یکی از علل عمده مرگ و میر در جوامع بشری خودکشی است. در کشورهای صنعتی غالباً خودکشی بعد از ناراحتی های قلبی، سرطان، سکته مغزی، تصادفات، ذات الریه، ناراحتی های قند مهمترین عامل مرگ و میر می باشد.
البته آمار اقدام به خودکشی بسیار بیشتر از آمار تلفات ناشی از خودکشی است، بطوری که تخمین زده می شود اقدام به خودکشی پنج تا پنجاه بار بیشتر از آمار خودکشی های موفق است. به عبارت دیگر در مقابل یک خودکشی موفق، بطور متوسط ده اقدام به خودکشی وجود دارد.
تعریف خودکشی
خودکشی واژه suicide لاتین است و از بخشهای sui خود و پسوند cid ( killer، قاتل، کشنده) تـشکیل شده است. پسوند (cide) که در واژههایی چون Homicide (آدمکشی، قتل نفس) و Bactericide (باکتریکش) و بسیاری دیگر وجود دارد، از واژهی لاتین (caedere) به معنی کشتن گرفته شده است.
با وجود رسا بودن مفهوم خودکشی تعاریفی از آن صورت گرفته است که به چند مورد آن اشاره می شود:
پیر مورون خودکشی را، هر نوع مرگی که بطور مستقیم یا غیرمستقیم از عمل مثبت یا منفی فرد خودکش که از نتیجه اقدام خود آگاه بوده است ناشی می گردد، تعریف کرده است.
آشیل دلماس، خودکشی را عملی می داند که بوسیله شخص برای معدوم ساختن خود انجام می گیرد در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد.
ارسطو عملی را که شخص برای معدوم ساختن خودش انجام می دهد، در حالی که منظورش فداکاری نمی باشد و برای قربانی شدن به انتحار دست نمی زند را خودکشی می نامد.
برای تعریف دقیق تر خودکشی ابتدا باید سه اصطلاح، خودکشی انجام شده، اقدام به خودکشی و افکار خودکشی تعریف گردد.
بین اقدام به خودکشی و خودکشی انجام شده از لحاظ روان شناختی تفاوت وجود دارد هرچند که سابقاً آنها را مترادف می دانستند.
یکی از مهمترین تفاوتهای آنها این است که بر خلاف خودکشی انجام شده یا موفق، در اقدام یا قصد خودکشی اهدافی غیر از خودویرانی و نابودی خویش دنبال می گردد.
در افکار خودکشی نیز فرد فقط به مرگ می اندیشد یا تهدیدی برای خود قائل می شود و یا فقط قصد ساده خودتخریبی می کند.
در این نوشتار منظور از خودکشی، همان خودکشی انجام شده یا موفق است که طی آن فرد به آن آرزوی قبل از اقدام که همانا مرگ است نائل می گردد.
علل خودکشی
درباره ی علت خودکشی تحقیقات زیـادی انـجام شده و عوامل ارثی، خانوادگی، اجتماعی، روانی، روان نژندی و روان پریشی و مسائل جسمی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
آنـچه مـسلم اسـت عمل خودکشی را نمیتوان تنها به یکی از این عوامل منتسب کرد، بلکه همیشه دستهای از عوامل در تـعامل بـا یکدیگر در کار بودهاند.
«سوتر» (1995) خودکشی را چارچوب «سندم کمبود اقتدار» میداند. این سندرم موجب کمی پیـوستگی و ضـعف اتصال شخصیت و سلوک فرد میشود. موقتی بودن روابط بین انسانها موجب آن مـیشود که فرد خودکشی را، راه حلی آسان برای رفـع مـشکلات خـود بداند.
«هیم» (1996) سندرم خودکشی را حاصل بازی ظـریف و شـکننده فرایندهای همانندسازی و یکپارچه کردن تعارضهای کودکی دانسته است. افراد جوانی که خودکشی مـیکنند دچـار حالات افسردگی، شیزوفرنی ساده تـا بـیماری روانی بـودهاند.
با وجود ایـنکه خـودکشی مـیتواند ناشی از عوامل متعددی باشد ولی غالبا در افرادی که اقدام به این کار میکنند نوعی آسیبشناسی روانی مـطرح اسـت. در مطالعهای که به وسیله باراکلود و همکارانش در 100 موردخودکشی موفق به عمل آمده است، ارتباط خـودکشی با اخـتلالات روانـی به صورتی آشکار نشان داده شده است.
خـودکشی بـه طور کلی محصول و نتیجه ی درد روانی اسـت و مـنبع اولیه ی ایـن روان درد نـیز نـیازهای نابرآورده ی روانشناختی است.
اسـاس رفتارهای انسان به طور بدیهی مبتنی بر نیازهای زیستشناختی اساسی و بنیادی است. مثل نیاز بـه اکـسیژن،غذا، آب و درجه ی حرارت مناسب، امـا پس از رفـع ایـن نـیازها، نـیاز انسان به کـاهش تـنشهای درونی پیش میآید که ان هم از رهگذر ارضای نیازهای روانشناختی تحقق مییابد، از جمله: نیاز به پیشرفت، پیـوند و رابطه، تسلط یافتن، سـالم مـاندن، خـود مـختاری، دوسـت داشـته شدن، کمک، شناخت مسائل و بسیاری نیازهای دیگر.
به طور کلی، ما بخش عمدهای از زندگی خود را برای رفع نیازهای روان شناختی خویش صرف میکنیم. وقتی فردی خودکشی مـیکند، در واقع میخواهد درد روانی خود را از بین ببرد؛ دردی که ناشی از ارضا نشدن نیازهای حیاتی اوست.
برخی صاحبنظران اقدام به خودکشی را ناشی از انگیزهها وعواطف مختلف کـه در زیـر به آنها اشاره میشود نام بردهاند.
1- انگیزه خصومت در انتقامجویی
این احساس خصومت یا انتقامجویی میتواند نسبت بـه افـرادی باشد که واقعا او را طرد کرده یا در فشار قرار دادهاند و یا این کـه نـسبت به کسانی باشد که به فرض مرتکب چـنین عـملی شـدهاند. بهرحال در چنین شرایطی فرد ممکن است قـادر بـه ابراز خصومت و انتقامجویی بر علیه دیگران نباشد و بدین خاطر این احساس را متوجه خودش مـیسازد و خـودکشی مینماید.
به قول ویلهم اسـتکل، هـیچ کس خـود را نـمیکشد مگر ایـن که مرگ یا کشتن کس دیـگری را آرزو کـرده باشد.
همچنین زیلبورگ روان پویایی خودکشی را چنین تعریف میکند: در خـودکشی حسی نـاخودآگاه و شدید در زمینه خصومت و عدم خصومت و عـدم ظرفیت برای دوست داشتنن دیـگران مـشخص میباشد.
2- احساسات توأم با نـاامیدی
غـالبا در خودکشی یک حالت روانی مشتمل بر ناامیدی و تنهایی که غیرقابل تحمل است
مشاهده مـیگردد، حـالتی که میتواند ناشی از طرد اجتماعی، شـکستهای مـختلف در زنـدگی، سرزنش و احساس شـرم، فـقدان شیئی یا فرد عـزیز و مـورد علاقه وغیره باشد.
افـراد افـسرده تنها گروهیاند که بیش از همه در مـعرض خودکشی قرار دارند. یـعنی اگـرچه خودکشی گاهی در غیاب افسردگی روی مـیدهد و اکـثر افراد افسرده مرتکب خودکشی نمیشوند، اما افسردگی عامل مستعدکننده ی نیرمندی برای خودکشی اسـت.
بـرآورد شده است که هشتاد درصـد بـیماران خـودکشیگرا به طور قـابل مـلاحظهای افسردهاند. بیماران افسرده حـداقل 52 بـرابر بیشتر از جمعیتهای گواه دست به خودکشی میزنند.
3- خیالپردازی درباره پیوستن به هم و یکی شدن مجدد
گاهی افراد بـه تـصور پیوستن با عزیز از دست رفته اقـدام بـه خودکشی میکنند. ایـن تـوجیه خـصوصا در مورد افرادی که در ایـام سالگرد و سوگواری عزیزان خود اقدام به خودکشی مینمایند قابل تبیین است.
4-علاوه بر عوامل فوق، بـرخی شـرایط و عوامل دیگر وجود دارند که احتمال ارتـکاب بـه خـودکشی را افـزایش مـیدهند. مانند مصرف الکـل و مـواد مخدر، نوسانات شدید مالی، ازدواجهای مکرر، بیماری های جسمی ناتوانکننده و صعب العلاج، ناراحتیهای خانوادگی، روابط زناشویی نامناسب، شـکست در ابـراز قـدرت و نشان دادن استعدادها، بیکاری و رقابتهای ناسالم، بهرحال هـمانطور کـه ریـنگل نـیز اشـاره کـرده است گناه خودکشی تا حدی مربوط به اجتماع و مناسبات غلط اجتماعی است.
علایم خطر بروز خودکشی
علائم یا مشخصاتی که میتوانند نشاندهنده ی خطر بـروز خـودکشی باشند به سه دسـته تـقسیم میشوند: نشانههای لفظی، رفتاری - روانی و موقعیتی.
مشخصههای لفظی خودکشی
تمام سخنانی که نشاندهنده ی تمایل به خودکشیاند، باید جدی انگاشته شوند.
1-اظهارات صریح: میخواهم خودم را بکشم،کاشکی بمیرم...
2-اظهارات غیر مستقیم: بـه زودی از شـر من خلاص خواهید شد، همه از نبودن من خوشحال خواهند شد، من باعث تمام مشکلات خانوادگیمان هستم، دیگر بیش از این نمیتوانم سختیها را تحمل کنم، احساس میکنم سربار والدین هستم، خیلی دسـت و پا چـلفتی هستم، دوسـتانم نیازی به من ندارند.
مشخصههای رفتاری - روانی خودکشی
مشاهده ی تغییرات ناگهانی در رفتار یا روحیه ی یک نوجوان میتواند نـشانه ی تمایل به خودکشی باشد، از جمله:
1- گوشهگیری (ارتباط با والدین، دوستان و آشـنایان کـاهش مـییابد و نوجوان تمایلی به فعالیتهای روزانه و صحبت کردن نشان نمیدهد)
2- افسردگی،گریه و ناراحتی، ناامیدی و احساس بیلیاقتی.
3- اضطراب، سـر در گـمی و بیحوصلگی و سایر اختلالات روحی-رفتاری
4- افت تحصیلی
5- پرخوابی یا کم خوابی
6- کاهش یـا افـزایش اشـتها
7- اشتغال فکری یا سؤالاتی درباره ی مرگ، مردن، آخرت، از دست دادن بستگان و سؤالاتی از این قبیل
8- خاتمه دادن بـه فعالیتها و انجام کارهایی از قبیل فروش یا توزیع لوازم شخصی، تصفیه حساب بدهیها، کمک کـردن به کسانی که پیـشتر بـا آنها بد رفتاری کرده بودند، یادداشتهای مکرر و جمع و جور کردن وسایل شخصی
9- بیتوجه شن به ظاهر خود، سلامت، پوشاک و...
مشخصههای موقعیتی خودکشی
مشخصههای موقعیتی عبارتاند از:
1- تهدید یا اقدام قبلی به خودکشی
2- داشـتن تاریخچه ی روان درمانی یا بستری شدن در بیمارستان
3- آشفتگی در خانواده
4- تحت فشار قرار داشتن توسط خانواده برای احراز موفقیت
5- ناراضی بودن از وضعیت خانوادگی،قوانین یا محدودیتها
6- دعوا و زد و خورد با دیگران یا اعضای خـانواده
7- دسـت نیافتن به موفقیت در درسها
8- خودکشی کردن یکی از دوستان، بستگان یا شخصیت مورد علاقه.
عواملی چون ناامیدی، ناراحتی و یأس از آینده، اغلب در هر دو نوع خودکشی(بدون برنامه یا برنامهریزی شده از قبل) نـقش مـؤثر دارند.
خودکشی سرنخهایی دارد و در نتیجه برای پیشگیری از آن میتوان از یک رشته راهبردها و مداخلات استفاده کرد. این سرنخها قابل مشاهدهاند و پیش از واقعه ی اصلی به دست میآیند. ایـن سـر نخها حکم طلیعه و پیش درآمد را دارند و خبر از یک رویداد هولناک میدهند.
خودکشی از نظر روانشناسی و روانپزشکی
از دیدگاه روانشناسی، وفور موارد خودکشی از شواهد روان رنجوری NEUROTIC شناخته میشود. برخی از مطالعات جامعهشناسان در مناطق شهری نیز به نتایجی رسیده اسـت کـه این نظر را مورد تأیید قـرار مـی دهد.
فروید عقیده دارد کسانی که مبادرت به خودکشی میکنند احتمالا آن گروه بیماران روانی هستند که در آنها غریزه عشق خنثی گردیده و غریزه مرگ در مقابل با آزادی عـمل زیادی وارد صحنه میشود.
فـروید در جـایی دیگر میگوید «فقدان شخصی که فرد به او با احساسهای متضاد وابسته است، سبب بروز افسردگی مرضی خواهد شد». بدین معنی که در جریان دوره سوگواری، این فرد تصویر شخص از دست رفـته را در خـود جای داده یا به عبارت دیگر جزء خود میکند. به این ترتیب همان احساسهایی را که نسبت به شخص از دست رفته داشته نسبت به خود پیدا خواهد کرد. حاصل این فعل و انـفعالهای روانـی آن است کـه خصومت های ناخودآگاهی که در اصل متوجّه شخص از دست رفته بوده است متوجّه خود او میشود و در نهاییترین مرحله ممکن اسـت به خصومت به خود و در نتیجه تمایل به تخریب خویشتن بیانجامد.
بـنابراین طـبق ایـن فرضیه خودکشی را میتوان نوعی دیگرکشی، منتهی با 180 درجه اختلاف تلقی کرد. از این گذشته فروید خودکشی را با غـریزه« مـرگ» مرتبط ساخته است. مفهومی که در واقع هیچچیز تازهای را بیان نمیکند و هیچ مشکلی را حـل نـمینماید.
خـودکشی از نظر آسیبشناسی اجتماعی
خودکشی را ممکن است به عنوان پایان راه و نتیجه نهائی نارسایی روزافزون سازگاری اجـتماعی، توام با احساس تنهائی و بیگانگی و غرابت با شبکه ارتباطی انسان که به زنـدگی ما معنی میبخشد تـلقی کـنیم. بدینترتیب زمانی شخص به خودکشی دست میزند که نیروی حیاتی مرموزی که هر مخلوق زنده را به زنده بودن امیدوار میکند بیفروغ شده باشد.
نقش بحران های سیاسی،اجتماعی و اقتصادی در بروز خودکشی بـسیار پیچیده است. آمار نشان میدهد که در دوره انقلاب ها میزان خودکشی تغییر قابل توجهی نمیکند، امّا در مقابل، جنگها باعث تقلیل قابل توجّه میزان خودکشی میشوند. به هر مقداری که تحولات درونی جامعه وسـیعتر انـجام گیرد و فاصله طبقاتی بیشتر شود، افرادی که نتوانستهاند از فرصت های اجتماعی برای سامان دادن به زندگی خود استفاده کنند احتمال دست زدن به خودکشی در آنها زیادتر میشود.
خودکشی از نظر اسلام
کسی کـه خـودکشی میکند نومید است و از نظر اسلامی چنین آدمی از رحمت حق نیز مانند شیطان نومید است. در دفاع و ستایش از خودکشی گفتهاند اگر عقرب در حلقهای از آتش قرار گیرد و راه فرار و خلاصی نیابد نیشش را در بـدن خـود فرو میکند و خود را هلاک میکند. انسان هوشمند کم از عقرب نیست. هنگامی که گره کور زندگی گلوی آدمیزاد را میفشارد و همه راههای نجات و فرار به سوی او بسته میشود و در این صورت مـرگ را بـر زنـده ماندن توأم با شکنجه و سـوختن تـرجیح مـیدهد. امّا در جواب این عده باید گفت که انسان عقرب نیست، انسان هوشمند انسانی است که جوهر وجود خود را در برابر مشکلات هـولناک بـروز مـیدهد و موانع را از میان برمیدارد. اوست که شایستگی خلافت الهـی دارد، خـلاقیت و سازندگی دارد آدمی که در برابر مشکلات یارای ایستادگی ندارد و با مرگ خویشتن از مخاطرات وادای دین اجتماعی فرار میکند آدمی است بـسیار ضـعیف و خـودخواه و بی ایمان. خودخواه و بیرحم و بیعاطفه است ازاینرو که به عـواطف دیگران توجهی ندارد.
پدر، مادر، فرزندان خویشاوندان و دوستان را دچار تأثر و غمی بیپایان میسازد. انسانی که خودکشی میکند از رحمت خـداوند مـأیوس مـیشود و یأس از رحمت الهی، مساوی با شرک است که به نظر مـیرسد بـه قول علامه استاد محمد تقی جعفری «مطالعات دقیق و بیغرضانه در فراوانی پدیده پوچگرائی و انگیزههای خودکشی که با تـمام شـگفتی در مـترقیترین باصطلاح کشورها و پررفاهترین سرزمین های دنیا بیشتر از سایر جاها در جریان است بخوبی اثبات مـیکند کـه از اسـاسیترین عوامل و انگیزههای نابسامانی ها و ناهنجاری های روانی، اعراض مردم از مذهب و معنویات است.
خودکشی از نظر جرمشناسی
در بـررسی پدیـده خـودکشی از دید جرم شناسی، متخصصین بیشتر به علت های اصلی پیدایش این حادثه توجّه داشته و بـرای انـجام آن به دنبال دلیل میگردند.جرم شناسان عقیده دارند که وقتی فرد نتواند خـود را مـتناسب بـا هنجارهای جامعه تطبیق دهد و در او حسرت رسیدن به نیازهایی وجود داشته باشد که محدودیت های وی مـجال دسـترسی به آنها را نمیدهد، دست به انتقام گیری از دیگران منتهی به شکل معیوب آن یعنی آسـیب رسـانیدن بـه خود را به عنوان راه حل نهائی انتخاب میکند. دلایل وقوع خودکشی به متخصص کمک میکند تـا از وقـوع آن در آینده آگاه شده و هشدار دهد و پیشگیری کند.
عوامل موثر در بروز خودکشی
جنس
بطور کلی خودکشی موفق در مردها در تمام سنین سه برابر زن ها است.
کاپلان(1988) درصد ثابت 70% مردان و 30% زنان را مطرح کرده است. البته آمار اقدام به خودکشی یا خودکشی ناموفق در زنان بسیار از مردان است.
سن
خـودکشی سـومین علت منجر به مرگ در رده ی سـنی 15 تـا 24 سالگی است کـه بـعد از تصادفات و قتل(آدمکشی)قـرار مـیگیرد، اقدام به خودکشی در این گروه سنی سالانه بین یک تا دو میلیون برآورد شده اسـت. در حـال حاضر بیشتر خودکشیها در ردهی سنی 15 تـا 44 سـالگی رخ میدهند.
خودکشی در کودکان و نوجوانانی که نقل مکان کرده و جابجا میشوند شایع است. در مردها بعد از 45 سالگی خودکشی افزایش مییابد. در زنان خودکشیهای موفق پس از 55 سالگی افزایش مییابد. به نظر اسلابی بـین افـزایش سن و احتمال خودکشی رابطه مستقیم وجود دارد.
نژاد
دو تـا از هـر سه خودکشی در مردان سفیدپوست است.مـیزان خـودکشی درنـژاد سـفید بـه تقریب دو برابر کـل سـایر گروههای نژادی میباشد، با این همه به افزایش میزان خودکشی در سیاهان نیز باید توجه داشت.
مذهب
طبق آمار، نسبت خودکشی در میان یهودیان و کاتولیکها کمتر از پروتستانها است که شاید علت آن تفاوت ادیان در زمـینه حـساسیت و سختگیری نسبت به امرخودکشی بـاشد. بـطور کلی بین اعتقادات مذهبی و اقدام به خودکشی رابطه وجود دارد. اسلام نسبت به سایر ادیان، حساسیت بیشتری را برای این موضوع قائل شده است بطوری که خودکشی را گـناهی بـزرگ تلقی نموده است و بـرای فرد خـود کش، علاوه بر رسوایی در این دنیا عقوبت سخت برای آخرت را برشمرده است.
وضعیت تأهل
در مجموع نسبت خودکشی برای افراد مجرد دو برابر افراد متأهل است. برای افراد مطلقه و بیوه این نسبت به 4 تا 5 بـرابر افـراد متاهل میرسد. از طرف دیگر متاهلین فرزنددار کمتر از متأهلین بدون فرزند اقدام به خودکشی مینمایند.
شغل
هرچه وضعیت اجتماعی شخص بالاتر باشد خـطر خـودکشی نیز برای وی بالاتر است با این همه افت وضعیت اجتماعی نیز این خطر را افزایش میدهد.بهطور کلی کار کردن و داشتن شغل و پیشه محافظی در مقابل خودکشی میباشد.در بین مراتب شغلی، مـتخصصان بـهویژه پزشکان بـهطور سنتی در معرض بالاترین میزان خودکشی ملاحظه شدهاند.
خـودکشی موفق در بین پزشکان بویژه چشم پزشکان، روانپزشکان و متخصصان بیهوشی نسبت به سایر مشاغل بیشترگزارش شده است.
بررسیها نشان دادهاند که پزشکانی که مرتکب خودکشی میشوند اختلالی روانی دارند. شایعترین اختلالهای روانی در بین پزشـکان و در بـین قربانیان ناشی از خودکشیها پزشک بودهاند شامل اختلال خلقی(افسردگی) و وابستگی به مواد میباشد.
پزشکی که مرتکب خودکشی میشود اغلب مشکلات خانوادگی، شخصی یا تخصصی داشته است.در هر دو دسته پزشکان مـرد و زن کـه مرتکب خودکشی میشوند.اغلب مقدار زیاد مواد مصرفی دیده شده است، درحالیکه استفاده از اسلحهی گرم که در جمعیت عمومی شایعتر است، در این گروه کمتر مورد استفاده قرار گرفته است؛ایـن امـر به واسطهی دسترسی سهل و آسان پزشکان به داروها و آگاهی آنها از مسمومیت با داروها میباشد.بعضی شواهد حاکی از آن هستند که پزشکان زن خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالهای خلقی در طـول عـمرشان دارنـد که همین امر ممکن اسـت عـامل عـمده و تعیینکنندهای برای بالا بردن خطر خودکشی در آنها باشد.
میزان خودکشی در طی دوره کسادی اقتصادی، و زمانهای بیکاری بالا رفـته و در زمانهای فراوانی استخدام و در طی جنگ کاهش مییابد.
با وجودی که خودکشی در میان نظامیان بین 25 تا200 درصد بیش از غیر نظامیان گزارش شده اسـت، ولی درزمـان جنگ نـسبت خودکشی بطور محسوسی کاهش مییابد.
برخی جنگ را تنها عامل اجتماعی کاهشدهنده میزان خودکشی میدانند نـه بطور کلی هرچه شغل افراد تخصصیتر و حرفهایتر باشد میزان خودکشی بـیشتر مـیشود.
روشها
بالاتر بودن میزان خودکشی موفقیتآمیز در مردان مربوط به روشهایی اسـت کـه اسـتفاده میکنند: اسلحهی گرم، دار زدن و یا پریدن از مکانهای مرتفع.
زنان از مقادیر زیاد مـواد روانـگردان یا سم جهت خودکشی بهره میگیرند.
در کـل شـایعترین روش خودکشی دار زدن میباشد.
سلامت جسمانی
رابطهی بین سلامت جسمانی و بـیماری بـا خـودکشی قابلملاحظه است. مراقبت پزشکی قبلی رابطهای مثبت با خطر حاکی از خودکشی دارد:32 درصد تمامی کـسانی کـه دست به خودکشی میزنند آنهایی هستند که ظرف 6 ماه قبل از مرگ زیر تـوجه و مـواظبت طـبی بودهاند.
بررسیهای پس از مرگ نشان داده که یک بیماری جسمی در 25 تا 75 درصد تمامی قربانیان خودکشی وجود داشـته اسـت و تخمین زده میشود که وجود یک بیماری جسمی عاملی مهم و سهیم در 11 تا 51 درصـد خـودکشیها مـیباشد. در هر مورد، درصد خودکشی به افزایش سن فزونی میگیرد.
به عنوان نمونه 50 درصد مردان مـبتلا بـه سـرطان که دست به خودکشی میزنند این عمل را در طی سال اول تشخیص بیماری خـویش انـجام میدهند. سرطان پستان یا دستگاه تناسلی در 70 درصد تمامی زنانی که سرطان داشتهاند و دست به خودکشی زدهاند، یـافت شده است.
هفت بیماری دستگاه عصبی مرکزی (SNC) خطر خودکشی را افزایش میدهد:
صـرع، اسـکلروز متعدد، ضربه به سر، بیماریهای عروقی مـغز، بـیماری هانتینگتون ، زوال عقل و سندروم کمبود ایمنی اکتسابی.
تمامی بیماریهای مذکور با اختلال خلقی هـمراه مـیباشند و در ضمن مبتلایان به صرع دسـترسی کـافی به بـاربیتوراتها و سـایر داروهـا به منظور خودکشی را دارند.
سلامت روانی
عوامل روانی بسیار قابلملاحظهای در خودکشی نقش دارند که شامل: سواستفاده از مـواد، اخـتلال خلقی، اسکیزوفرنیا و سایر اختلالهای روانی میباشند.
به تقریب 95 درصد تمام کسانی که دسـت بـه خـودکشی یا اقدام به آن میزنند یک اختلال تشخیص داده شده، دارند. اختلال خلقی[افسردگیها] در 80 درصد موارد، اسـکیزوفرنیا در 10 درصـد موارد و زوال عقل و سرسام که به آن وضعیت گیجی و آشفتگی حاد نیز میگویند)، در 5 درصد مـوارد، عـلت بـودهاند.
در بین تمامی افراد با اختلال روانی، 25درصدشان وابستگی به الکل نیز داشته و در نتیجه یک تـشخیص دوگـانه دارند. آنهایی که افسردگی هذیانی دارند بیشترین خطر را برای خودکشی دارا میباشند.
خـطر خـودکشی در افـسردگیها حدود 15 درصد بود و 25 درصد تمامی آنهایی که سابقهی رفتار تکانهای یعنی رفتاری که از روی فکر و تـامل نـباشد: رفـتار خود به خودی، (مانند قماربازان) یا اعمال تهاجمی داشتهاند نیز در معرض خـطر بـالایی از خودکشی قرار دارند.
بستری شدن به علت اختلالی روانی به هر علتی که باشد خطر خـودکشی را افـزایش میدهد.
بیمار روانی
خطر خـودکشی در بـیماران روانی 3 تا 12 برابر آنهایی است که مشکل روانی ندارند. درجهی خطر بسته بـه سـن، تشخیص و بستری یا سرپایی بـودن تـفاوت مـیکند.
بعد از تعدیل سـنی، بـیماران روانی مرد و زنی کـه سـابقهی بستری شدن را داشتهاند یک خطر خودکشی 5 و 10 برابر را به ترتیب در مقایسه با افراد همانند در جـمعیت عـمومی دارا بودهاند. این خطر برای بیماران سـرپایی روانـی مرد و زن در قـیاس بـا افـراد همانند در جمعیت عمومی بـه ترتیب 3 و 4 برابر بوده است.
خطر بالاتری که برای بیماران بستری شده وجود دارد بازتابی از این حـقیقت اسـت که شدت بیماری آنها به حـدی بـوده کـه نـیاز بـه بستری شدن داشـتهاند، بـه عنوان مثال میتوان از بیماران افسردهای که نیاز به درمان الکتریکی دارند، یاد کرد. بیشترین خطر خـودکشی در بـیماران روانـی در هر دو جنس مربوط به اختلال خلقی اسـت.
شرایط محیطی
تغییرات آب و هوا و فصول سال در میزان خودکشی تاثیر دارند. طبق تحقیق خانم حیدری در ایران(1367)، بـیشترین آمار خودکشی در فصل تابستان گزارش شده است.
اکثر زنانی که خودکشی موفق داشـتهاند در فصل تابستان بوده است ولی در مـردان بـیشتر خودکشیهای موفق در فصل زمستان اتفاق افتاده است.
همچنین معلوم شده است که میزان خودکشی در ساعات مختلف شبانه روزمتفاوت میباشد. طبق نتایج تحقیقات اکثر خودکشیها در ساعات بین ظهر تا شب صورت میپذیرد.
راه های پیشگیری از خودکشی
خودکشی عموما امری قابل پیشگیری است. با پیشبینی به موقع و صحیح و انجام مداخلات لازم میتوان ازوقوع خودکشی تا حد زیادی جلوگیری نمود. در این زمینه روانپزشکان و روانشناسان (به جهت آشنایی با عـلایم و ویـژگی های افرادی که قصد خودکشی دارند) میتوانند در امرپیشبینی، مشاوره و مداخله نقش مهمی را ایفا نمایند.
البته لازم به ذکر است با وجودی که پیشبینی همیشه و بطور قطعی با واقعیت همخوانی ندارد و لذا امکان خطا نـیز وجـود دارد ولی با این حال بهترین شیوه مقابله با این پدیده میباشد. در این راستا میتوان با افزایش سطح آگاهی عمومی مردم، آنها را به علایم و ویژگی های روانی از قبیل افسردگی، اضطراب شدید، گـوشهگیری و صـحبت از خودکشی که رابطه مستقیمی با اقدام به خودکشی دارند، حساس نموده تا با مشاهده علایم مشکوک در نزد اطرافیان، فورا او را به افراد متخصص معرفی نمایند زیرا شاید این فرد قربانی بعدی خودکشی باشد.
عـقاید مـذهبی بـویژه تعلیمات شرع مقدس در کاهش خودکشی نـقش بـه سـزایی دارند. هر چقدر ایمان و اعتقادات مذهبی قویتر باشد به همان نسبت اقدام به خودکشی نیز کاهش مییابد. برعکس بیقیدی و عدم اعتقادات مذهبی میتواند مـیزان خـودکشی را افـزایش دهد.
اخیرا در کشورآمریکا مطالعاتی بر روی نقش مذهب در کـنترل و اصـلاح رفتارهای نابهنجار از جمله خودکشی صورت گرفته است که در آنها به صراحت بر نقش مثبت و سازنده مذهب تاکید شده است.
خوشبختانه در کـشور مـا بـه لحاظ بافت مذهبی واعتقادات اسلامی در جامعه، آمار خودکشی نسبتا پائیـن می باشد! در اکثر موارد نیز خودکشی در بین افرادی که خانواده گسسته دارند و از عقاید مذهبی محکمی برخوردار نیستند واقع میشوند. بنابراین مـیتوان بـه عـنوان یک راهحل مهم در تأمین بهداشت روانی جامعه و فرد و پیشگیری ازخودکشی، اشـاعه و نـشر فرهنگ اسلامی را در تمام سطوح جامعه پیشنهاد نمود.
برقراری مراکز تلفنی برای انجام مداخله در بحران یکی ازعوامل مـوثر در کـاهش خـودکشی است.این مراکز که اولین باردر سال 1961 در لوس آنجلس امریکا تأسیس شـد وظـیفه داشتند تـا تلفنهایی را که از طرف افراد میشد به دقت گوش داده و اقدامات لازم را برای آنان انجام دهند.
فـلسفه وجـودی این مـراکز ناشی از این طرز فکر است که در هنگام بحران های روانی فرد نیاز دارد که تمایلات و خواستههایش را بـه دیـگری منتقل سازد. ضمنا در حین عمل انتقال نه تنها قسمتی ازفشار روانی فرد کاهش مـییابد بـلکه مـیتوان با تشویق وی برای دریافت کمکهای بعدی اعم از مشاوره، راهنمایی و درمان او را از این وضعیت بحرانی نـجات داد.
منابع
خودکشی - ناصر ربیعی - اصلاح و تربیت - شماره 15 - 375
خودکشی - مصطفی شریعتی رودسری - تربیت - شماره 91 - 1373
خودکشی - محمدجعفر حسینی - چیستا - شماره 221 - 1384
خودکشی در سنین نوجوانی علل و عوامل و راه های پیشگیری - رضا حیدری فرد - پیوند - شماره 324 - 1385
دیدگاه