امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 270244
۱۵۶۵
۱
۰
نسخه چاپی
آینده پژوهی سیاسی (Political Future Studies)

آینده پژوهی سیاسی چیست؟

آينده پژوهی سياسی، بستر مناسبی را براي ساختن و خـلـق آينــده مـطلـوب در‌ مطالعـات‌ علـوم سياسی فراهم می کند و ذهن محقق علوم سياسی را به آينده و گذار از وضـع موجـود مـعطـوف می دارد

آینده پژوهی سیاسی چیست؟


 

دسـتيابی بـه آينده‌ مطلوب‌ يکـی از اسـاسی ترين آرمـان های عالمـان علـم سياسـت اســت.‌

آدمــی بــرای آن کـه عاقلانه عمل کند، بايد نسبت به پيامدهای اقدامات خود، ديگران و واکنش های آنان و همچنـين نسبت به‌ نيروهاييی که‌ خارج از کـنترل اوسـت، آگـاهی و شناخت کافی داشـته باشـد؛ پيامـدهایی که تنها در آينـده خـود را نشان می دهنـد. از ايـن حيـث، هـدف آينـده پژوهـی مطالعـه مـنظم و نظام‌ دار‌ آينده‌ است.

يکی از حوزه های مهم مطالعاتی آينده پژوهـی، هـدايت جـامعه‌ علمی به سـمت درک اهميت علوم سياسی و نقش بنيادين و بـي بـديل در تـوسـعه علمـی آينـده و تـأثير آن بـر‌ اهـداف‌ راهبـرديی اسـت. پـرداختن بـه پـيش بينـی و انديشـه دربـاره آينـده علـوم سياسـی و آسيب شناسی آن و نـيز‌ تـلاش برای از ميان برداشتن موانـع و آسـيب هـا، و تجهيـز فرصـت هـای موجود بـه مـنظور‌ توسعه‌ و توليد‌ علوم سياسی مناسب با تحولات آينده و نيازهـای بـومی، قلمـرو مطالعاتی در آينده پژوهی سياسی اسـت‌. چـنـد عـنصـر حيـاتی در آينـده پژوهـی وجـود دارد کـه اهميت آن را در‌ مطالعات‌ علوم‌ سياسی نشان می دهد:

1· اقـدامات پيشـگویی يا پيش بـينی آينده از طريق روش های گوناگون‌ ؛

2· بررسي‌ دقيق روند حاضر در بخش هاي اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي ، فـني و طـبيعي ؛

3· احـتمالات آينده‌ به‌ عبارت‌ ديگر وضع جهان در آينده.

اهميت درک محورهای بالا، نيـاز بـه تعريـف آينــده پژوهــان از‌ آينـده‌ پژوهـی دارد.

يکـی از مشهورترين تعاريف آينده پژوهـی را ونـدل بـل ارائـه‌ داده‌ اسـت‌. وی بــر ايـن بــاور اســت کـه آينده پژوهی در پی شناسايی، ابداع، ارائه، آزمون و ارزيابيی آينده‌ های ممکن و محتمل است تا بـر پايه ارزش هـای جامعه، آينده های مرجح‌ را‌ انتخاب و برای پی ريزی ساخت مطلـوب تـرين آينـده کمک کنند.

هـدف اصـلی بل ارائه‌ تعريفي‌ بوده است که تمامی تعاريف موجـود را دربرگيرد. از اين حيث مي توان‌ توصيف‌ بـل را در مـقايسـه بــا تعـاريف ديگـران‌ داراي‌ مزيـت‌ دانست. بنابراين، ميان دانش آينده پژوهي و علم‌ سياست‌، در بـخش نـظري و بــه خصـوص عملـي، ارتباطي وثيق برقرار است که در اين‌ پژوهش‌ در قالب آينده پژوهي سياسي‌ ارائه‌ خـواهد شـد.

آينـده پژوهی

شکل گيري رشته «آينده‌ پژوهي‌» که ماهيتي کاملا ميان رشته اي دارد، در خــلال جـنـگ جهـاني دوم‌ و دوران‌ پس از آن بود. آينده پژوهي‌ از دهه شصت مـيلادي‌ آغـاز‌ شـد و بـه عنـوان يکـي از‌ رشته‌ هـاي جـديد علوم ، پايه ريزي شد.

يکي از مهم ترين‌ مفروضات‌ آينده پژوهي، نگاه طيفي و کـثرت‌ گـرا‌ به‌ آينـده اسـت. بـه‌ عبـارت‌ روشن تـر، در آينـده‌ پژوهـي‌ تنها با يک آينده متعين روبه رو نيستيم، بـلکه هـمواره طيفي از آينده ها‌ پيش‌ روي سياست پژوه و سياست گذار است‌. آينـده‌ پژوهـان بـا‌ ارائـه‌ تـوصـيف‌ هــا و تجويزهـايي درخصوص آينده‌، شرايطي را مـهيا مـي کنند کـه بـتوان از طـيف آينده هاي بديلي که پـيش رو‌ قـرار‌ دارنـد، يکـي را انتخاب کرد؛ انتخابي‌ که‌ زمينه‌ رفتار‌ کنشگرانه‌ و پيش دستانه را‌ فراهم‌ مي کند. امـا مـبناي اين انتخاب داشتن تصويري از آينده است. تـعاريف مختلفي براي آينده پژوهـي‌ عـنوان‌ شده‌ است. در اينجا نگاهي کـلي بـه تعاريف‌ گوناگوني‌ که‌ توسط‌ آينده‌ پژوهان‌ به کاررفته اسـت ، خواهـد شد. ري آمارا (١٩٧٤) مـعتقد اسـت آينده پژوهي عبارت است از:

1· هـر تـلاش نـظام مندي که در جـهت اصـلاح فهم مـا از پيامـدهاي‌ آينــده، نـاشـي از توسـعه و انتخاب هاي کنوني باشد.

2· هر تلاشي که در جهت روشمندکردن فرضيات و برداشت هاي مـا در بـاره آينده باشد. ايـن تلاش ها به سـه دسـته تقسيم مـي شوند‌: اسـتنتاج‌ آينـده هاي احتمالي (هنر آينــده گرايـي)؛ استنتاج آينده هاي ممکن (علم آينده گرايي)؛ و استنتاج آينده هـاي مطلـوب (سياسـت و روانشناسي آينـده گـرايی.)

به تعبير وندل بل، آينده پژوهـي بـه دنـبال‌ مـطالعه‌ نـظام مند، کشف، ابـداع، ارائه، آزمـون و ارزيابي آينده هاي ممکن، محتمل و مطلوب است. آينده پژوهي انتخاب هاي مختلفي را راجـع بـه آينـده فـراروي‌ افـراد‌ و سـازمان ها قرار مي دهد‌ و در‌ انتخاب و پي ريزي مطلوب تـرين آينـده بـه آنـان کـمـک مـي کند.

به لحاظ ماهيت مطالعات آينده پژوهي، برخـي از آينـده پژوهـان‌، آينـده‌ پژوهـي را بـه عنـوان‌ بخشي‌ از تجزيه وتحليل سامانه، در نظر گرفته اند. درميان اين آينده پژوهان، نام اي اس کوايـد و وين آي بـوچر به چشم مي خورد.

بر اساس تعريف کوايد از تحليل‌ سامانه‌، ويژگي هاي اصلي آينده پژوهي در موارد زير خلاصـه مي شود:

1. تحقيقـات آينـده ، شـيوه جديـدي از بررسـي آينـده و رويکـردي تـازه اسـت؛ اقـدامي قابل استفاده کـه مـتوجه تغييرات مؤثر و کارامد‌ است‌؛

2. آينده پژوهي‌ عهده دار پاسخگويي در برابر آينده، با احتمـالات بـي نهايـت آن، نمـي توانـد باشد و نيست، بلکه وظيفه آن، بررسي‌ مسائل و مشکلات است؛

3. روش شناسي عمل گرايانه است؛

4. آينده پژوهي، در‌ پيش بـيني‌ و ارزيابي طيفي از بديل هاي مـرتبط بـا مشـکل، وابسـته بـه آينده يا آينده محور است.

ويژگي عمده ‌‌اي‌ که آينده پژوهي را از تحقيق در عمليات، متمايز مي کنـد، اهــداف آن اســت‌.

آينده‌ پژوهي‌ واژه فرايند تصميم ري آمارا در زمـينه اي بـلندمدت را هدف قرار مـي دهـد، درحـاليکـه تحقيق در‌ عمليات بر زمينه اي کوتاه مدت متمرکز مي شود.

سهيل عنايت ا...، آينده پژوهي را‌ مطالعه نظـام منـد آينـده‌ هـاي‌ ممکـن ، محتمـل و مــرجح و ديدگـاه ها و جهان بيني ها و اسـطوره هـاي بنيادين هر آينده مي داند. آنچـه از بررسي تعاريف يادشده برمي آيـد، فقـدان اجمـاع ميـان آينـده پژوهـان در توصـيف ايـن دانـش‌ راهبردي است. البته يکي از عوامل اين امر، نوپابودن آينده پژوهي است. با عـنايت بــه ايـن مهـم، بايد ادعا کرد که ارائه تعريفي جامع و مانع از آينده پژوهي دشوار است .

اصول‌ موضوعه‌ آينده پژوهی

آينده پژوهي بر چند فرضيه درباره جهان هستي و نقش انسان استوار اسـت. در اينجـا بـرخـي از اين اصـول اساسي را کـه نشانه اصلي تفکر آينده پژوهان است، مرور مي کنيم‌ :

ارتباط‌ گذشته و حال : اين اصل تقريبا ميان تمام آينده پژوهان مـشترک اسـت کـه جهـان هستي يکپارچه و نه آميختـه اي از اجـزاي مسـتقل و بـي ارتبـاط بــا يکــديگر اســت از ديـدگاه آينده پژوهي‌، انسان‌ مثل همه کائنات، بخشي از هستي را تشکيل مي دهد.

به عقيده آينده پژوهان، بـسياري ‌ ‌از جـلوه هاي جهان آينده از درون جهان حال خلق مي شـود؛ از اين‌ رو‌، با‌ نگاه دقيق بـه رويدادهـاي جـهان‌ طي‌ چند‌ سال گذشته مـي تـوانيم نکـات بسـياري را درباره آينده دريابيم .

مفهوم «چشم انداز راهبردي» نـيز وجود اين رابطه را به گونه اي‌ ديگر‌ آشکار‌ مي سازد. بر اين اساس، آينده براي حال و گـذشته‌ جنبه‌ عليت پيدا مي کند و چـشم انـدازي که ما از آينده و آينده مطلوب داريم تصميمات حال و گذشته ما را دگرگون مي سازد‌: «هدف‌ تفکر‌ بر پايه چشـم انـداز، روشن ساختن گزينش هاي حال و گذشته‌ در پرتو آينده هاي ممکن است ».

قدرت چشم انـداز: جايي که آينده وجود‌ ندارد‌، بايد‌ آن را ابداع کرد؛ يعني بايد ايده هايي را مطرح ساخت‌ که‌ در قالب طرح مفاهيمي، جريان هاي فکري ايجاد کرده و رويـدادهاي احتمـالي آينده را نشان داده وگفتمان‌ سازي‌ کنند‌. اهميت اين ايده هـا از آنـجا است که تفکر ما آميـزه اي‌ از‌ ادراک‌ گذشته و تصويرهاي ذهني ما از رويدادهاي محتمل آينده است. تصويري که ما از آينـده‌ داريم‌، سهم‌ به سزايي در تحقق يا عدم تحقق آينده به آن صورت که مـا آن را‌ مـي پنـداريم، دارد.

امروزه يکي از عوامل تأثيرگذار بر آينده، در کنار روندها، رويدادها‌ و ...، تصاويري‌ است‌ کـه مـا از آينده داريم و اين همان چيزي است که از آن به قدرت‌ چشم‌ انداز در خلق آينده مطلوب تعبيـر مي شـود.

 اهداف‌ آينده پژوهی سياسی

تقويت حوزه شناخت مسائل سياسي با بـه کـارگيري نظريـه هـاي پرکـاربرد در‌ حـوزه‌ سياسـت ازجمله : نظريه آشوب ، نظريه بازيها، نظريه ستيز، نظريه پيچيدگي و... مـمکـن اســت‌ . بـرخـي‌ از‌ مهم ترين اهداف مطالعات آينـده پژوهـي سـياسي را ميتوان به شرح زير برشمرد:

1. تهيه و تنظيم‌ قواعد‌ براي‌ تحولات سياسي کـه در آينـده اتفـاق مـيافتـد و بـر اسـاس آينده پژوهي قابل‌ پيش‌ بـيني هـستند؛

2. شـناخت و درک صحيح از مسائل نوظهور و چالش هاي سياسي پيش روي ؛

3. انجام بـرنامه ريزي‌ بـلندمـدت‌ و کوتـاه مـدت و پيشـگيري از نتـايج زيـان بـار رويـدادهاي پيش بيني نشده ؛

4. پرهيز از‌ گام‌ نهادن در محيط پرخطر و ناشناخته آينده و محيط‌ آشوبناک‌ ؛

5. پذيرش‌ و درک اهميت ايده هـا، ارزش هـا و نـگرش‌ هاي‌ مثبت گذشـته و حـال در خلـق و ايجاد آينده ؛

6. تحليل روندهاي سـياسي گذشته و حال به‌ منظور‌ شناخت مسائل بازدارنده و تجربه هـاي‌ منفي‌ که تهديدي‌ براي‌ تحولات‌ آينده محسوب مي شود؛

7. پديدآوردن نـگرشي نـظام‌ مـند‌، مـنظم و منطقـي نسـبت بـه تحـولات آينـده بـا پشـتوانه معرفتي و خاستگاه هـستي شناسي.

آینده پژوهی سیاسی چیست؟

آينده پژوهی علوم سياسی

از بدو‌ پيدايش‌ نـخستين انـديشه هـا و نظريه هاي سياسي، تصويرپردازي درخصوص آينده به منظور خروج از‌ وضع‌ موجود‌ و نيل به وضـع مـطلوب ، همواره مورد توجه فيلسوفان سياسـي بـوده اسـت. به اعتقاد‌ تومـاس‌ اسـپيريگنز، آرمانشـهر تـجسـم عــالم و نـظريـه پـرداز علـم سياست از جامعه بازسازي شده‌ و نمايانگر‌ آينده‌ است.

وي تأکيد مي کنـد کـه نظريـه پـرداز علـم سـياست آزاد نـيست که در تصورات شيرين‌ غرق‌ شود‌. به عبارت روشن تـر ايـن آينـده انديشـي از جنس خـيال پردازي و روياگـرايي‌ نـيست‌، بلکه به شدت با واقعيت مرتبط است. تصوير آينـده بايـد فرافکني امکانات واقعي و قابليت هـاي حـقيقي‌ زندگي‌ انساني باشد؛ يعني بر زنـدگي واقعـي افـراد در جامعه استوار باشد.

عـلم سـياست ماهيتي آينده انديش و آينـده‌ نگـر‌ دارد‌. به باور لاسول، تصميم گيري و خط مشي گذاري‌ مقوله‌ اي آينده نـگر اســت، تـصـميم گيـري و خط مشي گذاري مستلزم برساختن تصاويري از واقعيت‌ هاي‌ بديل و سپس انتخاب يکـي از‌ تـصاوير‌ به منزله‌ تصوير‌ مطلوب‌ است.

از همين رو، بسياري از‌ آينده‌ پژوهان از قبيل ونـدل بـل در بررسـي ريشه هاي شـکل گـيري و تحول‌ آينده‌ پژوهي به مثابه علم، نقش علوم‌ سياسي و آموزه هاي اين عـلم‌ را پررنگ مي دانند. آينده پژوهي بستر مناسبي را بـراي ســاختن و خـلـق تصـوير آينده مطلوب در مطالعات‌ علوم‌ سياسي فـراهم و هـمواره ذهن محقق‌ علوم‌ سياسي‌ را به آينـده‌ و گذار‌ از وضع موجود معطوف‌ مي کند.

‌در يک جـمع بـندي از کارکرد آينده پژوهي سياسي اشـاره بـه نکات‌ زير‌ حـائز اهـميت اسـت:

1. آينده پژوهي، امکانات‌ چشم‌ انداز بـه‌ آينـده‌ براي‌ متفکران و انديشمندان سياسي را‌ فـراهم و مسير چگونه ساختن آينده سياسي مطلوب را مـشخص مـي کند؛

2. آينده پژوهي سياسي چراغي پيش‌ روي‌ فـرايند سياست گذاري براي تـحقق بـخشـيدن‌ بـه‌ چنين‌ آينده‌ اي‌ است ؛

3. آينـده پژوهـي‌ سياسي‌، پيشگيري از غافلگيري ناشي از پديده هاي نوظهـور اسـت و نشـان ميدهد که چگونه با کـمترين ضـرر‌ و بيشترين‌ سود‌ ميتوان به اهـداف تـعيين شــده رسـيد و از‌ غافلگيري‌ جـلوگيري‌ مـي کند‌؛

4. آينده‌ پژوهي‌ سياسي مـروج نـشاط سياسي و فرهنگ تدبير سياسي و اميد به آينده اسـت.

درواقع اراده سياسي انسان ها در شکل گـيري جـامعه مطلوب مؤثر است؛

5. آينده پژوهي سـياسي مـوجب‌ پيدايي کارامدي و اثـربخشي نـظام سـياسي در سـايه اجمـاع ذينفعان و بـرگرفته از ديدگاه هاي صاحب نظران است.

راهبردهای توسعه علوم سياسی

تحول شالوده شکنانه در عرصه علوم سياسی

از‌ منظر آينده پژوهي، چنانچه علوم سياسي بخواهد در ايـران کـارامـد، خــلاق و اثــربخش باشـد، قطعا بايد ايدئولوژيک باشد. البته مراد از اين امـر، تـرک‌ روشـهــاي عـلمـي تـحقيـق و توليـد علـم‌ نيست‌ و منظور اين نيست که تمامي گزاره هاي علوم سياسي ضرورتا مبتني بـر آمـوزه هـاي صريح ايدئولوژيک باشد، بلکه مراد آن است که دانشمندان‌ علوم‌ سياسي هـمچون علوم طبيعـي‌، تلاش‌ نکنند از فرضيات صرف آغاز و به تأييدات (و نه اثبات ) فرضيه هـا خـتم نماينـد، بلکـه در تنظيم، عرضه و رد و اثبات فرضيه هاي خود به بايسته هاي ايران به عنـوان کشـوري مسـلمان‌ بــا‌ پيشـينه تـاريخي و تمـدني ويـژه، اهـداف ترسـيم شـده بـراي آينـده آن و باورهـا و اعتقـادات و ارزش هاي ديني و اسلامي به شدت گرايش نشان داده و راه حل هاي عالمانه خود را در ايـن فضـا‌ براي‌ حل مسائل‌ و مشکلات کشور عرضه کنند؛ بـنابراين، در اين تـحول شالوده شکنانه، بايد علوم سياسي با نگرشي منطبق بر‌ توليد علم بر پايه اخلاق و معنويت توليد، آموزش و ترويج شود.

توجه‌ به‌ قطب‌ های عـلمی عـلوم سياسی

قطــب علمــي عبــارت اســـت از ســـاختاري کــه در آن پــژوهش و توســعه فنــاوري مبتنــي ‌‌بــر‌ استانداردهاي جهاني برحسب توليد دانش قابل اندازه گريي(مشتمل بر فعاليت هـاي آموزشـي‌ ) و يا‌ نوآوري‌ فني شکل مي گیرد.

تـدوين نـقشه راه علوم سياسی

رسيدن بـه اهـداف و آرمان هاي علمي فناوري‌ موجود در سند چشم انداز بيست ساله، بـيگمـان جز از طريق داشتن يک‌ نقشه راه و پيمودن برنامه‌ ريزي‌ شده آن امکان پـذير نيسـت. بـر همـين اساس بود که مقام معظم رهبري کـه در سـال هاي اخير، علاوه بر تعيين سياست هاي کلي عرصه علم و فرهنگ، در امر مديريت راهبردي‌ و کلان علمي نيز به درستي ورود کرده انـد، در سـخناني چنين فرمودند: «... بايد علم گرايي و علم محوري بـه گـفتمـان مسـلط جـامعـه در همـه بخـش هـا تبديل شود. در جهت رسيدن به‌ هدف‌ سند چشم انداز بيست ساله کشور، براي رسـيدن بـه رتبـه اول علمي کشور نقشه جامع علمي مهم ترين نياز کـشور اسـت کـه بايد با ترسـيم آن و بـر اسـاس زمان بندي‌ و با‌ راهبردي مشخص به سطوح بالاي دانش روز و جهش علمي دسـت ‌ ‌يابـيم ».

منبع: آینده پژوهی سیاسی - محمد رحیم عیوضی- راهبرد - شماره 79 - 1395

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید