تأثیر وبلاگها در شـکلدهی به هویت کاربران
به لحاظ مفهومی، وبلاگ ترکیبی از دو واژهی انگلیسی web و log بـه مـعانی «شـبکه» و «یادداشت» است که افراد و گروهها با استفاده از آن قادر خواهند بود به انتشار غیر رسمی اندیشههای خود و ارتـباط بـا یکدیگر بپردازند. به طور کلی وبلاگها نوع خاصی از وبسایتها میباشند که به طور روزمـره و در یـک نـظم زمانی مشخص نوشته میشوند. از منظر ارتباطی، وبلاگها نه تنها عامل عمدهای در انتقال اطلاعات هستند؛ بلکه متعاقبا نـقش عمدهای را در دریافت اخبار و گزارشها ایفا میکنند. بر این اساس، بسیاری از وبلاکنویسان عملا فـرصت پاسخگویی و نقد مطالب خـود را بـه خوانندگان میدهند. ویژگی گمنام بودن فرد در محیط های مجازی، این فرصت را برای کاربران ایجاد میکند تا رها از محدودیتهای موجود در جهان واقعی (نظیر: بدن، جنسیت، نژاد و طبقه) و سایر ویژگیهای فردی و اجتماعی بتواند به هویتی مـتمایز از هویت موجود خود در جهان واقعی دست یابند.
در سالهای اخیر مطالعات مختلفی توسط پژوهشگران در ارتباط با تأثیر محیط های مجازی وبلاگها بر هویت انجام گرفته است. در این زمینه، دیوید چاندلر با روشی پدیـدارشناسانه بـه ارایـهی گزارشی قومشناسانه دربارهی ساختارهای وب و هویت میپردازد. به عقیدهی وی: ایجاد صفحات وب و استفاده از آن، به گونهای نشانگرساختار هـویتی کـاربران و تولیدکنندگان آن و همچنین محیطی برای نمایش و معرفی شخصیت افراد میباشد. به عبارت دیگر: وبلاگها بـه افـراد ایـن فرصت را میدهند تا خود را به روشهای متفاوتی ارایه دهند. در مجموع، یافتههای چاندلر بیانگر مشارکت فعال و آگاهانهی افـراد در ایـجاد وبلاگها و امکان تغییر متناوب و پیاپی تجربیات آنان در فضاهای مجازی میباشد. بـرخی از مـطالعات نـیز با مقایسهی وبلاگها با آنچه که هابرماس در زمینهی وضعیت آرمانی مکالمه مطرح میسازد، به دنبال بدیلی در جـهت تـحقق آنـچه که وی در این خصوص میگوید، هستند. به عنوان مثال: آندریو بویل در مطالعات خـود، وبـلاگها و فضاهای مجازی اینترنت را عامل عمدهای در واقعیت بخشیدن به ایدهآلهای هابرماس میداند. به اعتقاد این گروه از مـحققان: ویـژگیهایی همچون دسترسی عام و همگانی، امکان طرح مباحث و نظرات به شیوهای آزادانه و فـارغ از پایـگاه اجتماعی و اقتصادی و عقیدتی افراد و محدودیتهای سیاسی و اجـتماعی مـوجود و هـمچنین امکان به چالش کشیدن نقطه نظرات دیگران، دلایـل عـمدهای بر ماهیت رهاییبخش این رسانه میباشد. به عبارت دیگر: وبلاگها میتوانند ایجادکنندهی نـوع جـدیدی از دموکراسی باشند که در آن اجـماع و تـوافق نه از طـریق رسـانههای جـمعی؛ بلکه اساسا از طریق فرایند مکالمه و گـفتوگو در بـین افراد و گروههای اجتماعی ایجاد میگردد. ازسوی دیگر، وبلاگها از طریق تأثیرگذاری بر سـه قـلمرو ذهنیت (بیان خود)، عینیت، (دستیابی بـه شناخت مشترک) و بیناذهنیت (نـقد اجـتماع) قادرند تا فضایی را برای همهپرسی و مـفاهمه فـراهم آورند. یکی از دلایل عمدهای که میتواند تا حدودی توجیهکنندهی این امر باشد، پویـایی ایـنترنت و صفحات وب و هم چنین ماهیت رهاییبخش آن میباشد. انـعطافپذیری مـتون الکـترونیکی و ساختار فضاهای مجازی در ایـن قـلمرو، عملا امکان بازنمایی و تـفسیر و تـأمل در خود و برقراری ارتباط آزاد و مستقل را فراهم میسازد. طبق نظر دریدا: خواننده در نوشتار الکترونیکی همانند صفحات وب، نـقش مـؤثری را در خوانش و تأویل متن، همراه با نـویسنده ایـفا میکند. بـه نـحوی کـه همواره تمایز قدرت، بـین نقش خواننده و نویسنده در این متون دشوار میگردد. در چنین متونی، نویسنده از طریق پست الکترونیکی، نوشتار خود را در ارتباط مستمر با خوانندگان قرار داده و مـخاطبان نیز در خوانش متن این امکان را دارند تا به طور همزمان با بـرقراری ارتـباط بـا دیگر سایتها و منابع اینترنتی به یک ارتباط بینامتنی دست یابند؛ امری که در نهایت میتواند امکان شالودهشکنی و ساختارزدایی از مـتن را فـراهم سازد.
تأثیر اینترنت بر شکلگیری اجتماعات مجازی
اینترنت نه تنها قـادر اسـت تـا دگرگونی بنیادینی را در ساختار هویت فردی ایجاد کند؛ بلکه همزمان میتواند عامل عمدهای در احیا و اشاعهی هـویت گروههای حاشیهای جامعه(نظیر اقلیتهای قومی نژادی مذهبی، زنان و جوانان) گردد. بسیاری از این گروهها، ایـنک توانستهاند ضمن بهرهگیری از تـوانها و ظـرفیتهای موجود در اینترنت و با ایجاد اجتماعات مجازی، امکان بازاندیشی و بازسازی و احیای مجدد، هویت خویش را بیابند و عملا از طریق برقراری ارتباط با دیگر گروهها و اقلیتها در سراسر جهان و یکپارچه نمودن خواستها و تمایلات خود در عرصههای مـلی و جهانی، به نیرویی مؤثر در تغییر سیاستهای هویتی مبدل گردند. به عقیدهی آپادوریا: از دههی 1970 به بعد، رسانههای الکترونیکی، در کنار مهاجرتهای گسترده، موجب برقراری ارتباطات گسترده بین مردم-فارغ از مرزهای جغرافیایی وایدئولوژیک-شدهاند و امـکان شـکلگیری یک حوزهی عمومی گسترده در بین اجتماعات پراکندهی مهاجران را در سراسر جهان فراهم نمودهاند. وی متأثر از بندیکت اندرسون بر اهمیت ایجاد یک اجتماع خیالی از طریق رسانههای جمعی تأکید میکند. با این حال، آپادوریا بر خلاف هـابرماس-کـه حوزهی عمومی را عامل عمدهای در جهت بسط اشکال عقلانی ارتباطات میداند-معتقد است که چنین حوزهای عملا فراتر ازکنش و ارتباطات عقلانی مورد نظر میباشد. لذا، وی بر اشکال مختلفی از اجتماعات جدید نظیر ملیگرایی، بـنیادگرایی و فـرایند بالکانیزه شدن تأکید مینماید. درهمین رابطه، پیتر مندویل نشان میدهد که چهگونه اقلیتهای مسلمان در سراسر جهان با توسل به رسانههای نوین ارتـباطی-بـه ویژه اینترنت-ضمن دگرگونی در مرزبندیهای هویتی و سیاسی اسلام، تلاش گستردهای را در جهت تـشکیل یـک امـت مجازی و طرح ایدههای اسلامی در سطح جهانی معطوف ساختهاند. در حقیقت، شکلگیری چنین اجتماعاتی را باید نمونهی مناسبی از جـهانی شـدن امـر محلی دانست. چنین شواهدی بیانگر این است که حتی افزایش تعاملات بـین فـردی و تمدنی در سطح جهان نیز در نهایت نمیتواند، با توجه به ماهیت دوگانهی جهانی شدن و دیالکتیک امر مـحلی و جـهانی، زمینهساز پیدایش یک هویت و فرهنگ همگن جهانی گردد. لذا، نه تنها هویتهای جمعی؛ بلکه تـغییر در هـویت شخصی نیز در قالب دو قطب دیالکتیک محلی و جهانی شـکل مـیگیرد. بـه عبارت دیگر: حتی تغییر و دگرگونی در جنبههای بـسیار خـصوصی زندگی شخصی نیز مستقیما با تماس و ارتباطات اجتماعی بسیار وسیع و پردامنه مرتبط میباشد. هـمراه با نفوذپذیری مرزهای جغرافیایی، عقیدتی و سـیاسی و کـاهش اقتدار رژیـمهای سـیاسی در تـحمیل یک هویت مشروعیتبخش و فراگیر از طریق انحصار رسـانهها، هـویتهای چندگانه در بستری از تفاوت و تمایز با یکدیگر به تعامل و ارتباط پرداخته و امکان تـداخل، هـمپوشی و درهم آمیختن عناصر هویتی متفاوت و هم چنین تـجدید ساختار رادیکال زندگی اجتماعی فـراهم مـیگردد. این امر میتواند، ضمن تـشدید ارتـباطات بین فرهنگی درعرصههای بین المللی، چرخهی فرهنگ و نظام بازتولید معانی را در گسترهای وسیعتر ازمـرزها و چـارچوبهای ملی به گردش درآورد. در ایـن خـصوص، رایـن گولد در کتاب «اجـتماعات مـجازی» تلاش مینماید تا بـا ارایـهی نگرشی انسانگرایانه توانها و فرصتهای بالقوهی اجتماعات مجازی را در فرایند دموکراتیزه نمودن ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و بسط حـوزهی عـمومی جامعه را نشان دهد.
بااینحال، اگرچه اکـثر نـاظران اجتماعی در ایـنباره کـه ایـنترنت تأثیر عمدهای را برجامعه خـواهد داشت توافق نظر عمدهای دارند. اما دربارهی اینکه این تغییرات چه سمت و سویی را خواهد پیمود توافق کـمتری وجـود دارد. مطالعات تاریخی رسانهها بیانگر قابلیتهای انعطافپذیر و چـرخشهای عـمده در مـسیر تـحول و تـکامل رسانهها میباشد. لذا، پرداختن به چشماندازی آیندهگرایانه اعم از خوشبینانه و بدبینانه، اساساً نمیتواند با واقعیتهای موجود به ویژه رابطهی جـامعه و انسان و فنآوریهای ارتباطی منطبق باشد. لذا با وجود قابلیتها و امـکانات معدودی کـه ایـنترنت به همراه دارد، هنوز در پارهای از موارد با محدودیتهای عمدهای مواجه میباشد. به عنوان مثال: تمرکززدایی از اینترنت با وجود نـقش سـرویسدهندهها در توزیع و اشاعهی خدمات اینترنتی و امکان کنترل کاربران از این طریق از محدودیتهای این رسانه شـمرده مـیشود. عـلاوه بر محدودیتهای فنی، به لحاظ هنجاری و اخلاقی نیز این رسانهی ارتباطی، به دلیل فقدان یک اخـلاق اینترنتی مناسب با فضای سایبر، با محدودیتهایی روبهرو است. به عبارت دیگر: سرعت و نـیروی تغییر و تحولی که ایـنترنت ایـجاد کرده است، هنوز با اخلاقیات سنتی و فردی ما منطبق نمیباشد که نتیجهی آن تنش بین اخلاقیات سنتی و جدید است. ازسوی دیگر، فنآوری ارتباطی هم چنان که میتواند عامل عمدهای در رهاییبخشی باشد، میتواند زمینهساز اشـکال نوین سلطه نیز باشد. پاستر، نظارت الکترونیکی را به مثابهی فوکو (سراسربینی) میبیند که نه فقط قدرت-دانش را تقویت میکند؛ بلکه قادر است تا با افزایش و تکثیر اطلاعات الکترونیکی و اسناد دیجیتالی، عاملی عمدهای در افـزایش کـنترل و نظارت بر افراد باشد.
وضعیت ایران در عصر رسانههای ارتباطی نوین
به لحاظ تاریخی، بحث از هویت به مفهوم جدید آن را باید همزمان با انقلاب مشروطه و ظهور تجدد دنبال نمود. پیش از این تـاریخ، بـا توجه به ماهیت پاتریمونیالیسم سنتی حاکم بر عصر قاجار، اساسا تمایلی در جهت ایجاد یک هویت وهمبستگی ملی وجود نداشت. به همین دلیل، تعدد و پراکندگی در هویت به لحاظ طایفهای، فرهنگی، مذهبی و زبـانی و...تـداوم داشت.که در بیشتر مواقع با ستیزهای طایفهای، مذهبی و...همراه میگردید. چنین ستیزهایی عملا دربردارندهی کارکردهای مثبتی در جهت تداوم ساختار قدرت پاتریمونیالی حاکم بود. همراه با ظهور ایدئولوژی تجدد در عصر پهلوی، برای نـخستین بـار مـسألهی همبستگی ملی و تکوین هویت یـگانه، مـطرح گـردید. از اینرو، در این عصر شاهد برسازی نوعی هویت فراگیر و یگانه و تضعیف هویتهای پراکندهی پیشین هـستیم. تـأکید بر فرهنگ، زبان و هویت ایرانی به مفهوم خاص آن، از جمله ویژگیهای این هویت بـه شـمار میرود که اساس ایدئولوژی دولت پهلوی قرار گـرفت. بـا فـروپاشی رژیم پهلوی و پیدایش انقلاب اسلامی، تحول عمدهای در رونـد هـویتسازی و منابع آن ایجاد گردید. تأکید بر هویت اسلامی و تضعیف هویت ملی به مـفهوم مـورد نظر در حکومت پهلوی و بیتوجهی بـه تـجدد غربی از ویـژگیهای ایـن دوره مـیباشد. در مجموع در هر دو مقطع تاریخی، ایجاد یـک هـویت فراگیر و یکپارچه در دستور کار بوده است. در این زمینه، نقش بنیادین رسانههای جمعی و انـحصار آن در دسـت دولتها امری اساسی در جهت ارایه و تـرویج هویت بوده است. فـقدان تـکثر رسانهای و نیز شرایط و ساختارسیاسی-اجـتماعی و فـرهنگی حاکم وضعیت ویژهای را برای شکلگیری گروهها اقدام آزادانه آنان در یک حوزه عمومی موجب شـده اسـت. در این رابطه، میتوان از منظر رویکرد ارتـباطی و نـقشی کـه کنشگران اجتماعی در تـولید نـماد، انتقال، مصرف و فهم تفسیر مـعانی بـرعهده دارند، نوع قدرتی را که در ساخت هویتهای اجتماعی دخیل هستند، مورد نقد قرار داد. از آن جـا کـه ساختارهای ارتباطی و رسانهها از مهمترین بسترها و مـنابع سـاخته شدن هـویت و نـقد و تـفسیر مستمر آن هستند، همواره خـطر تمرکز و برقراری ارتباط یکطرفه و عمودی، از سوی رسانهها امری است که میتواند تهدید عمدهای در روند هویتیابی، قـلمداد گـردد. با اینحال، این واقعیت را نباید از نظر دور داشـت کـه مـخاطبان، نـقش عـمده و فعالی در انتخاب، گـزینش، فـهم و تفسیر پیامها ایفا میکنند. مطالعات انجامشده در زمینهی میزان اثرگذاری رسانهها و واکنش مخاطبان به برنامههای مدرنیستی پیش از انـقلاب اسـلامی، بـیانگر برخورد فعالانه و آگاهانهی مخاطبان و رویگردانی از رسانههای رسمی و گـرایش بـه رسانهها و ارتـباطات سـنتی نـظیر مـساجد، هیأتها و در پارهای از موارد رادیوهای بیگانه میباشد.
پس از انقلاب اسلامی نیز، به دلایل شرایط حاکم بر نظام فرهنگی و اجتماعی جامعه، تمایلات گستردهای در جهت استفاده از رسانههای ارتباطی نظیر ویدئو، آنتنهای ماهواره و اخـیرا اینترنت و ارتباطات مجازی، به وجود آمده است. فقدان تکثر رسانهای و همچنین سیاست هنجاری حاکم بر رسانههای جمعی در کنار محدودیتهای عمده در حوزههای عمومی، باعث شده است که این رسانه عملا نتواند بیانگر خـواست و تـقاضای عمومی جامعه و گروههای مختلف آن باشد. از اینرو، طبیعی به نظر میرسد که در غیاب چنین شرایطی و با توجه به قابلیتهای عمدهای که در اینترنت و فنآوریهای نوین ارتباطی وجود دارد، بخش گستردهای از گـروهها و نـیروهای اجتماعی، اینترنت را ابزاری در جهت بیان دیدگاهها، عقاید و تفاوتهای خود قرار دهند. رشد فزایندهی گروههای مختلف در دهههای کنونی و افزایش بیشمار وبسایتها واجتماعات آنلاین و مجازی و همچنین حجم وسیع مطالب مطرحشده در این زمینه، بـیانگر تـحولات عمدهای در تعیین سیاستهای هویتی میباشد. به لحاظ زمانی، ایران، پس از اسراییل، اولین کشور خاورمیانه است که در سال 1993.م به اینترنت دسترسی یافت. با اینحال، کاربرد اینترنت در این دوره، عمدتا معطوف به مراکز پژوهـشی و دانـشگاهها بود. همزمان با تجاری شدن اینترنت در سراسر جهان و حضور بخش خصوصی در جهت ارایه و توزیع خدمات اینترنتی، استفاده از این رسانه در سطحی وسیع و همگانی در جامعه رواج یافت. ورود اینترنت به کشورهای جهان سوم، تـبعات و واکـنشهای مـتفاوتی را به دنبال داشته است. اغـلب ایـن کـشورها، بنا به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعهی خویش، طیف متنوعی از واکنشها را ابراز نمودهاند. در ارتباط با ایران، بسیاری از صاحبنظران، فقدان یـک استراتژی و جـهتگیری روشـن، واقعبینانه و منطبق با رویکردهای علمی را یکی از موانع و مـشکلات اصـلی در مواجهه با این تکنولوژی میدانند. به عبارت دیگر: همچنانکه فنآوریهای ارتباطی بر صورتبندی اجتماع و مناسبات انسانی تأثیرگذار میباشند، مـتقابلا جـامعه و سـیاستهای هنجاری حاکم بر آن نیز، بر نحوهی استقرار و عملکرد رسانهها مؤثر اسـت. به عنوان مثال: یکی از مسایل اساسی دولتها در کشورهای در حال توسعه که با ممانعتهای گستردهای همراه بوده است، کاربرد دمـوکراتیک ایـنترنت بـه ویژه در جهت نقد وضع موجود میباشد. این در حالی است که اسـاسا یـکی از ویژگیهای جامعهی اطلاعاتی وجود یک زیرساخت اطلاعاتی مناسب و رشد فزایندهی تقاضا برای اطلاعات و همچنین شفافیت بیشتر تصمیمگیریهای سـیاسی مـیباشد. درسـالهای اخیر، استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی توسط افراد و گروههای اجتماعی، سیاسی و...بالأخص در بـین جـوانان رشـد شتابانی داشته است. در این خصوص، چترومها به عنوان یکی از پرطرفدارترین میدانهای اینترنتی، شرایط جـدیدی را بـرای کاربران خـود ایجاد نموده است و مرزهای تازهای را در شکلگیری خردهفرهنگها، ارزشها و هویت جوانان به وجود آورده است.
در مجموع، استقبال افراد و گروههای مختلف اجتماعی، میتواند پیآمدهای گوناگون و بعضا متعارضی را بر هویت فردی، جـمعی و انـسجام و یکپارچگی اجتماعی داشته باشد. از یک سو، امـکان شـکلگیری اجـتماعات فـروملی مـجازی و همگرایی بین افـراد و اجـتماعات پراکنده در سطح درونی میتواند منجر به تقویت پیوندها و به عبارتی، سرمایهی اجتماعی گردد و از سوی دیگر، ایـن امـکان نـیز وجود دارد که چنین پیوندهایی عملا به دلیل فـقدان یـک ارتـباط سـازنده و مـبتنی بـر اعتماد با سطوح کلان نظام سیاسی اجتماعی و فرهنگی، عامل عمدهای در کاهش انسجام اجتماعی و همبستگیهای ملی گردند. بااینحال، اینترنت فرصتهای بسیاری را در جهت بسط سرمایهی اجتماعی، اعتماد و تبدیل ارتباطات عمودی بـه ارتباطات افقی داشته است. این جریان میتواند زمینهساز مشارکت فعالانهی همهی گروههای اجتماعی، در جهت تکوین فرهنگ وهویت اجتماعی باشد. بنابراین، رسانهها عملا قادرند از طریق بسط حوزهی عمومی وگسترش ارتباطات و تعاملات بـین فـردی و اجتماعی عامل عمدهای در افزایش وهمبستگیهای اجتماعی باشد.(نمونه چنین امری را میتوان، در واکنش گستردهی و خودجوش وبلاگنویسان و کاربران اینترنت در زمینهی تغییر نام خلیجفارس و سایرموارد ملاحظه نمود). چنین تأثیرگذاری، بدون اتخاذ سـیاست و اسـتراتژی روشنی درقبال رسانهها و ترسیم منشور حقوقی کاربران اینترنت و حفظ و حراست از آن، ممکن نمیباشد که البته این خود، مستلزم حفظ و ترویج تنوع فرهنگی و حق دسترسی بـه فرهنگ بـرای همگان و به عبارتی گسترش دمـوکراسی فـرهنگی و گشوده ماندن مفاهیم و تعاریف موجود از هویت و امکان پرسش و بازاندیشی مؤلفههای اساسی فرهنگ وهویت فردی و اجتماعی میباشد. که این امر میتواند به جای تفرق و پراکـندگی، زمـینهساز اجماع و توافق نظر بـیشتری گـردد.
نتیجهگیری
از آن جا که ارتباطات، اعم از فردی و اجتماعی، سنتی یا مدرن، نقش بهسزایی درشکلگیری هویت دارند، بالتبع، تحول در نظامهای ارتباطی میتواند دگرگونیهای عمدهای را در روند تکوین هویت ایجاد کند. به طور کلی رسـانههای نـوین ارتباطی به ویژه اینترنت، از طریق کاهش اهمیت زمان و مکان و اهمیت یافتن فضا در زندگی اجتماعی، فرصتهای نوینی را در جهت تعامل خود و شبکه و فرایند شکلگیری هویت به وجود آوردهاند.
بیشتر بخوانید:
حق مؤلف در فضای سایبر در حقوق ملی و اسناد بین المللی
منبع: اینترنت و هویت - عباس گرگی- مطالعات ملی - شماره 25 - 1385
دیدگاه