امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271113
۸۳۷
۱
۰
نسخه چاپی
ریچارد کارلسون

100 کلید موفقیت در کار (24)

 100 کلید موفقیت در کار (24)

پایگاه خبری حقوق نیوز

نکات مهم برای موفقیت در کار

دقت کنید که چه می خواهید

تعداد زیادی از ما، بیشتر وقت خود را صرف این آرزو می کنیم که اوضاع طوری دیگر باشند. ما در رؤیای "کاری بهتر"، مسؤولیتی بیشتر، مقداری کمتر از این یکی یا بیشتر از آن یکی، به سر می بریم. گاهی آرزوهای دور و درازی که انرژی خود را صرف آن می کنیم در واقع کیفیت زندگی ما را بهبود می بخشد. ولی در اوقات دیگر، همان چیزهایی که آرزوی آن را داریم به زحمت با تلاش لازم آن نمی ارزد. به همین دلیل، پیشنهاد می کنم خیلی دقت کنید چه می خواهید.

هدف این روش تشویق شما به نداشتن رؤیا یا عدم انجام کار برای دستیابی به زندگی بهتر نیست، بلکه یادآوری این امر است که گاهی زندگی شما دقیقاً به همان صورتی که هست خیلی خوب است. در اینجا هدفم این است که یادآوری کنم که بدقت درباره ی آنچه گمان می کنید می خواهید، بیندیشید، زیرا شاید بالاخره آن را به دست آورید، که اغلب بیش از ظرفیت شماست - ناامیدکننده تر، غم انگیزتر، و با نیاز به سفرها و مسؤولیت ها و تضادهای بیشتر و تقاضای بیشتر نسبت به وقتتان والی آخر. این گونه فکر کردن، اغلب به شما کمک می کند تا مجدداً قدرشناس شوید و پی ببرید که شاید اوضاع به آن بدی که گاهی تصور می کنیم، نیست.

عده ی زیادی را می شناسم که سال هایی را صرف تمرکز بر این امر کرده اند که اگر بعضی چیزها اتفاق می افتاد، چقدر زندگی آنان بهتر می شد - مثلاً وقتی سرانجام به مقام های مختلف ارتقا یافته اند - تا آنجا که دیگر برای مزایای مقامی که داشته اند، ارزشی قائل نشده اند. به عبارت دیگر، آنان آنقدر بر اشکالی که در شغلشان وجود دارد، تأکید می کنند که از آن هدایایی که همیشه لذت می بردند، دیگر لذت نبرده قدرشناسی نمی کنند.

برای مثال، مردی را می شناختم که دائما در رؤیای شغل "خیلی بهتر" در شرکتی که کار می کرد، به سر می برد. برای مدتی به دنبال به دست آوردن آن موقعیت بود و دائما از موقعیت فعلی اش شکایت می کرد. تا بالاخره به آن دست یافت اما بهای گزاف آن را پرداخت. حقیقت داشت که آن کار منزلت و حقوقی کمی بیشتر داشت، ولی با وجود این حالا مجبور بود چندین روز در هفته، خیلی بیش از گذشته در سفر باشد. بشدت دوری سه فرزند کوچکش را احساس می کرد و بمرور فقدان بسیاری از وقایع مهم را نیز احساس کرد: مسابقات فوتبال، کنسرت های موسیقی، کنفرانس های دبیران و سایر قرارهای ملاقات خاص. به علاوه، بمرور که زندگی نسبتاً آرام روزمرهی آنان برای به اصطلاح "زندگی بهتر" دستخوش تغییر شد، رابطه اش با همسرش رو به تیرگی گذارد. همچنین مجبور شد به سبب برنامه ی زمان بندی شلوغ تر و انعطاف ناپذیرتر ورزش بسیار مورد علاقه اش را کنار بگذارد.

خانمی را که می شناختم خیلی زحمت کشید تا رئیسش را متقاعد سازد که به جای آمدن به اداره، لیاقت انجام همان کارها را در منزل دارد. او موفق شد. مشکل این بود که بعد از یک ماه پی برد که علی رغم راه بندان اعصاب خردکن، او واقعاً عاشق آمدن به شهر است. برایش فرصتی فراهم می کرد که با دوستانش ناهار صرف کند و بعد از اتمام کار با آنان باشد. این بنای روابط اجتماعی اش و فرصتی برای بودن با مردم بود. همچنین دلش برای صرف ناهار در رستوران های محلی، شنیدن موسیقی در مسیر رفتن به سر کار، و سایر لذت های ساده ای که دیگر به حساب نمی آورد، تنگ شده بود. بعد از مدتی، احساس می کرد در خانه ی خودش زندانی است.

سایر مردم در آرزوی قدرت یا شهرت هستند. فقط پس از به دست آوردن آن، پی می برند که فقدان هر خلوت واقعی یک دشواری واقعی است. به جای گمنامی، که برای اکثر ما امری عادی تلقی می شود، آنان حالا حسرت گذشته ی خود را می خورند زیرا اغلب در معرض انتقاد و موشکافی دقیق قرار می گیرند.

می خواهم تأکید کنم که من حالتی منفی در قبال هیچ یک از این معاوضات نمی گیرم. بیشتر پول در آوردن حیاتی است و مهمتر از هر ملاحظه ی احتمالی دیگری است که دارید. برای بسیاری از مردم، راه بندان تقریباً تحمل ناپذیر است و ارزش دارد که به هر قیمتی از آن اجتناب شود. بعضی از مردم عاشق در صحنه بودن و در معرض دید قرار گرفتن هستند. نکته ی مهم در اینجا جزئیات یا ارزیابی ارزش ها نیست، بلکه چیزی که مطرح است این است که اهمیت این سؤال مهم را درک کنیم: "واقعاً چه می خواهم و چرا؟"

هنگام تفکر راجع به کار یا شغلتان، مهم است که آنچه درباره ی آن درست یا خوب است و به علاوه تمرکز بر آنچه می تواند بهتر باشد نیز مدنظر قرار گیرد. خرسند یا خوشحال بودن به این معنا نیست که برای موفقیت آمیز بودن کارتان تا حد ممکن، بسختی کار نمی کنید. شما می توانید هر دو - شادمانی و انگیزه - را بدون فدا کردن سلامتی ذهنی خود داشته باشید.

به خاطر داشته باشید که مسؤولیت بیشتر ممکن است خیلی عالی باشد، ولی می تواند منجر به کاهش آزادی فردی، خلوت و امثال آن شود. و به همین ترتیب یک موقعیت با حقوق بهتر ممکن است باعث افزایش احساس امنیت مالی شما شود و شاید ارزش داشته باشد، ولی شاید از سایر چیزهایی که هنوز در نظر ندارید دست بردارید یا اینکه بسادگی آنها را اموری عادی تلقی نمایید. اینها همه فقط غذای فکر هستند. یادتان باشد که دقت کنید چه می خواهید، زیرا ممکن است به دست آورید و شاید بیش از آنکه خواسته بودید نیز به دست آورید.

سرعت گیرهای روز خود را بپذیرید

استعاره ای که در زندگی خودم سودمند یافته ام سرعت گیرها هستند. به جای آنکه بر موضوعاتی که طی یک روز شاخص کاری بروز می کنند برچسب "مشکل" بزنم، آنها را سرعت گیر در نظر می گیرم. همان طور که می دانید، سرعت گیر واقعی یک دست انداز کوتاه در خیابان است که برای جلب توجه شما و کاهش سرعت طراحی شده است. بسته به اینکه چگونه به مانع نزدیک شوید و با آن سر و کار داشته باشید، می تواند تجربه ای نکبت بار، ناراحت کننده و حتی مخرب باشد و یا می تواند فقط یک کاهش دهندهی گذرا باشد، و نه یک مورد بزرگ.

مثلاً اگر پایتان را روی گاز فشار دهید، و برسرعت خود بیفزایید و فرمان را محکم بچسبید، با صدای بلند به مانع برخورد می کنید! شاید خودروتان صدمه ببیند، صدای بلندی ایجاد خواهید کرد و حتی ممکن است به خود صدمه بزنید. به علاوه، باعث فرسایش و استهلاک غیرضروری خودرو می شوید و در نظر دیگران احمق و نفرت انگیز جلوه خواهید کرد. ولی اگر بنرمی و عاقلانه به مانع نزدیک شوید با صرف حداقل وقت از آن خواهید گذشت. هیچ نتیجه ی مضری گریبانگیرتان نخواهد شد و خودرو شما کاملاً سالم خواهد ماند. بگذارید بپذیریم که در هر صورت مانع را سپری خواهید کرد، ولی اینکه حال شما (و خودروتان) پس از عبور از آن چگونه خواهد بود، موضوعی کاملاً جداست.

اگر اسکی یا دوچرخه سواری می کنید، می دانید قواعد چیست. اگر بدنتان را منقبض کنید، سپری کردن مانع دشوار است. شکل قرار گرفتن شما مصیبت بار خواهد بود و حتی ممکن است بیفتید. مانع بزرگتر از آنچه واقعاً هست، به نظر خواهد آمد.

مشکلات نیز می توانند به همین طریق در نظر گرفته شوند. شما می توانید از آنها به ستوه آیید، و عقیده داشته باشید آنها چقدر غیر منصفانه و مهیب هستند، از آنها شکایت و نزد دیگران درددل کنید. می توانید بارها و بارها به خود یاد آوری کنید که چقدر زندگی دشوار است و این مشکل چگونه همچنان توجیهی دیگر بر این امر است که چرا شما "حق دارید " ناراحت باشید! می توانید سخت تر بگیرید. متأسفانه بسیاری از مردم به این طریق با مشکلات خود مواجه می شوند.

ولی وقتی مشکلات خود را سرعت گیر در نظر بگیرید، نگرشی بسیار متفاوت خواهید داشت. انتظار تعدادی از سرعت گیرها را دارید که طی یک روز شاخص بروز کنند. مانند هنگام دوچرخه سواری، موانع فقط بخشی از هر رویداد هستند. شما می توانید بجنگید و استقامت کنید، یا می توانید آسوده باشید و بپذیرید. وقتی مشکل طی روز، خود را نمایان می سازد می توانید به خود بگویید: "آه، این هم یکی دیگر." سپس مانند مانع در مسیر اسکی یا دوچرخه سواری تان، با وجود آن احساس راحتی خواهید کرد، در نتیجه ضربه را آرام می پذیرید و از تأثیرش می کاهید.

سپس می توانید به آرامی مشخص کنید که چه عمل یا تضمینی احتمال دارد شما را به مؤثرترین و برازنده ترین روش بر این مانع فائق آورد. مانند اسکی کردن، هرچه آرام تر و آسوده تر باقی بمانید، مانور دادن آسانتر می گردد.

مشکلات را "سرعت گیر" تلقی کردن، شما را تشویق می کند که چیزهایی مانند این بگویید: "نمی دانم بهترین راه پشت سر گذاشتن این یکی چه می تواند باشد؟" هنگامی که در جستجوی مسیری با حداقل اصطکاک، به جای نگرشی موضع گیرانه به گونه ای بی طرفانه به مشکل بنگرید، عنصر التیام بخشی نیز وارد ماجرا می شود. به عبارت دیگر، شما فرض می کنید پاسخی وجود دارد؛ و فقط لازم است آن را بیابید. بین این امر و چنین نگرانی هایی را مشکل پنداشتن، هنگامی که وسوسه می شویم آن را امری اضطراری تلقی کنیم، تضادی اساسی وجود دارد.

اگر راجع به زندگی شغلی خود فکر کنید، احتمالاً قبول می کنید که به نوعی، شما نیز اکثر قریب به اتفاق مسائلی را که با آن مواجه می شوید سپری می کنید. اگر چنین نبود، در هر کاری که باشید، دوام نمی آوردید. حالا که این طور است، منطقی است که دستپاچه شویم و با هر مشکل همانند مصیبتی عظیم برخورد کنیم؟ و گمان می کنم اگر این روش را آزمایش کنید - به جای اطلاق "مشکل" به آنان، تنها برچسب سرعت گیر زدن به آنها - از این موضوع که چقدر روز شما مسلط تر به نظر می رسد، تعجبی خوشایند خواهید داشت. و بالاخره، مشکلات می توانند واقعاً مشکل باشند، ولی تقریباً هر کسی می تواند از روی سرعت گیرها مانور دهد.

 

بیشتر بخوانید:

مذاکره

100 کلید موفقیت در کار (قسمت های دیگر)

 

 

تهیه کننده: محمدی

منبع: 100 کلید موفقیت در کار - ریچارد کارلسون

پایگاه خبری حقوق نیوز - گزیده کتاب

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید