امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271169
۵۳۳۹
۱
۰
نسخه چاپی
مایکل مگین

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

در سازمان های امروزی، کارها از طریق تیم ها انجام می شود. بی شک تک تک افراد مشارکت کننده درتیم، ایده های درخشانی دارند و تصمیمات خردمندانه ای می گیرند، اما همین ایده ها و تصمیمات، درون یک تیم اصلاح و پرورانده می شوند و سرانجام به اجرا در می آیند

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

کار تیمی - در سازمان های امروزی، کارها از طریق تیم ها انجام می شود. بی شک تک تک افراد مشارکت کننده در تیم، ایده های درخشانی دارند و تصمیمات خردمندانه ای می گیرند، اما همین ایده ها و تصمیمات، درون یک تیم اصلاح و پرورانده می شوند و سرانجام به اجرا در می آیند.

 ویژگی های کار تیمی

اما ویژگی های تیم چیست؟ تیم هدفی روشن و مشترک دارد؛ هدفی که تمام اعضا از آن آگاهند و به کارآمد بودنش ایمان دارند. این هدف می تواند رسیدن به میزان مشخصی از فروش، توسعه ی شیوه ای جدید یا مدیریت گروهی از واحدهای تجاری باشد. هدف هرچه که باشد، رسیدن به آن دلیل مشخص وجود تیم کاری است.

از دیگر ویژگی های تیم این است که اعضایش باید با هم کار کنند تا به هدف برسند. افراد هر تیم به تخصص، دیدگاه ها و تلاش های یکدیگر وابسته اند.

با اندیشیدن به این موضوع، متوجه می شوید که هر سازمان، کارکنانی دارد با سطوح مختلفی از تخصص های گوناگون؛ کارشناسان مالی، برنامه و میزها، کارشناسان فنی، کارشناسان فروش و کارشناسان بازاریابی حتمی اعضای یک گروه کاری هم با اینکه وظایف مشابهی بر عهده شان است، مهارت های متفاوتی دارند. وقتی قدرت حاصل از بهار دیدگاه های مختلف به طور مؤثر و راهگشا صرف حل مشکل با ما چالش می شود، نتایج شگفت انگیزی به دست می آید.

در نهایت وقتی تیم به هدفش می رسد، به تمام اعضا پاداش می دهند. موفقیت متعلق به همه است، پاداش بین همه تقسیم می شود و همه برنده اند.

اما چرا تیم؟ پژوهش ها، بارها نشان داده اند که کیفیت تصمیمات و سطح نوآوری حاصل از تیم ها به میزان چشمگیری بالاتر از زمانی است که افراد به تنهایی کار می کنند. یک تیم عالی، به سرعت نتایجی خلاقانه، عاقلانه، قطعی و پایدار تولید می کند. نکته اینجاست که هیچ کس نمی تواند به تنهایی به این نتایج برسد. افراد باید دور هم جمع شوند و ایده هایشان را برای رسیدن به اهداف مشترک با یکدیگر در میان بگذارند.

بخشی از کارتیمی، توجه همه ی اعضا به این موضوع است که ایده ها چگونه مطرح می شوند، آیا اعضای تیم به ایده ها گوش می دهند، آیا ایده را می پذیرند، و آیا تیم کار خود را انجام می دهد ؟ هوشیار و گوش به زنگ بودن در فرایند کار تیمی یکی از عوامل اصلی موفقیت است.

تیمی که می خواهد برترین باشد، باید هر از گاهی کارش را متوقف کند و عملکرد تیمی اش را ارزیابی کند. بهبود و پیشرفت کار از تأمل و تفکر ناشی می شود.

فراموش نکنید که مهارت هایی وجود دارند که کارآیی تیم ها را افزایش می دهند. تیم می تواند این مهارت ها را یاد بگیرد و از آن ها استفاده کند.

مهارت هایی برای کار تیمی

● هدفی روشن و مشترک تعیین کنید

تیم بدون هدف، مثل کشتی بدون مقصد است. اقیانوس های زیادی هستند که یک تیم می تواند در آن ها سرگردان شود و به هیچ مقصدی نرسد؛ جلسات بی پایان، بحثهای بی فایده و تصمیم های نه چندان جدی.

هر تیمی به یک هدف روشن، پایدار و قابل دسترسی نیاز دارد. هدف توضیح می دهد که تیم چه چیزهایی را باید به سرانجام برساند. هدف، انگیزه می دهد؛ هدف، نیازمند تلاش و مصمم بودن افراد است.

معمولاً بیانیه ی هدف تیم، کوتاه و کاملاً شفاف است. مثلاً: صف های انتظار را در فروشگاه هایمان کوتاه کنیم، فرایند تنظیم بودجه را تسریع کنیم، بیشترین خدمات را به بهترین توزیع کنندگان مان ارائه دهیم و بیشترین ارزش را برایشان قائل شویم، نگذاریم مشتریان مان با اتلاف وقت و معطلی مواجه شوند و خدمات مان را به بازارهای تازه معرفی کنیم.

جان اف کندی، یکی از مشهورترین بیانیه های هدف تیمی را به ما ارائه کرد. او در سال ۱۹۶۲ گفت: «به باور من این ملت باید خود را متعهد به این هدف بداند که تا پیش از پایان این دهه ، یک انسان در کره ی ماه فرود بیاید و به سلامت به زمین برگردانده شود». بدون هیچ پرسشی درباره ی مسیر حرکت این تیم و میزان دشواری این هدف.

یادتان باشد که در کار تیمی، هدف همیشه نتیجه و حاصل کار است که شاید اصلا افراد نتوانند خودشان به تنهایی به آن برسند. به همین دلیل هم به آن کار تیمی می گوییم. چون در کار تیمی با یک گروه از افراد سروکار داریم، شاید برخی از آن ها واقعاً متوجه نشوند که هدف تبمی عملا به چه معناست؟ مشکل، همین جاست. به این فکر کنید در تیمی کار می کنید که هدفش «ایجاد روابط بهتر بین مشتریان و فروشندگان است». منظور این که هدف کاملاً روشن است ، ولی فکر می کنید معنای آن برای همه ی اعضای گروه یکی است؟ در این مورد، بهتر است هدف «کاهش شکایت مشتریان» یا «کوتاه کردن زمان پاسخگویی» یا «افزایش رضایت مشتریان» باشد.

یک تیم حتی باید با چالش های ظریف تری هم مواجه شود. اعضای تیم باید باور کنند که هدف تیم دست یافتنی است و تلاش برای رسیدن به آن، درست ترین کار است. اگر اعضا احساس کنند کار غیرممکن یا طاقت فرسایی به آن ها محول شده، در بهترین حالت هم تجربه ی ناخوشایندی از کار تیمی خواهند داشت. اما درباره ی اعضایی که فکر می کنند هدف انتخاب شده برای تیم درست نیست چه کنیم؟

اگر هدف مشخص یک تیم «فروش محصولات بیشتر به مشتریان موجود» باشد و نظر یکی از اعضای تیم این باشد که به اندازه ی کافی به این مشتریان کالا فروخته شده و تلاش برای فروش بیشتر، به رابطه با مشتریان صدمه می زند، تکلیف چیست؟ بهتر است قبل از اینکه تیم فعالیت خود را شروع کند، این مسائل را شناسایی و به آن ها رسیدگی کنید.

مطمئن شوید اهداف تعیین شده برای تیمتان مناسب است:

مختصر و مفید بگویید

اهداف را در قالب جملات کوتاه، روشن، عمل گرایانه و شفاف بیان کنید. اگر تیم، هدف را نفهمد، نمی تواند انجامش دهد.

از اعضای تیم بپرسید هدف چیست؟

پاسخ های آن ها نشان می دهد که آیا متوجه شده اند. قرار است نتیجه ی تلاش تیمی شان چه چیزی باشد یا نه.

از عملی بودن آن، مطمئن شوید

تیمی توانا و لایق که دارای مهارت، منابع و تعهد است، برای رسیدن به هدف تلاش می کند.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● مهارت ها و وظایف اعضا را روشن کنید

اعضای تیم باید مثل بازیکنان یک تیم ورزشی باشند. یعنی تیم برای هر فرد وظیفه ای در نظر می گیرد و اعضا هم باید آن وظایف را به خوبی انجام دهند. برای این کار، اعضای تیم باید بدانند که تیم سعی دارد چه کاری را به سرانجام برساند و همچنین باید بعضی از مهارت های اولیه ی تیمی را بدانند که بالاتر و فراتر از مهارت های شغلیشان است. دانستن این مهارت های تیمی می تواند تجربه ی کار تیمی را متفاوت کند.

اعضا باید به پیشرفت تیم کمک کنند و فرایندها و خط مشی های تیم - اساس نامه ی تیم- را اجرا و از آن پیروی کنند. اساس نامه ی هرتیم، قوانین و قواعد تیمی را معین و تعریف می کند - از چیزهای ساده ای مثل تعیین زمان جلسات و تهیه ی دستور جلسات تا مسائل پیچیده تری مثل چگونگی حل کشمکش ها و اختلافات. تمام اعضای تیم باید این قوانین اولیه و اساسی را بدانند.

اعضای تیم همچنین باید بدانند چگونه باهم همکاری کنند. این همکاری یعنی ایده ها به راحتی را با دیگران در میان گذاشتن، ایجاد گزینه های مختلف، بحث درباره ی رویکردهای خلاق و بیان ایده بدون ترس و نگرانی از مسخره شدن. ایده های مشترک گروهی، محصول واقعی کار تیم هاست.

هر تیمی باید این ایده ها را با بحث های باز و شفاف بپروراند. اعضای تیم هم باید یکدیگر را به مشارکت در بحث ها تشویق کنند و مطمئن شوند همه ی اعضا، فرصت مشارکت در بحث ها را دارند.

وقتی ایده ها مطرح شدند، اعضا باید بدانند که چگونه تصمیم گیری کنند. اجماع، بهترین راه رسیدن به تصمیم ها در تیم است. یعنی بحث ها تا جایی ادامه داده شوند که همه ی مسائل حل شوند، دیدگاه مشترک در مورد مشکلات و موانع در بین اعضای تیم گسترش یابد و با توجه به شرایط موجود، بهترین روش کار ممکن پیشنهاد شود.

در نهایت، اعضا باید بتوانند اختلافات و کشمکش های طبیعی را که در مجموعه ی تیم رخ می دهد، برطرف کنند. آن ها باید به جای تبدیل اختلافات به مشاجرات، کشمکش ها را شانس و فرصتی برای کشف تفاوت ها در نظر بگیرند و به مشکلات از چند دیدگاه مختلف و متفاوت نگاه کنند. در یک تیم، هیچکس «برنده»ی یک اختلاف نیست. اساس نامه، همکاری، اجماع و مدیریت اختلافات، مهارت های تیمی منحصر به فردی هستند که تمام اعضا باید آن ها را بدانند و به کار بگیرند.

سطح عملکرد و بهره وری تیم را با اجرای این موارد افزایش دهید:

مهارت های تیمی را آموزش دهید

اعضا مهارت های شغلی و حرفه ای خود را به خوبی بلدند. آن ها به راهنمایی و تمرین برای بهبود مهارت های کار در تیم احتیاج دارند.

بازخورد بدهید

مهارت ها را نمی شود یک شبه یاد گرفت. اعضا می توانند با نظارت بر حسن عملکرد یکدیگر و پیشنهاد گزینه های جایگزین، از هم حمایت کنند.

کارشناس پیدا کنید

یادگیری برخی از این مهارت های بدون راهنمایی معلمان یا آموزشگران، کار آسانی نیست. از یک کارشناس بخواهید جلسات تیمی شما را زیر نظر بگیرد و پیشنهادهایی به اعضای تیم ارائه کند.

● برای تنظیم قوانین کار تیمی، وقت بگذارید

یکی از اشتباهات جدی تیم ها این است که اولین جلسه ی گروهی را به کار تیمی اختصاص می دهند. عجیب به نظر می رسد، این طور نیست؟ درست است که تیم باید هر کاری را که برای رسیدن به هدف لازم است، انجام دهد، اما عاقلانه این است که در ابتدای کار - به خصوص در شروع شکل گیری تیم - زمانی را به تعیین و تعریف «چگونگی» همکاری اعضا با یکدیگر اختصاص دهد.

بدون این راهبردها - اساس نامه - کارتیمی ممکن است پس از مدت کوتاهی با بروز یک اختلاف یا مشکل، درگیر بحث های پیش بینی نشده و بی هدف شود. پس هرتیمی به قوانینی برای اداره ی خود نیاز دارد. این قوانین از کجا می آیند؟

برخی تیم ها، قوانین از پیش تعیین شده ای دارند. اگر عضو هیئت مدیره ی یک مدرسه یا دیگر گروه های دولتی محلی مثل شوراها بوده اید، با موضوعاتی مثل رئیس هیئت مدیره، رؤسای کمیته ها، منشی جلسه، دستور جلسه ، قوانین آئین نامه ای مثل پیشنهاد رأی گیری برای تصمیمات و مواردی از این دست آشنایی دارید. این ساختار و قوانین پارلمانی به صورت عرفی تعیین شده اند و مسلماً کتاب های مرجع رسمی برای اداره ی چنین گروه هایی وجود دارد.

شاید این قوانین برای کار تیمی، بیش از حد خشک و رسمی باشد. البته ایده ی داشتن مجموعه ی ثابتی از راهبردها، به تیم حس ثبات و پایداری می دهد. مثلاً تیم می تواند تعداد و فاصله ی زمانی برگزاری، قواعد حضور، ملزومات و تدارکات و شیوه های ابلاغ جلسات را تعیین کند.

همچنین تیم می تواند توافق کند که حضور تمام اعضا در جلسات الزام باشد، یا اگر افراد دو جلسه ی پیاپی غیبت کنند، قبل از شرکت در جلسه بعدی، خودشان از یکی از اعضا درباره ی جلسات قبلی اطلاعات بگیرند تیم می تواند تصمیم بگیرد که دستور جلسات را از قبل برای اعضا ارسال کند و پس از پایان هر جلسه، گزارش نتایج جلسه را برای همه ی اعضای تیم بفرستد. همچنین می تواند فردی را به عنوان منشی جلسه تعیین کند تا از مباحث جلسه یادداشت بردارد.

علاوه بر آئین نامه ها، یک تیم می تواند تصمیم گیری کند که چگونه موضوعات پیچیده را قبل از آنکه به مشکل تبدیل شوند، برطرف کند.

مثلاً بهتر است تیم برای رفع کشمکش هایی که در طول جلسات پیش می آید، ایده داشته باشد یا تیم می تواند تصمیم به تشکیل کمیته هایی بگیرد که برای تصمیمات تجاری، توصیه های مبتنی بر واقعیات پیدا کنند و در جلسات تیمی، به جای طرح نظرات مشترک گروهی، توصیه های این کمیته ها ارائه شود. تیم می تواند این توقع مشخص را ایجاد کند که تصمیمات گرفته شده ی تیمی، توسط تک تک اعضای تیم حمایت شود حتی اگر با آن موافق نباشند.

تیم می تواند هر قانون و قاعده ای را که برای بهره وری به آن نیاز دارد تنظیم کند؛ می تواند از تمام اعضا بخواهد تا در جلسات مشارکت کنند، در هرهفته زمان مشخصی به امور تیم اختصاص داده شود، مکان خاصی برای برگزاری جلسات تعیین شود، صورت غذاهای ساده برای ناهار سريع اعضای تیم تهیه شود، و هر چیز دیگری که نیاز است. ولی بدون این قواعد و قوانین، پیشرفت تصادفی است.

اساس نامه بنویسید

کشورها قانون اساسی دارند، چرا تیم شما نباید اساس نامه داشته باشد؟ در این اساس نامه، قواعد اولیه ی فعالیت تیم، اصول فعالیت، ارزش ها و خط مشی ها وضع می شوند.

در ابتدای شکل گیری تیم، قوانینی تعیین کنید

قبل از هر چیز به این فکر کنید که می خواهید تیم چگونه اداره شود. ایده های خود را شفاف و به شکل چند قانون ساده مطرح کنید.

از ارزش ها شروع کنید

از اعضای تیم بپرسید که دوست دارند تجربه ی کار تیمی شان چگونه باشد و چه انتظاری از این تجربه دارند. این ها ارزش هایی اند که می توانید برای ایجاد قوانین تیمی ازشان استفاده کنید.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● از مشکلات قابل پیش بینی جلوگیری کنید

آیا تا به حال عضو تیمی بوده اید که آرزو میکردید کاش عضوش نبودید؟ همه چنین تجربه ای دارند. اعضای تیم فکر می کنند وقت شان را تلف می کنند و اگر بتوانند از شرکت در جلسات فرار می کنند. متأسفانه چنین واکنش هایی می تواند بارها و بارها تکرار شود. فکر می کنید افراد از تجربیات گذشته درس می گیرند؟

اما شما می توانید درس بگیرید. نوع مشکلاتی که تیم ها - به خصوص تیم های تازه کار- با آن مواجه می شوند، قابل پیش بینی است. خبر خوب اینکه حتی می توان از این مشکلات جلوگیری کرد.

اینجا فهرستی از موانع و پیشنهاداتی برای پیشگیری از آن ها می آوریم:

افراد مهم عضو تیم نیستند

شاید این مشکل در ابتدای فعالیت تیم به چشم نیاید و فقط وقتی ظاهر شود که به تصمیم گیری های سخت و مهم می رسید. پیشاپیش به این مسأله فکر کنید که چه کسانی تحت تأثیر تصمیمات نهایی یا حاصل کار تیم قرار می گیرند و این گونه از مشکل جلوگیری کنید. این افراد باید در تیم شما نقش آفرین باشند، چه به عنوان اعضای ثابت و چه به عنوان «مشاور».

جلسات تیمی، بی نظم است

اعضا دیر به جلسه می آیند، آماده نیستند، در بحث ها شرکت نمی کنند مشغول پروژه های دیگری هستند یا در طول جلسات به گفت وگوهای شخصی می پردازند و مسائلی از این دست. اینجا دستورالعمل روشنی نیاز داریم که انتظارات از اعضا را مشخص کند و سپس باید بر اجرای این قواعد، نظارت دائم صورت بگیرد. اساس نامه ی تیم را بنویسید و آن را دم دست و جلوی دید همه بگذارید.

بحث های طولانی و خسته کننده

بحث های طولانی بی سروته و خارج از موضوع که تحت کنترل و سلطه ی چند نفر «پرحرف» است، می تواند روحیه ی تیمی را از بین ببرد.

راه حل، تدوین دستور جلسه و روال مشخص برای برگزاری جلسات است. قالب جلسات می تواند بررسی کارهای قبلی، پروژه های جدید، دیگر کارها یا طرح یک مشکل و بررسی گزینه ها به شیوه ای اصولی و سازمان یافته باشد. بعد از تمام این ها، تصمیمات با بررسی عواقب آتی و قابل پیش بینی، گرفته می شوند. اگر بتوانید توجه تیم را بر یک فکر و ایده متمرکز کنید، بحث ها منظم تر پیش می روند.

سلطه گران

یکی دو نفر از اعضای تیم مدام مشغول حرف زدن اند، نظراتشان شفاف و صريح است و با وجود تمام تلاش های مدیر جلسه، بحث ها همیشه به آن ها ختم می شود. با ایجاد قواعد ساده ای مثل پرسیدن ایده های همه ی افراد دور میز یا تقسیم افراد به گروه های کوچک تر برای یافتن پاسخ سؤالات و مشکلات، به دیگران نیز فرصت بدهید در بحث ها شرکت کنند. سعی کنید این مشکلات رایج و قابل پیش بینی را قبل از آن که غافلگیرتان کنند، برطرف کنید.

مشکلات رایج را پیش بینی کنید

اگر یک خبر خوب وجود داشته باشد، این است که مشکلات شناخته شده اند، پس قابل پیش بینی هستند. انتظار وقوع این مشکلات را داشته باشید و فکر نکنید اگر تیم شما این مشکلات را پیش بینی کرده، تیمی فوق العاده است.

اقدام کنید

دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ایجادشده در مراحل مختلف کار، این پیام را به اعضای تیم منتقل می کند که تیم باید کارآمد، حساب شده و ثمربخش اداره شود. نگذارید مشکلات حل نشده باقی بمانند.

هوشیار و گوش به زنگ باشید

مسئولیت هریک از اعضای تیم این است که مطمئن شود بروز چنین مشکلاتی در مراحل مختلف کار، مانع پیشرفت تیم نخواهد شد. اگر مشکلی در روند فعالیت تیم به وجود بیاید، اعضای تیم باید تشویق شوند تا راه حل های مرتبط با آن را به کار گیرند.

● از اساس نامه ی تیم استفاده کنید

اساس نامه ی تیم راهی است برای توضیح نحوه ی همکاری اعضای تیم با یکدیگر. معمولاً یک تیم آگاه و هوشیار در اولین جلسه ی خود، برای تدوین اساس نامه ای که نشان دهد اعضا می خواهند چه تجربه ی تیمی ای داشته باشند، وقت می گذارد. مجموعه ای از قوانین به هدایت و اداره ی تیم در زمان فعالیتش کمک می کند و راهبردهایی برای مواقع بروز مشکل فراهم می کند.

اما تدوین اساس نامه کاری نیست که در یک جلسه و با تدوین و وضع انتظارات انجام شود. قوانین ذکرشده در اساس نامه باید زنده و پویا درنظر گرفته شوند تا هروقت اعضای تیم احساس کردند از اهداف شان فاصله گرفته اند، به آن مراجعه کنند.

اما یک تیم چگونه می تواند از اساس نامه اش استفاده کند؟

در پایان هر جلسه نظر اعضا را درباره ی نحوه ی فعالیت تیم بپرسید. پنج دقیقه وقت بگذارید و درباره ی روش فعالیت تیم نتیجه گیری کنید. از اساس نامه به عنوان مقیاس سنجش استفاده کنید.

رهبر تیم یا اعضای منتخب باید سیاست مدارانه و خصوصی با افرادی که مدام از مفاد اساس نامه تخطی می کنند، صحبت کنند و بفهمند که آیا آن ها می دانند تیم قرار است چگونه فعالیت و کار کند و همچنین میزان تعهد افراد به تیم را تعیین کنند.

اساس نامه ی تیم خود را با اساس نامه ی سایر تیم ها مقایسه کنید. آیا ایده هایی دارند که شما هم بتوانید ازشان استفاده کنید یا به اشتراک بگذارید؟

خجالت نکشید. هروقت متوجه شدید که اساس نامه نقض شده، درباره اش صحبت کنید. یادتان باشد که تک تک اعضای تیم، مسئول عملکرد تیم هستند و باید سخت تلاش کنند تا به اهداف مشترک تیمی برسند.

پس از پیشرفت هایی در کار و انجام بخش هایی از آن، نگاهی دوباره به انتظارات تیمی تان بیندازید. شاید حوزه های جدیدی پیدا کنید که آماده اند قوانین یا مجموعه ی انتظارات شفافی در موردشان تدوین شود. مثلاً ممکن است در چند مرحله ی اول تیم نداند که شرکت نکردن در جلسات می تواند مشکل ساز شود و حالا که تیم در میانه ی راه اجرای پروژه است، به چنین مشکلی برخورد کند. مراقب بروز چنین مشکلاتی باشید.

اساس نامه ی تیمی را به سندی زنده و پویا تبدیل کنید:

برای بحث درباره ی آن، وقت بگذارید

اساس نامه تعیین می کند که تیم باید چطور کار کند. هر چه انتظارات تیمی (اساس نامه) را بیشتر بر اساس تجربه های عینی بازنگری کنیم، کارایی اش بیشتر می شود.

اگر اساس نامه ای جواب نمیدهد، عوضش کنید

فراموش نکنید همچنان که تیم مشغول کار است، مشکلات جدید و کمتر قابل پیش بینی، بروز می کنند. این مشکلات نشان می دهند که زمان به روز کردن و بازنگری اساس نامه رسیده است.

اساس نامه را ثبت کنید اگر اساس نامه کتبی باشد، تیم آن را جدی تر می گیرد. اساس نامه می تواند به شکل کارت های جیبی، پوستر یا بر چسب پشت کارت های شناسایی اعضا چاپ شود.

● با اعضای جدید صحبت کنید

تصور کنید یک عضو جدید تیم برای اجرای تصمیمی که تیم برای گرفتن آن کلی وقت گذاشته و زحمت کشیده، با بخش دیگری همکاری می کند. این عضو جدید درباره ی این تصمیم به بخش دیگر می گوید: «نمی دانم چرا آن ها تصمیم گرفته اند این کار به این صورت انجام شود. به نظرم این نوعی عقبگرد است. شرط می بندم مجبور می شوید روش انجام آن را تغییر بدهید». و این بحث را همین طور ادامه می دهد. اما چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟

این عضو جدید یکی از قوانین تیمی را زیر پا گذاشته است: «ممکن است هرکدام از ما در جلسه های تیمی با تصمیمی مخالف باشیم، اما به محض اینکه آن تصمیم گرفته شد، همه باید از آن حمایت کنیم». پس چرا او این کار را نمی کند؟

پاسخ ساده است. هیچکدام از اعضای تیم، این قوانین را به او نگفته اند.

بیشتر وقت ها، اعضای جدید باید با بررسی روند جلسات بفهمند که تیم چه کار می کند و نقش هر فرد چیست. این رویکرد «منتظر ماندن و بررسی کردن» می تواند درس های مهمی به اعضای جدید بدهد، ولی چیزهای زیادی هم نادیده و ناگفته باقی می مانند.

اعضای جدید به توضیحی شفاف و روشن در مورد کلیه ی قواعد و ارزش های تیم و چگونگی کارکرد تیم - نحوه ی توافق تیم بر سر یک موضوع، زمان های شلوغی تیم وکارهایی که در آن زمان باید انجام شود و انتظارات تو از سایر اعضا در صورت عدم انجام تعهدات و وظایف توسط اعضای دیگر- نیاز دارند.

هر تیمی یک فرهنگ تیمی دارد؛ چارچوبی که نحوه ی فعالیت در آن را تعیین و تعریف می کند؟ تیم های باهوش با تنظیم قوانین و تعیین چگونگی رفتار اعضا به شکل دهی و ایجاد این چارچوب توجه می کنند.

در واقع چالش یک تیم، آشنا شدن اعضای جدید با فرهنگ تیم است و نباید مطمئن بود که اعضای جدید خودشان خواهند فهمید که اینجا چه خبر است. مثلاً، عضو جدید مشتاقی را در نظر بگیرید که از این قانون آگاهی ندارد که برای تصمیم گیری های مهم، باید اطلاعات و داده های جدید ارائه شود. ممکن است مدتی طول بکشد تا به ذهن این فرد جديد خطور کند که این خط مشی و رویکرد بسیار مهم است. در عین حال تیم هم ممکن است به همین دلیل گرفتار چالش ها و تأخیرهای غیرقابل پیش بینی شود.

برای اداره ی مؤثر تیم، این نکات را در نظر بگیرید:

یادتان باشد که اعضای جدید باید با تیم آشنا شوند

هر تیمی، منحصر به فرد است و شیوه ی خاص خودش را دارد. اعضای جدید باید این را بدانند.

نخست بر مسائل بنیادی تمرکز کنید

به اعضای جدید بگویید دستور جلسه ها معمولاً در مورد چیست. روش اجرای جلسات چگونه است، چه انتظاراتی از اعضا وجود دارد و چرخه ی کارها معمولاً سه ماهه است یا یک ساله.

بعد از جلسه ی اول، زمانی را به پرسش از اعضای جدید اختصاص دهید

رهبر یا عضو با سابقه ی تیم می تواند بعد از اولین جلسه ی ملاقات تیمی برای اعضای جدید مرور کند که چگونه و چرا کارها به این شیوه پیش رفته اند. نه تنها می توان عضو جدید را از قوانین تیم آگاه کرد، بلکه می توان به او در مورد سیاست های در حال اجرای تیم هم مشاوره و راهنمایی داد.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● همکاری کنید، همکاری کنید، همکاری کنید

حل مشکلات یک تیم با حل مشکلات فردی متفاوت است. یک فرد با ایجاد تصویری ذهنی از یک مشکل با آن دست و پنجه نرم می کند و تلاش می کند راه حل هایی پیدا کند. ایده ها یکی پس از دیگری به ذهنش خطور می کنند، اما دیر یا زود متوقف می شوند. چیزی که اتفاق می افتد این است که دیدگاه و نقطه نظرات فرد حل کننده ی مشکل، به نوع راه حل هایی که به ذهنش می رسد محدود می شود.

مثلاً، شما در تلاشید تا از نقطه ی «الف» در شهری نا آشنا که قبلا هرگز آن جا نبوده اید، به نقطه ی «ب» بروید. تمام چیزی که دارید، نقشه ای از شهر است. از روی نقشه می توانید بفهمید که از کجا باید بروید. ولی مسیر کمی طولانی به نظر می رسد. آیا می توانید پیاده بروید؟ آیا این مسیر، اتوبوس دارد؟ کجا باید سوار اتوبوس بشوید؟ قطار چطور؟ آیا قطار جایی که شما می خواهید، می رود؟ نمی دانید کدام یک از این گزینه ها موجود است، پس روشن ترین و مطمئن ترین راه حل را انتخاب می کنید؛ پیاده می روید!

می بینید؟ یک فرد با دیدگاهی محدود درباره ی یک مشکل، راه های محدودی هم برای حل آن دارد. حالا اگر از یک تیم از عابران خیابان پرسیده بودید، نظرات کاملاً متفاوتی درباره ی این مشکل داشتید. شاید یک نفر در تیم بلافاصله جواب سؤال را می داد. در واقع راه حلی که ممکن است برای شما مبهم باشد، برای آن ها کاملاً واضح و آشکار است.

بنابراین، یکی از مهم ترین مزایای تیم، قدرت همکاری است. وقتي افراد برای حل مشکلی باهم همکاری می کنند، دیدگاه ها و تفسیرهای متفاوت از یک مشکل به علاوه ی واقعیات و اطلاعات متفاوت که افراد با خود به تیم می آورند . می تواند منجر به راه حل بهتری شود. مسأله به همین سادگی است.

کلید همکاری، بازکردن درها به روی ایده های دیگران است. تیم وظیفه دارد فضایی بسازد که افراد بدون خجالت یا ترس از مخالفت، ایده های خود را به اطلاعات، تفاسیر و حتى نظرات عجیب و غریب ۔ مطرح کنند و این ایده ها با استقبال مواجه شود.

وقتی همکاری واقعی وجود داشته باشد، اعضای تیم با دقت به حرف های هم گوش می دهند، ایده هایشان را بر پایه ی ایده های دیگران بنا می کنند، ایده ها را اصلاح می کنند، کنار می گذارند، دوباره همان ایده ها را بهتر می کنند و به ایده های تازه ای می رسند. همکاری تیمی، والیبال بازی کردن با افکار و ایده هاست. همکاری بین اعضای تیم را ارزش بدانید.

به سوابق و علایق متفاوت اعضای تیم اشاره کنید

اگر همه ی اعضای تیم مثل هم باشند، واقعاً کسالت آور می شود. اگر افراد این تفاوت ها را بشناسند، تیم می تواند در جایی که نیاز باشد از این مهارت های خاص و دانش و اطلاعات متفاوت استفاده کند.

مهارت های همکاری را تمرین کنید

از اعضای تیم بخواهید در دو دقیقه تا جایی که می توانند موارد استفاده از گیره ی کاغذ را بگویند. لوگوی جدیدی برای سازمان تان طراحی کنید.

آرامش تان را حفظ کنید و خوش بگذرانید

همکاری خوب، یک رقابت ورزشی نیست. افراد باید حتی هنگام ارائه ی ایده های نصفه نیمه که شاید به هیچ جایی هم نرسند، اما می توانند باعث جرقه زدن ایده های بکر و ناگهانی در ذهن اعضای دیگر تیم شوند، احساس راحتی کنند.

● به ایده های خود جان ببخشید

انسان ها همیشه ایده های خوبی دارند، گاهی هم ایده هایی خلاقانه و غیرعادی به ذهن شان می رسد. بله، همه خلاق اند. شاید شما فکر کنید خلاق نیستید، ولی این طور نیست. خلاق بودن فقط به معنی هنرمند، شاعری یا با احساس بودن نیست. معنای خلاقیت، توانایی خلق ایده هاست. برخی از این ایده ها شاید آن قدر بی همتا و خردمندانه باشند که حتی خودتان را هم غافلگیر کنند. اما این ایده ها از کجا می آیند؟

بچه که بودیم، یاد گرفتیم که در دنیای خیالی خود بازی کنیم. جایی که ایده ها در آن شناور است و هر چیزی امکان پذیر به نظر می رسد. وقتی بزرگ تر شدیم، به مرور یاد گرفتیم که این ایده ها را درون خودمان نگه داریم. جایی بین کودکی و بزرگسالی، بسیاری از افراد یاد می گیرند که نسبت به قضاوت های دیگران درباره ی ایده هایشان، حساس یا حتی گاهی بیش از حد حساس باشند. ما نگرانیم که چیزی که زمانی برایمان سرگرمی و تفریح بود، شاید برای دیگران مسخره و غیر عملی باشد.

تیم ها به شیوه های ظریف و غیرعمد این پیام را به اعضایشان می دهند که واقعاً به ایده های خلاق نیاز ندارند. وقتی اعضای تیم می گویند: «قبلاً این راه را امتحان کرده ایم» یا «داری شوخی میکنی؟» و یا «این نیست که ما در ذهن مان داشتیم»، ایده ها را سرکوب می کنند.

از سوی دیگر، راه هایی هست که تیم می تواند اعضای خود را ترغیب کند ایده هایشان را مطرح کنند و آن ها را عملی کنند.

یکی از این تکنیک های موفق این است که واقعاً با دقت به حرف های دیگران گوش بدهید. اگر کسی چیزهای جالبی می گوید با طرح سؤال های روشنگرانه، ایده اش را پیگیری کنید. بفهمید که چه چیز باعث شده او چنین نظر جالبی داشته باشد.

راه دیگر این است که از افراد بخواهید افکارشان را گسترش دهند و از چیزهای واضح و بدیهی فراتر روند. شگفت آور است که بیشتر افراد معمولاً در برابر چالش ها می ایستند. آن ها خلاقیت بیشتری به خرج می دهند و ایده های جالبی هم خلق می کنند، به شرطی که ازشان بخواهید. انگار منتظر اجازه اند تا خلاق شوند؟

به جای اینکه کیفیت ایده ها را در نظر بگیرید، به دنبال تعداد بیشتری از ایده های خلاق باشید. خلق ایده های زیاد باعث می شود افراد درباره ی گزینه های مختلف باهم حرف بزنند. اگر روند خلق ایده های جدید کند بود، نا امید نشوید. مردم برای فکر کردن به زمان نیاز دارند. وقتی ایده ها مطرح شد، می توان آن ها را اصلاح کرد.

زمانی که ایده ها در حال شکل گیری اند، آن ها را نقد نکنید. درعوض بر این تمرکز کنید که چگونه می توان آن ها را ارتقاء داد یا از آن ها استفاده کرد. سعی کنید ایده ها را از زوایا و دیدگاه های مختلف بررسی کنید.

پرسش های زیادی با «چه می شد اگر» طرح کنید. چه می شد اگر محدودیتی نداشتیم ؟ چه می شد اگر بودجه ای نامحدود داشتیم؟ چه می شد اگر این عیب ها، سن به شمار می آمدند؟ این پرسش ها باعث خلق ایده های بیشتر می شوند.

برای خلق ایده های جدید به این نکات فکر کنید:

از اعضای تیم بخواهید خلاق باشند

اگر افراد بدانند که افکار غیرعادی و راه حل های منحصر به فرد، قابل قبول است، با ایده های خلاق به مشکلات پاسخ می دهند.

تفریح کنید

همکاری گروهی و ایده های خلاق ، سبب ایجاد خنده و شادی می شود و روحیه را بالا می برد. بگذارید همین جریان ادامه داشته باشد.

صبر و حوصله داشته باشید

همکاری یعنی شکل و قالب دادن به ایده ها. شاید این فرایند، کمی طول بکشد. اگر به نظر می رسد که تیم در مراحلی از کارگیر کرده است، مدتی استراحت کنید و دوباره وقتی دیگر شروع کنید.

● به سوی خلاقیت خیز بردارید

می توانید به اعضای تیم تان برای گسترش و بهبود افکار منحصربه فرد، روحیه بدهید. یادتان باشد که همه می توانند خلاق باشد؛ فقط به کمی تمرین نیاز دارند. وقتی اعضای تیم با همکاری یکدیگر، تفکر خلاق را تمرین کنند، شروع به خلق افکار و ایده های گروهی با کیفیت می کنند.

یک راه ساده برای تمرین خلاقیت، انجام تمرین های گروهی به ظاهر احمقانه است. بله، تکالیف و مشکلات کوچک که خیال پردازی تیم را به پرواز درمی آورند و عواقب و نتایج واقعی هم ندارند، باعث می شوند وقتی با مشکلات جدی مواجه می شوید، تیم به سمت افکار خلاقانه خیز بردارد.

قبل از انجام تمرینات تیمی زیر، می توانید از افراد بخواهید کت هایشان را دربیاورند، میز و صندلی ها را عقب بکشند و روی زمین بنشینند. موسیقی پخش کنید و فضای تیم را عوض کنید. گرچه این تمرین ها سبک اند و نوعی تفریح محسوب می شوند، اما جرقه ی خیال پردازی را در ذهن افراد روشن و آن ها را با ایده هایشان از انزوا خارج می کنند.

در عین حال، انتظار رفتارهای مخرب تیمی را هم داشته باشید؛ رفتارهایی که ایده ها را قبل از پر و بال گرفتن، سرکوب کنند. قضاوت کردن، کنترل بحثها، گوش ندادن و مواردی از این دست را باید به تیم تذکر داد.

تمرینات دیگری که می توانند مهارت های همکاری تیم تان را به چالش بکشند، چیست؟ از اعضا بخواهید لوگوی جدیدی برای سازمان تان طراحی کنند. مطمئن شوید لوگوی جدید، نشان دهنده ی چیزهایی است که واقعاً برای افراد ارزش دارد و به آن فکر می کنند.

از تیم بخواهید صد راه کم هزینه -یا بدون هزینه- برای بهبود رضایت مشتریان یا بالابردن کیفیت محصول، بدون نیاز به کسب اجازه از مدیران ارشد، پیدا کنند.

از تیم بخواهید داستان واقعی لبخند مونالیزا، اثر داوینچی را تعریف کنند. با بارش افکار، همه ی توضیحات احتمالی و ممکن را پیدا کنید و به داستان هایی که اغراق آمیز تر یا واقعی تر به نظر می رسند، جایزهای خنده دار بدهید.

تعدادی مجله ی قدیمی پیدا کنید. به طور تصادفی عکس هایی از آن را ببرید. آن ها را روی میز بریزید. از اعضای تیم بخواهید که این عکس ها را به شکل منظم، طوری پشت سر هم بچینند که بیانگر داستانی باشد که به نوعی به تیم یا سازمان شما ختم شود.

از اعضای تیم بخواهید که در عین همکاری با یکدیگر، خلاقیت را تمرین کنند:

همکاری را تمرین کنید، مثل یک ورزشکار که رشته اش را تمرین می کند

با انجام تمرین هایی که توانایی های خلاقیت تیم تان را به چالش می کشد، همکاری را تمرین کنید.

فضای کاری را تغییر دهید تا همکاری ها بیشتر شود

مطمئن شوید افراد تیم در زمان همکاری برای خلق ایده های جدید، آسوده و راحت هستند. برگزاری جلسات در خارج از فضای همیشگی می تواند تفاوت زیادی در روند همکاری ایجاد کند.

به رفتار اعضا توجه کنید

همکاری خلاق باید با تفریح همراه باشد. شاید برخی اعضا بخواهند گفت وگوها را تحت کنترل خود درآورند یا روند ظهور ایده های جدید را مختل کنند.

● تصمیمات قاطع بگیرید

تصمیم گیری همان چیزی است که تیم ها به آن نیاز دارند. اولین کار هر تیم برای اجرای یک پروژه، مدیریت یک فرایند یا گسترش ایده های جدید شکل گرفته، تصمیم گیری هایی است که بر دستاورد و نتیجه ای مشخص، تأثیر خواهد گذاشت. وقتی به این موضوع فکر کنید، متوجه می شوید که ماموریت اصلی هرتیم تصمیم گیری درباره ی این است که چه کاری باید انجام شود.

بسیاری از تیم ها می دانند که باید تصمیم گیری کنند، اما مشکل اینجاست که بیشتر اوقات نمی دانند که چگونه باید تصمیمات مؤثر و کارآمد بگیرند. تصمیم گیری در چنین تیم هایی اغلب با بحث های فراوان همراه است، گاهی بحث ها منحرف می شود و گاهی زمان زیادی تلف می شود. به جای دست و پا زدن برای تصمیم گیری درباره ی آنچه باید انجام شود، بهتر است تیم ها تصمیم گیری درست را بیاموزند.

تصمیم گیری تلاشی است برای تعیین اینکه برای یک وضعیت -گاهی یک مشکل- چه کار باید کرد. چالش اینجاست که نتایج این تصمیم ها - یعنی آنچه واقعاً رخ خواهد داد . در آینده مشخص می شود. آیا باید برای چنین ایدهای سرمایه گذاری کنیم؟ چطور می توانیم یک مشکل کیفی را به بهترین شکل حل کنیم؟ چه می شود اگر از این مراحل صرف نظر کنیم؟ در حقیقت، همه ی این تصمیمات ، حدس هایی است در مورد اینکه اگر فلان کار یا بهمان کار را بکنیم، چه اتفاقی می افتد؟

اگر مسائل این گونه است، بحث درباره ی تصمیمات، باید بر نتایج احتمالی گزینه های مختلف در آینده متمرکز باشد. نتیجه ی احتمالی این اقدام بالقوه چه خواهد شد؟ چگونه مطمئن شویم به این نتیجه می رسیم؟ مهم تر از همه، چگونه می توان اوضاع را طوری سازماندهی کرد که آنچه می خواهیم، اتفاق بیفتد؟

بسیاری از بحث های مربوط به تصمیم گیری در یک تیم باید بر شناسایی و کاهش عوامل ناشناخته - ریسک - متمرکز شود. در اینجا سه منبع اطلاعاتی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند. یکی از این منابع، واقعیات، داده ها و اطلاعات موثقی است که از منابع قابل اطمینان استخراج شده اند و می توان رویشان حساب کرد که درک درستی از پیامدهای احتمالی می دهند. به این مسأله توجه کنید که این اطلاعات از گذشته ناشی می شوند. منبع اطلاعاتی دیگر، نتایج آزمایش ها و استفاده از نمونه های اولیه است، یا به عبارت دیگر اطلاعات استخراج شده از تجربیات» . سومین منبع، درک و شهود یا «حس ششم» است که برخی از افراد از آن برخوردارند؛ حسی که مبتی بر تجربه و درک شهودی افراد است.

پس، بهترین راه برای اینکه تیم بتواند برای خلق گزینه های مختلف تصمیم گیری کند، استفاده از اطلاعات و درک و شهود برای شناسایی ریسک ها، ایجاد راه حل هایی برای به حداقل رساندن پیامدهای ناخواسته ی گزینه های مختلف و انتخاب بهترین گزینه است.

این ایده ها روشن می کنند که چگونه تصمیم گیری در تیم به کار می آید:

به تصمیمات همچون مجموعه پروژه های مربوط به آینده نگاه کنید

سؤال کلیدی که تیم باید از خود بپرسد، این است که «اگر این کار را بکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»

با داده های موجود به تیم کمک کنید تا پیامدهای احتمالی تصمیم های مختلف را پیش بینی کند

تکیه بر دیدگاه های مختلف می تواند مفید باشد، ولی از داده های موجود مربوط به «تجربیات» گذشته برای کاهش ریسک استفاده کنید.

اگر اطلاعات موجود نیست، از درک و شهود تیمی استفاده کنید

همواره بپرسید « چه می شود اگر...» تا تیم متوجه نتایج احتمالی گزینه های مختلف بشود.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● مصالحه نکنید

مصالحه وقتی اتفاق می افتد که تصمیمی در تیم گرفته می شود که برخی اعضا از آن راضی نیستند یا اصلا اهمیتی به آن نمی دهند.

مصالحه را این طور هم می توان توصیف کرد: مردد بودن، تن دادن، بی میلی.

مثلاً تصور کنید تیمی در حال طراحی برنامه ی آموزشی برای یک گروه مشخص است. اکثریت تیم معتقد است که برنامه باید دو روزه باشد در حالی که اقلیت فکر می کند دوساعت برای آن کافی است. بعد از بحث های بسیار -که نظرات بارها و بارها در رقابت و مخالفت باهم قرار می گیرند - مصالحه می شود که مدت برنامه، یک روز و نیم باشد.

دو گروه اقلیت و اکثریت چه احساسی دارند؟ شاید اکثریت فکر کنند که در این تصمیم به حرف اقلیت هم گوش داده اند ولی نتیجه تغییر خاصی نکرده است. اقلیت احتمالا احساس می کنند که این فقط یک تغییر نمادین بوده است. یک گروه احساس می کند برنده شده و گروه دیگر احساس می کند بازنده شده است.

دلیل اینکه تیم ها گرفتار این گونه تصمیم گیری های مصالحه آمیز می شوند، این است که این روش یک راه مناسب عملی برای پیشرفت کار است. در واقع برخی از تصمیم ها به خاطر کمبود وقت باید به روش مصالحه گرفته شوند. اعضای تیم در دیدگاه های متفاوتی فرو می روند و تلاش می کنند مواضع مختلف بگیرند، دلیل تراشی می کنند بدون اینی مواضع شان را اصلاح کنند. در این حالت، تیم با تصمیمی که گرفته می شود می تواند به کارش ادامه بدهد.

مصالحه، مشکلاتی هم دارد. بی شک نتایج تصمیم های مصالحه آمیز با ایده آل ها فاصله دارند. احتمالاً برنامه ی آموزشی یک ونیم روزه، خوب از کار در می آید ولی مسلما نمی تواند به تمام موضوعاتی که باید بپردازد.

از همه مهم تر اینکه، این نوع تصمیمات در میزان تعهد افراد مشکل ایجاد می کند. وقتی افراد صددرصد با تصمیم گرفته شده موافق نیستند، اشتیاق کمتری برای حمایت از آن دارند. شاید اجرای تصمیم مصالحه آمیز تبدیل به مشکل شود.

در حالی که تصمیم های مصالحه آمیز ممکن است گهگاه سودمند باشند، باید این نکات را در نظر بگیرید:

مصالحه را شناسایی کنید

وقتی تصمیمی گرفته می شود، باید از اعضای تیم پرسید که آیا نسبت به تصمیم گرفته شده احساس تردید و دو دلی دارند. اگر چنین حسی دارند ولی اذعان می کنند که می توانند از نتیجه ی این تصمیم حمایت کنند، مصالحه ایرادی ندارد. اما در صورتی که اعضا مخالف نتایج حاصله از مصالحه اند، فرصت بازنگری در این تصمیم وجود دارد.

بر روند اجرا نظارت کنید

مطمئن شوید که تصمیم های مصالحه آمیز، تا حد ممکن اثربخش و کارآمد اجرا می شوند. تصمیم های مصالحه آمیز در اجرا، آسیب پذیرند.

بهتر انجامش دهید

تصمیم گیری مصالحه آمیز را به عادت تیم تان بدل نکنید. چرا که اعضای تیم کم کم احساس می کنند از تصمیم های گروهی کنار گذاشته شده اند یا نمی توانند تأثیر کافی براین تصمیم گیری ها داشته باشند؛ میزان اشتیاق و احساس تعهد اعضا کم می شود. در مواقع خاص، سعی کنید از اجماع استفاده کنید که روش قوی تری در تصمیم گیری های گروهی است.

● اجماع را کشف کنید

تصمیم های زیادی در تیم گرفته می شود که به تعهد همه ی اعضا نیاز دارد. تصور کنید تیم باید برنامه ی کاری منعطفی برای کارکنان یک شرکت طراحی کند. آیا زمان این برنامه باید چهار روز در هفته و روزی ده ساعت باشد یا چهار روز در هفته و روزی هفت ساعت و یا روزی دوازده ساعت یا یک هفته در میان ۳۵ و ۴۵ ساعت؟ هرگزینه، مزایا و معایبی دارد؛ هیچ کدام شان کاملاً درست و بی عیب نیست.

اجرای این تصمیم، نیاز به حمایت و پشتیبانی کامل تیم تان دارد. این نوع تصمیم ها باید با روش اجماع گرفته شوند.

اجماع یعنی همه توافق دارند که تصمیم گرفته شده، بهترین تصمیم ممکن در آن شرایط معین است. درک روشنی از دلیل این تصمیم گیری وجود دارد و همه در تیم از آن حمایت می کنند.

روند رسیدن به اجماع این گونه است که اعضا با وجود نقطه نظرات و دیدگاه های متفاوت، شروع به دیدن و درک کردن یک مشکل با شیوه ای مشابه می کنند یا حداقل تفاوت دیدگاه هایشان کمتر می شود.

در اجماع، دیدگاه ها و نظرات متفاوت هر عضو تیم آشکار می شود، مورد توجه و بررسی قرار می گیرد، با نظرات دیگر مقایسه می شود و دوباره درباره ی آن بحث می شود تا جایی که تمامی اعضا، ابعاد مختلف یک مشکل یا یک تصمیم را درک کنند.

نتیجه ی اجماع، بسیار فراتر از مصالحه است. همه می توانند با آن همراه شوند. اجماع، تصمیمی است که تیم بعد از شناسایی همه ی واقعیات، ریسک ها و مخاطرات، باور دارد که بهترین شیوه برای رسیدن به توافق است.

شاید این تصمیم در نوع خود ایده آل نباشد و تمامی اعضا از این تصمیم کاملاً راضی نباشند، ولی حداقل همه می دانند که چرا چنین تصمیمی گرفته شده است.

چون نظرات متفاوت از زوایا و دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد، رسیدن به اجماع، یک تجربه ی یادگیری است. اعضا متوجه می شوند که نظر دیگران چیست و چه چیزی برایشان اهمیت دارد. تیم متشکل از افرادی با دیدگاه های متفاوت، به درکی مشترک از مسائل پیش رومی رسد.

دو نکته ی مهم در مورد اجماع وجود دارد:

اول اینکه رسیدن به اجماع، زمان بر است. اعضای تیم باید دیدگاه های خود را صادقانه با دیگران در میان بگذارند و همه منعطف و مشتاق شنیدن باشند. افراد باید در مواجهه با واقعیات و دلایل قانع کننده، نظرات شان را تغییر دهند یا اصلاح کنند. چنین چیزی به سرعت اتفاق نمی افتد.

دوم اینکه اجماع برای تمام تصمیم گیری ها مناسب نیست. اجماع روشی است برای تصمیم گیری هایی که به حمایت تیم نیاز دارد؛ تصمیمی که باید به شیوه ای تأثیرگذار به اجرا دربیاید. خود تیم باید تصمیماتی را که به اجماع نیاز دارند، شناسایی کند.

بدانید تصمیم های مبتنی براجماع، هیچ وقت کامل نیستند

اجماع به تصمیم هایی تن می دهد که مناسب مکان و زمان مشخصی اند. در شرایط و زمانی دیگر ممکن است گزینه های خیلی بهتری وجود داشته باشند.

روی این روش کار کنید

اجماع نیازمند تلاش سخت اعضای تیم است. اینجاست که تسهیل گر خوب یا رهبر تیم باید در دسترس باشد. چنانچه شک و تردیدی درباره ی مسأله ای وجود دارد، نظرتک تک اعضای حاضر در جلسه را بپرسید.

مهارت های مربوط به اجماع را یاد بگیرید

اعضای تیم باید بدانند چگونه ایده هایشان را باهم مبادله کنند، کشف کنند که چرا اعضای دیگر این گونه احساس می کنند و در عین حال منعطف باشند و تدافعی برخورد نکنند. اینها مهارت هایی است که باید یادگرفت و تمرین کرد.

● در جستجوی نظر مشترک باشید

اگر روحیه ی همکاری در مسیری به کار گرفته شود که تیم به خلق ایده های جالب و نو بپردازد، اجماع شیوه ای مناسب برای یافتن بهترین ایده ی ممکن و همراه شدن با این ایده است.

برای رسیدن به اجماع حقیقی که همه ی اعضا، تصمیم تیم را درک و از آن حمایت کنند، تیم باید مهارت های مهمی را به نمایش بگذارد. به خاطر داشته باشید که ایده ی اصلی پشت اجماع، گسترش نظرات و دیدگاه های مشترک بین اعضای تیم در مورد مشکلات و راه های مختلف پرداختن به آن هاست.

هریک از اعضای تیم باید مشخص کند که چه احساسی درباره ی مشکل دارد، یعنی به روشنی توضیح دهد که چرا به نظر او، گزینه ی «الف» بر گزینه ی «ب» برتری دارد. اعلام مواضع، اولین گام است.

معانی پنهان پشت کلمات را کشف کنید. اگر تیم تان در حال طراحی یک برنامه ی کاری منعطف است، تعجب نکنید اگر برخی اعضا «منعطف» را جور دیگری تفسیر کنند. شاید برای برخی معنای آن «هرچه پیش آید» باشد، در حالی که شاید برای دیگران «انتخاب از بین گزینه های مختلف» معنا دهد. شاید همین تفسیرهای متفاوت، دلیل اصلی این باشد که یک عضو تیم بر یک ایده در مورد «انعطاف پذیری» نسبت به بقیه ی ایده ها، پافشاری می کند.

به طور مشخص از تک تک اعضا درباره ی ایده ها سؤال کنید و بخواهید از هر ایده با بیان نقاط ضعف و قوتش دفاع کنند. پس از مدت کوتاهی، تیم می بیند که احتمالا شباهت ها درباره ی چگونگی برخورد با یک مشکل بیشتر از اختلاف ها است.

تأکید کنید که به همکاری و ذهن های باز نیاز دارید. بپذیرید که دیگران هم دلایلی برای نظرات و دیدگاه هایشان دارند. با دیدگاه و منطق آن ها مشکلات را بررسی کنید. هرچند دیدگاه شان با شما متفاوت باشد، ولی شاید متوجه شوید که چرا این طور فکر می کنند. حتی شاید نظرتان را هم تغییر بدهید.

وقتی از افراد می پرسید که چرا این طور فکر می کنند، بعضی از آن ها احساس می کنند مورد حمله قرار گرفته اند یا باید در موضع دفاعی قرار بگیرند. همه ی اعضای تیم باید درک کنند که رسیدن به اجماع به بحث و گفت وگو درباره ی نظرات مختلف به شکل غیرتدافعی بستگی دارد. بی شک، افراد در این حالت به چالش کشیده می شوند؛ آن ها باید آرامش خود را حفظ و تلاش کنند تا دیدگاه ها و نظرات شان را واضح و شفاف توضیح بدهند. ممکن است اجماع برای برخی اعضای تیم، مفهومی تازه باشد و لازم باشد بیشتر درباره اش بدانند.

برای کمک به آن ها، موارد زیر را انجام دهید:

اجماع را برایشان توضیح دهید

همه باید بدانند که اجماع یعنی آشکار کردن سازمان یافته ی دیدگاه ها و نظرات همه ی اعضای تیم و دلایل پشت این دیدگاه ها.

همه را شرکت دهید

همه ی اعضای تیم باید در تصمیم گیری بر پایه ی اجماع شرکت کنند. این فرصتی است برای تیم تا قدرت مشارکت صد درصدی را درک کند.

صبر زیاد داشته باشید

اجماع، روندی متفکرانه است. شاید رسیدن به نتیجه در این روش بیش از یک جلسه زمان نیاز داشته باشد. شاید افراد بخواهند درباره ی آنچه باید انجام دهند، فکر کنند. زمان بدهید تا اجماع صورت بگیرد.

● تصمیم گیری به روش اجماع را تمرین کنید

به این دلیل که ممکن است اجماع، شیوه ای تازه در اداره ی تیم تان باشد، با انجام یکی دو تمرین ساده، کارکرد این شیوه را برای اعضا توضیح دهید.

بگذارید تیم بداند که قرار است چه کار کند. مجموعه ی انتظارات تان را از نوع رفتاری که در این شیوه سازنده تر است، تنظیم کنید. به اعضا یادآوری کنید که اجماع وقتی جواب می دهد که همه با ذهن باز و غیرتدافعی عمل کنند؛ دقیقاً توضیح بدهند که چرا گزینه ای مشخص را بر دیگر گزینه ها ترجیح می دهند؛ و با دقت گوش بدهند تا نظرات دیگران را بفهمند.

جالب اینجاست که وقتی اعضای تیم، همکاری را یاد می گیرند و تلاش می کنند تا به توافقی جمعی برسند، رفتارهای باز و موافق تری از خود نشان می دهند.

این یک تمرین اساسی برای تمرین اجماع توسط تیم تان است. بحثي هیجان انگیز درباره ی موضوعی داغ راه بیندازید. از تیم تان بخواهید با استفاده از تمام جنبه هایی که اعضا مطرح می کنند، درباره ی یکی از مسائل زیر به توافق برسند. به آن ها بگویید مسأله ی کلیدی، توافق است نه مصالحه.

علاوه بر این، هریک از اعضای تیم باید برای کسب مهارت های اجماع تمرین کند؛ مهارت هایی مثل گوش دادن فعالانه، تدافعی برخورد نکردن، داشتن ذهنی باز و اعلام مواضع و دلایل آن. البته تمام اعضا در روند رسیدن به اجماع هم باید حضوری فعال داشته باشند.

تصور کنید تیم تان در حال تصمیم گیری برای سیاستگذاری در مورد مسائل زیر است. اولین تصمیم درباره ی این است که آیا تمام دانش آموزان شهرتان باید در مدرسه روپوش های یک شکل بپوشند؟ چه شرایطی باعث می شود این تصمیم برای تمام اعضای تیم، قابل پذیرش باشد؟

تصمیم دیگر در این مورد است که آیا عبور و مرور در شهر بزرگ نزدیک شما بین ساعات ۱۰ تا ۳ روزهای کاری باید فقط محدود به عبور وسایل نقلیه ی اضطراری، کامیون، اتوبوس ها و تاکسی باشد؟ چه چیزی این تصمیم را قابل پذیرش می کند؟

و در پایان، یک تصمیم واقعاً بحث انگیز این است که آیا افزایش حقوق اعضای تیم باید براساس عملکرد تیمی شان باشد یا عملکرد فردی؟ چه چیز باعث می شود این تصمیم گرفته شود؟ ببینید می توانید بر سر این تصمیم به اجماع برسید!

یادتان باشد در این شیوه، رأی گیری مجاز نیست. اجماع از راه بحث و گفت وگو حاصل می شود، نه رأی گیری .

برای اینکه آگاهی تیم درباره ی اجماع را بیشتر کنید:

روش اجماع را توضیح دهید

شاید اجماع، مهارت جدیدی برای برخی از اعضا باشد. آن ها باید بدانند که انتظار چه چیزی را داشته باشند.

تصمیم های مبتنی براجماع تیم را بررسی کنید

این تمرین باید نشان دهد که آیا تیمتان می تواند بر سر یک نتیجه به توافقی مستحکم برسد؟ توافقی که همه از آن حمایت کنند. ببینید در تیم تان این مسأله صدق می کند یا نه.

به رفتارهای اجماع محور پاداش بدهید: بگذارید تیم تان بفهمد چه زمانی پذیرا و باز برخورد کرده، نظراتش را شفاف مطرح کرده، به نظرات دیگران گوش داده و همکاری کرده است. به ذهن بسپارید که وقتی یک تیم با مشکلات جدی در کار مواجه می شود، شاید لازم باشد چنین رفتارهایی احیا شوند.

● از اختلاف نظر استفاده کنید

آدم ها دوست ندارند باهم دچار اختلاف شوند. اختلاف نظر و کشمکش برای بسیاری به معنای احساسی ناخوشایند است که باید از آن دوری کرد. اما چرا پذیرفتن اختلافات و استفاده از آن ها به رویکرد و خط مشی مهم تیم تبدیل نمی شود؟

تیم، گروهی از افراد است که برای رسیدن به هدفی مشترک باهم کار می کنند. واقعیت این است که افراد با هم متفاوت اند، هریک از اعضای تیم کار خود را از مکانی متفاوت، تحصیلات، مشاغل و تجربیاتی متفاوت شروع کرده است و چیزهایی هم که دوست دارد یا ازشان متنفر است با بقیه فرق می کند. چیزی که برای فرد دیگری مهم است، شاید برای شما بی اهمیت باشد. چیزی که برای شما واضح و روشن است شاید برای دیگری مبهم باشد. البته همین تفاوت بین اعضاست که حیات یک تیم را پویا، جالب و در نهایت مفید و سودمند می کند.

رمزکار این است که بدون احساساتی شدن، با این تفاوت ها مواجه شوید. تیم کارآمد، قدرت ناشی از این تفاوت ها را تحت کنترل خود در می آورد و برای حل مشکلات یا تصمیم گیری به شیوه ای خردمندانه، حمایتی و محترمانه براین تفاوت ها تمرکز می کند.

از طریق گوش دادن بی غرض به دیدگاه ها و نظرات دیگران و دانستن اینکه چرا افراد با شدت بر چنین عقاید و نظراتی پا فشاری می کنند، اعضای تیم کم کم می بینند که چطور ایده ها ظاهر می شوند. با تبادل ایده ها، درک و دیدگاه های جدیدی پیدا می کنیم که ایده ها چطور عملی می شوند یا جواب نمی دهند.

تصور کنید در یک تیم، بدون وارد شدن به برخی اختلاف ها و کشمکش ها، در تلاش برای تصمیم گیری هستید. می بینید که تفاوت ها دست کم یا نادیده گرفته می شوند. ایده های خلاقانه و غیرعادی اجازه بروز نمی یابند. افرادی که می دانید چیزی برای گفتن دارند، ساکت می مانند. وقتی درباره ایده هایشان سؤال می شود، ایده های کمی پیشنهاد می شود. چیزی که این جا در حال رخ دادن است، این است که جلوی تفاوت ها گرفته شده است.

از سوی دیگر در تیمی که کشمکش ها به خوبی مدیریت نمی شوند، منتظر داد و فریادهای فراوان، اتهام به دیگران و غرورهای زخم خورده ای باشید که چیز زیادی هم برای ارائه ندارند.

اینها ایده هایی است که در کشمکش های ناشی از اختلاف نظرها از آن ها استفاده کنید:

بدانید که باید انتظار اختلاف نظر را داشته باشید

تیم ها با ایده های مختلف اعضا، پیشرفت می کنند. عادت کنید که اعضا درباره چیزهایی که بقیه می گویند، سؤال کنند. انتظار داشته باشید که اعضا کند وکاو کنند که چرا بقیه دیدگاه و نقطه نظرات مشخصی دارند. آماده باشید تا با واقعیات و منطق از نظراتتان حمایت کنید.

احساسات را کنار بگذارید و گوش کنید

تیم تان باید بداند که داشتن ایده ای متفاوت از ارزش ایده های دیگران کم نمی کند. مواجهه با اختلافات به معنای حمله ی شخصی نیست، بلکه تلاشی است برای شروع تفکر بیشتر. اگر عصبانی شدید، جلسه را برای مدتی ترک کنید و آماده ی گوش دادن به جلسه برگردید.

مشخص کنید که با کشمکش مواجه شده اید

اگر با آرامش اعلام کنید که در بین حاضران در جلسه، اختلاف نظر وجود دارد، به تیم کمک می کنید که گوش به زنگ باشد که هرکس باید تمام تلاشش را بکند و با رفتاری حرفه ای و بالغ به بحث ادامه دهد. این کار مانع ایجاد جر و بحث می شود و اعضای ساکت را برای شرکت در بحث ترغیب می کند.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● ویروس های کشمکش را نابود کنید

با وجود اینکه ممکن است تیم تان در مدیریت کشمکش ها مؤثر عمل می کند، آیا این بهتر نیست پتانسیل بروز کشمکش در تیم را در همان قدم اول کاهش دهید؟ کشمکش باعث کاهش سرعت پیشرفت تیم می شود و به رغم شایسته ترین تلاش ها، احساسات اعضای تیم را هم تحریک می کند.

چگونه یک تیم آگاه و گوش به زنگ می تواند جرقه های یک کشمکش را متوقف کند قبل از اینکه تبدیل به مشکلی برای تیم شوند؟ بگذارید چند چیز را بررسی کنیم.

ببینید که آیا اهداف کاری تیم حامی اهداف شخصی افراد است یا آن ها را تخریب می کند. مثلاً شاید افرادی در تیم تان باشند که احساس می کنند «زمانی را به تیم اختصاص می دهند» یا «به تیم کمک می کنند در حالی که کار اصلی شان - و پاداش اصلی شان - در اتاقک هایشان منتظرشان است. به عبارت دیگر، آن ها واقعاً احساس نمی کنند بخشی از تیم هستند.

بدون تعهد افراد به عضویت در تیم، کشمکش اجتناب ناپذیر است. اگر افراد احساس کنند وظایف و مسئولیت های شخصی شان مهم ترند یا با انجام این وظایف پاداش بیشتری نسبت به کار تیمی نصیب شان می شود، دیگر احساس نمی کنند که باید خود را وقف تیم کنند. این یک کشمکش غیرضروری است. اعضای تیم باید مسئول و پاسخگوی کار تیم شان باشند و باید برای موفقیت تیم پاداش بگیرند.

یکی دیگر از منابع اجتناب پذیر کشمکش این است که برخی اعضاء ذاتاً دیدگاه برنده - بازنده دارند. رقابت های قدیمی بین افراد، بخش های کاری با اهالی شهرهای مختلف، بده بستان های گفت وگوها و بحث های تیمی را کم می کند. مشکلات مربوط به اعتماد، رقابت بر سر منابع و عوامل دیگری خارج از تیم می تواند پیشرفت تیم را سخت و دشوار کند. با ایجاد انتظارات و توقعات صریح از رفتار تیمی و حمایت از بهره بردن همه ی اعضای تیم از دستاوردهای تیمی، با این مشکلات مقابله کنید.

و سرانجام، برخی از اعضا با پرسیدن سؤال های زیاد و به چالش کشیدن نظرات دیگران، مزاحم به نظر می رسند. بعد از یک یا دو جلسه ، بقیه اعضا آن ها را نادیده می گیرند. این یک عارضه ی مزاحم است و پتانسیل ایجاد کشمکش در اینجا بالا است.

به یاد داشته باشید که نظرات مخالف در تیم، بسیار ارزشمندند. این نظرات، تیم را وادار می کنند که روند کار و تصمیم هایش را مورد بررسی دقیق قرار دهد. به جای نادیده گرفتن افرادی که سؤالات زیرکانه یا حتی گیج کننده می پرسند، باید آن ها را به کانون بحث و گفت وگو وارد کرد. اعضای تیم باید به جای عصبانی شدن، با دقت به نظرات این افراد گوش دهند.

در این جا چند توصیه برای پیشگیری از مشکلات قابل پیش بینی ذکر می شود:

مطمئن شوید همه ی اعضا، هدف تیم و نقش شان در تیم را پذیرفته اند

هدف مشترک، چسبی است که تیم را در کنار هم نگه می دارد. اعضای تیم باید به این واقعیت باور داشته باشند که به همراه یک تیم برای رسیدن به هدفی مشترک که نیاز به زمان و تعهد دارد، در تلاش هستند.

از اعضا بخواهید گذشته را فراموش و بر آینده تمرکز کنند

رقابت ها و سیاست های گذشته باید کاملاً فراموش شوند.

گوش دادن را تمرین کنید

مهم ترین نکته ای که باید به خاطر بسپارید، این است که مهارت های عالی شنیداری در مدیریت کشمکش های احتمالی بسیار موفق عمل می کند. با دقت به آن چه دیگران می گویند، گوش کنید و سعی کنید با دیدگاه آن ها به مشکلات نگاه کنید.

● اختلافات را فعالانه مدیریت کنید

وقتی تیم درگیر کشمکشی می شود، گزینه هایی برای چگونگی حل آن وجود دارد. بعضی از این گزینه ها، از لحاظ کیفیت نتایج و تأثیرشان بر تیم، بهترند. همه ی این گزینه ها را بررسی کنید تا متوجه شوید چگونه می توانید از هر کدام شان استفاده کنید.

برای رهایی از بلاتکلیفی، رأی گیری کنید. این یک روش و شیوه ی پارلمانی است. بدانید که در رأی گیری برخی برنده می شوند و برخی بازنده. ممکن است نتایج حاصل از رأی گیری در مقایسه با اجماع از حمایت کامل و مشتاقانه ی تمام اعضای تیم برخوردار نباشد. یک راه برای تصمیم گیری درباره ی مناسب بودن رأی گیری برای حل و فصل یک کشمکش، پرسیدن نظر اعضای تیم است. اگر پاسخشان مثبت بود، مطمئن شوید سؤال تان برایشان واضح و شفاف بوده است (مثلاً بپرسید باید این کار را انجام دهیم یا آن کار را ). بعد از پایان رأی گیری از بازنده ها بپرسید که چه احساسی دارند.

چانه زنی، شیوه ای است که بیشتر مردم با آن آشنایند. «من با این موضوع موافقت می کنم اگر تو با آن موضوع موافقت کنی». چانه زنی تا جایی جواب می دهد که دو طرف کشمکش حس کنند آنچه را برایشان مهم است، به دست آورده اند یا آن را حفظ کرده اند. اما اگر یکی از طرفین کشمکش احساس بازنده بودن داشته باشد، این فرایند «بده بستان»، فقط یک مصالحه ی ضعیف است.

در این میان، رویکرد «حل مسأله» یکی از مؤثرترین رویکردها است. طرفین درگیر، مشکل را با چند نقطه نظر و دیدگاه مختلف بررسی می کنند، گزینه های جایگزین را مشخص و بهترین راه حل را انتخاب می کنند. نکته ی کلیدی این است که هر دو طرف متوجه می شوند که مشخصا نظرات شان در کجا باهم اختلاف دارد. اختلاف نظر می تواند قلب یک مشکل باشد.

وقتی تیم متوجه می شود که بر اساس چند واقعیت سخت، در حال بحث در مورد نظرات شان هستند، می تواند با انجام تحقیق، کشمکش را حل و فصل کند. تحقیق به شیوه های زیادی انجام می شود - پرسش نامه، بحث متمرکز گروهی، مصاحبه و بررسی و بازخوانی اسناد و متون قدیمی. از بین این ها، بهترین شیوه ای را که مناسب مشکل مورد نظرتان است، انتخاب کنید. البته تیم باید از مهارت های کافی برای تفسیر و تحلیل نتایج تحقیق برخوردار باشد.

«میانجی گری طرف سوم» آخرین پناهگاه کسانی است که درگیر یک کشمکش اند. طرفین درگیری در برابر یک شاهد بی طرف و منصف، مشکل شان را مطرح می کنند و او در این مورد تصمیم گیری می کند. زمانی که اعضای تیم انعطاف پذیری شان را از دست داده اند، شاید این تنها گزینه ی موجود باشد. یک میانجی خوب در این شرایط تلاش می کند به جای قضاوت و رأی دادن به نفع یکی از طرفین، دو طرف را درگیر رویکرد «حل مسأله» کند.

صرف نظر از شیوه ای که انتخاب می کنید، به این اصول توجه کنید:

حقایق و اطلاعات را در نظر بگیرید

نظرات مختلف، کاربرد و فایده ی کمی در اختلافات دارند. در واقع همین نظرات متفاوت اند که موجب بروز بسیاری از کشمکش ها می شوند. اگر می توانید به ارقام و تحلیل ها توجه کنید.

سؤالات روشنگرانه بپرسید

از هر دو طرف کشمکش باید سؤالاتی پرسیده شود تا حقایق و دلایل پشت مواضعشان روشن شود. واقعاً چه دغدغه ای دارند؟ اگر این نکته روشن شود، طرفین درگیر می توانند تصمیم بگیرند که چگونه با این دغدغه ها مواجه شوند.

احساسات را کنار بگذارید

وقتی کشمکش ها احساسی می شوند، حل و فصل شان بسیار سخت می شود. در تیم تان این قانون را بگذارید که کشمکش را دور از هیجان حل و فصل کنید.

● به یکدیگر اعتماد کنید

همان طور که بیشتر مردم می دانند، وقتی اعتماد بین افراد از بین می رود، کارکردن باهم سخت می شود. با بروز چنین اتفاقی، اعضای تیم از هم فاصله می گیرند، به آسانی به هم اطلاعات نمی دهند، نظرات یکدیگر را با وسواس بررسی می کنند و معمولاً صادقانه با هم برخورد نمی کنند. این وضعیت برای یک تیم خوب نیست.

قبل از آنکه اعضای تیم بتوانند به طور مؤثر کشمکش را مدیریت کنند، به سطحی از اعتماد اولیه، نیاز دارند. بدون این اعتماد، حیات تیم سخت و تقریبا بی حاصل می شود.

اعضای تیم می توانند کارهایی برای اعتمادسازی انجام دهند - فعالیت ها و کارهایی که اعضا را به سمت اعتماد کردن به یکدیگر سوق دهد. برخی از این ایده ها می توانند در بازسازی اعتماد از دست رفته مشارکت کنند.

چگونه یک تیم می تواند بین اعضایش اعتمادسازی کند؟ برخی از این ایده ها عبارتند از:

تعهدات خود را انجام دهید

تعهدات خود را بی درنگ و بدون تردید انجام دهید. نگذارید تیم با انجام ندادن تعهدات تان، از کار بیفتد. انجام ندادن یک تعهد می تواند یک راه قطعی برای از بین بردن رشته اعتماد باشد.

مطمئن شوید چیزی که می گویید -اطلاعاتی که به تیم می دهید- درست و به روز است. افراد با دادن اطلاعاتی که صحت آن مورد تردید است. اعتماد دیگران را سلب می کنند. اگر چنین شیوه ای در تیم تان رایج شود، اعضا برای حرف های هم ارزشی قائل نمی شوند.

کارهایتان را با مهارت انجام دهید

اعضای تیم بیشتر به کسانی اعتماد کنند که شایسته و منضبط اند، وظایف و پروژه هایشان را با کیفیت و دقت انجام می دهند و ارائه و معرفی ایده و پروژه هایشان دقیق و ضروری است. دقت و مهارت خود را در کارهایی که انجام می دهید، نشان دهید، افراد خودشان متوجه کیفیت کارتان می شوند.

به دیگران علاقه نشان دهید

آیا به کسی که خودخواه است، اهمیتی به برقراری ارتباط با اعضای تیم نمی دهد و به نظر نمی رسد که با دیگران رابطه ای داشته باشد؛ اعتماد می کنید؟ تلاش کنید با دیگران ارتباط برقرار کنید و با آن ها دوست شوید.

برای تصمیم گیری با دیگران همکاری کنید

از خود انعطاف پذیری و نوآوری نشان دهید. اعضای تیم به کسانی اعتماد می کنند که بیشترین تلاش را برای تصمیم گیری های علاقانه و متعادل از خودشان نشان می دهد. وقتی شرایط طوری است که نظرات افراطی سازنده نیست، از این نظرات دوری کنید.

یادتان باشد که اعتماد عامل تشکیل تیم یا از هم پاشیدن آن است:

روی اعتماد کار کنید

اگر سرنخ هایی در مورد مسائل مرتبط با اعتماد در تیم پیدا کردید، در موردش حرف بزنید، منبع مشکل را پیدا و آن را مدیریت کنید. در صورتی که همه ی اعضا تلاش کنند، می توان دوباره اعتمادسازی کرد.

کشمکش ها را حل و فصل کنید

کشمکش های حل نشده، بی اعتمادی را گسترش می دهند. یکی از راه های از بین رفتن سریع اعتماد در تیم، این است که بگذارید کشمکش های حل نشده همچنان ادامه پیدا کنند. تیم باید در این مورد اقدام کند.

وقتی می بینید یا احساس میکنید در تیم اعتماد وجود دارد، قدردانی کنید

به اعضای تیم بگویید که به نظر می رسد هرکسی به سطحی از اعتماد متقابل رسیده است. این کار می تواند احساس پاداش و رضایت در تیم به وجود بیاورد. از اعتماد موجود قدردانی کنید.

● جلسات را خوب برگزار کنید

کار اصلی تیم در جلسات صورت می گیرد. ممکن است افراد خارج از جلسات، وظایف و مسئولیت های فردی شان را انجام دهند یا با دیگر اعضای تیم روی یک پروژه کار کنند، ولی جلسات تیمی جایی است که تصمیم های حیاتی گرفته می شود و مشکلات بزرگ حل می شود.

اغلب اوقات، چگونگی برگزاری جلسات، نشان دهنده میزان مهارت و خبرگی اعضای تیم است. جلساتی که معمولاً خوب اداره نمی شوند، بحث های بی هدف، نبود دستور جلسه روشن و مشخص، احساس عدم پیشرفت و نداشتن دستاورد، می تواند اشتیاق و تعهد اعضای تیم را از بین ببرد.

تیم هایی که جلساتی اثرگذار با دستور جلسات مشخص و روشن برگزار می کنند که در آن بحث ها به صورت منظم پیش می رود و تصمیماتی گرفته می شود، در حقیقت باعث ایجاد احساس موفقیت و همبستگی در بین اعضای خود می شوند.

تیم های خوب چگونه جلسات شان را اداره می کنند؟ فرقی نمی کند که جلسات ، روزانه ، هفتگی یا ماهانه برگزار شود اما مراحل مشخصی وجود دارد که انجام آن باعث می شود جلسات خوبی برگزار شود.

جلسه به دستور جلسه نیاز دارد. دستور جلسه فهرستی از موضوعاتی است که تیم درباره اش حرف خواهد زد. دلیل اهمیت دستور جلسه این است که موجب تمرکز بر موضوع می شود و شاخصی فراهم می کند که جلسه چقدر پیشرفت داشته است. مسلما اختصاص نود درصد از وقت جلسه به اولین موضوع دستور جلسه، پیشرفت فوق العاده ای محسوب نمی شود.

یک دستور جلسه ی کارآمد و مؤثر چگونه است؟ تمام دستور جلسات بخش های مشترکی دارند که باید به آن ها توجه کرد:

در ابتدای هر جلسه اعلام کنید که اطلاعاتی که اعضای تیم باید بدانند، به روز می شود. سپس هریک از اعضا می تواند درباره ی پیشرفت یا مراحل کار پروژه ها گزارش بدهد.

گزارش پیشرفت شامل این موارد می شود؛ نتایج، مشکلات، مساعدت های لازم، ایده هایی که باید بررسی شوند و مراحل بعدی کار. بخش دیگر دستور جلسات، مشکلاتی است که تیم به عنوان یک کل، باید به آن ها رسیدگی کند. تیم باید با تأخیرها در رسیدن به نتایج چه کار کند؟

چنانچه تیم ارتباط کاری مؤثری با دیگر تیم ها ندارد، چه ایده هایی می تواند این شکاف را برطرف کند؟ «حل مسأله» اغلب منجر به تصمیم گیری می شود. تیم باید تصمیم بگیرد کدام کار را انجام دهد. آیا باید سیستم جدید تماس با مشتریان داشته باشد یا نه؟ آیا باید کتابچه ی راهنمای جدید را آنلاین هم منتشر کند؟ و در نهایت، تیم باید وظایف و کارهایی را که می بایست قبل از جلسه ی آینده به انجام رساند، مرور و برایشان برنامه ریزی کند.

این نکات را در مورد جلسات تیمی فراموش نکنید:

به جلسات خوب فکر کنید

جلسات محل اصلی انجام کارهای تیم است. جلساتی که خوب و مؤثر اداره شوند، نشان دهنده ی این موضوع اند که تیم دارد کارش را به خوبی انجام می دهد.

از دستور جلسه به عنوان موتور جلسات استفاده کنید

تیمی که با دستور جلسه کار می کند، می داند کجای کار است و مراحل بعدی کار چیست. بدون دستور جلسه، تمرکزی وجود ندارد و پیشرفتی صورت نمی گیرد.

از مشارکت اعضا مطمئن شوید

آنچه باعث کارآمدی جلسات تیمی می شود، شرکت و مشارکت همه ی اعضا است. هرچقدر اعضا در جلسات نظرات بیشتری را مطرح کنند، کیفیت تصمیم ها بالاتر می رود.

● به هم پاداش بدهید

چه چیز باعث ایجاد انگیزه در محیط کار می شود؟ بیشتر وقت ها افراد فکر می کنند پول انگیزه می دهد، اما پژوهش ها بارها و بارها نشان داده که پول مهم ترین عامل ایجاد انگیزه در کار نیست.

اولین و مهم ترین عامل ایجاد انگیزه این است که کارکنان احساس کنند در انجام کارهای جالب توجه، مشارکت داشته اند؛ تلاش های آن ها در بهبود یک فرایند یا تولید یک محصول ، به ثمر رسیدن کار و عملی کردن ایده ها نقش داشته است.

تیمی که برای قدردانی از مشارکت اعضایش، وقت صرف می کند، حس خودباوری آن ها را افزایش می دهد. وقتی تیمی برای اعضایش ارزش قائل می شود، حس خوبی در آن ها ایجاد کرده، احساس تعلق و همبستگی در بین اعضا افزایش می یابد.

یکی از راه های قدردانی از مشارکت کارکنان، فرستادن «بمب عشق» برای آن هاست. پس از تکمیل پروژه ای مهم یا وقتی یک کار سخت باعث خستگی تیم شده است، اعضا را دور هم جمع کنید و ازشان قدردانی کنید. بمب عشق این طور درست می شود:

به هریک از اعضا، برگه ای بدهید که بالای آن نام عضوی دیگر نوشته شده است. هر کس نظری کوتاه درباره ی کیفیت و ویژگی یا مشارکت خاصی که آن فرد انجام داده، می نویسد.

وقتی همه نظرات شان را نوشتند، برگه ها را به نفر سمت راست خود می دهند. حالا او نظر خود را در مورد کسی که اسمش بالای کاغذ نوشته اضافه می کند. کاغذها همین طور دست به دست می شوند تا وقتی که همه نظر خود را در تک تک برگه ها نوشته باشند.

رهبر تیم می تواند «بمب عشق »ها را بخواند و هرکدام از اعضای تیم را به بقیه معرفی کند. اگر این مراسم با مهمانی ناهار و یا اردوی کوتاه تیمی همراه باشد، احساس تعلق به مجموعه ای که برای تک تک اعضایش ارزش قائل است، در افراد تقویت می شود.

ایده های زیادی برای قدردانی از اعضا هست که هزینه ای هم ندارد:

به اعضای تیم برای انتخاب مسئولیت و وظیفه شان در پروژه ی بعدی، امکان انتخاب بدهید

سپردن مسئولیت بیشتر به افراد، بیانگر احساس اعتماد و اطمینان به آن هاست.

عکس اعضای تیم را در فضاهای عمومی سازمان نصب کنید

حتی می توانید عکس خانواده هایشان را هم به این عکس ها اضافه کنید. نتیجه ی این کار، ارائه ی تصویری بسیار شخصیتر از اعضای تیم است.

برای کاری که انجام شده، بگویید «متشکرم»

به همین سادگی، گفتن «متشکرم» سبب ایجاد انگیره ی قوی در اعضای تیم می شود، به خصوص اگر توسط اعضای ارشد تیم و یا سازمان گفته شود.

کارت تیمی و مهارت های کار تیمی

● مرتب بر تیم تان نظارت کنید

یکی از رایج ترین مشکلاتی که تیم ها دچارشان می شوند، احساس رضایت از خود است.

اعضای تیم هفته ها و ماه های متوالی باهم کار می کنند و گاهی مشکلات متداول تیمی را بدون اینکه کاری در موردش انجام دهند، تحمل می کنند و معمولاً الگوی رفتاری یکسانی را در جلسات تکرار می کنند. وقتی چنین چیزی رخ می دهد، اعضای تیم شروع به حرف زدن بین خودشان می کنند که چقدر دلشان می خواهد در جلسات شرکت نکنند و وقتی صحبت از تصمیم گیری های تیمی می شود، تمایلی از خود نشان نمی دهند.

مثلاً جلساتی که در آن بدون هیچ اختلافی تصمیم گیری می شود، هشداری است مبنی بر اینکه تیم با مشکل مواجه است. شاید هم نشان دهنده ی این باشد که تیم، ایده ها را با حداقل بحث می پذیرد یا حتی درگیر بحث هم نمی شود. این هم نشانه ی خوبی نیست.

اگر اعضای تیم عمداً در جلسات شرکت نکنند یا دیر به جلسه بیایند و یا در جلسات آماده نباشند، چطور؟ اینجا یک مشکل بالقوه در تعهد وجود دارد. شاید زمان بازنگری در اهداف تیم فرا رسیده است.

اگر جلسات به ایده های بکر و کارآمد نرسد، چطور؟ اگراعضا با حداقل تلاش برای نوآوری و خلاقیت راضی به نظر بیایند، چطور؟ در این صورت ،تیم فرصت بیان ایده های متنوع و جدید برای حل مشکلات را از دست می دهد. بهتر است در مهارت های همکاری تیم بازنگری کنید و به آن ها یادآوری کنید که فکر کردن خارج از چارچوب های متداول می تواند چقدر مهم باشد.

اما اگر اختلافات ناگهان ظاهر شوند و اعضای تیم انعطاف پذیر نباشند و برای نظراتشان حالت تدافعی به خود بگیرند، چطور؟ مشخصا تیم باید به این فکر کند که چگونه ایده ها و کشمکش های روند کار را ارزیابی کند. از مهارت اجماع برای جمع آوری نظرات اعضا استفاده و مشخص کنید که منشأ و دلایل این نظرات چیست.

اگر تیم تان، تصمیمات تیمی را به طور کامل اجرا نکند، چطور؟ اگر این روند همین طور ادامه پیدا کند و تصمیمات اجرایی نشوند، چه؟ شاید تصمیمات تیمی به اندازه کافی روشن و مشخص نیستند و اعضای تیم نیاز به بازنگری اهداف تیمی شان دارند. و در نهایت ممکن است اعضای تیم از خود بپرسند که آیا می توانند در تیم مشارکت داشته باشند یا از آن حمایت کنند.

تیم های کارآمد، زمانی را اختصاص می دهند تا ببینند آیا با چنین مشکلاتی مواجه شده اند یا نه. اگر پاسخ مثبت است، تیم می تواند در اساس نامه اش بازنگری کند و شیوه های جدیدی برای مدیریت و اداره ی خود پیدا کند.

اینها ایده هایی است برای عملکرد بهتر تیمتان:

بر تیم نظارت کنید

خودارزیابی، سلاح مخفی تیم است. تیم باید این مورد را به دستور جلسه اضافه کند که هریک از اعضا فعالیت های تیم را ارزیابی کرده درباره اش نظر بدهند.

در اهداف و اساس نامه تیم بازنگری کنید

این فرایند می تواند جان تازه ای به تیم بدهد. اگر اساس نامه باید به روز شود، اصلاحیه هایی به آن اضافه کنید، قوانین جدیدی وضع کنید و واقعیت های موجود را در فرایند کارتیم دخیل کنید.

از پیشرفت و بهبود کار تجلیل کنید

اگر کارآیی تیم تان بیشتر شده ، تغییر رخ داده را اعلام و خاطرنشان کنید که این تغییر چگونه بر تیم تأثیر مثبت گذاشته است و تیم را تشویق کنید که همین طور ادامه دهد.

● تیم را بدون تحکم رهبری کنید

نقش رهبر چیست؟ در جواب این سؤال، پاسخ «بستگی دارد» طنین انداز می شود.

برخی تیم ها، از جمله تیم هایی که تازه شکل گرفته اند و روی تولید محصول جدید یا ادارای یک فرایند تازه کار می کنند، شاید یک رهبر انتصابی لازم داشته باشند. این شخص باید فعالیت های تیم را با تیم های دیگری که درگیر بخش های دیگر فرآیند یا تولید محصول اند، هماهنگ کند. علاوه بر این هماهنگی، رهبر تیم نقش تعیین مسیر و اولویت های تیم را بر مبنای چگونگی پیشرفت پروژه یا تولید محصول با دیگر گروه ها بر عهده دارد.

از آنجا که معمولاً رهبر تیم، شخصاً مسئول نتایج تیم است، می تواند بر پیشرفت تک تک افراد نظارت کند و بر اساس عملکردشان، به آن ها بازخورد بدهد و راهنمایی شان کند. رهبر انتصابی شاید همه ی جلسات تیم را خودش اداره نکند. با این روش، او دیگر اعضا را ترغیب می کند تا حداقل بخش هایی از جلسات تیمی را رهبری کنند.

رهبران انتصابی می توانند بر اساس تجربه شان درباره ی نحوه ی انجام کارها تصمیم گیری کنند. در چنین مواردی، آن ها می توانند نقش خبره و کارشناس را در کنار دیگر کارشناسان تیم ایفا کنند، ولی با نگاهی مضاعف به کارهایی که تیم های دیگر مشغول انجام شان هستند یا بر اساس چگونگی صرف بودجه.

همچنین برخی تیم ها نیاز به رهبری دارند که بیشتر تسهیل گر باشد تا مدير، حتی در تیم های به اصطلاح بدون رهبر، یک نفر باید این نقش را بر عهده بگیرد. این شخص، سازمان دهنده ای است که افراد را برای برگزاری جلسات دور هم جمع می کند، بحث ها و نظرات را یادداشت می کند، موارد دستور جلسه را از افراد می پرسد، پیشنهادهای لازم را می دهد و به دنبال ایجاد ائتلاف و همبستگی است.

رهبران تسهیل گر را در هر نوع تیمی که می خواهد بدون رهبر عمل کند، می توان یافت. نکته ی مهم این است که رهبر تسهیل گر باید در ترغیب اعضا به اجماع و پیشبرد تیم مهارت داشته باشد. معمولاً در تیم های بدون رهبر، بحث های بسیار زیادی درمی گیرد.

قطعاً اگر رهبر یک تیم بخواهد نقش «رئیس» را بازی کند، به دیگران دستور بدهد، کارشان را از آن ها مطالبه کند و مقابل شان بایستد، این پایان مشارکت و آورده های تیمی است.

این ها ایده هایی است برای رهبری کارآمد تیم:

قدرت را با دیگران تقسیم کنید

اگر رهبر یک تیم هستید، تصمیم بگیرید که چقدر با واگذاری تصمیمات و مسئولیت ها به تیم راحتید. احتمالا در ابتدای کار تصمیماتی هست ۔ تصمیماتی که رشد تیم در گروی آن هاست که تمایل ندارید آن ها را به دیگران بسپارید.

نقش آفرینان فردی تیم را پرورش بدهید

کارآیی اعضای تیم تان را به عنوان یک عضو تیم تقویت کنید. به آن ها مهارت های تیمی را آموزش دهید، آن ها را مشارکت به تشویق کنید، همه ی موانعی را شاید سر راه شان وجود داشته باشد، برطرف کنید.

یاد بگیرید که چگونه بدون کنترل گری، تیم را اداره کنید

پیشنهاد بدهید، هدایت کنید، سؤالات روشنگرانه بپرسید، خلاصه ای از دیدگاه ها و نقطه نظرات ارائه کنید، دستاوردها را ذکر کنید، بگذارید این کارها اتفاق بیفتد.

● کمک بخواهید

در گروه های متشکل از افراد نتیجه محور، تمایل به پیشی گرفتن از رقبا باعث می شود افراد برای انجام کارها به خود و هم تیمی هایشان فشار زیادی وارد کنند. با اینکه رسیدن به موفقیت، ویژگی تحسین برانگیزی است، اما این ریسک بالقوه را دارد که افراد عالی رتبه ی اجرایی هنگام نیاز به کمک از دیگران درخواست کمک نکنند. چرا؟

زیرا برای برخی از اعضای تیم، درخواست کمک یا حتی توضیح خواستن برای شفاف شدن مسأله، می تواند ضعفی تعبیر شود که نشانه ی ضعف شخصی است. از همه مهم تر، مگرفرض بر این نیست که آن ها باید نحوه ی انجام همه ی کارها را بدانند؟ مگر به همین دلیل نیست که در این تیم قرار گرفته اند؟

برخی از اعضای عالی رتبه ی تیم، به جای کمک خواستن، از انجام کارهای محوله طفره می روند یا آن را به شکلی که خودشان «فکر می کنند» درست است، انجام می دهند. در هر دو حالت، ایجاد فشار برای انجام کارها بدون کمک گرفتن از دیگران، مشکلاتی برای تیم پدید می آورد.

یک تیم چگونه می تواند کمک خواستن از دیگران را برای اعضای تیمش راحت و آسان کند؟ رهبر تیم می تواند اعضا را تشویق به کمک گرفتن از دیگران کند. در حقیقت وقتی رهبر تیم با مشکلی مواجه می شود

به تنهایی قادر به حل آن نیست، می تواند با کمک خواستن از دیگران، این رفتار را به الگوی تیم بدل کند.

علاوه بر این، تیم می تواند با آماده سازی، شیوه ی کارش را هماهنگ کند. در مورد هر پروژه ی کاری، اعضا می توانند باهم درباره ی روش کار گفت و گو کنند . مراحل کار، ایده ها، تکنیک ها - و همچنین مثال ها و نمونه هایی از شیوه های مختلف انجام کار تهیه کنند. تیم به این شکل، یک مرحله از فرایند انجام کار را شبیه سازی می کند و با یادگرفتن از تجربه هایش، چشم انداز مشخص تری از چگونگی فعالیت تیم برای اعضا فراهم می کند.

اما اگر خود تیم در روش انجام یک کار یا اجرای یک پروژه دچار سردرگمی باشد چه باید کرد؟ راه چاره، یافتن تیم دیگری است که در انجام کاری مشابه، موفق بوده یا استفاده از کارشناسی خارج از تیم که بتواند آموزش ها و مثال هایی در مورد روش انجام کار برای تیم فراهم کند.

بسیاری از تیم ها حتی بیرون از سازمان هایشان می روند تا مطالعه و بررسی کنند که چگونه یک تیم یا گروه در سازمانی دیگر، کاری را انجام داده است. این روند، «محک زدن» نام دارد که راهی مؤثر برای کمک خواستن است. مسلماً همه ی سازمان ها علاقه ای ندارند که تکنیک ها و شیوه هایی را که به سختی به دست آورده اند، در اختیار دیگران بگذارند. ولی اگر رویکرد تیم غیر رقابتی باشد، این شانس وجود دارد که دیگران اطلاعات شان را در اختیار تیم بگذارند.

اینها ایده هایی برای حل مشکلات و بهبود کارند:

شبیه سازی ها را به اجرا در آورید

فرآیندها را مرحله به مرحله پیش ببرید، مثل وقتی که یک گزارش تولید شود. بر توصیف نحوه ی انجام هر پروژه پیش از اجرای آن توسط تیم تأکید کنید.

کارشناس پیدا کنید

تیمی که می خواهد همه ی کارها را خودش انجام دهد، در حقیقت انگار چرخ را از نواختراع می کند. قطعاً کسی، جایی قبل از شما این کار را انجام داده است.

بگذارید همه ی جوابها را ندانند

اعضای تیم باید با احساس راحتی درخواست کمک کنند. تیم باید کمک خواستن را به عنوان یکی از قوانین ابتدایی در نظر بگیرد.

● تسلیم نشوید

گاهی اوقات تیم ها با کارهایی بسیار سخت و موانعی عجیب و غریب بر سر راه موفقیت مواجه می شوند. تیم هایی را در نظر بگیرید که باید فناوری جدیدی را در زمان محدود و با بودجه ای اندک توسعه دهند یا تیم هایی که باید راه حلی خلاق برای یک مشکل دردسرساز برای مشتریان ارائه دهند. همچنین تیمی که در حال مبارزه با مشکلی ناشناخته یا کمتر شناخته شده است.

مسلماً تیم می تواند تسلیم شود و شکست را بپذیرد، ولی باید این گزینه را برای زمانی نگه داشت که تمام هوش و مهارت و ابتکارات تیم ته کشیده باشد. و گاهی حتی نباید به تسلیم شدن فکر کرد.

در عوض، تیمی که با مشکل یا کاری طاقت فرسا روبه رو شده، باز هم می تواند با انجام کارهایی به کارکنانش انرژی بدهد.

نخست، تیم باید به روشنی بداند که چرا رسیدن به هدف، بسیار مهم و حیاتی است. به یاد داشته باشید که هدف مشترک، منبع توان و انرژی هر تیم است. اگر هدف بسیار مهم و اساسی و اولویت اول تیم باشد، ارزش آن را دارد که برای انجامش تلاش کرد. عواقب شکست را هم در نظر بگیرید. آیا می توان این عواقب را پذیرفت؟

همچنین یک تیم می تواند بر چگونگی تلاش برای دستیابی به هدف تمرکز کند. آیا منابع مناسبی در اختیار دارد؟ مراحل کار، روشن و منطقی است؟ ذی نفعان تمایل به همکاری یا حتی تغییر در انتظارات و رفتارشان دارند؟ آیا تیم از افراد مناسب تشکیل شده؟ بررسی دقیق و خودارزیابی صادقانه ممکن است فرصت های تازه ای برای تلاش و حرکت پیش رویتان بگذارد.

خلاقیت، قدرتمندترین ابزار تیم است. وقتی منابع محدودند یا برای رسیدن به هدفی فشار وجود دارد، ایده های خلاق می توانند به سرعت به دیدگاه های جدید و راه حل های عالی منجر شوند. توجه کنید که از بارش افکار استفاده کنید و واقعاً در گسترش رویکردهای کاملاً بديع و متفاوت برای مشکلات جسارت و شهامت داشته باشد. پاسخ چیزی که شاید یک مسأله غامض غیرقابل حل به نظر می رسد، به صورت ناگهانی از نا کجا ظاهر شود.

جسارت و شهامت، عامل نهایی برای تیم هایی است که که برای رسیدن به هدف شان با چالش مواجه شده اند. چه تیم در حال فکر کردن به تجارت جدید باشد و چه برای یک مورد غیرانتفاعی مبارزه کند، گاهی متعهد بودن به دستیابی به هدف، جسارت و شهامت می طلبد. یعنی نگذارید عقب گردها باعث توقف تیم شود. از شکست ها درس بگیرید و مدام رو به جلو حرکت کنید.

این ایده ها را به خاطر بسپارید:

دوباره برهدف تمرکز کنید

معنای «واقعی» دستیابی به هدف چیست؟ چه چیزی تغییر می کند وقتی که در نهایت به هدف می رسید؟

ارزیابی کنید که تیم چگونه و چطور تلاش کرده است

آیا تیم تان از ایده ها و شیوه های قدیمی برای مقابله با موقعیت های جدید چالش برانگیزتر استفاده می کند؟ زمان آن رسیده است که از این مرحله گذر کنید و شیوه هایی جدید را به کار بگیرید.

خلاقیت و جسارت، درمان قوی مشکلات سخت تیمی است

به یاد داشته باشید ایده ها رایگان هستند و فقط زمان می برد تا متولد شوند.

منبع: کار تیمی - مایکل مگین - ترجمه فرشید قهرمانی

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید