امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 274180
۱۷۳۵
۱
۰
نسخه چاپی

ازدواج زودهنگام کودکان | آثار‌ سوء ازدواج زودهنگام بر سلامت کودکان

ازدواج زودرس که بصورت ازدواج قبل از 18 سالگی تعریف می شود هر دو جنس را متاثر می سازد اما دختران بیشتر در معرض آن هستند و آسیب ها و عوارض شدیدي را متحمل می گردند

ازدواج زودهنگام کودکان |  آثار‌ سوء ازدواج زودهنگام بر سلامت کودکان

ازدواج به معنی «بـا هـم جفت شدن » و «جفت‌ گرفتن‌ » است. در‌ عربی برای آن ، واژه «نکاح» به کار می رود کـه در اصـطلاح فقهی به معنی، همسرگرفتن مرد يا‌ زن اسـت که به سبب عـقد ازدواج هـمراه با شرايط آن‌ تحقق‌ مـی يابد‌.

در قـرآن کريم از آن به پيمان محکم ياد شده است، آنجا که خداوند در سوره ‌‌نساء‌، آيه ٢١ می فـرمايد: «و چـگونه آن مال را پس می گيريد، در حالی کـه‌ هـر‌ يک از شـما از ديگری کام گـرفته ايد و هـمسران تان از شما (هنگام ازدواج ، بـرايی پرداخـت مهريه ) پيمان محکم گرفته اند.»

مفهوم ازدواج زودهنگام(زودرس)

پيمان زناشويي محکم ترين‌ قرارداد اجتماعي است که‌ مـي توان‌ آن را نـاشي از دوستي شديد و رحمت متقابل بين زن و شـوهر دانـست، البته مـطابق نـظر فـقيهان شرط ازدواج دختر، رسيدن بـه سن بلوغ است. در اصطلاح حقوقي «ازدواج» عبارت است‌ از يک رابطه حقوقي که به وسيله عقد بين مـرد و زن حـاصل مي گردد و به آن ها حق مـي دهـد کـه از يکـديگر تـمتع جنسي ببرند.

در اصـطلاح حـقوق بشر‌، ازدواج‌ کودک بدين معني است که زوجين يا يکي از آن ها، کودک بوده و ازدواجي تحت قوانين مـدني، مـذهبي و يا عـرفي با ثبت يا بدون ثبت رسمي، صورت بـگيرد. از ديگـرسو‌ بـا‌ عـنايت بـه تـعريف ماده «يک» کنوانسيون حقوق کودک که به طفل زير ١٨ سال کودک اطلاق مي شود، ازدواج قبل از سن ١٨ سالگي، ازدواج زودهنگام ناميده مي شود، زيرا دختر‌ قبل‌ از ١٨ سال به لحاظ فيزيکي، فيزيولوژيکي و رواني آمادگي پذيرش مـسؤوليت ازدواج و بچه دار شدن را ندارد و نيز براي پسر، پذيرش مسؤوليت زندگي و تأمين آن دشوار است بدين‌ سان‌ ، ازدواج زودهنگام ازدواجي است که‌ قبل‌ از‌ فراهم شدن شرايط ازدواج از قبيلِ بلوغ ، توانايي جسماني و رشد لازم اتفاق مي افتد و طرفين عـقد نـکاح يا يکي از آنان ، به‌ علت‌ فقدان‌ رشد کافي، آمادگي جسمي و يا روحي را براي‌ اين‌ امر مهم ندارند.

 با وجود اینکه ازدواج زودرس در طی 30 سال گذشته کاهش یافته، اما هنوز در بسیاری از کشورها بخصوص درمناطق روستایی، معمول و امری عادی است. با وجود این که بیشتر کشورها حداقل سن قانونی برای ازدواج را 18 سال اعلام کردند، پیش بینی می شود بیش از 100 میلیون دختر در دهه آینده ازدواج زودرس داشته باشند.

ازدواج زودرس که بصورت ازدواج قبل از 18 سالگی تعریف می شود هر دو جنس را متاثر می سازد اما دختران بیشتر در معرض آن هستند و آسیب ها و عوارض شدیدي را متحمل می گردند.

علل ازدواج زودهنگام کودکان

ازدواج زودروس يا زودهنگام کودک يک نوع آزار و خشونت عليه سلامت کودکان‌ است‌ که‌ ميزان درگيري دخـتران در آن بـالاتر ميباشد. اين پديده ناخوشايند‌ در بيشتر موارد به صورت سوء استفاده جنسي و بهره کشي از کودک بروز مي کند. از اين رو‌ معضل‌ و چالش‌ مهمي مي باشد که بايد زمـينه هـا و عللي که در بروز‌ آن‌ مـؤثر اسـت ، شناسايي و تبيين شوند تا بتوان در جهت رفع آثار ناگوار آن ، راه کارهاي مناسب‌ و شايسته‌ اي‌ به کار برد. در ادامه تلاش ميشود برخي از مهم ترينِ اين‌ علل‌ ، مـورد‌ اشـاره و بررسي قرار گيرند.

1ـ ارتـباط خـانوادگی

امروزه در برخي از نقاط آفريقا و آسيا‌ براي‌ تحکيم‌ روابط خانواده ها، انجام معاملات بر روي زمين و يا اموال ديگر و حتي براي حل‌ و فصل‌ اختلافات خانوادگي و قبيله اي، حقوق کودکان را به عنوان يک انسان ناديده مـيگيرند‌ و ازدواجـ‌ يا‌ نامزدي آن ها به مثابه عوض يا ابزار اين مسائل منظور مي شود. به‌ عنوان‌ نمونه ، در پاکستان ، ازدواج دختران راهي براي خلاصي از پرداخت خون بها به‌ خانواده‌ مقتول‌ است ، حتي در کشورهاي افريقايي مانند تـوگو و بـنين ، دختران بـه عنوان برده هاي جنسي استفاده‌ مي شوند‌، به گونه اي که در عوض کفاره گناهان و جناياتي که بستگان شان‌ مـرتکب‌ مي شوند‌، به انجام خدمات جنسي در برابر کشيشان خدايان مجبور مي شوند. افـزون بـر اين ، از هـر‌ گونه‌ دسترسي‌ به آموزش و پرورش و بهداشت و درمان محروم مي باشند .

2ـ تبعيض (نابرابری جنسيتی)‌

نابرابريها‌ و تبعيض هاي ناروا ميان فـرهنگ ‌ ‌هـا و نسل ها متفاوت است و با عواملي مانند وضعيت اقتصادي، طبقه‌ ، نژاد‌، جنسيت ، مـعلوليت ، مـذهب و... مـرتبط است ، ليکن اين تبعض ها مي تواند زمينه‌ ساز‌ رسوم و حتي قوانيني شود که به طـور‌ معمول‌ منجر‌ به ضرر زنان در سنين مختلف است‌ ، به‌ گونه اي که موجب مـحروم شدن آنان از حقوق شـان مـي شود؛ چنين نابرابري‌ ميتواند‌ به ازدواج زودهنگام کمک کند‌. هم‌ چنانکه در‌ تعدادي‌ از‌ کشورها مثلِ نيجر و هند در بالاترين‌ حد‌ وجود دارد، بدين معني که دختران نمي توانند در مورد ازدواج خويش ، سلامت‌ و حقوق‌ باروري و جنسيشان ، اظهار نظر کـنند و حتي‌ تصميمي بگيرند.

3ـ‌ فقر‌ و تدابير اقتصادی

در جوامع سنتي‌ و توسعه‌ نيافته درصد مرگ و مير نوزادان و کودکان بالا است . در واقع حيات و بقاي آنان‌ بستگي‌ به اين دارد که خانواده‌ داراي‌ تمکن‌ مالي و توانايي باشد‌ تا‌ مـايحتاج خـود و کودکان را‌ مرتفع‌ نمايد. اين در حالي است که با وجود بالا بودن هزينه هاي مورد نياز‌ پرورش‌ کودک، اغلب تمايل به فرزندآوري به‌ ويژه‌ در مناطق‌ روستايي‌ زياد‌ است . اين امر نيز‌ ناشي از اين تفکر اسـت کـه خانواده پرجمعيت، ميتواند يک احساس امنيت براي پدر و مادر‌ در‌ سنين کهولت فراهم نمايد، ليکن به‌ دنبال‌ آن‌ و به‌ عنوان‌ يک تدبير و استراتژي‌ در‌ کاهش هزينه نگهداري کودک، ازدواج زودهنگام همواره مد نظر است . بـنابراين مـي توان گفت که فقر دليل‌ اصلي‌ ازدواج‌ طفل است ، زيرا با خروج يک نفر‌ از‌ منزل‌ ، منفعتي‌ نصيب‌ ديگر‌ اعضاي خانواده ميشود. از ديگرسو والدين با ازدواج کودک خويش ، به لحاظ فراهم آوردن جهيزيه و پرداختن مصرف هزينه بـالا، در ازدواجـِ سـنين بالاتر آسوده خاطر مي شوند. از‌ اين رو در کـشورهايي کـه در جـنوب صحراي افريقا واقع شده ، به خوبي مشهود است که تحت تأثير فقر و ديگر بلاها و مشکلات ، دختران خويش را زودتر از موقع شوهر مـي‌ دهـند‌، حـتي در برخي جوامع هم ، مردان به دليل اين که هزينه اي بـراي ازدواج نـدارند، زنان و دختران را ميربايند و مورد خشونت و تجاوز جنسي قرار ميدهند که در واقع اين‌ عمل‌ به نوعي مي تواند ناشي از تأثيرات فـقر بـاشد.

هـر چند ناگفته نماند، ازدواج زودرس براي پسران نيز مي تواند يک معضل مـحسوب‌ شود‌، زيرا از يکسو به دليل‌ بار‌ سنگين مسؤوليت اقتصادي به لحاظ تحمل کردن فشار مالي، رنج مي برند و از ديگرسو مجبور هـستند زودتـر از مـوقع ترک تحصيل کنند، در حالي که‌ اگر‌ فقر حاکم نبود و هزينه‌ تـحصيل‌ نـيز بالا نبود، ادامه تحصيل ميتوانست خود عاملي در براندازي و ريشه کني فقر باشد، ولي اغلب خانواده ها بـه دليل فـقر، کـودک را مجبور به قطع ارتباطش با تحصيل و تن‌ دادن‌ به چنين ازدواج هاي نـابهنگام مـي نـمايند، به گونه اي که در مناطق روستايي کشورهاي در حال توسعه ، دو برابر بيشتر از مناطق شهري، دختران زير ١٨ سـال ازدواج مـي کنند‌ و افراد فقير‌ ٢٠% بيشتر نسبت به ثروتمند در معرض ازدواج زودهنگام قرار مي گيرند.

4ـ کنترل روابط جـنسی و حـفظ عزت خانواده

در برخي موارد، به طور سنتي ازدواج کودکان‌ بر‌ اساس‌ اين باور انجام مـي شود کـه عـاملي در کنترل رفتار جنسي و باروري دختران است، زيرا عقايد فرهنگي و مذهبي ‌‌در‌ حفظ باکره بودن و عفت و پاکـدامني دخـتران به طور مستقيم مرتبط با وضعيت و ناموس‌ خانواده‌ است‌، يعني نفوذ زيادي بر والدين در امـر ازدواج فـرزندان شـان ايفا مي کند، ليکن براي‌ حفظ آبروي خانواده و کاهش خطر فعاليت جنسي نادرست ، در جوامع روسـتايي بـا شروع‌ اولين دوره عادت ماهيانه‌ ، دختران‌ از رفتن به مدرسه منع ميشوند تا با مـحدودکردن حـرکات شـان ، فعاليت جنسي شان حفظ و کنترل شود. بدين سان معتقدند که آموزش در درازمدت ميتواند بر نقش آن هـا بـه عـنوان همسر‌ و مادر آينده اثر منفي بگذارد. در واقع والدين احساس مي کنند با رضايت در امـر ازدواج کـودک، به نوعي امنيت جسمي و جنسي او را با حفظ دوشيزگي تضمين مي کنند.

البته‌ به نظر مي رسد کـه کـنترل روابط جنسي در جوامع امروزي فقط دامن گير دختران به منظور حفظ دوشـيزگي آن هـا نمي باشد، بلکه والدين از ترس اين که کودکان پسر نـيز‌ مـرتکب‌ عـمل خلافي شوند و به حيثيث و آبروي خانواده لطـمه وارد کـنند، مبادرت به ازدواج آن ها مي نمايند، حتي در برخي از موارد از ترس اين که بتوانند از عهده مسؤوليت‌ زنـدگي‌ بـه خوبي برنيايند، همسراني براي ايشـان انـتخاب مي کنند کـه بـه لحـاظ سني با همديگر اختلاف داشته و بـزرگ تـر از کودکشان بوده و يا براي اين که به عنوان راهي براي‌ حل‌ مشکل‌ فقر خـانوادگي بـاشد، همسري انتخاب‌ ميکنند‌ که‌ شايد بـه لحاظ مالي در رفاه اسـت ، امـا تفاهمي در زندگي مشترک با کـودک نـدارد و در نهايت ميتواند منجر به مشکلاتي‌ از‌ جمله‌ طلاق و جدايي آن دو شود.

5ـ سنت و فرهنگ‌

در‌ جوامعي کـه ازدواج کـودک شايع است ، يک فشار اجتماعي در سـازگار سـاختن آن هـا با فرهنگ و سـنت مـحل سکونت‌ وجود‌ دارد‌ که در صـورت عـدم تطابق و ناسازگاري ، منتهي به تمسخر، مذمت‌ يا شرم خانواده ميشود. به عنوان نمونه ، در منطقه «امـهراي اتـيوپي» مردم بر اين باورند که با مـشاهده‌ اولين قاعدگي‌ در دخـتران، فـعاليت جـنسي شان تحريک مي شود و اين عاملي در تـشويق به‌ ازدواج‌ زودرس آنان است.

بر اين اساس در بسياري از موارد، آنچه به عنوان آداب و رسوم‌ عرفي‌ و مذهبي‌ مـرسوم اسـت، عنايت به سن ازدواج، همسر مطيع و فـرمانبردار بـودن، خـانواده پرجـمعيت‌ و ديگـر‌ مقررات‌ عرفي اسـت . بـه عنوان نمونه ، پدرسالاري در امر ازدواج کودک، بدين معني است که‌ نقش‌ محوري‌ پدر نسبت به خود دختر پررنـگ تـر جـلوه مي نمايد. در واقع در چنين جوامعي‌، قوانين‌ عرفي، حـاکم بـر قـوانين مـلي هـستند .از ديگـرسو آنچه به خوبي مشهود‌ است‌ و ريشه‌ در سنت و فرهنگ محل دارد، ميزان تحصيلات کودک بوده که متغير بسيار مهمي براي‌ رضايت‌ در امر ازدواج زودرس است، هرچه سطح تحصيلات کودک بيشتر بـاشد، ابتلا به‌ اين‌ گونه‌ ازدواج ها نيز کم تر است، ليکن در جوامع روستايي با توجه به فرهنگ و روشي‌ که‌ حاکم است، ميزان تحصيلات کم تر است، پس رواج ازدواج زودهنگام نيز‌ به‌ نسبت‌ بـالاتر خـواهد بود. به عنوان نمونه، در بين ١٠ کشوري که بالاترين ميزان ازدواج‌ کودک‌ را‌ تشکيل مي دهد، ٥ کشور قوانيني دارند که اجازه مي دهند، دختران از پسران‌ زودتر‌ ازدواج کنند، به گونه اي که در نيجر قـانون اجـازه مي دهد که دختران در ١٥ سالگي‌ ازدواج‌ کنند، در حالي که به پسران در ١٨ سالگي ـ خواه با اجازه‌ والدين‌ يا عدم آن ـ چنين اجازه اي داده‌ مي‌ شود.‌

6ـ درگيری، بـلايا و شـرايط اضطراری

وجود‌ شرايط‌ نامطلوب مـانندِ احـساس ناامني و فقر شديد به ويژه در جنگ ، قحطي و يا اپيدمي‌ ايدز‌ ميتواند عاملي در تحريک والدين‌ و ديگر‌ سرپرستان قانوني‌ کودک‌ در‌ انجام ازدواج زودرس کودکان به عنوان‌ يک‌ مکانيزم محافظتي و يا تدبيري بـراي بـقا باشد. به عنوان نـمونه ، در بـرخي‌ از‌ نقاط کشورهاي جنوب صحراي افريقا، اپيدمي‌ ايدز، عاملي براي ازدواج‌ کودک‌ شناخته شده است . از اين‌ رو‌ خانواده براي امنيت آينده دخترشان دست به چنين اقدامي مي ورزند.

همچنين در برخي‌ مناطق‌ ديگر که درگـير جـنگ بوده‌ اند‌، مانند‌ افغانستان ، سومالي و... به‌ عنوان‌ يک تدبير و استراتژي در‌ امنيت‌ آينده دختر و يا حمايت خانواده ، اين گونه ازدواج ها صورت مي گيرد، حتي در بدترين‌ حالت‌ آن ، دختران ربوده مي شوند و يا توسط‌ نظاميان‌ مجبور هستند‌ رضايت‌ بـه‌ ازدواج مـوقت دهند. در‌ بـرخي مواقع نيز ممکن است، خانواده هاي ساکن در اردوگاه ها احساس کنند، قادر نيستند‌ از‌ کودک خويش در برابر تـجاوز به‌ عنف‌ محافظت‌ کنند‌. از‌ اين رو ازدواج‌ زودهنگام‌ را انتخاب مي کنند. طي گـزارشي از کـميسيون بـين المللي کميته نجات پناهندگان سوري، نشان‌ داده‌ شد‌ فقر عاملي است که والدين براي پرداخت‌ بدهي ها‌ مثل‌ پرداخـت‌ ‌ ‌اجـاره‌ بها‌، از ابزار ازدواج کودک استفاده مي کنند يا براي محافظت از تجاوز در اردوگاه ها براي کودک خـود خـارج از سـن قانوني، همسر انتخاب مي کنند.

ازدواج زودهنگام کودکان |  آثار‌ سوء ازدواج زودهنگام بر سلامت کودکان

آثار‌ سوء ازدواج زودهنگام بر سلامت کودکان

ازدواج زودرس پيامدها و آثار منفي بـسياري بر سلامتي، رشد و حقوق کودکان از خود به جا ميگذارد. اين ازدواج، اغلب فرصت آموزش و تـحصيل را از‌ آن‌ ها ميگيرد و بـاعث مـيشود به لحاظ اجتماعي به نوعي منزوي شوند. همچنين آزارها و خشونت هاي جسمي، جنسي و رواني از سوي شوهران بر دختران در زمره بيشترين مخاطرات اين پديده‌ ناگوار‌ است. از اين رو به لحاظ اهميتِ بحث، به برخي از اين پيامـدها به صورت تفصيلي مي پردازيم .

1ـ محروميت از آموزش و تحصيل

آموزش‌ نقش‌ محوري در بالندگي و ارتقاي بينش‌ و آگاهي‌ کودکان دارد، اما متأسفانه پديده ازدواج زودرس عامل شايع و مؤثري در محروميت از تحصيل و آموزش به شمار مي رود. بي ترديد آموزش مطلوب ، بـه‌ رشـد‌ دانش و مهارت ها، توانايي‌ اعتماد‌ به نفس و قدرت تصميم گيري، لذت بردن از ارتباطات مثبت و سالم و در نهايت يک انتخاب آگاهانه در مورد بهداشت و رفاه در زندگي کمک ميکند. تحقيقات نشان ميدهند، مادراني که ازدواج‌ زودرسـ‌ داشـته اند، کم تر به آموزش فرزندان شان اهميت ميدهند، زيرا از فوايد تحصيل کم تر اطلاع دارند. همچنين کم تر قادرند کودکان شان را حمايت کنند، به دليل اين‌ که‌ سطح تحصيل‌ پايينـي دارنـد که به تبع کودکان شان نيز زودتر از حد معمول ازدواج مي کنند. آنچه‌ به خوبي مشهود است اين که ميان ازدواج زودرس و تحصيلات پايين‌ يک‌ ارتباط‌ بينابين وجود دارد، به گونه اي که پس از ازدواج ، دسترسي دخـتران بـه آمـوزش رسمي و غير رسمي ‌‌به‌ دليل مـسؤوليت خـانوادگي، زايمـان و نگهداري کودک و... محدود مي شود. از ديگرسو مطابق بيشتر فرهنگ‌ ها‌، والديني‌ که دختران شان با ازدواج خانه را ترک مي کنند، تمايلي به سرمايه گـذاري بـراي تـحصيل‌ فرزندشان نشان نمي دهند، زيرا منافع سرمايه گذاريشان از دسـت خـواهد رفت.

بر اين اساس شايان‌ ذکر‌ است که پيشرفت هر جامعه اي از جنبه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي، به تـربيت و آمـوزش افـراد آن جامعه از دوران کودکي به ويژه از سنين پايين ، بستگي دارد، ولي‌ ترک تحصيل کودکان نيز اگـر در پي ازدواج زودهنگام باشد، آنان را از ويژگيهاي شخصيتي اي که به رشدشان و در نتيجه به رشد جامعه کمک مي کند، باز مي دارد. هـمچنين اين کـاستيها‌ باعث تحميل هزينه هاي سنگين ، به دليل از دست دادن توان افزايش بهره وري درآمـد و بـهبود کيفيت زندگي مي شود.

2ـ آسيب به سلامت جنسی و حقوق باروری

دختراني که در سنين‌ پايين‌ ازدواج ميکنند، به لحـاظ سـلامت جـنسي آسيب پذير و در معرض انواع بيماريهاي مقاربتي و جنسي قرار مي گيرند، اما آنچه بـيشتر نـگران کـننده است ، چون اغلب شوهران شان ، مرداني هستند‌ که‌ مسن بوده و قبلاً شريک جنسي داشـته انـد، پس درصـد ابتلا به بيماريهاي مقاربتي و جنسي در مورد اين قبيل کودکان بالاتر است. از ديگر سو در بسياري از نقاط جـهان، دخـتران‌ و پسران‌، اطلاعات‌ شان در مورد تنظيم خانواده‌ و پيشگيري‌ از‌ بارداري، پيشگيري از ايدز، سلامت جنسي و توليد مـثل، انـدک اسـت . به عنوان مثال، تنه 24% از زنان ١٥ تا ٢٤ سال‌ مي دانند‌ که‌ چگونه در برابر ويروس اچ .آي.وي (HIV‌) پيشگيري‌ کنند.

حـتي اغـلب دختران از رابطه جنسي سالم بي اطلاع هستند. برخي از قوانين کشورها نيز به کودک اجـازه‌ نـمي دهند‌ کـه‌ بدون اجازه والدين و همسر، قبل از ١٨ سالگي از خدمات‌ بهداشت باروري و جنسي استفاده کند. در واقع، سن و جنس بـه عـنوان مانعي در استفاده و اطلاع از خدمات بهداشت‌ باروري‌ و جنسي‌ است . بنابراين نه تنها کـودک نـمي تواند بـا سن کم از وسايل‌ پيشگيري‌ از بارداري استفاده کند، بلکه اجازه ندارد در مورد چنين وسايلي نيز صـحبت کـند، زيرا در‌ فـرهنگ‌ جامعه‌، اين کار زشت و به عنوان يک ننگ و عار محسوب مي شود. از اين‌ رو‌ کودکان‌ در خـصوص اسـتفاده از روش هاي پيشگيري از بارداري، فاقد اعتماد به نفس و آزادي‌ بيان‌ هستند‌، ليکن در عوضِ روش هاي مدرن، از روش هاي سنتي جـهت پيشـگيري استفاده مي‌ کنند‌؛ بنابراين سلامت جنسي و باروريشان در معرض خطر بيشتري قرار مـي گيرد. تـحقيقات نشان مي دهد‌ که‌ ميزان‌ ابتلا به ايدز در مـيان دخـترانِ کـنيا که در مناطق روستايي زندگي مي کنند، دو‌ برابر‌ بـيشتر از دخـتران ١٥ تا ١٩ ساله سراسرکشور است.

3ـ مرگ و مير‌ مادران‌ و نوزادان‌

يکي از خطرناکترين عواقب ازدواج زودهنگام، بـارداري اسـت. در واقع عرف جامعه چنين اسـت کـه‌ به‌ دنـبال ازدواج، انـتظار دارنـد به سرعت کودک باردار شود. از ديگـرسو اين بارداریِ زودهنگام‌ ميتواند منجر به مرگ مادر باردار شود. هر سال ١٣/٧ مـيليون دخـتر ١٥ تا ١٩‌ سال‌ به‌ دنبال ازدواج، زايمان مـي کنند. اين در حالي است که دخـتران ١٠ تـا‌ ١٤‌ سال، پنج برابر بيشتر از کـساني کـه در سن ٢٠ تا ٢٤ سال هستند، در حين‌ بارداري‌ و زايمان فوت مي کنند.

شواهد نشان مي دهد کـه بـارداري در طول چند سال‌ اول‌ بعد از بـلوغ، در مـعرض افـزايش خطر‌ سقط‌ جـنين‌، زايمـان غير طبيعي، خونريزي بـعد از زايمـان‌، فشارخون‌ بالا و يا ابتلا به بيماريهايي مانند فيستول زايماني ـ که دو ميليون زن را‌ در‌ کشورهاي در حال توسعه تـحت‌ تـأثير‌ قرار مي دهد‌ ـ است‌، البته‌ علت مـرگ، بـيشتر ناشي از بـارداري‌ نـاخواسته‌، زايمـان هاي مکرر و رعايت نـکردن اصول بهداشتي در حين عمل زايمان گزارش‌ شده‌ است. افزون بر اين، بارداري و زايمان‌ زودرس با مرگ نـوزاد‌ هـمراه‌ است. طبق گزارش سازمان جهاني‌ بـهداشت‌، نـوزاداني کـه مـادران آن هـا زير بيست سال هـستند، ٥٠% بـيشتر از آن‌ هايي‌ که سن مادران شان ٢٠‌ تا‌ ٢٩‌ است، مي ميرند. نوزادان‌ اين‌ مادران در معرض کمي‌ وزن‌ هـنگام تـولد و مـرده زايي نيز قرار مي گيرند که مي تواند به عـلت هـاي مـختلفي مـانند‌ کـمي‌ سـن مادر، عدم دسترسي و يا ضعف‌ دسترسي‌ به خدمات‌ و مراقبت‌ هاي‌ بهداشتي اتفاق افتد، به‌ ويژه مادراني که در مناطق دورافتاده و روستايي زندگي مي کنند، بيشتر با چنين خطراتي مواجه مي‌ شـوند‌.

4ـ خشونت، سوء استفاده و بهره‌ کشی جنسی

دختراني‌ که‌ زودتر از سن‌ قانوني‌ ازدواج مي کنند، بيشتر در معرض خشونت خانگي، سوء استفاده و روابط جنسي اجباري هستند، به گونه اي‌ که‌ سن‌، عدم آموزش، عدم مـشارکت و تـصميم گيري در‌ امور‌، مي تواند‌ آن‌ ها‌ را‌ بيشتر در معرض خشونت و سوء استفاده قرار دهد که اين خشونت تا بزرگسالي ادامه پيدا مي کند. چنين کودکاني اصولاً همسر مردان متأهلي مي شوند که با عنايت بـه‌ اخـتلاف سني که با يکديگر دارند، کم تر قادر هستند با شوهران شان صحبت کنند و در مورد مسائل خانواده تصميم بگيرند و از سلامت و تندرستي خودشان مـحافظت کـنند، به ويژه در‌ اولين‌ رابطه جنسي، اين خـشونت بـيشتر نمايان است. در اين ميان، مي توان به خشونت هاي جسمي که دامن گير دختران مي شود، مانند هل دادن، تکان دادن، سيلي زدن‌، مشت‌ زدن، سوزاندن و حمله کردن بـا يک سـلاح اشاره نمود. به هـر روي، پايان چـنين ازدواج هايي به دليل اختلاف سن با شوهر خويش‌ و يا‌ درگيري با همسر اول شوهرشان‌ يا‌ طلاق است و يا اين که شوهرشان به دليل کهولت سن، فوت مي کند و بيوه مي شوند.

5ـ آثار سوء روانی و عاطفی

يکي از تأثيرات‌ مـخرب‌ ازدواج کـودک و در عين‌ حال‌ کم توجه، اثرات منفي است که بر روح و روان کودک از خود به جا مي گذارد، به گونه اي که حتي در پسران کم تر از دختران تأثيرش لحاظ مي شود‌. در‌ واقع با چنين ازدواجـي، کـودک به نـوعي از دوران کودکي خود فاصله گرفته و ارتباطش با خانواده و دوستانش قطع شده و از ديگرسو مسؤوليت زندگي نيز مزيد بر عـلت مي شود و فعاليتش محدود‌ به‌ امور خانه‌ و بچه داري خواهد شد، ليکن مـنجر بـه پيدايش افـسردگي و اضطراب مي شود. از اين رو کودکان‌ به دليل عدم تحمل شرايط نابرابر و ناتواني در قدرت حل مشکلات‌، معمولاً‌ فرار‌ از خانه، خـودکشي ‌ ‌و يا کـشتن همسر را انتخاب مي کنند که بيشتر چنين اعمالي در زناني مشهود است ‌‌که‌ با فـقر مـالي، آمـوزشي و مهارتي و عدم توازن قدرت، حمايت قانون و ديگر افراد را‌ براي‌ خود‌ نمي يابند، ليکن دست به چـنين اقداماتي مي زنند، حتي در مواردي که دختر از‌ ازدواجِ همراه با خشونت فرار مـي کند و به خانه باز مـي گردد، مـمکن است توسط‌ والدين طرد و رانده شود‌ و به‌ عنوان يک همسر ناشايست، مورد ضرب و شتم نيز قرار گيرد.

ازدواج زودهنگام کودکان |  آثار‌ سوء ازدواج زودهنگام بر سلامت کودکان

سازوکارهای ممانعت از ازدواج زودهنگام کودکان در نظام بین المللی حقوق بشر

با عنايت به اين که کودک به دليل نداشتن رشد کامل‌ فيزيکي‌ و ذهني، نيازمند مراقبت، محافظت و حمايت سرپرستان خويش ، به ويژه والدينش است ، از اين رو با استناد شواهد مـوجود، ازدواج زودهنگام عاملي در نقض حمايت از دوران کودکي محسوب مي‌ شود‌، به گونه اي که بيش از ٣٠ کشور اجازه ميدهند ازدواج کودک زير ١٥ سالگي اتفاق افتد، مانند اتيوپي، کنيا، نيجريه ، ايران ، لبنان و ايالات متحده. از ديگرسو پيمان‌ نامه‌ حقوق‌ کـودک اغـلب در خصوص اختلاف‌ بين‌ حداقل‌ سن ازدواج دختر و پسر تحت قانون ، به عنوان نقض اصل عدم تبعيض اظهار نظر ميکند و اصرار دارد که کشورها، قوانين شان‌ را‌ با‌ قوانين و مقررات کنوانسيون تطبيق دهـند، ليکـن بنا بر‌ ماده‌ «يک» پيمان نامه مزبور حداقل سن ازدواج براي هر دو جنس مذکر و مؤنث بايد ١٨ سال باشد.

اين در‌ حالي‌ است‌ که هر زن و مرد بالغي حـق دارد بـدون هيچ محدوديتي‌ به لحاظ نـژاد، مـليت، تابعيت يا مذهب، با همـديگر ازدواج کنند و ازدواج بايد آزادانه و با رضايت زن و مرد‌ انجام‌ شود‌. همچنين ضرورت دارد، دولت ها تدابير مقتضي را به منظور‌ تساوي‌ حقوق و مسؤوليت هاي زوجـين در مـورد ازدواج در مدت زوجيت، اتخاذ کـنند. از ديگـرسو دولت‌ ها‌ نيز‌ بايد اقدامات لازم را براي رفع تبعيض عليه زنان در همه امور‌ مربوط‌ به‌ ازدواج و روابط خانوادگي به عمل آورند. از اين رو به طريق اولي ضمن‌ حمايت‌ و مساعدت‌ و اقدامات لازم عليه تبعيض کودکان ، بايد تـمامي حـقوق اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بين هر دو‌ جنس‌ به طور مساوي تأمين شود.

البته به صراحت مي توان گفت که کنوانسيون‌ حقوق‌ کودک‌ در مورد ازدواج کودکان و مسائل مربوط به آن، داراي خلأ جدي است، اما حـق‌ رضـايت‌ کامل و آزادانـه براي ازدواج در اعلاميه جهاني حقوق بشر به رسميت شناخته شده‌ است‌. همچنين‌ به موجب «کنوانسيون رفع کليه انـواع تبعيض عليه زنان » ازدواج کودکان، ممنوع اعلام شده است‌.

افزون بر آن، چـون هـر انـساني از تعرض مصون است ، کودک نيز‌ به‌ عنوان‌ يک انسان کامل ، نه تنها از چنين مصونيتي برخوردار است ، بلکه اين حـق ‌ ‌را دارد‌ کـه‌ به‌ حيثيت ذاتي او احترام گذاشته شود و در برابر هر گونه غفلت‌ ، ظلم‌ و استثمار، حـمايت شـود و نـيز نبايد به هر وسيله ، مورد معامله و مبادله قرار بگيرد، حتي قبل از‌ رسيدن‌ به حداقل سـن مناسب ، نبايد استخدام شود، به ويژه در کارهايي که‌ به‌ سلامت يا آموزش او لطمه وارد شود‌ و يا‌ بـاعث‌ اختلال رشد بدني و فـکري و يا اخـلاقي وي‌ گردد‌، اما کم تر در جوامع مختلف ، مقابله با چنين معضلاتي رؤيت ميشود‌. به‌ عنوان نمونه ، در کشورهايي همچون‌ افغاستان‌ نه تنها‌ به‌ موجب‌ ماده 70 قانون مدني، سن قانوني‌ ازدواج‌ براي دختران ١٦ سال و در پسـران ١٨ سال است ، بلکه بيش از‌ يک‌ سوم زنان، ازدواج زير ١٨ سال‌ دارند که يکي از‌ غم‌ انگيزترين نتايج آن خودسوزي است‌ که‌ بيشتر به علت ازدواج اجباري مي باشد، زيرا کودک در مقابلِ گوسفند و يا‌ حتي‌ مواد مخدر فروخته مـيشود و بـه‌ تزويج‌ يک‌ مرد مسن در مي آيد‌.

بنا‌ به گزارش دولت، اغلب‌ به‌ دليل افسردگي هر ساله حدود ٢٥٠٠ زن اقدام به خودسوزي ميکنند، البته در تمامي‌ موارد‌، به فوت زنان و دختران ختم نميشود‌، ولي‌ براي فرار‌ از‌ بـهره‌ کـشي و يا خشونت خانگي‌ اين کار صورت مي پذيرد. افزون بر اين ، تبعيض جنسيتي تنها به اينجا خاتمه نمييابد‌، بلکه‌ در مدارس نسبت ميان دختر به‌ پسر‌ يک‌ به‌ سه‌ است و خانواده ها‌ بيشتر‌ در تـلاش هـستند که براي پسران خويش سرمايه گذاري کنند و دليل نفرستادن دختران را به مدرسه‌ ، محيط‌ ناامن‌ حاکم ، بيان مي کنند، به گونه اي‌ که‌ تنها‌ ٣٣‌% دختران‌ براي‌ تحصيلات متوسطه ثبت نام مي کـنند کـه اين خـود نيز عاملي در ازدواج زودرس دختران خواهد بـود.

شـايان ذکـر است که کشورهايهاي طرف کنوانسيون حقوق کودک‌ بايد حق ذاتي هر کودک را براي زندگي به رسميت بشناسند و فراهم آوردن حداکثر امکانات را بـراي بـقا، پيشـرفت و زمينه ابراز عقايد به شکل آزادانه ، مطابق بـا سـن و بلوغ وي‌ تضمين‌ کنند و بايد تمام اقدامات قانوني، اجرايي، اجتماعي و آموزشي را در جهت حمايت از کودک در برابر تمامَ اشکال خشونت هاي جـسمي و روحـي، آسـيب رساني يا سوء استفاده ، بي توجهي يا‌ رفتار‌ سهل انگارانه، بدرفتاري يا استثمار، از جـمله سوء استفاده جنسي و برخورداري از بهترين اقدامات بهداشتي و تسهيلات لازم براي درمان و توانبخشي، انجام دهند.

افزون‌ بر‌ اين، چون يکي از پيامـدهاي‌ خـطرآفرين‌ ازدواج زودهـنگام ، محروميت از تحصيل ميباشد، دولت ها بايد در براندازي سنت غلط ازدواج کودک، تحصيل ابـتدايي را بـراي همه کودکان اجباري و رايگان کنند‌ و در‌ کنار تشويق به ادامه‌ تحصيل‌، زمينه را براي برطرف کردن جهل و بـيسوادي فـراهم آورنـد و اين کار محقق نميشود، مگر با تسهيل در دسترسي به اطلاعات فني و علمي و آمـاده سـازي کـودک براي داشتن زندگي مسؤولانه در‌ جامعه‌ اي آزاد و با روحيه اي آکنده از تفاهم و تساوي زن و مرد، در کنار احترام بـه شـخصيت و اسـتعدادهاي جسمي و روحي کودک، سپس کودکان را تشويق و آگاه نمايند که با هر گونه‌ فعاليت‌ هـاي غـير‌ قانوني جنسي و استفاده براي هر گونه سوء استفاده استثماري مانند فاحشه گري و ديگـر اعـمال غـير قانوني مخالفت‌ و مبارزه کنند. همچنين دولت ها اطمينان دهند که به کودک در‌ رسيدن‌ به‌ اين اهـداف ، بـه ويژه در برابر ربوده شدن يا فروش کودکان حمايت و ياري ميرسانند.

به هر روي‌، ‌‌از‌ مهم ترين اقدامات بـين المـللي مـيتوان به همکاري کشورهاي عضو سازمان ملل متحد‌ براي‌ رسيدگي‌ به امر ازدواج کودک به عنوان نـقض حـقوق بشر، تلاش و سرمايه گذاري براي مواقع لزوم‌ همچون اتفاق افتادن جنگ و بـلاياي طـبيعي بـه منظور حفاظت از دختران، حمايت آژانس‌ هاي سازمان ملل و سازمان‌ هاي‌ جامعه مدني به منظور تـوسعه و اتـخاذ و اجـراي برنامه هاي عملياتي در جهت پايان دادن به ازدواج کودک و پشتيباني دولت در ارائه خدمات آموزش و پرورش به کودکان ، اشـاره نـمود.

بر اين‌ اساس به نظر ميرسد، گرچه ازدواج زودهنگام به صراحت در اسناد بين المللي حقوق بشر ذکـر نـشده است ، اما از يکسو بديهي بودن موضوع قابل استنباط است ؛ از ديگرسو، هرچند به دلالت تـطابقي‌ نتوان در خصوص ممنوعيت چنين ازدواج ها و ضررهايي کـه کـودک از آن هـا متأثر ميشود، صحبت نمود، اما از بيان عـام مـي توان افاده خاص نمود و به طور مطلق استنباط نمود‌ که‌ بايد از تمام کارهايي کـه بـه نوعي بر سلامت و تماميت جـسمي، روحـي و رواني و حـتي اجـتماعي و مـعنوي کودک ضرر وارد مي شود، به ويژه آنچه سـلامت جـنسي او را تحت تأثير‌ قرار‌ ميدهد، ممانعت نمود.

همچنين ازدواجي مورد پذيرش قرار ميگيرد کـه نـه تنها سن بلوغ لحاظ شود، بـلکه اراده آزاد طرفين محقق شده بـاشد، ليکـن تقويت اجراي قوانين موجود بـراي‌ مـمانعت‌ از‌ ازدواج هاي زودهنگام که به‌ نوعي‌ حق‌ سلامت کودک مورد غفلت واقع ميشود و مـوجب تـأثير منفي بر سلامت ايشان بـه ويژه بـر دخـتران خواهد بود، بـا هـمکاري و مشارکت‌ جامعه‌ ، والدين‌ و حـتي خـود کودکان در کنار دولت ميسر خواهد‌ شد‌ و نيز اين اطمينان حاصل شود که ضمانت اجرايي براي انـجام ازدواج زودرس وجـود دارد و طفل از حق آموزش، سلامت‌، مشارکت‌، تـصميم‌ گـيري و ابراز عـقيده و عـدم تـبعيض برخوردار مي باشد .

منبع: ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺟﻨﺴﯽ ﮐﻮدﮐﺎن و ﺳﺎزوﮐﺎرﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ آن - محمد مهدی مقدادی و مریم جوادپور - حقوق پزشکی شماره 40

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید