا همان اختلال استرس پس از سانحه است و تقریباً تمام جانبازان اعصاب و روان دچار این عارضه هستند که این مسئله مستقیماً ناشی از عوارض جنگ است که برای افرادی که مستقیما یا به طور غیرمستقیم در صحنه جنگ حضور داشتهاند به وجود میآید. در این اختلال فرد دچار اضطراب شدید، بیقراری، حملات ناگهانی خشم و پرخاش، بیحوصلگی و بیانگیزگی و فعالیت زیاد سیستم سمپاتیک بدن مثل تپش قلب، لرزش و عرق کردن میشود.
برای آنها بیمارستان های روانپزشکی در نظر گرفته شده است، اما به نظر میرسد مهمترین حامی این جانبازان خانوادههای آنها هستند که نیاز به حمایت و تشویق دارند تا بتوانند در منازل خود البته با کمک پزشک، مددکار و روانشناس به این دسته از اعضای خانواده خود کمک کنند.
بنابر آمار سال 1395، 218هزار و ۲۲۵ جانباز اعصاب و روان در کشور وجود دارد که ۷ هزار و ۱۴۷ جانباز اعصاب و روان با بیماری شدید روبه رو هستند که به خدمات ویژه نیازمندند.
اما متأسفانه بسیاری از این جانبازان نه تنها باید عوارض ناشی از بیماری های روحی را تحمل کنند بلکه با بی مهری از سوی جامعه ای که برای دفاع از آن سلامتی خود را فدا نمودند مواجه می شوند. آنها و خانواده هایشان از نظر وضعیت معیشتی در تنگنا قرار دارند بویژه آنکه وضعیت مراقبت از این عزیزان نیز شرایط خاصی دارد. هزینه های دارویی و اقتصادی مهم ترین مشکل جانبازان اعصاب و روان است و لزوم توجه جدی مسئولین به این مسئله ضروری است. گرانی داروها و فشارهای اقتصادی علاوه بر دیگر مشکلاتی که ناشی از شرایط خاص این جانبازان می باشد آنها را بیش از پیش در فشار قرار داده است.
بسیاری از خانوادههایی که جانبازشان بهبودی نیافته و باید مشکلات عدیده ای را تحمل کنند، کم کم خسته میشوند. آنها نمیتوانند در خانهای بدون صدا و با تلویزیونی که اغلب باید خاموش باشد زندگی کنند؛ مهمانی به خانه آنها نیاید و آنها هم به خانه کسی نروند. فرزندان، پدر پرخاشگری را میبینند که گاه رفتارهایی بسیار خشونتآمیز نشان میدهد. بعضی از جانبازان اعصاب و روان با گوشهنشینی و دوری از اجتماع یا با تنها زندگی کردن توانستهاند تا حدی آرامش را به زندگی خود برگردانند. البته این آرامش یک آرامش غیرطبیعی و نااُمیدانه است و به قیمت از دست دادن شاخصهای ریز و درشت کیفیت زندگی به دست میآید.
فردی که از ناحیه ظاهر و عضلات جانباز شده، با تمام مشکلاتی هم که دارد حداقل اعصاب و روانی سالم دارد و خانودهاش از آرامش روانی بهتری برخوردار است، اما فقط خدا میداند که در خانه جانبازان موجی چه غوغایی برپاست.
بار اصلی بیماری جانبازان اعصاب و روان بر دوش خانوادههای آنهاست که روزهای بسیار سختی را به دلیل بیماری همسر یا پدر خود سپری میکنند؛ بهگونهای که بسیاری از اوقات پیش آمده که تحمل زندگی با چنین جانبازی برای آنها خارج از توان است و در مواردی همسر جانباز از او جدا شده است.
فرزندان این جانبازان نیز با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند؛ زیرا بیماریهای اعصاب و روان روی اطرافیان نیز اثر میگذارد و احتمال ابتلای آنها به بیماریهای روحی را بالا میبرد. بهگونهای که بسیاری از فرزندان جانبازان اعصاب و روان با افسردگی، افت تحصیلی و تعارضات شدید با پدر و سایر اطرافیان دستوپنجه نرم میکنند. این مسایل ضرورت توجه هر چه بیشتر نهادهای مسئول در این رابطه را نشان میدهد تا حمایتهای مادی و بهخصوص معنوی بیشتری از این خانوادهها داشته باشند که بیش از خانوادههای سایر جانبازان در معرض بیماریهای روحی و آسیبهای اجتماعی قرار دارند.
از سوی دیگر بی مهری افراد جامعه در برابر این افراد و فراموش شدن آنها در بیمارستان ها شاید بیش از سایر مشکلات روح نازنین این افراد فداکار و دردمند را جریحه دار کند. آنها متعلق به نسلی هستند که در برابر دشمن ایستادگی کردند و سلامتی خود را در این راه فدا کردند اما مردم توجه و محبت که یکی از مهمترین نیازهای این افراد است را به دلیل غفلت و مشغله های زندگی فراموش کرده اند.
انتهای پیام
دیدگاه