امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273739
۱۵۸۹
۱
۰
نسخه چاپی
Liz Elting

لیز التینگ | رئیس و مدیر عامل شرکت ترانس پرفکت

لیز التینگ رئیس و مدیر عامل شرکت ترانس پرفکت، خدمات ترجمه در سراسر جهان عرضه می کند.

لیز التینگ | رئیس و مدیر عامل شرکت ترانس پرفکت

لیز التینگ به عنوان کارآفرین برتر و نیز به دلیل تربیت مدیران ممتاز زن تاکنون جوایز متعددی را به دست آورده است. بعضی از این جوایز عبارتند از لوح «کارآفرین برتر»، از سوی جامعه زنان شاغل، نشان «کارآفرین سال» از سوی مؤسسه ارنست و یانگ و تقدیر نامه «زن سال» از سوی مجله کارآفرین اکسپرس.

لیز التینگ

تاکنون چندین کتاب درباره شرح حال التینگ به عنوان زنی که قاطعانه تصمیم گرفت از مرز های قدیمی بگذرد و با نیرویی تازه به استقبال پدیده های نوظهور و ابتکاری برود به رشته ی تحریر در آمده است. از جمله کتاب:« موفقیت به تعبیر خودتان » که توسط مؤسسه مگ گراهیل منتشر شد و مدت ها در فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار داشت. همچنین کتاب «راز های رهبری موفق ترین مدیر عامل های جهان» و «گفت و گوی مستقیم و بی پرده درباره شروع و پیشرفت امور تجاری» که بااستقبال قابل توجهی رو به رو شد. همچنین نشریات نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، فوربز، فایننشیال تایمز، ریدرز دایجست، بارها با لیز التینگ مصاحبه کرده و مطالب و تصاویری را درباره او منتشر کرده اند.

شرکت ترانس پرفکت، که توسط التینگ پایه گذاری شد، به خاطر توسعه سریع در فعالیت اقتصادی،مشتری مداری و وفاداری به تعهدات، جوایز متعددی را تاکنون دریافت کرده است. هنگام اعطای جوایز به لیز التینگ او را کارآفرین نمونه ای خواندند که ضمن توجه به موقعیتی که دیگران نسبت به آن بی تفاوت بودند به سرعت دریافت که جهت گیری بازار در حال تغییر است و سپس کاری را در پیش گرفت که پیش از این هرگز به ذهن کسی خطور نکرده بود.

شرکت «کرین نیویورک بیزینس» ترانس پرفکت را یکی از بزرگترین مجموعه های تجاری تحت تملک زنان معرفی کرد. همچنین این شرکت توسط سازمان مدیران و کارآفرینان زن آمریکا به خاطر رشد و توسعه سریع مورد تحسین قرار گرفت. التینگ دارنده مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی با گرایش امور مالی و بیت المللی از دانشگاه نیویورک بوده و در رشته زبان و ادبیات مدرن از کالج ترینیتی تا سطح کارشناسی تا سطح کارشناسی تحصیل کرده است. او درباره این که چگونه فکر و ایده تأسیس شرکت ترانس پرفکت به ذهنش رسید می گوید:

«من پیش از آن که به یادگیری زبان و کشف فرهنگ های سایر کشور ها بپردازم در چند کشور خارجی کار و زندگی کردم. بنابراین تصمیم من مبنی بر این که در رشته زبان های خارجی فعالیت کنم دور از ذهن نبود. پس از فارغ التحصیلی به خاطر عشق و علاقه ام به زبان های خارجی در دارالترجمه ای مشغول به کار شدم. از سوی دیگر یقین داشتم که اقتصاد و تکنولوژی در سراسر جهان با سرعتی باور نکردنی در حال پیشرفت است و احتمالا تا چند سال دیگر خدمات دارالترجمه نیز باید در سطحی علمی تر و تخصصی تر ارائه شود. بنابراین من و همکارانم حس کردیم باید با خلاص شدن از شر آن چه منسوخ و کهنه است، خلایی ایجاد کرده و موضوعات و چیز های نو و مهیج را به سوی خود کشانیم. در غیر این صورت از قافله تمدن عقب مانده و کلاهمان پس معرکه خواهد بود. من به این حقیقت نیز واقف بودم که اندیشه خلاقه، قوه ابتکار و ابداع در هر فرد نهفته است. این نیرو پیشاپیش آن جاست. کافی است لایه هایی را که بر آن نهاده ایم یک به یک برداریم تا به لایه ای درخشان و صیقل یافته برسیم. نخست در رشته مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخته و به صورت پاره وقت در دارالترجمه ای شروع به کار کردم تا در راستای تحقق این هدف دانش و تجربیات لازم را بیندوزم.

هنگام تحصیل در دانشکده بازرگانی با فیلیپ شا، همکلاسی ام، آشنا شدم.او در زمینه امور مالی اطلاعات فراوانی داشت. ما به مدت چند سال با یک دیگر کار کردیم و عواملی را که می توانست راه را برای پیشروی مان هموار کند آموختیم. سرانجام به این فکر افتادیم که بر اساس مدل ها و الگو های متداول در امور تجاری و نیز تمرکز بر کیفیت و سرویس دهی عالی اولین شرکت خدمات ترجمه ای بین المللی را پایه گذاری کنیم. در آغاز کار بیشتر وقتم صرف گفت و گو با مشتریان می شد. اما پس از چندی تیم های نیرومندی را برای سرویس دهی به مشتری سازماندهی کرده و خودم تنها نقش مشاور و ناظر را بر عهده گرفتم. بزرگ ترین بهره من در زندگی ام این است که به کار خود عشق می ورزم.

شوق و ذوق موجب می شود که صبح زود بیدار و آماده کار شوم. وقتی برق رضایت مشتری را در چشمانش می بینم گویی توسط انرژی نیرومند و اعجاز انگیزی شارژ می شوم. قویاً اعتقاد دارم که شما با تأمین نیاز های مشتری و کسب رضایت او شاهد معجزاتی در قلمرو کسب و کارتان خواهید شد که هرگز تصور نمی کردید روزی آن را به چشم ببینید. یکی از عوامل موفقیت در کسب و کار یافتن دیدگاه مشتری و ارائه خدمات منطبق با این دیدگاه است. من حتی از گفت و گو با مشتریان بدقلق و سختگیر نیز استقبال می کنم. به اعتقاد من مشتری سختگیر به ابر سیاهی می ماند که باران رحمت و در پی آن فراوانی نعمت را به ارمغان می آورد. با فرصت طلایی که او در اختیارتان می نهد می توانید قابلیت هایتان را در کسب و کار ارتقاء دهید.

من در محل کارم با افراد مبتکر، باهوش و کار آزموده احاطه شده ام. در شرکت ما بین رئیس و مرئوس فاصله ای نیست. مدیریت ما بر پایه خرد گروهی استوار بوده و بده و بستان آزادنظر ها رایج است. در دفتر من به روی همه باز است و کارکنان در هر سطحی می توانند رک و بی پرده نقطه نظرهایشان را با من در میان گذارند. ممکن است عقاید و پیشنهاد های زیر دستان ما راهکار هایی در بر داشته باشد که هرگز به فکر ما نرسد. اگر گمان کنیم که تنها اندیشه های خودمان ارزشمند است، آنگاه دربند محدودیت هایمان گرفتار شده و نمی توانیم با جهت های تازه همسو و هماهنگ شویم. بعکس اگر کارمندان متقاعد شوند که سرپرستانشان به راستی به پیشنهاد ها و اندیشه های آنان دلبسته هستند، به تدریج آفرینندگی شان در شرکت نمایان شده و همه از آن سود می برند. من افکار و ایده هایم را با رهبران سایر شرکت ها نیز در میان می نهم و از آنان نیز بازخورد می گیرم.

بسیاری از افراد از من می پرسند که چه عاملی بزرگترین شور و هیجان را در وجودم بر می انگیزد و پاسخ من همواره آن است که: من از پیشرفت تکنولوژی و مشاهده دهکده جهانی که از طریق آن اطلاعات و امکانات مختلف به یرعت در اختیار مردم قرار گیرد به وجد می آیم و با تمام قوا می کوشم با آن همسو و منطبق شوم. امروزه تکنولوژی، انتقال اطلاعات را به زبان های مختلف سهل و آسان کرده و به کارایی افراد در شرکت ها افزوده است. این پیشرفت خارق العاده به مشتریان ما نیز امکان می دهد به بازار های بیشتری، که زبان های مختلفی در آن رایج است، دسترسی پیدا کرده و کالا و خدماتشان را در سطحی وسیع تر عرضه کنند.

وقتی از التینگ پرسیدند که کارش را بر چه معیارها و استاندارد هایی پایه ریزی کرد، پاسخ داد:« وقتی به 20 سال پیش که این مجموعه را تأسیس کردیم برمی گردم به خاطر می آورم که شرکتمان را بر مبنای معیار هایی نظیر تعهد به عرضه بهترین خدمات، گرمی و صمیمیت، فراگیری، خودجوشی و پیشرفت کیفی و کمی پایه ریزی کردیم. ما همچنان از این ارزش ها پیروی کرده و موفقیت مان را مدیون آن ها هستیم. با وجود این نکته ای را که لحظه ای از آن غافل نشده و پیوسته به افرادم توصیه می کنم این است: به خواسته های مشتریانتان به دقت گوش کرده و نیازشان را کانون توجه قرار دهید تا راه برای رشد و پیشرفتمان هموار شود.

چنانچه گفتم ما همواره از مشتریان و کارکنانمان بازخورد می گیریم؛ آنان در باز کردن سطح فکر و افق دیدمان مؤثر واقع شده و سبب می شوند با رفع کاستی ها و نارسایی ها راندمان کار را بالا ببریم. به تجربه دریافته ام که بلند پروازی می تواند در اوضاع و شرایط کسب و کار تغییری عمده و اساسی پدید آورد. البته این کار مانند راه رفتن بندبازان بر روی طناب مخاطره آمیز است. یک حرکت نا به جا، اگر به هلاکت منجر نشود، دست کم صدمات بزرگی در پی خواهد داشت. به طور مثال ما در آغاز کار با شرکتی قرارداد 15 میلیون دلاری بستیم و تصور می کردیم که با انجام آن می توانیم دو پله یکی از نردبان ترقی بالا برویم.

به همین دلیلل برای آن افرادمان را در دفاتر مختلف شرکت مستقر، و دفتر جدیدی را در فلوریدا تأسیس کردیم، و تعدادی مترجم مسلط به زبان اسپانیولی را به کار گرفتیم. اما شرکت طرف قرارداد به خاطر مشکلات اقتصادی از عهده تعهدات مالی اش برنیامد و این پروژه به طور کامل به بن بست رسید. متأسفانه ما در قرارداد عدم تعهدات مشتری و خسارت ناشی از آن را پیش بینی نکرده و تضمینی را در این خصوص در نظر نگرفته بودیم و این غفلت برایمان گران تمام شد. زیرا نه تنها با ضرر و زیان قابل ملاحظه ای رو به رو شدیم، بلکه به خاطر این بلند پروازی احمقانه مورد ملامت قرار گرفتیم. این رویداد ناگوار درباره اهمیت تحقیق، دوراندیشی و احتیاط درس های ارزشمندی به ما آموخت و یکی از دلایل برتری ما پیروی از این ارزش هاست. من همواره به کارآفرینان توصیه می کنم که اهداف روشنی را برای خود تعریف کرده و برای تحقق آن سنگ تمام گذاشته و از هیچ کوششی فروگذار نکنند. برای این منظور باید مسئولیت خاصی را به هریک از افرادشان واگذار و از دخالت در کارشان جداً خودداری کنند. اگر در تصمیم گیری های آنان دخالت کرده و فکر کنند تنها خودشان می توانند آن امور را درست و دقیق انجام دهند با محروم کردن آنان از انجام بسیاری از کارها، از بازده کارشان کاسته و زمینه پس نشینی و شکست شان را فراهم خواهند آورد.

التینگ

اکنون به چند نمونه پرسش و پاسخ از التینگ اشاره می کنم تا به طرز تفکر او بیشتر پی ببرید:

1. آیا هنگام راه اندازی این شرکت به اتفاق همسرتان درباره فرهنگ حاکم بر آن نیز تدابیری اندیشیدید؟

شایسته سالاری همواره خط مشی اصلی مان بوده است. از آغاز این راه تصمیم کرفتیم از بهترین کارمندان تجلیل کنیم و مقامشان را ارتقاء دهیم، و هم اکنون نیز به این اصل پایبندیم. می توانم بگویم بیشتر افراد عالی رتبه شرکت ما از همین را به درجات بالا رسیدند. اغلبشان از کار های سطح پایین شروع کردند. ما کارمندانمان را مسئول بار آورده و صداقت و شفافیت را ترویج می دهیم؛ جزئیات را با آنان در میان می نهیم، با آنان شفاف حرف می زنیم و اطمینان حاصل می کنیم که به درک درستی از اوضاع و احوال شرکت رسیده و نبض آن را در دست دارند. بر این باوریم که همه کارکنان باید از دستاوردها، چالش ها و اهداف مشترکمان آگاه باشند. اگر رئیس با مرئوس اختلاف نظری داشته باشد و هرکدام جداگانه مشکل را با ما در میان نهد، هر دو را به دفترمان فراخوانده و در حضورشان مسئله را حل و فصل می کنیم.

2. هنگام مصاحبه با متقاضیان کار بر روی چه مواردی تأکید می کنید؟

هنگام مصاحبه با داوطلبان نخست از آنان تقاضا می کنیم درباره خودشان حرف بزنند. پاسخ به این پرسش نشان می دهد که تا چه اندازه فکور و منطقی بوده و تا چه میزان قادر به برقراری ارتباط درست هستند. همچنین اهداف، ارزش ها و دستاوردهایشان را جویا می شویم. مثلا می پرسیم:«از چه زمانی شروع به کار کردید؟ اولین شغلتان چه بود؟» پاسخ به این پرسش ها نشانگر آن است که در چه فضایی و با چه شرایطی رشد کرده اند و اصولا چند مرده حلاجند. من خواهان کارکنانی هستم که محکم و استوار بوده و در برابر مشکلات خم به ابرو نیاورند. بعضی افراد به خاطر شرایط خاص تربیتی شان در کودکی و نوجوانی با مشکلات رو در رو شده و در این رهگذر آبدیده می شوند. شماری دیگر تحت تأثیر القائات مثبت والدینشان آماده برخورد با موانع و مشکلات هستند. و عده ای هم به خاطر این که در دریای عواطف فوق العاده پدر و مادر غوطه ور بوده اند، نه تنها برای برخورد با مشکلات آمادگی ندارند بلکه قوه تخیل و ابتکارشان نیز عقیم و ناشکوفا مانده است. دو گروه نخست سختکوش و مثبت اندیشند. جنگ جویانی هستند که هرگز میدان کارزار را ترک نمی کنند و ما این افراد را برای کار در شرکتمان جذب می کنیم.

3. چگونه بین امور خانوادگی و امور حرفه ای تان توازن برقرار می کنید؟

طی سالیان گذشته با وجود مراقبت از فرزندانم کوچک ترین خلل و خدشه ای در مسئولیت های حرفه ای ام به وجود نیامده است. حتی پس از به دنیا آمدنشان، از همان هفته نخست دوره نقاهت، از خانه شرکتم را اداره می کردم. تدابیری اندیشیدم تا ضمن نظارت بر شرکت، مادر مهربانی نیز باشم. ماریسا مایر، مدیر عامل یاهو، و مادر سه فرزند، در این زمینه، ناصح و راهنمایم است و من همواره از تجربیات و نقطه نظر های سودمندش در قلمرو کسب و کار نیز سود برده ام. متأسفانه بسیاری از زنان با استعداد و سخت کوش پس از زایمان به خاطر مراقبت از فرزندانشان تشکیلاتی را که بازحمت و مرارت بنا نهاده اند رها می کنند و یا بعکس با این طرز تلقی که نمی توانند به اندازه کافی از فرزندشان مراقبت کنند از بچه دار شدن صرف نظر می کنند و این مایه تأسف است. زیرا می توانند در آن واحد هر دو نقش را به عهده گیرند، مشروط به این که از یک الگوی مشخص که از این مصاف سربلند بیرون آمده پیروی کنند.

4. والدین تان در موفقیت شما تا چه اندازه نقش داشتند؟

والدین من در رسیدنم به قله موفقیت نقش قابل ملاحظه ای داشتند. مادرم آموزگار بود و پدرم مدیر یک شرکت تبلیغاتی. آنان از سال های اولیه حیات مسئولیت پذیری را در روحم دمیدند و اهمیت برنامه ریزی و تلاش را به من یاد دادند. به همین دلیل از 10 سالگی کارم را با توزیع روزنامه در برابر منازل مردم آغاز کردم و در همان دوران به این واقعیت چشم گشودم که برای این که در کاری موفق شوم باید آن را به شدت دوست داشته باشم.

5. برای تماس حضوری تا چه اندازه اهمیت قایلید؟

به اعتقاد من تماس حضوری با کارکنان و مشتریان یک ضرورت است. وقتی شرکت ما حدود صد کارمند داشت، در پایان سال برای یکایک کارمندانم کارت تبریک ارسال کرده و با دست خط خودم از آنان تشکر می کردم. وقتی تعداد آن ها به حدود سیصد نفر رسید دریافتم که نوشتن این تعداد کارت برایم وقت گیر است. اکنون برای ملاقات افرادم از نزدیک، به دفاترم در سراسر دنیا سفر می کنم. بد نیست بدانید که اخیرا به شهر های بارسلون، لندن و پاریس سفر کرده و با بسیاری از مدیران و رؤسای دفاترم در این شهر ها ملاقات کردم.

پنج استراتژی که به این شرکت کمک کرد:

1. جلب رضایت مشتری

کالا و یا خدمات با کیفیت، کافی نیست. چگونگی سرویس دهی به مشتری نیز از اهمیت بنیادی برخوردار بوده و باید پیوسته ارتقاء پیدا کند. ترانس پرفکت با مشتریانش رابطه ای عمیق و مستحکم دارد. به همین دلیل از نیاز ها و انتظارات جدید آنان به سرعت با خبر می شود. هرگاه شما به نقطه نظر های مشتریان به دقت گوش کنید فرصت های زیادی برای جلب و جذبشان در اختیارتان قرار می گیرد.

2. افزودن تجهیزات جدید

حدود دو سال پیش مشتریانمان به امکاناتی نیاز داشتند که ما به خاطر فقدان ابزار ها و تجهیزات لازم نمی توانستیم این خواسته ها را تأمین کنیم. برای رفع این کاستی و جلب رضایتشان پس از تحقیق و بررسی فراوان چهار شرکت کوچک را، که هر کدام در زمینه خاصی فعالیت می کردند خریداری کرده و به مجموعه ترنس پرفکت افزودیم. شرکت هایی که من و همسرم خریداری کردیم مهارت های مجموعه ما را از نظر ترجمه به زبان های مختلف، استفاده از ابزار های الکترونیکی برای تسریع کار و بهره مندی از حمایت های حقوقی کامل کرد.

3. توسعه جغرافیایی

ما در سراسر جهان 75 شعبه داریم، با وجود این هنوز کشور ها و نقاط زیادی تحت پوششمان قرار نگرفته است. سال گذشته شعبه های شرکتمان در بوینس آیرس و کپنهاگ گشوده شد. در آغاز سال جاری نیز دو شعبه دیگر را در وین و ژوهانسبورگ افتتاح کردیم.

4. ترویج فرهنگ شایسته سالاری

ما در ترانس پرفکت باروری استعداد ها و قابلیت ها را پیوسته مد نظر داریم. شرایطی را فراهم می کنیم تا افراد توانایی های خود را بشناسند و به استعداد های ویژه خویش پی ببرند. اعتقاد داریم که در غیاب شایسته سالاری، تفوق طلبی، سلطه جویی و خود بزرگ بینی بر روابطمان حاکم می شود. وقتی کادر و افراد در دادن پاداش، ترفیع و امتیاز بی عدالتی ببینند به سان کشتی در گل نشسته، از لحاظ ذهنی از تحرک و جنب و جوش باز می مانند و از تفاهم با دیگران سرباز می زنند.

دانشجویان پس از فارغ التحصیلی می توانند بی درنگ و بدون فوت وقت در ترانس پرفکت استخدام شده و شروع به کار کنند، و به مرور زمان شایستگی خویش را تا سطوح مدیریت ارتقاء دهند. شرکت ما راه گشای استعداد ها و قابلیت هاست. بعکس در مقابل پیش داوری ها، شعار های بی سرو ته و میان تهی، نظریه های بی ربط و ترس های موهوم می ایستد.

5. اهمیت یادگیری و توسعه ارتباطات

من هر کتابی را درباره نوآوری، ابداع و ابتکار با حرص و ولع مطالعه می کنم. همچنین از مشتریان، کارشناسان شرکت و به طور کلی کارکنانی که اطلاعات تازه ای در اختیارم می گذارند قدردانی می نمایم. ارتباطم را با افراد، سازمان ها و شرکت ها توسعه می دهم و در کنفرانس ها و سمیتار ها و سایر گردهمایی ها با افراد مطلع و آگاه ارتباط عمیق برقرار می سازم. بعلاوه با دست اندر کاران مؤسسه های خیریه پیوسته در ارتباطم و به آنان یاری و حمایت می دهم.

منبع: سرگذشت مشهورترین زنان کارآفرین جهان - محمدرضا آل یاسین و مونا آل یاسین

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید