امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271717
۵۱۳
۱
۰
نسخه چاپی

خطای سکوت

آنچه در صبحگاه چهارشنبه ۱۸ دی‌ماه ۹۸ در آسمان پرند به وقوع پیوست، یک فاجعه بود؛ خطای انسانی در شلیک به هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ هواپیمایی اوکراین و جان‌باختن ۱۷۶ انسان بی‌گناه یک تراژدی به تمام معناست. اما تلخی مضاعف و درد همگانی همراه با بهت و حیرت، در زمانی بود که بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح در صبح روز شنبه ۲۱ دی منتشر شد؛ سه روز پس از حادثه و در حالی که مقامات غربی و رسانه‌های بیگانه از فردای حادثه متفقاً بر اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی تأکید داشتند و در داخل از مقامات دولتی گرفته تا رسانه‌ها یکصدا در جهت رد این گزینه اعلام موضع می‌کردند

پایگاه خبری حقوق نیوز

روزنامه ایران نوشت: آنچه در صبحگاه چهارشنبه ۱۸ دی‌ماه ۹۸ در آسمان پرند به وقوع پیوست، یک فاجعه بود؛ خطای انسانی در شلیک به هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ هواپیمایی اوکراین و جان‌باختن ۱۷۶ انسان بی‌گناه یک تراژدی به تمام معناست. اما تلخی مضاعف و درد همگانی همراه با بهت و حیرت، در زمانی بود که بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح در صبح روز شنبه ۲۱ دی منتشر شد؛ سه روز پس از حادثه و در حالی که مقامات غربی و رسانه‌های بیگانه از فردای حادثه متفقاً بر اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی تأکید داشتند و در داخل از مقامات دولتی گرفته تا رسانه‌ها یکصدا در جهت رد این گزینه اعلام موضع می‌کردند.

آنچه دیروز عیان شد، فقط حقیقت سقوط یک هواپیما نبود؛ بلکه سقوط حقیقت بود. فروپاشی باورها و بی‌پناهی حقیقت بود که چگونه یک «خطای انسانی و غیرعمد» سه روز در لفافه پنهان و در لفاظی رسمی و رسانه‌‌ای گم شد؟ چطور با انتشار بیانیه ستادکل نیروهای مسلح و توضیحات فرمانده هوافضای سپاه، دل‌های داغدار خانواده قربانیان و کل ملت ایران از این حجم سکوت و بی‌خبری فروریخت تا جایی که امروز با سرشکستگی بگوییم و بنویسیم که‌ ای مردم، ما نیز همچون شما بی‌خبرانی بودیم در نظربازی مسئولانی که سه روز حقیقت را در پستو نهان کردند و مصیبت‌بارتر اینکه از نظر و اطلاع مقامات عالی کشور نیز پنهان نگه داشتند.

هواپیمای اوکراینی و ۱۷۶ مسافر عزیز ایرانی و غیرایرانی‌اش دیروز یک بار دیگر سقوط کردند و بانگ بال‌های پروازشان چنان رسا بود که گویی همگان را از خوابی عمیق بیدار کرد؛ آنها با مرگ ساکت‌شان فریاد زدند و ما را با حقیقتی تلخ‌تر در زندگی خود روبه‌رو کردند؛ مصیبت سقوط، مصیبت حقیقت و سقوط حقیقت.
چه فاجعه‌‌ای بالاتر از اینکه همین پنهانکاری، از مسئول تا رسانه را تبدیل به دروغگو کرد؟  چه مصیبتی بالاتر از اینکه حقیقت سه روز قربانی مصلحت شود و به ناگاه تمام مقامات و رسانه‌های ایرانی در مقابل آماج ادعاهای غربی از رؤسای‌جمهوری و نخست‌وزیران گرفته تا رسانه‌هایشان، خود را بی‌پناه و عریان حس کنند؛ آخر به چه حسابی و با چه منطقی با سه روز سکوت، همه را دروغگو و بی‌اعتبار کردند و در نهایت پس از چندین ساعت تعلیق در انتشار اصل خبر، از عصر جمعه تا صبح شنبه ملتی را دوباره عزادار کردند.
ما شرمساریم؛ شرمسار از اینکه نظام رسانه‌‌ای چنین خوار شده که سه روز حقیقت از آن مخفی مانده؛ گرچه ما هم در تمنای حقیقت سقوط بودیم اما دریغ از اینکه ما هم محرم جمع باشیم؛ اینکه اعتماد کردیم به آرای رسمی و رسانه‌ای داخلی که اصابت موشک به هواپیمای مسافربری را رد می‌کردند و ته دلمان خوش بود - و چه خوش بودیم - که حقیقت همان‌است که به ما می‌گویند و ما به مردم می‌گوییم. 
دیروز نظام رسانه‌‌ای کشور رخت عزا پوشید؛ ما که در وطن خویش غریب ماندیم، در روزنامه گریستیم و نگاه ناباور مردم را نگریستیم که شما هم نمی‌دانستید؟ دیروز پدافند دیگری تمام حیثیت و اعتبار ما را نشانه رفت؛ پدافند نامحرم انگاشتن‌مان. حتی باور نمی‌کنیم که مکذبان قاطع اصابت موشک، واقعاً خود نیز بی‌خبر بودند یا…؟ این همه نوشته بودیم از بحران اعتماد عمومی، آخر دیدیم که چگونه دامان‌مان را گرفت و با ناباوری صبح شنبه با درد به روزنامه آمدیم؛ برای رساندن کدام پیام؟ شنیدن کدام حرف؟ دادن کدام خبر؟ گفت‌و‌گو از مرگ اعتماد است و سیه‌پوشی حقیقت.
اما در میانه درد و وانفسای حیرت، ما پرسش داریم؛ این مطالبه جمعی است، پذیرش خطای خود است و پیگیری خط همگانی؛ این مطالبه شفافیت است؛ دادستانی ملی از تبدیل خطای فرد به خطای سیستم؛ از «خطای غیرعمد انسانی» به «خطای عمد ارگانی»؛ خطاب ما به هیچ جناح و سازمانی نیست؛ به یک ارگان خاص هم نیست، به همه ارگان‌هاست، حتی خود ما در رسانه. ما پرسش داریم و معتقدیم این دیگر سؤالات رسانه‌‌ای نیست که به میل و فرموده اهالی امور، پاسخ داده بشود یا نشود، بلکه یک سؤال جمعی است در جایگاه رسانه‌‌ای که امروز اعتبار خودش را هدف حمله دیده:
۱- چه مصلحتی و چه مکانیزمی می‌تواند اشتباهی به این بزرگی را از دید سران مملکت، بنا به اعلامات رسمی و رسانه‌ها و مردم پنهان نگه دارد؟ چطور و با چه منطقی سه روز هیچ نگفتند و گوینده‌ها دروغگو شدند تا بالاخره مجبور به افشای حقایق شدند؟ ما خواهان توضیح شفاف مقامات تکذیب‌کننده درباره نحوه اطلاع‌رسانی مقامات ذیصلاح به آنان هستیم.
۲- چرا از همان ساعات نخست و با قبول مسئولیت امر، سعی نشد با افشای واقعیت، از بار تألمات ملی این فاجعه کاسته شود و نگذارند با گذشت سه روز، با صدور یک بیانیه این مصیبت با خشم ممزوج شود؟ ما خواهان اعلام دلایل تعویق افشای حقیقت برای مردم هستیم.
۳- اینکه یک جمعی تصمیم بگیرند واقعیت را با گذشت ۴۸ ساعت از دو مقام ارشد نظام مخفی بدارند، ترسناک، خطرناک و اندوهناک نیست؟ آیا اینکه عصر جمعه رئیس جمهوری مملکت، رئیس شورای عالی امنیت ملی و دومین مقام ارشد نظام را در جریان نتیجه تیم تحقیقاتی ستاد کل نیروهای مسلح بگذارند، مصیبت نیست؟ چه جمع با چه سازوکاری این توان را دارند که حقیقتی با این درجه از اهمیت را از فرمانده کل قوا و رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور برای بیش از ۴۸ ساعت پنهان کنند؟ آیا بیم آن وجود ندارد که حقایق دیگری نیز توسط همین افراد از مقامات ارشد کشور پنهان شود؟ ما خواهان پی بردن به‌دلیل این پنهانکاری از مقامات عالی نظام هستیم.
۴- این مصیبت مانند موارد دیگر با پیدا کردن یک «بنده خدا» (شلیک‌کننده) و عزل و محاکمه او حل‌و‌فصل و فراموش نمی‌شود. این قضیه با ببخشید و نمی‌دانستیم حل نمی‌شود. خساراتی که این فاجعه به بار آورده و پیامدهای آن چنان عظیم است که کسی با قربانی شدن یک افسر جزء آن را تمام شده نمی‌داند. مقصران این فاجعه ملی باید در سطح تصمیم‌گیرندگان ارشد پیدا شوند. البته حال که بنا بر استعفا نیست، حداقل عزل شوند و مورد پیگرد قرار گیرند.  پرسش‌های فنی درباره این فاجعه مواردی نیست که با یک بیانیه سربسته و چند خط عذرخواهی و آرزوی مرگ تمام شود. ما خواهان پاسخ شفاف، علنی و آزادانه به تمام این پرسش‌ها در کمیته حقیقت‌یاب با حضور کارشناسان مستقل هستیم.
۵- اعلام دلیل واقعی ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی، گرچه گامی رو به‌جلو در مواجهه با حقیقت است اما آثار و تأثرات داخلی و خارجی آن از این به بعد شروع می‌شود؛ نمود عینی شکاف بین مسئولان و مردم و جلوه بی‌اعتمادی عمومی و این همه رفع نخواهد شد مگر با شفاف کردن پروسه اطلا‌ع‌رسانی از این به بعد و حذف فضای سانسور و مصلحت‌سنجی اعتبارسوز. ما نیز ره‌گم‌کردگانیم که برای بازگشت به مسیر درست باید بتوانیم نظام تصمیم‌گیری فعلی را به چالش بکشیم و مطالبه حقیقت کنیم. این اصلی‌ترین رسالت برای بازگشت آب رفته به جوی و التیام دردهای خانواده‌های جانباختگان و همه مردمی است که در غم از دست دادن عزیزان و هموطنان و باورها و اعتمادشان به سوگ نشستند.

انتهای پیام

  • منبع
  • روزنامه ایران

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید