کتاب مائدههای زمینی نوشتهی آندره ژید، شاهکاری بزرگ در میان آثار ادبیات فرانسه محسوب میشود. ژید در این کتاب به یاد ماندنی از شما میخواهد به دنبال شناخت خویشتن بروید، خود را بشناسید و با خود صادق باشید.
آندره ژید
آندره ژید در خانوادهای ثروتمند و در سال ۱۸۶۹ (پاریس) به دنیا آمد. او فعالیت ادبی خود را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و در ۲۴ سالگی، درحالیکه از بیماری رنج میبرد به تونس در شمال آفریقا سفر کرد و دوسال بعد که از آفریقای شمالی به فرانسه باز میگشت، علاوه براینکه از لحاظ جسمی کاملا بهبود یافته بود، از لحاظ شخصیتی نیز در او تغییرات اساسی ایجاد شده بود. از جمله آثار این نویسنده میتوان به «ضد اخلاق»، «دخمههای واتیکان»، «اگر دانه نمیرد»، «سکهسازان»، «بازگشت از کنگو»، «بازگشت از چاد»، «بازگشت از شوروی» و… اشاره کرد.
مائده های زمینی اثر آندره ژید
«بگذار عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که به آن مینگری.» این جملهی بسیار معروفی که هر کدام از ما حداقل یک بار آن را خوانده یا شنیدهایم برگرفته از کتاب مائدههای زمینی است که اثری فلسفی و عارفانه محسوب میشود و شما را به خودشناسی تشویق میکند.
کتاب مائدههای زمینی نوشتهی آندره ژید، شاهکاری بزرگ در میان آثار ادبیات فرانسه محسوب میشود. ژید در این کتاب به یاد ماندنی از شما میخواهد به دنبال شناخت خویشتن بروید، خود را بشناسید و با خود صادق باشید.
کتابی که مثل خیلی از آثار ادبی و هنری بزرگ جهان در آغاز مورد استقبال قرار نگرفت. در طول ۱۰ سال فقط ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت. ولی در هنگام جنگ جهانی و پس از آن به فروش بسیار بالایی دست یافت و مردم از جنگ به ستوه آمده، با خواندن آن، بار دیگر خدا را در جلوههای هستی جستجو میکردند و طعم شور و عشق را چشیدند. مائده های زمینی که اگر ما بخواهیم و آمادگی اش را داشته باشیم،می توانند باب رسیدن به مائده های آسمانی را برای ما باز می کنند.
مائده های زمینی را میتوان جزو آثار عرفانی دانست که در هشت فصل و یک پایان تحت عنوان «سرودی به جای پایان»، تألیف شده است که محوریت موضوعات آن عشق، خداوند، شوق به زندگی و لذت از هر لحظهٔ آن است.
آندره ژید در مائده های زمینی سعی دارد تا مخاطبش یا همان ناتانائیل را در سراسر کتاب، مخاطب سخنانش قرار میدهد و از او دعوت کند تا بهدنبال شناخت خویش و یافتن مسیر واقعی زندگیاش برود.
او در همان ابتدا میخ اول را محکم میکوبد و با این جملهٔ زیبا مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهد: «ناتانائیل! آرزو مکن که خدا را جز در همهجا، در جایی دیگر بیابی.» و در ادامه با زبان ساده، لحنی دوستانه و صداقت کلام سعی میکند شور و شوق لازم را به خواننده القا کند: «دلم میخواهد کتابی بنویسم که در نظرت عاری از هرگونه اندیشه و هیجان فردی باشد و گمان کنی که در آن تنها بازتاب شور و شوق خویش را میبینی. دلم میخواهد به تو نزدیک شوم و تو دوستم بداری».
آنچه مخاطب را در مقدمهٔ کتاب شگفتزده میکند، جملهای است که نویسنده در مورد کتابش به مخاطبانش میگوید که نشان میهد باور قلبی اوست. او هدفش از نوشتن این کتاب را بهوضوح بیان میکند: «آنگاه که کتاب را خواندی، به دورش افکن و بیرون رو، دلم میخواهد این کتاب، شوق خروج را در تو برانگیزد، خروج از هرجا که باشد، از شهرت، خانوادهات، اتاقت، از اندیشهات. کاش کتابم به تو بیاموزد که بیش از این کتاب به خودت بپردازی و سپس بیشتر از خود به دیگر چیزها.»
آنچه که مشهود است، آندره ژید نمیخواهد یک معلم و یا حتی راهنما باشد؛ بیشتر میخواهد یک مشوق باشد که شوق حرکت و یادگیری را ایجاد کند. خواننده او را بهعنوان یک پیر دانا نمیشناسد، بلکه او را دوستی خیرخواه میبیند که از سفری طولانی بازگشته و اکنون قصد دارد تا در کنار مسافر نوپا قدم بردارد و هراسهای اولیهٔ سفر به درون را از او دور کند.
متن PDF کتاب مائده های زمینی ترجمه مهستی بحرینی
متن PDF کتاب مائده های زمینی ترجمه پرویز داریوش و جلال آل احمد
دیدگاه