اختلال مازوخیسم، اختلالی است که طی آن فرد مبتلا از عذاب و شکنجه ای که متحمل می شود چه از طریق خود چه از طریق فرد یا افراد دیگر، لذت می برد.
اختلال مازوخیسم
اختلال مازوخیسم نقطه مقابل سادیسم یا دیگر آزاری است. یک فرد سادیستیک از آزار واذیت کردن دیگران لذت میبرد، اما یک انسان مبتلا به “مازوخیسم” از عذاب و شکنجه ای که خودش متحمل میشود لذت کسب میکند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند به شدت تمایل دارند که چه به وسیله خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمیشود.
مازوخیسم روانی
مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. اگر روابط از مرز تجاوز کند و جنبه ارباب و برده ای پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.
مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآرامند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی به مراتب پستتر از خود ازدواج میکنند مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قوی هیکل بودن مرد که صفتی به اصطلاح بارز به شمار میرود، کلیه معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده میگیرند.
به طورکلی می توان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب و اهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند تا تمایلات روانی خود را اقناع کند.
مازوخیسم احساساتی
بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم که معمولأ کمرو، نادان و بیسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه میبرند. این افراد می کوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خود را نشان دهند. این دسته از منحرفان را مازوخیست های احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.
مازوخیسم فیزیولوژیک
مازوخیسم فیزیولوژیک که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است حالتی است که انسان را وا میدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیک مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف میشود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم که تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت می برند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت.
مازوخیسم جنسی
مازوخیسم جنسی به صورت تحریک شدن جنسی از طریق تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج کشیدن به طریقی دیگر در افراد بروز میکند، هم چنین این علائم میتواند به صورت خیال پردازی هم باشد. این تمایلات و رفتارها به مدت حداقل ۶ ماه آشکار میشوند. این افراد در صورتی این تشخیص را میگیرند که به همراه این تمایلات مشکلات روانشناختی و اجتماعی هم داشته باشند.
اعمال آزارخواهی جنسی در مردان شایعتر از زنان است. یک فرد سادیک از آزارو اذیت کردن به دیگران لذت جنسی میبرد، اما یک انسان مبتلا به مازوخیسم از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت جنسی کسب میکند.
البته حدود ۳۰% مبتلایان به آزارخواهی جنسی تخیلات آزارگرانه هم دارند.
کانون اصلی این نابهنجاری جنسی، عمل تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر است اعمال آزار خواهانه ای که ممکن است از شریک جنسی خواسته شوند مشتمل بر مهار کردن، بستن چشم، لگد مال کردن، سیلی زدن، تازیانه زدن، کتک زدن، دادن شوک الکتریکی، بریدن و تحقیر کردن است.
نشانه های آزارخواه و رابطه جنسی آن ها:
• تحقير شدن حين رابطه جنسی برایشان لذت بخش است.
• لذت بردن از مورد فحاشی قرار گرفتن و از شنیدن الفاظ رکيک در رابطه جنسی
• بسته شدن دستان و پاها و مورد آزار فيزیکی قرار گرفتن
• خودداری از برقراری رابطه جنسی تا زمانی که با اجبار همراه باشد
• رابطه جنسی بدون ملایمت روحی
• عدم تمایل به معاشقه و پيشنوازی در رابطه
• مورد تجاوز قرار گرفتن یا رابطه جنسی به اجبار و تمایل به رابطه جنسی همزمان
اختلال مازوخیسم از دیدگاه فروید
فروید چندین بار دیدگاه خود را درباره ی سادیسم و مازوخیسم تغییر داد و سرانجام در سال 1921 بیان کرد که سادیسم و مازوخیسم هر دو از تجلیات غریزه مرگ می باشد. در صورتی که جهت پرخاشگری به سمت بیرون از خود باشد دگر آزاری یا سادیسم و هنگامی که به سمت درون باشد خودآزاری یا مازوخیسم نامیده می شود. کودک دوست دارد تمایلات سادیستی خود را ارضا نماید، لیکن قوانین خانواده یا اجتماعی او را از ابراز این تمایلات بر حذر می دارد. به همین دلیل کودک اجبارا به درون گروی روی می کند. اینگونه تمایلات که در اثر منع و جلوگیری واپس زده می شوند به شکل مازوخیسم تجلی یافته و این دگرگونی عامل تقویت کننده ای برای من برتر می گردد.
اصل مازوخیسم به دنبال مرحله ی قبلی خود ظهور می کند که دو عامل برای شکل گیری آن با همکاری یک دیگر عمل می کنند. در این مرحله کودک تمایلات پرخاشگرانه بیشتری نسبت به مرحله قبل دارد ولی نمی تواند آن را به دنیای بیرونی و واقعی انعکاس دهد. هنوز دنیای خارج برای وی خطرزا است به همین دلیل این میل متوجه خویش می شود. در واقع مازوخیسم شکلی از سادیسم است که متوجه خود فرد شده است و شخص آن چه را در حالت سادیسم نسبت به دیگران انجام داده و روا می دارد نسبت به خودش جایز می داند.
در حدود 2 تا 3 سالگی لذت در نواحی مقعد متمرکز می شود. کودک کنترل ارادی اسفنگتر های اورتر و مقعدی را تجربه می کند. تظاهرات سادیستی در این مرحله نیز وجود دارد که Sadique anal نامیده می شود این مرحله توام با احساس خشونت به دیگران اگرسیویته (تهاجمی) است. اینجا رضایت سکسوئل عمل دفع توام با میل به تهاجم در رفتار بیان می شود. اگر لیبیدو با تمایل به تهاجم ارتباط دارد به این دلیل است که دیگرآزاری یا سادیسم با خودآزاری یا مازوخیسم واسطه بین تمایلات لیبیدو (عشقی) و اگرسیویته (تهاجمی) هستند و این ارتباط در پروسه رشد روانی از سال های اولیه زندگی تا پایان زندگی ادامه پیدا می کند.
شروع و پایان این مرحله نیز با تجربه اضطرابی همراه است که فروید بدین شکل بیان می دارد: اختگی را می توان در تجربه روزانه جدا شدن مدفوع از بدن یا فقدان پستان مادر هنگام از شیر گرفتن مجسم کرد.
علائم اختلال مازوخیسم بر اساس DSM
1. فرد مبتلا برانگیختگی جنسی تکرار شونده و شدید براثر تحقیر شدن، کتک خوردن، بسته شدن و دیگر رنج ها را دارد و این تخیلات، امیال و رفتارها باید حداقل یک دوره ی ۶ ماهه باشد.
2. تخیلات ، امیال و رفتارها باید ناراحتی یا اختلال بالینی معناداری در کارکرد اجتماعی، شغلی ودیگر کارکردهای مهم شخص ایجاد کنند.
مثالی از اختلال مازوخیسم:
دنیس زن ۳۵ ساله ای که به دلیل اضطراب در جمع برای درمان ارجاع شده بود اظهار داشت که در کودکی از سمت پدر و مادر دچار بی مهری بوده است و در سن ۳ سالگی پدرش فوت می شود و دنیس تحت مراقبت مادر خشن و کینه توز که اورا از لحاظ جسمی آزار می داده است قرار می گیرد. طبق اظهارات او در سن ۱۱ سالگی وقتی در کنار مادرش در رختخواب دراز می کشیده است مادرش به او دست درازی می کرده است و از او سوء استفاده های جنسی می کرده است و در مقابل اعتراض او بی رحمانه سرش داد می زده و به او می گفته خفه شود . این سوء استفاده ها ادامه داشت تا ۱۹ سالگی تا او خانه را ترک کرد. در سن ۱۳ سالگی دنیس در ضمن خود ارضائی از تخیلات آزار خواهانه استفاده کرد و در ضمن آن ها صحنه های خشن که در مجلات خوانده بود به خاطر می آورد او فقط با این تخیلات به ارگاسم می رسید. تخیلات او تجاوز به عنف از سوی مردان خشن و وحشی بود. تخیلاتی که به نظر او مشمئز کننده بود.
ملاک های تشخیص و نحوه ی درمان اختلال مازوخیسم
در طول یک دوره حداقل شش ماهه بطور مکرر رفتارها، امیال و یا تخیلات قوی برانگیزنده جنسی مربوط به اعمال واقعی ( و نه وانمودی) تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن و یا هر عمل رنجآور دیگری دیده میشود. رفتارها، تخیلات و اعمال جنسی سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی مشخص میشود.
تجربیات بالینی بسیاری از روانشناسان نشان داده است که هیپنوتیزم درمانی در درمان انواع مازوخیسم با شیوه های منحصر به فرد و نفوذ در ناخوداگاه در درمان مازوخیسم نتایج درخشانی به بار آورده است . بعلاوه روان درمانی و رفتاردرمانی و…نیز از روشهای دیگر درمان مازوخیسم است.
منابع:
فراخود و روان از دیدگاه فروید- محمدعلی فرخ استاد، دکتر علیرضا پیرخائفی
دیدگاه