امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 266761
۲۱۲۰
۳
۰
نسخه چاپی
دیپاک چوپرا

هفت قانون معنوی موفقیت | قانون اول: قانون توانایی مطلق

نخستین قانون موفقیت، قانون توانایی مطلق است. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که ما – در جوهر – آگاهی مطلقیم. آگاهی مطلق، توانایی مطلق و حیطه تمامی امکانات و خلاقیت نامحدود است. آگاهی مطلق، جوهر معنوی ماست. سایر ویژگیهای آگاهی عبارتند از دانش مطلق، سکوت بی انتها، تعادل کامل، شکست ناپذیری، سادگی و بهجت. این طبیعت بنیادی ماست. طبیعت بنیادی ما یکی از تواناییهای مطلق است

هفت قانون معنوی موفقیت | قانون اول: قانون توانایی مطلق

هفت قانون معنوی موفقیت - دیپاک چوپرا

قانون اول: قانون توانایی مطلق

نخستین قانون موفقیت، قانون توانایی مطلق است. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که ما – در جوهر – آگاهی مطلقیم. آگاهی مطلق، توانایی مطلق و حیطه تمامی امکانات و خلاقیت نامحدود است. آگاهی مطلق، جوهر معنوی ماست. سایر ویژگیهای آگاهی عبارتند از دانش مطلق، سکوت بی انتها، تعادل کامل، شکست ناپذیری، سادگی و بهجت. این طبیعت بنیادی ماست. طبیعت بنیادی ما یکی از تواناییهای مطلق است.

وقتی طبیعت بنیادی خود را کشف می کنید و در می یابید به راستی کیستید، خودِ آن شناخت یعنی توانایی برآورده ساختن هر رویایی که دارید، زیرا قدرت و امکان جاودانید: آن قدرت قیاس ناپذیر که بوده و هست و خواهد بود. قانون توانیی مطلق را می توان قانون وحدت نیز خواند زیرا در کثرت نامحدود حیات، وحدت جانی یگانه نهفته و همه چیز را فرا گرفته است. میان شما و این حیطه نیرو، ذره یی جدایی وجود ندارد. حیطه توانایی مطلق، ضمیر خودتان است و هر چه طبیعت راستین خود را بیشتر تجربه کنید، به حیطه توانایی مطلق نزدیکتر خواهید بود.

تجربه ضمیر یا رجوع به خویشتن یعنی اینکه نقطه رجوع درونی، روح و جان ماست، نه موضوعات تجربه مان. ضد رجوع به خویشتن، رجوع به موضوعات است. در رجوع به موضوعات، همواره تحت تاثیر موضوعاتی بیرون از ضمیر قرار می گیریم که شامل اوضاع و شرایط و موقعیتها و افراد و اشیاء می شود. در رجوع به موضوعات، همواره جویای تایید دیگرانیم. اندیشه ها و رفتارمان همواره منتظر پاسخی است. از این رو، مبتنی بر ترس است. همچنین به هنگام رجوع به موضوعات، شدیداً احساس می کنیم که نیاز به کنترل امور و قدرت بیرونی داریم. نیاز به تایید و نیاز به در اختیار گرفتن امور و نیاز به قدرت بیرونی، نیازهایی مبتنی بر ترس اند. این نوع قدرت، قدرت توانایی مطلق یا قدرت ضمیر یا قدرت راستین نیست. وقتی قدرتِ ضمیر را احساس می کنیم، ترس غایب است. عطش برای تسلط یا تکاپو برای کسب تایید یا قدرت بیرونی وجود ندارد.

در رجوع به موضوعات، نقطه رجوع درونی تان من شماست. حال آنکه من آن کس که به راستی هستید نیست. من تصویری استکه از خود دارید – نقاب اجتماعی- و نقشی است که بازی می کنید. نقاب اجتماعی شما از راه کسب تایید امرار معاش می کند. می خواهد اختیار امور را به دست بگیرد، و چون در ترس زندگی می کند، از راه قدرت بقا می یابد.

ضمیر راستین شما – که روح و جانتان – کاملاً از آن چیزها رهاست. در برابر انتقاد، ایمن و در برابر هر توان آزمایی، بی باک است و خود را کمتر از هیچ کس احساس نمی کند. با این حال فروتن است و خود را برتر از هیچ کس احساس نمی کند زیرا در می یابد که همه همان ضمیر و همان روح و جان اند در جامه های متفاوت.

تفاوت بنیادی میان رجوع به موضوعات و رجوع به خویشتن نیز همین است. به هنگام رجوع به خویشتن، هستی راستین خود را تجربه می کنید که از هیچ مشکلی نمی هراسد، به همه مردم حرمت می نهد و خود را کمتر از هیچ کس احساس نمی کند. در نتیجه قدرت ضمیر، قدرت راستین است.

حال آنکه قدرت مبتنی بر رجوع به موضوعات، قدرت کاذب است. قدرت مبتنی بر من تا مدتی دوام می یابد که موضوع رجوع وجود داشته باشد. چنانچه صاحب عنوانی ویژه باشید – اگر رئیس جمهور مملکت یا رئیس شرکتی یا ثروتمند باشید – قدرتی که از آن کام می جویید به آن شغل و آن پول بسته است. قدرت مبتنی بر من فقط مادامی دوام می یابد که از آن چیزها دوام یابند. به محض اینکه آن عنوان و مقام و ثروت از بین برود، قدرت نیز از بین می رود.

حال آنکه قدرت مبتنی بر ضمیر پایدار است زیرا مبتنی بر وقوف به ضمیر است و قدرت ضمیر نیز ویژگیهای معینی دارد. افراد و همچنین چیزها را به سوی شما می کشاند. همچون مغناطیس، مردم و اوضاع و شرایط و موقعیتهایی را که از آرزوهایتان پشتیبانی می کنند به سوی خود جذب می کند. این را پشتیبانی قوانین طبیعت نیز می خوانند. این پشتیبانی الهی است. آن پشتیبانی که ناشی از رحمت است. قدرتتان بدان گونه است که از پیوند با افراد محظوظ می شوید و افراد نیز از پیوند با شما محظوظ می شوند. قدرتتان پیوند می بخشد: پیوندی که ناشی از عشق از راستین است.

 چگونه می توانیم قانون توانایی مطلق – حیطه تمامی امکانات – را در زندگیمان به کار بندیم؟ اگر می خواهید از منافع حیطه توانایی مطلق محظوظ شوید و از تمامی خلاقیتی که جزء لاینفک آگاهی مطلق است به طور کامل سود جویید، باید بتوانید به آن دسترسی پیدا کنید. یکی از راههای دستیابی به این حیطه، تمرین روزانه سکوت و مراقبه و عدم داوری است. صرفِ زمانی در طبیعت نیز می تواند موجب دستیابی به ویژگیهای لاینفک این حیطه – خلاقیت و آزادی و بهجت بیکران – شود.

تمرین سکوت یعنی اینکه با خود عهد ببندید مدت زمان معینی فقط باشید. تجربه سکوت یعنی اینکه در فواصل معین از گفتگو دست بکشید. همچنین یعنی اینکه متناوباً از تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو و خواندن کتاب خودداری کنید.

اگر هیچ گاه به خودتان فرصت تجربه سکوت را ندهید، این امر در گفتگوی درونتان تلاطم ایجاد می کند.

گاه به گاه اندک زمانی را به تجربه سکوت اختصاص بدهید یا با خود عهد ببندید که هر روز مدت معینی را در سکوت بگذرانید. این مدت می تواند دو ساعت باشد – اگر طولانی به نظر می رسد – یک ساعت را به سکوت اختصاص بدهید و گاه به گاه به مدت طولانیتری – مثلاً یک یا دو روز یا حتی یک هفته کامل سکوت را تجربه کنید.

وقتی سکوت را تجربه می کنید چه پیش می آید؟ نخست گفتگوی درونتان آشفته تر می شود. نیاز شدیدی احساس می کنید که لب به سخن بگشایید. افرادی را می شناسم که هرگاه متعهد شده اند مدت طولانیتری سکوت کنند، روز اول یا دوم پاک دیوانه می شوند. ناگهان دچار احساس اضطرار یا اضطراب می شوند. اما وقتی با آن تجربه باقی می مانند، گفتگوی درونشان اندک اندک آرام می شود و چندی نمی گذرد که سکوت ژرف می شود زیرا ذهن پس از مدتی تسلیم می شود و در می یابد که اگر شما – ضمیر جان، انتخاب کننده – لب به سخن نگشاید، سودی ندارد که به این سو و آن سو پرسه بزند. آنگاه، وقتی گفتگوی درون آرام می شود، تجربه سکونِ حیطه توانایی مطلق را آغاز می کنید.

تمرین متناوب سکوت به صورتی که برایتان راحت باشد، یکی از راههای تجربه قانون توانایی مطلق است. تمرین روزانه مراقبه یکی دیگر از راههاست. مطلوب این است که نیم ساعت صبح و نیم ساعت غروب مراقبه کنید. از طریق مراقبه خواهید آموخت که حیطه سکوت محض و آگاهی مطلق را تجربه کنید. آن حیطه سکوت مطلق، حیطه همبستگی بی انتها و حیطه قدرت نظم دهنده نامحدود و بستر غایی آفرینش است: آنجا که همه چیز به طرزی جدایی ناپذیر به هر چیز دیگر متصل است.

