امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 272012
۱۸۰۲
۱
۰
نسخه چاپی
تخفیف مجازات زنان

تخفیف مجازات زنان | تخفیف در مجازات زنان در جرایم حدی

شارع مقدس با توجه به لطافت و ظرافت زن و مقدس شمردن جایگاه او و یا برای رعایت حال جنین او دسته ای از مجازات ها را برای او مورد تخفیف قرارداده یا لغو کرده یا به تأخیر انداخته است

تخفیف مجازات زنان

تخفیف مجازات یکی از نهادهای مهم حقوقی است که در تعیین نوع مجازات و در مرحلـه اعمال آن به کار گرفته می شود. می توان گفت که این نهاد از لحاظ تعیـین و اعمـال در فقـه اسلامی با آنچه در حقوق تخفیف خوانده مـی شـود بـا هم متفـاوت اسـت.

تخفیـف مجـازات حقوقی پس از قطعیت حکم اعمال شده و نوع و میزان آن حتماً در قانون باید مـشخص شـده باشد برخلاف فقه که در مسائل بـسیاري قبـل از قطعیـت حکـم و در مراحـل تعیـین حکـم تخفیفات اعمال می شود و از طرفی در مواردي مانند مجازات تعزیري بـه صـلاحدید قاضـی عمل شده و آنچه او تشخیص می دهد به عنوان تخفیف اعمال می گردد.

زنان و تخفیف مجازات

در حقوق اصلی وجود دارد به عنوان اصل برابری افراد در قبال قانون. حقوق کیفـری بـرای همه تابعان یکسان است و قانون گذار هنگام تعریف جرائم و تعیین مجـازات از معیـار دوگانـه استفاده نمی کند. در متون فقهی نیز آمده است که در اسقاط حد شفاعتی نیـست و هم چنـین در اجرای آن کفالت و تأخیری وجود ندارد با این وجود در برخی موارد استثنائاتی دیده می شود و بعضی از تابعان موردحمایت قانونی قرار می گیرند.

یکی از این موارد، استثنا بر اساس جنسیت و حمایت از جنس زن است. البته این تفاوت در مجازات به جهت تفاوت در ساختار طبیعی خلقت زن و مرد و تفاوت بـین وظـایف و تکـالیف آنها هست.

ازنظر اسلام بدون تردید زن و مرد از جهت ویژگی هاي طبیعی و خـصوصیات روحی و جسمی تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما این تفاوت ها الزاماً بـه معنـی نـاقص بـودن یکی از آن ها نیست، بلکه بدین معناست که خداونـد حکـیم بـراي اسـتواري نظـام خلقـت و تحکیم روابط اجتماعی و نظام خانواده تفاوت هایی را در خلقت زن و مرد قرار داده تا هر یک مسئولیت های متناسب خود را به عهده بگیرند. چرا که نظام خـانواده هـم بـه تـدبیر نیازمنـد است و هم به عواطف.

سید قطب در تبیین آیه 283 بقره آورده است: « زن طبیعت نرم و تأثیرپذیري دارد؛ چرا که وظیفه مهم مادري چنین می طلبـد کـه زن در برابر طفل خود سخت نباشد و به خواسته هاي او کاملاً توجه کند و این نشأت گرفته از فضل الاهی بر طفل و مادر او است.»

در قوانین بین المللی مانند اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و دیگر مقررات بین المللی بر مـساوی بودن حقوق زن و مرد و عدم تبعیض بین آن ها تأکید شده است؛ اما در احکام اسلامی، زن و مرد از نظر حقوقی تفاوت هایی دارند؛ و در بسیاري از حدود و مجازات بـرای آنـان تخفیفـات گسترده ای در نظر گرفته شده است.

در این نوشتار سعی شده است که موارد تخفیف مجازات جنسیتی کـه بـراي زنـان در نظـر گرفته شده است مورد بررسی قرار گرفته و حتی المقدور به علت هـا و جهـات مخففـه کـه در متون فقهی آمده است اشاره شود.

 عوامل مؤثر در تخفیف مجازات مجرمین زن

1. مقایسه شدت زشتی عمل منافی عفت

در مورد جرم مساحقه در مقایسه با جرم لواط_ که از منفورترین اعمال در دین اسلام است_ مجازات اعدام جعل نشده است.

2. توجه به ظاهر زن و حفظ زیبایی های او

داشتن مو در زیبایی ظاهری هر انسانی علی الخصوص زنان بسیار موثر است به همین دلیل شارع مقدس در جرایم قوادی و زنای زن غیر محصن یا زنی که به عقد مردی درآمده ولی هنوز نزدیکی با او صورت نگرفته، مجازات تراشیدن سر را برای زنان لغو کرده است.

3. آسیب پذیر بودن روحیه زنان

دور بودن زن از خانواده و علی الخصوص فرزندان می تواند مهمترین عامل در تخریب روحیه حساس او و در نهایت منتهی شدن به انواع بیماری های روحی و روانی باشد که در مجازات تبعید، این مورد هیچگاه خواست شارع مقدس نبوده است. هرچند برخی از زنان روحیه قوی مشابه مردان را دارا می باشند اما شارع، عموم زنان را در نظر داشته و نیز به دلایل دیگری که در ادامه ذکر می شود این نوع از مجازات را برای زنان در نظر نگرفته است.

4. جلوگیری از گسترش فساد

یکی از اهداف جعل مجازات، متنبه شدن فرد خاطی می باشد تا به خاطر سختی که در حین اجرای مجازات تحمل می کند دیگر به فکر تکرار یا ادامه جرم نیفتد علاوه بر آن یکی دیگر از موارد جلوگیری از گسترش فساد و اشاعه آن در محیطی است که مجرم در آنجا وجود دارد، چه بسا تبعید زنان و مستقل زندگی کردن، آنها را از نظر تامین مخارج معیشتی دچار مشکل کند و در نهایت به این امر منتهی شود که نه تنها مجرم از کار خود متنبه و پشیمان نمی شود بلکه مجبور می شود مجدد اعمال ناپسند خود را تکرار کند و به علت دور بودن او از خانواده و اقوام و آشنایان و نداشتن نظارت خانواده بر او چه بسا اعمال زشت تری را انجام دهد و مجازات نتیجه معکوس در پی داشته باشد به همین علت مجازات تبعید در اکثر جرایم برای زنان صادر نگردیده است.

5. لزوم رعایت مستور ماندن زن از دید بیگانگان

همانطور که از دلایل وجوب رعایت حجاب توسط زنان لزوم رعایت مستور ماندن زن از دید نامحرمان و ناپاکان است پس همین اصل می تواند در تعارض با واجب شدن مجازات تبعید در جرایمی مانند زنا و قیادت برای زنان مشابه با مردان، قرار گیرد زیرا تبعید دقیقاً عین قرار گرفتن زن در همان جایی است که در مورد آن نهی وارد شده است.

6. تعلق مجازات به خود شخص مجرم

مجازات تبعید زن و به تبع آن دوری زن از همسر و فراهم نبودن امکان تمکین باعث می شود مرد ناخواسته به مجازاتی محکوم گردد که لایق آن نبوده است.

7. ضرر کردن شخصی به غیر از خود مجرم

زیرا پیامبر فرمودند:)) ولیس للمرأة أن تسافر إلا مع ذی محرم لها(( به این معنا که زنان نباید بدون همراهی مرد محرم به مسافرت بروند پس تبعید نیز که نوعی سفر و دورشدن از شهر محل زندگی است باید با همراهی مرد محرمی باشد،حال آنکه در مجازات شخص دیگری به غیر از خود مجرم نباید متضرر گردد.

8. غلبه احساسات در زنان

زنان به علت تفاوت های خلقت که مهترین آن در روحیه آنها پدیدار است، بعضاً ثبات کمتری در فکر و اندیشه شان دارند و با تغییر موقعیت و شرایط ممکن است تصمیمات خود را تغییر دهند. می توان یکی از آن موارد را در مورد زن مرتد فطری نام برد که شاید در مورد او نیز صادق باشد و به همین علت مجازات اعدام در ارتداد فطری برای شخصی در نظر گرفته شده است که دارای ثبات نظر باشد که عموما شامل حال مردان می شود همانطور که در مرتد ملی هم مجازات اعدام_چه برای مردان و چه برای زنان - در نظر گرفته نشده است چرا که او کسی است که از پدر و مادر غیر مسلمان زاده شده و پس از بلوغ گرایش به اسلام پیدا کرده و

بعد از مدتی مجدد به کفر خود باز می گردد، پس چنین شخصی در نظر قانونگذار دارای ثبات فکری نبوده است و تصمیمات خود را بعضاً از روی هوا و هوس می گیرد.

9. قدرت جسمانی زن و ضعیف بودن او

زنان در مقایسه با مردان بدن ضعیف تر و قدرت جسمانی کمتری دارند و چه بسا تبعید مجرم زن _به خصوص آنکه برای تبعید محکومین را به مناطق آب و هوایی سخت تر از منطقه زندگی خود می فرستند_ و تأمین هزینه های زندگی در شرایط دشوار، خارج از طاقت او باشد.

10. توجه به شأن زن در اسلام

برهنه کردن زن، شأن و شخصیت او را زیرسوال می برد پس در حین اجرای جلد داشتن پوشش برای او ضروری است پس این امر منجر به تفاوت قائل شدن در نوع پوشش شرایط اجرای جلد می شود به طوریکه حد جلد مرد زانی ایستاده و در حالی که پوششی جز ساتر عورت نداشته باشد، باید اجرا گردد و تازیانه به شدت به تمام بدن وی غیر از سرو صورت و عورت زده می شود در حالیکه تازیانه را به زن زانی در حالتی می زنند که زن نشسته و لباس های او به بدنش بسته باشد.

11. توجه به مصالح و منافع فرزند

از حداقل منافعی که یک طفل باید از آن برخوردار گردد حق حیات و پس از آن تغذیه شیر مادر و پرورش اوست که هردوی این موارد با اجرای مجازات در زمان بارداری زن منافات دارد و همچنین در مجازاتهایی که منجر به مرگ مادر حامله می شود مانندرجم، طفل داخل رحم گناهی نکرده است که مستوجب چنین عقوبتی و در نهایت از دست رفتن جان شود.

تخفیف در مجازات زنان در  جرایم حدی

تخفیف در مجازات زنان در  جرایم حدی

ارتداد

انواع ارتداد

1- مردی که در یک خانواده اسلامی متولد شده، خواه پدر او مسلمان باشد یا خواه مادر یا هر دو، هر گاه پس از بلوغ مرتد شود، حتی اگر توبه کند پس از ثبوت ارتداد او نزد حاکم کشته می شود. چنین فردی را مرتد(فطری) می گویند.

2- مردی که در خانواده مسلمان به شکلی که بیان شد، متولد نشده ولی پس از بلوغ به آئین اسلام بگرود و سپس به انکار آن برخیزد، چنین فردی را مرتد ملی می گویند. مرتد ملی، هر گاه پس از رفع شبهه و اشکال (اگر اشکال و شبهه ای داشته باشد) توبه نکند و به اسلام بر نگردد، کشته می شود.

عدم قتل زن مرتده

از تفاوت های زن و مرد در حد ارتداد می باشد که زن مرتد فطری- یعنی زنی که از نطفه پدر و مادری متولد شود که هر دو یا لااقل یکی از آن دو مسلمان باشند و با همان اسلام به سن بلوغ و رشد می رسد و پس از بلوغ از اسلام برگردد- اعدام نمی شود بلکه در ابتدا از او طلب توبه می کنند و اگر توبه نکرد، او را حبس با اعمال شاقه می کنند تا توبه کند یا به همین حال بمیرد؛ بدین شکل که او را هنگام نمازهای پنجگانه شلاق می زنند تا توبه کند و اگر توبه نکند این حبس را تا زمان مرگ او ادامه می دهند.

گفته شده که در واقع ارتداد در معناي حقیقی خود ابزار انکار دیـن و تبلیـغ علیـه آن از روي عناد و ستیز است نه پایه استدلال و ناشی از شبهه و اشتباه، ازاین رو می توان گفت که فلسفۀ ارتداد عبارت است از : تبلیغ علیـه دیـن و در نتیجـه تهدیـد نظـم و اخـلاق عمـومی جامعـه اسلامی؛ بنابراین می توان گفت زن ها نظر به این که ازلحاظ سازمان دفاعی و فکري نوعـاً بـا مردها متفاوت اند و زودتر تحت تأثیر قرار می گیرند، چنانچه مرتد شـوند اسـلام بـراي آن هـا کیفر آسانتري قرار داده است.

مساحقه

یکی دیگر از تخفیفات شرع و قانون براي بانوان در مسائل هم جنس بازی است . طبق مـاده 234 قانون مجازات اسلامی، حد لواط براي فاعل، در صورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شـلاق اسـت. حـد لـواط بـراي مفعـول درهرصـورت (وجود یا عدم احصان ) اعدام است. این در حالی است که در مـاده 239 همـین قـانون آمـده است که حد مساحقه صد ضربه شلاق است.

ماده 234 قانون مجازات اسلامی-  حد لواط برای فاعل، درصورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شلاق است. حد لواط برای مفعول در هر صورت (وجود یا عدم احصان) اعدام است.

تبصره 1- در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.

تبصره 2- احصان عبارت است از آنکه مرد همسر دائمی و بالغ داشته باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قبل با همان همسر در حال بلوغ وی جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از همان طریق را با وی داشته باشد.

ماده 238 قانون مجازات اسلامی - مساحقه عبارت است از اینکه انسان مؤنث، اندام تناسلی خود را بر اندام تناسلی همجنس خود قرار دهد.

ماده 239 قانون مجازات اسلامی - حد مساحقه، صد ضربه شلاق است.

ماده 240 قانون مجازات اسلامی - در حد مساحقه، فرقی بین فاعل و مفعول و مسلمان و غیرمسلمان و محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف نیست.

در مورد مجازات مساحقه بر خلاف لواط - که مختص مردان است و با توجه به شدت حرمت آن، مجازات سنگین اعدام برای فاعل آن در نظر گرفته شده - صرفاً صد ضربه شلاق مورد نظر شارع بوده است که این نوعی تخفیف برای زنان به شمار می آید و شاید علت تشریع مجازات سنگین برای مردان، شدت زشتی و منفور بودن عمل لواط در اسلام است. البته طبق نظر برخی از فقها در صورتی که زن شوهردار باشد، سنگسار می گردد.

قوادی

عمل جمع کردن و مرتبط ساختن بین دو فاعل فحشاء را گویند.

حد قوادی در ماده 243 ق .م.ا براي مرد هفتاد و پنج ضربه شلاق است و براي بار دوم عـلاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم میشود که مـدت آن را قاضی مشخص می کند و براي زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق اسـت .

ماده 242 قانون مجازات اسلامی -  قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است.

تبصره 1- حد قوادی منوط به تحقق زنا یا لواط است در غیراین صورت عامل، مستوجب تعزیر مقرر در ماده (۲۴۴) این قانون است.

تبصره 2- در قوادی، تکرار عمل شرط تحقق جرم نیست.

ماده 243 قانون مجازات اسلامی - حد قوادی برای مرد هفتاد و پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم می‌شود که مدت آن را قاضی مشخص می‌کند و برای زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق است.

ماده  244 قانون مجازات اسلامی - کسی که دو یا چند نابالغ را برای زنا یا لواط به هم برساند مستوجب حد نیست لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش محکوم می‌شود.

زنا

اسلام تأکید ویژه ای بر حرمت زنا دارد و مهمترین ادله بر آن کتاب و سنت و اجماع فقهای امامیه می باشد، البته اجماع در صورتی حجت تلقی می شود که کاشف از نظر معصوم باشد و بیانی از کتاب و سنت معصومین در دست نباشد.

حال در مورد زنا با توجه به آیات قرآنی و بیان معصومین ، اجماع مذکور از نوع اجماع مدرکی می باشد که حجت نیست ولی از باب موید و تأکید بر دو دلیل قبلی مورد استفاده قرار می گیرد.

حد زنا پنج مورد؛ قتل(با شمشیر)، جلد، رجم، تبعید و تراشیدن موی سر هست که برخی از آنها برای زن زانیه در نظر گرفته نشده و مختص مردان می باشد:

کشتن با شمشیر

این مجازات مختص سه دسته از افراد است: 1.مردی که با محارم نسبی خود مانند مادر و خواهر و یا محارم سببی مثل مادر زن یا زن پدر - طبق قول برخی از فقها- زنا کند، این در حالی است که اگر زنی با شوهر مادر خود این عمل منافی عفت را انجام دهد صرفا به مجازات صد ضربه شلاق محکوم می گردد.

2. کافری که با زن مسلمان زنا کند چه از روی اختیار و چه با اکراه زن باشد

3. زنای به عنف به این معنی که مردی که زنی را مجبور به زنا کند اما اگر زن مرد را مجبور به زنا نماید فقط به صد ضربه شلاق محکوم می گردد. همانطور که ملاحظه می شود این نوع از مجازات حدی تنها اختصاص به مردان دارد.

جلد، تراشیدن سر و تبعید

این سه مورد حد مرد زناکاری است که زنی را عقد کرده باشد ولی هنوز با او نزدیکی نکرده باشد و یا طبق نظر برخی مجازات مرد غیر محصن است که مجازات او آن است که ابتدا او را صد ضربه شلاق می زنند و سپس موی او را تراشیده و برای یک سال از شهر خود بیرونش می کنند. البته زنی که ازدواج کرده باشد ولی با او نزدیکی صورت نگرفته باشد و یا غیرمحصن باشد و مرتکب این جرم شود صرفاً به شلاق محکوم می گردد.

وجهی که برای عدم جعل مجازات تراشیدن سر برای زن می توان در نظر گرفت این است که تراشیدن سر نوعی مجازات حیثیتی است که به آبروی فرد باز می گردد و در این مورد آبروی زن به مراتب بیشتر از آبروی مرد ضربه می خورد زیرا داشتن مو جنبه زیبایی بیشتری برای زن در مقایسه با مرد دارد.

همچنین شاید علت عدم وضع مجازات تبعید برای زنان در این مورد آن است که موجب صیانت از زن و جلوگیری از ارتکاب مجدد عمل توسط او می شود و همچنین دوری زن از آشنایان و خویشان خود باعث می شود تأمین هزینه های زندگی بر او سخت باشد و مجدد به آن اعمال زشت سابق خود روی بیاورد.

تبعید

تبعید در لسان فقها با عناوینی مانند نفی بلد، تغریب و نفی من الارض بیان شده است که همگی به معنای طرد کردن، بیرون کردن و دور کردن از بلد آمده است.

تبعید در برخی از جرایم در قالب مجازات حدی و یا تعزیری بیان شده که به عنوان یکی از مجازات های نه چندان رایج در اسلام و برای معدودی از جرایم پر اهمیت تر در نظر گرفته شده است.

یکی از نکات استثنایی و قابل تأمل در مورد تبعید زن این است که به علت جنس لطیف زن و حفظ کرامت و عزت او و سایر حکمت ها و مصالحی که شارع مقدس آن را پیش بینی کرده است.

این نوع مجازات در برخی از جرایم مانند زنا و قیادت طبق نظر مشهور فقها مانند شهید ثانی و شیخ طوسی برای زنان جعل نشده است و دلیلی که آنها ذکر کرده اند اصل برائت زن از مجازات زائد بر جلد و اجماع است و نیز لزوم رعایت مستور ماندن زن از دید نامحرمان و ناپاکان است. پس همین اصل می تواند در تعارض با واجب شدن مجازات تبعید در جرایمی مانند زنا و قیادت برای زنان مشابه با مردان، قرار گیرد. به علت دور بودن او از خانواده و اقوام و آشنایان و نداشتن نظارت خانواده بر او چه بسا اعمال زشت تری را انجام دهد و مجازات نتیجه معکوس در پی داشته باشد و علاوه بر آن در اثر تبعید زن، مرد در مشقت می افتد که در واقع همسر زوجه خطاکار لایق چنین مجازاتی نمی باشد؛ به همین علت مجازات تبعید در اکثر جرایم برای زنان صادر نگردیده است.

اما در مقابل عده اندکی از فقها مانند ابن ابی عقیل و ابن جنید نیز به مقتضای اطلاق نص تبعید را برای دو جنس زن و مرد ثابت دانسته اند.

تبعید در این دو جرم به معنای دور کردن زانی از شهر خود و الزام او به سکونت در مکانی است که توسط حاکم شرع تعیین گشته است و به معنای حبس او نمی باشد. البته برخی از فقها معتقدند که نفی یعنی حضور نداشتن فرد در محل ارتکاب جرم و این غرض با زندانی کردن مجرم به مدت یکسال و بدون آنکه به شهر دیگری فرستاده شود نیز امکان پذیر است.

اما در مورد محاربه، قول مشهور فقها مانند شیخ طوسی، شهید اول و شهید ثانی طبق اطلاق آیات و روایات آن است که تبعید برای هر دو جنس مرد و زن در نظر گرفته شده است و در مقابل هم نظر شاذی از ابن جنید و عده اندکی از فقها مطرح شده است مبنی بر آنکه جرم تبعید در محاربه تنها اختصاص به مردان دارد و دلیل آنها آیه 33 سوره مائده است که حکم محاربه را بیان کرده و ضمایر آیه اختصاص به مردان دارد و تبعید در محاربه طبق نظر برخی به معنای عدم سکونت ثابت در یک جا و آواره کردن دائمی محارب است.

اما طبق نظر عده ای دیگر از جمله شیخ طوسی به معنای تعقیب محارب توسط حاکم است تا او را بیابند و سایر مجازات های مقرر را در مورد او اجرا کنند و تبعید به معنای مجازات مستقلی در مقابل سایر مجازات های سه گانه - قتل، به دار آویختن و قطع دست راست و پای چپ_نمی باشد. طبق قولی دیگر مراد از تبعید غرق کردن در دریا است که شبیه به صلب و قتل است.

تخفیف در مجازات زنان در نحوه اجرای حد

شرب خمر

خمر در لغت به معنای ستر و پوشاندن است و از آن جهت به شراب این عنوان اطلاق می شود زیرا پوشاننده ی عقل است.

مجازات شارب خمر هشتاد ضربه تازیانه است و فایده اجرای حد در مورد شارب خمر، انزجار او از کرده خویش و عبرت گیری و بازدارندگی دیگران است بنابراین اجرای حد پس از مستی بر او واجب می آید.

البته در میزان حد بین زن و مرد تفاوتی نیست و آنچه این دو را متمایز می سازد، کیفیت اجرای حد است چرا که ضربات باید بر شانه و کتف به صورت پراکنده فرود آید و از مقاتل یعنی جاهای کشنده بدن پرهیز شود که زن در وضعی که نشسته است و لباس بر بدن دارد مورد تازیانه قرار می گیرد ولی مرد ایستاده و با ساتر عورت می باشد.

زنا

جلد

جنسیت بر کیفیت اجرای حد زنا نیز تاثیر گذار می باشد به این شکل که مرد را برهنه و ایستاده و زن را با جامه و نشسته تازیانه می زنند تا تحملش بر او آسان تر گردد و از نظر اسلامی نیز شئونات او رعایت گردد.

سنگسار

سنگسار از مجازات مشترک میان زن و مرد محصن می باشد و تفاوت در نوع اجرای حکم است که مرد را تا کمر و زن را تا سینه در چاله رجم و میان خاک پنهان می کنند و بر او سنگ می زنند تا بمیرد.

تخفیف اجرای حد در زمان حاملگی

جلد

زن حامله را حد نمی زنند تا زمانی که وضع حمل کند و و از نفاس درآید و فرزند خود را شیر دهد، البته اگر شخصی باشد که بعد از زایمان از فرزندش محافظت کند و او را شیر دهد بعد از نفاس او را تازیانه می زنند.

رجم

سنگسار زن حامله تا پس از وضع حمل او به تعویق می افتد و بعد از زایمان نیز تا زمانی که فرزند شیرخوار از مادر مستغنی نگردد امکان اجرای سنگسار نمی باشد. بدیهی است که شارع مقدس مصالح نوزاد را مد نظر قرار داده و با این تأخیر حمایت جانی از نوزاد کرده است.

بررسی مجازات جرایم حدی مانند قوادی، زنا و غیره در نهایت به این نتیجه منتهی شد که جنسیت زنان در جرایم نامبرده بر

میزان، زمان، نوع و کیفیت اجرای مجازات مؤثر است و منجر به تخفیف در آنها گردیده است که دلیل ارائه شده بر آنها آیات قرآن و روایات معصومین و یا موافقت با اصل است و برخی از موارد نیز از مسائل اجماعی است.

منابع

وجوه تخفیف مجازات زنان در فقه و قوانین موضوعه ایران - مصطفی بخرد و دیگران - دوفصلنامه حقوق بشر - شماره 25 - 1397

تاثیر جنسیت زنان بر تخفیف مجازات جرایم حدی در فقه امامیه - نیکو نیک زر - حسین ابویی مهریزی - سومین کنفرانس پژوهش در فقه - حقوق و علوم اسلامی - 1397

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید