امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275085
۲۱۴۵
۱
۰
نسخه چاپی
Minimal music

موسیقی مینیمال | ویژگی ها و شاخصه های موسیقی مینیمال

موسیقی مینیمال سبک و تکنیکی از موسیقی است. پیدایش این سبک واکنشی به پیچیدگی نظری و عملی موسیقی مدرن بود.

موسیقی مینیمال

موسیقی مینیمال که به موسیقی کمینه گرا نیز معروف است، بطور رسمی از دهه 1960 پا درعرصه موسیقی نهاد.

موسیقی مینیمال

 

مینیمال به معنای کوتاه، موجز و خلاصه است. هنر مینیمالیسم در وهله اول زمانی که شکل می گیرد در موسیقی و هنرهای تجسمی خود را نشان می دهد و سپس وارد ادبیات می شود و راه خود را به صورت داستان های مینیمال پیدا می کند.

موسیقی مینیمال که ممکن است عامه پسند نباشد، تک تک نت ها و خلاصه گویی (هارمونی پیچیده ای ندارد و ساده به ماجرا نگاه می کند) ارزشمند هستند و در واقع این نوع موسیقی به شما اجازه فکر می دهد.

درعین نبود فلسفه ای خاص در موسیقی مینیمال، این سبک مخاطب را به فکر وا می دارد لذا وقتی قطعه ای را گوش می دهید با توجه دقیق به جزئیات آن، مدت زمان آن را احساس نمی کنید و این همان ایجاز موسیقی مینیمال است.

آثارهنرمندان مینیمالیست گاه کاملاً تصادفی پدید می‌آمد و گاه زادهٔ شکل‌های هندسی ساده و مکرر بود. ساده‌ گرایی نمونه ‌ای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است.

مینیمالیسم در شکل‌های مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده می‌شود.

مینیمالیست‌ها بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیب‌ بندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، می‌توان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت.

موسیقی مینیمال سبک و تکنیکی از موسیقی است. پیدایش این سبک واکنشی به پیچیدگی نظری و عملی موسیقی مدرن بود. این سبک موسیقی در سال 1960 با چهار آهنگساز بزرگ و سرشناس آمریکایی شکل گرفت. این چهار آهنگساز که هنوز نیز زنده هستند، «لا مونته یانگ»، «تری ریلی»، «استیو رایش» و «فیلیپ گلس» بودند. در ابتدا به شکل گونه ای از موسیقی تجربی شناخته شد و به آن مدرسه هایپنوتیک نیویورک (New York Hypnotic School) گفته می شد. طبق تحقیقات ریشه های اصلی موسیقی مینیمال را هنرمندان وقت از انقلاب اکتبر روسیه گرفته اند.

سال‌های میانی دههٔ ۱۹۶۰ نظاره‌گر توسعهٔ نهضتی هنری بود که مینیمالیسم نام گرفت. این نهضت تا اندازه‌ای به منزلهٔ واکنش در برابر پیچیدگی سریالیسم و بی‌نظمی موسیقی شانسی بود. ویژگی موسیقی مینیمالیستی ضرب یکنواخت، تونالیتهٔ واضح و تکرار بی‌وقفهٔ الگوهای کوتاه ملودیک است. گرایش دینامیک، بافت و هارمونی در این موسیقی آن است که تا مدتی کم‌وبیش طولانی ثابت مانده و از این راه تأثیری خلسه‌گونه یا هیپنوتیسم‌کننده بیافریند. آهنگسازان پیشرو مینیمالیست مانند تری‌رایلی (Terry Riley)، (متولد ۱۹۳۵)، استیورایک (Steve Reich)، (متولد ۱۹۳۶)، فیلیپ گلس (Philip Glass)، (متولد ۱۹۳۷) و جان ادمز (John Adams)، (متولد ۱۹۴۷) به‌گونه‌ای ژرف از تفکر غیرغربی تأثیر پذیرفته‌اند؛ بسیاری از این آهنگسازان به مطالعهٔ موسیقی آفریقا، هند و بالی پرداخته‌اند. موسیقی مینیمالیستی از همان اقلیمی سربرآورد که هنر مینیمالیستی از آن سرچشمه گرفت؛ هنری که شاخص آن فرم‌های ساده، شفافیت و پوشیده‌گوئی است. در واقع، موسیقیدانان مینیمالیست دههٔ ۱۹۶۰ بیشتر توسط نقاشان و پیکره‌سازان درک شدند تا از سوی هم‌قطاران آهنگسازشان. فیلیپ گلس می‌گوید: 'بیشتر جذب هنرمندان تجسمی می‌شوم، زیرا آنها از موسیقیدانان پذیراتر هستند، و دوست دارم آثارشان را ببینم'.

شاخصه‌های موسیقی مینیمال

• تکرارهای موتیفی و ریتمیک

• استفاده از تغییرات جزئی در یک یا دو عنصر ساختاری (مثل موتیف، یا ریتم)

• ایجاز که، جز در مورد قطعات لا مونتی یانگ و تِری رایلی، خصیصه‌ای عمومی در موسیقی مینیمال شمرده می‌شود

• اولویت کانسپت یا همان ایده‌ی موسیقی بر زیبایی‌شناسی سنتی

• دینامیکِ تخت و استفاده از نقش سکوت به مثابه یک عنصر ساختاری

• استفاده از هارمونی دیاتنیک، بدون تنالیته‌ی فونکسیونل

البته گروهی نیز هنر مینیمال را عموماً و موسیقی مینیمال را خصوصاً دال بر عقب‌ماندگی و نافرهیختگی درک عمومی هنر در میان جماعت آمریکایی دانسته‌اند؛ گروهی دیگر از منتقدان نیز آن را نشانه‌ی زوال ارزش‌های هنری در ذیل لیبرالیسم فرهنگی قلمداد کرده‌اند. برخی دیگر، تکرارهای مینیمالیستی را ابزار خطرناکی در دستان نظام سرمایه‌گذاری متأخر دانسته و انتقاد کرده‌اند که این ابزار مخدر ذهن و توان انتقادی مخاطب را موقتاً به فلج دچار می‌سازد. از نظر این دسته از منتقدین، نوعی خودشیفتگی پنهان در ذهن این نسل از آهنگسازان آمریکایی وجود داشته که وجهی از فتیشیسم کالاییِ سرمایه‌داری مدرن بوده و نفس خودمختار خلاق را در خود محبوس ساخته است. برخی از منتقدین، هنر مینیمال را هنری فاقد شور و شوق، فاقد جنسیت، و در واقع “موسیقیِ متنِ دوران استیلای ماشین بر زندگی انسان” خوانده‌اند.

در مجموع، هنر مینیمال به عنوان یکی از واپسین نمایندگان جریان‌های سنت‌مداری در هنر آوان‌ـ‌گارد، امروزه کمتر از دهه‌ی 1980 و 1990 جلب توجه شنونده را می‌کند اما حتا بسیاری از ژانرهای موسیقی پاپ مثل تکنو، هاؤس و دیسکو تحت تأثیر جریان مینیمال، عناصر مشهودی از آن را به درون جذب کرده‌اند.

  • منبع
  • میثم رودکی
  • آموزشگاه موسیقی الهام
  • مرجعیت علمی در معماری ایران و جهان
  • ویستا
  • ویکی پدیا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید