معضل کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست واقعیت تلخ بسیاری از جوامع یا کشورهاست که ریشههای آن به نهاد خانواده و جامعه بازمیگردد.
تعریف کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست
کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست به کودکانی گفته میشود که والدین خود را بر اثر حوادثی همچون تصادفات رانندگی یا مرگ از دست دادهاند یا دارای والدینی هستند که رفتار مناسبی با فرزندان خود ندارند.
بنابراین تعریف کودک بد سرپرست و کودک بی سرپرست متفاوت است و در کنار شباهتهایی که دارند، تفاوتهایی نیز دارند.
بی سرپرست به آن دسته از کودکان گفته می شود که بنا به دلایلی والدین خود را از دست دادهاند یا اینکه والدین، آنها را رها کرده اند.
بدسرپرست به کودکانی گفته می شود که به دلایل مختلف از حمایت، مراقبت و نگهداری موثر توسط خانواده محروم هستند و مورد غفلت خانواده (جسمی، روانی یا هردو) قرار میگیرند.
یکی از مشکلات اجتماعی وجود کودکانی است که به دلایلی از جمله فوت پدر و مادر، ازدواج مجدد والدین، فقر، بیماریهای لاعلاج والدین و ... بی سرپرست شده اند.
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست از حضور تربیتی، روان شناختی، حمایت مؤثر والدین و نیز از مزایای زندگی در خانواده محروم هستند.
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بیشتر از کودکان دیگر به خدمات روانشناختی و روانشناسی احتیاج دارند. بسیاری از احساسات در این کودکان آسیب دیده و دچار مشکل شده است. آن ها احساس خشم و فقدان را به طور جدی تجربه می کنند و مستعد انواع بزهکاری هستند، به همین جهت اگر مشکلات کودکان درمان نشود آسیب ها از خانواده به جامعه کشیده می شود.
کودکانی که از فقدان خانواده یا خانوادههای نامناسب و بد رنج میبرند در آینده ممکن است در دوران تحصیل و مراحل زندگی خود باز بمانند و دچار بحران شخصیت و عدم توانایی برقراری ارتباط با اطرافیان خود شوند. از علائم دیگر و بحرانهایی که فقدان والدین یا کودکان بدسرپرست احتمال میرود از خود نشان میدهند افسردگی، وابستگی دلهره آمیز، ترس، گریههای شبانه، شب ادراری، عدم اعتماد به نفس، وابستگیهای پی درپی به افراد مختلف و توانایی ضعیف برای برقراری با محیط اجتماعی است.
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بیشتر از کودکان دیگر به خدمات روانشناختی و روانشناسی احتیاج دارند. بسیاری از احساسات در این کودکان آسیب دیده و دچار مشکل شده است. آن ها احساس خشم و فقدان را به طور جدی تجربه می کنند و مستعد انواع بزهکاری هستند، به همین جهت اگر مشکلات کودکان درمان نشود آسیب ها از خانواده به جامعه کشیده می شود .
شایع ترین مشکل در میان این کودکان، افسردگی است که میزان آن ۴۰ درصد بیشتر از کودکان عادی است. کودکانی که در مراکز نگهداری شبانه روزی بزرگ می شوند از فرصت های طبیعی برای ابراز محبت نسبت به دیگران و مورد محبت واقع شدن محروم می مانند .
میزان ابتلاء به نافرمانی مقابله ای یا همان لجبازی در کودکان بدسرپرست بسیار بیشتر از کودکانی است که در محیط خانواده بزرگ می شوند .
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست که از عاطفه ی مادرانه و عشق و روابط صمیمی والدین محروم بوده اند، غالبا از اختلالات عاطفی ، ناایمنی ، احساس وابستگی یا طرد ، گروه گریزی یا گروه گرایی ها رنج می برند و به صورت جدی نیازمند ارتباط عاطفی هستند .
عوامل موثر بر بی سرپرستی و بدسرپرستی کودکان
- اعتیاد به مواد والدین
- الکلیسم والدین
- فوت والدین
- زندانی شدن والدین
- فقر خانواده
- طلاق والدین
- غیبت یکی از والدین
- ابتلای والدین به بیماری لاعلاج جسمانی یا اختلال روانی
تاریخچه حمایت از کودکان بیسرپرست
مسائل اجتماعی مانند فقر،بیماری و بیسرپرستی،بـیکاری، فـحشا، بـردگی و...همواره در تاریخ زندگی انسانها وجود داشته است.
مشکل کودکان بیسرپرست نیز دارای تاریخچهای بسیار طـولانی بـوده و بیشک از زمانی که بشر زندگی اجتماعی اختیار کرده، با این معضل نیز روبـهرو بـوده اسـت. لیکن موضوع اصلی چگونگی و نحوه برخورد و رسیدگی جامعه به آنها است. روند تاریخی حمایت از کـودکان بـیسرپرست از گذشتههای دور تاکنون چشماندازها و افقهای روشنی برای پژوهش های اجتماعی - روانی ایجاد میکند. در ذیـل بـه تـاریخچه ی حمایت از کودکان بیسرپرست در جهان و ایران میپردازیم.
تاریخچه حمایت از کودکان بیسرپرست در جهان
تا قرن سیزده میلادی، نشانهای که حاکی از وضـعیت قـانونی کـلی و مشخص پیرامون حمایت از ایتام باشد، موجود نیست.مسئله حمایت از کودکان بیسرپرست هـمانند دیـگر مشکلات فراوان دوران کلیسائی، دستخوش اوضاع آشفتهای بود.
طیّ قرون 14 و 15 میلادی، بیتوجهی به کودکان و نتیجتا رهـا کـردن آنها امری عادی بود و بسیاری از آنان مورد غفلت قرار میگرفتند، به بـردگی فـروخته میشدند یا در صومعهها و یتیمخانهها رها میشدند...ایـن نـوع بـرخورد با کودکان تا قرون 17 و 18 ادامه داشت. نـخستین قـانونی که موضوع کودکان بیسرپرست در آن تأکید شده بود در آغاز قرن 17 میلادی تحت عنوان «قـانون فـقرای الیزابت اوّل» در انگلیس اجرا شد.
ویـژگی دوران پس از رنـسانس، تغییرات فـراوانی را در سـاخت خـانوادهها پدید آورد. با شکلگیری نهادها و مؤسسات اجـتماعی-رفـاهی که به جهت ارائه رفاه اجتماعی به وجود آمده بودند، خود به خـود حـجم زیادی از وظایف تربیتی خانوادهها کاهش یـافت و به همراه آن مـشکلات اجـتماعی دیگر نظیر پیشرفت صنایع و تـکنولوژی، افـزایش جمعیت، کاهش مرگ و میر کودکان به لحاظ بهبود بهداشت در سطح جهانی، جنگهای مـختلف، وضـعیت کودکان بیخانمان را با شدت حـادتری نـشان داد و نـتیجتا با نزول امـکانات جـوابگویی به مسائل کودکان بـیسرپرست، زنـان بیسرپرست و...،اروپای قرن هجدهم با مشکلات عمیق ناشی از ضایعات اجتماعی-اخلاقی گروههای آسیبپذیر مواجه شـد.
پس از رو در روئی غـرب با بحرانهای یاد شده،هریک از کـشورها مـتناسب با امـکانات و ویـژگی مـسئله درصدد برآمدند مؤسسات و نـهادهائی به منظور کمک به کودکان بیسرپرست ایجاد کنند.تاریخ قرون اخیر در این کشورها و بخصوص انـگلستان،نـشاندهندهء تلاشهایی است که به صورت مـحلهای یـا در سـطح کـشورها بـرای حل مشکلات بـه عـمل آمده است.
نخستین مؤسسه حمایتی مخصوص کودکان بیسرپرست، در سال 1740 میلادی در امریکا ایجاد شد. این دارالایتام از نـظر تـاریخی،در اروپای صـنعتی میتواند جزو نخستین مراکز حمایتی ایتام بـاشد. مـؤسسه فـوق نـگهداری از کـودکانی را بـرعهده داشت، که غالبا به علل فوت، جدایی، فقر و خودداری از مسئولیت در پرورش و نگهداری از طرف والدین، بیسرپرست بودند.
تاریخ اجتماعی فرانسه نیز،دارای تجربیات غنی و آکادمیک در خصوص تأمین اجتماعی کـودکان بیسرپرست میباشد. در ابتدا، در کشور فرانسه مراکز پرورشگاهی به وفور یافت میشد و کودکان بیسرپرست در زمرهء افرادی بودند که در این گونه مراکز نگهداری میشدند. کمکم شکل کمکهای اجتماعی تغییر یافت و دولت ضمن نـگهداری ایـن کودکان به طور شبانهروزی،با توجه به اصول کلی تأمین اجتماعی،همّ خود را بر حفظ بافت خانواده و نهایتا پرورش ایتام در خانوادهها متمرکز کرد.
تاریخچه حمایت از کودکان بیسرپرست در ایران
ایران قبل از اسلام، به هنگامی کـه جـامعه در دوران خاصی از زندگی اجتماعی بوده، نسبت به سایر کشورها از فرهنگی قابل ملاحظه در آن زمان برخوردار بوده است. ایران پیش از اسلام جامعهای طبقاتی بود. اشراف، کـشاورزان، جـنگاوران،کارگران و پیشهوران هریک از طبقهای را تـشکیل مـیدادند.در زمان حکومت ساسانیان که تقریبا مقارن ظهور اسلام بود،کلیه خصلتهای ارزشی طبقات جامعه حفظ میشد و نفوذ به طبقات دیگر غیرممکن بود.
یتیمان طـبقات فـقیر،نه تنها از درد یتیمی رنـج مـیبردند بلکه نمیتوانستند،از امکانات اجتماعی برای پیشرفت مادی و معنوی خود استفاده کنند.با تمام تبعیضاتی که به تمام معنی دربارهء ایتام فقیر و ناتوان اعمال میشد،جامعه عاری از وجود مراکزی جهت حـفظ و نـگهداری کودکان بیسرپرست بود و خانوادهها بنا بر سنتهای دیرینه مذهبی،کودکان یتیم یکدیگر را حمایت میکردند.بعد از ظهور و گسترش اسلام در ایران،تعلیمات مذهبی اسلام باعث شد تا نیکوکاران هرچه بیشتر به امـور مـالی و معنوی مـحرومان بویژه ایتام،توجه کنند،و افراد خیّر، موقوفاتی جهت کمک به فقرا و مستمندان هدیه کنند.
در زمان شاه طـهماسب صفوی، پرورشگاهی جهت سرپرستی ایتام در کاشان تأسیس شد.
فکر ایجاد پرورشـگاه،پس از دوران سـلطنت صـفویه،در زمان حکومت قاجاریه نیز مطرح بود.در ایران آن زمان،ما به نمونههایی از پرورشگاههای خیریه کوچک و خصوصی بـرمیخوریم کـه برای افراد یتیم در شهرستانهایی:مثل قم (پرورشگاه محمدی)،رشت (پرورشگاه یتیمان)،بابل(دارالایـتام بـابل)،تـهران(پرورشگاه جعفری)و دهها پرورشگاه کوچک دیگر با نظارت مردم خیر تشکیل شد،این پرورشگاهها،خـطرات وسیع پرورشگاههای بزرگ را نداشتند بخصوص که مشکلات اساسی پرورشگاه وقتی است که کـودکان نوزاد از شیرخوارگی در این مـراکز نـگهداری شده و دور از نظام خانوادگی رشد مییابند.
افراد نیکوکار نیز از طریق موقوفات،موجب سرعت بخشیدن در کارهای خیر میشدند و مراکزی را به منظور پرورشگاه وقف میکردند.
«هنگامیکه در سال 1296 شمسی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران بـنیانگذاری شد،در کنار وظایفی که تشکیلات همانند آن در سراسر جهان به عهده میگیرند،برای خود وظیفههای دیگری نیز در نظر گرفت که از آن جمله میتوان به تأسیس پرورشگاهها اشاره کرد.»
براساس اولین قانون بلدی شـهرداری کـشور،(مصوب سال 1325 قمری 1285 شمسی) اولین دار الایتام(پرورشگاه)در سال 1298 شمسی در دروازه قزوین و نخستین دار الرضاعه (شیرخوارگاه)در دروازه دولت تهران ایجاد شد.در سال 1324 شمسی بنگاه مستقل معاونت عمومی شامل بهداری تهران،تیمارستان،دار الایتام و نوانخانه در محل شـهرداری تـشکیل شد که این بنگاه نام دار الایتام گشایش یافته در سال 1298 را به«بنگاه مستقل پرورشگاه کودکان»تبدیل کرد.ولی شیرخوارگاه کماکان به فعالیت خود به شکلی قبلی ادامه داد.در سال 1332 شمسی محلی بـه نـام بنگاه پرورش کودک نزدیک شهر ری ایجاد شد که در سال 1341 شمسی پس از ادغام با اولین دارالایتامی که در سال 1298 شمسی در تهران تأسیس شده بود سازمان تربیتی شهر تهران را به وجود آورد.در سال 1344 شـمسی«سـازمان تـربیتی شهر تهران»با اساسنامه جـدید تـبدیل بـه«سازمان تربیتی شهرداری پایتخت»گردید.و بالاخره در سال 1349 شمسی شورای عالی سازمان تربیتی شهرداری پایتخت تصمیم گرفت که نام«پرورشگاه»را به «شـبانهروزی»تـغییر دهـد.
به طور کلی، فعالیتهای شیرخوارگاهها و پرورشگاهها و مراکز مـتشابه وابـسته به جمعیت هلال احمر(شیر و خورشید سرخ سابق) و مؤسسات خیریه غیردولتی، در سالهای بعد از شهریور ماه 1320 آغاز شد. در سال 1337، مـراکز رفـاه خـانواده نیز جهت بازتوانی خانوادههای نیازمند و بیسرپرست فعالیتهای مختلفی را شروع کـرد. دولت پس از سالها ارائه رفاه اجتماعی به نیازمندان، علیالخصوص کودکان بـیسرپرست، تـصمیم گـرفت تا به جای پراکندگی خدمات رفاهی به صورتهای مختلف، کلیه آنـها را در یـک مجموعه متمرکز کرده و برنامههای لازم را تدوین کرد. «لذا در سال 1345 دولت،گروه برنامهریزی تأمین اجتماعی را ایجاد کرد و بـه ایـن مـنظور در همان سال فصل جدیدی به نام فصل تأمین و رفاه اجتماعی در قانون و بـرنامه چـهارم کـشور به تصویب رسید.
سازمان بهزیستی در سال 1359 تأسیس شد. خدمات عمده بهزیستی شامل خدمات حـمایتی(رفـاهی)، تـوانبخشی و بازسازی و بازپروری است، که از طریق مجتمعهای حمایتی و مراکز توانبخشی و بازسازی و بازپروری به عرضه خـدمات اقـدام میکند.
فعالیتهای سازمان براساس دو هدف پیشگیری و حمایتی در مورد خاص ایتام و یا کودکان بـیسرپرست، در جـریان اسـت. سازمان برای حمایت و خودکفائی خانوادههای بیسرپرست دارای مجتمعهای خدمات حمایتی است که تحت نظر مـعاونت حـمایتی سازمان بهزیستی فعالیت میکنند. در حقیقت،ایجاد مجتمعهای خدمات حمایتی، خود نوعی پیشگیری از جـریان ورود افـراد بـه پرورشگاه است.
مجتمع خدمات حمایتی، به عنوان یک واحد اجرایی، چندین وظیفه حمایتی نظیر حـمایت از خـانوادههای بیسرپرست، ایجاد مهدکودک، برنامه نگهداری از، فرزندان بیسرپرست، آموزش فنی و حرفهای، برنامههای ویـژه نـوجوانان و جـوانان (فوقبرنامه)و برنامه حمایتی روستایی در مورد مددجویان انجام دهد.
کودکانی که در مجتمعهای حمایتی نگهداری میشوند بـدون پدر و مـادر هـستند و یا افرادی میباشند که کسی را ندارند و هنوز وضع آنها کاملا روشن نـیست. کـودکان بیسرپرستی که در شبانهروزیهای مستقل نگهداری میشوند به علل مختلف نظیر: اعتیاد و زندانی بودن و فوت والدین تـحت سـرپرستی قرار میگیرند
۲ دیدگاه