هفت قانون معنوی موفقیت | قانون اول: قانون توانایی مطلق

در پنجمین قانون معنوی – قانون قصد و آرزو – خواهید دید که چگونه می توانید نبض آرام قصد را به این حیطه درافکنید و بی درنگ به آرزوهایتان برسید. اما نخست باید سکون را تجربه کنید. سکون نخستین شرط لازم متجلی ساختن آرزوهایتان است، زیرا اتصال شما به حیطه توانایی مطلق در سکون نهفته است، آن سکون که می تواند جرئیاتی بیکران را برایتان همساز کند.

مجسم کنید که سنگریزه یی را به دریاچه یی ساکن می افکنید و حرکت امواج آن را تماشا می کنید. آنگاه پس از چندی که امواج فرو می نشینند، سنگریزه دیگری را به دریاچه می اندازید. این دقیقاً همان کاری است که وقتی به حیطه سکوت مطلق وارد می شوید و به قصدتان می اندیشید انجام می دهید. در این سکوت، حتی کمرنگ ترین قصد در سراسر حیطه آگاهی کیهانی که هر چیز را به سایر چیزها می پیوندد، موج‌وار حرکت می کند. اما اگر در آگاهی خود سکوت را تجربه نکنید و اگر ذهنتان همچون اقیانوسی متلاطم باشد، اگر عمارت امپایر استیت را نیز در آن پرتاپ کنید، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. در کتاب مقدس می خوانیم : خاموش باش و بدان که من خدا هستم فقط از طریق مراقبه می توان به این دریافت رسید.

یکی دیگر از راههای دستیابی به حیطه توانایی مطلق، تمرین عدم داوری است. داوری، ارزیابی مدام امور به صورت درست و نادرست یا نیک و بد است. وقتی مدام سرگرم ارزیابی و طبقه بندی و برچسب زدن و تجزیه و تحلیل باشید، در گفتگوی درونتان تلاطم بسیار ایجاد می کنید. این تلاطم موجب بند آمدن جریان نیرو میان شما و حیطه توانایی مطلق می شود. عملاً فاصله میان اندیشه ها را فشرده و کوتاه می کنید.

آن فاصله میان اندیشه ها، وسیله اتصال شما به حیطه توانایی مطلق است. آن حالت هوشیاری محض، آن فضای ساکت میان اندیشه ها و آن سکون درون، شما را به قدرت راستین می پیوندد و هنگامی که آن فضا و فاصله را فشرده و کوتاه می کنید، اتصال خود را به حیطه توانایی مطلق و خلاقیت بیکران، فشرده و کوتاه می کنید.

در کتاب تعلیم معجزات، دعایی می گوید:« امروز درباره هیچ یک از آن چیز ها که پیش می آید داوری نمی کنم.» عدم داوری در ذهنتان سکوت ایجاد می کند. بنابراین، شایسته است که روزتان با این جمله آغاز کنید. و در سراسر روز، هر بار که می بینید به داوری سرگرمید، آن جمله را به خاطر خود آورید. اگر تمرین این روش برای سراسر روز بسیار دشوار به نظر می رسد، می توانید به خود بگویید:« تا دوساعت بعد، در مورد هیچ چیز داوری نخواهم کرد.» یا « تا یک ساعت بعد، عدم داوری را تجربه خواهم کرد.» آنگاه می توانید به تدریج بر مدت آن بیفزایید.

از طریق سکوت و مراقبه و عدم داوری، به قانون نخست: قانون توانایی مطلق دست خواهید یافت. به محض آغاز این کار می توانید جزء دیگری را نیز بر آن بیفزایید که عبارت است از صرف وقت به طور منظم در رابطه مستقیم با طبیعت. صرف وقت در طبیعت، این توانایی را به شما می بخشد تا ارتباط متقابل و هماهنگ همه عناصر و نیرو های حیات را احساس کنید، و وحدت وجودتان را با کل زندگی دریابید. خواه جویبار و خواه جنگل و کوه و دریاچه و ساحل دریا، اتصال با هوشمندی طبیعت نیز به شما کمک خواهد کرد تا به حیطه توانایی مطلق دسترسی پیدا کنید.

باید بیاموزید که با دورنی ترین جوهر هستی خود تماس حاصل کنید. این جوهر راستین فراسوی «من» است. بی باک و آزاد و در برابر انتقاد، ایمن است. از هیچ مشکلی نمی هراسد. از هیچ کس کمتر نیست، از هیچ کس برتر نیست، و سرشار از اعجاز و رمز و راز و افسون است.

دستیابی به جوهر راستین وجودتان موجب می شود که در مورد آینه روابط نیز بصیرت یابید. زیرا هر رابطه یی انعکاس رابطه تان با خودتان است. مثلاٌ اگر در مورد پول یا موفقیت یا هر چیز دیگر دچار احساس گناه و ترس و عدم امنیت باشید ، آنگاه این بازتاب های احساس گناه و ترس و عدم امنیت، جنبه های بنیادی شخصیت شما می شوند. و هیچ میزانی از پول یا موفقیت، این مشکلات بنیادی وجودی را حل نخواهد کرد. فقط پیوند گزینی با ضمیر موجب شفای راستین خواهد شد. و هرگاه در آگاهی از ضمیر راستین خود استقرار یابید - وقتی به راستی طبیعت راستین خود را دریابید - هیچ گاه در مورد پول یا فراوانی یا برآوردن آرزوهایتان احسای گناه یا ترس یا عدم امنیت نخواهید کرد، زیرا در خواهید یافت که جوهر همه ثروت های مادی، نیروی حیات و توانایی مطلق است. و توانایی مطلق، طبیعت فطری خودتان است.

هر چه بیشتر به طبیعت راستین خود دسترسی پیدا کیند، به طرزی خود انگیخته اندیشه هایی خلاق نیز دریافت خواهید کرد زیرا حیطه توانایی مطلق، حیطه خلاقیت و دانش بیکران نیز هست. فرانتس کافکا - فیلسوف و شاعر اتریشی - گفته است:« لازم نیست گوش کنید، فقط منتظر شوید. حتی لازم نیست منتظر شوید، فقط بیاموزید آرام و ساکن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشکش خواهد کرد تا نقاب از چهره اش بردارید. انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلتید.»

فراوانی عالم - نمایش سخاوتمندانه وفور کائنات - نمایان گر ذهن خلاق طبیعت است. هرچه با ذهن طبیعت همنوا تر باشید، بیشتر به خلاقیت بیکران و نا محدود آن دسترسی خواهید داشت. اما نخست باید فراسوی تلاطم گفتوگوی درونتان بروید تا به آن ذهن بیکران و خلاق و سرشار از فراوانی و وفور نعمت اتصال یابید. و آن گاه می توتنید امکان فعالیت پویای همزمان با سکونِ ذهن خلاق جاودان و نا محدود را به وجود آورید. این آمیزه یکتای ذهن خاموش و نامحدود و بیکران با ذهن فردی پویا و محدود - تعادل کامل سکون و حرکت - می تواند آن چه را که خواهانید بیافریند. این همبودی اضداد - سکون و پویایی به طور همزمان - وجودتان را از اوضاع و شرایط و موقعیت ها و افراد و امور،مستقل و رها می سازد.

وقتی به آرامی این همبودی اضداد را تصدیق می کنید، خود را به عالم نیرو می پیوندید - به سوپ کوآنتومی - آن غیر مادیِ مبرا از اجسام - که منشاء جهان مادی است. این عالم نیرو، روان و پویا و جهنده و متغیر و ساکن و آرام و جاودان و خاموش است.

سکون به تنهایی، توانایی بالقوه برای خلاقیت است. حرکت به تنهایی، خلاقیتی محدود به جنبه معینی از بیان آن خلاقیت است. اما آمیزه حرکت و سکون، این توانایی را به شما می بخشد که خلاقیت خود را در همه جوانب - هر آنچه که قدرت توجهتان شما را به آنسو می کشاند - به فوران در آورید.

هرگاه به میان حرکت و فعالیتمی روید، سکون خود را در درونتان به همراه ببرید. آنگاه حرکت آشفته پیرامونتان هیچ گاه بر دستیابی شما به سر چشمه خلاقیت - حیطه توانایی مطلق - سایه نخواهد افکند.

کاربرد قانون توانایی مطلق

عهد می بندم که با دنبال کردن گام های زیر،قانون توانایی مطلق را به عمل در آورم:

1) با رعایت سکوت روزانه و بودنِ محض، با حیطه توانایی مطلق در تماس خواهم بود. همچنین دست کم روزی دو بار به تنهایی، تقریباً به مدت نیم ساعت صبح و نیم ساعت غروب به مراقبه سکوت خواهم نشست.

2) هر روز مدتی را در ارتباط با طبیعت و نظاره خاموش هوشمندی درون هر موجود زنده خواهم گذراند. خاموش به تماشای غروب آفتاب یا گوش دادن به صدای اقیانوس یا جویبار یا به بوییدن عطر گلی خواهم نشست - در وجد سکوتم و با ارتباط با طبیعت، از طپش حیات اعصار - حیطه توانایی مطلق و خلاقیت نا محدود - محظوظ خواهم شد.

3) عدم داوری را تمرین خواهم کرد. روزم را با این جمله آغاز خواهم کرد که :« امروز درباره هیچ یک از آن چیز ها که پیش می آید داوری نخواهم کرد.» و در سراسر روز به خاطر خود خواهم آورد که داوری نکنم.

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید