درک نیاز طرفین یک رابطه به خلوت و تنهایی خاص خود از ملزومات هر ارتباط موفقی است.
به طور کلی یکی از عوامل مهم در تقویت روابط دوستانه احترامی است که افراد حاضر در آن ها به خلوت و تنهایی یکدیگر احترام می گذارند.
یک ارتباط متعادل همان طور که به همراهی طرفین رابطه نیاز دارد، نیازمند آن نیز هست که هر یک از دو طرف گاهی فرد مقابل را تنها گذاشته و به او اجازه بدهند که در خلوت و تنهایی خود باشد.
یکی از نشانه های ارتباط رشد یافته این است که اگر دوستی برای مدت زمانی محدود از ما جدا شود، آرامشمان مختل نگردد.
در روابط زناشویی از آنجایی که این نوع ارتباط نزدیک ترین ارتباط ممکن بین دو انسان است معمولا طرفین رابطه اصل را بر در کنار هم بودن گذاشته و به اشتباه فکر می کنند که هر میزان دوری از طرف مقابل و تنها گذاشتن اش به معنای مشکلی در ارتباط است. به همین خاطر در روابط زناشویی آگاهی از نیازی که هر فرد به خلوت و تنهایی خاص خود دارد بسیار مهم تر از سایر روابط است چرا که در سایر روابط دوستانه طرفین رابطه به واسطه ی کار و مشغله ی شخصی که دارند معمولا به دفعات کمی یکدیگر را می بینند و جدایی مورد نیازشان از طرف مقابل به طور طبیعی اتفاق می افتد.
در روابط زناشویی به دلیل نزدیکی بیش از حد این امکان وجود دارد که دو طرف آن قدر در کنار هم باشند که احساس خفگی کنند.
9 دلیل برای نیاز افراد به خلوت و تنهایی
بطور کلی 9 دلیل برای نیاز افراد به خلوت و تنهایی وجود دارد:
۱. تنها ماندن ذهن را شفاف میکند
در زندگیمان مدام در حال گوش دادن و شنیدن هستیم. رسانهها، همکاران، دوستان و خانوادهمان؛ همهی این صداها باعث میشوند نظراتمان راجع به دنیای اطرافمان شکل بگیرد. وقتی زمانی را صرف تنهایی کنیم، میتوانیم ذهنمان را از تمام این حرفها و سرو صداها خالی کنیم و به صدای درونمان امکان شنیده شدن بدهیم.
۲. خلوت و تنهایی باعث پرورش خلاقیت میشود
خلاقیت وقتی بروز میکند که ذهنمان برای کاوش و جنبش آزاد باشد. وقتی تنها هستیم، دیگر خبری از رقابت افکار و برنامهها در ذهنمان وجود ندارد، و به همین دلیل ذهنمان میتواند آزادانه در مسیر الهاماتِ درست به پرواز درآید.
۳. تنها ماندن باعث ایجاد اعتماد به نفس میشود
ایجاد اعتماد به نفس تحت تاثیر عوامل متعدد خارجی، کار دشواری است. تنها ماندن به صدای حقیقی درونمان این امکان را میدهد تا بر اساس ارزشهای واقعیمان مسیر درست را به ما نشان دهد. وقتی بر اساس خواستههای واقعیمان قدم برداریم و از اطراف تاثیر نپذیریم، صدای درونی حقیقیمان قویتر و ثابتقدمتر میشود.
۴. تنها ماندن حس استقلال را تقویت میکند
اندیشه و انجام کار به صورت مستقل از تکیهگاههای همیشگیمان، کلید رسیدن به یک زندگی خوب و موفق است. وقتی لحظاتی را در تنهایی میگذرانیم، به خودمان این امکان را میدهیم تا به اهدافی بیندیشیم و جان دهیم که باعث میشوند بتوانیم مستقل از دیگران به تکامل برسیم.
۵. خلوت و تنهایی باعث روشن شدن برداشتمان از زندگی میشود
برداشتمان از زندگی بر اساس تجربهها و هیجانهای لحظهایمان شکل میگیرد. وقتی لحظهای تمامِ تجربههای پیشین را از درونمان خارج میکنیم و رها از تاثیرات و هیجانهای اطراف، سبک بال در دنیای تنهاییمان پرواز میکنیم، میتوانیم قضاوتهای اولیهمان از زندگی را دوباره بررسی و تمام نقاط تاریکاش را برای خودمان شفاف کنیم.
۶. تنها ماندن استرس و اضطراب را کاهش میدهد
استرس و اضطراب به دلیل انتظارات تحمیلی از خارج به وجود میآید. وقتی لحظاتی را به تنهایی میگذرانیم، میتوانیم این انتظارات را از زاویهای متفاوت مشاهده کنیم، و اهمیت کاذبشان را درونمان کاهش دهیم.
۷. تنها ماندن باعث ایجاد اولویتبندی در زندگی میشود
ارزیابی دائم آنچه برایمان در زندگی اهمیت دارد، کار بسیار مهمی است. بهترین راه برای شناخت خودمان و خواستههای مهم زندگیمان این است که اندکی تنها بمانیم. بدون آنکه رقابتِ اولویتهای تحمیلی از جانب دیگران ذهنمان را پر کنند، در تنهایی میتوانیم به احساسات و شور و علایق واقعی درونمان دست یابیم.
۸. خلوت و تنهایی بهرهوری را بالا میبرد
وقتی تنها هستیم و میتوانیم به آرزوها و اهداف و اولویتهای واقعیمان بیندیشیم، شور و هیجان واقعیمان فوران میکنند. این هیجانها، انگیزهای میشوند برای هدایتمان به سوی انجام اعمال خاصی که ما را به آن اهداف و اولویتها میرسانند. برای انجام کار مشتاقمان میکنند و به ما انرژی انجام اموری را میدهند تا بتوانیم از طریق آنها به برنامههای بزرگ زندگیمان برسیم.
۹. خلوت و تنهایی باعث تقویت روابطمان میشود
میخواهید باور کنید یا خیر، ولی تنها ماندن روابطمان با آدمهای مهم زندگیمان را مستحکمتر و قویتر میکند. وقتی زمانی را برای درک و ارزشدهی به خواستههای درونیمان داشته باشیم، میتوانیم دیگران را بهتر درک کنیم و به آنها ارزش دهیم.
دیدگاه