موسیقی و سیاست
داستان سیاست و موسیقی، داستانی قدیمی است که شاید به هزاران سال قبل بازمیگردد. پادشاهانی که از موسیقی به عنوان ابزار سرگرمی یا اتحاد مردم استفاده میکردند و طبلهایی که فرماندهان نظامی در جنگ استفاده میکردند؛ هر کدام نمونههایی از کاربردهای موسیقی در سیاست است.
تاریخ بشر، تاریخ زبان، قدرت و سلطه است. هنر و موسیقی در مرکز این عناصر واقع شده است. از انسانهای اولیه و غارنشین گرفته تا سیاست مداران امروزی از ابزار صدا برای ایجاد سلطه و رهبری استفاده کردهاند؛ به طور مثال در جوامع شکارچی، نعرههای هنگام نبرد، نشانی از اعلام قدرت رهبر قبیله محسوب میشد. این اشکال سلطه در طول زمان با اختراع آلات موسیقی پیچیدهتر شد.
سیاست و موسیقی تا به امروز در جهت تهییج جماعت انسانها استفاده شده است. موسیقیهای حماسی که رهبران برای تهییج مردم در زمان جنگ استفاده میکردند؛ موسیقیهای پر انرژی و شادی که در کمپینهای انتخابی استفاده میشود تا بیانگر آیندهای روشن و تغییرات آتی باشد؛ نمونههایی از این کاربرد موسیقی هستند.
پیشینه سیاست و موسیقی
در بسیاری از حکومت های باستانی موسیقی نقش مهمی را ایفا می کرد. این امر به ویژه با توجه به نقش مذهب در سیاست در این حکومت ها و استفاده از موسیقی برای تهییج احساسات مذهبی و به تبع آن احساسات سیاسی آنها از اهمیت زیادی برخوردار بود.
در ایران در سلسله های مختلف پادشاهی از هخامنشیان تا ساسانیان موسیقی و موسیقیدانان از جایگاه والایی برخوردار بودند. به عنوان مثال در دوره هخامنشیان انواع موسیقی (بزمی، رزمی و مذهبی) رایج بوده اما مدارک کتبی در این باره محدود است.
موسیقی در مصر باستان نیز از جایگاه خاصی برخوردار بود. در تمام نقاشی های مقابر فراعنه و معابد مصر باستان رقصندهها همراه با گروه نوازندگان دیده میشوند.
در واقع از زمانی که موسیقی و موسیقیدانان از بطن جامعه و از میان مردم به بارگاه پادشاهان راه یافتند پیوند میان سیاست و موسیقی نیز به اشکال مختلف رشد یافت.
رابطه سیاست و موسیقی در تاریخ، بسته به کاربرد موسیقی برای سیاست، دوستانه یا خصمانه بوده است. گاهی از موسیقی به عنوان ابزاری برای اعتراض استفاده شده، گاهی ابزار تبلیغات بوده و در مواردی هم ابزاری برای مقاومت بوده است.
در دوران جدید نیز هم از موسیقی برای تبلیغ و ترویج ایدئولوژی سیاسی خاصی استفاده می شد و هم با رویکردی انتقادی به مقابله با حکومتها و رویه های سیاسی آنها پرداخته شد.
یکی از بارزترین نمونه های استفاده ابزاری از موسیقی در سیاست در حکومت های توتالیتر قابل مشاهده است. نازیسم و فاشیسم مهمترین نمونه های استفاده از موسیقی و به طور کلی هنر برای ترویج ایدئولوژی سیاسی بودند.
در دوران حکومت نازیسم فعالیت های هنری و موسیقی تنها در تنگناهای ایدئولوژیک آن ممکن گردید. برخی از سیاستهای نازیسم در رابطه با موسیقی در المان عبارت بود از: حذف موسیقی جاز، حذف موسیقی مدرن، حذف منظم یهودیان از صحنه موسیقی، حذف آهنگسازان یهودی از اپراتورهای صحنه ای ارکستری ، حذف موسیقی کارگری.
نمونهی دیگری از رابطهی سیاست و موسیقی، نهاد نظارت بر موسیقی نازیها است. نظارت کامل بر این نهاد توسط حکومت بود و سیاستهای نازیها روند فعالیتهای این نهاد را تعیین میکرد.
در حکومتهای کمونیستی فعالیتهای هنرمندان تحت کنترل بود. از تمام موسیقیدانان اتحاد شوروی این امکان سلب شد که با هنر جهانی آشنا شوند و بسیاری از آثار بزرگ به بهانهی اینکه مُبلّغ فرهنگ امپریالیستی هستند، ممنوع شدند. در دوران انقلاب فرهنگیِ چین، موسیقی غربی ممنوع بود.
همانگونه که بیان شد از پیوند میان موسیقی و سیاست برای مقاومت در برابر رویکردهای سیاسی و اجتماعی نیز استفاده می شد.
هنر و خصوصاً موسیقی به علت ماهیت یکتا و منحصربه¬فرد خود همواره ابزاری قدرتمند در برابر سلطه سیاسی و ایدئولوژیک نظاممند بوده است.
یکی از نمونههای رابطهی سیاست و موسیقی، اپراهای وردی هستند که در دورهی مبارزهی مردم ایتالیا علیه ارتش اشغالگر امپراتوری اتریش با وجود سختگیریها و سانسور بر صحنه میرفتند و نقش مهمی در برانگیختن مردم به مبارزه داشتند.
بسیاری از سبکهای موسیقی مدرن، تحت تأثیر بحرانهای اجتماعی شکل گرفتهاند.
چیزی در مورد جنبش مدنی حقوق سیاه¬پوستان در آمریکا شنیدهاید؟ افراد زیادی، پوسترها و شعارهایی را که در حمایت از حقوق سیاهپوستان نوشته شده است، دیدهاند با وجود این چه کسی سخنرانی معروف «من رؤیایی دارم» مارتین لوترکینگ را فراموش کرده است؟
شکلگیری مدرن موسیقی «رپ» با وجود داشتن ریشههای قدیمی در آفریقا، مدیون جوانان سیاهپوستی است که آن را در محله «برانکس نیویورک» در برابر تبعیض نژادی ایجاد کردند. موسیقی متال که موسیقی اعتراضی سفیدپوستان آمریکا محسوب میشود، همین روند را طی کرده است.
استفاده از موسیقی به عنوان ابزار اعتراض را میتوان در آثار متأخر پاپ، راک، رپ و … مشاهده کرد؛ مثلاً آهنگ Master of Puppets از گروه متالیکا، بیانیهای علیه بیعدالتی، فقر و تبعات اجتماعی و اخلاقی ناشی از آن و به طور خلاصه، بیانیهای علیه سرمایهداری است.
آهنگ معروف مایکل جکسون در ژانر پاپ با عنوان They don’t care about us هم مثالی از موسیقی اعتراضی به بیعدالتی نژادی و اقتصادی است.
آثار «پیت سیگر» موسیقی اعتراضی برجسته در جنبش حقوق مدنی آمریکا بوده است؛ جنبشی که به طور مشخص علیه تبعیض نژادی شکل گرفت. مثالهای فراوان دیگری از ارتباط موسیقی و سیاست وجود دارد که برای اعتراض به کار رفته است.
در مثالی دیگر می توان به آهنگ We don’t need no educationآهنگ معروف گروه «پینک فلوید» اشاره کرد که مقاومتی بود در برابر اعمال نژادپرستانه و آپارتاید حاکم بر رژیم سیاسی آفریقای جنوبی که در برابر سیاهپوستان اعمال میشد.
چه کسی نقش موسیقیدانان راک را در فرو ریختن دیوار برلین نادیده میگیرد؟
از دیگر شکلهای ارتباط سیاست و موسیقی، تبلیغ بوده است. به طور مثال، موسیقی ابزار مهمی در تبلیغات سیاسی و کمپینهای انتخاباتی است. مثلاً تونی بلر در سال 1997 از آهنگ Things Can Only Get Better برای کمپین انتخاباتی خود استفاده کرد. کاندیداها در آمریکا و اروپا به صورت مؤثری از موسیقی برای تبلیغات استفاده میکنند. در بسیاری از موارد، خوانندههای معروف در ایالات متحده از کاندیدای مشخصی حمایت میکنند و برای آنها موسیقی حمایتی میخوانند. بسیاری از خوانندهها به طور سنتی طرفدار حزب دموکرات در آمریکا هستند و گروهی از موسیقیدانان هم از کاندیداهای جمهوریخواه دفاع میکنند. از این مثالها فراوان است.
میبینیم که موسیقی و سیاست، ناگزیر باهم در ارتباط هستند. گاه، موسیقی سیاست را تحت تأثیر خود قرار میدهد و گاه، سیاست، موسیقی را متأثر میکند. گاهی شخصیتهای سیاسی برای حفظ منافع خود، موسیقیِ خاصی را حمایت میکنند و نیز گاهی در جهت همین منافع، موسیقیِ خاصی را منع میکنند. …
نکته مهم در رابطه سیاست و موسیقی این است که موسیقی مانند همه پدیدههای انسانی دارای ریشهای اجتماعی و سیاسی است و به طور معمول نمیتوان آثار موسیقی را فارغ از زمینه اجتماعی و سیاسی آن بررسی کرد. یکی از مکاتب مهم در جامعهشناسی با عنوان «مکتب فرانکفورت»، نقش مهمی را برای موسیقی در جهت روشنسازی افکار عمومی قائل است.
تئودور آدورنو رابطه سیاست و موسیقی را از منظر موسیقی ارزشمند و فاخر و تفاوت آن با موسیقی مبتذل میبیند و اعتقاد دارد که گوش دادن به موسیقی مبتذل و سطح پایین موجب افت شخصیتی و فکری افراد جامعه در طول زمان خواهد شد.
از نظر آدورنو، موسیقی کلاسیک و موسیقیهای اصیل از نظر موسیقایی پیچیدهتر هستند و به صورت ناخودآگاه، اندیشه و فکر انتقادی را در افراد پرورش میدهند.
نیویورک تایمز و ۵ اجرای موسیقایی با رویکرد سیاسی و اجتماعی
در پایان به مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز پرداخته می شود که در آن ۵ قطعه مهم و اجرای موسیقایی را که با هدف و رویکردی سیاسی اجتماعی ساخته شدهاند، ذکر کرده که قطعه «شهر خاموش» کیهان کلهر با اجرای گروه جاده ابریشم برای بمباران شیمیایی حلبچه از آن جمله است.
کودتای جنگ سرد
«ون کلیبورن» جوانی 23 ساله که در اواخر دوران جنگ سرد در رقابت پیانو نوازی چایکوفسکی در مسکو در سال 1958 اقدامی موفق انجام داد. همانطور که استوارت آیزاکوف در کتاب خود با عنوان «آنگاه که دنیا برای شنیدن متوقف میشود» آورده است، این پسر جوان که نوازندهای نامدار و ویرتوز است از ترکیبی موسیقایی برای تلطیف قلب اهالی جماهیر شوروی که با غرب مخالف هستند بهره میبرد و اجرا میکند و بذری برای دوران «پروسترویکا» میپاشد.
مرثیهای پس از جنگ
«مرثیه جنگ» بنجامین بریتن اعلام جرمی قدرتمند علیه نبردی از این آهنگساز بریتانیایی است که پیام صلحطلبی در دوران جنگ دوم جهانی است. بعدها در سال 1962 دو خواننده تنور یکی پیتر پییرز از انگلستان در کنار خواننده باریتون دیتریش فیشر از آلمان در کلیسای جامعی که توسط نازیها به ویرانهای تبدیل شده به صورت همخوانی برنامه اجرا میکنند و هدف برگزار کننده ایجاد صلح و دوستی میان آلمان پس از جنگ و دنیای غرب است.
سقوط دیوار برلین
هنگامیکه لئونارد برنشتین رهبری ارکستر را برای سمفونی نهم بتهوون در برلین درست چند هفته پس از سقوط دیوار برلین در سال 1989 برعهده گرفت،«قصیده شادی» شیلر به «قصیده آزادی» تبدیل شد. گروه کر و نوازندگان این ارکستر از دو بلوک شرق و غرب جاهائیکه به لحاظ سیاسی جغرافیایی با هم دشمن بودند انتخاب شدند و پیام این گروه پایان جنگ سرد و صلح و دوستی در جهان بود.
حریق بزرگ خاورمیانه
با بالا گرفتن تنش میان فلسطین و اسراییل در سال 2006 تمرین ارکستر دیوان شرق و غرب به رهبری دنیل برنبویم و نویسندگی ادوارد سعید فلسطینی با تشکیل این گروه از جوانان فلسطینین و اسراییلی و کشورهای همسایه برای تنشزدایی منطقه این گروه را ایجاد و به اجراهای متعددی پرداختند.
آنسامبل متنوع
ارکستر سمفونیک اغلب برای ترویج دموکراسی و اهداف مشترک برنامه اجرا میکند. لیکن در سطحی بالاتر در امانت و درستکاری و گوشدادن دوجانبه نیازمند موسیقیای است که شامل بداههنوازی باشد، واقعیتی که یویوما نوازنده ویلنسل و سرپرست گروه معروف «جاده ابریشم» در سال 1998 تاسیس کرد. کیهان کلهر نوازنده کمانچه این گروه قطعه «مراقبه فراموش نشدنی» یادبود روستای حلبچه که توسط صدام بمباران شیمیایی شد را ساخته و توسط همین گروه جاده ابریشم اجرا شد که یکی از نقاط عطف سیاسی اجراهای این گروه و با انعکاس جهانی بهشمار میرود.
سیاست و موسیقی ایران
همانند دیگر نقاط دنیا در ایران هم سیاست و موسیقی با هم گره خوردهاند. همانگونه که پیش از این اشاره شد در حکومتهای ایران باستان موسیقی از اهمیت زیادی برخوردار بود و پیوند عمیقی میان موسیقی، مذهب و سیاست بر قرار بود.
تاریخ معاصر ایران، مملو از مثالهای زیادی از نقش موسیقی در تحولات سیاسی بوده است. در دوران مشروطه، موسیقیدانان مشهوری مانند عارف قزوینی و فرخی یزدی به مضامین سیاسی روی آوردند. مشروطه هم بر موسیقی دوران قاجار تأثیر گذاشت و آن را از دربار جدا کرد و شکل مردمی و ملی به آن داد.
تأثیر موسیقی بر سیاست همچنان در دوران پهلوی ادامه یافت. نقش موسیقی در ملیگرایی ایرانی به هیچ وجه قابل انکار نیست. اثر جاودانه غلامحسین بنان با عنوان «ای ایران» و «خوشهچین» نقش مهمی در شکلگیری هویت ایرانیان معاصر داشت. در ادامه و در دوران پهلوی دوم، خوانندگانی مانند فرهاد به تولید آثار سیاسی و اجتماعی و نقادانه پرداختند که نمایانگر اعتراضات موجود در لایههای زیرین جامعه ایران بود.
ارتباط سیاست و موسیقی در دوران انقلاب اسلامی با آثار حماسی و ملی تبلور یافت و در دوران جنگ تحمیلی به شکل آثاری فاخر در حوزه هنر حماسی و آثاری دراماتیک درآمد. این نوع موسیقی با تحولات دوران پس از جنگ و معضلات اجتماعی، شکل انتقادی و اصلاحگرایانه خود را حفظ کرده است. این امر در موسیقی پاپ، راک و رپ ایران نمود بیشتری یافته است.
در هر حال موسیقی هم مانند سایر هنرها، رابطه نزدیکی با سیاست دارد و نمیتوان سیاست را بدون به کارگیری هنر و مضامین اجتماعی و سیاسی پنهان در آن تصور کرد.
دیدگاه