جنگ ویتنام به دلیل خشونتهای بسیار، تلفات بالا، اعتراضات جهانی و تقابلات سیاسی و اجتماعی در داخل آمریکا، یکی از جنگهای بحثبرانگیری در تاریخ معاصر است.
جنگ در ویتنام چگونه آغاز شد؟
ویتنام پیش از جنگ جهانی دوم مستعمرهی فرانسه بود. ژاپن در طول جنگ جهانی دوم کنترل ویتنام را به دست گرفت. با پایان جنگ خلاء قدرت در منطقه به وجود آمد. هوشی مین کمونیست انقلابی ویتنامی خواستار آزادی و استقلال این کشور بود، با اینحال متفقین بر سر این موضوع توافق داشتند که ویتنام به فرانسه تعلق دارد.
هوشی مین و مبارزانش درنهایت مبارزه با فرانسه را آغاز کردند. او سعی کرد از ایالات متحده کمک بگیرد اما آمریکا نمیخواست هوشی مین به موفقیت برسد. آنها نگران گسترش کمونیسم در سراسر آسیای جنوب شرقی بودند. وقتی هو و یارانش در برابر فرانسه موفقیتهایی کسب کردند، آمریکا بیشتر نگران شد و ارسال کمک به فرانسویها را آغاز کرد.
ورود آمریکا به جنگ در ویتنام
در سال ۱۹۵۴، فرانسه از ویتنامیها شکستهای سختی خورد و تصمیم گرفت از این کشور خارج شود، بدین ترتیب یک قرن حکومت استعماری فرانسویان در منطقه به پایان رسید. طی معاهدهای در ژنو، ویتنام به یک کشور کمونیستی شمالی و یک بخش جنوبی تقسیم شد.
قرار شد در یک انتخابات در سال ۱۹۵۶ این کشور دوباره متحد شود اما ایالات متحده نمیخواست که این کشور تبدیل به یک کشور کمونیستی شود. نگو دین دیم؛ ژنرال ضدکمونیست ویتنامی با حمایت آمریکا از عمل کردن به معاهده سرباز زد. این سیاستمدار امپراتور ویتنام را کنار گذاشت و خود را رئیس جمهور این کشور نامید. او با کمک و حمایت ایالات متحده در ویتنام جنوبی دست به یک سلسله اقدامات بسیار شدید علیه کمونیستهایی زد که در ویتنام جنوبی باقی مانده بودند. چیزی حدود صدهزار نفر دستگیر و تعداد زیادی از کمونیستها به شکلی بیرحمانه شکنجه و اعدام شدند.
از سال ۱۹۵۷، سایر مخالفان رژیم سرکوبگر دیم، با حملات به مقامات دولتی و سایر اهداف، شروع به مبارزه کردند. از سال ۱۹۵۹ رسماً میان دو نیرو جنگ در گرفت. هوشی مین به منظور وحدت ویتنام یک حکومت واحد را اعلام کرد.
در سال ۱۹۶۱، تیمی توسط جان اف. کندی رئیس جمهور وقت آمریکا به منظور گزارش دربارهی شرایط ویتنام جنوبی به این کشور فرستاده شد. این تیم دولت آمریکا را به کمکهای نظامی، اقتصادی و فنی بیشتر به رئیس جمهور سرکوبگر ویتنام تشویق کرد. نظر تیم بررسی چیزی بود که به نظریهی دومینو معروف شد.
نظریهی دومینو بر این اساس بود که اگر در یک کشور آسیای جنوب شرقی کمونیسم به پیروزی برسد، بسیاری از کشورهای دیگر از آن پیروی خواهند کرد. بدین ترتیب بود که کندی کمک ایالات متحده را به دولت ویتنام جنوبی افزایش داد. باید اضافه کرد که مداخله آمریکا به همین جا ختم نشد و به صورت مستقیم نیز وارد جنگ شد.
نقش آمریکا در جنگ ویتنام
در جنگ ویتنام، آمریکا نقش بسیار مهمی را بر عهده داشت. این نقش شامل موارد زیر بود:
حمایت نظامی
آمریکا نیروهای نظامی خود را به ویتنام جنوبی اعزام کرد. آمریکاییها به عنوان مشاوران نظامی و سپس به عنوان نیروهای نظامی فعال در جنگ مشارکت کردند. آنها در زمینه آموزش، تجهیز و نظارت بر نیروهای ویتنامی در مقابله با نیروهای شمال ویتنام و جنبش مبارزه با استعمار مشارکت داشتند.
حمایت مالی
آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین برخورداران از اقتصاد قوی در دوران جنگ، کمکهای مالی بسیاری را به ویتنام جنوبی ارائه کرد. این کمکها شامل بودجه نظامی، تجهیزات نظامی، توسعه زیرساختها و کمکهای اقتصادی بود.
بمباران هوایی
آمریکا به طور گسترده از بمباران هوایی در ویتنام استفاده کرد. هدف اصلی از این بمبارانها، تضعیف ظرفیتهای نظامی و تدافعی شمال ویتنام بود. بمبارانها در بسیاری از مناطق ویتنام عملیاتی شدید و خسارات جدی به زیرساختها، جمعیت مدنی و محیط زیست وارد کرد.
تأمین منابع و مهارتهای نظامی
آمریکا به ویتنام جنوبی امکانات نظامی، تجهیزات نظامی و مهارتهای نظامی ارائه کرد. این شامل تجهیزات نظامی پیادهنظام، تانکها، هلیکوپترها و فناوریهای جنگ الکترونیکی بود.
تأمین حمایت سیاسی
آمریکا در سطح بینالمللی نیز برای حمایت از جنوب ویتنام فعالیت کرد. آنها تلاش کردند تا اعتراضات و نقض حقوق بشر در جریان جنگ را متوقف کنند و جامعه بینالمللی را متقاعد کنند که در جنگ ویتنام جنوبی حضور نظامی داشته باشد.
به طور کلی، آمریکا تلاش کرد تا جنوب ویتنام را در مقابل تأثیر و نفوذ کمونیستی شمال ویتنام و جنبش مبارزه با استعمار محافظت کند و قدرت کمونیستی را درمناطق آسیا و جهان کاهش دهد. هرچند که آمریکا تلاش کرد تا جنگ را به نفع خود پایان دهد، اما در نهایت در سال ۱۹۷۳ از جنگ ویتنام خارج شد و با امضای
ماجرای خلیج تونکین و ورود سربازان آمریکایی به ویتنام
در نوامبر ۱۹۶۳، دیم در کودتایی که توسط برخی از ژنرالهای خودش صورت گرفته بود، کشته و در نتیجه حکومتش سرنگون شد. سه هفته بعد جان اف. کندی، رئیس جمهور آمریکا هم ترور شد. بیثباتی سیاسی که پس از این ماجرا در ویتنام جنوبی رخ داد، لیندون بی. جانسون جانشین کندی و وزیر دفاع او رابرت مک نامارا را برای تقویت حمایت نظامی و اقتصادی ایالات متحده در ویتنام متقاعد کرد.
در ماه اوت سال ۱۹۶۴ و پس از اینکه دو ناوشکن آمریکایی در خلیج تونکین توسط قایقهای مبارزان ویتنام شمالی نابود شدند، جانسون برای مقابله با اهداف نظامی در ویتنام شمالی دستور بمباران هوایی را داد. به زودی کنگره قطعنامهی خلیج تونکین را تصویب کرد که به جانسون امکانات گستردهی جنگی اعطا میکرد. این گونه شد که هواپیماهای ایالات متحده، بمباران هوایی ویتنام را در سطحی گسترده انجام دادند. این مجموعه عملیات علیه ویتنام شمالی عملیات تندر غلتان نام گرفت.
در مارس ۱۹۶۵ جانسون با پشتیبانی قاطع مردم آمریکا، دستور داد تا نیروهای رزمی ایالات متحده به جنگ در ویتنام فرستاده شوند. در ماه ژوئن، ۸۲۰۰۰ نیروی نظامی در ویتنام مستقر شدند و رهبران ارتش تا پایان سال ۱۹۶۵ خواستار افزایش ۱۷۵۰۰۰ نیروی ارتشی در ویتنام شدند.
علیرغم نگرانی برخی از مشاوران در مورد افزایش نیروهای نظامی آمریکایی و برانگیخته شدن هرچه بیشتر جنبشهای ضدجنگ درون آمریکا، جانسون اعزام فوری ۱۰۰ هزار سرباز در پایان ژوئیه ۱۹۶۵ و ۱۰۰ هزار نیروی دیگر در ۱۹۶۶ را در دستور کار قرار داد. علاوه بر ایالات متحده، کره جنوبی، تایلند، استرالیا و نیوزیلند نیز نیروهای خود را برای مبارزه با ویتنام جنوبی روانه کردند.
آغاز اعتراضات و تظاهرات ضد جنگ در آمریکا
تا نوامبر سال ۱۹۶۷ تعداد نیروهای آمریکایی در ویتنام نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر رسیده بود و کشتهشدگان این کشور بالای ۱۵ هزار نفر بود. ۱۰۹۰۰۰ آمریکایی نیز زخمی شده بودند. همانطور که جنگ به درازا کشید، بعضی از سربازان به دلایل دولت برای حضور خود در ویتنام و نیز ادعاهای مکرر واشنگتن مبنی بر پیروز شدنِ جنگ، بیاعتماد شدند.
با افزایش سالهای جنگ، تلفات جسمی و روحی در میان سربازان آمریکایی؛ از جمله مصرف مواد مخدر، اختلال استرس پس از سانحه و نیز شورش و حملات سربازان علیه افسران مدام افزایش یافت. بین ژوئیه ۱۹۶۶ و دسامبر ۱۹۷۳، بیش از ۵۰۳۰۰۰ پرسنل نظامی آمریکا ارتش را ترک کردند. یک جنبش ضد جنگ در میان نیروهای آمریکایی، هم در آمریکا و هم در ویتنام شکل گرفت.
آمریکاییها در خانههاشان نیز از تصاویر وحشتناک جنگ در امان نبودند. در اکتبر سال ۱۹۶۷، حدود ۳۵۰۰۰ تظاهرکننده، اعتراض گستردهای را علیه حضور نظامی آمریکا در ویتنام در بیرون ساختمان پنتاگون انجام دادند. مخالفان جنگ اظهار داشتند که قربانیان اصلی جنگ نه متحدان دشمن آمریکا که مردم غیرنظامی ویتنام بودهاند و آمریکا در ویتنام از یک دولت دیکتاتوری فاسد و سرکوبگر دفاع میکند.
ویتنامیزه کردن جنگ
با شکستهای پیدرپی آمریکا در جنگ ویتنام و به ریاستجمهوری رسیدن نیکسون، وی برای خلاصی از جنبش ضد جنگ روشهای تازهای در پیش گرفت. او از عبارت اکثریت خاموش برای توصیف آمریکاییهایی استفاده میکرد که معتقد بود پشتیبان جنگ هستند اما در این باره سکوت میکنند. در تلاش برای محدود کردن تلفات آمریكاییها در جنگ، وی برنامهای را به عنوان ویتنامیزه کردن جنگ اعلام كرد؛ خروج نیروهای ایالات متحده، افزایش بمباران هوایی و توپخانهای، آموزش و تامین سلاحهای ویتنام جنوبی به منظور كنترل جنگ زمینی.
علاوه بر این سیاستها، نیکسون مذاکرات صلح عمومی را در پاریس دنبال کرد. هنری کیسینجِر؛ وزیر امور خارجه، از اوایل بهار ۱۹۶۸ اعلام کرد که مذاکرات محرمانه در سطح بالایی انجام شده است اما ویتنام شمالی همچنان بر خارج شدن بدون قید و شرط ایالات متحده و همچنین سرنگونی ژنرال نگوین وان تیو که تحت حمایت ایالات متحده بود، تاکید داشت و در نتیجه مذاکرات متوقف شد.
قتل عام مای لی
طی چند سال بعدی جنگ در ویتنام کشتار بیشتری به بار آورد. از جمله حمله وحشتناکی که سربازان آمریکایی در ماه مارس ۱۹۶۸ در یکی از روستاهای ویتنام شمالی به نام مای لی انجام دادند. در طی این حمله بیش از ۴۰۰ غیرنظامی غیرمسلح در این روستا قتل عام شدند.
پس از کشتار مای لی تظاهرات ضد جنگ شدت گرفت. در سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ صدها راهپیمایی اعتراضآمیز و تجمع در سراسر آمریکا شکل گرفت. در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۹، بزرگترین تظاهرات ضد جنگ در تاریخ آمریکا در واشنگتن دی سی رخ داد، بیش از ۲۵۰۰۰۰ آمریکایی بهصورت مسالمتآمیز تجمع کردند و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام شدند.
جنبش ضد جنگ که به ویژه در دانشگاهها قدرت یافته بود، آمریکاییها را به دو دسته تقسیم کرد؛ برای برخی از جوانان، جنگ نماد یک نوع از اقتدار خارج از کنترل بود که خشم و انزجارشان را بر میانگیخت، برای دیگر آمریکاییها مخالفت با دولت، غیرقابل پذیرش و به معنای خیانت بود.
وقتی برخی نیروهای آمریکایی از ادامه جنگ انصراف دادند، آنها که باقی مانده بودند، بهطور فزایندهای عصبی و ناامید شدند. این وضعیت به مشکلات روحی آنها افزود و هدایتشان را سختتر کرد. دهها هزار سرباز برای انصراف از جنگ مجازاتهای شدید دریافت کردند. بسیاری از سربازان برای فرار از خدمت سربازی به کانادا رفتند. نیکسون برای حل مشکلاتی از این دست در سال ۱۹۷۲ برنامهای پیشنهاد کرد که ارتشی کاملا داوطلبانه را تاسیس میکرد.
جنگ ویتنام چگونه پایان گرفت؟
در ژانویه ۱۹۷۳ بین ایالات متحده و ویتنام شمالی یک توافق نامه نهایی صلح منعقد شد که متوقف کردن خصومت بین دو کشور را الزامی میکرد. جنگ بین ویتنام شمالی و جنوبی اما همچنان ادامه داشت تا زمانی که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ با پیروزی نیروهای ویتنام شمالی جنگ پایان یافت. بیش از دو دهه درگیریهای خشونتآمیز تلفات ویرانگری بر مردم ویتنام وارد کرد.
پس از سالها جنگ، حدود ۲ میلیون نفر در ویتنام کشته، ۳ میلیون نفر زخمی و ۱۲ میلیون دیگر آواره شدند. جنگ زیرساخت و اقتصاد کشور را تخریب کرد. در سال ۱۹۷۶ سرانجام ویتنام با نام جمهوری سوسیالیستی ویتنام متحد شد، هرچند در ۱۵ سال آینده خشونتهای گاهبهگاه ادامه داشت. از سال ۱۹۸۶ ویتنام به بازار آزاد پیوست و اقتصاد آن با افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و ورود سرمایههای خارجی بهبود یافت. روابط تجاری و دیپلماتیک بین ویتنام و ایالات متحده آمریکا در دههی ۱۹۹۰ از سر گرفته شد.
در آمریکا، تأثیر جنگ ویتنام بسیار طولانیتر بود. پس از اینکه نیروهای آمریکایی در سال ۱۹۷۳ به خانه بازگشتند، این کشور بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار در جنگ در ویتنام بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳ صرف کرده بود. هزینههایی عظیم که در کنار بحران جهانی نفت در سال ۱۹۷۳ به یک تورم شدید منجر شد.
به لحاظ روانشناختی، اثرات جنگ در آمریکا بسیار عمیقتر بود. این جنگ اسطورهی شکست ناپذیری آمریكا را به سختی فرو ریخت. بسیاری از سربازان بازگشته از جنگ شاهد برخوردهای بسیار بدی از طرف مردم بودند. مخالفان جنگ آنان را به چشم قاتلان مردم بیگناه میدیدند و موافقان به آنان به چشم شکستخوردگان جنگ مینگریستند. این امر فشار روانی زیادی بر سربازان وارد میکرد. سربازانی که گاه از آسیبهای جسمانی و استشمام گازهای سمی که توسط ارتش آمریکا در ویتنام استفاده شده بود، عوارض ناخوشایندی را متحمل میشدند.
در سال ۱۹۸۲ از یادبود جانباختگان جنگ ویتنام در واشنگتن پردهبرداری شد. نام ۵۷۹۳۹ مرد و زن آمریکایی که در جنگ کشته یا مفقود شده بودند در این یادبود ثبت شد. بعدها تعداد دیگری نام به این یادبود افزوده شد که تعداد آنها را به ۵۸۲۰۰ نفر رساند.
دیدگاه