امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273231
۳۳۶۵
۴
۰
نسخه چاپی
ایزدبانوان

ایزدبانوان و مادرخدایان در ایران و جهان

ایزدبانوان در زمره ایزدان تاثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده‌اند. آن‌ها نه تنها در بیشتر تمدن‌های باستانی همچون یونان، بین‌النهرین و... مورد توجه بوده‌اند، بلکه به‌طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته‌اند؛ از این‌رو، درک جهان معنوی باستان بدون توجه به زنانگی آشکار این الهگان نارسا و ناقص خواهد بود

ایزدبانوان

ایزدبانوان یا مادرخدایان در ایران و جهان

قدمت پرستش مادرخدایی یا ایزدبانوان

ایزدبانوان در زمره ایزدان تاثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده‌اند. آن‌ها نه تنها در بیشتر تمدن‌های باستانی همچون یونان، بین‌النهرین و... مورد توجه بوده‌اند، بلکه به‌طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته‌اند؛ از این‌رو، درک جهان معنوی باستان بدون توجه به زنانگی آشکار این الهگان نارسا و ناقص خواهد بود.

بشر در تاریخ دیرپای خود از اندیشه های دینی متنوعی بهره مند بوده است. پرستش مادر خدایان، یکی از انواع آنهاست. تندیسه های فراوان به دست آمده از حفاری های انجام شده در مناطق گوناگون، مؤید وجود سنت پرستش مادر خ خدایان و ایزدبانوان، کهن ترین سنت مذهبی، در جهان قدیم است.

سـرآغاز پرستش‌ ايزدبانوان‌ به دوره ای از تاريخ بشريت باز می گردد که از آن با عنوان دوره مادرسالاری نام مـی برند. در اين دوره، مـادر در مرکزيت جامعه قرار داشت و ساير اعضا در نـسبت بـا‌ او‌ تـعريف می شدند. به قول ايولين ريد، در جامعه نخستين، مادری کـارکرد اجـتماعی زن بود و لذا همه زنان به راستی يا نهفته «مادران » گروه بودند.

تندیسه ها و شواهد فراوان در سراسر اروپا، و پاره ای از نقاط آسیا، حاکی از آن است که پرستش مادر - خدایان، کهن ترین سنت مذهبی میان اقوام گوناگون جهان است.

چنین به نظر می رسد که پرستش مادرخدایان از آسیای غربی، دشت های روسیه جنوبی آغاز شده، سپس با مهاجرت اقوام آسیایی به اروپای مرکزی و شرقی، به آن نواحی نیز نفوذ کرده است.

در میان اقوام مختلف مجسمه هایی از سنگ و عاج یافت می شود که معمولاً فاقد صورت اند و تنها علایم زنانه در آنها به صورت برجسته نمایان است. این پیکرک تماماً مفهوم بارداری، شیردهی و قابلیت های زنان قدرت مند عهد باستان را می رسانند.

این تندیس های متعدد که در یک حوزه وسیع جغرافیایی در فرهنگهای دوران پارینه سنگی جدید به دست آمده‌اند تماماً در خصوصیاتی با هم شبیه هستند و آن مبالغه و تاکید در برجسته نشان دادن سینه ها و شکم و دستگاه تناسلی آنان می باشد که مبین وظایف باروری و توالد و اعتقاد به الهه در حیطه وظایف مادریش می باشد.

در مـنطقـه سـيبری تـا دره سـند مخصوصا در آسيا نيز، پيکره‌ هايی ايزدبانوان‌ فراوانی يافـت شـد کـه معـروف تـرين آنهـا «ونوس ويلندورف » است‌. اين پيکره در اتــريش کـشـف شــد و قـدمت آن بـه بـيش از ٢٥٠٠٠ سال می رسد.

لوئيس هنری مورگان و بـسياری از‌ پژوهـش‌ گران معتقدنـد برتـری زنان در تمامی ادوار زندگی انسان های اوليه‌ عموميت‌ داشته، نظام نسبی مادرتبار نيـز تـا پيش از ظهور نظام پدرسـالاری در هـمه جـا موجود بوده‌ اسـت‌.

فرزنـدان‌ نـام خـود را از مادر ارث می بردند و به طـايفه مادر تعلق داشتند‌. از‌ همين‌ روی نقـش مـردان در درجـه دوم اهميت بود. اوانس پريچارد نيز موقعيـت برتـری زن‌ در‌ ايـن‌ جوامـع را بــا قــدرت بـاروری و اهميت اقتصادی وی مرتبط مـی دانـد. در ايران نيز شواهد گوناگونی يافت شـد کـه وجود سنت پرستش مادر‌- خدا‌ و ايزدبـانوان‌ را تأييد می کند.

نقش زن يا مادر (چه مادران بالقوه‌ که با نام زن از آن ها ياد مـی کنيم و چـه مادران بالفعل که‌ با عـنوان مـادر نـام‌ می بريم‌ ) در گروه چـنان بـود که سيستم های پيشـاخانواده بـر مدار و مرکزيت حضور او می چرخيد. اين حضور فقط در امر زايش و بقای نسل نبود، بلکه زن در امر توليد اهـميت حـياتی داشت‌. درحقيقت، در جوامع بدوی، مادرسالاری نـوعی از زنـدگی اجتماعی بـشر و نـشانه انـقلابی برای عبور انسان از مـرحله جانورگونگی و آدم خواری بود.

در دوره انسان های نخستين، وضعيت چنان بود که انسان‌ بدوی از آدم خواری و وحش خـويی نـسبت به جنس های ضعيف تر چـون دشـمنان شـکست خـورده ، زنـان، و کودکان رويگردان نـبود. در هـمين زمان، مادرسالاری حوزه امنی برای دفاع از زنان و کودکان‌ تلقی می شد که ورود مردان به آن به گونه ای مـوقتی و کـوتاه بـود.

چنان که ايولين ريد در کتاب سه جلدی تحول زنـان مـی گويد، اجـتماع زنـان و کـودکان از نـظر توليد‌، کشاورزی، و تغذيه تقريباً خودکفا بوده و نيازی به حضور مردان در اين گروه نبوده است؛ لذا همبستگی مردان و زنان جز در حضوری کوتاه مدت برای رابطه جنسی اتفاق نمی افتاد. پس از‌ آن‌، مـردان‌ بايد از اجتماع مادرسالار خارج‌ می شدند‌ و در‌ ميان گروه مردان به صورت منفرد زندگی می کردند. مردان به شکار و جنگ می پرداختند و جز در مواردی که تمايلی از طرف زنان‌ برای ايجاد‌ رابطه می ديدند، حق حـضور در اجـتماع نداشتند؛ همچنين، در اين دوره که به مادرسالاری مشهور است، زنان از نظر اقتصادی و توليدی نيز زندگی مستقل و غيروابسته ای داشتند‌.

امروزه‌ اين باور همگانی است که چون مردان توليدگران اصلی جامعه‌ نوين هستند، پس هـميشه مـفهوم کار بر اين روال بوده است، اما می بينم که در روزگار ديرينه تر‌، پيش‌ از‌ گسترش شهرنشينی، اين موضوع واژگونه بود. زنان در روند به دست‌ گرفتن‌ سرپرستی آذوقـه کـه جزء وظايف اصلی آن ها در دوره مـوسوم بـه کار بوده است.

می توان‌ ادعا‌ کرد‌ که در عصر شکار، نقش زنان نقشی مرکزی و اصلی در همه فعاليت های گروه يا‌ جامعه‌ نخستين بـرای بـقا و زيستن بـود. همان طور که ايولين ريد از زبان‌ يکی از‌ بوميان کرنای در استراليا بيان می کند: «کار مردان ، شکار، ماهيگيری، جنگ و آنگاه سـرجای خود نشستن‌ بود‌ و کار‌ زنان انجام همه کارهای ديگر»؛ بنابراين، زنـدگی اجـتماعی انـسان‌ های نخستين بدون حضور مادر- زن ناقص و نارسا بوده است.

نقش مهم و مرکزی زن در زندگی اجتماعی و توليدی در دوره های بـعد ‌ مـوجب پيدايش مفهومی از زنانگی در روايات و اسطوره‌ های کهن می گردد که در آن ها زنان‌ و مادران‌ نقشی اساسی و مـرکزی دارنـد.

ایزدبانوان و مادرخدایان در ایران و جهان

قدمت پرستش ایزدبانوان یا مادر خدایی در ایران

پیش از ورود اقوام آریایی به ایران و تقسیم آن به گروه های مختلف، اقوام بومی ایران مانند ملل و اقوام همسایه ی خود مذهب مادر خدایی داشته و در نواحی مختلف ایران پرستش الهه مادر رایج بود. تندیس هایی که به دست آمده به وجود این مذهب در آن ادوار گواهی می دهد.

ايران امـروز، در قرون گذشته قسمتی از آسيای وسطا بود کـه آن را فـلات ايـران‌ يـا‌ نجد ايران می ناميدند. نجد ايران ، مثلثی بـين دو فـرورفتگـی خـلـيج فـارس در‌ جنـوب‌ و دريايی خزر در شمال ، به منزله پلی ميان آسـيای مرکـزی و آسـيای غربـی بـوده اسـت .

آگـاهی مـا‌ درباره‌ جوامع‌ ابتدايی و دين مردم نجد محـدود بـه کشـفيات باسـتان شناسـی است ؛ کشفياتی کـه‌ نـشان‌ مـی دهد در همه آسياي غربی، ايران و آسيای ميانـه ، از مصـر و يونان در غرب تا دره سند‌ و کوه‌ ها هندوکش در شـرق ، از روزگـار کهن «الاهـه مـادر» ستوده می شده است‌.

سند‌ اعتقاد به الاهه مادر را در وجود‌ پيکــرک هـايی بـسـيار‌ فــراوان الاهه ای می توان جست که اغلب‌ بيسر‌، و گاه در حال زايش فرزنـدی اسـت. گـاه نيـز فرزندی را در ميان بـازوان‌ دارد‌. اين الاهـه نماد باروری، برکـت‌، نعمـت‌، و نمـاد الاهی فرزندزايی و مادری است. بنابراين، هـسته‌ اصـلی دين مـردم نجـد ايـران در آن دوره، همچون بين النهرين و عيلام، پرستش‌ الاهـه‌ بـاروری و عشـق و آب بـوده است.

نخستين بار حفريات شوش‌ بود‌ که پرستش اين الاهـه هــا را در ايـران افشـا کـرد. در غرب ايران، در تپه سراب پيکره زنی کشف شد که بـه ٦٠٠٠ سـال پـيش از مـيلاد بـاز می گردد‌ و نشانی از وجود الاهه مادر در ايران است. مجسمه های سفالين زن مربوط بـه هزاره چهارم پيش از ميلاد، يعنی شـکوفاترين دوران مـادرسالاری ايـران، در تپـه ســيلک کاشان نيز مؤيد‌ همين‌ امر‌ است. در‌ معبد‌ چغازنبيـل‌، کـه در کنـار پايتخت ايلام واقع است ، رب النـوع «کريريشـه »، کــه رب النـوع بـزرگ و اصـلی دوران عيلامی است، در بالاترين قسمت‌ معبد‌ جای دارد و مهم تـرين نـقش او نـيز زايـش اسـت‌.

در شرق ايران نيز در تپه گرگان به پيکره ای گلين از اواخر دوره هزاره‌ سوم‌ و آغاز‌ هزاره دوم پيش از ميلاد برمی خوريم کـه ‌ ‌هـمان الاهه مـادر‌ اسـت کـه زايندگی، برکت و پيروزی در جنگ را بـه پيـروان خـود مـی بخشـد.

علت رواج پرستش ایزدبانوان در ایران

اگر بخواهيم‌ چرايي خدابودن زن در‌ آن‌ دوران را بررسی کنيم، بايد‌ به‌ آن ويژگـی زن تـوجه کنيم که ديگران يا مردان فـاقد آن هـستند و قادر‌ به‌ نقش آفرينی در آن نيستند‌ و آن زايندگی يا قدرت آفرينندگی زن است.

در اين انگاره، زن آفريننده است و می آفريند. انسان ، از‌ او‌ و از بدن او متولد می شود. در‌ قدرت‌ آفرينندگی چه‌ کسی غير از خدا‌ توانسته‌ است بـيافريند. بـايد توجه کرد که در ذهن مردمان ايران باستان دلايل علمی مربوط به جفت‌ گيری و تولد‌ راهی ندارد.

لقاح و فرايند باروری تخمک به‌ وسيله‌ اسپرم‌ امری مسلم‌ در‌ علم امروز است، اما در ايران باستان (با اينـکه نـقش مرد در بـاروری زن پذيرفته شده است ) زايش و تولد انسان معمايی سربسته ، مبهم ، و حيرت انگيز است ؛ اينکه‌ چگونه تخم نامرئی به انـسان تبديل می شود و البته تنها زهدان مادر می تواند چنين معجزه ای بيافريند.

اين زهـدان ، انـسان را در خـود شکل می دهد، کامل می کند، و سپس زاييده می شود. پس‌ از‌ آن ، به وسيله پستان او مايه حيات را می نوشد و جان می گيرد و در فرايند رشـد، ‌ ‌از طـريق آموزش و تربيت مادر است که انسان واقعی پا به عرصه اجتماع می گذارد؛ بنابراين‌ ، زن هـمپايه ايزدان ، آفـريننده است و همين مهم ترين و مشخص ترين وجه بارز او در برابر انفعال مرد است ؛ از اين رو، می بينيم که تـنديسه‌ های اوليه از مادر خدايان ، ايشان‌ را‌ به شکلی عريان ، با سينه و شکم بزرگ نشان می دهد که اشاره به مـهم تـرين نقش آن ها يعنی آفرينندگی دارد. اين ايزدبانوان غالباً سينه های خود را به نشانه ايثار مائده آسمانی در دست دارند.

در ذهن ايرانيان باستان ، قـدرت آفرينندگی از چنان جايگاه مهمی برخوردار‌ بوده است که علاوه بر ايزدان پديدآور و زنان بارآور، زمين نيز همچون ايزدی آفريننده و بازتوليدکننده گياهان پرستش می شد؛ بنابراين ، از ميان عناصر طبيعت ، زمين نيز ايزدبانو تلقی می شد. زمين در‌ اسـاطير‌ عـموماً مؤنث‌ پنداشته شده است.

منابع

تحلیلی بر دلایل شکل گیری اعتقاد به ایزدبانوان در ایران باستان - پروین کاظم زاده -  پژوهشهای ادیانی  - شماره 2 زمستان 1392

شناخت هویت زن ایرانی در گستره‌ی پیش تاریخ و تاریخ - شهلا لاهیجی - مهرانگیز کار

بررسی اسطوره شناختی جایگاه ایزدبانوان در جهان فکری - معنوی ایرانیان باستان -  عبدالرحمن عالم -  سیده آمنه میرخوشخو -  ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی » - شماره 46 - بهار 1396

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید