امروز: پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271870
۶۸۹۰
۱
۰
نسخه چاپی
اسطوره (Myth)

اسطوره های هندی

اسطوره های هندی از شخصیت های بی شمار و گوناگون آکنده است. بعضی از آن ها از جمله هشت خدایی که بر جهت های اصلی فرمان می رانند ( اشتاد یک پالاها ) یا هشت نگهدارنده آسمان ریشه در کیش ودایی دارند

اسطوره های هندی

شبه قاره هند که وسعت آن تقریباً به اندازه اروپا، از اقیانوس آتلانتیک تا کوه های اورال است، مأوای مردمی با پیشینه های گوناگون است که به زبان های مختلف صحبت و سنت های دینی و فرهنگی خاص خود را دنبال می کنند. اغراق نیست اگر بگوییم تقريباً هر یک از ایالت های این سرزمین پهناور برای خود کشوری جداگانه به شمار می آید. نیرویی که اکثریت هندی ها را متحد می کند، ساختاری اجتماعی است که عمیقاً در باورهای دینی و اصول مشترک قومی ریشه دارد. این باورها و اصول در مجموعه غنی اسطوره هایی بازتاب می یابند که ستون فقرات دین و فرهنگ هندی را تشکیل می دهد.

اسطوره شناسی هندی

اسطوره های هندی از شخصیت های بی شمار و گوناگون آکنده است. بعضی از آن ها از جمله هشت خدایی که بر جهت های اصلی فرمان می رانند ( اشتاد یک پالاها ) یا هشت نگهدارنده آسمان ریشه در کیش ودایی دارند.

ایندره، خدای باران، آگنی ، خدای آتش ( که به ترتیب نگهبان شرق و جنوب شرقی هستند)، سوريا یا خورشید و او شاها يا الهه طلوع از آن جمله اند. شماری دیگر، شخصیت هایی پیچیده اند که منشأ محلی خود و پذیرش بعدی در مجع خدایان هندی را به نمایش می گذارند.

عده ای دیگر، بخصوص الهه ها، در ادیان قومی ریشه دارند و در کنار ارواح ( بهوتها) و جنیان ( گاناها ) و خدایان مار - مانند ( ناگاها) در مکان های دوردست زندگی می کنند. خدایان اصلی دارای خانواده های گسترده و ملتزمانی از شخصیت های کم اهمیت تراند که مرتاضان و ریشی ها (حکیمان)، خنیاگران آسمانی ( گندهروها ) ، زیبارویان و روسپیان آسمانی ( اپسراها ) و شمار نامشخصی از موجودات نیمه آسمانی را شامل می شوند و همه آن ها شادمانه در امور انسانی مداخله می کنند. این مجموعه شخصیت های متنوع و زنده، الهام بخش اسطوره های بی شماره اند که در پوراناها (داستان های قدیم) بازگو شده اند.

منابع اسطوره های هندی

 هند که سرزمین عالی ترین اسطوره هاست، در هیچ یک از زبان های متعدد خود برای واژه اسطوره معادلی ندارد.

اسطوره ها در کلیت فرهنگ هندی سیلان دارند، یادگارهای رویدادهای اسطوره ای در جای جای این کشور پراکنده اند و اسطوره های کهنه به بیانی تازه بازگو و اسطوره های جدیدی خلق می شوند.

کلیه کسانی که بخواهند منتخبی از اسطوره های هند را روایت کنند با این مسأله مواجه می شوند که کدامیک را باید کنار گذاشت. هر داستان با داستان های متعدد دیگری مرتبط است که از داستان پیشین هیجان انگیز تر است، و هر یک از آن ها در اقیانوسی از داستان ها غرق می شوند.

اغلب این داستان ها از آثار سانسکریت، از قبیل پوراناهای کلاسیک و حماسه ها استخراج می شوند. ب

بعضی اسطوره ها از قبیل داستان زندگی دو قدیس شیوا به نام های کتها و کاریکل آمائيار از پریا پورانام گرفته شده اند که یک اثر تامیلی قرن دوازدهم است. داستان هایی که با معابد یا مکان های خاص مرتبط اند، عمدتا به منابع تامیلی یا کَنه دایی مربوط می شوند.

باید توجه داشت که هر اسطوره را می توان در پوراناهای مختلف و شماری از استهلا پوراناها دید.

معروف ترین نگاره هند امروزی که یک هزار سال قبل در جنوب هند خلق شده، شیواناتاراجا، «خدای رقص» است.

دین ودایی

پاره ای از نخستین آثار بازمانده سنت های دینی در شبه قاره هند، پیکرک های آئینی زنان است که به میانه هزاره سوم قبل از میلاد (ق م) تعلق دارد. این پیکرک ها از موهنجودارو و هراپا واقع در پاکستان امروزی به دست آمده اند که از مهم ترین محوطه های مربوط به تمدن سند به شمار می آیند. بعضی پژوهشگران این پیکرک های الهه ها، حیوانات، درختان و نمادهای جنسی را با آغاز دین هندی مربوط می دانند.

تمدن سند در میانه قرن دوم ق.م افول کرد. این واقعه احتمالا بر اثر فشار ناشی از نفوذ تدریجی آریایی ها اتفاق افتاد که سراسر بخش های شمالی این شبه قاره را درنوردیدند.

فقدان شواهد باستان شناختی برای یک تمدن مشخص آریایی، از طریق میراث های مکتوب فراوان جبران شده است. آریایی ها که اعتبار معرفی زبان سانسکریت، یعنی زبان متون مقدس هندی، به آن ها تعلق دارد، چهار مجلد «ودا» یا کتاب های معرفت را از خود به جای گذاشتند. در این مجموعه سرودها، خدایانی ستایش می شوند که شماری از آن ها سرانجام راه خود را به قلمرو هندویسم امروزی گشودند.

اغلب خدایان ودایی تجسم بخشنده پدیده های طبیعی از قبیل طلوع، باران، آتش یا تندراند. دین ودایی که برهمنسیم نیز نامیده می شود بر آیین های قربانی پرداخت شده ای استوار بود که منحصر به وسیله کاهنان برهمن انجام می گرفت.

یکایک واژه های این مراسم می بایست با آهنگی خاص ادا می شد و هر یک از حرکات آن آکنده از معانی اسطوره ای بود. هیچ معبد یا نگارهای وجود نداشت. در عوض، این آیین حول محراب قربانی متمرکز بود که ساحت پرداخت شده آن تصویر کیهان را منعکس می کرد. قربانیان اهمیت فراوان داشتند، زیرا باعث تجدید حیات خدایانی می شدند که خود پاسدار رستگاری انسان بودند.

نظم اجتماعی اهمیتی حیاتی داشت. هر فرد از بدو تولد به یکی از چهار کاستی ( وارنا، رنگ) تعلق داشت که در رأس آن ها بر همنان قرار داشتند، و اینان تنها کسانی بودند که بر سنت های ودایی آگاه بودند و می توانستند به نیابت از سایر طبقات این آیین ها را انجام دهند. سایر طبقات عبارت بودند از: جنگاوران ( کشتری ها) ، کشاورزان و پیشه وران ( ویشی ها ) و طبقات پست ( شودره ها ).

در هزاره اول ق.م متون مهم دیگری نیز تدوین شد: اوپانیشادها که بر فلسفه تأكيد داشتند، و برهمن ها که حاشیه هایی بر آیین های ودایی بود. دو حماسه بزرگ هندی راماین و مهابهارات نیز در پی آن ها تنظيم شد. هسته اصلی آن ها احتمالا متعلق به حوالی قرن های ششم تا چهارم قم است، اما شکل کنونی آن ها به قرن های اول میلادی تعلق دارد.

بنیانگذاری هندویسم

کیش ودایی به مرور زمان در بخش های وسیعی از شبه قاره پراکنده شد و به تدریج با کیش های محلی مربوط به الهه ها، درختان، مار - خدایان و بسیاری خدایان دیگر در ارتباط قرار گرفت. نتیجه این تلاقی باروری همه جانبه افکار و تعالیم دینی بود که بر تحولات بعدی تأثیری ماندگار برجای گذاشت. در فاصله قرن های پنجم و ششم قم، دو جنبش که در دین ودایی اهمیت بسیار زیادی دارد، یعنی جینیسم و بودیسم، پیروانی زیادی جذب کردند و به دو دین عمده هندی تبدیل شدند.

در یکی دو قرن پیش از مسیحیت نیز دو سنت دینی جدید پدیدار شد که یکی حول خدای ویشنو (ویشنویسم) و دیگری حول خدای شیوا (شیویسم) دور می زد.

هرچند الهه ها همواره مورد احترام بودند، اما یک الگوی مشخص پرستش الهه بین قرن های هشتم و نهم میلادی شکل گرفت. تصور بر این بود که الهه بزرگ، انرژی لازم را به کل کیهان تزریق می کند. همه این کیش ها وفاداری و ایثار ( بهکتی) را تشویق می کردند و خواستار اطاعت بی چون و چرای پیروان از یک خدای برگزیده ( ایشتادواتا) بودند. هندویسم معاصر عمیقاً در این اصول ریشه دارد. فقط از رهگذر ایثار و وفاداری است که می توان به یک زندگی معنادار رسید و در نهایت چرخه ولادت دوباره ( سامسارا) را درهم شکست.

پوراناهای هندی و پوراناهای محلی

متون سانسکریت طی قرن ها تدوین شده اند و می توان آن ها را نوعی دایره المعارف فرهنگ هندی به شمار آورد. کهن ترین تاریخ آن ها احتمالا قرن های اول میلادی و جدیدترین متون، مربوط به حوالی قرن شانزدهم است.

این متون که عمدتا منظوم اند، معمولاً در قالب نوعی گفتگو میان یک فرزانه و گروهی از پیروان تنظیم شده اند که پرسش های شان پیش درآمدی بر عبودیت است. در حالت ایده آل، محتوای هر پورانا شامل مطالبی در باب آفرینش، ویرانی و بازآفرینی تبارشناسی خدایان، حکیمان و پادشاهان، چرخه های کیهانی و تاریخ سلسله های مختلف است. اما همیشه این طور نیست. روایت های مزبور با انواع اطلاعات کلامی، فلسفی، علمی، آیینی و طالع بینی قطع می شوند. آنچه مخصوصا به تجربه جاری دین هندو مربوط می شود، بخش هایی است که فضیلت های ناشی از اجرای آیین های گوناگون و انجام زیارت های مختلف را گوشزد می کند. در بعضی پوراناها بخش های مفصلی به شمایل نگاری و ساخت تندیس و معبد اختصاص دارد.

هجده پورانای اصلی و هجده پورانای فرعی وجود دارند که در شکل گیری هندویسم اهمیتی بی همتا دارند. فرهنگ پورانی تنها وسیله اشاعه اصول دینی و اخلاقی در میان اکثریت مردم بیسواد و محروم شدگان از دسترسی به سنت ودایی، از قبیل زنان و اجتماعات طبقه پایین بود.

یکی از پیامدهای مهم این نوع ادبی، شکل گیری استهله پورانا های متعدد است که حاوی گزارش هایی از منشأ اسطوره ای محوطه های مقدس (استهله) است. استهله جایی است که یک خدا ظاهر می شود، یا حادثه ای اسطوره ای در آن اتفاق می افتد. گرچه اغلب اسطوره ها در پوراناهای کلاسیک ریشه دارند، سنت محلی نیز در تحول آن ها نقش مهمی ایفا می کند. یکی از کارکردها و شاید مهم ترین کارکرد این سنت ها مرتبط کردن یک مکان با یک واقعه اسطوره ای است، به گونه ای که واقعه مزبور به واقعیتی محسوس بدل می شود. این آثار که به زبان سانسکریت تحریف شده یا یکی از زبان های متعدد محلی نوشته شده اند، برای مطالعه و فهم سنت های تاریخی و دینی معابد محلی اهمیت بسزایی دارند.

اسطوره های هندی(قسمت 1)

خدایان مهم در هند

ویشنو

ويشنو (به معنای همه جاگیر) که به «نگهدارنده» نیز معروف است، نماد ثبات، نظم و قانون است و معمولاً به هیأت پادشاهی آسمانی تصویر می شود که به صورت ادواری با چهره های مختلف به زمین می آید تا تعادل میان نیروهای خیر و شر را برقرار سازد.

گفته می شود که او در همه پادشاهان وجود دارد، و لذا از پادشاهان انتظار می رود که قانون مقدس ( دهرم) را حمایت کنند و آن را ارتقا دهند. دو همسر ویشنو، یکی بهوديو ( الهه زمین) و دیگری لاکشمی (نشانه بد یا خوب) است. همسر دوم، شری لاکشمی نیز نامیده می شود که الهه ثروت و فراوانی است.

وسیله نقلیه او یک یک عقاب آسمانی به نام گرد ( بلعنده) است. ویشنو وجه دیگری نیز دارد و آن هنگامی است که شناور بر پشت مار خود آب های اولیه را هدایت و رهایی ( مكشا) را نمایندگی می کند. آفرینش، بی وقفه از او جاری می شود: این تنها قطعه ای از چرخه جاودانه آفرینش های بدون آغاز و انجام است. جهان که به نظر دایمی و پایدار به نظر می رسد صرفا حبابی بر سطح یک اقیانوس است. به همین ترتیب، در زمان مقتضی ویشنو به ویران کننده کیهان تبدیل می شود. او در پایان یک چرخه کیهانی جهان را دوباره می بلعد، و پیش از یک آفرینش تازه آن را بازیافت می کند.

شیوا

در میان خدایان هندو، شیوا یکی از پیچیده ترین شخصیت ها است که وظایف متضاد ریاضت کشی و سرپرستی خانواده را در خود جمع کرده است. در مقام استاد بزرگ یوگا از جهان رویگردان و به دوره های طولانی مراقبه (مدیتشن) مشغول است.

با موهای گوریده و تزیین شده با مارها، گردن بندهایی از جمجمه و سرمست از بنگ (بهنگ)، همراه با ملازمان ( گاناها ) خود در قلمروهای سوزان رفت و آمد می کند. وی در حاشیه تمدن زندگی می کند و از انسان ها می خواهد که از قید زنجیرهای نظم مستقر به در آیند و هدف غایی رهایی را در آغوش گیرند.

شیوا استاد موسیقی، خدای رقص، اغواگر زنان زاهدان، و شوهر پروتی (دختر کوهستان) نیز هست. دو پسر او که هر دو در شرایطی معجزه آسا ولادت یافته اند گانشا ( خدای گاناها ) با کله فیل، و یکی از محبوب ترین خدایان هندو، و کرتیكیه ی شش کله هستند. وسیله نقلیه شیوا گاو سفید نندی( شادمانی) است.

معروف ترین نماد شیوا که در اغلب معابد گرامی داشته می شود، لینگا یا اهليل است که به طور سنتی بر یک پاستون قرار دارد و این پاستون، یونی یا اندام زاینده زنانه را نمادین می کند. این نماد گویای آن است که شیوا عصاره وجود به شمار می آید. قدرت او به سراسر قلمرو آفرینش نفوذ می کند و به آن حیات می بخشد.

نگارۂ معروف دیگر شیوا، ناتاراجا یا خدای رقص است که پنج قدرت متعال را بازگو می کند. وی آفریننده، ویران کننده و نگهدارنده کاینات و عامل تأیید و افشای حقیقت و اعطا کننده لطف و رحمت است. شیوا، مانند ويشنو، نسبت به سرنوشت آفرینش خود کاملا بی اعتنا است. همان طور که در آغاز چرخه ای از آفرینش، جهان با رقص او هستی می یابد، در پایان نیز با رقص ویرانی، جهان را خاکستر می کند.

شیوا در هیأت ادیکومب اشوارا

در بعضی معابد هندو نگارۀ خاصی که دارای منشا ماوراء طبیعی است پرستش می شود. این نگاره می تواند یک لینگا (نشانه، جنسیت، نماد شیوا) باشد، مانند آنچه در معبد کومبکونام وجود دارد و ادیکومب اشوارا به معنی «خدای اولیه کوزه» نامیده می شود.

این معبد مهم ترین معبد شهر باستانی و زندۂ تامیل نادو است. داستان مرتبط با این معبد، آفرینش دوباره را پس از ویرانی ادواری کائنات و نیز شیوا را در هیأت ادیکومب اشوارا تقدیس می کند. کوزه ( کومبهه)، مانند تخم طلا یا زهدان، نوعی نماد باروری است که گوهر کلیه آفرینه های جاندار و بی جان کیهان را در خود دارد. به یک معنا خود کوزه تصوری از کاینات و آکنده از امکانات بیشمار است.

در این داستان روایت می شود که وقتی زمان آتش سوزی و در پی آن توفان بزرگ فرا می رسد و یک دوره ( کالپ) به پایان خود نزدیک می شود، برهما نزد شیوا می رود و از او سؤال می کند که جهان چگونه باید از نو آفریده شود. شیوا به او اندرز می دهد که مقداری خاک را با اکسیر جاودانگی (امریت) ترکیب و کوزهای زرین درست کند و آن را در وداها و بذرهای آفرینش قرار دهد. بر این اساس، برهما کوزه را می سازد، آن را با برگ های خوش یمن معمول تزیین می کند، در کیسه ای توری قرار می دهد و به آب می سپارد. این محموله، دستخوش امواج آب و باد به سمت جنوب شناور می شود. در مسیر حرکت این کوزه برگ های زینتی جدا و به اماکن مقدس تبدیل می شوند. سرانجام به فرمان یک صدای آسمانی، سفر کوزه به پایان می رسد. شیوا در هیأت یک شکارچی وارد می شود و با پرتاب تیری کوزه را می شکند و می گشاید. اکسیر جاودانگی و بذرهای آفرینش بیرون می ریزند. هنگامی که آب ها عقب می نشینند، برهما خاک را با اکسیر جاودانگی درهم می آمیزد، تا در حضور همه خدایان یک لینگا بسازد که شیوا در دل آن ناپدید می شود.

این اسطوره صرفنظر از طرح پاره ای قضایای تکرار شونده، با عوارض زمین در کو مباکونام نیز مرتبط است زیرا بخش های معینی از این شهر به عنوان مکان مراحل گوناگون این داستان تقدیس می شوند. به عنوان مثال، در مکانی که گفته می شود شیوا برای پرتاب تیر خود ایستاده بوده یک معبد احداث شده است. قطراتی از اکسیر جاودانگی که از کوزه بیرون ریخته منشأ دو بركه مقدس به شمار می آیند.

مهم تر از همه عقیده بر این است که لینگای مورد پرستش در معبد ادیکومب اشوارا همان لینگایی است که شیوا در دل آن ناپدید شده است. به علاوه، بر اساس این اسطوره، معبد ادیکومب اشوارا در کو مباکونام از دیگر معابد موجود در آن اطراف که در محل فرو افتادن برگ های زینتی ساخته شده اند مهم تر است.

دیو

دیو الهه بزرگی که جلوه های بی شمار دارد و می توان آن ها را به دو دسته عمده تقسیم کرد: تغذیه کننده، بخشنده و نگهدارنده، یا ترسناک، بدکنش و ویرانگر.

دیو را می توان در هیأت یک جوان، زنی خوش اندام و هوس انگیز (امبا یا مادر)، جگدهتری (نگهدارنده جهان)، و آناپورنا (انباشته از غذا) تصویر کرد.

از سوی دیگر، او الهه مخوف جنگ، موسوم به دورگا (دور از دسترس) است که وسیله نقلیه اش یک شیر یا یک ببر یا کالی (سیاه) است که نماد تباهی، ویرانی و مرگ است. تجلی زشت او با دنده های برآمده، زبان آویزان، موهای ژولیده و چشمان وق زده، بیان تصویری شکنندگی و ناپدیداری زندگی انسان و ضرورت تعالی او از طریق رها شدن از قیود اوهام (مايا ) است. یکی از فعالیت های اصلی دیو حفظ و نگهداری آفرینش در مقابل دست اندازی نیروهای شیطانی است.

برهما

در متون ودایی متأخر، برهما به عنوان عامل آفرینش ستوده شده است، اما در اسطوره شناسی پورانی خصلت او تغيير می کند و بیشتر اهمیت خود را از دست می دهد. گرچه هنوز هم به آفرینش مربوط است، اما کارکرد اصلی او نیروی تعادل بخشنده میان قدرت مرکزگرای ویشنو و چهره مرکز گریز شیوا است. وی معمولاً با چهار کله نشان داده می شود که براساس افسانه ها از چهار دهان او بیرون آمده اند. همسرش سخن است. وسیله نقلیه او هنس یا غاز است.

سایر موجودات آسمانی

در اسطوره های هندو مرتاضان و ریشی ها نقشی برجسته دارند. آن ها به واسطه قدرت های روحی که بر اثر سالها ریاضت شدید به دست می آید، از نیرویی ماوراء طبیعی برخوردار می شوند. بعضی از آن ها به سخت گیری معروف اند و بسیاری از خدایان و انسان ها مشمول پیامدهای هولناک خشم آن ها می شوند.

یکی از معروف ترین آن ها آگاستيا ( به حرکت درآورنده کوهستان) حکیمی ستایش شده و قهرمان بسیاری از افسانه ها است. یکی از بزرگترین کارهای او آباد کردن هند جنوبی و ابداع زبان تامیلی است.

یکی دیگر از شخصیت های مقدس، مرتاض به شدت کج خلقی به نام دورواساس (بد لباس) است که بخشی از شیوا شناخته می شود.

ریشی های دیگری که به دلیل ذهن های کنجکاو خود معروف اند عبارت اند از: مرکنديه از (زادگان مریکنده) و نرد (اندرز دهنده ). هر دو حکیم فوق، اندکی از قدرت فریب دهندگی ویشنو را در اختیار داشتند. اما نرد به عنوان رئیس موسیقیدانان بهشت و غیبت کننده قهار معروف است. دو مرتاض رقیب دیگر به نام های وسیشته (دارنده ثروت) و ویشوامیتره ( دوست جهانی) نیز به همین اندازه معروف اند و در شماری از اسطوره ها نقش مهمی ایفا می کنند.

میان این خدایان و اضداد آن ها کشمکش هایی دایمی و پایان ناپذیر وجود دارد. این ضد خدایان ( اسوره ها ) زادگان دایتی ( دايتياها ) و دانو ( دانواها ) هستند. آن ها در شهرهای متعدد جهان دیگر سکونت دارند و نیروهایی منفی را نمایندگی می کنند که به ناگزیر بخشی از آفرینش اند.

نقشمایۀ تکرار شونده بسیاری از اسطوره ها این است که چگونه یک ضد خدا می تواند با نیروی ریاضت و حقه خدایان را تهدید و آن ها را وادار به مرحمت الطاف ویژه ای کند که قدرت آسمانی آن ها را به مخاطره می افکند. خدایان پس از کوتاه آمدن های متعدد سرانجام قادر می شوند توازن میان قدرت و خسران رقیبان خود را دوباره مستقر سازند.

منبع: اسطوره های هندی - آنا ال. دالاپیکولا - ترجمه عباس مخبر

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید