امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 266656
۱۵۹۵۳
۶
۰
نسخه چاپی

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

معماری عالی ترین نمونه ی هنری هخامنشیان است. هخامنشیان در عرصه ی وسیع سرزمین خود از مهارت و استادی هنرمندان ممالک زیر فرمان خویش بهره می گرفتند از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تاثیر سایر ملل نیز دیده می شود.

معماری در دوره هخامنشیان

شاهان هخامنشی در مراکز حکومت و پایتختهای خود مانند پاسارگاد، شوش، همدان و تخت جمشید اقدام به ساختن کاخ‌های بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقی مانده‌اند. ستون‌ها و سرستون‌های باقیمانده از پایتخت‌های هخامنشیان نمونه ی بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا می کند.

سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سرانسان و تن گاو و بال عقاب و گوش گاو هستند. ته‌ستونها هم با خطوط میخی فارسی باستان نوشته هایی دیده می شود.

شیارهای ستون ها بلندی و زیبایی خاصی به آنها می دهد. نقش برجسته های اطراف صفه و پله های تخت جمشید عظمت و قدرت هنر ایران آن دوره را نشان می دهد. اما مهمترین آثار ساختمانی این دوران، کاخ‌ها، آرامگاه ها و آتشگاه هاست.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

پاسارگاد

کوروش، نخستین پادشاه هخامنشی، پاسارگاد را پایتخت کشور اعلام کرد. او در سال 550 ق.م دستور احداث مجموعه ای از چند کاخ، آتشکده و مقبره ی خویش را صادر کرد. کاخ های این مجموعه به نام های کاخ پذیرایی یا بارِ عام، کاخ اختصاصی و کاخ شرقی مشهور هستند و هریک دارای ابعادی وسیع اند و بر سکویی سنگی بنا شده اند.

مجتمع کاخ ها در پارکی وسیع با آبراه و آب نماها محصورند. کاخ بار عام شامل تالار مرکزی و ایوانهایی در چهار طرف است، تالار مرکزی این کاخ مرتفع تر از بخش های جانبی بوده است، کاخ اختصاصی کوروش شامل تالار مرکزی، ایوان ها و اطاق های جانبی است. کاخ شرقی که به نام دروازه پاسارگاد نیز مشهور است دارای تالار مرکزی بوده و جمعاً هشت ستون مرتفع در دو ردیف، سقف چوبی آن را نگاه داشته است.

از درگاه شمال شرقی این کاخ تنها یک جرز سنگی باقیمانده که بر آن نقش برجسته ی معروف به نقش انسان چهاربال حجاری شده است. این نقش قدیمیترین حجاری از دوره هخامنشی است که از کوروش تاکنون یافت شده است.

طرز لباس و تاج و هیئت آن با هیچ یک از نقوش برجسته ی پاسارگاد و تخت جمشید شباهت ندارد و خود تصویری منحصربفرد و ممتاز است و از همین جهت می توان حدس زد که ساختمان این کاخ بر دو کاخ پیشین تقدم داشته است زیرا نقوش قصر اختصاصی، شبیه نقوش تخت جمشید نیز است.

حجاری نامبرده در اثر مرور زمان و تاثیر عوامل طبیعی ظرافت، تجسم و برجستگی خود را از دست داده است و از آن همه تزیینات، گل، حاشیه و ریزه‌کاری ها که روی لباس و بال و تاج آن کاربندی شده شبهی بیش نمانده است.

طرح لباس شبیه لباسهای ایلامی است که تا بالای قوزک پا کشیده شده است و حواشی آن با گلهای کوچک هشت برگ یا زورت تزیین شده است. دستها به حال نیاز و دعا بلند است و چوبی که شاید به برسَم باشد در دست دارد. حلقه حلقه بودن موهای سر شبیه حجاریهای تخت جمشید است.

بر تارک او دو چیز شبیه شاخ دیده می شود که روی سه گل مخروطی شکل شبیه به تاج نمایان است که بیشتر از نشانه های مصری ترکیب یافته است، برخی از مورخان این نقش برجستگی را کوروش کبیر یعنی همان ذوالقرنین (صاحب دو شاخ) مذکور در قرآن مجید می دانند.

قسمت جالب و دیدنی در این نقش برجسته بالها است که دو تا به طرف بالا و دو بال روی پایین نقش شده است و موجب این تصور می شود که آن را یکی از مظاهر نیک و خدای خیر و فروهر، کوروش دانست زیرا آنچه تاریخ قضاوت کرده است کوروش از شخصیتهای بزرگ اخلاقی و روحانی جهان قدیم است که در تمام تواریخ گذشته از او به نیکی یاد شده است و فضایل و مکارم اخلاقی او را همه ستوده اند و چنین به نظر می رسد که شاید مقصد سازنده این نقش نمایاندن روح و مقام معنوی کوروش بوده است.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ شوش

در زمانی که پاسارگاد همچنان آبادان بود، داریوش هخامنشی تصمیم گرفت شوش را پایتخت خود قرار دهد. وی در آنجا دست به ساختن کاخ شاهی زد.

طرز ساختمان شوش با ساختمانهای دیگر هخامنشی شباهت دارد جز این که تاثیر سبک بناهای ایلامی در آن آشکار است. با در نظر گرفتن اقلیم این منطقه بیشتر مصالح ساختمانی آن از خشت و آجر تهیه شده است و همچنین در ساخت کاخهای داریوش هنرمندانی از دیگر ملل دخالت داشته اند.

به طوری که داریوش خود در لوحه ای که در شوش کشف شده، می گوید، در بنای قصر او صنتعتگران بابلی، مادی، لیدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست به شوش آورده می شده است.

در عملیات حفاری که توسط مارسل دیولافو‌آی فرانسوی و همسرش در شوش انجام شد مقدار زیادی آجرهای لعابدار کشف شد که بیشتر آنها مربوط به کاخ آپادانای شوش هستند. با این آجرهای لعابدار رنگین به صورت پانل دیوارها را تزیین می کردند.

نقوش حاصله از این آجرهای لعابدار و یا کاشی ها عبارت‌اند از سربازان جاویدان یا نگهبانان شوش در لباسهای رنگین و درخشان و مجموعه ای از حیوانات مثل ردیف شیرها، گاوها، اسب و حیوانات تلفیقی که از تالار آپادانا به دست آمده اند.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ تخت جمشید

ظاهراً کاخ شوش پایان یافته بود که داریوش هخامنشی در موطن اصلی خود، در مجاور و در دامنه ی کوه رحمت در منطقه فارس، کاخ عظیم معروف به تخت جمشید را بنا نهاد. تخت جمشید یکی از بزرگترین و وسیعترین بناهایی است که قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است و دارای سقف و ستونهای چوبی بسیار بوده است. در تکمیل این بنای عظیم اکثر پادشاهان هخامنشی بعد از داریوش به گونه ای دخالت داشته اند.

کاخ‌های تخت جمشید همانند دیگر بناهای این عصر مانند پاسارگاد، شوش و اکباتان یا همدان امروزی از بهترین و با شکوه ترین نمونه ی ساختمان های ستوندار هستند.درباره کاخهای ستوندار این دوره نکته قابل توجه آن است که تناسب ستونها در این بناها مخصوص معماری ایرانی است.

این ستونها که کشیده ترین نوع ستون در معماری دنیای باستان است غالباً دارای ارتفاع معادل چهارده برابر قطر ستون هستند، در حالی که در دیگر نقاط جهان باستان، بلندی ستون به بیش از هشت برابر قطر آن نمی رسد.

در نتیجه ی کاوش های باستان شناسی در صفه تخت جمشید و یا به گفته یونانیان پرسپولیس این کاخ ها شناخته شده اند:

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ آپادانا

این کاخ به کاخ بارعام شاهان هخامنشی معروف است و مخصوص پذیرایی میهمانان شاهنشاه بوده است، لوحهای طلا و نقره که در گوشه های این تالار در زیر خاک پیدا شده نشان می دهد که سازنده ی آن بنا داریوش اول است. آپادانا دو پلکان اصلی دارد یکی در شمال و دیگری در شرق، دیواره ی این پله ها با نقوش برجسته ی بسیار زیبا تزیین شده اند، در دو مثلثی که در دو طرف دیواره ی پلکان به وجود آمده جنگ شیر با گاو دیده می شود در حالی که اطراف این دو حیوان درختان سر و نقش شده اند.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ صدستون

کاخ یا تالار صدستون در قسمت شمال شرقی تخت جمشید واقع شده و دارای پلانی مربع شکل و صدستون بوده و به همین مناسبت به این نام معروف شده است.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ سه دروازه

کاخ سه دروازه یا اطاق شورا همان طور که از مفهوم این کلمه پیداست، این تالار سه در داشته است. دروازه های بزرگ سنگی در شمال، جنوب و شرق قرار دارند. این کاخ تقریباً در وسط صفه تخت جمشید جای دارد.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ تچر

یا کاخ زمستانی داریوش، نام این کاخ را داریوش تچر نوشته و احتمالاً معنی زمستان می دهد و از زیباترین و محکمترین کاخهای تخت جمشید است. برخلاف ساختمانهای دیگر تخت جمشید کاخ تچر رو به جنوب است.

مجموع این کاخ مرکب از یک تالار مرکزی مربع شکل است که یک ایوان ستوندار در مقابل آن قرار دارد و سه اطاق کوچک در کنار آن واقع شده است. سقف تالار مرکزی روی سه ردیف چهارستونی قرار گرفته و خود تالار دارای شش درگاه است.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ هدیش

یا کاخ خشایارشاه، این کاخ زیبا را کاخ کوچک خشایارشاه نیز گفته اند که دارای یک تالار مرکزی مربع با 36 ستون یعنی 6 ردیف در 6 ردیف است و یک ایوان ستوندار با دو ردیف شش ستونی در مقابل آن قرار گرفته است. چون ساقه ستونها از چوب بوده از بین رفته و فقط ته ستونها باقیمانده است.

تالار مرکزی پنج دروازه دارد و دو پنجره در طرف جنوب تالار باز می شود. تزیین تمام دروازه ها به هم شبیه است، هنگامی که پادشاه وارد کاخی می شود یا از آن خارج می شود دو خادم در پشت سر او هستند که چتر را در بالای سرش نگاه می دارند یا مجمر عود یا عطردان در دست دارند.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کاخ خزانه

این کاخ به شکل مربع مستطیل است و چند تالار ستوندار دارد و سقف آن روی ستونهای چوبی قرار داسته است. امروز فقط پایه ی ستونها که از سنگ بوده بر جا مانده است. کنار دیوار شرقی این کاخ تخته سنگی بزرگی است که داریوش را نشان می دهد. این کاخ در جنوب شرقی صفه تخت جمشید ساخته شده است.

در این صفه بزرگ و در هیچ کدام از بناهای آن بنای مذهبی حتی آتشدان یا آتشگاه موجود نیست و دلیلش عدم استفاده ی هخامنشیان از ساختمانهای مذهبی در این فضاست.

در صفه ی تخت جمشید علاوه بر کاخهای مذکور، مجموعه ی ساختمانهایی دیگر با نامهای سربازخانه و ساخلو و اطاقهای زیادی که در کنار هم قرار گرفته اند موجود است. به طور کلی می توان گفت که ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول یعنی در حدود 518 ق.م شروع شد.

به دستور این پادشاه تختگاه آماده شد و روی آن تختگاه تالار آپادانا، پله های اصلی و تچر را ساختند و تالارهای حرم شاهنشاهی را پی ریزی کردند. پسر داریوش، خشایارشاه اول، سر در ورودی تخت جمشید و تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صدستون را ریخت و طرح ساختمانی حرم را تغییر داد.

جانشین خشایارشاه، اردشیر اول، تالار صدستون را تمام را کرد. پس از وی در آن تالار فقط تغییر و تعمیر جزیی به عمل آمد. اردشیر سوم نیز ساختمان کاخ را شروع کرد که ناتمام ماند و در واقع ساختمان تخت جمشید هیچ وقت به پایان نرسید.

در شناخت کلی این صفه عظیم و باستانی باید گفت تخت جمشید پایتخت تشریفاتی هخامنشیان و محل دیدارهای رسمی و محل برگزاری جشن نوروزگان نیز بوده است. در این مجموعه ی بناهای باشکوه، تاثیر هنری اورارتوها، هیتیت ها، بابلی ها، ایلامیها، یونانیها، مصریها، آشوری ها ودیگر ملتها دیده می شود اما یگانگی و نظم استوار هنر هخامنشی را در بر دارد.

در مناظر تخت جمشید هرگز از جنگ و پیروزی صحبت نمی شود بلکه نقش برجستگیها نمایشگر اطاعت همه ی اقوام تابع ایران است. در نقش برجستگیهای تخت جمشید نقوش سواره و زن وجود ندارد. نقش مردها در تخت جمشید که از اقوام تابعه هستند با ریش نقش شده است.

این نماینده های ملل مختلف بهترین محصول ایالت خود را به عنوان هدیه برای شاه آورده اند. اشخاص نشان داده شده همه نیمرخ هستند و هیچگاه از روبرو نقش نشده اند. صحنه های روحی اشخاص دیده نمی شود یعنی در چهره ها خشم و خوشحالی، شادی و بی تفاوتی نمی بینیم. همه یک جور هستند.

مقابر دوره ی هخامنشیان

از این دوره دو نوع مقبره شناخته می شود یکی به شکل اطاق و دیگری به صورت دخمه هایی که در کوه سنگی حجاری شده اند. از نوع اول باید به آرامگاه کوروش هخامنشی که شبیه به ساختمان زیگورات است اشاره کرد.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

آرامگاه کوروش

آرامگاه کوروش در پاسارگاد واقع شده و بنایی است چهار ضلعی که روی صفه شش طبقه ای از سنگ استوار شده، به طوری که آرامگاه شکل یک هرم را پیدا کرده است. این بنا از تخته سنگهای بزرگ سفید ساخته شده و دارای در بزرگی از سنگ در سمت مغرب بوده که امروز از میان رفته است.

اطاق آرامگاه که بر حسب گفته ی مورخین جسد کوروش در آن قرار گرفته بود بیشتر از شش متر مربع وسعت ندارد و سقف آن از دو پارچه سنگ مسقف شده است و تا کف اطاق 10 و 3 متر ارتفاع دارد.

سنگهای بزرگی که در این بنا به کار رفته همه با بست های آهنی به یکدیگر مربوط شده است.

بلندی آرامگاه، از پایه ی سکو یا صفه تا انتهای خرپشته ی مثلثی بام، در حدود 11 متر است. درون آرامگاه هیچ گونه نوشته قدیمی موجود نیست اما به طوری که مورخین یونانی چون استرابون، آریان و پلوتارک نوشته اند دو لوح میخی در داخل قبر بوده است با این مضمون که، ای انسان هر که باشی و از هر جا که بیایی زیرا می دانم که خواهی آمد، من کوروشم که برای پارسیها این دولت وسیع را بنا کرده ام پس بدین مشتی خاک که تن مرا می پوشاند رشگ مبر.

در دوره ی اسلامی که این قبر به صورت مسجد درآمده بر دیوار جنوبی داخلی آن محرابی درآورده اند. در حاشیه ی دور محراب چهار آیه ی اول سوره فتح با خط ثلث معمولی نقش شده است که به زحمت حروفی از آن را می توان خواند. این مقبره به نام قبر مادر سلیمان هم شهرت دارد چرا که، نام قبر مادر سلیمان در آن روزگار مانع از خراب شدن این آرامگاه می شده است.

در سال 1337 خورشیدی هنگام تعمیر و تمیزکاری سقف خرپشته دو قبر مخفی در بالا، یعنی در داخل سقف کشف شد . راجع به هویت و چگونگی دو قبر کشف شده متصل به هم می توان تصور کرد که یکی مربوط به پادشاه و قبر دیگر مربوط به کاسادان ملکه وقت است.

وجود این دو قبر در چنین جایگاه مرموزی برای مصون ماندن اجساد از خطر احتمالی دستبردها و مهاجمین کاملاً معلوم می کند که ساختمان قبر کوروش اگر هم در زمان خود او شروع شده باشد چندی پس از مرگش به اتمام رسیده و برای پذیرفتن جسد او حاضر شده است، به این ترتیب اطاق زیرین و یا اطاق مقبره که مورد بحث باستان شناسان و تاریخ نویسان بوده است و همگی آن را مقبره ی کوروش حدس زده اند یا جایگاه روحانی عالی مقام، نگاهبان آرامگاه، بوده و یا موزه ی البسه و سلاحهای مربوط به کوروش بوده است.

چرا که نوشته های مورخین قدیمی از قبیل آریستو بولوس، آریان پلوتارک، کنت کورث و استرابون نسان می دهند جسد مومیایی شده ی کوروش روی میزی از طلا درون اطاق بوده است و اگر با این کشف تطبیق داده شود باید این احتمال ضعیف را داد که شاید، قالب و تقریباً شبیهی از کوروش ساخته اند و روی میز طلا، درون اطاق آرامگاه گذاشته اند.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

آرامگاه و دخمه های سنگی

آرامگاه های اردشیر دوم(361-405 م) و اردشیر سوم(338-361ق.م) هخامنشی، مانند دخمه هایی در بالای تختگاه تخت جمشید در دامنه ی کوه رحمت کنده شده اند. نمای این دخمه ها مانند نمای دخمه های نقش رستم صلیبی شکل است و در میان آن دری است که به اطاق آرامگاه راه دارد. در اطاق آرامگاه اردشیر دوم، دو قبر سنگی قرار داده شده است ولی در اطاق آرامگاه اردشیر سوم، سه قبر سنگی یک تخته موجود است.

روی پیشانی هر آرامگاه نمایندگان ملل تابع، تخت شاهنشاهی را روی دست خود حمل می کنند و در بالای تخت، پادشاه مقابل آتشدان ایستاده و اهورامزدا را ستایش می کند.

در جنوب تخت جمشید آرامگاه داریوش سوم (331 – 336 ق.م) است که ناتمام مانده و فقط قسمت بالای آن نقش شاه را مقابل آتشدان نشان می دهد، بقیه ی آرامگاه با وضع نتراشیده باقیمانده است. احتمال دارد که مشغول ساختن آرامگاه بوده اند و آمدن اسکندر به ایران باعث توقف کار شده است.

علاوه بر دخمه های سنگی در کوه رحمت، باید به این نوع قبرها در نقش رستم اشاره کرد. این دخمه ها خود مدارک مهمی از تاریخ ایران در زمان هخامنشیان و ساسانیان است.

از جمله، داریوش اول(485- 521 ق.م)، خشایار شاه اول(465- 485 ق.م)، اردشیر اول (424 – 465 ق.م) و داریوش دوم( 405 – 442 ق.م) تمام این دخمه ها از روی یک نمونه ساخته شده اند، نمای دخمه به شکل صلیب است و در میان آن دری است که در دو طرف آن دو نیم ستون با سر ستونهایی شبیه سرگاو قرار داده شده است.

در قسمت فوقانی نمای دخمه، نقش برجسته ای است که مللی را که تابع شاهنشاهی ایران بوده اند نشان می دهد. این ملتها تخت شاهی را در بالای سر خود گرفته اند. شاهنشاه در روی تخت جلوس کرده و مقابل او آتشدانی است. خداوند اهورامزدا، در بالای این منظره در حال پرواز است و در زیر دخمه ها لااقل هشت نقش برجسته از دوره ی ساسانیان دیده می شود.

معماری هخامنشی: تجسم عظمت و قدرت یک امپراتوری

کعبه ی زرتشت

در مقابل دخمه های سنگی نقش رستم بنای سنگی مکعب شکلی معروف به کعبه ی زرتشت قرار گرفته است. این بنا که از دوره ی هخامنشی است روی سکویی واقع شده و با قطعات بزرگ سنگ سفید ساخته شده است و دارای پلکانی است که منتهی به یک در و یک اطاق کوچک می شود جای پاشنه های در هنوز معلوم است.

در هر یک از چهار دیوار این اطاق شش نمای پنجره دیده می شود. به عبارت دیگر پنجره ای وجود ندارد ولی از دور نمایش پنجره دارد. اطراف هر یک از این پنجره نماها تزییناتی که نمایش قاب پنجره را دارد دیده می شود. این بنا شباهت زیاد به آتشکده ی نورآباد و بنای مشهور به زندان پاشارگاد دارد.

هرتسفلد تصور کرده که این یک آرامگاه بوده است و دکتر اشمیدت در سال 1936 کاوش‌های در اطراف این بنا انجام داد و در قسمت خارجی بنا کتیبه ی مهمی که به سه زبان پهلوی، اشکانی، پهلوی، ساسانی و یونانی نوشته شده است، پیدا کرد. این کتیبه مربوط به عملیات مهم سیاسی و نظامی آن زمان و در حقیقت به منزله ی گزارشی از کارهای مهم شاپور اول است.

پیدا شدن این کتیبه تا اندازه ای این مطلب را که کعبه ی زرتشت یک بنای مذهبی است، تایید می کند. اما بعضی از باستان شناسان تصور می کنند اینجا محلی بوده که آتش دایمی در آن حفظ می شده است. اما با توجه به این که بنا هیچ منفذی به خارج نداشته و در سنگی قطوری مدخل آن را پوشانده است، این تصور پذیرفتنی نیست.

عده ای این بنا را آرامگاه هخامنشی و گروهی هم عقیده دارند که اسناد و کتاب اوستا، که به روایتی بر روی 12 هزار پوست گاومیش نوشته شده و سایر نوشته های مذهبی زرتشت در این مکان حفظ می شده است. به هر حال این بنا از دوران هخامنشی است و در نزدیکی این محل دو آتشدان سنگی موجود است که گویای اعتقاد مردم به آتش و استفاده از آن است.

اما گفته ی هرودوت هم درباره ی هخامنشیان قابل توجه است، او می گوید پارسیان نه معبد داشته اند و نه قربانگاه و نه مجسمه های خدایان، این نظر تاریخ نویس یونانی درست است زیرا که پارسیان معابد یا قربانگاه و مجسمه های خدایان به آن صورتی که در یونان رایج بود، نداشته اند و در محیطی باز روی سکویی نیایش می کردند.

معهذا نشانه هایی از این که هخامنشیان در مکان های سرپوشیده عبادت و مراسم مذهبی به جا می آوردند نیز وجود دارد. این مکانها به شکل برج مکعب و دارای یک اطاق است که در اینجا مُغ و یا موبد، آتش مقدس را نگهبانی می کرده است. شاید کعبه زرتشت هم یکی از این مکان ها باشد.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید