امروز: سه شنبه, ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۳ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 274045
۳۹۸۳
۱
۰
نسخه چاپی

قهرمانان اژدهاكش در روايت های حماسی ايران

نبرد قهرمان با اژدهـا، يكـی از پررنـگ تـرين مضـامينی اسـت كـه در بيشـتر اسـاطير و داستان های عاميانه جهان، ديده می شـود. اژدهـا در افسـانه پـردازی سراسـر جهـان، بـه استثنای چین نيرويی پليد و دژمنش اسـت و معمـولاً ابرهـا را از باريـدن بـاز می دارد

قهرمانان اژدهاكش در روايت های حماسی ايران

نبرد قهرمان با اژدهـا، يكـی از پررنـگ تـرين مضـامينی اسـت كـه در بيشـتر اسـاطير و داستان های عاميانه جهان، ديده می شـود. اژدهـا در افسـانه پـردازی سراسـر جهـان، بـه استثنای چین نيرويی پليد و دژمنش اسـت و معمـولاً ابرهـا را از باريـدن بـاز می دارد.

بر پايه بيشتر اساطير جهان، برای ماندگاری جهان، بايد آن را نـابود كـرد. در افسـانه هـا و داستان ها، اين موجود اساطيری اغلب تركيبی از جانوران گوناگون است، اما به طور كلی، به شكل ماری بزرگ، پير و مكار، و گاه با چند سر تصوير می شـود كـه نفسـي آتشـين و نيرويی مهاران شدنی دارد.

اژدها در در فرهنگ های مختلف

در فرهنگ های فارسی، اژدها را به شكل سوسـماری بـزرگ، بـا دو بال توصيف كرده اند كه آتش از دهانش خارج می شود. در اساطير جهان، ايـن جـانور هم خزنده و هم پرنده است و بال های عقاب، چنگال شير، دُم مـار و دَم آتشـين دارد؛ در برخي از موارد نيز « مار » و «اژدها » را يكی دانسته اند.

در روايات ايرانی، اژدها بيشتر بـه شـكل موجـودی كـوه پيكـر، دم آهـنج، آتـش كـام، دودافكن، دوزخ دهن و زهرافشان، با موهای آويزان و كشان چـون كمنـد، زبـانی سـياه و بزرگ، چشمان پرخون، دندان های دراز و شاخ مانند، بانگی بلنـد، تنـی پرپشـيزه و دُمـی گره در گره توصيف شده است.

در اساطير جهـان، مكـان زنـدگی اژدهـا متفاوت است؛ گاه در درياها و چشمه ها زندگی می كنـد و اغلـب آب را بـر روی مردمـان می بندد، گاهی نيز در جاهای سرپوشيده، تاريك و دورافتاده ماننـد غارهـا، جنگـل هـاي انبوه و يا در دره های عميق ديده می شود.

واژه اژدها در زبان سانسكريت و ايـران باسـتان، بـه گونـه اَهـی (ahi) ؛ اوسـتايی، اَژی (aži)؛ فارسی ميانه، اژدهاك ( aždahāg) آمده است. ايـن واژه در فارسی نو به گونه های «اژدر »، «اژدرها»، «اژدهاك» و گاهی « تن نی » و «ثعبان » نيز ديده می شود.

از آنجا كه اژدها يكی از زيان كارترين موجـودات اهريمنـی در اسـاطير و حماسـه هـای جهان است و گاهی نگهبان گنج های پنهان به شمار می آيد، برای نابودی اين پتيارگـان و دست يافتن به آن گنج ها، بايد بر آن پيروز شد. بنـابراين اژدها كشی از ديرباز، يكی از محوری تـرين اصـول پهلـوانی و قهرمـانی، در ميـان اقـوام و ملت های جهان بوده است و در يك نگاه كلی، می توان گفت «رويـارويی پهلـوان و اژدهـا، يك زمينه اساطيری جهانی است. نوعی نمودگـار و انمـوذج ذهنـی اسـت؛ پنـدارنگاره ای است ديرين، كه در ژرفای تاريك نفس آدمی زاده می شود؛ می ميرد تا دوباره زاده شـود و چون بت عيار به شكل ديگر درآيد.

برخي پژوهشگران اژدها را نماد خشـكسـالی مـی داننـد و درون مايـه اسـطوره هـای اژدها كشی را چنين بيان می كنند كه اژدهايی بر جهان حكمرانی می كند و خشـكسـالی و قحطی را پديد می آورد؛ تا اينكه قهرمان مقدسی از راه مـی رسـد و بـه نبـرد اژدهـایی می رود كه دژی را پناهگاه خود ساخته است. پيـروزی قهرمـان بـر اژدهـا، سـبب رهـايی آب هايی می شود كه اژدها آنها را در دژ فروگرفته است.

همچنين زنانی را كه آن اژدها در اسارت خود داشت به دست آن قهرمان مقدس آزاد می گردنـد. سـرانجام بـاران آغـاز بـه باريـدن می كند و زمـين حاصلخيز مـی شـود و در نهايـت آن قهرمـان مقـدس، بـا زنـان آزادشـده ازدواج می كند.

در اساطير سامی، می توان نبرد مردوك با تيامت را كهـن تـرين گونـه اژدهاكشـی بـه با اژدهايی بـه شمار آورد. در ميان اقوام هيتی، نبرد هوراسياس با اژدهايی بـه نـام ايلويانكاس، در اساطير هند، نبرد ايندرا بـا ورتـره و در يونـان، نبـرد زئـوس بـا تيفـون، هراكلس با هيدرا و آپولو با پيتون، از گونه های اين اسطوره در ميـان اقـوام هنـدواروپايی است.

از آنجا كه اژدهاكشی بن مايه ای جهانی است و بارها در اساطير و افسـانه هـای جهـان به نبرد قهرمان با اژدها اشاره شده است، بنابراين مكتب های گوناگون اسطوره شناسی، بـه بررسی و تبيين آن پرداخته اند. شـمار ايـن پـژوهش هـا بـه حـدی اسـت كـه مـی تـوان «كتابشناسی اسطوره های اژدهاكشی» را تدوين نمود.

قهرمانان اژدهاكش در روايت های حماسی ايران

برپايه اساطير ايران، اهريمن نخست به گونه ماری بـزرگ از دوزخ بيـرون آمـد و پـس از آنكه آفريده های هرمزدی را با زهر خويش از ميان برد، موجودات اهريمنی بسياری را بـر زمين پراكنده ساخت كه همه جهان آفـرينش هرمـزدی را در بر گرفتنـد. ايـن پتيارگـان همانند اهريمن، اژدهافش بودند و مايه تباهی جهـان آفـرينش شـدند.

در اساطير ايران نبـرد اهـورامزدا بـا اهـريمن و جنـگ ايـزدان بـا پتيارگـان و آفرينش های اهريمنی، همگی در زمره اژدهاكشی به شمار می آيد. گونـه اسـاطيری ايـن نوع اژدهاكشی هـا، بيشـتر محتـوای دينـي و آيينـي دارد و بـا رويـدادهای كيهـانی و بـا معتقدات مربوط به آفرينش و رستاخيز مرتبط است.

با تحول اسطوره ها و گـذر بـه عصـر حماسـه هـا، كـاركرد اژدهاكشـی نيـز دگرگـون شده است. بنابر نظر يكي از پژوهشگران «اگر روزگاری اژدهاكشی بـا كسـوف و خسـوف، خشكسالی و ... ارتباط داشت، در دوره های تاريخی، اژدهاكشی تنها و تنهـا، در خـدمت بينش سزاواری يا مشروعيت شاه و پهلوان، درآمده است». بر پايـه اين ديدگاه می توان گفت اژدهاكشی، يكـی از شـرايط رسـيدن قهرمانـان بـه سـزاواری، ارجمندی و حتی پادشاهی بـوده اسـت.

در يك نگرش كلی، می توان قهرمانان اژدهاكش روايات حماسی ايران را به دو دسـته تقسيم نمود:

دسته نخست شهرياران اساطيری اند كه برپايه باورهای ايرانی، از فره شـاهی برخوردار بودند و برخی از آنان شايستگی نبرد با اژدها را داشتند. اين بن مايه اسـاطيری- حماسی، بـا بنيـادی از پـيش پرداختـه، آنچنـان در ذهـن ناخودآگـاه مـردم ايـران جـای گرفته است كه گاه رويدادهای كاملاً تاريخي را نيز در قالب افسانه كهـن بـازگو كـرده انـد. آنچنانكه برخی پادشاهان دوران تـاريخی ماننـد اردشـير بابكـان، بهرام گور، بهرام چوبين و غازان خان نيز، اژدهاكش معرفی شده انـد.

دسـته دوم پهلوانـان خاندان گرشاسب اند كه به گونه مـوروثی، فـره پهلـوانی دارنـد. اهميـت ايـن خانـدان در باورهای ايرانيان چنان بود كه حتی مادر ابومسلم را از نسل رستم دانستند و دلاوری های بهرام مصری را مانند رستم توصيف نمودند و بدينگونه اين دو پهلـوان را نيـز از خانـدان گرشاسب به شمار آوردند و آنان را سزاوار اژدهاكشی دانستند.

پادشاهان و شاهزادگان اژدهاكش

1-فريدون؛ نخستين پادشاه اژدهاكش اساطير ايـران اسـت. در اوسـتا از نبردهـای او با آژی دهاك بارها یاد شده است. شماری از پژوهشگران، فريدون را با برخی از ايزدان هنـدی ماننـد ايندرا برابر دانسته انـد. بر پايـة شـاهنامه، فريـدون ضـحاك را شكست می دهد، اما او را نمی كشد و به سفارش سروش در دماوند كوه به بنـد مـی كشـد.

2- گشتاب؛ اژدهاكشی او در روم و به درخواست پهلوانی به نام اهرن صورت مـی گيـرد.

3- اسفنديار؛ يگانه شاهزاده اژدهاكش شاهنامه به شمار می آيد و نخستين كسی است كه برای نابودی اژدها، از تدبيرساختن صندوق چوبی بهره مند می شود. در عجایب نامه اژدهاكشی ديگری نيز بدو نسبت داده اند.

4- اسكندر؛ بر پايه روايت شاهنامه، دومين قهرمانی است كه در نبرد با اژدها چـاره جـويی می كند و نيرنگ فرستادن گاوهای مسموم به سوی اژدها را به كار می گيرد.

5- اردشير بابكان؛ اين پادشاه ارزير داغ را برای نابودی كرم اژدهافش به كـار بـرد كـه تا حدودی با تدبير اسكندر برابر بود.

6- بهرام گور؛ تنها پادشاه شاهنامه است كه در اين منظومه، دوبار اژدهاكشـی مـی كنـد: يكبار در سرزمين زمين توران، ديگر بار در هندوسـتان.

7- بهرام چوبين؛ آخرين پادشاه - پهلوان شاهنامه است كه اژدهايی به نام شـير كپـی را در سرزمين چين نابود می كند.

8- گل كامكار؛ گل كامكار شاهدختی بود كه اژدهـايی بيابـانی را كشـت.

9- همای؛ پتياره ای به نام «دد» را نابود كرد كه در دريا زندگی می كرد و در جای ديگری نيز به نبرد خود با اژدهايی كه در آب بـود اشـاره مـی كنـد.

10- غازان خان؛ اين شاه ايلخانی نيز در يكی از سفرهايش با اژدهايی روبه رو شـد و آن را از پای درآورد.

11- ملك بهمن؛ اين شاهزاده در هندوسـتان بـا اژدهـايی سـهمناك مبـارزه مـی كنـد و سرانجام او را از پای در می آورد.

12- كی كاووس؛ برپايه يك روايت شفاهی/ مردمی، كی كاووس در كوه هـای ممسـنی، بـا اژدهايی به نام قهقهه رو به رو شد و او را از بين برد.

قهرمانان اژدهاكش در روايت های حماسی ايران

پهلوانان اژدهاكش

1-گرشاسب؛ نخستين پهلوان اژدركش اساطير ايران است؛ اهميت اژدهاكشی گرشاسب چنان است كه در اوستا، متون پهلوی و گرشاسب نامه بارها بدان اشـاره شـده اسـت.

2- نريمان؛ به استثنای گرشاسب نامه، در ديگـر متـون منظـوم، مطالـب چنـدانی دربـاره پهلوانی های نريمان به دست ما نرسيده است. در سام نامه به اژدهاكشـی او تلويحـاً اشـاره می شود اما از جزئيات بيشتر آن آگاهی نداريم.

شنيدی نريمـان بـه مغـرب چـه كـرد

ز رويينــــه ديــــوان بــــرآورد گــــرد

چـــه ســـان كشـــت در روم نراژدهـــا

نيامــــد ســــر قيصــــر از وی رهــــا

3- سـام؛ بـه اژدهاكشی هـای سـام، در شـاهنامه و سـام نامـه اشـاره شـده اسـت. بنا بر نظر برخی پژوهشگران سام جانشين گرشاسب در شاهنامه شده است.

4- رستم؛ در شاهنامه و برخی منظومه هاي حماسي ايران، چندين اژدهاكشی بـه رسـتم نسبت داده اند. شايان ذكر است كه از ميان اين روايات اژدهاكشی، نبرد رستم با ببر بيان و پتيـاره بـه دليـل مهابـت اژدهـا از اهميـت بيشـتری برخوردار است.

5- فرامرز؛ به همراه پدر خود رستم، در شـمار اژدهـاكش تـرين اژدهاكشـان اسـت.

6- برزو؛ روايات مربوط به اژدهاكشی های اين پهلوان، در برزونامه جديد آمده اسـت. گذشـته از ايـن روايـات منظوم، كه صورت منثور برخی از آنان، در طومارهای نقالی نيـز آمـده اسـت، اژدهاكشـی ديگری نيز به او در سرزمين هندوستان نسبت داده اند.

7- آذربرزين؛ اين قهرمان دوبار با اژدها نبرد می كند: نخست پـس از ربـوده شـدن دختـر بوراسپ؛ دوم هنگامی كه بهمن در كام اژدها فـرو برده می شود.

8- شهريار؛ از دلاوری های شهريار پسر برزو اغلب در شهريارنامه ياد شده اسـت. بر پايـه اين روايات، شهريار در خان سـوم خـويش، بـا اژدهـايی رو بـه رو مـی شـود و او را از پـای در می آورد.

9- جهانبخش؛ اين قهرمان نيز در هفت خان نخست خود، با اژدهايی روبه رو مـی شـود و آن را نابود می كند. در هفـت خـان دوم نيـز در آغـاز مسير رسيدن به كوه فنا با اژدهايی سهمگين نبرد می كند و او را نيـز از پـای در مـی آورد.

10- سهراب؛ اگرچه در شـاهنامه از اژدهاكشـی سـهراب نشـانی نيسـت، امـا در برخـی طومارهای نقالی به آن اشاره شده است.

11- جهانگير؛ از اژدهاكشی اين پهلوان نيز تنها در يك طومار نقالی ياد شده اسـت.

12- كريمان؛ به اژدهاكشی كريمان، در زرين قبانامه اشـاره شـده اسـت.

13- بهرام؛ از پهلوانان مصر است كه با اژدهايی رو به رو می شود و او را از پای در مـی آورد.

14- جمشيد؛ فرزند فغفور چين است كه پس از گذشتن از سرزمين پريان، اژدهايي را از بين مي برد.

15- حمزه؛ برپايه روايت حمزه نامه، اميرحمزه در سرزمين خرسنه اژدهايی مردم او بـار را می كشد.

16- مختار؛ برپايه روايات، مختار فرزندزاده سعد وقاص، كماندار ماهری بود كـه در يكـی از سفرهای خود، اژدهايی را با تير و شمشير خـود نـابود مـی كنـد.

17- ابومسلم؛ به ابومسلم خراسانی نه كشتن اژدها، بلكه نابودی ببری اژدهافش را نسبت داده اند.

منبع: نبرد قهرمان با اژدها در روايتهاي حماسي ايران - رضا غفوری - ادب پژوهی - شماره 34 - 1394

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید