تشیع بهعنوان مذهب حاکم بر جـامعه عـصر صـفوی نقش موثری در تغییر و ایجاد دیدگاهی جدید در زمینه هنر و معماری ایفا کرد. اگرچه عناصر مـذهبی بـهصورت ناگهانی در این دوره پدید نیامد و در عصر تیموری پایهریزی شده بود، اما در این دوره اسـت کـه تـشیع و بناهایی با درونمایهها و عناصری شیعی توانست ویژگی حاکم بر جامعه باشد.
باورهای شیعی و معماری عصر صفوی
مروری بر معماری ایران پیش از صفوی
وضع جـغرافیایی و آب و هـوایی ایران بهگونهای بودهاست که از گذشتههای دور ساخت بنا امری ضروری محسوب میشد و از این جـهت مـعماری در ایـن سرزمین قدمتی کهن و شاید به اندازه تاریخ آن داشته باشد. از ابتدای تاریخ بشر تا کنون یـکی از دلایـل توجه به معماری، ایجاد امنیت روحی و جسمی در برابر سوانح طبیعی و غیر طـبیعی بـرای فـرد و جامعه بود و همواره توجه هنری به معماری در درجه بعدی اهمیت قرار داشتهاست. در
ایران نیز پیـش از ایـجاد حـکومتهای مستقل، ساختمانهایی موجود بودهاست که احتمالا با هدف حفظ جان افراد سـاخته مـی شدند و کمتر توجه هنری و زیباشناختی به آنها میشده است. اما پس از شکلگیری تمدنهای عیلامیها، مادها و هـخامنشیان، مـعماری نیز علاوه بر کاربردهای ساده از جمله ساخت خانه و کلبه های روستایی، وسـیلهای شـد برای نمایش عظمت و شکوه این حکومتها و بـر جـلوههای هـنری آن افزودهشد. خصوصا هخامنشیان بناهایی ایجاد کـردند کـه حتی با گذشت قرنها هنوز از شاهکارهای هنر معماری بشر محسوب میشود. در کنار آنـها سـاخت بناهای مذهبی نیز همواره بـر غـنای معماری ایـران مـیافزودهاست.
ایـرانیان در طول تاریخ خود معماری را با مـذهب و اعـتقاد خویش قرین ساخته بودند؛ نمونه اصیل آن زیگوراتها در دوره آغازین تاریخ این سرزمین بـود. زیـگوراتها و سپس مقابر شاهان هخامنشی اولین بـناهای مذهبی ایران بودند کـه البـته با روی کارآمدن سلوکیان رونـد تـوجه بدین سبک معماری با وقفهای بلند مواجه شد، چراکه اشکانیان در این حیطه شـناسنامه قـابل قبولی نداشتند؛ البته ناگفته نـماند کـه گـنبد نخستین بار در دوره اشـکانی ابـداع شد و بعدها در معماری اسـلامی جـایگاه مهمی یافت و شاید معماری طاقدار عصر ساسانیان نیز شکل تکامل یافته ای از گنبد های دوره اشـکانی بـاشد. با قدرتگیری ساسانیان معماری ایران هـویت جـدیدی به خـود گـرفت. سـاخت آتشکده تنها نمونهای کـوچک از معماری مذهبی دوره ساسانی بود که البته می توان گفت این معماری شکل غنی شده دوره هـخامنشی بـود.
با ورود اسلام به ایران، دیـن جـدید هـمه چـیز از جـمله هنر و معماری را تـحت الشـعاع خود قرار داد و مظاهر یاد شده کمکم جلوهای جدید به خود گرفت و مهمترین جایی که آداب و رسوم، مـراسم مـذهبی، روحـیه، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در آن انعکاس یافت، مـعماری بـود. اسلام و ایدیولوژیهای اسلامی به تدریج در معماری این دوره ریشه دوانیده و توانسته به هنر و تمامی زیر شاخههای آن رنگ و بویی دینی با معیارهای مورد قبول خود بدهد. البته نباید فـراموش کرد که تا مدتها معماری عصر ساسانی تأثیرگذار ترین سبک معماری جهان اسلام خصوصا در حوزه شرقی (محدوده سابق امپراطوری ایران پیش از اسلام) بودهاست. نمونه بارز آن ساخت اولین کاخ های عـصر عـباسی در بغداد بود که منصور عباسی تصمیم داشت مصالح و مواد آن را نیز با تخریب آثار برجای مانده کاخهای ساسانی بنا نهد که گویا به دلیل هزینهبر بودن از آن صرفنظر کرد. مساجد نیز به عنوان اولین نماد معماری اسلامی تا حد زیادی الگوی ساختمانی خود را از ساسانیان اخذ کـرده بـود و سبک معماری ساسانی مشهور بـه «چـهار طاق» در مساجد اسلامی تکامل یافت و چهار طاق مرکزی به طرف دیوار جنوبی (جهت قبله) تغییر مکان داد و به جای آتشگاه، محرابی ساخته شد. روح غالب در ایـن مـعماری همچنان اسلامی بود؛ هرچند الگوهای خود را از ساسانیان اخذ نموده بود.
با تشکیل حکومت های مستقل در ایران سبکهای معماری دوره اسلامی به روند رو به تکامل خود ادامه داد و در دوره میانه تاریخ ایران اسلامی یـعنی عـصر سلجوقی تا ابتدای دوره صفوی نمونههایی ارزنده از معماری ایرانی ـ اسلامی بر جای ماند که رنگ و لعابی دینی و عمدتا برگرفته از اسلام سنی داشتند و این سنت تا ابتدای دوره صفوی استمرار یافت. بناهایی مـانند گـنبد سلطانیه از عـمارتهای عصر مغول و مسجد کبود تبریز که توسط بیگم همسر جهانشاه قراقویونلو ساخته شد نـمونههایی از این نوع معماری هستند.
معماری عصر صفوی و بررسی سبک اصفهانی
اولیـن اقـدام مـهم صفویان رسمی ساختن مذهب تشیع در ایران بود که موجب تحول مهمی در ادامه تاریخ سیاسی، اقتصادی و مهمتر از هـمه فـرهنگی این سرزمین شد. از این جهت این دولت بین حکومت های تاریخ ایران خصوصا پیـش از خـود مـتمایز است. بدین طریق شاه اسماعیل تلاش کرد تا در کنار ساختن جایگاهی باستانی بـه عنوان شاهنشاه برای خود و تأکید بر استقلال کامل از دولت زیادهخواه عثمانی، هویت جدیدی بـرای تاریخ و فرهنگ ایران تـعریف نـماید.
صفویان با تغییر در ساختار سیاسی، نظامی، اقتصادی و مذهبی در ایران به توسعه و پیشرفت مهمی در جهت اعتلای فرهنگی دست یافتند که در نهایت به بالاترین نقطه در هنر و بالاخص در معماری دوره تاریخ اسلامی ایران نایل شـدند. این اعتلا با ظهور شاه عباس اول تجلی بیشتری یافت و عصر زرین معماری صفوی به مرکزیت اصفهان رقم خورد. این دوره از معماری اگرچه در ابداع و نوآوری ساختار ظاهری بنا تغییر اندکی داشت، اما مـی تـوان آن را دوره اعتلای آخرین نمایش معماری اصیل ایران دوره اسلامی معرفی نمود، زیرا بعد از صفویان معماری ایران نه تنها دیگر دوره شکوفایی و درخشش به خود ندید بلکه آن میراث برجای مانده نیز بـهتدریج فـراموش شد.
سبک اصفهانی آخرین سبک معماری ایران اسلامی است، این سبک از زمان امیران قره قویونلو آغاز شد و در دوره صفویان رشد کرد و تا اواخر قاجار ادامه یافت. در عین حال ایـن سـبک تزیینیترین و مجلل ترین سبک هنر معماری ایران به شمار می رفت. سادگی پلانها و طرحها و بهره گیری از خشت کاشیهای بزرگ هفترنگ به جای کاشی معرق در تزیینات، از جمله ویژگیهای سبک اصـفهانی بـود. پلان هـا و طرحهای ساده در این شیوه اغـلب شـامل چـهارگوش و شکل هندسی شکسته چند ضلعی بود. امروز بهترین و عالی ترین جلوههای مجموعههای سبک اصفهانی، در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد.
بـاورهای شیعی در معماری عصر صفوی
اعتقادات مذهبی شیعیان از بـرخی جـهات با دیگر فرق اسلامی متمایز است. بارزترین تمایز شیعه با اهل سنت و سایر فرقه های اسلامی درموضوع خلافت اسـلامی و جـایگاه خـاص حضرت علی در جانشینی پیامبر اسلام است. ذات تشیع با خـلافت امام علی پیوند نزدیکی دارد و تشیع ذاتا " اسلام علی" است و حضرت علی در تشیع هم دلیل و هم پیشوای باطنی و هـم پیـشوای ظـاهری بعد از حضرت محمد است. به اعتقاد شیعیان حضرت محمد علاوه بـر قـدرت نبوت و رسالت دارای نیروی هدایت و ارشاد معنوی و ولایت نیز بودهاست و ولایت از طریق دخترش فاطمه: به حضرت عـلی انـتقال یـافتهاست. آنچه تشیع را از اهل سنت متمایز می سازد نظریه امامت است
که طـبق آن قـدرت و حجت معنوی که حضرت محمد به امام علی افاضه کردهاست در ائمه اطهار حفظ و ابـقا شـدهاست. اختلاف شیعه و سنی نیز در اصل یک اختلاف فکری و علمی و تاریخی و بر سر فهم درسـت حـقیقت اسلام بود که تمام حرف شیعه این است که برای شناخت راستین و بـیواسطه اسـلام- یـعنی قرآن و سنت- باید از خاندان پیغمبر پیروی نمود و از علی آموخت و خلافت علی و رهبری فرزندان او را پذیـرفت. علاقه مسلمانان شیعه به ائمه اطهار و شوق و اشتیاق در دیدار و وصال با امام دوازدهـم بـه مـذهب شیعه ویژگی خاص و شورانگیزی بخشیدهاست و آنان را برای رسیدن به مقصد خود و نیز بهشتی که آرزویـ وصـفناشدنی آنهاست تشویق میکند.
حضرت علی و سایر ائمه نقطه کمال فرهنگ و باور هـنرمند شـیعی اسـت. هنرمند شیعی با خلق اثر هنریاش آنچه را که در درون و ذهن خود دارد به نمایش می گذارد. مـعمار نـیز از طـریق اثر خویش هدف خود را عرضه میکند. معمار شیعی با توجه به اعـتقادات و بـاورهای قلبی خود تلاش می کند فضایی را ایجاد کند که در ذهن خود آن را بارور ساخته است. وی با تـوجه بـه شناختی که از دنیای بیرون و درون خود دارد بنایی را می آفریند که بتواند در وجود مـسلمان شـیعی راه یابد و او را به تفکر و تعقل در محیط پیرامونش وادار نـماید.
مـعماری عـصر صفوی وارث دوره تکامل و شکوفایی معماری گذشته ایران بـود کـه با رسمیشدن مذهب تشیع نگرش جدیدی به هنر معماری گشود. باورهای شیعی در جـامعه عـصر صفوی در حال ظهور و بروز بـود و هـم در فضای درون و هـم در فـضای بـیرون هنر و معماری دیده می شد. در ایـن دوره بـا دو ساختار و نگرش در معماری روبرو هستیم: ساختار درونی و ساختار بیرونی. منظور از ساختار بـیرونی، فـضای فیزیکی بنا شامل: مصالح، اندازه، شـکل، قالب و... است و منظور از سـاختار درونـی ترکیب نظمیافته صورت بیرونی هـمراه بـا اصول، عقاید و تعلقات درونی هنرمند و همچنین حاکمیت موجود جامعه است؛ و با اینکه مـعماری صـفوی بیشتر از هر چیزی ساختار درونـی بـنا را مـدنظر داشت و از این طـریق مـیکوشیدنقش و تأثیر پررنگتری را در ذهن مـخاطب ایـجاد نماید، اما در ساخت بیرونی بنا نیز به پیشرفت های مهمی دست یافته بود. هـنرمندان عـصر صفوی تلاش میکردند آرمانهای خود از زیـبایی و شـکوه را به تـجلی درآوردنـد. نـقره کار در این زمینه مـینویسد: «بناهایی مانند کاخ هشتبهشت و مسجد شیخ لطف الله عصاره و چکیدهای از دیدگاه مردم است، آرزوهای نهفتهای کـه در نـاخودآگاه جمعی مردم در مورد معبد و خانه بـه دسـت هـنرمندان عـینیت پیـدا کرد».
مـعماری صفوی را باید معماری قدسی معرفی کرد که در آن نقوش هندسی بسیار هوشمندانه به کار رفته و این ویـژگی در مـسجد شـیخ لطف الله و مسجد شاه به چشم میخورد. ایـن نـقوش اگـرچه درسـاختار بـیرونی بـنا به کار رفته اند اما در واقع معرف ساختار درونی آن هستند. در تزیینات بناهای صفوی اعداد چهار و هشت در اشکال مختلف و به صورت نماد، نشانه، استعاره، تصویر و... بهکار رفـته است. شکل هندسی همتراز با عدد چهار شکل مربع است که بر پایه دیدگاه اندیشمندان یکی از ایستاترین و پایدارترین اشکال هندسی محسوب میشود. گویی حاملان عرش الهی را چهار تن دانستهاند کـه هـمتراز با ارکان کعبه نیز میباشند.
البته این حاملان بر پایه آیات قرآن هشت نفرند؛ چهار نفر از اولینها یعنی حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی به همراه چهارنفر از آخـرینها یـعنی حضرت محمد، حضرت علی، امام حسن و امام حسین که همگی حاملان عرش علم و دین الهی هستند که به موازات عرش ملک الهی مـی رونـد. قرآن کریم نـیز در ایـن زمینه آیاتی آوردهاست، از جمله: "«و الملک علی ارجائها و یحمل عرش ربک فوقهم یومیذ ثمانیه»؛ و فرشتگان در پیرامون آن ایستاده عرش پروردگارت را در آن روز هشت نفر حمل میکنند. هـمین گونه اصطلاحاتی مانند "هـشت فـرشته، هشت در بهشت، و در کنار آن شمسه هشتبر فضای هشت گوش و قاعده هشتوجهی گنبد - که کنایه از کرسی الهی و عالم فرشتگان است و نیز قاعده مربع یا چهارگوشه که نماد جهان جسمانی زمین اسـت دلالت دارد و از این قاعده پیروی مینمایند.
کاخ هشت بهشت نمونهای بارز از اعتقادات و باورهای یک جامعه شیعیمذهب است بهشتی، که رسیدن به آن آرزوی هر مؤمنی است و اندیشیدن به آن و همچنین محقق ساختن بـهشتی در زمـین شبیه بـه آنچه در سر میپرورانند حسی معنوی است که در این دوره متبلور میشود.
مقرنس نیز بهعنوان یکی از عناصر تزیینی بـناها در معماریهایی همچون مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله کاربرد فراوانی دارد. این عـنصر از اصـول ریـاضی و سیستم اعداد پیروی میکند. مقرنس به آنچه به شکل نردبان و پله پله ساخته شده باشد گفته میشود کـه بـه صورت آویزههای قندیل ساخته میشود. مقرنس برجستهترین، رازآمیز ترین و پرشکوهترین تزیین مـحراب اسـت.
بـه بیانی مقرنس تمثیلی از فیضان نور در عالم مخلوق خداوند است که چون چلچراغی بر سر جـان نمازگزاران معنا و معنویت میگستراند. همچنین مقرنس یکی از عوامل انعکاس و تجلی نـور در بناهای این دوره مـحسوب مـیگردد. نور نیز عاملی مهم در تحقق بخشیدن به آرمانهای معمار شیعی است. غزالی در کتاب مشکاة الانوار درباره نمادهای مذهبی نور تأمل کردهاست. وی هفتادهزار پرده روشنایی را توصیف میکند که مؤمن را از خدا که نور اسـت جدا میکند. از آنجا که چراغ های مسجد نور یکدیگر را منعکس میکردند با استفاده از چراغهای انبوه و طلا کاریشده مسجد اثرات خیرهکنندهای ایجاد میکند. نکته ای که در اینجا حائزاهمیت است ارتباط نزدیکی اسـت کـه نقش نور و رنگ در معماری صفوی در کنار هم ایفا میکنند و در نهایت موجب وحدت میشوند.
رنگها جدا از ویژگیهایی که هر یک به خودی خود دارند از تابش نور حاصل می شوند و نماد تـجلی وحـدت در کثرت است. هنرمندی که بخواهد اندیشه وحدت وجود را نمودار سازد سه وسیله در اختیار دارد: یکی هندسه که وحدت را در نظم فضایی جلوهگر می سازد؛ دیگر ریتم که وحدت را در نظم دنیوی و نـیز غـیر مستقیم در فضا نمودار میسازد و سوم نور که در ذات خود دیدنی نیست و سرشت آن با تقسیمات آن به رنگها دگرگونی و افزایش و کاهش آن به درجات میان نور و تاریکی کاستی نمی پذیرد.
مـفهوم نور در دو فرهنگ اسلامی و زرتشتی بـهصورت مـشابه بـهکار رفتهاست. در اوستا «فر» نیرویی است که از سوی خداوند به صورت شعاعهای نور و به خواست او باعث نیرومند شدن دارندگانش می شود و در فـرهنگ اسـلامی «هـاله» نوری ست که در اطراف صورت اولیا قراردارد. امـا ایـن هاله نورانی تنها خاص تصویر اولیا نبود؛ بلکه تصویرگری نقوش هندسی انتزاعی نیز به صورت "شمسه" متجلی میگردید. شـمسه نـوعی طـرح شبیه به ستاره یا خورشید و نزدیک به دایره که در هـنرهای تزیینی مثل کاشیکاری بهکار میرفت. سقف مسجد شیخ لطف الله و نقطه مرکزی تمامی تزیینات مقرنسها نمونه بارز ایـن طـرح اسـت. مسجد شیخ لطف الله نمونه ای برجسته از کاربرد نور در معماری شیعی و گـنبد آن مـیعادگاه رنگ و نور است.
در ساقه گنبد در فواصل منظم پنجرههایی تعبیه شده و در آنها یک جفت شبکه کار گـذاشتهاند، یـکی داخـلی و دیگری خارجی که هریک شامل نقشهای اسلیمی برجستهای است که در آنها فـضاهای پر و خـالی مـتناسب وجود دارد؛ چنانکه نور هنگام تابش دچار شکستگی شده، در طول لبههای کاشی آبی رنگ از صـافی مـی گـذرد. به این ترتیب نور تصفیهشده بر سطح شفاف دیوار و گنبد بازمیتابد و زیبایی غیرزمینی را نـمایان مـی سازد. پوپ درباره این بنا بیان می کند که هیچ کس قادر نیست بـا حـالتی هـوشیار یا متفکر وارد شود بی آنکه تکان و احساسی ناشی از رسیدن به حضور وی دست ندهد. سـاخت بـنا به گونهاى است كه در هنگام طلوع خورشيد، نور بر روى سوره الشمس، نوشتهشده در گنبد اين مـسجد مـى افتد و هـنگام غروب نور بر روى بخش غربى كه سوره الليل حك شده مىافتد و آيههاى سوره الليل روشن مىشود. این تـجلی آغـاز نور با آغاز روز و پایان تابش نور با آغاز شب است.
همانطور کـه بـیان شـد نور در کنار رنگ ظاهر میشود. رنگ عنصری نمادین با کاربردهای فراوان است که از موارد اسـتفاده آن در کـاشی هـفترنگ میباشد و دوره شکوفایی و اوج استفاده از آن در عصر صفوی است. بهترین نمونه استفاده از این کاشیها در مـسجد شـاه میباشد که موضوع آن متأثر از نقاشی های همین دوره است. از رنگهای مـورد اسـتفاده در این نوع، کاشی سبز است که این رنگ نشانه سیادت فرزندان حـضرت عـلی و نشانه علاقه و ارادت خالصانه هنرمند شیعی به ایـشان مـی بـاشد. همچنین رنگهای لاجوردی و فیروزه ای - که دیـگر رنـگهای این نوع کاشی است- از رنگهای عالم مثال محسوب می شود که حکومت شـیعی صـفوی به آن اعتقاد دارد.
در مسجد شـاه عـلاوه بر اسـتفاده از کـاشی هـفترنگ، شاهکار دیگری نیز وجود دارد و آن جلوخان ورودی مـسجد اسـت. این جلوخان رو به شمال است. فرد از جلوخان وارد دهلیزی مدور می شود کـه هـیچ جهتی ندارد. دهلیز رو به طاق بـلند ایوان شمالی باز مـیشود و از عـمق تاریک آن انسان ناگهان حیاط روشـن از آفـتاب را میبیند. این حرکت نشانهای برای گذر از ظلمت و رسیدن به نور و روشنایی است کـه نـماد مهدویت و پایان نیکوی جهان در دیـدگاه شـیعی اسـت. شاردن نیز در وصـف مـنارههای این مسجد میگوید: "دو مـناره بـلند در دو طرف سر در مسجد ساخته شدهاست، از در که داخل شویم فضایی است که سنگابی دارد و آب نوشیدنی در آن ریـخته و رهـگذران تشنه را سیراب می کند، زیرا در مـمالکی کـه جز آب چـیز دیـگری نـمیآشامند یکی از خیرات سیراب کـردن تشنگان است". این نیز احتمالا نمادی از سقاخانه های دوره صفوی است که به یاد تـشنگی امـام حسین و یارانش در کربلا ساخته شده بـود و ایـن سـیاح مـشهور فـرانسوی نتوانستهبود پی به اهـمیت و جـایگاه مذهبی آن ببرد و آن را از جهت حرمت شراب نزد مسلمانان نگریستهاست که دلیل قرار دادن آب را عدم وجود چیز دیگری بـرای نـوشیدن مـیپندارد.
چنین است که ساخت سقّاخانهها در آرامگاههای مـذهبی نـیز جـایگاه مـهمی داشـتهاست، زیـرا از نگاه شیعیان «نخستین سقّا در تاریخ ... حضرت علی ابن ابی طالب است ...که فردای قیامت نیز ساقی حوض کوثر خواهد بود و در صحرای محشر، تشنگان را سیراب خواهد کرد. دوم عباس بن علی خواهد بود که در روز عاشورا در صحرای کربلا عزم خود را جزم کرد تا تشنگان اهل بیت را سیراب کند... پس هر کس به عشق شهیدان کربلا، به متابعت عباس بن عـلی سـقایی کند، اجری اُخروی نصیب او میشود». به همین سبب «آب سقّاخانه آب معمولی نیست، بلکه عنصری است مقدس، شفای دردهای جسمانی و آرامبخش روحهای پریشان». آب سقّاخانه نشانه ایمان اسـت، یـاد آور مظلومیّت امام حسین و نماد جهاد و شهادت که هنرمند شیعه تلاش کردهاست تمامی این مفاهیم و نمادها را در تزیین آنها بروز دهد.
وحدت و کثرت نیز دیـگر عـنصر متجلی در این معماری می بـاشد کـه همه دیگر عناصر همچون رنگ، نور، حساب و ریاضی و... در آن نهاده شدهاست. مسجد بهعنوان خانه خدا نماد و نمونه تحقق این اصل است. در شالوده بنا همه مـصالح و عـناصر در کنار هم جمع مـی شـوند تا به یک نقطه برسند و آن نقطه وحدت بخش «هدف» است که در معماری شیعی و اسلامی اصل محسوب می شود. وحدت تنها در سایه هدفداری یک سامانه از مجموعه سامانه به نام ابر سـامانه مـعنا پیدا میکند. هنگامی که همه اجزا اثر یکدیگر را خنثی نکنند وحدت خواستهشده پدیدار میگردد. این اصل بنیادی در بناهای صفوی به وضوح به چشم میخورد. در بناهای مذهبی صفوی گـنبد نـقطه اوج وحدت اسـت و در همین نقطه از فضاست که انسان بهصورت ناخودآگاه حضور خداوند را احساس میکند و حالتی روحانی میگیرد.
حوضها، دیوارهها، سـتونها، تزیینات، کاشیکاری، خوشنویسی و... هر یک نقشی ایفا میکنند برای نمایش وحـدت. بـه عـبارتی وحدت در باور و اندیشه های حکومت شیعی مذهب صفوی دیده میشود. این را با مقایسه گنبد های عصر اسـلامی بـا قبل از اسلام می توان فهمید، زیرا گنبدهای پیش از اسلامی عمدتا مدور و به دور از نـماد وحـدانیت بـودند اما گنبدهای مساجد اسلامی از حالت دورانی به سوی یگانگی و وحدانیت رفته بودند. این نماد وحـدانیت در تصاویر فوق به خوبی دیده میشود.
کتیبهها نیز حوزه دیگری از نمادگرایی و تزیینات مـعماری شیعی این عصر مـحسوب مـی شود. تأثیرگذاری کتیبهها که ترکیبی از نوشته ا، بافتها و رنگ آمیزیهای زیباست قابل تأمل است، زیرا بعد متفاوت دیگری نیز در آن نهفتهاست و به شکلی پنهان عمل میکند و آن معنای درونی است که به دورههای بـعد تاریخ منتقل میشود. کتیبه ها عامل مهمی در جهت تحقق اهداف و باورهای شیعی بود. استفاده فراوان از اسامی و دعاهای خاص شیعیان که در بناهای عصر صفوی به چشم می خورد نمونه ایـن تـأثیرگذاری بود در مسجد شاه طرحی از کلمه "هو" به خط کوفی و بهصورت کاشیهای لعابدار وجود دارد که این کلمه نشان معنویت عرفانی نهفته در مذهب تشیع است.
همچنین ترکیب نامهای مبارک الله، محمد و عـلی در ایـوان این مسجد قابل مشاهد است. در کنار آنها برخی آیات قرآنی نیز حک شدهاست که بهطور مشخص بر اعتقادات شیعی دلالت دارند؛ بنابراین میتوان گفت معمار شیعی بـا کـتیبههای برافراشته در بنا مخاطب را با اعتقادات و ایمان قلبی خود آشنا میسازد و او را برای حضور در مکانی با تار و پود شیعی آماده میکند.
در میان بناهای مذهبی در این دوره امامزادهها نیز اهمیت بسیاری دارند، در این امـامزادهها کـتیبههای قـرآنی با موضوعات مختلف بهکار گـرفته شـدهاند کـه مهمترین آنها عباراتی درباره حضرت محمد، امام علی و دیگر امامان بهویژه امام حسین شهید کربلا میباشد و در همین دوره است که واقعه عـاشورا نـمایش داده مـیشود کلمه شهادتین و "علی ولی الله" نیز از جمله عـبارات پرکـاربردی است که ظاهرا با هدف ترویج فرهنگ شیعی طراحی میشدند. همچنین ادعیهای با درونمایههایی شیعی همچون دعای " ناد عـلیا" کـه در مـقبره ها استفاده شدهاست نمیتواند چیزی جز ارادت و عشق به عـلی باشد.
از بناهای مذهبی که بگذریم برخی بناهای دیگر عصر صفوی نیز به صورت نمادین و همراه با نشانهها و درونـمایههای شـیعی شـکل گرفتهاند. برای مثال پل خواجو که ساختار آن طوری است که از پایین بـه بـالا به گونهای منطقی از سنگینی به سبکی میرسد و پایه های سنگی و پایدار در آب، پل را در برابر جریان آب استوار میسازد، سـپس پایـههای آجـری و قوسهای آجری و در بالا قوسها کوچکتر و جرزها نازکتر قرار گرفتهاند و سـلسله مـراتب کـالبدی سکوهای سنگی، سپس جرزهای آجری و بعد دیوارها و رواقها دارای هماهنگی کاملی هستند و از آنجا مـی تـوان بـه سلسلهمراتبی بودن پل پی برد که یادآور طبقاتی بودن بهشت از نگاه شیعهاست که حرکتی وجودی از نـقطه آغـاز و در نهایت رسیدن به بهشت را متجلی مینماید.
منبع: نقش باورهای شیعی در معماری عصر صفوی - عبدالله متولی و دیگران
دیدگاه