امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273144
۱۳۷۳
۱
۰
نسخه چاپی
تئوری توطئه

تئوری توطئه در ایران؛ از صفویه تا قاجار

تعریف ما از تئوری توطئه چارچوب و پارادایمی است برای تجزیه و تحلیل رویدادها و پدیده های زندگی بشری که بر اساس آن، تنها عامل موثر و رقم زننده ی سرنوشت این گونه رویدادها و پدیده ها، در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... همانا دست های پنهان، اقدامات و نقشه های پلید و غالباً مخفیانه ی توطئه گران (اعم از قدرت ها و کشورهای بزرگ، برخی افراد و گروه ها، انجمن های پنهان و کانون های توطئه گر) است که برای رسیدن به اهداف شوم خود در تلاش و تکاپو هستند

تئوری توطئه در ایران؛ از صفویه تا قاجار

ایران و تئوری توطئه؛ از صفویه تا قاجاریه

تئوری توطئه چیست؟

تئوری توطئه یعنی باور کردنِ این ذهنیت که بازیگران صحنه سیاسی را قدرت‌هایی از خارج کنترل و هدایت می‌کنند؛ قدرت‌هایی خارجی که گویی قادرِ مطلق و کاملاً مسلط و واقف به همه امور و جریانات هستند و بازیگران سیاستِ داخلی نیز بسانِ عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی و دست‌آموز به فرمان آن‌ها عمل می‌کنند. آنچه روی می‌دهد نه از روی تصادف و نه بر حسب ابتکار یا اراده مستقل افراد که گویی از قبل پیش‌بینی و طراحی شده است و سرنخ‌های آن به دست قدرت‌های خارجی است.

توسل به تئوری توطئه، به معنایِ نداشتن اعتقاد یا باور نکردنِ شکل ظاهری رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم هست یعنی تحولات و وقایعِ سیاسی تنها صورتی ظاهری دارند که دیده می‌شود اما علل و ریشه‌های حقیقی و واقعی در به وجود آمدنِ آن‌ها را نباید در مسائل ظاهری جست، بلکه باید برای یافتنِ علت‌های واقعی که‌‌ همان دست‌های پشت پرده‌اند، کوشید.

تعریف ما از تئوری توطئه چارچوب و پارادایمی است برای تجزیه و تحلیل رویدادها و پدیده های زندگی بشری که بر اساس آن، تنها عامل موثر و رقم زننده ی سرنوشت این گونه رویدادها و پدیده ها، در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... همانا دست های پنهان، اقدامات و نقشه های پلید و غالباً مخفیانه ی توطئه گران (اعم از قدرت ها و کشورهای بزرگ، برخی افراد و گروه ها، انجمن های پنهان و کانون های توطئه گر) است که برای رسیدن به اهداف شوم خود در تلاش و تکاپو هستند.

به لحاظِ تاریخی نمی‌توان انکار کرد که قدرت‌های بر‌تر در دوره‌های گوناگون به‌ طور مستقیم یا غیرمستقیم در مسائل داخلی کشور‌ها مداخله کرده‌اند. این نکته‌ای است که حتی خود آن‌ها نیز به آن اعتراف کرده‌اند اما نکته اصلی‌تر این است که در تحلیل‌های مبتنی بر دیدگاه توطئه، جایگاهی برای عواملِ داخلی زمینه‌ساز و تأثیر نیروهای اجتماعی و سیاسی محلی در نظر گرفته نمی‌شود. حقایقی چون رقابت‌های سیاسی در سطوح فروملی، ملی و فراملی مورد توجه قرار نمی‌گیرند، مسائلی چون حوادث طبیعی و کنش‌ها و واکنش‌های عقلانی و احساسی انسان‌ها در مقام کنشگران سیاسی و اجتماعی نادیده گرفته می‌شوند و پدیده‌های چندوجهی و پیچیده به امری تک‌علتی و ساده تقلیل داده می‌شوند.

تئوری توطئه در فرهنگ سیاسی کشورها و ملتها کم و بیش وجود دارد و شواهد مبین آن را در بسیاری از کشورها می توان یافت.

به اعتقاد برخی صاحبنظران، تئوری توطئه در خاورمیانه بیش از دیگر مناطق جهان و در ایران بیش کشورهای دیگر خاورمیانه مطرح است که شاید بتوان این موضوع را ناشی از پیشینه ذهنیت تاریخی ایرانیان از اروپا و فعالیت های آنها در این کشور بویژه از زمان صفویه به بعد دانست.

در دوره صفویـه، هرچنـد روابـط ایـران بـا اروپـا عمدتـا بــه اروپایی هــا وجــود داشــت. ایــن بدبینــی نتیجــه عوامــل متعــددی بــود. کمبــود اطلاعات در مــورد اروپــا، برخــورداری اروپایی هــا از ســلاح های پیشــرفته تر و کشــتی های جنگــی، تبلیغــات میســیونرهای مســیحی و سـودجویی کمپانی هـای اروپایـی باعـث شـد در مـورد اهـداف واقعـی آنهـا همـواره شـک و تردیـد وجـود داشـته باشـد. درنتیجـه، تمـام اروپایی هـا و حتـی سـفرا در معـرض اتهـام جاسوسـی و توطئـه بودنـد.

بـا گـذر زمـان، شـک و بدبینـی در مـورد اروپایی  هـا تشـدید شـد و بـا عیـان شـدن ضعـف و انحطـاط دولـت صفویـه و عثمانی هـا، ایـن نگرانـی شـکل جدی تـری بـه خـود گرفـت. ایـن بدبینـی باعـث شـد کمپانی هـای هلنـدی و انگلیسـی در واقعـه سـقوط اصفهـان بـه همـکاری بـا افغـان متهـم شـوند. در دوره افشـاریه و زندیـه نیـز اروپایی هـا مـورد سـوءظن بودنـد تــا اینکــه در دوره قاجار یــه، بدبینــی و نگرانــی در مــورد اهــداف اروپایی هــا در ایــران شــکل جدی تــری بــه خــود گرفـت و بـه شـکل گیری تئـوری توهـم توطئـه منجـر شـد.

جمله معروف «کار کار انگلیسی هاست» نشان دهنده باور دیرپای ایرانی ها به نقش پنهان استعمارگر پیر در امور ایران و جهان است.

این رویکرد بدبینانه که از آن به توهم توطئه تعبیر می شود، در دوره قاجار به شکل جدی در ذهن و فکر مردم ایران جای گرفت و چنین تصور می شد که در تمام حوادث و تحولات ایران و جهان باید ردپای انگلیسی ها را جستجو کرد.

ضعـف و بی لیاقتـی قاجاریـه کـه بـه انگلیسـی ها و روس هـا فرصـت داد بـه شـکل گسـترده ای در امـور ایـران دخالــت کننــد و بــا انعقــاد قراردادهــای علنــی و پنهانــی، دخالــت در عــزل و نصــب صاحب منصبــان و اخــذ امتیـازات اقتصـادی و سیاسـی، نقـش نامحـدودی در امـور کشـور داشـته باشـند، مـردم ایـران را قانـع کـرده بـود کـه ایـن دو کشـور عامـل اصلـی مشـکلات کشـورند. بنابرایـن، هـرگاه اتفاقـی ناخوشـایند در کشـور رخ مـی داد، انگشـت اتهـام بـه سـمت ایـن دو کشـور مخصوصاً انگلیسـی ها نشـانه می رفـت تـا جایـی کـه هـرگاه بـرف بـر روی قلــه دماونــد دیــده نمی شــد، مــردم می گفتنــد: کار کار انگلیس هاســت.

هرچنـد ایـن افـکار در دوره قاجـار فراگیـر شـدند، بی سـابقه نبودنـد. ایـن باورهـا را در دوره صفـوی، افشـار و زندیـه نیـز می تـوان جسـتجو کـرد کـه به نوبـه خـود جالب توجه انـد. در ایـن پژوهـش، سـیر تار یخـی و دلایل بدبینـی مـردم ایـران نسـبت بـه اروپایی هـا از دوره صفـوی تـا افشـاریه بررسـی می شـود.

تئوری توطئه در ایران؛ از صفویه تا قاجار

تئوری توطئه در دوره صفویه

شـکل گیری دولـت صفویـه بـا یـک تحـول بـزرگ در جهـان؛ یعنـی آغـاز عصـر اسـتعمارگری و حضـور گسـترده اروپایی هــا در آســیا همزمــان بــود و بــه ایجــاد روابــط گســترده بیــن ایــران و کشــورهای اروپایــی منجــر شــد. ایــن روابــط دو جنبــه داشــت: از یکســو، دولــت صفویــه و دول اروپایــی درصــدد بودنــد بــا یکدیگــر روابــط تجــاری داشــته باشــند و علیــه عثمانی هــا متحــد شــوند.

از ســوی دیگــر، پرتغالی هــا بــر جزیــره هرمــز مســلط شــدند کــه باعــث نارضایتــی دولــت ایــران و بــروز جنــگ بیــن ایــران و اســپانیا شــد. بدیــن ترتیــب، روابــط ایــران و اروپــا در فضایـی آمیختـه بـا دوسـتی و دشـمنی آغـاز شـد و به تدر یـج گسـترش یافـت.

ایـن روابـط در زمـان شـاه عباس اول ( حکومـت: 996-1038ق) اهمیـت بیشـتری یافـت، زیـرا وی نه تنهـا بـه شـکل گسـترده ای تلاش کـرد دول اروپایـی را وادار کنـد بـا ایـران علیـه عثمانی هـا وارد جنـگ شـوند بلکـه، قصـد داشــت روابــط تجــاری بــا اروپــا را گســترش دهــد. بــرای ایــن منظــور امتیــازات زیــادی بــه شــرکت های تجــاری اروپایــی واگــذار کــرد و بــه میســیونرهای مذهبــی اجــازه داد در ایــران مســتقر شــوند. در نتیجــه، تعــداد زیــادی اروپایـی راهـی ایـران شـد.

اروپایی هایــی کــه بــه ایــران ســفر می کردنــد، از ســوی دولــت و مــردم ایــران به خوبــی پذیرفتــه می شــدند و بــا آنهــا بــا احتــرام رفتــار می شــد. تقریباً تمــام اروپایی هــا روحیــه مهمان نــوازی ایرانی هــا را تحســین می کننــد.

دلاواله ( Della Valle ) اروپایی هــا را تشــویق می کنــد کــه بــرای دســتیابی بــه یــک زندگــی بهتــر بــه ایــران مهاجــرت کننــد و تأکیــد می کنــد: «احتیاجــی نــدارد چیــز زیـادی بـا خـود بیـاورد و به صـرف اینکـه فرنگـی اسـت و بـه شـرطی کـه عاقـل باشـد بسـیاری از مشـکلات برایـش به خودی خـود حـل می شـود و قـول می دهـم زندگـی او را در اینجـا تأمیـن کنـم و اسـم و رسـمی بیـش از آنچـه در شـهر خـود داشـته اسـت برایـش فراهـم سـازم.»

ولـی با این وجـود، شـواهد زیـادی وجـود دارد کـه نشـان می دهـد مـردم ایـران همیشـه نسـبت بـه اروپایی هـا بدبیـن بودنـد و نمی توانسـتند بـه آنهـا اعتمـاد کننـد. ایـن بی اعتمـادی دلایل و عوامـل متعـددی داشـت کـه در دوره هـای مختلـف بـه اشـکال مختلفـی پدیـدار شـدند.

کم اطلاعی ایرانی هــا از اروپــا، اولیــن عاملــی بــود کــه باعــث شــد ایرانی هــا همــواره بــا اروپایی هــا بــا شــک و تردیـد برخـورد کننـد، شـاردن(Chardin) می نویسـد :« اغلـب بـزرگان معتقدنـد کـه فرنگیـان در جزیـره کوچکـی واقــع در دریــای شــمال زندگــی می کننــد، و چــون جزیــره مســکونی ایشــان فاقــد هرگونــه نعمــت اســت بــرای دسـتیابی بـه انـواع نعمتـی کـه از داشـتن آنهـا محروم انـد بـه اطـراف جهـان پراکنـده می شـوند مگـر بـه نعمـت و دولـت برسـند«.

چنین باورهایی مسلماً باعث می شد که ایرانی ها تصور کنند اروپایی هـا قصـد دارنـد کشورشـان را غـارت کننـد. مخصوصاً بـه دلیـل اینکـه مـردم ایـران ماننـد سـایر ملت هـا، کشـور خـود را بهتریـن و غنی تریـن کشـور جهـان می دانسـتند و معتقـد بودنـد همـه ملـل چشـم طمـع بـه ایـران دارنـد.

در یــک مجلــس مهمانــی از دلاواله پرســیده شــد کــه مــردم کشــورش چنــد ســال عمــر می کننــد. وقتــی او پاسـخ داد: افـراد 60 و 70 سـاله در اروپـا پیـر محسـوب می شـوند، همـه تعجـب کردنـد، زیـرا گمـان می کردنـد در اروپـا افـرادی یافـت می شـوند کـه تـا دو هـزار سـال عمـر می کننـد. همینطـور از او پرسـیدند کـه آیـا صحـت دارد مـردی کـه نهصـد سـال پیـش در نبـرد بـا امـام علـی (ع) سـرش شـکافته شـد، هنـوز در اروپـا زندگـی می کنـد؟

ایـن گفتگـو نشـان می دهـد کـه مـردم ایـران، اروپـا را سـرزمینی مرمـوز بـا مردمـی عجیـب و غریــب و خطرنــاک می دانســتند.

برتــری تســلیحاتی و نظامــی اروپایی هــا، دومیــن عامــل مهــم نگرانــی ایرانی هــا بــود. هرچنــد دولــت صفویــه به سـرعت بـه سلاح های آتشـین دسـت یافـت، اروپایی هـا همیشـه در ایـن زمینـه برتـری داشـتند. ایـن برتـری چنـان آشـکار بـود کـه مـردم ایـران بـه آن اعتـراف می کردنـد.

ایـن برتـری، زمانـی نگران کننـده می شـد کـه ایرانی هـا بـا اروپایی هـا وارد میـدان جنـگ می شـدند. پرتغالی هـا در اولیـن برخـورد در سـال 913ق بـر جزیـره هرمـز غلبـه کردنـد و دولـت صفـوی تنهـا بعـد از یـک قـرن در سـال 1031ق و بــا کمــک نــاوگان انگلیســی ها توانســت آنهــا را شکســت دهد. ایــن واقعــه مــردم و دولــت صفــوی را نسـبت بـه اهـداف اروپایی هـا بسـیار بدبیـن کـرد.

دلاواله می نویسـد: وقتـی پـدران روحانـی آگوسـتین پرتغالـی از شـاه درخواسـت کردنـد یـک قطعـه زمیـن بـرای ایجـاد یـک صومعـه بـه آنهـا بفروشـد، شـاه گفـت:« بلـه یـک خانـه، شـاید می خواهنـد در اینجـا هـم ماننـد هرمـز یـک قلعـه بسـازند.»

در سـال 1038ق بـا مـرگ شـاه عباس، دومیـن تهدیـد نظامـی بـه وقـوع پیوسـت. پرتغالی هـا بـه جزیـره قشـم حملـه و آنجـا را غـارت کردنـد و تعـدادی از سـا کنان جزیـره را بـه اسـارت گرفتنـد. در اینجـا نیــز شــاه صفــی (حکومــت: 1038-1052ق) بــه دلیــل نداشــتن کشــتی جنگــی ناچــار شــد بــرای بیــرون رانــدن پرتغالی هـا بـه هلندی هـا متوسـل شـود. در سـال 1095ق هلندی هـا کـه از کیفیـت ابریشـم دریافتـی ناراضـی بودنـد، بندرعبـاس را بـه تـوپ بسـتند و هرمـز را اشـغال کردنـد. دربـار صفـوی ناچـار شـد بـا دادن وعـده و وعیـد آنهـا را قانـع کنـد کـه هرمـز را تـرک کننـد.

ایـن وقایـع باعـث شـد همـواره ایـن نگرانـی وجـود داشـته باشـد کـه اروپایی هـا بـر بنـادر و سـایر نقـاط ایـران مسـلط خواهنـد شـد.

فعالیت هــای میســیونرهای مذهبــی یکــی دیگــر از عوامــل نگرانــی ایرانی هــا بــود. شــاه عباس اول علیرغــم مخالفــت روحانیــون شــیعه بــه میســیونرهای مســیحی اجــازه داد در ایــران مســتقر شــوند و همــواره بــه آنهــا توجــه داشــت.

ایــن توجهــات باعــث شــد در سرتاســر اروپــا شــایعه شــود کــه شــاه عباس حامــی مســیحیان اســت. بــه همیــن دلیــل، پــاپ کلمــان هشــتم بــه شــاه نامــه نوشــت و از او درخواســت کــرد از مســیحیان حمایــت کنــد.
شـرایط مناسـب مسـیحیان ایـران، دلاواله را تحـت تأثیـر قـرار داد:«... عیسـوی ها در ایـران بیشـتر محبـت می بیننــد و بهتــر از خــود مســلمانان زندگــی می کننــد...». ایــن سیاســت تســامح آمیــز نســبت بــه مســیحیان در سرتاســر دوره صفویــه کمــاکان ادامــه داشــت.

بدیــن ترتیــب، نوعــی بدبینــی و حساســیت نســبت بــه فعالیت هــای میســیونرهای مذهبــی دیــده می شــد. روحانیـون شـیعه در مقابـل تبلیغـات آنهـا مقاومـت می کردنـد و کتاب هـای زیـادی علیـه مسـیحیت نوشـته شـد. نه تنهـا روحانیـون، بلکـه دولـت هـم علیرغـم اینکـه بـه میسـیونرها اجـازه داد در ایـران اقامـت کننـد، اجـازه نمـی داد ایرانی هـا را بـه دیـن مسـیحیت دعـوت کننـد و نوکیشـان مسـیحی به عنــوان مرتــد اعــدام می شــدند.

شـاه عباس از ارتبـاط ارمنی هـا بـا اروپایی هـا ناراضـی بـود و حتـی از شـرکت اروپایی هـا در مراسـم های مذهبـی ارامنـه آزرده خاطـر می شـد. بــرای جلوگیــری از تغییــر دیــن مســلمانان، دلایل مذهبــی کافــی وجــود داشــت، امــا در مــورد ارامنــه دلیــل نگرانـی دولـت ایـن بـود کـه بـا تغییـر مذهـب ارامنـه، اروپایی هـا جـای پـای محکمـی در ایـران بـه دسـت آورنـد و ایـن مسـئله موقعیـت دولـت صفویـه را متزلـزل کنـد. بنابرایـن، بـا جدیـت در مقابـل تغییـر مذهـب ارامنـه و ایجـاد ارتبـاط بیـن ارامنـه و اروپایی هـا مقاومـت می شـد.

طرح هــای نــاکام اتحــاد ایــران و اروپــا علیــه عثمانی هــا نیــز در ایجــاد بی اعتمــادی و بدبینــی نســبت بــه اروپایی هـا تأثیـر زیـادی داشـت، زیـرا با وجود اینکـه دولت هـای اروپایـی بارهـا خواسـتار انجـام حمـات مشـترک علیــه عثمانــی شــدند، هیــچگاه در ایــن زمینــه اقــدام نکردنــد و کار به جایــی رســید کــه شــاه عباس اول آنهــا را دروغگــو خوانــد.

تئوری توطئه در ایران؛ از صفویه تا قاجار

دلاواله در ایــن مــورد می نویســد: «میدانــم کــه شــاه معتقــد اســت تمــام فرنگیــان بــه او دروغ می گوینــد و در ایــن مــورد حساســیت ز یــادی از خــود نشــان می دهــد زیــر واقعاً در گذشــته ایــن جماعــت بــه او بسـیار دروغ گفته انـد و متأسـفانه کسـانی کـه بـه ایـن دیـار آمده انـد غالباً فقـط نفـع شـخصی خـود را در نظـر داشــته اند و بــرای تأمیــن ایــن منظــور از هیــچ تزویــر و ر یــا کاری کوتاهــی نکرده انــد».

وی در جــای دیگــر یــادآوری می کنــد کــه شــاه عباس، اروپایی هــا را دروغگــو و نامه هایشــان را دروغ می دانــد. مســلم اســت کــه شــاه و مــردم ایــران تصــور می کردنــد اروپایی هــا فقــط منافــع خودشـان را تعقیـب می کننـد و نبایـد بـه آنهـا اعتمـاد کـرد.

عـدم شـناخت ایرانی هـا از روحیـات اروپایی هـا و اختلافات فکـری و فرهنگـی بیـن دو طـرف نیـز در ایجـاد شــک و تردیــد در مــورد اروپایی هــا مؤثــر بــود. بــه گفتــه شــاردن چــون ایرانی هــا بــا جهانگــردی بیگانــه بودنــد و هرگـز بـرای شـناخت اقـوام دیگـر سـفر نمی کردنـد، معتقـد بودنـد خارجی هایـی کـه بـه ایـران می آینـد اگـر بـازرگان یـا صنعتگـر نباشـند، مسلماً جاسـوس اند و بـزرگان بایـد از ملاقات بـا آنهـا پرهیـز کننـد وگرنـه خیانت کارنـد.

در مـورد سـفرای اروپایـی نیـز ایـن حساسـیت و بدبینـی وجـود داشـت. قبـل از ملاقات سـفرا بـا شـاه، کسـی حـق نداشـت بـا آنهـا ملاقات و مذا کـره کنـد. چــون خــود ایرانی هــا بــا زبان هــای اروپایــی آشــنایی نداشــتند، به ناچــار نامه هــای ســفرا را بــرای ترجمــه بــه اروپایی هـای مقیـم ایـران می دادنـد و چـون بـه آنهـا اعتمـاد نمی کردنـد معمولاً نامه هـا بـرای ترجمـه بـه چنـد نفــر داده می شــد.

در برخـی مواقـع، بـرای اطلاع از اهـداف سـفرای اعزامـی، جاسـوس هایی مأمـور می شـدند آنهـا را تحـت نظـر بگیرنـد.در هنـگام حضـور سـفرای دوک هلشـتاین (Holstein ) در ایـران یـک نفـر ایرانـی کـه بـا زبـان ایتالیایـی و پرتغالــی آشــنایی داشــت، مأمــور شــد در اتاقــی کــه پشــت اتــاق محــل اقامــت ســفیر بــود مخفــی شــود و بــه سخنانشــان گــوش دهــد.

منفعت طلبـی اروپایی هـا در زمینـه تجـاری باعـث بی اعتبـاری آنهـا در ایـران شـد. در زمـان شـاه سـلیمان (حکومـت:1077- 1105 ق) انگلیسـی ها مـورد سـوءظن بودنـد و اسـباب و کالاهای آنهـا بازرسـی می شـد، زیـرا شـایعه شـده بـود کـه انگلیسـی ها برخـلاف قوانیـن کشـور هـر سـاله مقـداری سـکه طـلا از ایـران خـارج می کننـد. چنـد بـار نیـز تخلفـات آنهـا آشـکار شـده بـود. ایـن قضیـه بـرای دولـت ایـران بسـیار مهــم بــود، زیــرا خــارج کــردن ســکه های طــلا بــرای اقتصــاد ایــران بســیار مضــر بــود و عواقــب جبران ناپذیــری بــه همــراه داشــت. خــروج طــلا توســط انگلیســی ها نگرانی هــای زیــادی در مــورد اهــداف تجــاری آنهــا ایجــاد می کــرد.

هــر چــه بــه پایــان دوره صفــوی نزدیــک می شــویم، نگرانــی و ســوءظن نســبت بــه اروپایی هــا و اهــداف آنهــا در ایــران جدی تــری می شــد. در دوره شــاه عباس دوم ( حکومــت: 1052-1077ق) مســیحیان ایــران در شــرایط بسـیار مناسـبی بـه سـر می بردنـد و شـاه از آنهـا حمایـت می کـرد. بنابرایـن، مـرگ او مسـیحیان را نگـران کـرد. ایــن نگرانی هــا بی دلیــل نبــود، زیــرا پــس از آن هرچنــد هیچ گونــه اقــدام ناخوشـایندی علیـه اروپایی هـا و مسـیحیان ایـران انجـام نشـد، بدبینـی و بی اعتمـادی نسـبت بـه آنهـا افزایـش یافـت.

ایــن تغییــر رویــه معلــول دو عامــل بــود. عامــل نخســت قــدرت گیــری طبقــه روحانیــون بــود کــه همــواره بــا فعالیت هـای میسـیونرهای مذهبـی و اروپایی هـا مخالـف می کردنـد. شـاردن تأکیـد می کنـد کـه روحانیـون ایـران ماننـد پیشـوایان دیگـر ادیـان و شـاید بیشـتر از آنهـا نسـبت بـه دیگـر ادیـان کینـه و نفـرت دارنـد.

دومیـن عامـل ایـن تغییـر رویـه، ضعـف دولـت صفویـه و عثمانـی بود. انحطـاط دولـت صفویـه پـس از مـرگ شـاه عباس دوم ایـن نگرانـی را بـه وجـود آورد کـه ممکـن اسـت دولـت ایـران نتوانـد در مقابـل قـدرت رو بـه افزایـش اروپایی هـا از خـود دفـاع کنـد و بـر همـگان آشـکار شـده بـود کـه امپراتـوری عثمانـی کـه زمانـی تمـام کشـورهای اروپایـی را به زحمـت انداختـه بـود، اکنـون در حـال عقب نشـینی اسـت و مـدام از قلمـروش کاسـته می شـود.

شـیخعلی خـان زنگنـه، وزیـر لایق و زیـرک شـاه سـلیمان، کـه به خوبـی شـرایط را درک کـرده بـود، در قیــاس بــا اسلافش در مقابــل اروپایی هــا رویــه ای متفــاوت در پیــش گرفــت. شــاردن در مــورد او می نویســد: « شـیخعلی خـان اصولاً بـه اروپائیـان و مسـیحیان خوش بیـن نبـود و بـا آنهـا دشـمنی می ورز یـد».

شــیخعلی خــان از یک طــرف ســعی می کــرد از نفــوذ اروپایی هــا در ایــران بکاهــد و از طــرف دیگــر حاضــر نشـد بـا آنهـا در مقابـل امپراتـوری رو بـه زوال عثمانـی متحـد شـود. وی در مقابـل درخواسـت سـفیر روسـیه بـرای اتحـاد علیـه عثمانی هـا، بـا اشـاره بـه طرح هـای نـاکام اتحـاد ایـران و ارو پـا در زمان هـای گذشـته، اروپایی هـا را متهـم کـرد کـه بارهـا ایـران را علیـه عثمانی هـا تحریـک کردنـد، ولـی هـر بـار بـدون جلـب رضایـت ایرانی هـا بـا عثمانی هــا صلــح کردنــد.

پاسـخ شـیخعلی خـان بـه سـفیر لهسـتان کـه درخواسـت مشـابهی داشـت، بـه شـکل واضح تـری دلایل عـدم تمایـل دولـت ایـران را بـه عملیـات علیـه عثمانـی نشـان می دهـد. وی بـه سـفیر گفـت: هرچنـد دولـت ایـران تمایـل دارد دولـت عثمانـی خـوار و ضعیـف شـود، نمی خواهـد به طـور کامـل از بیـن بـرود، زیـرا هرچنـد دولـت عثمانـی بـرای ایـران یـک همسـایه قـوی اسـت و گاه گاهـی باعـث آزار کشـور ایران می شـود، ولی اگر در همسـایگی ایـران یـک دولـت غیرمسـلمان وجـود داشـته باشـد، تحمـل آن مشـکل تر خواهـد بـود و تضعیـف کامـل دولـت عثمانـی و ناتوانـی آن در مقابـل دول اروپایـی بـه نفـع ایـران نیسـت:« ممالکـی را کـه سـلطان عثمانـی در اختیـار دارد در حکــم ســد مســتحکمی اســت کــه از هجــوم سـلاطین مســیحی بــه کشــور ایــران جلوگیــری میکنــد«.

انگلبــرت کمپفــر Kampher  Engelbert ســفیر ســوئد، ســعی کــرد دولــت ایــران را قانــع کنــد بــه یــک اتحادیـه علیـه عثمانی هـا ملحـق شـود، ولـی او هـم موفـق نشـد. سـفیر در مـورد دلیـل مخالفـت شـیخعلی خـان بــا درخواســتش می نویســد :« وی بــه مســیحیان بــه خاطــر فتوحاتشــان حســادت می ورز یــد بــه همیــن خاطــر بــه مــا جــواب رد مــی داد«.

اســتدلال شــیخعلی خــان درســت اســت، زیــرا پیــش از آن ســفیر لهســتان گــزارش مفصلــی در مــورد شکســت های دولــت عثمانــی در مقابــل اروپایی هــا و مناطقــی کــه عثمانی هــا از دســت داده بــود، بــه شــاه ارائــه داده بــود.

سـفیر امیـدوار بـود بـا بیـان ضعـف و شکسـت های دولـت عثمانـی، دولـت ایـران را تشـویق کنـد تـا بـه امیـد باز پس گیـری مناطقـی کـه بـر اسـاس قـرارداد ذهـاب (14 محـرم 1049ق) بـه عثمانی هـا واگـذار کـرده بـود بـه قلمـرو عثمانـی حملـه کنـد. ایـن پیشـنهاد فرصـت مناسـبی در اختیـار دولـت ایـران قـرار مـی داد کـه از دشـمن قدیمـی خـود؛ یعنـی عثمانـی انتقـام بگیـرد و مناطقـی را کـه بـه آن دولـت وا گـذار کـرده بـود، باز پـس گیـرد، ولـی دولتمردان ایـران به خوبـی می دانسـتند کـه در صـورت نابـودی یـا ضعـف بیشـتر دولـت عثمانـی فرصت هـای بیشـتری بـرای اسـتعمارگران اروپایـی فراهـم خواهـد شـد و ایـران ضعیـف بـه طعمـه ای آسـان بـرای اروپایی هـا تبدیـل می شـود، زیـرا نشـانه های سـقوط صفویـه هویـدا شـده بـود.

سقوط صفویه و تشدید ذهنیت تئوری توطئه

ســرانجام، دولــت صفــوی ســقوط کــرد. البتــه نــه وســیله اروپایی هــا کــه همــواره مــورد ســوظن بودنــد. ولــی جالــب اینجاســت کــه وقتــی اصفهــان در محاصــره افغان هــا بــود، ســوءظن ها نســبت بــه اروپایی هــا افزایــش یافــت.

هنگامی کــه ارمنی هــای جلفــا محلــه خــود را بــه افغان هــا تســلیم کردنــد، ایرانی هــا بســیار آزرده خاطــر شــدند و شــایعه شــده بــود کــه ارمنی هــا بــه تحریــک کمپانــی هنــد شــرقی هلنــد بــه افغان هــا تســلیم شــدند. بنابرایـن، هلندی هـا احضـار شـدند و شـاهزاده صفـوی از آنهـا پرسـید:« چـرا بـا ارمنیـان همداسـتان شـدید و بـه آن هـا پیشـنهاد کردیـد کـه جلفـا را بـه افغان هـا تسـلیم کننـد ؟ آیـا بـا ارمنیـان هم کیـش هسـتید؟ هلندی هـا پاسـخ دادنـد مـا همیشـه دوسـت پادشـاه ایـران هسـتیم، بـا ارامنـه رابطـه نداریـم و بـا آنهـا هم کیـش نیسـتیم».

در همیـن زمـان، در شـهر اصفهـان شـایع شـد کـه ایرانی هـا نسـبت بـه انگلیسـی ها بدبیـن شـده اند، زیـرا گفتـه می شـد کـه انگلیسـی ها از طریـق یـک اروپایـی بـا محمـود افغـان مکاتبـه می کننـد و مقـداری نارنجـک دسـتی بـرای او فرسـتاده اند. امـا بعـد از سـقوط اصفهـان تمـام اروپایی هـا مخصوصاً انگلیسـی ها در معـرض شـدیدترین اخاذی هـا قـرار گرفتنـد.

شــایعه همــکاری انگلیســی ها بــا افغان هــا چنــان جــدی گرفتــه شــد کــه نــادر بعــد از آزادی اصفهــان و اخــراج افغان هــا خــودش را دشــمن انگلیســی ها خوانــد و در مــورد رفتــار انگلیســی ها و هلندی هــا از میرزا علــی نقــی، پزشــک خانــدان شــاهی، پــرس و جــو کــرد. او نیــز از انگلیســی ها انتقــاد کــرد. بنابرایــن، نــادر دســتور داد انگلیسـی ها را سـه هـزار تومـان جریمـه کننـد.

انگلیسـی ها از طریـق یکـی از درباریـان بـه نـادر اطـلاع دادنـد کـه قـادر بـه پرداخـت چنیـن مبلغـی نیسـتند. نـادر نظـر هلندی هـا را در ایـن مـورد جویـا شـد. هلندی هـا گفتنـد: انگلیسـی ها چنـدان در معـرض اخـاذی نبودنـد و فقـط داوطلبانـه مبلـغ ناچیـزی بـه افغان هـا دادنـد. درنتیجـه، نـادر دسـتور داد جریمـه بیشـتری از انگلیسـی ها گرفتـه شـود. البتـه سـرانجام انگلیسـی ها بـا شـفاعت حسـنعلی بیـک معیـر ممالـک مبلـغ 350 تومـان پرداخـت کردنـد.

ایـن وقایـع نشـان می دهـد کـه مـردم ایـران، اروپایی هـا و مخصوصاً انگلیسـی ها را در سـقوط دولـت صفویـه مقصـر می دانسـتند و شـاید در نـگاه برخـی از مـردم، سـقوط صفویـه نتیجـه توطئـه اروپایی هـا بـود. شـایعه کمـک کــردن هلندی هــا و انگلیســی ها بــه افغان هــا نتیجــه رقابــت بیــن دو آن کمپانــی بــود. ویلــم فلــور بــا اســتناد بــه اسـناد هلندی هـا در مـورد رقابـت هلندی هـا و انگلیسـی ها در زمـان سـلطه افغان هـا می نویسـد:« با وجود آنکـه اوضـاع هلندیـان و انگلیسـیان در اصفهـان وخیـم بـود ایـن دو گـروه از خـوار کـردن یکدیگـر در چشـم افغان هـا کوتاهـی نمی کردنـد».

مسلماً در زمـان محاصـره اصفهـان، وقتـی مـردم ناامیـد شـدند، بـه هـر کـس و هــر چیــزی شــک می کردنــد. بنابرایــن، ایــن دو کمپانــی نیــز بــرای تخریــب یکدیگــر دســت بــه کار شــدند و ایرانی هـا، کـه همیشـه نسـبت بـه اهـداف اروپایی هـا بدبیـن بودنـد به راحتـی ایـن اتهامـات را پذیرفتنـد. بدیـن ترتیـب، بایـد گفـت: رقابـت میـان دول اروپایـی در ایـران یکـی دیگـر از عوامـل بدبینـی مـردم ایـران نسـبت بـه اروپایی هــا بــود.

تئوری توطئه در ایران؛ از صفویه تا قاجار

تئوری توطئه در دوره زندیه و افشاریه

ســلطه افغان هــا دیــری نپاییــد و مــردم ایــران در دوران حکومــت نادرشــاه هیــچ دلیلــی بــرای نگرانی از اروپایی هـا نداشـتند. مخصوصاً بـه دلیـل اینکـه موقعیـت کمپانی هـای اروپایـی در ایـران بسـیار تضعیـف شـده بـود و مـدام تحت فشـار و اخـاذی قـرار داشـتند. ولی در همیـن زمـان بـا تسـلط انگلیسـی ها بـر هنـد، دلیـل تـازه ای بـرای نگرانـی و بدبینـی نسـبت اروپایی هـا ایجـاد شـد. ایـن واقعـه مـردم ایـران را کـه پیوندهـای کهنـی بـا هنـد داشـتند، به شـدت نگـران کـرد، زیـرا تصـور می کردنـد بعـد از هنـد نوبـت ایـران اسـت.

از همیــن رو، کریم خــان زنــد (حکومــت: 1163-1193ق)، علیرغــم تلاش هایش بــرای گســترش تجــارت بــا دول اروپایـی، همـواره نسـبت بـه اروپایی هـا مخصوصاً انگلیسـی ها بدبیـن بـود. زمانـی کـه سـفیر انگلیـس بـرای توسـعه تجـارت بـا ایـران بـه شـیراز آمـد، کریم خـان حاضـر نشـد بـا او مذاکـره کنـد و خطـاب بـه درباریـان گفـت: « می خواهنـد بریشـخند و لطایف الحیـل پادشـاهی ایـران را متصـرف گردنـد، چنانکـه ممالـک هندوسـتان را بـه خدعـه و مکـر و تزویـر و نیرنـگ و حیلـه و دسـتان بچنـگ آوردنـد... مـا ریشـخند فرنگـی را بـه ریـش خـود نمی پذیریــم و اهــل ایــران به هیچ وجــه مــن الوجــوه احتیاجــی بامتعــه و اقمشــه و اشــیاء فرنگــی نیســت .. .اگــر فرنگـی بـر ایـران مسـلط شـود همـه شـما را خائـن می شـمارند و می کشـند اگـر ایـران را مالک شـوند بـه خاطرجمعی و اطمینـان قلـب، اسـلام را برمی انـدازد».

در همیـن زمـان، ضعـف و انحطـاط امپراتـوری عثمانـی نیـز مزیـد بـر علـت شـد و شـکی باقـی نمانـده بـود کـه اروپایی هــا بــه زودی سرنوشــت بــدی بــرای ایــران رقــم خواهنــد زد. بــه همیــن دلیــل، ایرانی هــا دشــمنی دیرینــه خــود بــا عثمانی هــا را فرامــوش کردنــد و نمی خواســتند عثمانی هــا ضعیف تــر شــوند. در نتیجــه وقتــی ســفیر روسـیه بـه شـیراز آمـد تـا از کریم خـان اجـازه بگیـرد کـه یـک سـپاه روسـی بـا عبـور از قلمـرو ایـران بـه قلمـرو عثمانـی حملـه کنـد، کریم خـان درخواسـت او را نپذیرفـت و بـه فتحعلـی خـان قبـه، حاکـم دربنـد، دسـتور داد مانـع عبـور روس هـا شـود. فتحعلـی خـان نیـز بـه روس هـا حملـه کـرد و آنهـا را فـراری داد.

کریم خــان نگــران بــود کــه ضعــف بیشــتر عثمانی هــا، فرصــت بیشــتری در اختیــار اروپایی هــا قــرار دهــد تــا برنامه هــا و توطئه هــای خــود علیــه ایــران را عملــی کننــد.

بدیــن ترتیــب، پیــش از جلــوس آغامحمدخــان بــر تخـت سـلطنت ایـران، ایرانی هـا دلایل کافـی بـرای بدبینـی نسـبت بـه اروپایی هـا داشـتند و در زمـان شـاهان ضعیـف و نالایق قاجـار کـه نقـش اروپایی هـا در عرصـه سیاسـت خارجـی و داخلـی ایـران بسـیار پررنـگ شـده بــود، ایرانی هــا همیشــه نســبت بــه اروپایی هــا بدبیــن بودنــد.

نتیجه

وقتــی ایرانی هــا در دوره صفویــه بــا اروپــا مواجــه شــدند، از بســیاری جهــات بــا اروپایی هــا متفــاوت بودنــد. تفاوت هــای فرهنگــی، دینــی و اخلاقی ایرانی هــا بــا اروپایی هــا و تحــولات عمیــق اقتصــادی در اروپــا کــه بــه ایجـاد فصـل جدیـدی در عرصـه روابـط اقتصـادی در سـطح جهانـی منجـر شـده بـود، ایرانی هـا را بـا سـوالات زیــادی مواجــه کــرد:

چــرا اروپایی هــا بــه این ســوی جهــان آمده انــد؟ هــدف اصلــی اروپایی هــا چیســت؟ آیــا می تـوان بـه اروپایی هـا اعتمـاد کـرد؟

ایـن سـوالات، تردیدهـا و بدبینی هـای زیـادی در مـورد اهـداف اروپایی هـا در ذهــن و فکــر ایرانی هــا بــه وجــود آورد.  برتری هــای تســلیحاتی اروپایی هــا کــه بــا اشــغال جزایــر خلیج فــارس توســط پرتغالی هــا آشــکار شــد و زیاده طلبـی آنهـا ایـن نگرانـی را بـه وجـود آورد کـه اروپایی هـا قصـد دارنـد بـر ایـران مسـلط شـوند. با این وجـود، دولـت صفـوی در ابتـدا تلاش می کـرد بـا نادیـده گرفتـن ایـن نگرانی هـا بـا اروپایی هـا علیـه عثمانی هـا کـه خطـر آنهـا جدی تـر بـود، متحـد شـود، ولـی عملکـرد غیرقابل قبـول اروپایی هـا در ایـن زمینـه باعـث بی اعتبـاری بیشـتر اروپایی هـا شـد.

فعالیت هـای مسـیونرهای مذهبـی، مخالفـت افـکار عمومـی را علیـه اروپایی هـا برانگیخـت و روحانیـون را بـه عکس العمـل واداشـت. تا زمانــی کــه عثمانی هــا قدرتمنــد بودنــد، ایــن نگرانی هــا چنــدان جــدی بــه نظــر نمی رســید، ولــی هرچــه عثمانی هــا ضعیف تــر می شــدند، نگرانی هــا شــدت می یافــت، چــون پیشــروی های تدریجــی دول اروپایــی عامـل اصلـی انحطـاط امپراتـوری عثمانـی بـود.

در اواخـر دوره صفویـه، حضـور و نفـوذ کمپانی هـا و نماینـدگان سیاسـی اروپایـی در دربـار صفویـه نیـز افزایـش یافـت و بسـیاری از مـردم را نگـران کـرد. تبلیغـات و توطئه هـای کمپانی هـای اروپایـی علیـه یکدیگـر نیـز بـر بدبینـی مـردم و دولـت نسـبت بـه اروپایـی تأثیرگـذار بـود.

نتیجـه ایـن بدبینـی و نگرانـی در واقعـه سـقوط اصفهـان آشـکار شـد، چـون انگلیسـی ها متهـم شـدند کـه بـا افغان هـا ارتبـاط دارنـد. در فاصلـه بیـن سـقوط صفویـه تـا ظهـور قاجاریـه، هرچنـد سـطح روابـط ایـران و اروپـا کاهـش یافت، چـون دول اروپایـی بـر بخـش قابل توجهـی از آسـیا از جملـه هنـد مسـلط شـدند و امپراتـوری عثمانـی را به تدر یـج تضعیـف کردنـد، دلایل قانع کننـده ای بـرای نگرانـی و بدبینـی ایرانی هـا ایجـاد شـد. در واقـع، تئـوری توهـم توطئـه پیـش از قاجاریـه شـکل گرفـت و در ایـن دوره بـه تکامـل رسـید.

منابع

نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران از مشروطیت تا انقلاب اسلامی - زاهد غفاری هشجین - اطلاعات سیاسی - اقتصادی - شماره 191- 192- مرداد و شهریور 1382

ریشه های تاریخی تئوری توهم توطئه در ایران(از دوره صفویه تا قاجاریه - ساسان طهماسبی - تاریخ اندیش - شماره 1 - تابستان 1397

  • منبع
  • حقوق نیوز
  • تاریخ ایرانی

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید