امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 265313
۱۱۲۰۷
۸
۰
نسخه چاپی
آشنایی زدایی یا defamiliarization

تعریف آشنایی زدایی یا defamiliarization چیست؟

آشنایی زدایی شامل تمهیدات و شگردها و فنونی است که زبان شعر را برای مخاطبان بیگانه می سازد و با عادتهای زبانی مخاطبان مخالفت می کند.

تعریف آشنایی زدایی یا defamiliarization چیست؟

آشنایی زدایی یا defamiliarization اصطلاحی عمدتاً مورد استفاده منتقدان ادبی فرمالیست، از جمله ویکتور اشکلوفسکی، رومان یاکوبسون و دیگر اعضای حلقه های فرمالیستی شورویایی و چک در دهه های بیست و سی. از نظر این منتقدان، کارکرد اصلی زبان شاعرانه آشنایی زدایی از شیوه های به‌هنجار (روزمره یا معمول) ادراک ما است. این کار با استفاده از طیف گسترده‌یی از تمهیدات به لحاظ زبانی نا‌به‌هنجار - استعاره و کنایه، نمادگرایی، قافیه، ضرباهنگ، وزن و الگوسازی های پیچیده ی آوایی و معنایی - و به منظور جلب توجه بیش تر ما به خود آن تمهیدات و نیز به امکانات نویافته ی تجربه‌یی که در جهت ارائه‌ی آن عمل می کنند، صورت می گیرد.

تعریف آشنایی زدایی

آشنایی زدایی یعنی تازه و نو، و غریبه و متفاوت كردن آنچه آشنا و شناخته شده است؛ در اصطلاح یكی از تكنیك‌های ادبی است كه اول بار در مكتب شكل گرایانِ (فرمالیست‌های) روس مطرح شد و یكی از مهمترین نظریه‌های این مكتب محسوب می‌شود. بنابراین نظریه، وظیفه شاعر و یا هنرمند این است كه با غریبه كردن مفاهیم آشنا و مشكل كردن فرم‌ها و افزودن بر دشواری، مدت زمان درك خواننده را طولانی‌تر كرده و لحظه‌ ادراك را به تعویق بیندازد، بدین سان باعث ایجاد لذت و ذوق ادبی گردد.

 آشنایی زدایی شامل تمهیدات و شگردها و فنونی است که زبان شعر را برای مخاطبان بیگانه می سازد و با عادتهای زبانی مخاطبان مخالفت می کند.

همان گونه که بیان شد، ریشه ی مطرح شدن آشنایی زدایی یا هنجار گریزی در شعر و داستان به نظریات فرمالیست های روسی بر می گردد. فرمالیست جریانی بود که در قرن بیستم میلادی در برابر محتواگرایان به وجود آمد. فرمالیست ها به ادبیات به عنوان صورت محض نگاه می کردند و برای آنها ساخت واژه ها اهمیت داشت.

واژه روسی ostannenja معادل فارسیِ آشنایی زدایی و عادت زدایی یا defamiliarization  را برای آن وضع کرده اند، برای نخستین بار ویکتور شکلوفسکی در سال 1917 به کار برد.

آشنایی زدایی در واقع تکنیک هنری است برای آنکه خواننده به زبان توجه کند، معنا در شعر رنگ ببازد، خواننده از معنا به سوی زبان و عناصر زبانی روی آورد و به سوی دریافتی نزدیکتر و ناب تر از تجربه هدایت شود؛ بدین ترتیب معنا در خدمت زبان قرار می گیرد.

شکلوفسکی و دیگر فرمالیست‌ها کارکرد ادبیات را آشنایی ­زدایی می‌دانستند و اعلام می‌کردند که فصل مشترک همه عناصر ادبیات، تأثیر «غریبه کننده» estranging یا «آشنایی ­زداینده» defamiliarizing آن‌ها است چرا که تکرار به عنوان جزئی از زندگی، به سرعت زندگی ما انسان‌ها را عادت ­زده می‌کند، چندان که آگاهی‌مان را نسبت به محیط اطراف مرده می‌سازد و این هنر است که با بکارگیری تمهیدات «بازدارنده» یا «کنُدکننده»، به اشیاء جانی تازه می‌بخشد و آن‌ها را «قابل درک ­تر» و آگاهی ما را نسبت به آن‌ها کامل‌تر و نزدیک‌تر می‌کند.

در حقیقت وظیفه هنر و ادبیات، کشف دوباره موجودیتِ اجسام، اشیاء و پدیده‌هاست. در زبان هنجار و عادی، دریافت ما از واقعیت، بی ­روح و «خودکار» می‌شود و وظیفه ادبیات این است که ما را قادر سازد تا به کمک عناصر ادبی، در برابر واقعیت‌ها و اشیاء و پدیده ­های طبیعت، دریافتی متفاوت داشته باشیم؛ بنابراین، واکنش‌های معمول، عادی و ایستای ما در برابر این واقعیت‌ها و پدیده­ های طبیعت، جانی دوباره می‌یابند.

آشنایى زدایى به عقیده شکلوفسکى، تمامى شگردها و فنونى را در برمى گیرد که مؤلف آگاهانه از آنها سود مى جوید تا جهان متن را به چشم مخاطبان بیگانه بنمایاند. نویسنده به جاى مفاهیم آشنا، واژگان، شیوه بیان یا نشانه هاى ناشناخته را به کار مى گیرد. این ترفند البته درك دلالت هاى معنایى اثر را بسیار دشوار مى کند و موضوع را چنان جلوه مى دهد که گویى از این پیش تر وجود نداشته است. هدف بیان زیبایى شناسى در این حالت نه روشن کردن فورى و مستقیم معنا بلکه آفرینش حس تازه، ویژه و نیرومندى است که خود آفریننده معانى تازه مى شود.

راجر فالر می گوید: کهنه و عادی را باید چنان به زبان آورد که گویی تازه و غریب است، انسان باید در مسائل معمول و متداول چنان سخن بگوید که گویی ناآشناست.

تعریف آشنایی زدایی یا defamiliarization چیست؟

انواع آشنایی زدایی

یکی از دلایلی که بر اهمیت آشنایی زدایی می‌افزاید، آن است که به بخش یا بخش‌هایی از متن منحصر نمی‌شود، بلکه بخش‌های مختلف و متعدد متن را در بر می‌گیرد، و از آنجایی که پیکره متن از کلمات و جملات تشکیل می‌شود، آشنایی ­زدایی می‌تواند در بخش زیادی از این کلمات و جملات بیاید. به همین جهت می‌توان آشنایی­ زدایی را به دو نوع اساسی تقسیم کرد، که همه انواع آشنایی­ زدایی در آن بگنجد.

نوع اول به جوهر ماده زبانی مربوط است؛ که جان کوهن آن را «آشنایی­ زدایی استبدالی یا جایگزینی» نامیده است. نوع دوم به ترکیب کلمه با کلمات دیگر در سیاق مربوط است، سیاقی که گاه طولانی و گاهی کوتاه است. و این نوع آشنایی­ زدایی «ترکیبی یا ساختاری» نام دارد.

الف: آشنایی زدایی جایگزینی

این نوع آشنایی ­زدایی فضا و اختیارات زیادی را در اختیار شاعر قرار می‌دهد تا به زبان دلخواه خود جهت بیان مقاصدش دست یابد. اساس این نوع آشنایی­ زدایی بر پایه استعاره می‌چرخد. کوهن برای بیان این نوع از آشنایی­ زدایی به این مثال از والری اشاره می‌کند‌: «این صفحه آرامی که کبوتران بر آن راه می‌روند» و در ادامه توضیح می‌دهد‌: «صفحه آرام» در سیاق قصیده یعنی «دریا» و منظور از«کبوتران»، «کشتی‌ها»ی روی آن است، و اگر به جای صفحةه آرام و کبوتران، دریا و کشتی‌ها می‌آمد، هیچ گونه شاعریتی در آن نبود، شعر از زمانی آغاز شد که دریا، «صفحه» نامیده شد و کشتی‌ها، کبوتران. 

این مسأله نزد کوهن شکستن قانون زبان است؛ یعنی آشنایی­ زدایی زبانی، و می‌توان آن را طبق نامگذاری بلاغت، صورت و شکل بلاغی خواند، و تنها آشنایی ­زدایی است که می‌تواند زمینه را برای رسیدن شعریت به موضوع واقعی‌اش مهیا سازد.

هرچند کوهن در اینجا به استعاره تصریح نکرده، ولی در جای دیگری، سبب برتری شعر را استعاره می‌داند و می‌گوید: سرچشمه اصلی هر نوع شعری، مجازِ مجازها، یعنی استعاره است. و استعاره در نظر او غایت و هدف صورت و شکل است.

کوهن نخستین کسی نیست که به استعاره توجه کرد، چرا که در نقد غربی از ارسطو گرفته تا ناقدان امروزین، همگی نگاهی خاص به استعاره دارند. ارسطو می‌گوید: برترین اسلوب‌ها، اسلوب استعاره است ... و این اسلوبی است که شخص نمی‌تواند به تنهایی آن را بکار گیرد و نشانه فطری (الموهبه) بودن است.

ب: آشنایی زدایی ساختاری (ترکیبی)

عناصر زبان چه منطوق و چه مکتوب، تابع حاکمیت ماهیت زبانند و متناسب با «قواعد همنشینی زبان» در کنار هم قرار می‌گیرند، که از آن به محور ترکیب زبان تعبیر می‌شود. این نوع آشنایی ­زدایی از بهم خوردنِ ترکیب معمولِ زبان معیار، حاصل می‌شود، می‌دانیم که ساختار عبارت ادبی به طور کلی و عبارت شعری به طور خاص، با ساختار عبارت در سخن معمولی و یا نثر علمی متفاوت است.

در حالی که کلمات سخن معمولی یا نثر علمی، مفرد باشند یا در ترکیب جمله بکار رفته باشند، تقریباً از ارزش جمال شناسیک خالی ­اند، عبارت ادبی یا ساختار ادبی می‌تواند در هر رابطه­ ای از روابطش، ارزش یا ارزش‌های جمال شناسیکی را با خود داشته باشد. خالق حقیقی کسی است که توانایی ایجاد زبان جمال شناسیک را داشته باشد، به طوری که از چارچوب آشنا و مألوف بگذرد و پیش بینی خواننده را غیر ممکن سازد و او را در انتظار همیشگی برای ساختاری جدید قرار دهد.

 از نظر کوهن، شاعر با سخنش شاعر است نه با فکر کردنش و احساسش، او خالق کلمات است نه افکار. و نبوغ او به ابداع و آفرینش زبانی او بر می ­گردد و غیر قابل ترجمه بودن شعر نیز این مسأله را تأکید می‌کند.

البته نباید به ظاهر کلام بسنده شود و این گمان بوجود آید که شعر از اندیشه خالی است، چرا که این گمان جزو مغالطه به حساب می‌آید.

منابع

آشنایی زدایی در مقالات شمس | نفیسه نصیری | زهرا عامری | ششمین همایش ملی پژوهش های ادبی 1391

فرهنگ اندیشه انتقادی از روشنگری تا پسامدرنیته

آشنایی زدایی و نقش آن در خلق شعر | غلامعباس رضایی هفتادر و دیگران | ادب عربی | شماره 2 | پاییز و زمستان 1392

روش های آشنایی زدایی در شعر صائب تبریزی | نرگس اسکویی | پژوهش نامه فرهنگ و ادب

رویکرد آشنایی زدایی در فرایند ارتباط تصویری حوزه تصویرسازی تبلیغاتی | میترا معنوی راد | سعیده عنبر دباغیان | نشریه هنرهای زیبا شماره 1 | بهار 1393

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید