شناخت درمانی یکی از روشه ای روان درمانی است که در سطوح مختلف به حل مشکلات روانی افراد می پردازد .این رویکرد درمانی و اصول و تکنیک های آن مبتنی بر روانشناسی شناختی است که اهمیت زیادی بر شناخت ها وافکار انسان قائل هستند و نوع این افکار و شناخت ها را در سلامت یا عدم سلامت روان بسیار سهیم می دانند. بر این اساس در جریان شناخت درمانی، درمانگر تلاش دارد با شناخت افکار و باورهای فرد به تصحیح آنها بپردازد و فرد را در داشتن شناخت های مفیدتر یاری دهد.
تعریف شناخت درمانی
کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوه ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می شوند، نحوه ای که درک نموده و ارزیابی می کنند، یاد می گیرند و مسایل را حل می کنند، تمرکز دارد. این واقعا یک رویکرد روانشناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصرا روی فعالیت های ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریه پردازان به آنها پرداخته اند، نادیده نمی گیرد.
برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق ها یا هیجانات را جنبه هایی از شخصیت می دانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند شناخت درمانی به عنوان یک روش درمانی دارای ساختار،کوتاه مدت و متمرکز بر حل مشکلات جاری و تغییر تفکر و رفتار نا کارآمد در دانشگاه پنسیلوانیا در اوایل دهه ( 1960) شکل گرفت. به طور خلاصه مدل شناختی می گوید که تفکر تحریف شده یا نا کارآمد ( که روی خلق و رفتار بیمار تاثیر می گذارد) وجه مشترک تمامی آشفتگی های روان شناختی است. ارزشیابی واقع بینانه و تغییر واقع گرایانه تفکر منجر به بهبود خلق و رفتار می شود. بهبود پایدار با تغییر باورهای نا کارآمد زیربنایی بیمار حاصل می شود.
آرون تی بک بنیانگذار شناخت درمانیست. اساس و پایه شناخت درمانی بر مفهوم افکارناسازگارانه و نگرش ها و فرض های اشتباه بنا شده است که به این افکار و نگرش های اشتباه خطای شناختی می گویند. در واقع کار یک شناخت درمانگر به مراجع خود این است که به او کمک کند افکار اشتباه و خطاهای شناختی خودش نسبت به پدیده های بیرونی را بازبینی و اصلاح نماید.
شناخت درمانی یکی از روش های روان درمانی است که در سطوح مختلف به حل مشکلات روانی افراد میپردازد. این رویکرد درمانی و اصول و تکنیک های آن مبتنی بر روانشناسی شناختی است. که اهمیت زیادی بر شناخت ها و افکار انسان قائل هستند و نوع این افکار و شناخت ها را در سلامت یا عدم سلامت روان بسیار سهیم میدانند. بر این اساس در جریان شناخت درمانی، درمانگر تلاش دارد با شناخت افکار و باورهای فرد به تصحیح آنها بپردازد و فرد را در داشتن شناختهای مفیدتر یاری دهد. آیرون بک از شناخت درمانگران معروفی است که کتابهای متعددی در این زمینه عرضه داشته است.
شناخت درمانی چه کمکی به ما می کند؟
همه ما الگوهای ذهنی ثابتی داریم که در هسته فکری ما نقش بسته است. با هر اتفاق بیرونی این الگوهای ذهنی با پیامهایی که از قبل دریافت کرده اطلاعات را تفسیر و ناخودآگاه به ما القا می کند که چه تفکری داشته باشیم ، چه احساسی بخاطر آن تفکر تجربه نماییم و در نهایت چه رفتاری را صورت دهیم.
اگر این نظام درونی ذهن ما باورهایی سالم و متعادل داشته باشد ما فکر مناسب ، احساس درست و رفتار شایسته ایی در مقابل پدیده ها و اتفاقات خوب یا بد بیرونی صورت می دهیم اما اگر این نظام اشکال داشته باشد نسبت به مسائل بیرونی ما دچار افکار اتوماتیک ناخوشایند خواهیم شد که این افکار ناخوشایند را خطاهای شناختی می نامند.
افکار اتوماتیک ناخوشایند چیست؟
افکار اتوماتیک ناخوشایند یا ( Automatic Negative Thought ) یا به اصطلاح ANT افکاریست که به صورت ناخودآگاه در ذهن ما ایجاد میشود و جهتگیری احساسی و رفتاری ما را نسبت به وقایع مشخص میسازد.
نکته مهم شناخت درمانی
مهمترین اصل در شناخت درمانی این است که احساس منفی یا احساس مثبت ما ناشی از اندیشه منفی یا اندیشه مثبت است. غم و افسردگی بخاطر تفکریست که خود را شکست خورده میداند. احساس نگرانی ناشی تفکر به خطرات آینده است. احساس حقارت بخاطر فکر مقایسه خودمان با دیگران پدید میاید.احساس درماندگی ناشی از این است که فکر میکنید این وضعیت دشوار دائما ادامه میابد.
افکار منفی ما باعث احساس ناخوشایند ما شده و ما فکر میکنیم این شرایط دائمی است و ادامه میابد و قطعا این طرزی فکری منفی و ناسالم است. داشتن افکار منفی کاملا طبیعی است اما اینکه یک فکر منفی درست یا نادرست باشد نکته مهمی است. افکار منفی نادرست و ناسالم منجر به احساسات منفی ما می گردند.
شناخت درمانگران در آگاه سازی بیماران و افراد به شناختهای منفی و خطاهای خود از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند. برای این کار لازم است ابتدا فرد به خطاهای شناختی خود پی ببرد و سپس تلاش کند شناخت دیگری را جایگزین آن کند. در مراحل اولیه این کار را به کمک شناخت درمانگر انجام میدهد و به تدریج شناخت درمانگر تلاش میکند بیمار را در این کار به خود نهایی برساند.
تکنیک یادداشت برداری از تکنیک های رایج و مورد استفاده شناخت درمانگران است. آنها به افراد توصیه میکنند دفترچهای برای خود تهیه کرده و در مواقع احساس ناراحتی باورهایی را که منجر به بروز این ناراحتی شده شناسایی کنند و یادداشت نماید و سپس تلاش کنند باور و فکری را پیدا کنند که در مقابل باور غلط قبلی قرار میدهد و احساس ناراحتی آنها را کاهش میدهد.
چگونگی کار درمانگری که برمبنای شناخت درمانی عمل می کند
درمانگران شناختی به مراجع خود کمک می کنند افکار اتوماتیک ناخوشایند خود را تشخیص داده و با شناخت این افکار ، کنترل بیشتری بر طرز فکرشان و درنهایت احساسات خود داشته باشند. شاید نیاز باشد یک مراجع چندین جلسه زیر نظر درمانگر شناختی قرار گیرد تا به توانایی تسلط و مهار افکار ناخوشایند خود دست یابد.
در شناختدرمانی، درمانگر سعی میکند یک یا چند طریق تفکر مختل را که مشخص کننده اختلال است تغییر دهد، مثلا ترسهای غیرمنطقی بیمار فوبیک یا افکار بدبینانه و بیدلیل یک بیمار افسرده.
اشکال شناخت درمانی
1- رفتار درمانی هیجانی
آلبرت الیس Albert Ellisمعتقد بود انسان ها بر اثر باورهایشان دچار اختلال روانی می شوند و هدف روش او حذف باورهای خود مخرب است.
2- شناخت درمانی
آرون تی بک Aaron T. Beck برای درمان مشکلات روانی نوع متفاوتی از شناخت درمانی ابداع کرد. او معتقد بود که مشکلات روانی حاصل غیر منطقی فکر کردن درباره خودشان، دنیا و آینده است.
وجه مشترک رویکرد این دو: مردم باید شناخت های خود مخربشان را بشناسند.
اهداف شناخت درمانی
هدف اصلی در شناختدرمانی، حذف سوگیریها یا تحریفهای فکری است تا انسانها بهتر کار کنند. در شناختدرمانی به شیوه پردازش اطلاعات مراجعان که احساسات و رفتارهای ناسازگارانه آنان را حفظ میکند، توجه میشود. شناختدرمانگرها تحریفهای شناختی مراجعان را زیر سوال میبرند، میآزمایند و مورد بحث قرار میدهند؛ تا احساسات، رفتارها و تفکر مثبتتری در بیماران خود ایجاد کنند.
آنها هدفهایی را برمیگزینند که مشخص و ارجح باشند و با مراجعان خود همکاری میکنند. این هدفها مولفههای عاطفی، رفتاری و شناختی دارند. هر چه هدفها مشخصتر و دقیقتر باشند، انتخاب روشهای تغییر نظامهای اعتقادی و احساسات و رفتارهای مراجعان آسانتر میشود.
شناختدرمانی در واقع عبارتست از؛ حل منظم و ساختمند مساله که محدودیت زمانی دارد و به ندرت بیش از ۳۰ جلسه طول میکشد.
برای هر جلسهای دستور کاری تهیه میشود، برخلاف شکل آزاد روانکاوی یا درمان مراجعمحور. آرون بک نیز مانند کارل راجرز، معتقد است درمانگر باید انسان گرم و خالصی باشد و با مراجع همدلی کند. اما برخلاف راجرز این موارد را شرط کافی درمان نمیداند. البته برای رابطه درمانی اهمیت خاصی قایل است، چون آن را منبع یادگیری میداند. همچنین درمانگر شناختی، باید الگوی اموری باشد که میخواهد آموزش دهد. اگر اهل قضاوت و پند و موعظه باشد، فقط به تقویت افکار ابتدایی و قضاوتی مراجع کمک کرده است.
هدف نهایی شناختدرمانی، تشخیص شناختهای مخرب، نحوه ایجاد افسردگی توسط آنها و آموزش راه و رسم اصلاح آن است. بک، بیشتر به نحوه تفکر مراجع علاقهمند است تا افکار وی.
اصول درمان شناختی
درمان شناختی شامل چهار مرحله زیر است:
1. شناسایی تفکرات ناسازگار Maladaptive Thinking که با درخواست از بیماران جهت تهیه یک گزارش روزانه از افکاری انجام میشود که پیش از بروز نشانهها یا رفتار غیرطبیعی و یا پس از آنها اتفاق میافتند. این افکار باید حتیالامکان به محض وقوع ثبت گردند.
2. تفکرات ناسازگار با تصحیح سوء تفاهمها از طریق ارایه اطلاعات دقیق و خاطرنشان کردن راههای منطقی استدلال به چالش خوانده میشوند.
3. شیوههای جایگزین تفکر کردن توسط بیمار مورد تمرین قرار میگیرند.
4. این توضیحات جایگزین در آزمایشهای رفتاری مورد آزمون قرار میگیرند. تا وقتی که تفکرات ناسازگار اصلاح شوند، از شیوه توجه برگردانی Distraction (پرت کردن حواس) استفاده میشود که به ترتیب زیر انجام میگیرد:
· تغییر کانون توجه از افکار ناسازگار به سمت یک شی خارجی (به عنوان مثال بیماران ممکن است، ماشینهای آبی در خیابان را بشمارند و یا به یک شی در اتاق خود خیره شوند).
· انجام تمرینهای ذهنی مانند محاسبات ریاضی که نیاز به تمرکز کامل دارند.
تکنیک های شناخت درمانی
شناخت درمانگران در آگاه سازی بیماران و افراد به شناختهای منفی و خطاهای خود از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند. برای این کار لازم است ابتدا فرد به خطاهای شناختی خود پی ببرد و سپس تلاش کند شناخت دیگری را جایگزین آن کند. در مراحل اولیه این کار را به کمک شناخت درمانگر انجام میدهد و به تدریج شناخت درمانگر تلاش میکند بیمار را در این کار به خود نهایی برساند.
تکنیک یادداشت برداری از تکنیکهای رایج و مورد استفاده شناخت درمانگران است. آنها به افراد توصیه میکنند دفترچهای برای خود تهیه کرده و در مواقع احساس ناراحتی باورهایی را که منجر به بروز این ناراحتی شده شناسایی کنند و یادداشت نماید و سپس تلاش کنند باور و فکری را پیدا کنند که در مقابل باور غلط قبلی قرار میدهد و احساس ناراحتی آنها را کاهش میدهد.
دیدگاه