فرهنگ و آداب و رسوم ژاپن
ژاپن با چهار جزیرهی بزرگ و تعدادی جـزایر کـوچکتر و وسـعت 377 هزار و 688 کیلومتر مربع در ساحل شرقی قارّهی آسیا واقع شده است.طبق آمار سال 1990 میلادی جـمعیّت این کشور 123 میلیون و 612 هزار نفر است.
در نظر بسیاری از ملل غیرژاپنی،بویژه غربیها، اوّلیـن مشخصهی فرهنگ ژاپنی،هـمانا حـفظ و حراست از سنن باستانی میباشد.درواقع،این نکتهای است که خود ژاپنیها در تشریح فرهنگ ژاپنی به آن اشاره مینمایند.
البتّه،این بدان معنا نیست که ژاپنیها از نظر فرهنگی،ملّتی محافظه کار میباشند.مـیتوان گفت ژاپنیهای چیزهای جدید را دوست داشته و با علاقهی زیاد،واردات فرهنگی را میپذیرند.بنظر میرسد حفظ و حراست از فرهنگ سنّتی و دوست داشتن چیزهای جدید،متناقض یکدیگر هستند، امّا باید بیاد داشت که ژاپن کشوری جـزیرهای اسـت.
توسعهی فرهنگ یا ملّت،بمقدار زیادی،بستگی به آمیزش آن با فرهنگهای متفاوت دیگر دارد.البتّه از آنجاییکه در یک کشور جزیرهای مانند ژاپن،تفاوتهای فرهنگی اندکی وجود دارد،طبیعتا ژاپنیها بدنبال عقاید و چیزهایی هـستند کـه از خارج وارد میشوند.
شور و اشتیاقی که ژاپنیها در کوشش برای پذیرش فرهنگهای خارجی به نمایش گذاشتهاند را بوضوح میتوان در فرهنگ پذیرفته شده شلتوک-برنج مشاهده نمود.فرهنگ شلتوک-برنج در سنه 300 سال قـبل از مـیلاد مسیح از کره وارد جزیرهی کیوشو شد.این امر در اشتیاق فراوان مردم بومی ژاپن برای جذب فرهنگ جدید و وارداتی نهفته است.
علاقهی مردم ژاپن به فرهنگهای خارجی هرچقدر هم که زیاد باشد،طـبیعتا حـدّی بـرای جریان فرهنگهای وارداتی به داخـل ایـن کـشور وجود دارد.گاهی اوقات این جریان بدلایل سیاسی قطع شده است.فی المثل،در دورهی ادو،ژاپن سیاست درهای بسته را اتّخاذ نمود.نتیجتا،فرهنگ خـارجی نـتوانست بـر فرهنگ سنّتی ژاپن فایق آمده یا آنرا نابود سـازد.
در خـلال دورهی مذکور که ژاپن از دنیای خارج منقطع شده بود فرهنگ هایی که قبلا وارد ژاپن شده بودند جذب و مورد تجزیه و تحلیل قـرار گـرفتند.مـثلا،تصاویر بودا در ژاپن،شبیه تصاویر بودا در عصر«آسوکا»در چین قرن هـفتم بود،امّا از دورهی «فوجی وارا» (قرون 10 تا 12)،یعنی زمانیکه سنّت فرستادن مردم به چین برای آوردن فرهنگ جدید متوقّف شـد، تـصاویر و مـجسمههای بودا کاملا به شکل و صورت ژاپنی درآمد.این واقعیّت که ژاپنـیها بـه دلیل داشتن اشتیاق فراوان به جذب چیزها و فرهنگهای جدید توانستند فرهنگ سنّتی خودشان را نیز حفظ نـمایند،تـا حـدّ زیادی مرهون جغرافیای ژاپن بود.
مشخّصهی دیگر فـرهنگ ژاپنـی، احـساساتی بودن آن است.علّت نسبت دادن این مشخّصه به فرهنگ این کشور، وجود طبیعت زیـبا و گـذرای آن میباشد. البتّه به نظر میرسد که کشاورزی در گروه های کوچک نیز بیارتباط با این مـسأله نـبوده است.در یک اجتماع کوچک و بسته،تقریبا،همهی اعضا یکدیگر را به خوبی میشناسند و لذا نـیازی نـیست کـه برای انتقال مفاهیم از لغات زیادی استفاده نمایند.آنها عادت نمودهاند احساسات یکدیگر را از طریق چـهره و رفـتارشان بفهمند.در گذشته،احمقانه و یا حتّی بیادبی بود اگر کسی همه چیز را از اوّل تا آخـر تـوضیح مـیداد؛ یا مثلا اگر کسی نمیتوانست بدون توضیح کامل،مسألهای را بفهمد، بیسواد یا بیادب تلقّی مـیشد. ایـن وابستگی به احساسات نهتنها بر زبان ژاپنی بلکه همانگونه که خواهیم دیـد بـر جـنبههای دیگر زندگی ژاپنی ها تأثیر گذاشته است.
زبان در ژاپن
مشخّص نشده است که زبان ژاپنی به کـدامیک از گـروه های زبـانی تعلّق دارد.در گذشته، نظریههایی وجود داشت که زبان ژاپنی با زبانهایی که در مـنتی الیـه شمالی آسیا، چین، تبّت و برمه (میانمار) تکلّم میشد و نیز گروه های زبانی استروآسیایی، استرونزیایی، فارسی، یونانی، ایـرلندی، بـاسک، سومری و زبان سرخپوستان مکزیک نسبت دارد.
در دایرة المعارفها غالبا آمده است که زبـان ژاپنـی بهمراه زبان های Tungusic مغولی و ترکی به خانواده زبـانی Altaic تـعلّق دارد. دلیـل این گفته در نکات ساختاری است که در زبـان ژاپنـی و دیگر زبانهای Altaic مشترک میباشند.
علاوه بر تئوری زبان Altaic این احتمال می رود که زبـان ژاپنـی با زبانهای اقیانوس آرام جـنوبی نـسبت داشته بـاشد. زبـان ژاپنـی در مقایسه با زبان های هندی-اروپایی تـعداد بـسیار بیشتری از صداها را در خود جای داده است. برخی کلمات فقط از حروف صدادار تشکیل شـدهاند، مـانند: adi odi (بمعنای پوشش آبی) بعلاوه، سیلابها بـاز میباشند (یعنی همیشه بـه حـروف صدادار ختم میشوند) و این بـاعث تـقویّت این احساس میشود که زبان ژاپنی دارای تعداد زیادی حرف صدادار میباشد. ژاپنیها در تـلفّظ کـلماتی که به حروف بیصدار خـتم مـیشوند مـشکل دارند و لذا از حروف صـدادار در آخـر کلمه استفاده مینمایند. مـثلا کـلمه سالاد را «سارادا» و کلمهی Trap را Torrapo تلفّظ میکنند.
برای خارجیانی که مایل به یادگیری زبان ژاپنی هـستند، تـعداد زیاد کلماتی که دارای تلفّظ یکسان و مـعانی مـتفاوت میباشند، مـانع عـمدهی ایـجاد نموده است. مثلا 29 کـلمه، Kosho تلفّظ میشوند. بسیاری از این کلمات از ریشهی چینی هستند. در زبان چینی، بدلیل وجود حروف فراوان بـا تلفّظ مـشترک، تـعداد زیـادی از ایـن کـلمات وجود دارد. زبان ژاپنـی دارای 130 لفـظ میباشد که Ko تلفظ می شوند.
ازآنجاییکه کلمات چینی شامل دو یا چند حرف هستند که بسیاری از آنها تـلفّظ یـکسان دارنـد، وجود کلمات با تلفّظ یکسان و معانی مـتفاوت،طـبیعی بـنظر مـیرسد. مـعنی ایـنگونه کلمات فقط موقعی مشخص میشود که بصورت نوشته درآیند. در مکالمه باید متن گفتگو مورد قضاوت معنایی قرار گیرند. عامل مشکلآفرین دیگر در زبان ژاپنی این است که هـر کلمه یا شکل را میتوان هم به زبان ژاپنی و هم بزبان چینی تلفّظ نمود؛ کلماتی که بطور متفاوت خوانده شده و معانی متفاوت دارند. خواندن ژاپنی از ترجمه مفهوم چینی گرفته میشود. تـلفّظ کـلمهی چینی Shu (یعنی شراب) در ژاپنی Sake میشود.
بر طبق نتایج بدست آمده از تحقیق در مورد کلمات استفاده شده در 90 نوع مجله در سال 1956 میلادی،که توسّط مؤسّسه ملّی تحقیقات زبان بعمل آمد، از میان 30 هـزار کـلمهی استفاده شده،48 درصد چینی،37 درصد ژاپنی و 10 درصد کلمات خارجی بودند.5 درصد باقیمانده نیز شامل کلمات مرکب ژاپنی با زبانهای خارجی و یا چینی بـا زبـانهای خارجی میشد.امروزه،درصد کـلمات خـارجی(عمدتا از ریشه هندی- اروپایی)، احتمالا خیلی بیشتر بوده و درصد کلمات ژاپنی و چینی کاهش یافته است.افزایش شمار کلمات خارجی نشاندهندهی عادت ژاپنیها برای جـذب فـرهنگ خارجی میباشد. در عین حـال، بـاید توجّه داشت که ساختار زبان ژاپنی به نحوی است که به آسانی میتواند کلمات خارجی را در خود جای دهد.
وجهه دیگری از زبان ژاپنی که گاهی اوقات فهمیدن آن برای خارجیان، سخت مـیباشد. زبـان احترام در ژاپنی میباشد. این زبان ممکن است برای بیان احترام به دیگران و نشانهی ادب و یا بیانی برای کوچک شمردن دیگران باشد. برای نشان دادن احترام به شخص مخاطب، یک فعل کمکی بـه فـعلی که نـشاندهنده عملی توسّط آن مخاطب میباشد، اضافه میشود. حتّی ژاپنی ها، گاهی اوقات، اینکار را برعکس میفهمند. امّا زمانیکه لازم باشد بـه مخاطب یا کسیکه از او صحبت میکنیم، احترام نشان داده شود، یک فعل کـمکی احـترامی بـه فعلی که اداکنندهی عمل آن شخص میباشد، اضافه میشود. نوع دوّم، زمانی است که برای نشان دادن احترام به یـک فـرد معین، خود یا شخص دیگری را در درجهی پایینتری نشان میدهیم. یعنی فعلی که نـشاندهندهی عـمل یـک شخص میباشد جای خود را به فعلی میدهد که بیانکنندهی تواضع میباشد و یا ممکن است یـک فعل دیگر به فعل اصلی اضافه شود که در آن صورت نیز هدف آن بیان تـواضع باشد.
امّا خود ژاپنـی ها نـیز همانگونه که اشاره شد، گاهی اوقات در استفاده از این افعال برای بیان احترام، دچار اشتباه میشوند.همچنین با اضافه کردن کلمات desu یا Masu عبارات بصورت مؤدّبانهتری ادا میشوند. البتّه صرفا استفاده از این کلمات نـشانهی احترام نمیباشد، بلکه مانند هر زبان دیگری استفادهی صحیح از کلمات،بخودی خود، نشانه احترام میباشد. همچنین باید بیاد داشت که عدم استفاده از این کلمات در برخی از مناطق نشاندهندهی عدم ابراز احترام نـمیباشد. بـلکه همانگونه که قبلا متذکّر شدیم، سعی بر آن بوده است که در سخن گفتن با دیگران، از حداقل کلمات و جملات استفاده بعمل آید. زیرا خود اینکار نشاندهندهی احترام به مخاطب است.
نکتهی دیـگر ایـنکه چون کشاورزان در گروههای کوچک زندگی میکردند و یکدیگر را میشناختند، نیازی به استفاده از کلمات نشانهی احترام نداشتند، ولی اگر در گفتگو با کسی از آن کلمات استفاده میکردند، نشانه آن بود که آن فرد غریبه است. بـنابراین از طـرفی دیگر میبینیم که استفاده از آن افعال به مخاطب ما میگفت که تو از ما نیستی.
با توجّه به آنچه که گفته شد، زبان ژاپنی از زمان پیدایش بـطور مـستمر، در حال تغییر و تحوّل بوده اسـت. ایـن سـرعت تغییر و تحوّل، بیارتباط با تمایل ژاپنیها به یادگیری چیزهای جدید و درک احساس ژاپنیها از کلمات نمیباشد. در زبان ژاپنی، همیشه این خطر وجود داشـته اسـت کـه کلمات جدید جای کلمات قبلی،با همان مـعنا، را بـگیرند. هنگامیکه مردم فکر کنند یک کلمه کهنه شده است آنروز، مرگ آن کلمه فرا رسیده است. در زبان ژاپنی، کلمات صـرفا ابـزار انـتقال معانی نیستند بلکه وسیلهای برای بیان احساسات نیز میباشند و اگـر کهنه شوند، احتمالا قادر نخواهند بود احساسات مدرن و جدید را انتقال دهند.
ادبیّات مکتوب ژاپن یکی از باارزشترین ادبیّات سنّتی شرق است، بسیاری از اشعار و ادبیّات شفاهی قدیم به عـلّت فـقدان یک نظام نوشتاری بومی تا زمانی که الفبای زبانی چینی در ژاپن معرفی شد،ثبت و ضبط نگردیدهاند.حـدودا از سـالهای 720-712 مـیلادی برای اوّلین بار شفاهیّات این سرزمین لباس نوشتاری را بر تن کردند.رونـد وام گیری زبـان و نوشتار مردم این جزایر از نزدیکترین خشکی (چین) تا قرن نوزدهم ادامه یافت.
از این پس اقـدامات بـیشتری بـرای هماهنگ ساختن صداهای حروفچینی با زبان ژاپنی انجام شد تا فرهنگ و ادبیّات بیش از پیـش شـکل محلّی به خود بگیرند. امّا حوادث دیگری رخ داد و سرنوشت ژاپن به غرب گره خورد بـهگونهای کـه از سـال 1868 میلادی انقلاب صنعتی و فنآوری غربی و بعدها با پیامدهای جنگ جهانی، فرهنگ و محتوای هنر غـربی در ایـن سرزمین جایگزین فرهنگ و هنر چین شد، ادبیّات و رمانهای غربی به سرعت به زبـان ژاپنـی تـرجمه شد. این فرآیند فقط در ادبیّات و هنر محدود نگردید و در همهی زوایای جامعه رسوخ کرد و به انـدازهای ادامـه یافت که نسل جدید بسیاری از سنّتها و آداب و رسوم پدرانشان را باید در موزهها تماشا کـنند و یـا در آمـوزشگاهها صرفا به عنوان یک سنّت بیاموزند.
مذهب در ژاپن
این کشور چندمذهبی و از قدیم الایّام افراد ملّت نـیز گـرایش چـندمذهبی داشته و دارند و در برابر سایر ادیان هرگز تعصّبات خشک از خودشان نشان نمیدهند. بـه اصـطلاح در برابر همهی مذاهب و پیروان آنها، بردبار هستند.یک ژاپنی امروز ممکن است در معبد شینتو ازدواج کند، مـطابق آمـوزشهای اجتماعی کنفوسیوس زندگی کند،به شوم یا خوشاقبال بودن بعضی پدیدهها و حـوادث مـعتقد باشد و به شیوه و سنّت بوداییان تشییع شـود(از سـال 1900 مـیلادی که ازدواج شاهزاده مطابق سنّت شینتو انجام شـد تـا امروز بیشترین ازدواج ها با رسوم این آیین تحقّق مییابد)،90 درصد مراسم تکفین و تـشییع مـردم نیز به شیوهی بودایی صـورت مـیگیرد.
تا سـال 1945 مـیلادی بـنای دولت بر کنترل امور مذهبی بود، امـّا پس از تـحوّلات بنیادین اجتماعی چون مسألهی مهاجرت، شهرنشینی، تمرکزگرایی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قـرن بـیستم در ژاپن، مذهب و روابط سنّتی خانواده نزد مـردم جایگاه گذشتهشان را از دست دادنـد و تـدریجا عرصه بر آنها تنگتر شـد.
ازدواجـها از گذشته همچنان با مذهب گره خاصّی خوردهاند، مراسم ازدواج غالبا در معابد تشکیل میشود و بـه تـرتیب، بیشترین آنها مطابق آداب شـینتو و بـودایی و سـپس مسیحی صورت مـیگیرد. اگـرچه برگزاری این مراسم در هـتلها و سـالنهایی که به شکل مراسم مسیحی آراسته میشوند رو به گسترش هست، در ایّام سال نو مـردم بـیشترین جامعه را به معابد شینتو و بودایی دارنـد. بـر اساس آمـار مـنتشره سـال 1990 میلادی کمتر از یک درصـد جمعیّت این کشور را مسیحیان (کاتولیک و پروتستان و با اندکی برتری کاتولیکها) تشکیل میدهند.
در میان افسانههای مربوط به پیدایش زمین، افسانهای وجود دارد که، بنا به اظهار آقای «تارو اوبایاشی» نـژادشناس ژاپنـی، به مردم کشاورز منطقهی آسـیای جـنوب شرقی تا اقیانوسیه تعلّق دارد. این افسانه میگوید که جوانه یک گندم در صبح جهان پدیدار شد و موجب تولّد اوّلین خدا شد. سپس، مردم ماهیگیر بـه وجـود آمدند بر اساس ایـن داسـتان از تودهی بیشکل و نامنظّم در شروع زمین، یک خدای عظیم الجثّه و بعد یک خدای مجرّد بوجود آمدند و بعد از آنها نیز دو خدا، یکی مذکّر و دیگری مؤنّث،که چیزها را آفریدند. افسانهی نژادهای شمالی نـیز وجـود دارد که میگوید خدای خلقت از مرکز بهشت ظهور نمود.بنظر میرسد که این افسانهها کاملا با یکدیگر در هم آمیختهاند.
در موضوع عبادت و پرستش پیشینیان، دو نوع عبادت وجـود دارد، عـبادت افقی مـردم جنوب که فکر میکردند کشور خدایان و اجداد در نقاط دور اقیانوس است و اینکه ارواح مردگان با کشتی پرنده به ایـن کشور برده شدهاند. نوع دوّم، عبادت عمودی مردم شمال است که اعـتقاد داشـتند خـدا از آسمان به کوهها، صخرهها و جنگلها آمد و اینکه ارواح مردگان به آسمان رفته است.
این ترکیب در رسوم جدید نـیز بـاقی مانده است. گفته میشود پرستش کوهها و نیز درختان مقدّس که در نقاط مختلف بـاقی اسـت، از نـوع پرستش عمودی است.
با نگاهی کوتاه به مبانی عقیدتی مردم ژاپن، اکنون میتوان درک بهتری از سرفصلهای مـذهبی و آداب و رسوم ژاپن بدست آورد؛ درصورتیکه در نگاه اوّل،بسیار پیچیده بنظر میرسید.فی المثل، بسیاری از مردم امـروزین ژاپن دو مذهب دارند. شینتو SHINTO و بـودا، کـه البتّه عملا چیزی در مورد اصول این مذاهب نمیدانند، یقینا، بردن نوزاد تازه رسیده به معبد و خواندن دعا در مراسم تدفین، وقایعی نیستند که در ارتباط با اصول یک مذهب و عقیده باشند، حال هـر مذهبی که باشد. در نزد اکثریّت مردم ژاپن، مذهب فقط وسیلهای برای انجام برخی مراسم واجب در مناسبتهای مختلف میباشند. بنابراین، مردم ژاپن هیچ تناقضی در استفاده از مذاهب مختلف برای اهـداف گـوناگون خود نمیبینند. استفاده از یک مذهب معیّن برای یک واقعه معیّن برای مردم ژاپن که از دیرباز از ترکیب مذاهب بهره جستهاند، امری کاملا طبیعی میباشد.
شینتو
شینتو، مذهب پرستش خدایان و اجداد اسـت. دو نـوع معبد شینتو وجود دارد. معابدی که به اجداد خودی یا خدایان نگهبان اختصاص دارند و معابدی که به یک خدا با یک فضیلت خاص، امّا بدون هرگونه رابطه نسبی، تعلّق گـرفتهاند. خـدای hashiman که معابد مختلفی در سراسر ژاپن به آن اختصاص یافته است،اصولا خدای نگهبان طایفه usa در شمال Kyushu بود امّا بعدا بعنوان خدای تولید مس مورد پرستش قرار گرفت. پرستش این خدا در خـلال دوره nara کـه کـارگران صنعت مس،مجسمهی عظیم بـودا را بـرای مـعبد todaiji ساختند در سراسر کشور گسترش یافت.
معبد بزرگ Ise که اصولا به خدای نگهبان مردم ماهیگیر جنوب اختصاص داشت،بعد از تبدیل شدن بـه خـدای نـگهبان خانواده امپراطور،بطور گستردهای مورد پرستش مردم قـرار گـرفت.از آنجاییکه این معبد به soshin (خدایی که خانواده یکنفر از او نازل شده) اختصاص یافته است. در فستیوالها به soshin خوشآمد گفته شده، روح او آرام گـرفته و سـپس بـدرقه میشود.در فصل بهار، soshin را که به یک معبد معین آمده اسـت، روی یک mikoshi (معبد قابل حمل و نقل همانند تخت روان) یا یک dashi (ارابه) قرار داده و آنرا بمنظور دور راندن شیاطین، در تمامی روستا مـیچرخانند و سـپس soshin را بـه محل مقدّس بازمیگردانند.
همچنین soshin از نیروی مقدّس خود برای برداشت یک مـحصول خـوب استفاده مینماید.در عین حال ممکن است soshin خدای خشمگین تبدیل شود و آن زمان است که خـسارتهای سـنگینی بـر محصولات کشاورزی وارد میشود.بنابراین برگزاری این مراسم و فستیوالها وسیلههایی است برای آرام کـردن روح خـدای خـشم. فستیوال تابستان، بطور اخص،با این هدف برگزار میشود.فستیوال پاییز نه تنها بمعنای تـشکّر از soshin اسـت بـلکه بدینوسیله از او خواسته میشود که بسرعت به معبدش برگردد،چون ماندن همیشگی خدایان خشم در شـهرها یـا روستاها موجب خطر خواهد بود.
این فستیوالها هماکنون در شهرهای بزرگ برگزار شـده و تـماشاگران زیـادی را به خود جلب میکنند، با این تفاوت که ملاحظات کشاورزی در آن از یاد رفته است. هـدف دیـگر از برگزاری این فستیوالها در شهرهای بزرگ، سرگرم کردن ساکنین این شهرها میباشد که رفـتهرفته، از ایـن لحـاظ، اهمیّت آن افزوده میشود.
شاید بهمین خاطر باشد که عـملا تـمام فستیوالهای شهری در فصل تابستان برگزار میشوند.
بودیسم
بودیسم در اواسط قرن ششم از طریق چین و کره وارد ژاپن شد و تا پایان قـرن هـشتم به شش فرقه تقسیم شد که Nanto Rokushu (شش فرقه nara) نامیده می شود. معبد todaigi در شهر nara متعلق به یکی از شش فرقه به نام فرقه ی kegon می باشد. در قرن نهم، فرقه های Tendai و Shington و در قرون وسطی فرقه های جدید دیگر مانند Jodo ، Jodo shin ، Ji ، Nichirin ، ظهور کردند. دو فرقه Zen بنامهای Soto Rinzai از چین به ژاپن آمدند.
این فرقه ها نیز بعدا به مکتبهای کوچکتری تقسیم شده اند، مثلاً فرقه ی Shington به 57 مکتب تقسیم شده است.
مکتب Sokagakkai که بزرگترین سازمان غیرروحانی بودایی و پدیدآورنده (حزب دولت پاکیزه) است، مکتبی از فرقه Nichirin می باشد. گفته می شود که بسیاری از ژاپنیها حداقل به یکی از این فرقه ها اعتقاد دارند. ولی باید دانست که در بیشتر موارد، اعتقاد آنان فقط به درد مراسم کفن و دفن می خورد. حتی در مراسم کفن و دفن نیز کمتر کسی یافت می شود که بتواند معانی جملات کاهن بودایی را بداند.
مسیحیت
دین مسیحیت در سال 1549 توسط Francis Xavier از انجمن مسیح Society of Jesus وارد ژاپن شد و به سرعت گسترش پیدا کرد، بطوریکه 40 سال بعد از آن، تعداد مسیحیان به 150 هزار نفر، یعنی 2 درصد جمعیت آن زمان ژاپن رسید. این دوره زمانی بود که جنگجویان با نفوذ، در جنگ قدرت با یکدیگر بودند، فلذا برای فراگیری تمدن غرب و بویژه ساخت یا بدست آوردن سلاحها و توپهای جنگی آنان، همکاری نزدیکی با مبلغین مسیحی بعمل آوردند. همچنین، یکی از این جنگجویان، بنام Oda Nobunage که درگیر با قیام مسلحانه مردم فرقه Jodo Shin بود از میسیونرهای مسیحی استقبال نموده و از آنان بعنوان وسیله ای برای سرکوب بودیسم استفاده نمود.
البـتّهToyotomi Hideyoshi کـه قـبلا یکی از تابعین Nodunaga بود بعدا بر تمام کـشور و بـودیسم تـسلّط یـافت.او پس از روی کـار آمـدن،اوضاع را کاملا تغییر داده،سیاست سرکوب مسیحیان را اتّخاذ نمود.
Tokugawa که یکی از فرمانداران بزرگ بود، بعد از Hideyoshi حکومت را بدست گرفته و مسیحیّت را غیرقانونی اعلام نمود. وی بعد از سرکوب قیامShimabara فرمان داد کـه از سال 1639 میلادی درهای کشور به روی خارجیان بسته شود. این فرمان تا سال 1857 میلادی، برای مدّت بیش از دویست سال ادامه یافت. البته تجّار هلندی که با Tokugawa در ناکازاکی تجارت میکردند، از این امـر مـستثنی بودند.در طول این دوره حتّی خواندن کتابها و نوشتجات خارجی ممنوع بود.
بعد از گذشت بیش از یک قرن، کار مبلّغین مسیحی مجددا آغاز شد، امّا تعداد مسیحیان در ژاپن، امروز فقط حدود هشتصد هـزار نـفر میباشد. البتّه امپراطوری ژاپن نیز در عصرهای مختلف از سرکوب مذاهب دیگر، منجمله مسیحیّت که با Shinto مخالف بود، دست برنداشت. همچنین گفته میشود که حتّی اگـر چـنین سرکوبی بعمل نیامده بود. تـعداد مـسیحیان احتمالا بیش از تعداد فعلی نمیشد، زیرا ژاپنیها خودشان تا پایان دورهی Edo دارای تمدّن بالایی بوده و آنقدر ساده نبودند که هر مذهبی را به آسانی بپذیرند.
یـکی از نـتایج تحوّلات عمده بعد از جـنگ جـهانی در جامعهی ژاپن،بتاریخ سپرده شدن آداب و رسوم گذشته بود. اگر به ظاهر آداب ژاپنیها نگاهی بیاندازیم آنها را چندان متفاوت از آداب غربیها نخواهیم یافت.آداب و رسوم سنّتی را فقط میتوان در وقایع و مراسمی یافت که یکبار در سـال بـرگزار میشوند.معانی و مفهوم این مناسبتها مدّتها پیش بفراموشی سپرده شده و فقط شکل ظاهری آنان بر جای مانده است و به همین دلیل هنوز به حمایت خود ادامه میدهند.
مـراسم سالانه در ژاپن
مـراسم سال نو
قبل از پایان سال،مردم خانههای خود را Shimenawa (طناب حصیری مقدّس با نوارهای کاغذی دولا و آویزان از آن) تزیین نـموده وKadamatsu (تزئیناتی که با استفاده از درخت کاج بعمل میآید) را بر سر در خـانه آویـزان مـیکنند. این طناب درواقع برای مشخص کردن محلهای مقدّس بکار میرفته است؛ یعنی درShinto برای نشاندادن محلّی است کـه خـدایان در آن حفظ و نگهداری میشوند.
Kadamatsu ستونی چوبی است که خیابان از آسمان به آن نازل میشوند. قـبل از پایـان سـال به خدای محافظتکننده، خوشآمد گفته میشد و او نیز از اوّل تا هفتم ژانویه در روی کره زمین میماند. همچنین کـیکهای برنجی گرد بعنوان غذای خدایان در این ایّام پخته میشود. البتّه مرسوم است کـه ژاپنیها، در ایّام سال نـو، بـرای خودشان نیز بجای برنج معمولی، کیک برنجی میپزند. درواقع، کیک برنجی برای مواقع مخصوص میباشد.
ستسوبون Setsubun
روز قبل از شروع فصل بهار را Setsubun نامند. بر طبق تقویم سال قمری، این روز در بخش اوّل ماه ژانویه آمـده و آیین خاصی برای بدور راندن ارواح شیطانی در اینروز بعمل میآید. اساسا آیین و مراسم همان آیین Yang Yin چینیها میباشد که توسّط دربار ژاپن به این کشور آورده شده است. این آیین از آنزمان توسّط مردم معمولی در شـب سـوّم یا چهارم فوریه اجرا شد. البتّه در ابتدا با یک کمان بدنبال شیاطین میدویدند اما اکنون با پاشیدن لوبیا در اطراف خانه و گفتن این جمله با صدای بلند که شیطانها بروند بـیرون،خـوشبختیها بیایید داخل این آیین را اجرا مینمایند.
فستیوال عروسک
فستیوال عروسک، که فستیوال هلو(یا دختر زیبا)momo –no sekku نیز نامیده میشود. در سوّم مارس برگزار میشود. sekku بمعنای غذایی است که در مناسبتهای ویـژه پخـته میشود. کلمهیOsechi (غذاهای سال نو) شکل مؤدبانه Aekku میباشد. تعداد روزهای Sekku در مقایسه با گذشته، کمتر شده است.
قبلا پنج روز به این مناسبت وجود داشت: اوّل ژانویه، سوّم مارس، پنجم مه، هـفتم ژویـیه و نـهم سپتامبر. امروزه مراسم روز اوّل مارس را فـستیوال دخـتران مـینامند و در اینروز عروسکهای مختلفی به نمایش گذاشته شده و غذاهای متنوّعی خورده میشود.این نمایش عروسکها از قرن هفدهم شروع شد.
اصولا این فـستیوال، مـراسمی بـود که مردم بدبختیها و ناپاکیهای جوراجور خود را به عـروسکهایی انـتقال میدادند که از کاغذ ساخته شده بود و سپس آنها را به آب رودخانه میسپارند. حتّی امروزه در برخی محلاّت این رسم به قـوّت خـود بـاقی مانده و در سالهای اخیر در حال گسترش بوده است. تفسیر دیگر آن اسـت که این عروسکهای کاغذی خدایان هستند و پس از پذیرایی شدن،آنها را به آب میاندازند.این آیین و مراسم را بدین لحاظ فستیوال هـلو نـامند کـه در تقویم قمری، همزمان است با شکوفه کردن درختان هلو.
فستیوال پسـران
فـستیوال پسران راTango – no sekku (فستیوال روز پنجم ماه پنجم) نامند. در این مراسم برگهای گل زنبق یا برگهای گیاهان را در سوراخهای بـسته پشـتبام یـا دیوار فرو میکنند.گفته میشود آیین از چین به ژاپن آورده شده، است. همچنین آمـده اسـت کـه رسم به نمایش گذاشتن عروسکهای جنگجویان از شروع دورهی Edo و به اهتزاز درآوردن پرچمهای باریک و خـوشرنگ مـاهی شـکل از پایان این دوره آغاز شدند.در زمانهای باستان، پرچمهای باریک و بلندی که nobori نامیده میشد به اهـتزاز درمـیآمدند.
در گذشته مراسم مختلفی در این روز در میان مردم معمول بود منجمله injiuhi که کودکان به تـقلید از جـنگجویان بـه طرف یکدیگر سنگ پرتاب میکردند و برگزاری مسابقه بادبادک بازی و مسابقهی قایقرانی که هنوز در شـهرهای نـاکازاکی و اکیناوا برگزار میشوند.اعتقاد اوّلیه به این بوده است که از طریق این مـراسم مـیشود فـهمید که آیا محصولات کشاورزی آن سال زیاد خواهد بود یا خیر.
فستیوال تاناباتا
این فستیوال hoshi matsuri (فـستیوال سـتارهی عشق یا فستیوال بافنده) نیز نامیده میشود از چین به ژاپن آمده و در روز هفتم ژویـیه بـرگزار مـیشود. این فستیوال بر اساس یک افسانهی چینی است که میگوید ستارهی ملکه بافنده Vega و ستارهی چـوپان Altair هـرسال یـکبار در اینروز در دو طرف راه شیری یکدیگر را ملاقات میکنند.مردم، در این مراسم،آرزوهای خود را بـر روی نـوارهای کاغذی نوشته و آنرا از یک قلمهی نی Bamboo آویزان میکنند. از دوران باستان، پس از تمام شدن مراسم و فستیوال این نی را بـداخل رودخـانه میاندازند.
فستیوال Bon
کلمه Bon با مراسم بودایی Urabon که همهساله، با توجه به تـقویم قـمری، در 15 ژوییه برگزار میشود، ارتباط دارد.
Urabon آیینی است کـه در آن بـه ارواح گـرسنهی مردگان غذا داده میشود.در عین حال،به ارواح اجـداد خـوشآمد گفته شده و آرام میگیرند. رقصهای Bon که هماکنون در سراسر کشور برگزار میشوند،اصولا برای آرامـش ارواح درگـذشتگان بوده است.اسبهایی نیز بـا اسـتفاده از سبزیجات سـاخته و در مـقابل مـحراب یا محلّ عبادت خانواده گذاشته مـیشود تـا این ارواح بر آن سوار شوند. ساقههای کنف نیز برای خوشآمدگویی به ارواح سوزانده مـیشوند. پس از تـمام شدن فستیوال،تمام وسایل بکار رفـته در آن را به رودخانه میاندازند. البـته چـنین مراسمی امروزه در شهرهای بزرگ دیـده نـمیشود. در بسیاری مناطق،این فستیوال و مراسم را در نزدیکی 15 اوت، بتاریخ قمری، برگزار مینمایند. تماشای ماه یـا
Tsukimi در قـرص کامل ماه یعنی در پانزدهم اوت،بـر طـبق تـقویم قمری، یا در 13 سـپتامبر بـرگزار میشود. همچنین در اینروز بـرنج پخـته و پخش میکنند و گفته میشود که این کار نوعی نذری برای خدایانی است که از بـیرون مـیآیند.
هـیگان
هـیگان (یا هـفتهی اعـتدال روز و شـب) یک آیین بودایی اسـت که در فصل بهار و پاییز، یک هفته برای مردگان دعا میشود. ژاپنیها در این اوقات به زیـارت قـبور اجدادشان میپردازند.
منبع: فرهنگ مذهب و آداب و رسوم ژاپن - چشم انداز ارتباطات فرهنگی - شماره 10 - 1376
دیدگاه