امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 265392
۴۹۶۶
۲
۰
نسخه چاپی
ویلهلم دیلتای

دیدگاه های ویلهلم دیلتای درباره هرمنوتیک

ویلهلم دیلتای هرمنوتیک را به عنوان شیوه و مبنایی برای علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی در نظر می گیرد. هرچند دیلتای اقتباسات فراوان از شلایر ماخر داشت و مانند او بر تلاش برای فهمیدن نیت مولف تاکید می کرد اما رابطه ی آهنین میان اثر مولف و نیت و ذهن مولف را نمی پذیرفت. زیرا چنین اعتقادی را به عقیده ی او باید نوعی بی توجهی به تاثیرات خارجی دانست

دیدگاه های ویلهلم دیلتای درباره هرمنوتیک

ویلهلم دیلتای و هرمنوتیک

ویلهلم دیلتای هرمنوتیک را به عنوان شیوه و مبنایی برای علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی در نظر می گیرد.

ویلهلم دیلتای هرمنوتیک را به عنوان شیوه و مبنایی برای علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی در نظر می گیرد. هرچند دیلتای اقتباسات فراوان از شلایر ماخر داشت و مانند او بر تلاش برای فهمیدن نیت مولف تاکید می کرد اما رابطه ی آهنین میان اثر مولف و نیت و ذهن مولف را نمی پذیرفت. زیرا چنین اعتقادی را به عقیده ی او باید نوعی بی توجهی به تاثیرات خارجی دانست.

او معتقد به رشد مولف در پروسه ی تاریخی فهم بود، در حالی که دیدگاه شلایر ماخر و تاکید او بر لزوم فهم نیت مولف، با این اعتقاد دیلتای در تهافت بود.

هرمنوتیک دیلتای، مبتنی بر تمایز قاطع بین روشهای علوم انسانی و فرهنگی، با علوم طبیعی است. به نظر دیلتای تفاوتی فراوان میان این دو وجود دارد:

روش خاص علوم انسانی فهمیدن است؛ در حالی که روش علوم طبیعی تبیین است؛ دانشمندان طبیعی حوادث را به کمک استخدام قوانین کلی، تبیین می کند؛ در حالی که مورخ نه چنین قوانینی را کشف می کند و نه به استخدام در می آورد. همچنین بر خلاف حوادث طبیعی که به مدد تکرار، آزموده می شوند شناخت حوادث تکرارناپذیر تاریخ، تنها با روش فهم و تفسیر میسر است.

این فهم و تفسیر از طریق کشف نیات، اهداف، آرزوها، منشو شخصیت شازنده های تاریخ صورت می گیرد. اعمال بشری بر خلاف اعمال طبیعت، بطن یا باطن دارند، که می توان آن را فهمید. قوانین عام که به کار دانشمندان طبیعت می آید در دسترس انسان شناس و مورخ نیست؛ او باید شخصیت کسانی را که عامل حوادث تاریخی بوده اند، به نوعی کشف کند و با این کشفِ انسانی، نیات آنها و خود آنها را بفهمد.

دیلتای از دو نوع فهم سخن می گوید: یکی، فهم تجلیات و ظهورات ساده، نظیر تکلم، و دیگر، اشکال برتر فهم، که با کل‌های پیچیده نظیر حیات و یا اثر هنری سروکار دارد. در فهم‌های پیچیده اغلب اجزا و قسمت هایی که قابل فهم نیستند با توجه به کل اثر یا متن فهمیده یا تفسیر می شوند. به نظر دیلتای گاه مفسر در یک اثر مثلاً یک اثر هنری با ژرفایی از تجربه ی زندگی هنرمند یا مولف روبه رو می شود و تحلیلی از اعماق باطن و ناخودآگاه او با الهام از همین اثر ارائه می دهد که ذهن خودِ صاحب اثر از آن بی خبر بوده است. او می گوید: هدف اصلی هرمنوتیک درک کاملتری از مولف - به وسیله متن - است به گونه ای که او خود را چنین درک نکرده باشد.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید