امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 266312
۴۵۰۶
۲
۰
نسخه چاپی

زندگینامه علی‌اکبر دهخدا | آثار علی اکبر دهخدا | یاد آر ز شمع مرده یاد آر از دهخدا

دهخدا در استبداد صغیر محمدعلی شاهی عازم اروپا شد و چندی در پاریس با محمد قزوینی معاشرت داشت و سپس به ایوردن سویس رفت و در آنجا سه شماره از صوراسرافیل را منتشر کرد و در سومین شماره آن شعر معروف یاد آر ز شمع مرده یاد آر را در رثای دوست شهیدش میرزا جهانگیرخان سرود

زندگینامه علی‌اکبر دهخدا | آثار علی اکبر دهخدا | یاد آر ز شمع مرده یاد آر از دهخدا

علی اکبر دهخدا که او را بواسطه اثر مشهورش لغت نامه دهخدا می شناسیم یکی از بزرگان فرهنگ و ادب ایران می باشد.

زندگینامه علی اکبر دهخدا

علی اکبر دهخدا در سال 1259 ش. در تهران چشم به جهان گشود. پدرش دهخدا خان باباخان از ملاکان قزوین بود که پیش از ولادت دهخدا از قزوین به تهران آمد. هنگامی که دهخدا 10 ساله بود، پدرش را از دست داد. مادرش او را برای تعلیم نزد شیخ غلامحسین بروجردی گذاشت و دهخدا زبان عربی علوم دینی را فرا گرفت. سپس برای ادامه تحصیل به مدرسه سیاسی تهران وارد شد.

معلم ادبیات او در این مدرسه محمدعلی فروغی پدر ذکاء‌الملک فروغی و موسس روزنامه تربیت بود. او گاهی تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدای جوان می گذاشت. دهخدا در این ایام از حسن همجواری با حاج شیخ هادی نجم‌آبادی استفاده می کرد و از محضر او بهره‌یاب می شد.

دهخدا ضمناً به تحصیل زبان فرانسه هم همت گماشت و حتی مدت دو سال را به همراهی معاون‌الدوله غفاری مامور خدمت در اروپا شد و در وین اقامت گزید و با زبان فرانسه و علوم جدید از نزدیک آشنا شد. دهخدا هنگامی که به ایران بازگشت، هنگامه مشروطیت در گرفته بود، از این رو یا جهانگیرخان مدیر روزنامه صوراسرافیل مرتبط شد و با او در انتشار این روزنامه همکاری کرد. او در این روزنامه بخش چرند و پرند را با امضای دخو نوشت و این نوشته ها سبکب نو در نثر فارسی گشود. دهخدا مطالب دیگری هم با اسامی مستعار در این روزنامه می نوشت.

دهخدا در استبداد صغیر محمدعلی شاهی عازم اروپا شد و چندی در پاریس با محمد قزوینی معاشرت داشت و سپس به ایوردن سویس رفت و در آنجا سه شماره از صوراسرافیل را منتشر کرد و در سومین شماره آن شعر معروف یاد آر ز شمع مرده یاد آر را در رثای دوست شهیدش میرزا جهانگیرخان سرود. سپس از سویس به استانبول رفت و در آنجا با کمک شماری از ایرانیان روزنامه سروش را انتشار داد و حدود 15 شماره از آن را منتشر کرد. پس از بازگشت مشروطیت و فرار محمدعلی شاه و سرکوب مستبدان، دهخدا به تهران بازگشت و از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و وارد مجلس شد.

دهخدا در اثنای جنگ جهانی اول در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری گوشه انزوا برگزید و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و تمامی توان خود را صرف خدمات علمی و ادبی و فرهنگی کرد.

مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران را بر عهده داشت. از آن زمان به بعد زندگی خود را وقف تحقیق و تتبع و تحریر لغت نامه دهخدا کرد.

دهخدا در روز دوشنبه 17 اسفند 1334 در تهران چشم از جهان فرو بست و در گورستان ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.

زندگینامه علی‌اکبر دهخدا | آثار علی اکبر دهخدا | یاد آر ز شمع مرده یاد آر از دهخدا

آثار علی اکبر دهخدا

- امثال و حکم

- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان از منتسکیو

- ترجمه روح القوانین منتسکیو

- فرهنگ فرانسه به فارسی

- ابوریحان بیرونی

- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو

- تصحیح دیوان مسعود سعد سلمان

- دیوان سوزنی سمرقندی

- لغت فرس اسدی طوسی

- صحاح الفرس

- دیوان ابن یمین

- تصحیح یوسف و زلیخا و مجموعه مقالات طنزآمیز با عنوان چرند و پرند

- پندها و کلمات قصار

- دیوان شعر دهخدا

- اثر سترگ لغت نامه دهخدا.

شعر معروف یاد آر ز شمع مرده یاد آر از دهخدا

ای مرغ سحر! چو این شب تار / بگذاشت ز سر سیاهکاری،
وز نفحه ی روح بخش اسحار / رفت از سر خفتگان خماری،
بگشود گره ز زلف زرتار / محبوبه ی نیلگون عماری،
یزدان به کمال شد پدیدار / و اهریمن زشتخو حصاری ،
یاد آر ز شمع مرده یاد آر

ای مونس یوسف اندرین بند / تعبیر عیان چو شد ترا خواب،
دل پر ز شعف، لب از شکرخند / محسود عدو، به کام اصحاب ،
رفتی برِ یار و خویش و پیوند / آزادتر از نسیم و مهتاب،
زان کو همه شام با تو یک چند / در آرزوی وصال احباب ،
اختر به سحر شمرده یاد آر

چون باغ شود دوباره خرّم / ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم / آفاق، نگار خانه ی چین،
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم / تو داده ز کف زمام تمکین

ز آن نوگل پیشرس که در غم / ناداده به نار شوق تسکین،
از سردی دی فسرده، یاد آر

ای همره تیهِ پور عمران / بگذشت چو این سنین معدود،
و آن شاهد نغز بزم عرفان / بنمود چو وعدِ خویش مشهود،
وز مذبح زر چو شد به کیوان / هر صبح شمیم عنبر و عود،
زان کو به گناهِ قوم نادان / در حسرت روی ارض موعود،
بر بادیه جان سپرده ، یاد آر

چون گشت ز نو زمانه آباد / ای کودک دوره ی طلائی
وز طاعت بندگان خود شاد / بگرفت ز سر خدا ، خدائی ،
نه رسم ارم ، نه اسم شدّاد، / گِل بست زبان ژاژخائی ،
زان کس که ز نوک تیغ جلاد / مأخوذ به جرم حق ستائی
پیمانه ی وصل خورده یاد آر

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید