امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 266883
۲۳۳۳
۱
۰
نسخه چاپی

اهميت تعليم و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان (قسمت اول)

با افزایش شبکه های اجتماعی و گسترش ارتباطات در این شبکه ها و سهل الوصول شدن انتقال فایل ها ( ویدیو ، عکس و ...) در این گونه رسانه های جمعی، کودکان و نوجوان ، هر روزه در حجمه ای از اطلاعات صحیح و نا صحیح جنسی قرار می گیرند که این اطلاعات می تواند صدمات جبران ناپذیری به روح و جسم آن ها وارد کند.

اهميت تعليم و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان (قسمت اول)
 

متاسفانه اکثر والدين خواهان پاسخگويي به سوالات بسيار ابتدايي فرزندان خود در رابطه با سکس و سکسواليتي (ميل جنسي) نيستند و غالبا به گونه اي
از پاسخ به آنان طفره مي روند. بعضی ها به طور سنتي مقوله سکس را مرزي مي دانند که با وارد شدن به آن چشم و گوش بچه ها پيش از موقع باز شده,
آن ها براحتي از خط شرم و حيا عبور مي کنند و اين خود مي تواند بگونه اي مساله ساز باشد. برخي ديگر اگر مايل هم باشند به دلايلي مختلا قادر به پاسخگويي علمي و صحيح نبوده و به همين دليل با سکوت و يا موکول کردن آن به موقعي مناسب ترخود را از شر پاسخگویی رها می سازند. به هرحال درصد افرادي که بتوانند و يا بخواهند با فرزندان خود به بحث سازنده وتشريح چنين مسائلي بپردازند نه تنها در بين ايرانی های مهاجر به کشورهاي پيشرفته سرمايه داري، بلکه طبق محاسبات انجام گرفته در بین مردم اين کشورها نيز بسيار قليل و اندک است.

به هرحال اکثر ما واقف به اين مساله هستيم که خواهي نخواهی در دنيایی سکسي زندگي مي کنيم و هر روزه به شکلي به مساله سکس در پيرامون خود برخورد مي کنيم. امروزه براي تبليغ و فروش بسياري از کالاها از عکس زنان نیمه پوشیده و برهنه استفاده مي شود. ماهواره و اینترنت و فیلتر شکن ها در دسترس همه ی اقشار جامعه قرار دارد. ناگفته نماند که گاها اخبار مربوط به ماجراهاي سکسي بلند پايگان سياسی – دولتی و مذهبی در کشورهای غربي ماه ها و شايد سال ها خوراک تبلیغاتی رسانه هاي گروهی شده ، بگونه اي افکار عمومي جهانيان را به خود مشغول می دارد . با این وصف مي بينيم که کودکان نيزهمراه با بزرگان همواره مواجه با مساله ي بنام سکس بوده و خواهند بود.

اما عليرغم تمام اين ها آيا کودکان و نوجوانان پاسخ سوالات متعدد خود را در رابطه با سکس و سکسواليتي و دنياي بي رحم پيرامون خود به درستي دريافت مي کنند؟ آيا آن ها مجبور نمي شوند برای گرفتن پاسخ سوالات خود به جاي پدر و مادر پناه به افراد بيگانه وگاها ناصالح ببرند؟ آيا همین  موجب افتادن بخشي ازاين بچه هاي کنجکاو به دام اعتیاد، سکس پیش هنگام و بيماري هاي متنوع آميزشي چون سفلیس و سوزاک و حتی ایدز نمي شود؟ آيا همين موجب حاملگي ناخواسته دختران جواني نمي شود که به جاي نشستن در پشت میز مدارس باید تمام زندگی خود را صرف کودکان بي گناهي کنند که کسي مقدم آن ها را گرامي نمي دارد؟

طبق آمارهاي موجود 72 درصد پسران و 66 درصد دختران امريکايي برای اولين بار از طريق افرادي غير از والدين خود در رابطه با مسائل جنسی و سکس قرار مي گيرند و تنها 10 درصد دانش آموزان در رابطه با مساله سکس به شيوه اي درست در مدارس آموزش مي بينند. گزارشی از گروه ميانه رو مجلس بريتانيا نيز حاکي از آن است که" انگليس از نظر سلامت جنسي در مخاطره است زيرا هنوز افراد قادر نيستند آزادانه با فرزندانشان در مورد روابط جنسي و يا بهداشت جنسي صحبت کنند، بنابر گزارش کمیته سلامت انگليس، اين کشور بیشترین نرخ حاملگی در میان نوجوانان را دارد."

در پايان نامه دکتري دکتر اکبر محمودي که درمورد رابطه تعلیم و تربيت سنتي با معلومات جنسي تحقيق کرده، اطلاعات جالب توجهی به چشم مي خورد. تحقيقات ايشان نشان مي دهد که منبع روشنگري درمسائل جنسی گروهي از ايرانيان که درخارج از کشور زندگي مي کنند به ترتيب زير بوده است: 2.4 درصد پدر، 4.4 درصد مادر، 3.9 درصد خواهران و برادران، 6.8 درصد توسط معلمان، 49.6 درصد از طریق دوستان و 32.9 درصد از راه مطالعه کتاب ها. بنابراین تقریبا نیمی از افراد اطلاعات خود را منحصرا توسط دوستان و در مدرسه و کوچه و بازار به دست آورده و والدین و نظام آموزشی کمترین نقش را در این مورد دارند.

به راستي, ما که در کشوري دنيا آمده ايم که سخن راندن در رابطه با سکس به طور آشکار (البته نه نهان) گناهي کبيره بوده و است و حتی اگر پدران و مادران ما نيز مي خواستند به گونه اي به طرح و توضیح آن بپردازند بخاطر عدم آگاهي کافي, عدم وجود فرهنگ گفتگو با فرزند ، و نبود شناخت علمي در رابطه با کار بدن انسان و سکس و سکسواليتي خود قاصر از جواب دادن به سوالات ما بودند, چطور مي توانيم تا زماني که این مرز را پشت سرنگذاشته و پناه به آغوش گرم مطالعه و خواندن کتاب ها و نشريات علمي نبريم و از بخشي از آداب و سنن دست و پا گير صرف نظر و عدول نکنيم، از جنبه هاي مثبت دنياي پيرامون خود بهره نگيريم, کودکان را تربيت و آماده مواجه شدن با دنيايي متفاوت از آنچه خود داشتيم، بکنيم.

بسياري اوقات درجمع دوستان بودن و گفتن جوک هاي سکسی و يا خواندن شعرها و هزليات جلوه خاصي به آن محفل ها می دهد و قاه قاه خنده ها خود مويد آن است، ولي هنگامي که نوبت بچه ها مي رسد و آن ها سوالي راجع به سکس مي پرسند، معمولا يکي از موارد زير پيش مي آيد:

1. عصبي شدن: فرد با خود مي انديشد که جواب این سوال چه تاثيري مي تواند بر کودک بگذارد؟

2. بي اعتمادي به خود: اگر نتوانم پاسخ اين سوال را به درستی بدهم چه پيش خواهد آمد؟

3. معذب بودن: آيا بچه من به سني رسيده است که در مورد سکس با او سخن گويم؟

طرح چنين سوالاتي در مخيله آدم درست و بجا است, اما کودکي که سوال مي کند به اقتضای  سن خود منتظر جوابي درست از والدينش است. پاسخ و برخورد درست والدين با اين مساله موجب موارد زير مي شود:

1.کودک مي بيند که مورد توجه والدين خود قرارگرفته است وآن ها مشتاق شنيدن حرف هاي او بوده و به سوالات او پاسخ مي گويند.

2.آن ها نياز نمي بيند براي دريافت پاسخ سوالات خود پناه به افرادي بيگانه و گاها ناصالح و خطرناک ببرند.

3. احترام والدين در مقابل آنان دو چندان مي شود.

4. والدين را نه تنها چون بزرگ خانه بلکه چون کسي می بینند که هرگاه مشکل و سوالي پيش آيد می توانند بدون هیچ مشکل و محدوديتي به آن ها مراجعه کنند.

5. از افتادن بچه ها در دام انحرافات مختلف , اعتياد به مواد مخدر, ارتباطات جنسی غيربهداشتی تا حد بسیار زيادي جلوگيري مي شود.

اين نکته باید در نظر گرفته شود که برای نمونه 53 درصد بچه های دبیرستانی آمريکا قبل ازگرفتن ديپلم, تجربه آميزش جنسي دارند و سالانه نزديک به 3 ميليون جوان و نوجوان 15 تا 24 ساله مبتلا به يکی از بيماري هاي مقاربتي می شوند. طبق آماري ديگر سه چهارم جوانان آمريکايي در سنين 18 - 19 سالگي با افراد همجنس يا غير همجنس رابطه جنسي برقرار مي کنند. فعالیت جنسی همجنس گرايان معمولا زودتر از غيرهمجنس گرايان, در سنين 13 - 16 سالگي شروع مي شود. به طورعموم , گرايشات همجنس گرايي در اواخر نوجواني و اوايلي جواني شکل مي گيرد. برهمين اساس, اگر باز کردن باب گفتگو در رابطه با سکس و مسائل مختلف آن با کودکان و نوجوانان دير نباشد هيچگاه زود نخواهد بود. ديرتربحث مختصري در رابطه با پديده همجنس گرايي نيزخواهيم داشت.

پرسش هاي عمومي در رابطه با سکسواليتي

چنانکه قبلا يادآور شديم سکسواليتي مفهومي بس وسيعتر نسبت به آميزش جنسي دارد و نقش بزرگي در زندگي و درک انسان از چگونگي زندگی پيرامون آن, ازخود, فرزندان, عشق و دلدادگی, خوشی و ناراحتي و همچنين همدردي و دلسوزي بازي مي کند. سکسواليتي بخشي ازسرشت و شخصيت هر انساني است. تمام انسان ها موجوداتي سکسوال(جنسي)هستند.
اين حالت شامل موارد زير است:

- اندام انسان و چگونگی کار بدن او (تمايز کار بدن زن و مرد, اعضای جنسی - تناسلی، زایمان و ...).

- مذکر یا مونث بودن ( چگونگی نقش هر کدام در جامعه و خانواده).

- سمتگیری جنسی [هتروسکسوال ( داشتن گرایش جنسی به جنس مخالف)، هموسکسوال ( داشتن گرایش جنسی به همجنس) و یا بایسکسوال (گرایش جنسی به هر دو جنس)].

- ارزش قائل بودن به زندگی و افرادی که به گونه ای در پیوند با آن ها هستیم و درک ما از زیبایی.

هنگامي که افراد به سن بلوغ مي رسند احساس و ميل جنسی آن ها شدت مي يابد. بويژه در اين مرحله باب گفتگوي جدي در رابطه دوست داشتن , عشق و دلدادگي و پيوند و تمايز اين احساس با آميزش جنسي بايد باز شود.
براي نمونه آن ها بايد بدانند که «عشق» و « دوست داشتن» احساسی بسیار انساني و پاک است, تا آنجا که عاشق از فرط عشق به معشوق حاضر به چشم پوشي از بسياري ازخواست ها وعلايق خود مي شود. اين عشق وعلاقه مي تواند احساس فرد به يک دختر يا پسر, خانواده, فرزندان, همنوعان,ميهن, جهان بيني, حزب و يا سازماني باشد. برای تشریح هر چه بیشتر و وسيعتر اين احساس در ابعاد خاص وعام آن مي توان از داستان ها و رمان هاي کلاسيک و معاصر ملي و جهاني به اقتضای سن بچه ها و نوجوانان بهره گرفت.

بچه ها بايد به اين مساله واقف گردند که عشق جنسی يک نوع تحریک شديد جنسي است که گاها بسيار رويايي, تخيلي و شيدايي، و گاها مي تواند تنها يک عشوه گري ساده باشد. آن ها بايد بدانند که عشق و رابطه جنسی يکسان نيستند, چرا که دلدادگي مي تواند بدون تمایل جنسی و به همان ترتيب رابطه جنسي بي عشق و دوست داشتن, و تنها بر پايه غريزه باشد. بي شک آن هايي که همزمان عشق و ميل جنسي را دارند از زندگي و روابط دلدادگي خود بهره بيشتري مي برند تا آن هايي که تنها يکی از آن ها را دارند. درهنگام بلوغ, جوانان بخاطر تغییرات هورمونی, کشش و تمایل جنسي شديدي به افراد دور و نزديک خود مانند دوستان, معلم ها, خواهر و برادر دوستان خود پيدا مي کنند. در اين مرحله والدين نبايد منتظر پيش قدم شدن فرزندان باشند, بهتر است والدين به اقتضای سن فرزندان خود و سطح خواست هاي روحي و مادي آن ها, سوالات و موضوعاتی را طرح و مورد بحث قرار دهند که بتواند تاثيرمثبتي برآن ها داشته باشد و اين به مطالعه و  آگاهي يافتن از تغييرات ساختاري و عملکردي بدن انسان نياز دارد. اين گام هر چه زودتر و آگاهانه تر برداشته شود به همان نسبت تاثیر مثبت آن نیز بيشترخواهد بود. براي نمونه کودکان درسنين 10 تا 14 سالگي بايد آگاه به موارد زير شوند:

- توليد مثل انسان، تغييرات عملکردي و ساختاري بدن انسان.

- آگاهي حاصل کردن از شيوه هاي آزار و سوء استفاده جنسي.

- آگاهي از بيماري هاي مقاربتي و شيوه پيشگيري از آن.


ادامه دارد ... 
 

 

تهیه کننده : شیوا ترابی

سالم زيستن آموختني است! - دکتر کامران امين آوه

پایگاه خبری حقوق نیوز

 

بیشتر بخوانید:

نکاتی در مورد تربیت جنسی کودکان+فیلم

از پاسخ به سوالات جنسی کودکان پرهیز نکنیم !/ آموزش مسائل جنسی به کودکان+فیلم

سوء استفاده جنسی از کودکانمان را جدی بگیریم! +فیلم آموزشی

نشانه هایی برای تشخیص یک کودک ترنسکشوال Transsexual

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید