امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 264218
۳۲۰۶
۲
۱
نسخه چاپی
فرقه شیرازی

تشیع و افراطی‌گری فرقه شیرازی + دو فیلم

به‌موازات جریان‌های تکفیری منتسب به اهل سنت، جریان تکفیری دیگری؛ منتسب به اهل تشیع و مدعی مرجعیت نیز با اهانت به مقدسات اهل سنت و تبلیغ خرافه‌های مذهبی منتسب به شیعه به اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی و بهانه‌تراشی به سود تکفیری‌های سنی رو آورده‌اند که محوریت آن در بیت سید صادق شیرازی مدعی مرجعیت شیعه قرار دارد

تشیع و افراطی‌گری فرقه شیرازی + دو فیلم

تشیع و افراطی‌گری فرقه شیرازی + دو فیلم

به‌موازات جریان‌های تکفیری منتسب به اهل سنت، جریان تکفیری دیگری؛ منتسب به اهل تشیع و مدعی مرجعیت نیز با اهانت به مقدسات اهل سنت و تبلیغ خرافه‌های مذهبی منتسب به شیعه به اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی و بهانه‌تراشی به سود تکفیری‌های سنی رو آورده‌اند که محوریت آن در بیت سید صادق شیرازی مدعی مرجعیت شیعه قرار دارد.

این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان، تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آنها می‌توانند با دامن زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند.

در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند امّا هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورداستفاده قرار نمی‌گرفته است، این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون‌مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آن‌ها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آن‌ها به عنوان سرمایه‌ی اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.

سوق‌دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل‌سنت

این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان، تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آن‌ها می‌توانند با دامن‌زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. از این جهت بسیاری از آموزه‌های مهم دینی، همچون توحید و نبوت، توسط این جریان مورد غفلت واقع شده و پیروان این جریان، به این اصول عقاید اسلامی نیز تنها از نگاه اختلاف مذهبی شیعه و سنی نگریسته و لذا پاسخی مناسب و منطقی در برابر شبهات دیگران ارائه نمی‌کنند. افزون بر این، اگرچه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً به طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل‌سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آن‌ها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید.

 اصل‌کردن فروع و فرع ساختن اصول

همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند به وسیله‌ی آن‌ها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فرا خوانند. نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آن‌ها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر درباره این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آن‌ها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم علیه‌السلام و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین (علیه‌اسلام) از مطالبی نیستند که علمای فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهارنظر علمی پیرامون آن‌ها مورد لعن و دشنام واقع شوند و گفته‌های آن‌ها مخالفت با امام حسین (علیه‌السلام) تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود. 

دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی

اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند و حتی با این عنوان دشمنی و مخاصمه‌ی خویش با اهل سنت را توجیه می‌کند، اما در رفتار و عمل، همسو و هم‌جهت با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آن‌ها وجود دارد. توضیح بیشتر این‌که جریان وهابیت افزون بر انحراف فکری و برداشت‌های ناصواب از شریعت اسلام و آموزه‌های دینی، در انحراف شدید رفتاری به سر برده و با مطلق‌گرایی و انحصارگرایی شدید دینی کوچک‌ترین مخالفت با اندیشه‌های خویش را عامل خروج از مسیر شریعت و کفر دیگران می‌داند. از همین‌رو وهابیت نه‌تنها به تکفیر شیعه و دشمنی با آن می‌پردازند، بلکه دیگر مسلمانان را نیز منحرف دانسته و ابایی در تکفیر آن‌ها نیز ندارند. جریان افراط‌گرای شیعه نیز همچون وهابیت کم‌ترین زاویه با اندیشه‌های خویش را برنتافته و با معرفی افکار و حتی عادات التقاطی خویش به عنوان یک معیار برای پذیرش شریعت، تکفیر و تفسیق مسلمانان و حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار داده است. 

 فرقه‌سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع

بعد از به‌وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهاییت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این ‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادره‌ی نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را فرقه‌هایی منحرف و جداشده از تشیع معرفی کنند. چنان‌که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم که مزدورانی در خارج با استفاده از ابزارهای فراوان رسانه‌ای، ضمن ترویج افراط‌گرایی در تشیع، شیعیان مخالف خویش را با عناوینی همچون بتریه، دجالیه، بکریه، عمریه و … مورد خطاب قرار داده و از دایره تشیع خارج می‌دانند. 

 ترویج روحیه اخباری‌گری

اخباریون گروهی از شیعیان بودند که در به‌دست آوردن احکام فقهی تنها به روایات و احادیث اکتفا می‌نمودند و منکر اجتهاد و کاربرد قواعد اصول فقه در استنباط شرعی بودند. از نگاه اخباری‌ها ظواهر قرآن، حجت نبوده و کسی جز ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) قادر به فهم و تفسیر قرآن نیست. افزون بر این، آن‌ها معتقدند عقل حق دخالت در احکام شرع را ندارد و اساساً شرع آمده است تا باب عقل را مسدود کند. اصطلاح اخباریون معمولاً در مقابل اصولیون به کار می‌رود که آن‌ها معتقدند که در استنباط احکام شرعی اسلام به استناد ادله تفصیلی از قرآن، سنت، عقل و اجماع می‌توان عمل کرد. همچنین اصولیون از علم اصول فقه و قواعد عقلی آن در استنباط احکام از روایات و به‌دست آوردن احکام شرعی بهره می‌برند. با این توضیح مشخص شد که از اصطلاح اخباری‌گری بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شده است و اگر کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است. با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری همچنان زنده است و کسانی هستند که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند ولی عملاً در سایر موضوعات اخباری‌گری را طریقه‌ی خویش قرار داده‌اند. به دیگر سخن این عده جمود، تحجر و بسته ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصه‌ی دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین این عده همانند اخباریون بدون بررسی سندی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آن‌ها است. متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه‌ی اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند؛ چنانچه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده و -نعوذ بالله- با عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود. فراموش نکنیم که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) پیش از این هشدارهای کافی و لازم را در پیام منشور روحانیت برای خواص انقلاب بیان نموده بودند و با بیان این هشدار که «طلاب عزیز لحظه‏‌ای از فکر این مارهای خوش‌‌خط‌ و خال کوتاهی نکنند، این‌ها مروّج اسلام آمریکایی‏اند و دشمن "رسول اللَّه". در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‏‌ها را حفظ نمود.» 
این فرقه انحرافی، صاحب چندین شبکه ماهواره‌ای با نام گرانقدر خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) است که از طریق آن به اختلاف‌افکنی میان مذاهب اسلامی و توهین به چهره‌های مشهور این مذاهب می‌پردازند. برخی از این شبکه‌ها از لندن اداره می‌شوند. 

ارائه چهره‌ای غیبی و دست‌نیافتی از شریعت اسلام

این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و آموزه‌های دینی اسلام را به‌گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نمایند که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به عنوان «دین آخرت» شناخته شود. در همین‌راستا این جریان با بیانِ فسلفه دین، مخالف بوده و با بیان تفاسیری غیبی از آموزه‌های اجتماعی دین اسلام آن‌ها را بی‌ارزش می‌سازند. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین (علیه‌السلام) تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیه خداوند به ایشان الهام شده بود، وظیفه‌ی شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی است، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین (علیه‌السلام) و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیری غیبی و ورامادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید. 

سیاست‌زدگی در عین ترویج شعار «جدایی دین از سیاست»

جریان افراط‌گرای تشیع اگرچه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آن‌ها نیز همسو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با آن نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. به دیگر سخن، این شعار آن‌ها خود یک شعار سیاسی است و برای توجیه سلطه‌ی طاغوت‌ها بر مسلمانان به وجود آمده است، زیرا این جریان در مواردی که طبق اصول مذهبی و دینی باید موضع‌گیری در مقابل طاغوت‌های زمان داشته باشند با عنوان «جدایی دین از سیاست» از آن سر باز می‌زنند، ولی در مقابل جریان انقلابی مردم مسلمان ایران با عنوان عمل به وظیفه‌ی دینی شدیدترین موضع‌گیری‌ها را دارند. 
در این‌باره نیز امام خمینی (قدس سره) در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند: «در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است! … خون‌ دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود … ترویج تفکر "شاه سایه خداست" و یا با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد و از همه شکننده‌تر، شعار گمراه‏‌کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) باطل است و هزاران "إن قُلت" دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آن‌ها را گرفت.»
این سخنان و درد دل‌های امام راحل هنگامی برای ما روشن می‌شود که در فتنه سال ۱۳۸۸ این جریان‌های افراط‌گرا، بی‌حرمتی‌هایی را که به اسلام و مقدسات آن صورت گرفت و از جمله شکسته‌شدن حرمت روز عاشورا را ندیدند، اما در مقابل، با عنوان دلسوزی برای منافقین و گروه‌های معاندی همچون بهائیت، ملی‌گراها و … برخورد جمهوری اسلامی را با آن‌ها محکوم نمودند. 

تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند

این جریان از یک‌سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به عنوان مرجع معرفی می‌نماید که بهره‌ی کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی‌دارند. در بیانی دقیق‌تر باید گفت این جریان درصدد است که محوریت سنجش اعلمیت و فقاهت مراجع را از مجامع علمی حوزه خارج نموده و با واگذاری آن به دست مردم، با ابزارهای رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها شخصیت‌های مورد نظر خویش را به عنوان مرجعیت شیعه غالب نماید. در همین راستا شاهد آنیم که مرجعیت در میان این جریان‌ها حالت موروثی به خود گرفته و در یک خاندان خاص تبلیغ می‌شود، آن گونه مراجع این جریان پیش از وفات، مقدمات به مرجعیت رسیدن یکی از اعضای خانواده خویش را فراهم می‌نماید، اگرچه فرد مورد نظر از دید فضلای حوزه‌های علمیه، شروط علمی و اجتماعی لازم را برای عنوان مرجعیت را نداشته باشد. 
آنچه گذشت بیان مختصری از برخی ابزارها و سرمایه‌های جریان افراط‌گرای شیعه بود که این جریان با استفاده از آن‌ها به تبلیغ خویش و مبارزه با جریان اصیل شیعه می‌پردازند، هرچه هست مبارزه فرهنگی با این جریان نیاز به شناخت بهتر و بیشتر این ابزارها و راه‌کارهای مقابله با آن‌ها دارد.



۱ دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید