امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273145
۱۷۶۱
۱
۰
نسخه چاپی
بیماری و شفا

بیماری و شفای بیماران در ایران و یونان باستان

یونانیان باستان بیماری را به مثابه انتقام، کیفر و نتیجه رنجاندن یکی از خدایان یا نقص تابویی مقدس می دانستند و فقط هنگامی که این رنجش ها و نقص تابوها برطرف می شد، خدایان بیماری ها را برطرف می کردند

بیماری و شفای بیماران در ایران و یونان باستان

تمدن های ایران و یونان؛ بیماری و شفا

در رویکرد پیشینیان به درمان، عقیده بر این بود که بیماری ها را ارواح پدید آورده اند. همچنین، نام بسیاری از بیماری ها برآمده از اسامی خدایان و شیاطین است؛ بنابراین، برای درمان بیماری، درد و رنج باید نخست این ارواح را خشنود کرد و خشمشان را فرو نشاند.

در فرهنگ های کهن اساساً بیماری، درد و رنج نتیجه و تجلی ناپاکی آیینی بود و طیف گسترده ای از طلسم ها وآیین ها برای درمان و شفای بیماران به کار برده می شد.

مثلاً در این فرهنگ ها جنون، دیوانگی و بیماری را حاصل غلبه و استیلای دیوان، ارواح شریر شیطانی یا اجنه بر روح و جسم بیمار می دانستند. اما بعدها و با رویکرد جدید پزشکی، این بیماری ها به شیوه دیگری نگریسته و درمان می شد و

توضیحات علمی از این بیماری جایگزین تفسیرها، فرضیات روحانی و دینی کهن شد.

یکی از رساله های بقراطی به نام درباره بیماری مقدس به خوبی این تغییر رویکرد جادویی به رویکرد عقلانی در فرایند درمان را نشان می دهد.

نویسنده رساله این نگرش سنتی را که بیماری صرع از طریق تصرف الاهی حاصل می شود نقد و رد می کند.

او معتقد است این بیماری به هیچ وجه مقدس تر از دیگر بیماری ها نیست و صرفاً علتی طبیعی دارد.

نمونه دیگر باور به چشم زخم (evil eye) به عنوان علت بیماری و دیگر بلایا است که در میان ملل جهان رواج دارد. چشم زخم به ما نشان می دهد که عوامل جادویی به چه میزان نزد مردم در ایجاد بیماری موثر است.

بنابراین، درک جوامع باستانی و کهن از اصطلاحاتی نظیر «درمان»، «درد»، «بیماری» و «مرگ» با جوامع جدید تفاوت بنیادین دارد.

ذهن درمان گران باستانی اغلب برای بیماری، درد و مرگ، به طلسم، جادو، اوراد و ماوراءالطبیعه معطوف می شد.

پزشکی باستان در درجه نخست برای بیماری اصالت ماورایی قائل بود و بخش بزرگی از فرایند درمان، اعتقادی محسوب می شد؛ هرچند در روند درمان از داروهای گیاهی و حیوانی هم بهره می بردند.

یونان و شفای بیماران

یونانیان باستان بیماری را به مثابه انتقام، کیفر و نتیجه رنجاندن یکی از خدایان یا نقص تابویی مقدس می دانستند و فقط هنگامی که این رنجش ها و نقص تابوها برطرف می شد، خدایان بیماری ها را برطرف می کردند.

در حماسه های هومر، یعنی ایلیاد و اودیسه، خدایان نقش فعالی در فرایند شفا و بیماری ایفا می کنند. مثلاً آپولو تیرهای اندوه را فرو می فرستد که منجر به بیماری و مرگ می شود.

همچنین، طبق توضیح هزیود (که شاید معاصر با هومر باشد) بیماری ها دیوهایی هستند که از جعبه پاندورا گریختند و در سراسر جهان به حرکت درآمدند. بنابراین، یونانیان شفای فوق طبیعی بیماری ها را از یاترومانتیس به معنای شفادهنگان، طلب می کردند. آنها از شهری به شهر دیگر می رفتند و جوامع را از آلایش های الوهی پاک می کردند.

بیماری و شفای بیماران در ایران و یونان باستان

پزشکی و سنت شفای دینی در یونان باستان

در یونان باستان درباره روش های درمانی و درمانگران، اسطوره های بسیاری هست که در این بخش اشاره ای به آنها خواهیم داشت.

اولین بار در نوشته ها و اشعار هومر از پزشکان یونانی نام برده شده است. پزشکان در عصر هومر، وظیفه مراقبت از مجروحان جنگی را بر عهده داشتند. در سالیان بعدی هم رساله های بقراطی نخستین کوشش برای اثبات شالوده نظری علم طب بود.

رساله های هفده گانه این مجموعه عناصر الوهی و جادویی در توجیه بیماری را کنار گذاشته و به جای آن نظریه های طبیعی درباره بیماری را به کار برده که از دوره فیلسوفان ماقبل سقراط جایگزین آن شده بود.

شناخته‌شده‌ترین این نظریه ها هم نظریه طبایع چهارگانه است که از امپدوکلس وام گرفته شده بود.

در قرون چهارم و پنجم پیش از میلاد طب بقراطی به سرعت گسترش یافت. اما همچنان دوشادوش این طب نظری و عقلانی که در خصوص بیماری علل طبیعی را پی پذیرفت و درصدد درمان با ترفندها و ابزار مادی بر می آمد، نوعی سنت شفای دینی هم وجود داشت. به قول فولر، شفا فعالیتی عمیقاً فرهنگی بود. همچنین، در کنار طب بقراطی، سنت شفای دینی نیز، که در کیش خدایان، شبه خدایان و قهرمانان گوناگون متمرکز بود، وجود داشت.

بنابراین، طب بقراطی و معابد شفابخش (Temple Healing) بی هیچ خصومتی دوشادوش هم وجود داشتند. معابد شفابخش اسکلپیوس (Asclepius) آشکارا تکمیل کننده درمان غیردینی تلقی می شدند، به ویژه در دردهای مزمن که طب غیردینی نمی توانستند برای آن کاری انجام دهند.

شفادهنگان در یونان باستان

در یونان باستان پیامبران یا مکاشفه گرانی بودند که آنها را «فرستادگان خدا» می نامیدند. این فرستادگان خاندان هایی را تشکیل می دادند که به طور ارثی معلومات مافوق طبیعی خود را به هم انتقال می دادند. این فرستادگان یا پسران خدا و

جادوگر – پزشک، هم شاه و هم قانونگذار .

اسکلپیوس و سنت شفابخشی

اسکلپیوس در قرن چهارم پیش از میلاد اصلی ترین خدای شفابخش یونانیان به شمار می آمد و کیش وی سراسر یونان را در نوردیده بود.

معابد اسکلپیوس بعدها در جهان مدیترانه ای تأسیس شد و بیمارانی که در پی سودای شفای معجزه آسای خدایان بودند بدان جذب می شدند.

پیندار، شاعر یونانی سده پنجم پیش از میلاد، می گوید: «اسکلپیوس با سخن، با گیاهان دارویی و کارد معالجه می کرد.»

بنا به گزارش هزیود، وی «فرزند آپولون، خدای نور و روشنایی، پیش‌گویی، حامی موسیقی، تیراندازی و شفا و کورنیس است.

اسکلپیوس در یونان باستان از افتخارات ویژه ایزدان برخوردار بود و بسیاری از بیماران، معلولان و نابینایان به پرستشگاه ها و معابد او، به ویژه اپیدور، می رفتند و شفای خویش را از او طلب می کردند.

اسکلپیوس در خواب بر آنان ظاهر می شد و دارویی را که تندرستی را به آنها باز می گرداند، بر ایشان آشکار می کرد.

نشان ویژه اسکلپیوس مار است. این جانور نماد مردگان و همچنین تصویری از زندگی دوباره است، زیرا مار هر سال پوست می اندازد.

همچنین، درباره اسکلپیوس آمده است که وقتی پزشکی چیره دست شد، فقط به درمان بیماران بسنده نکرد و برخلاف قوانین طبیعت، مردگان را هم زنده می کرد.

اسکلپیادها، فرزندان و نوادگان اسکلپیوس، علم پزشکی را به مثابه رازی مقدس از پدر به پسر انتقال می دادند. معلومات علمی اسکلپیادها معارفی باطنی بود که از طریق آیین های ویژه تشرف انتقال می یافت.

رشته اصلی فعالیت درمانی آنها خواب گزاری یا تعبیر رویا بود. بیمار روزه ای مقدماتی می گرفت، در یکی از تالارهای پرستشگاه دراز می کشید.

کاهن صبح روز بعد خواب او را تعبیر، و سپس نوع معالجه را مشخص می کرد.

قطعه مشهور کتاب پلوتوس اثر اریستوفان، بهترین سند را درباره این اعمال در اختیار ما می گذارد: بیمار پس از آنکه قربانی تقدیم خدایان کرده، در پرستشگاه روی تختی پوشیده از برگ دراز کشیده است. خادم پراغ ها را خاموش می کند و به بیماران دستور می دهد هر اتفاقی افتاد سکوت را حفظ کنند.

می توان گفت نکته اصلی «بیتوته» بود، یعنی زیارت کنندگان شب را در اتاقی مخصوص (مکان مقدسی داخل زیارتگاه) سپری می کردند که در مرکز معبد قرار داشت. آنها روی تختی دراز کشیده بودند و در انتظار رویا و مکاشفه ای از خدای معبد بودند که با چوب دستی ای که دور آن ماری حلقه زده بود آشکار می شد. (همان تصوری که بعدها نماد طب درمانی جدید شد.)

پس می توان گفت آیین معبدخوانی، مراسمی مبتنی بر اعتکاف و خوابیدن در مکانی مقدس به امید و انتظار دریافت الهامی غیبی در رویا است.

این آیین در بسیاری از فرهنگ های کهن وجود داشته که برای دریافت راهنمایی، هدایت و شفابخشی استفاده می شد. اما بعدها نظریه طبی طبایع چهارگانه بقراط بر ذهن درمانگران چیره شد و اساس درمان های طبی را تشکیل می داد.

تعادل میان طبایع چهارگانه تضمین کننده سلامت آدمی بود و غلبه هریک بر دیگری هم به بیماری می انجامید. نظریه بقراط پیشرفت مهمی در کار درمان بود؛ چرا که با نظریات او درمان از انحصار روحانیان، جادوگران و حکیمان خارج شد.

بیماری و شفا در ایران باستان

ایران باستان‌ هم‌ به لحاظ دانش و هم به لحاظ دارا بـودن طـبیبان حاذق، زبانزد بوده و دستیابی به ترقیات پزشکی‌ آشوریان‌، بابلیان و یونانیان طی قـرون مـتمادی نـیز نقش عمده‌ای در پیشرفت پزشکی در‌ ایران‌ باستان داشته است.

در ایران در دوره‌ قبل‌ از‌ اسلام قوانین زیادی راجـع بـه طـبیب و طبابت‌ در‌ اوستا وجود داشته و چنین به نظر می‌رسد در زمانی که سایر مـمالک فـاقد‌ تشکیلات‌ طبی بودند در ایران درباره‌ بهداشت‌ و حقوق اطبا‌ و بیطارها‌ (دام‌ پزشکان) دستورالعمل‌های دقیقی ارائه شده است.

سیریل الگود پزشک و خاورشناس نامی در مقاله‌ای تحت عنوان‌ (علم‌ ایرانی) در کـتاب (مـیراث ایران) می‌نویسد‌: «وضع آبرومند و مقام ارجمند‌ طـبیب‌ را در جـامعه کـنونی دنیا‌ تا‌ حد زیادی می‌توان مدیون ایـرانیان دانـست. صرف نظر از چند مورد استثنایی باید‌ گفت‌ که در یونان و روم، پزشکان‌ در‌ وضع‌ بد و بـی آبـرویی‌ می‌زیسته‌اند‌ اما از مدارک تاریخی‌ کـه‌ از ایـرانیان به جـا مـانده مـعلوم می‌شود که طبیبان به مقام مـشاوری پادشـاه می‌رسیده‌اند‌. پزشکان‌ یونان که در جنگ با آتن‌، یا‌ پزشکانی که‌ در‌ جنگ‌ بـا روم شـرقی-بیزانته‌ به اسارت در می‌آمدند با عـزت و احترام پذیرفته می‌شدند و بـا آنـان مانند اسیر رفتار نمی‌شد‌ بـلکه‌ بـه‌صورت مهمان ناخوانده پذیرایی می‌شدند. گاهی‌ برزگ‌ ترین‌ مشاوران‌ پادشاه‌ که در حقیقت‌ دست‌ راسـت او بـودند از میان پرشکان انتخاب می‌شد».

قدیم ترین اشاره ها به پزشکی و فنون آن در نوشته های ایران باستان، مطالبی است که در بخش هایی از اوستا، و برخی متن های فارسی میانه، مانند کتاب بندهش و کتاب دینکرد، بر جای مانده است.

در وندیداد نیز از اقسام پزشکی و انواع بیماری ها سخن به میان آمده است.

در اوستا نخستین پزشک ثریته (فریدون) نـام بـرده شده که زمان وی با‌ توجه‌ به روایات ودایی به دوران بسیار کهن همزیستی هندی‌ها و ایرانی‌ها می‌رسد. به‌ استناد‌ وندیداد‌ فـرگرد 2، ثـریته از سـوی اهورامزدا برای درمان دردها برانگیخته شد و از کانون درمان‌ها و سرچشمه داروهـا‌ پرسش‌ نمود‌ و این درمان را از شهریور امشاسپند دریافت کرد. همچنین شهریور وسیله جراحی‌ برای‌ درمان به ثریته داد. او پزشکی بـوده کـه بـا اقسام کار پزشکی و درمانگری چه به شیوه‌ ادعیه‌ و داروهای گیاهی و چـه بـه شیوه جراحی آگاه بوده است. 

سپس‌ وینگهان و یمه، جمشید پیشدادی را نیز از‌ جمله‌ پادشاهانی‌ کـه پزشـک بـوده‌اند، معرفی می‌کند. در متون‌ کهن‌ آمده است: جمشید نخستین پزشکی بود که امـراض پوسـتی واسـتخوانی و نان را معالجه‌ کرد‌ او سازنده هوم و تریاق ات‌ و استحمام‌ آب گرم‌ و سرد‌ را‌ مرسوم کرد، در دوره پادشاهی او‌ 700‌ سـال نـه گـیاهی خشکید و نه جانداری بیمار شد.

علاوه بر این در وندیداد، فریدون را سازنده داروها معرفی می کند. نمونه هایی از طبابت نیز در زندگی زرتشت به جشم می خورد. وی با خواندن اوراد دینی به دفع بیماری ها، بلایا و از بین بردن خرفستردان توانا بود.

دینکرد نیز پزشکی را را حرفه ای اهورایی می داند و دو کارکرد برای پزشکی در نظر می گیرد: پاییدن روان مردم از گناه و درمان تن ایشان از بیماری.

همچنین، باید اشاره کرد که به گواهی اوستا در ایران باستان، دین و درمان به هم آمیخته بود و شیوه های دینی درمان بیماری ها در اوستا کم نیست.

بیماری و شفای بیماران در ایران و یونان باستان

علل بیماری در ایران باستان

علل بروز و شیوع بیماری و نیز راه های مقابله با آنها همواره با دین و اسطوره آمیخته است. تصور مردم درباره علل و اسباب بروز بیماری ها و چگونگی روش های درمان آنها ارتباط تنگاتنگی با عقاید و باورها، سنن، فرهنگ و زمانی دارد که هر قوم در آن زندگی می کند.

در دینکرد بیماری ها صراحتاً به اهریمن نسبت داده می شود. شر، بدی، زشتی، بیماری، عوارض مخرب طبیعی، جنبه های زیان آور عناصر طبیعی از اثر آفرینش دیوان تلقی می شود.

در اوستا و نیز در وندیداد نان بسیاری از بیماری ها با نام بسیاری از دیوان گره خورده است. این دیوان هریک مسئول ایجاد بیماری ها تلقی می شوند.
در یشت پنجم، بند 93 اوستا چنین آمده است: «هر نوع بیماری به وسیله دیو در بدن حلول می کند. کارسازترین راه مبارزه با اهریمن و دیو، کلام مقدس است که روحانیان کاربرد و اجرای درست آن را آگاه اند و چون تلاوت شود، به شکل طلسم موثری بیماری را از بدن خارج می نماید.»

در وندیداد نیز اهریمن به صورت مار ظاهر شده و برای اهورامزدا 99999 نوع بیماری پدید می آورد یا می آفریند.

برای شناخت صحیح بیماری ها در آیین زرتشت باید شناخت درستی از اهریمن و تازش او به آفریده های اورایی داشته باشیم. بنابراین، اهریمن شناسی مولفه ضروری فهم صحیح بیماری ها و نیز درمان و شفا در آیین مزدایی است.
بنا بر این اعتقاد در دینکرد، پزشکی باید آگاه ترین همه دانش ها در زمینه تازش آلوده کننده اهریمن بر تن و روان مردم باشد.

انواع درمان در ایران باستان

در دین زردشتی پزشکی و درمان ماهیتی دینی دارد.

طب باستانی ایرانی با آیین زرتشت و تعلیمات اوسـتا پیـوند جدایی ناپذیری داشته است به طور کلی پزشکان از‌ طبقه‌ روحانیون که‌ عالی‌ترین طبقه از طبقات چهارگانه (روحانیون، سربازان، کشاورزان و صنعتگران) بودند انتخاب می‌شدند. ایـن طـبقه رشته الهیات و طب‌ را همزمان تـحصیل مـی‌نمودند و بعد از اتمام مقدمات آن یکی از‌ این‌ دو‌ رشته را انتخاب کرده و ادامه می‌دادند. موبدان زرتشتی برحسن انجام اخلاق پزشکی که بخشی از امور دینی ‌‌محسوب‌ می‌شد نظارت مـی‌کردند.

در اوستا از سه گونه درمان سخن رفته است: درمان با چاقو، گیاه و منثره یا کلام مقدس.

منتره خوانی و شفای بیماران

در روزگار باستان روشی در درمان بیماری ها وجود داشت که با ادعیه مقدس و برخی سرودها می کوشیدند بیماری درمان شود، و چون از این راه درمانی حاصل نمی شد از درمان دارویی و گاه عمل جراحی استفاده می کردند.

در اوستا آمده است درمان بخش ترین پزشکان کسی است که با منتره ورجاوند درمان کند. آن که بیماری های اندورنه اشون مرد را درمان کند، درمان بخش ترین پزشکان است.

ایزد موکل بر کلام مقدس منثره وظیفه شفای بیماران و راندن دیوان و موجودات زیان آور را برعهده دارد. پس اهورامزدا از منتره، ایزد ادعیه مقدس می خواهد که این بیماری ها را درمان کند.

کاهنان و مغان نیز با کلام مقدس و ذکر اوراد و مراسمی پیچیده برای دفع شیاطین و ارواح خبیثه بیماران را درمان می کردند.

اصطلاحاتی نظیر« ثریشا مروته»، «منثر بیشز»، «منثر پرسه» و«منثر سپنته» (ایزد نگهبان ادعیه مقدس) در اوستا نام برده شده و کارکرد هریک نیز بیان شده است.

دعای ایریمن ایشه

آنچه درباره این دعا مهم است جنبه پزشکی آن است و اینکه ایزدی است نیرومند بر ضد اهریمن و تباه کننده و معدوم سازنده بیماری ها و دردها.

ایریمن کلام مقدسی است که ایزد سرپرستان با روح و روان مردم کار دارد، آنان را در مبارزه با بیماری های روانی و آفات اهریمنی یاری می کند.

تخصص‌های پزشکی در ایران باستان

اشو پزشـک‌ = پزشـک بهداشت

گیاه پزشک‌ = پزشک‌ در طب سنتی (عطار)

 کارد‌ پزشک= پزشک‌ جراح

داد پزشک= پزشک قانونی

مـانتره پزشک= پرشـک مـذهبی و روان پزشک یکی از طبیبان به‌ وسیله‌ اشا درمان می‌کند، کسی که‌ با‌ گیاه‌ درمان کـند، کـسی‌ که‌ با کارد درمان کند‌، کسی‌ که به وسیله قانون، شغا بخشد و کـسی کـه بـا کلام مقدس (مانتره) درمان کند‌.

1. اشوپزشک‌ (پزشک بهداشت): پزشکی که به کمک‌ قانون‌ مقدس اشـا‌ (اشـه‌ = راستی‌ و پاکی) یعنی به طریق‌ اشویی و مذهبی بیمارانش را درمان می‌کرده است. 

وظـیفه اشو پزشک توجه به‌ بهداشت‌ و پاک نگهداشتن محیط زندگی و شهر و پاکی‌ تن‌ و رسیدگی‌ به‌ امور‌ بـهداشتی و جـلوگیری از‌ انـتشار‌ بیماری‌های مسری است. ایرانیان باستان علاوه بر خورشید و ماه و باد، زمین و آتـش و آب را مـقدس پنداشته‌ و ستایش‌ کرده‌اند‌. پاک نگه داشتن این عناصر از پلیدی‌ و نیالودن‌ آن‌ها‌ امری‌ واجب‌ و وظیفه‌ تک تک افـراد جـامعه بود. به همین دلیل خود را در آب روان پرهیز می‌کردند همچنین ادرار کردن و آب دهان انداختن در آب را گـناهی بـزرگ می‌شمردند‌ آتش را با مواد سوختنی دودزا و بدبو آلوده نـمی‌کردند و هـمواره جـایگاه آتش را پاک نگه می‌داشتند.

2. گـیاه پزشک= پزشک در طب سنتی گیاه پزشک به کمک‌ شیره‌ گیاهان روش درمانی خود را به کـار مـی‌گرفته است. او پس از تجویز داروهای گیاهی و حـیوانی عـکس العمل هـای عـضو مـعلول را پس از مصرف دارو در نظر می‌گرفته‌ و به‌ کیفیت داروهـا و مـداوای بیماری‌ها به روش ئرمانی نوینی که به دانش پزشکی او می‌افزوده‌اند، پی می‌برده است نـظر بـه توانایی منزلت و وجهه‌ای که‌ این‌ پزشـک در ایران باستان داشته‌ اسـت‌ مـی‌توان گیاه پزشک را با داروسازان و داروشـناسان مـقایسه کرد.

3. کارد پزشک = پزشک جراح کسی که بـا کـارد و نیشتر درمان‌ می‌نموده‌ است. هـنر درمـانی کـارد‌ پزشکان‌ به وسـیله دسـت آنان که بازدهنده انـدیشه و دانـش پزشکی به طور عملی است صورت می‌پذیرفته و به مدد آلات و ابزار جراحی انجام می‌گرفته اسـت. جـراحی باستان فقط در سطح خارجی بدن‌ بـوده‌ اسـت زیرا دانـش پزشـکی آنـقدر پیشرفته و مجهز نبوده کـه پزشک عضو داخلی را جراحی کند. در میان پزشکان ایران باستان شرایط کارد پزشکان برای احراز صـلاحیت طـبابت دشوارتر از سایر‌ گروه‌ها‌ بوده است‌.

4. داد پزشـک = پزشـک قـانونی داتو بئیشه زو بـه مـعنای پزشک قانون، دات در یشت‌ ها کرده 33 به معنی فرشته نماینده قانون آمده است. این‌ پزشکان‌ بیشتر‌ بـا عـلوم پزشـکی کار می‌کردند کالبد شکافی پس از مرگ جهت تـشخیص بـیماری و پیـدا کـردن راه درمـان ‌‌بـرای‌ آیندگان از جمله وظایف آنان بوده پزشکان قانونی در صورت لزوم اموات را‌ معاینه‌ می‌کردند‌ و پس از اطمینان حاصل کردن از فوت میت برای آن جواز کفن و دفن صادر می‌نمودند‌ اگر مرده نیاز به کـالبد شکافی داشت، آن را کالبد شکافی می‌کردند. از‌ بنیان گذاران پزشکی قانونی در ایران دکتر پولاک و دکتر عبدالرحیم فیلسوف هستند.

5. مانتره پزشک = پزشک مذهبی و روان پزشک گغتنی آنکه مانتره پزشک موثرتر از سایرین بـه شـمار می‌رفته است در این‌ باره در وندیداد آمده است که اگر پزشکان چند باشند که یکی با کارد و دیگری با گیاه و سومی با ادعیه و کلمات خدایی پاک درمان نماید، برتری با زبـیب سـومی است که‌ او‌ پزشک پزشکان است.

واژه منتره به معنای گغتار ایزدی است. مانتره پزشک با دعا و آیـات کـتاب مقدس و روان پزشکی مداوا می‌کند.

پزشکی که به کمک اوراد مقدس وکلام ایزدی درمان می‌کرده است و هنر و روش درمانی وی برای تقویت نیروهای درونی و روانی انسان به یاری کلمات مـؤثر و آسـمانی‌ اوستا‌ انجام می‌شده اسـت. مـنتره درمانی یا درمان مذهبی امروزه نیز در میان رزتشتیان رواج دارد و بدین شکل انجام می‌گیرد بیمار را شتشو داده از سد تا پا در پارچه‌ سفید‌ می‌پیچند‌ و گیاهان خوشبو بر آتش می‌ریزند‌. سپس‌ منتره‌ خوان با لحن مـوسیقایی دعـا را خطاب به بیمار می‌خواند این شیوه تا پایان مراسم، اندک اندک در بیمار شعف و امیدواری‌ پدید‌ می‌آید‌.

منابع

شفای مقدس در یونان و ایران باستان - مهدی لک زایی - شماره 13 - بهار و تابستان 1398

تاریخ پزشکی در ایران باستان - هما رضایی - ژیلا آقامحمدی - مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام - شماره 4 - زمستان 1396

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید