وجوب صلوات در خطبه های نماز جمعه
نماز جمعه از بهترین عبادات گروهی اسلام است که در نیمروز آدینه با شرایطی جایگزین نماز ظهر می شود. البته شرایط وجوب نماز جمعه در مذاهب گوناگون متفاوت است. مشهور امامیه، حضور امام معصوم و دست کم 4 نفر از مردان بالغ، عاقل و مسلمان را در نماز جمعه، و حنفیان حضور سلطان مقتدر و نائب او و حضور 5 تا 7 نفر از مردان را، و مالکیان حضور 12 نفر از مردان را، و شافعیان و حنبلیان حضور 40 نفر از مردان را در نماز جمعه لازم می دانند و اکثر فقیهان امامیه در زمان غیبت امام زمان با حضور فقیه جامع الشرایط به نیابت از آن حضرت، قائل به وجوب تخییری میان نماز ظهر و جمعه هستند.
به اتفاق مذاهب، نماز جمعه بر زنان، نابینایان، بیماران و پیران ناتوان واجب نیست و اقامه ی آن به صورت انفرادی هیچ گاه درست نمی باشد. چنانکه زراره از امام باقر (ع) روایت می کند که حضرت فرمود: «فرض الله علی الناس من الجمعه إلی الجمعه خمساً و ثلاثین صلاة : منها صلاة واحدة فرضها الله تعالی فی الجماعه و وضعها عن تسعه: عن الصغیر و الکبی و المجنون و المسافر و العبد و المریض و المرأة و لأعمی و من کان علی فرسخین»؛ خداوند از آدینه تا آدینه، 35 نماز را بر مردم واجب فرمود. یکی از آن نمازها واجب است با جماعت خوانده شود که آن را از نه دسته برداشت: نابالغ، پیران ناتوان، دیوانه، مسافر، برده، بیمار سخت، کور، زنان و هرکس که بیش از دو فرسخ (حدود 11 کیلومتر ) از جای برگزاری نماز جمعه فاصله دارد.
این افراد از حضور در صف نمازگزاران معافند و در صورت شرکت از عدد نمازگزاران بیرونند و به حـساب نـمیآیند. اگرچه نماز جمعۀ آنان درست و مجزی است.
این شرایط ویژه، بیانگر اهمیت و ارزش خـطیر ایـن فریضه در اسلام و جامعۀاسلامی است. اسـاسیترین بـخش نماز عـبادی سـیاسی جـمعه، دو خطبۀ آن است که به اتفاق مذاهب پیـش از دو رکـعت نماز جمعه باید خوانده شود و به فتوای امامیه باید خطبهها در بردارندۀ حمد و سـتایش خـدا، درود بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و خـاندان معصومش علیه السّلام، توصیه بـه تـقوا و پند و اندرز به مردم و سـورهای کـوچک از قرآن باشد.
بنابراین، یکی از اجزای چهارگانۀ خطبههای نماز جمعه صلوات بر محمد صلّی اللّه عـلیه و اله وآل میباشد. جمهور عـامه نـیز قـرائت خطبههای نماز جـمعه را بـر خطیب و امام جمعه واجـب مـیدانند؛ حنفیان و مالکیان تحقق مسماوی موعظه را که حکمت اصلی وجوب خطبه میدانند، کافی میدانند، ولی حـنبلیان و شـافعیان صلوات بر نبی را در هر دو خطبه واجب مـیدانند.
احـوط آن اسـت که خطبهها به عـربی و به هنگام ظهر شرعی و در حال ایستادن خطیب ایراد شود و مستحب است که حاضران خطبهها را استماع نـمایند و خـطیب افزون بر ذکر صلوات در خطبهها مـؤمنان را امـر بـه صـلوات فرستادن بـر اهل بیت عـلیهم السـّلام نماید.
از مجموع روایات برمیآید که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در نماز جمعه با تکیه بر عصا بر مـنبر ایستاده و بـه عـربی دو خطبۀ میانه میخواند و بین آن دو مینشست و در آغاز بـه مستعمعان سـلام مـیداد و در مـیادین جـنگ بـه کمان تکیه مینمود و نیز در خطبۀ نماز عیدین بر ناقه خطبه میخواند. چنانکه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «أکثروا علیّ الصلاة یوم الجمعة فإنّها تعرض علیّ»؛ بر من در روز آدینه فراوان صلوات بفرستید، چون اعمال شما بر من عرضه میشود، که فراوان صلوات فرستادن بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در روز آدینه وسیلۀ عرضۀ اعمال بر آن حضرت اسـت.
حـکم صلوات در نماز میت
نماز خواندن بر جنازۀ زن و مرد مسلمان پس از تجهیز یعنی غسل و کفن و حنوط وپیش از دفن او، به اتفاق آرای مذاهب اسلامی واجب کفایی است. از نظر کیفیت انجام آن امامیه میگوید نـماز مـیت در واقع نیایش است و طهارت و ستر عورت مستحب است و امام جماعت و یا مؤمنان باید تمامی اذکار را تکرار نمایند و در این نماز پنج تکبیر را به شمارۀ نمازهای پنـجگانه واجـب میدانند، که نمازگزاران باید پس از تـکبیر نـخست، شهادتین و بعد از تکبیر دوم صلوات بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و آل او، و در پی تکبیر سوم دعا برای مؤمنین و مؤمنات، و پس از تکبیر چهارم دعا و استغفار برای مرده، و اگر کودک شش سـاله بـه بالا باشد، برای پدر و مـادر او دعـا بکند و با تکبیر پنجم، نماز میت را به پایان میبرند؛ این نماز رکوع و سجود و تشهد و سلام ندارد.
فقیهان مذاهب اربعه در نماز میت چهار تکبیر را واجب میدانند و پس از تکبیر چهارم با تـسلیم یـعنی گفتن «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» آن را به پایان میبرند. مالکیان نماز را بر جنازه اگرچه بر روی دستان و در حال حرکت باشد و نیز هر دعا پس از تکبیر خوانده شود، مجزی دانسته و صلوات را در نماز میت واجـب نـمیدانند. حنبلیان و شـافعیان پس از تکبیر نخست فاتحه میخوانند و بعد از تکبیر دوم صلوات بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و خاندان حضرتش را واجب میشمارند. حنفیان پس از تکبیر نـخست حمد و ستایش الهی، در تکبیر دوم صلوات بر حضرت محمد صلّی اللّه علیه و اله، در پی تـکبیر سـوم دعـا برای میت و پس از تکبیر چهارم نماز میت را با سلام به پایان میبرند و چون نماز میت را نماز میشمارند طهارت و سلام دادن را در آن شـرط صـحت میدانند.
اهمیت و فضیلت صلوات
بیتردید پس از ادای واجبات شرعی و قرائت قرآن،برترین عبادات و افضل قـربات به نـزد آفـریدگار منان، صلوات فرستادن بر خاتم و اشرف پیامبران است؛ زیرا درود فرستادن بر حضرت محمد صلّی اللّه عـلیه و اله از جمله فرائض قرآنی است که خداوند با نزول آیۀ (إنّ اللّه و ملائکته یصلّون عـلی النبیّ) در پی آیات دیـگر در آغـاز سورۀ احزاب که بیانگر حفظ حرمت پیامبر اسلام بود با به کار بردن حرف «إنّ» و صیغۀ «یصلّون» که دالّ بر تاکید و استمرار وجوب میباشد، نخست اعلام فرمود که من و فرشتگانم پیوسته بر پیامبر صـلّی اللّه علیه و اله درود میفرستیم و سپس افزود: (یا أیّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیما) (احزاب56) ؛هان ای گروه مؤمنان بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله درود و سلام فرستید وتسلیم فرمانش باشید.
در مورد دعوت بـه تـوحید نیز فرمود: (شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو و الملائکة و أولوالعلم قائما بالقسط لا إله إلاّ هو العزیز الحکیم) (آل عمران18) نخست خدا به یگانگی خویش شهادت میدهد و بعد گواهی فرشتگان و سپس گواهی دانشمندان عدالتپیشه را یادآوری مینماید که هیچ مـعبودی جـز او شایستۀ پرستش نیست که او مقتدر شکستناپذیر و حکیم فرزانه است.
بنابراین، مفهوم آیۀ صلوات این است که مقام پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله به قدری والا و بالاست که آفریدگار عالم هستی و هـمۀ فـرشتگانی که تدبیر این جهان پهناور به فرمان حق بر عهدۀ آنان است، بر آن حضرت درود میفرستند، اکنون که چنین است، شما مؤمنان نیز هماهنگ و همراه با کل هستی بر او درود فرستید و در برابر فـرمان او تـسلیم باشید کـه در مورد هیچ عمل عبادی دیـگر در قـرآن ایـن گونه دستور صادر نشده است.
امیر مؤمنان علیه السّلام در پاسخ مرد یهودی فرمود: این مقام ارزشی حضرت محمد صلّی اللّه علیه و الهـ برتری خـاتم النـبیین بر سایر انبیا از جمله حضرت آدم صفی اللّه عـلیه السـّلام را اثبات مینماید؛ زیرا فرشتگان تنها یک بار مأمور سجده بر آدم شدند[گرچه آن هم به اعتقاد اهل معنا سرّش آن بود کـه انـوار مـقدسۀ معصومان علیهم السّلام در وجود آدم تجلی کرده بود]، در اینجا به بیان صـریح قرآن، تمامی آفریدگان و خلایق اعم از جن و انس و فرشتگان پیوسته مأمور فرستادن صلوات بر ایشان، همراه با آفریدگار جهان مـیباشند کـه بـا این توضیح شائبۀ تفضیل آدم علیه السّلام بر خاتم صلّی اللّه علیه و اله به خودی خـود از بـین میرود. به همین خاطر در احادیث فریقین سفارش های فراوانی در زیاد صلوات فرستادن بر پیامبر صـلّی اللّه عـلیه و اله رسـیده است که در اینجا به سه نمونه اشاره میشود:
1-ابیّ بن کعب انـصاری مـیگوید در ثـلث آخر شب به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله برخورد نمودم
و از آن حضرت پرسیدم چقدر از نماز شب را بـه دعـا بـرای شما اختصاص دهم؟یک سوم یا دو سوم یا همۀ اوقات را صرف صلوات بر شما کنم؟ حضرت در پاسخ اوفرمود: «إذا یـغفر لک ذنـبک کلّه»؛ در این صورت[اگر تمام وقتت را صلوات فرستی] خداوند تمامی گناهانت را مـیآمرزد.
2-امـام عـلی علیه السّلام در خطبۀ معروف به وسیله فرمود: «و بالشهادتین تدخلون الجنّة و بالصلاة تنالون الرحمة فـأکثروا مـن الصلاة علی نبیّکم و آله، إنّ اللّه و ملائکته یصلّونعلی النبیّ...»؛ حضرت ضمن قـرائت آیـۀ صـلوات فرمود: باگواهی به توحید و نبوت وارد بهشت میشوید و با درود فرستادن به رحمت الهی دست مییابید...پس فراوان بـر پیـامبر و خاندانش صلوات بفرستید.
3-امام صادق علیه السّلام فرمود: «إذا ذکر النبیّ صلّی اللّه عـلیه و اله و سـلّم، فأکثروا من الصلاة علیه، فإنّه من صلّی علیه صلاة واحدة صلّی اللّه علیه ألف صلاة فی ألف صـفّ من المـلائکة و لم یبق شیء ممّا خلق اللّه إلا صلّی علی ذلک العبد لصلاة اللّه علیه. فلا یرغب عـن هـذه إلا جاهل مغرور و قد برئ اللّه منه و رسوله» ؛هرگاه نام پیامبر صلّی اللّه علیه و اله درود خـدا بـر او وخاندانش باد، برده شود پس فراوان بر او درود فرستید؛ زیرا هرکس به آن حضرت یک بـار صـلوات فرستد خداوند هزار درود در هزار صف از فرشتگان فـرستد و هـیچ آفریدهای بـاقی نمیماند مگر اینکه بر چنین بندهای بـه خـاطر صلواتش بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله درود فرستد. پس از این کار سر باز نـزند مـگر نادان فریبخورده و هر آینه خدا و پیـامبرش از چـنین کسی بـیزاری جـستهاند.
حـکمت های صلوات
در اینجا این پرسش مطرح مـیشود کـه چرا این همه سفارش بر مداومت بر ذکرصلوات شده است؟و فلسفۀ درود بر حـضرت مـحمد صلّی اللّه علیه و اله و آلش چیست؟
چنانکه میدانیم هدف غـایی عبادات، دستیابی به کـمال مـطلوب خدا و لایق آدمی است و هیچ یـک از دسـتورهای عبادی بیحکمت و مصلحت نیست، اگرچه عقل ناقص ما از درک و شناسایی کامل آن ناتوان است. صلوات نـیز از ایـن قانون مستثنا نیست، گرچه ذکـر صـلوات در تـرفیع قرب معنوی پیـامبر اسـلام صلّی اللّه علیه و اله بیتأثیر نـیست. چـنانکه خود فرمود: «أکثروا من الصلوات علیّ یوم الجمعة فإنّه یوم یضاعف فیه الأعمال واسألوا اللّه لی الدرجـة و الوسـیلة»؛ در روز جمعه بر من زیـاد صلوات فـرستید؛ زیرا روز جـمعه روزی اسـت کـه در آن اعمال چند برابر مـیشود، از خدا برایم رتبه و وسیله را درخواست نمایید که خود فرمود وسیله جایی است در بهشت موعود کـه جـز پیامبر به آن دست نمییابد و من امـیدوارم بـه آن مـقام بـرسم.
شـهید ثانی در دیباچۀ شـرح لمـعه یادآوری فرمودند که آن حضرت به آن مرتبۀ کمال رسیده و نیاز به زیاده بر آن ندارد، بلکه فواید ایـن صـلوات ها عـاید خود مؤمنان میگردد، آنجا که مینویسد: «و غایة السـؤال بـها عـائد إلی المـصلّی لأن اللّه تـعالی قد أعطی نبیّه من المنزلة و الزلفی لدیه ما لا یؤثّر فیه صلاة مصلّ کما نطقت به الأخبار وصرّح به العلماء الأخیار». مهمترین فواید صلوات که عاید درود فرستنده میشود یـادآوری میگردد:
1-توفیق عمل به وظیفۀ احترام امت به حضرت ختمی مرتبت؛
2-بزرگداشت نام و یاد برگزیدگان خدا؛
3-توجه به ضرورت پیروی از خط نبوت و ولایت که مداومت بر ذکر صلوات بر پیامبر صـلّی اللّه عـلیه و اله و دودمان پاکش مسلمانان را به اصل تفکیکناپذیر بودن نبوت و امامت در جهت هدایت واقعی امت رهنمون میشود. در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده: «سلّموا له بالولایة و بما جاء به»؛ یعنی در امر ولایت و تـمامی دستوراتی کـه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آورد، تسلیم باشید؛
4-ابراز محبت نسبت به خاندان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که ثمرۀ آن کسب محبوبیت در پیشگاه خدا و نشانۀ صفای بـاطن و دوسـتی واقعی است که محب عـاشق، مـحبوب را بسیار یاد کند و تکرار صلوات و اظهار دوستی تلقین دائمی است که در مسیر آنان حرکت و از راه شیطان گریزان باشد.
بر طبق روایات، فراموشی صلوات به هنگام ذکـر نـام پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مـایۀ گـمراهی است؛
5-جلب عنایت و لطف ویژۀ پروردگار، چنانچه امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود:
«إنّما اتّخذ اللّه إبراهیم خلیلا لکثرة صلاته علی محمّد و أهل بیته صلوات اللّه علیهم»؛ خداوند حضرت ابراهیم علیه السّلام را تنها به خاطر کثرت صلواتش بر حضرت محمد صلّی اللّه علیه و اله و خاندانش، خلیل و دوست صمیمی خود برگزید که درود خدا بر همۀ ایشان باد؛
6-آمرزش گناهان، امام رضـا عـلیه السّلام فـرمود: «من لم یقدر علی ما یکفر به ذنوبه فلیکثر من الصلاة علی محمّد و آل محمد صلّی اللّه علیه و اله فإنّها تهدم الذنـوب هدما»؛ هرکس توانایی انجام کارهایی را ندارد تا با آن گـناهان خـود را بـپوشاند، پس بر محمد و خاندان او فراوان درود فرستد که صلوات آثار زیانبار گناهان را به کلی نابود میکند.
آثار و برکات صلوات در روایـات
در مـنابع روایی شیعه و اهل سنت احادیث فراوانی از خاندان وحی و رسالت در بیان آثار دنیوی و اخروی صـلوات بـر پیـامبر صلّی اللّه علیه و اله آل آن حضرت روایت شده است که دستکم در مرز استفاضه است. این آثار و برکات کـه با استفاده از کتاب های فضلا لصلاة علی النبیّ صلّی اللّه علیه و اله تألیف امام اسماعیل بن اسـحاق قاضی مالکی، جلاء الافـهام فـی الصلاة و السلام علی خیر الانام تألیف ابن قیم جوزیه، ثواب الاعمال شیخ صدوق، جمال الاسبوع سید ابن طاووس، بحار الانوار علامۀ مجلسی،ج 94 و شرح فضائل صلوات سید احمد حسینی اردکانی، فهرستوار استخراج شده، یـادآوری میگردد:
آثار دنیوی صلوات
1-امتثال امر الهی نسبت به دعا و صلوات؛2-تخلق به اخلاق الهی و تشبه به فرشتگان؛3-قرب معنوی به خدا؛4-جلب رضای الهی؛5-جلب خشنودی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله؛6-استحقاق درود خدا و فـرشتگان؛7-اسـتحقاق ثواب تسبیح و تکبیر وتهلیل؛8-اجابت دعاها؛9-روا شدن حاجت ها؛10-درمان بیماری ها؛11-رفع فقر ونداری؛12-ادای قرض و وام ها؛13-باقی ماندن نام نیک؛14-رفع فراموشی؛15-ایمنی از تلخی جان دادن.
برکات اخروی صلوات
1-آمرزش گـناهان؛2-تـکفیر و سرپوش گذاشتن بر گناهان؛3-استحقاق شفاعت حضرت محمد صلّی اللّه علیه و اله؛4-استحقاق تحفۀ بهشتی؛5-نور و روشنایی در قبر؛6-سنگینی میزان حسنات؛7-چند برابر شدن ثواب اعمال نیک؛8-رهایی از هراس رستاخیز؛9-نوشیدن از چشمۀ سـلسبیل؛10-رفـع عطش در قیامت؛11-ایجاد صحیفۀ نور برای عبور از صراط؛12-ثبات قدم در گذر از صراط؛13-رهایی از آتش جهنم؛14-راهیابی به سوی بهشت؛15-همنشینی با پیامبر صلّی اللّه علیه و اله.
حسن ختام
در اینجا فرازی از کـتاب گـرانسنگ مـنیة المرید فی آداب المفید و المستفید تـألیف زین الدیـن عـلی عاملی(شهید ثانی) را به عنوان زینتبخش این مقال نقل مینمایم.
هرگاه کسی چیزی از دانش های دینی را مینویسد، سزاوار است که با وضـو و رو بـه قبله بـاشد و بدن، پوشاک، مرکّب و کاغذ او نیز پاک باشد و نوشتن را بـا نـگارش«بسم اللّه الرحمن الرحیم» و ستایش و سپاس خداوند و درود بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و آلش آغاز نماید و همچنین کتاب را با حمد و صلوات و سلام بـه پایـان بـبرد و هرجا که نام خدای برتر را بنویسد، در پی آن با نوشتن کلماتی مـانند: تعالی، سبحانه، عزّ و جل، تقدّس و نظیر آنها، خداوند را بزرگ شمارد و خود نیز این کلمات را بر زبان آورد و هرگاه کـه نـام پیامبر صـلّی اللّه علیه و اله را نوشت بعد از آن بنویسد: «صلّی اللّه علیه و علی آله و السلام» و همزمان نیز خود صـلوات و سـلام را بر زبان آورد. نویسنده، صلوات را مختصر ننماید و از تکرار آن اگرچه در یک سطر چند بار باشد بدحال نشود، چـنانکه بـرخی از مـحرومان از رحمت حق و خلافکاران با نوشتن کلمات رمز«صلعم» یا «صلم» یا «صم» یـا «صـله» بـه جای«صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» این کار با فضیلت را ترک میکنند؛ زیرا تمامی اینها بـر خـلاف روایات دیـنی و مکروه و ناپسند شرعی میباشد. این بیان شهید سعید یادآور این بیت فرزدق، شـاعر مـعروف عرب میباشد که سرود:
مقدّم بعد ذکر اللّه ذکرهم
فی کلّ فرض و مختوم بـه الکـلم
بیشتر بخوانید:
احکام و آثار صلوات (قسمتهای دیگر)
منبع: صلوات، احکام و آثار آن - سیدرضا موسوی - الهیات و حقوق- شماره 30
دیدگاه