امروز: جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 272150
۱۲۹۴
۱
۰
نسخه چاپی
فرزندخواندگی

واکاوی آثار و چالش های تربیتی فقهی فرزندخواندگی در قرآن و حدیث (قسمت 1)

«فرزندخواندگی» حکمی امضایی است كه طی آن، زوجین، سرپرستی شخصی را كه فرزند طبیعی آنان نیست، به عهده می گیرند

واکاوی آثار و چالش های تربیتی فقهی فرزندخواندگی در قرآن و حدیث (قسمت 1)
 

پایگاه خبری حقوق نیوز

مفهوم فرزندخواندگی

«فرزندخواندگی» حکمی امضایی است كه طی آن، زوجین، سرپرستی شخصی را كه فرزند طبیعی آنان نیست، به عهده می گیرند.

فرزندخواندگی، نوعی قرابت صرفاً حقوقی و نه طبیعی است که در ذیل آن، قانون، یك رابطه ی مصنوعی پدر ـ فرزندی و مادر ـ فرزندی میان دو نفر ایجاد می كند. این رابطه، با وجود آثار مثبت تربیتی، اگر به درستی و در چارچوب شرع صورت نگیرد، چالش هایی فقهی مانند حرمت ناشی از عدم قرابت نسبی و سببی و عدم برقراری

نفقه و رابطه ی ارث بری میان فرزندخوانده و فرزندپذیر را به همراه خواهد داشت که گذشته از نقض غرض شارع از تجویز آن، خود، ممکن است مولد آثار تربیتی سوئی همچون اباحی گری، گرایش به فحشا و منکرات، ایجاد اختلاف میان ورثه و فرزندخوانده و درنتیجه، اختلال در امنیت روانی آنان شود.

«فرزندخوانده» یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه است. فرزندخواندگی قدمتی طولانی دارد و به درستی، تخمین دقیق انجام این رفتار امکانپذیر نیست.

در ایران باستان، به ویژه در زمان ساسانیان، فرزندخواندگی پذیرفته شده و مرسوم بوده است. با توجه به نقشی كه دین زرتشت در آن ایام داشته است و اعتقاداتی كه زرتشتیان درباره ی فرزندخواندگی دارند و فرزندخوانده را در حكم فرزند حقیقی دانسته و آثار رابطه ی پدر و فرزندی را بر آن حاكم می دانند، نهاد فرزندخواندگی،

جایگاه ویژه ای داشته است.

زرتشتیان معتقد بودند كه فرزند، عنوان پل صراط را دارد و كسی كه فرزند نداشته باشد، قادر نیست در روز رستاخیز از پل صراط بگذرد؛ لذا كسانی كه صاحب فرزند نبودند، برای رفع این نقیصه و طلب آمرزش و عبور از پل مزبور، فرزند بدلی برای خود انتخاب می كردند.

در هر دوره ای از تاریخ می توان عمل پذیرش کودکی از خانواده ی دیگر را به فرزندی محتمل دانست. شهید مطهری می گوید: «اعراب جاهلیت، گاهى كسی را پسرخوانده قرار می دادند و در نتیجه، آن پسر خوانده مانند یك پسر حقیقى، وارث میت شمرده می شد.

رسم پسر خواندگی در میان ملت هاى دیگر و از آن جمله ایران و روم قدیم موجود بوده است. طبق این رسم، یك پسرخوانده به دلیل اینكه پسر است از مزایایى برخوردار بود كه دختران نسلی برخوردار نبودند؛ ازجمله مزایاى پسر خوانده، ارث بردن بود، همچنان (که) ممنوعیت ازدواج شخص با زن پسر خوانده یکی دیگر از این مزایا و آثار

شمرده می شد».

در عرص حاضر، انگیزه های جدیدی، سبب رویآوری به این موضوع شده که از جمله ی مهم ترین آنها، ناباروری زنان و یا مردان و نداشتن فرزند است؛ ضمن آنکه گاهی نیز عواطف انسانی و اهمیت تربیت کودکان بی سرپرست، موجب توجه به این مقوله می شود.

فرزندخواندگی در زبان عربی، معادل با واژه ی «تبنّی» در معنای عام آن و از ریشه بنو است؛ هرچند این واژه در کاربرد خاص خود، به معنای پسرخواندگی است؛ از این رو، جوهری می گوید: «وقتی می گویی تبنیت فلانا که او را به پسر بودن برگزینی».

ابن عباد نیز می نویسد: «تَبَنیتُهُ» یعنی او را پسر خود خواندم.

به نظر می رسد به علت روحیه ی خاص اعراب که فرزند پسر را دوست داشتند، این واژه، صرفاً درباره ی پسرخواندگی به کار می رفته است؛ هرچند امکان کاربرد آن در دخترخوانده هم می رود؛ زیرا ریشه ی آن، هم در فرزند مذکر (ابن) و هم مونث (ابنه) کاربرد دارد. در این صورت روشن است تبنیتها به معنای «او را دختر خود

خواندم» خواهد بود؛ از این جهتف برخی محققان واژه ی مذکور را به معنای عام فرزندخواندگی گرفته اند.

همین اتفاق، درباره ی واژه ی «دعی» نیز رخ داده که در اصل، به معنای پسرخوانده آمده است؛ هرچند «دعی» به معنای پسری است که شخصی او را فرزند خود می خواند، در حالی که نسبتش به فرد دیگری می رسد و در قرآن نیز به همین معنا به کار رفته است: «...مَا جَعَلَ أدعِیاءَکُم أبنَاءکُم...(احزاب، 4)؛ پسرخواندگانتان را

پسران (واقعی) شما قرار نداده است»؛ اما چنان که برخی لغت نویسان نیز نوشته اند، کاربرد آن به معنای فرزندخواندگی هم روا خواهد بود.

فرزندخواندگی عملی حقوقی است که موجب پیدایش رابطه ی فرزندی صوری میان دو شخص می شود. یکی را فرزندخواه و دیگری را فرزندخوانده و رابطه ی مزبور را فرزندخواندگی خوانند.

بر اساس قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب 1353 ،فرزندخواندگی آن است كه زوجین، شخصی را به فرزندی بپذیرند كه فرزند طبیعی آنان نیست. فرزندخواندگی درصورتی که به رسمیت شناخته شده باشد، نوعی قرابت ایجاد می كند، قرابتی كه صرفاً حقوقی است نه طبیعی؛ به عبارت دیگر، با قبول فرزندخواندگی،

قانون یك رابطه ی مصنوعی پدر ـ فرزندی یا مادر ـ فرزندی و یا هر دو، میان دو نفر ایجاد می كند.

فرزندخواندگی در قرآن و حدیث

نهاد فرزندخواندگی که پیش از اسلام وجود داشته است، حکمی تاسیسی نیست، بلکه حکمی امضایی است.

در زمان جاهلیت، اعراب پسرخوانده را دَعِی می نامیدند و او را پسر حقیقی خود می دانستند و در تمام احکام بُنُوت، مانند نکاح و ارث و سایر امور، همچون پسر واقعی خود می شمردند و لذا زنی را که

برای پسرخوانده ی خود می گرفتند، عروس واقعی خود می شمردند، او را محرم خود می دانستند و پس از آنکه پسرخوانده، او را طلاق می داد، به نکاح خویش در نمی آوردند؛ زیرا می گفتند: زنِ فرزند

ما و عروس ما است و حرمتِ مؤَبَد دارد.

اما قرآن کریم، این سنت جاهلی را برداشت و برای پسرخوانده، هیچ حکم خاصی را از قبیل ارث بری، مَحرمیت، نفقه و حرمت نکاح قائل نشد:« ما جعل أدعیاکم أبناءکم ذالکم قولکم بأفواهکم و الله یقول

الحق و هو یهدی السبیل(احزاب، 4)؛ پسرخواندگانتان را پسران واقعی شما قرار نداده است. این گفتار شما، به زبان شما است؛ ولی خدا حقیقت را می گوید و اوست که به راه راست هدایت می کند.»

برای مبارزه با این سنت جاهلی، پیامبر اکرم(ص) بر اساس دستور خداوند متعال، در این باره اقدامی عملی انجام داد و زنِ پسرخوانده ی خود را به همسری گرفت: «و إذ تقول للذی أنعم الله علیه و

انعمت علیه أمسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله احق أن تخشئه فلما قضی زید منها وطرا زوجنکها لکی لا یکون علی المومنین حرج فی أزواج أدعیائهم 

إذا قضوا منهن وطرا و کان أمر الله مفعولا؛ (به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزندخوانده ات«زید») می گفتی«همسرت را نگاه دار و از

خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار می کردی) و در دل، چیزی را پنهان می داشتی که خداوند آن را آشکار می کند و از مردم می ترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!

هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مومنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد و

فرمان خدا انجام شدنی است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).»

مشروعیت و حتی فضیلت عهده داری سرپرستی ایتام را به خوبی، از روایات متعددی استفاده می شود.

پیامبر می فرماید:« من عال یتیما حتی یستغنی أوجب الله له الجنه؛ کسی که سرپرستی یتیمی را به عهده بگیرد (از داشتن سرپرست) بی نیاز شود، خداوند بهشت را بر او واجب می کند.» از امام

صادق نیز شبیه به این حدیث نقل شده است.

واکاوی آثار و چالش های تربیتی فقهی فرزندخواندگی در قرآن و حدیث (قسمت 1)
 

آثار تربیتی فرزندخواندگی در قرآن و حدیث

اگر تربیت به معنای پرورش برای رشد و کمال و رساندن تدریجی شخص به کمال خود باشد، به رسمیت شناختن نهاد فرزندخواندگی از سوی قرآن و سنت، بدان گونه که هم مشروعیت داشته باشد و

هم موضوعی متفاوت از فرزندی محسوب شود، با تحقق این نوع رشد و تکامل، آثار و نتایج مثبتی دارد که برخی از آنها در ذیل می آید:

جلوگیری از تضییع نسب و اختلاط آنها

یکی ندانستنِ دو نهاد فرزندخواندگی و فرزندی، سبب خواهد شد که از ضایع شدن انساب و اختلاط آنها که قطعاً انحراف و مفاسد اخلاقی و اجتماعی متعددی را به دنبال خواهد داشت و نیز از دوگانگی

در امر تربیت جلوگیری شود؛ لذا خداوند در آیه ی ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِن قَلبَین فی جوفه و ما جعل ازواجکم الائی تظاهرون منهن امهاتکم و ما جعل أدعیاءکم ابناءکم ذالکم قولکم بافواهکم و الله یقول الحق و

هو یهدی السبیل» (احزاب، 4) خداوند برای هیچ کس، دو دل در درونش نیافریده است و هرگز همسرانتان را که مورد ظهار قرار می دهید، مادران شما قرار نداده و نیز فرزندخوانده های شما را فرزند

حقیقی شما قرار نداده است. این سخن شماست که به دهان خود می گویید(سخنی باطل و بی پایه)؛ اما خداوند حق را می گوید و او به راه راست هدایت می کند»، ضمن آنکه با صراحت

فرزندخواندگی را از اسباب فرزندی و تحقق نسب برنشمرده، با عبارت و «هو یهدی السبیل» این تفکیک را موجب هدایت به راه راست و جلوگیری از انحرافی دانسته است که طبیعتاً از اختلاط انساب به 

وجود می آید.

به عقیده برخی از مفسران، جمله ی «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» در تعلیل مسائلی از جمله فرزندخواندگی است؛ به این معنا که فرزند قرار دادن شخصی که فرزندخوانده او هست، جمع

میان دو متنافی و اصیل با غیراصیل است که با هم جمع نمی شوند؛ یعنی همان گونه که خداوند در یک بدن، دو قلب قرار نداده، پسر یک نفر را پسر شخص دیگری قرار نداده است؛ بنابراین، آیه ی مذکور

احتمالاً به این مطلب اشاره دارد که جمع دو عنوان فرزندی و فرزندخواندگی در یک شخص، موجب دوگانگی در امر تربیت می شود؛ از یک سو فرزند واقعی تصور کردن او، آثار و احکام مخصوص به خود را

دارد و در مقابل، فرزندخوانده بودنش نیز، آثار متفاوتی را در پی خواهد داشت که این خود، باعث سردرگمی در نوع رفتار با او و نحوه ی تربیتش خواهد شد.

 

منبع: واکاوی آثار و چالش های تربیتی فقهی فرزندخواندگی در قرآن و حدیث - طاهر علی محمدی - سیده ندا جمشیدی - آموزه های تربیتی در قرآن و حدیث - شماره 1 - 1398

پایگاه خبری حقوق نیوز - سبک زندگی


 

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید