امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 276018
۹۲۳
۱
۱
نسخه چاپی

هیپوگلیسمی و تاثیر آن بر رفتار مجرمانه | PDF مقاله تحلیل جرم شناختی عارضه هیپوگلیسمی و بررسی تاثیر آن بر رفتار مجرمانه

از‌ مـهمترين عـوامل درونی تاثيرگـذار در وقـوع رفتـار مجرمانـه تغييـرات هورمـونی در بـدن و هيپوگلسيمی است که‌ به نوعی بستگی بـه شيوه عملکرد غدد درون ريز و رابطه ای که اين‌ عملکـرد با رفتارهای پرخاشگرانه‌ دارد‌

هیپوگلیسمی و تاثیر آن بر رفتار مجرمانه | PDF مقاله تحلیل جرم شناختی عارضه هیپوگلیسمی و بررسی تاثیر آن بر رفتار مجرمانه

عارضه هیپوگلیسمی و  تاثیر آن بر رفتار مجرمانه

از‌ مـهمترين عـوامل درونی تاثيرگـذار در وقـوع رفتـار مجرمانـه تغييـرات هورمـونی در بـدن و هيپوگلسيمی است که‌ به نوعی بستگی بـه شيوه عملکرد غدد درون ريز و رابطه ای که اين‌ عملکـرد با رفتارهای پرخاشگرانه‌ دارد‌.

هيپوگليسمی عارضه ای خـطرناک و از مظاهر درمـان بيمـاری ديابــت، وقـتی که سطح قند خون فرد به کمتر از ٧٠ ميليگرم در دسيليتر برسد، بـروز مـی کنـد.

اخـتلال در هيپوگليسمی (افت قند‌ خون ) موجب افزايش ترشح هورمون آدرنالين در بدن و بروز علائمـی چـون؛ افزايش ضربان قلب، گـرسنگی، سرگيجه، لرزش، تشنج، اضطراب و حالات عصبي، افسردگی، خـواب آلودگی، بی حالی، تحريک پذيری شديد، انقباضات پراکنده‌ عضلات‌، ضعف در عضلات، عرق کـردن شديد دست و پا، پرخاشگری، اختلال شخصيت و جامعه ستيزی و با طرز فکر منفی و از دســت دادن آگـاهی و هوشياری لازم برای تصميم گيری می گردد. در اين‌ حالت‌ مقدار قند خون به خوبی تنظـيم نمی شود و قدرت دفاعی بدن فرد بيمار در برابر استرس و بيماری های عفونی کـاهش مـی يابـد و چـون اين بـيماری جنبه داخلی و فردی دارد‌، لذا‌ شخصی که جرم را تحت تأثير اختلال هيپوگليسـمی مرتکب می شود خود نيز واقف به مشکلش نبوده، و از عوارض آن نيز بی اطلاع است.

از لحاظ جـرم شناختی بررسيی هـر‌ يک از اين عوارض، از اين‌ جهت‌ که‌ منجر به ناهنجـاری هـای رفتـاری در فـرد مبتلا به اين بيماری می شود و زمينه را برای ارتکاب جرم را در او‌ تقويت‌ می کند، بسيار حائز اهميت است. بنابراين قاضی دادگـاه‌ نـيز‌ بـايد به اين امر توجه کافی و وافـی داشـته بـاشد که اين وضع ناشـی از بيماری ديابت بوده است و دفاع‌ او‌ را‌ بپذيرد و با توجه به مورد آن، از باب شدت و حـدت‌ يـا ضـعف بيماری، از مسؤوليت کيفری مـبرا يا نـيمه مـسؤول تلقی می گردد.

وقتی قند خون فرد به کمتر از ٧٠ ميليگرم در دسيليتر (معادل يکصد سی سـی) مــی رسـد، ترشح هورمون آدرنالين در بـدن افـزايش يافتـه، سـبب بـروز علائمـی چـون‌ تعريـق‌، اسـترس، عـصبانيت، لرزش و تـشنج مـی گردد. در اين‌ حالت‌ مقدار‌ قند خون بـه خـوبی تنظـيم نمـی شـود‌ و قدرت‌ دفاعی بدن فرد بـيمار (کـاهش لنفوسيت های خون ) در برابر استرس و بيماری های عفونی کاهش می يابد. هـيپوگليسمی مـی تـواند‌ از خروج‌ بيش‌ از‌ حد گلـوکز از جريـان يـا نقـص‌ در‌ ورود گلوکز بـه خـون يـا هـر دو ناشـی شـود.

شـايان ذکـر است که ، هيپوگليسمی يا کاهش قند‌ خون‌، مهم ترين مشکلی اسـت کـه‌ در‌ ديابت‌ به وجود می آيد‌.

بيماری ديابت‌ که يکی از مظاهر افت قند خون است به دنبال استرس ايجاد شـده در نـتيجه اختلال هيپوگلسيمی (افت قند خون )، کـاهش انـرژی ذهنی و بـدنی، خـستگی، بـی خـوابی، تحريـک پذيری و احساس‌ افـسردگی، افزايش ضربان قلب، بالارفتن فشـار خـون، پـايين آمـدن قنـدخون، آسيب پذيری سيستم ايمنی و تغيير در وضعيت اشتها ايجـاد مـی شود.

به عبارت‌ ديگر‌؛ ديابت بـيماری اسـت کـه در‌ آن‌ ، مـيزان قند خون بـالا مــي رود و درمـان آن ، رساندن قند خون به حد طبيعي است. گاهی ممکن اثر درمان دارويی خيلی زياد باشد و قند‌ خـون‌ بـيش از حـد کاهش‌ يابد‌ که اين حالت را هيپوگليسـمی مـی نـامنـد. افــت قـنـد خــون عـارضـه ای خـطرناک در درمان ديابت است. اين عارضه وقتی که سطح قند خون بيش از حـد طبيعـی پـائين بيايد‌ بروز‌ می کند.

وقتي افت قند خون خفيف باشد، فرد ديابتي قادر به تـشخيص و درمان آن اسـت. در مـوارد شديدتر ممکن است به طور ناگهاني ايجاد و منجر به از دست دادن‌ هوشياری يا تشنج‌ شود. ايـن نوع از افت قند خون از اورژانس های پزشکی تلقی می شود».

از لحاظ جرم شناختي، بيماري ديابت‌ بسيار‌ با‌ اهميت و داراي پيچيدگي هاي خاصي اسـت که بايد به طور دقيق مورد مطالعه قرار‌ گـيرد‌. بـايد بگوئيم ديابت بيماري است که به عنوان جنون حقوقي با آن برخورد‌ مي‌ شود‌ که بر توانايي شخصي براي استفاده از مواد قندي تأثير مـي گــذارد که معمولا با‌ تزريق‌ انـسولين کـنترل می شود، ماده ای که بدن برای سرشکن کردن قند‌ خون‌ نياز‌ دارد.

کاهش کيفيت زندگی در بيماران مبتلا به ديابت منتج به کم کردن مراقبت کـنترل‌ نـامناسب‌ قند‌ خون و افزايش خـطر عـوارض بيماری می گردد. بـه‌ طوری که در افراد ديابتی احتمال ابتلا به افسردگی بسيار بالاست، به طوری که احتمال ابتلا‌ بـه‌ آن را در افراد عادی ٥ درصد و در افراد ديابتی ٣٥ درصـد اسـت‌.

مهار‌ نامناسب‌ ديابت ممکن است علائمی شبيه به افسردگی ايجاد نمايد کـه در طـول روز افزايش يا کاهش بسيار شديد قند خون ممکن است ، خستگی يا‌ اضطراب ايجـاد نـمايد. قند خـون‌ پائين‌ در طول روز باعث گرسنگی مفرط و در طول شب موجب اختلال در الگوی خواب مي شود.

بهتر است بدانيم؛ مشکلات در جايی می توانند ايجاد شوند‌ کـه شـخص بيمـار در تـدارک انسولين خود کـوتاهی کـند کـه سبب افزايش قند‌ خـونش مـی شـود و بـه‌ عنـوان‌ هيپرگلاسـيمی شناخته می شـود يا اينـکه بـيمار به خود انسولين بزند و سپس الکل بخورد يا در زمـانی کـه بايـد چيزی بخورد کوتاهی کـند.

اين مـوارد سـبب پائين آوردن قند خون می شوند و به عنـوان دوره هيپرگلاسـيمی شـناخته می شوند که به نظر می رسـد؛ اين بيماری به عنوان جنون حقوقی تلقی شود، به دليل اينکه آنهـا از عمل داخلی نـاشی مـی شـوند‌. در‌ حالی که می توان اين بيماری را به عنـوان بـی ارادگـی غيـر جنون تلقی کرد بـه دليل اين کـه ناشی از يک عامل خارجی يعنی انسولين است .

فرض کنيد؛ متهم‌ يک‌ بيمار ديابتی اسـت کـه مـتهم به برداشتن يک وسيله نقليه و راننـدگي بدون داشتن شرايط آن شود. دليلي که او ارائه مي کند اين است کـه در زمــان جــرم، در‌ تزريـق‌ عمل روزانه انسولين موفق نشده است، که منجر به استرس و فـشار بـر او شــده کـه کنتـرل اراده خود را از دست داده و چنين استدلال می کند که اين بيماری او‌ را‌ در حالت بـی ارادگـی و عـدم‌ هـوشياری قـرار‌ داده اسـت .

و يا فرض کنيد؛ متهم يک بيمار ديابتی است که به طور ناگهانی به دوسـتش حـملـه و او را زخمی می کند‌، و او‌ در دفاع از خود چنـين عنـوان مـی کنـد‌ کـه‌؛ قبـل از ايـن حملـه احسـاس ناخوشايندی داشته و مـقداری شـکر خورده بود اما غذای ديگری نخورده بود.

در اين جا‌، اين‌ دفاع‌ می تـواند بـرای او يک نوع دفاع بی ارادگی و عدم‌ هوشياری تـلقی شـود، چـرا که اين بی ارادگی ناشی از خودتحريکی عمـدی نـبـوده اســت و او را واقعـا در‌ يـک‌ شـرايط‌ غيرعادی قرار داده که خود خواستار آن نبوده است، چرا که‌ او‌ نـمی دانـسـته کوتـاهی در خـوردن شکر، او را در وضعيتی قـرار نـمی دهد کـه بـدون تـوجه‌ به‌ ديگری حمله کند. در واقع اگــر او از ايـن امـر آگاه بود و در‌ خوردن‌ شکر‌ کوتاهی نمی کرد او بايد بی احتيـاط تلقـی و دفــاعش هــم مـورد پذيرش قرار نگيرد‌.

لذا‌ قاضی دادگاه نـيز بايد به اين امر تـوجه کـافی و وافی داشته باشد که اين وضــع‌ نـاشـی از بيماری ديابت بوده است و دفاع او را بپذيرد. در واقع متهمان ممکن‌ است‌ اقرار‌ به جـرم کـننـد امـا استدلال کنند، برخی دلايل وجـود دارد کـه بـايد مجازات تخفيف‌ يافـته‌ دريافـت کننـد. بـدين لحـاظ شـايسته اسـت که در مورد چنين مجرمينی عدم مسـؤوليت‌ او‌ را‌ پذيرفتـه و عـدالت قضـايی را در مورد آنان به نحو صـحيحی اجـرا کنيم .

  • منبع
  • حقوق نیوز

۱ دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید