پوپولیسم (populism)
پوپولیسم (populism) از ریشهی لاتین «populus» به معنای مردم مشتق شده است. این واژه در فارسی و توسط روشن فکر ایرانی، داریوش آذری، به «مردم باوری» ترجمه شده است. او در این باره مینویسد: «مردمباوری خواستِ "مردم" را عین حق و اخلاق میداند و این خواست را برتر از همهی سنجهها و سازوکارهای اجتماعی میشناسد. این اعتقاد همچنین با ایمانی ساده فضایل "مردم" را در برابر منش فاسد طبقهی حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و اقتصادی و منزلتِ اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید.»با توجه به تعریف بالا واژهی مردم باوری، به نظر مثبت میرسد. شاید اولین برداشت از این واژه اتکای دولتها و حاکمان بر تصمیم مردم است، چیزی شبیه به دموکراسی. اما آیا واقعا این گونه است؟
این مفهوم در اواخر قرن نوزدهم، در راستای وصف جنبشی که کشاورزان علیه سرمایه داران آمریکایی به راه انداختند ایجاد شد؛ و به دنبال آن به سیاست مدارانی اختصاص یافت که نامعقول و عقب رونده هستند.
پوپولیسم درواقع، نوعی روش سیاسی است که در آن حاکمان جامعه از ترسها، نگرانیها و نیازهای مردم سوءاستفاده میکنند و حکومت بر آنها را به نفع خویش پیش میبرند. این روش به جای حل مسائل، به ارائهی راه حلهای مقطعی و کوتاه مدت میپردازد. این نظام فکری به مرم وعده میدهد، اما برآورده نمیکند. این نظام، قشر ضعیف جامعه را هدف قرار میدهد و با حرفهای بی اساس، به آنان احساس مثبت میدهد، اما این سخنان برای متخصصان و حرفهایها بیمعناست.یک سیاست مدار پوپولیست، با قولهای بی پایه، تحریک احساسات مردم و بازی با غرایز و احساسات آنها تلاش میکند نظر آنها را به منظور جمع کردن رای یا بدست آوردن قدرت جلب کند. او در واقع پشتیبانی مردم را بدست میآورد، خود را هم سطح آنان قرار میدهد و مخالفت صریح، اما دروغین خود را با ثروت و قدرت فریاد میزند. اما او تنها شعار میدهد و مردم را فریب.
پوپولیسم معمولا قشری را مخاطب قرار میدهد که زیر بار مشکلات جامعه بیشترین زیان را دیدهاند. این گروه معمولا یا درآمد کمی دارند، یا امکان تحصیل ندارند و بی سواد هستند. اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم، یک سیاستمدار پوپولیست از کمبودها و خلاءهای این قشر جامعه بال و پر میگیرد و مردم نیز، با این خیال باطل که او نجات دهندهی زندگی سختشان است، از او حمایت میکنند؛ و به همین خاطر است که افراد روشنفکر و متخصص سخنان او را باور نمیکنند.
ویژگی کلی پوپولیسم
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
- جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم، و معمولاً تحت کنترل رهبر فرهمند و شعارهای ضد امپریالیستی.
- پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودهٔ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
- بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود.
البته آیین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای دارد. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاً ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها، به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاح طلبی، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است.
پوپولیسم و عوام فریبی
پوپولیسم ارتباط تنگاتنگی با عوام فریبی (Demagogie) دارد. این واژه از ریشهی کلمهی یونانی یعنی demos به معنای مردم و agein به معنای رهبری کردن مشتق شده است و به حق عوام فریبی معنا شده است. سیاست عوام فریبانه، مدام در حال تحریک احساسات مردم و شعاردادن است و هیچ گونه اعتقادی به دموکراسی ندارد.
در سیاست عوام فریبانه، حاکمان با یک نگاه سادهبینانه اعتقادات خود را به نفع مردم معرفی میکند. در واقع عوام فریبی حقایق را به شکلی نادرست بیان میکند و معتقد است تنها این سیاست است که پاسخگوی نیاز بشر است. همانطور که میبینید، این تفکرات میتوانند ارتباط خوبی با یک پوپولیست برقرار کنند. یک پوپولیست همانطور که مردم او را بالا میبرند، خود را بالا و بهترین میبیند.
پوپولیست کیست؟
پوپولیسم از کلمه Peuple فرانسه آمده است. در فرانسه ترجمه کلمه مردم پوپل است و در انگلیسی people پیپل، و پیپلیسم، اصالت مردم است یعنی هرچه مردم بگویند، یعنی دنبال مردم رفتن، به دنبال رضایت عامه رفتن این واژه را به عامه گرایی و بعضاً عوام فریبی نیز ترجمه کرده اند. یعنی فرد پیپیلسم به دنبال کاری است که مردم از آن کار خوششان می آید و منطبق بر رأی و نظر مردم است. پوپولیسم را در رها کردن مصالح حقیقی مردم و فدا کردن آنها به پای امیال روزمره و زودگذرشان معنا کرده اند.
در مقاله ای با عنوان «لابی گری غیربهره ورانه، پوپولیسم و الیگارشی»، نویسنده از این واژه با معنای مردم و حاکمیت مردم استفاده کرده است. گرچه نویسندگان عقیده دارند که برابری سیاسی ماهیتا الیگارشیک است.
ما در عصر تسلط رسانه قرار داریم، غولهای رسانه ای (خدایگان پوپولیسم سازی دنیای مدرن و بازوان اصلی حفظ و حراست از سیطره و تقدس لیبرال سرمایه داری و استثمار نوین) با یک اتاق فکر واحد مرزهای جغرافیایی را در نوردیده اند و تمام سعی آنها این است که به ذهن ها و افکار مخاطبان خود نفوذ کنند و دیدگاه های خود را به آنان بقبولانند.
کار ژورنالیسم دستگاه تبلیغاتی غرب و غرب زده در عصر سیاست ورزی مدرن، تعریف دلخواه از واژه هاست گاه پوپولیستی در تعریف آنها انقلاب های مردمی است و استقلال طلبی آنهاست و یا عوام فریبی در انحراف افکار و دغدغه های عمومی از تمرکز بر روی قدیمی ترین مطالبه انسان یعنی «عدالت» به ویترین شیک وخوش آب و رنگ حرفهای روشنفکرانه بیفایده است.
در حقیقت پوپولیسم در دنیای امروز با وجود انحصار رسانه ای و ضریب نفوذ آنها بر افکار و اذهان و شکل گیری و جهت دهی آن ، شکل پیچیدهای به خود گرفته است. مرزها و نوع آن را نمی توان مشخص کرد. رسانه ها در آن واحد میتوانند، شعارهای پوپولیستی را به عنوان شعار منطقی به مخاطبان بقبولانند یا این که با پوپولیستی خواندن یک عقیده یا عمل منطقی، آن را ناکام بگذارند و چهره ها را وارونه جلوه دهند و این کاری است که می کنند. آنها می توانند حکومت بسته و متحجر عربستان و قطر و جنایت پیشگان صهیونیست را محبوب و منطقی جلوه دهند و یا القاعده را در عراق و سوریه خوب نشان دهند اما در مالی و افغانستان ضد بشری … آنها می توانند چاوز و حکومت کاملا مردمی و ضد استعمار و موفقش را دیکتاتور پوپولیست جلوه دهند.
سوای از درگیر شدن در معنی واژه ها برای اندازه گیری چگالی مردم گرایی مفید و مثبت یک دولت باید میزان پایبندی اش را به مصالح حقیقی کشور و ملتشان اندازه گیری کرد نه شیوه ی پوشش و الفاظ و کلماتشان را.
مردم به ذوق حضور درمی یابند که کرامت انسانی بیش از آنکه به دغدغه های ذهنی نخبگان وابسته مربوط باشد به چالش کشیدن ده ها سال تحقیر و چپاول منابع کشورشان ، مسابقه رفاه طلبی، مصرف گرایی مفرط عده ای اندک و گرسنگی اکثریت مطلق، اشرافیت دولتمردان، فراموشی حاشیه نشینان و گرسنگی شکم هایشان مرتبط است.
بیش از چند دهه در کشوری همانند ونزوئلا به عنوان یکی از نفت خیز ترین کشورهای دنیا اقلیت متمایل و وابسته به کارتلهای چند ملیتی و صاحب مطلق رسانه های آنجا را که سالها تصمیمات مهم را در گلوگاه های اقتصادی و سیاسی این کشور خاک می کردند تا تسلط آنها بر آن کشور و منابعش تداوم داشته باشد. در واقع می توان گفت تداوم سلطه غیر مشروع اینها بیشتر نیاز و سزاوار صفت “پوپولیست”است تا کسی که حاضر است با به خطر انداختن جان خود جسورانه اتفاقات بزرگ را رقم زند.
عموم مردم از چالش در عرصه بین المللی پرهیز دارند و بیشتر متمایل اند در حاشیه های امن به زندگی و تجارت در عرصه داخلی و خارجی مشغول باشند. ایجاد دردسر و ماجراجویی های بین المللی و بروز چالش مطابق میل عامه نیست و موجبات ناخشنودی آنان را فراهم می کند. یک عامه گرا نه سخنی از استقلال انرژی می گوید که موجب کودتا در داخل و فشار بین المللی و خوراک جنگ رسانه ای است، می گوید و نه از دشمنی با آمریکا که تنش های فراوان بین المللی را برانگیزد و نه اینکه بگوید نهایت جنگهای تمام عالم، همین جنگ غزه است؛ اینها با عوام فریبی سازگار نیست.
یک عوام فریب هیچ گاه با کشوری همچون ایران و سوریه روابط ویژه و استراتژیک برقرار نمی کند و خلاف قواعد پوپولیستی حاکم بر دنیا عمل نمی کند وگرنه سرانجام او را به بیماری سرطان مبتلا می نمایند و از هستی ساقط می کنند.
یک پوپولیست و عوام فریب، چند خبرگزاری دارد. تعداد زیادی روزنامه دارد که زنجیروار مخالفان را نقد و متهم و تخریب می کند و مدام از عوام فریب مذکور تعریف و تمجید كرده و او را با کلاس و نخبه و موجه معرفی می کنند و سیاست های او را به روز، مدرن متمدن و در مسیر توسعه قلمداد می کند. در حال حاضر بیشتر رسانه های ونزوئلا هنوز هم در اختیار عوامل علاقمند به آمریکا و مخالف چاوز و طرفدارنش بوده و هست.
بیشتر بخوانید:
پروپاگاندا چیست و چه انواعی دارد؟
سوسیالیسم از دوران باستان تا مارکس
گرد آورنده : محمدی