پارافیلیا به وضعیتی گفته میشود که برانگیختگی و لذت جنسی فرد، وابسته به افکار یا رفتارهای جنسی غیرطبیعی و افراطی باشد.
اختلال پارافیلیا یا انحراف جنسی
پارافیلیاها الگوهایی هستند كه افراد، مكرراً امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای نمایشگرانه شدید جنسی را در موقعیتها یا نسبت به اشیائی كه خارج از هنجارهای معمول مسائل جنسی هستند بروز میدهند. برای مثال، تمركز جنسی شخص، ممكن است روی اشیاء باشد یا اینكه تجاربی مانند آزاررسانی و تحقیر جنسی طرف مقابل را شامل شود. بسیاری از افراد مبتلا به پارافیلیا، هنگام ارائه محركهای مرتبط، بهسرعت برانگیخته میشوند، در مورد آن خیالپردازی میكنند یا اینكه دست به عمل میزنند. اما برخیافراد، تنها در شرایط خاص یا هنگام مواجهه با استرس، تحریك میشوند. برخی از افراد، همزمان به چندین نوع از اختلالهای پارافیلیایی مبتلا هستند.
با توجه به معیارهای DSM-5 تشخیص اختلال پارافیلایی باید زمانی گذاشته شود كه فرد، ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظهای را تجربه كند، یا اینكه چنین اختلالی، خود فرد یا افراد دیگر مرتبط با وی را در معرض خطر قرار دهد. البته ملاك تشخیص همه اختلالات پارافیلیایی غیرجنایی این است كه حداقل، شش ماه طول كشیده باشد، ناراحتی بالینی قابلتوجهی را برای فرد به همراه داشته، به عملكرد شغلی وی آسیب رسانده و مشكلاتی را در زمینه فردی و اجتماعی برای شخص، ایجاد كرده باشد.
انواع اختلال پارافیلیا یا انحراف جنسی
1. اختلال یادگارخواهی
یكی از اختلالهای نسبتاً رایج پارافیلیایی، اختلال یادگارخواهی است. ویژگیهای اصلی این اختلال عبارت است از: امیال، تخیلات یا رفتارهای برانگیزاننده جنسی كه به صورت مكرر با استفاده از اشیاء بیجان، یا قسمتهای غیرتناسلی بدن، بدون توجه به سایر محركهای جنسی، رخ میدهد.
در یادگارخواهی کانون میل جنسی معطوف به اشیایی نظیر کفش، جوراب، دستکش، جوراب شلواری، شورت و سوتین و چکمه است که ارتباط نزدیکی با بدن آدمی دارد.
یادگار خاص مربوط به شخصی است که در کودکی با فرد بیمار ارتباط نزدیک داشته است و کیفیتی دارد که شخص مورد علاقه، مورد نیاز یا حتی آسیب رسان را تداعی می کند. معمولا اختلال در دوره نوجوانی شروع می شود هر چند یادگار ممکن است در دوران کودکی تثبیت شود. این اختلال پس از استقرار معمولا به صورت مزمن در می آید.
این اختلال كه در میان مردان، شایعتر از زنان است، معمولاً از دوران نوجوانی شروع میشود. تقریباً همهچیز میتواند وسیلهای برای یادگارخواهی باشد؛ كفش، چكمه و لباسهای زیر زنانه، معمولاً رایجترین اشیاء یادگارخواهی هستند. برخی از مبتلایان به این اختلال، با دزدی از فروشگاهها مجموعهای از این اشیاء را برای خود جمعآوری میكنند. آنها این اشیاء را لمس میكنند، میبویند، یا هنگام خودارضایی با آنها بازی میكنند.
محققان نتوانستهاند علل دقیق این اختلال را مشخص كنند. نظریههای روانتحلیلگری، استفاده از اشیاء یادگارخواهی را مكانیزم دفاعیای میدانند كه استفاده از آن، اضطراب مواجهه با عملكرد جنسی طبیعی را كاهش میدهد. هرچند درمانهای روانتحلیلگرانه این اختلال نیز موفقیت چندانی نداشتهاند.
رفتارگراها معتقدند یادگارخواهی، بهوسیله شرطیسازی كلاسیك آموخته میشود. اگر تجارب اولیه جنسی در حضور چنین اشیائی، اتفاق بیفتد، زمینه برای ایجاد یادگارخواهی، فراهم میشود. رفتاردرمانگران، برخیاوقات، این اختلال را با استفاده از انزجار درمانی، درمان میكنند. در نوع دیگری از ایندست درمانها به نام حساسسازی پنهان، از افراد مبتلا به اختلال یادگارخواهی، خواسته میشود تا تصویری لذتبخش از یك شیء را در ذهن خود مجسم كنند، سپس بارها و بارها این تصویر را با تصویری از یك محرك ناخوشایند، همراه یا جفت سازند و این كار را تا زمانی ادامه دهند كه شیء لذتبخش، دیگری برایشان خوشایند نباشد.
2. اختلال مبدلپوشی
فرد مبتلا به اختلال مبدلپوشی با پوشیدن لباس جنس مخالف، بهشدت برانگیختگی جنسی پیدا میكند و این برانگیختگی در قالب تمایلات، تخیلات یا رفتارهای جنسی، بروز پیدا میكند. اغلب افراد مبتلا به این اختلال كه تقریباً همیشه مذكر نیز هستند، مبدلپوشی را در دوران كودكی یا نوجوانی آغاز كردهاند. اغلب افراد مبتلا به این اختلال، فقط وقتی تنها در خانه باشند اقدام به این كار میكنند. درصد كمی از آنها نیز در كلوبهای اجتماعی یا مكانهایی مشابه، این كار را انجام میدهند. برخی از این افراد، تنها یك لباس زنانه ـ مانند لباس زیر، جوراب شلواری و ... ـ را زیر لباس خودشان میپوشند. برخی از مردان نیز كاملاً پوشش و آرایش زنانه را اختیار میكنند. برخی از مردان متأهل مبتلا به این اختلال، همسر خود را نیز در فعالیتهای مرتبط با مبدلپوشیشان درگیر میكنند. اختلال مبدلپوشی، گاهیاوقات با نارضایتی جنسیتی اشتباه گرفته میشود. اما این اختلالها از هم مجزا هستند و تنها در برخی از افراد، تاحدودی با هم همپوشی پیدا میكنند.
برخی اوقات، چنین به نظر میرسد كه ایجاد این اختلال از اصول شرطیسازی عامل، تبعیت میكند. در برخی از افراد، والدین یا بستگان نزدیكشان آنها را به پوشیدن لباس جنس مخالف در دوران كودكی، تشویق میكنند و حتی گاهی برای این كار به آنها پاداش هم میدهند. درمان این اختلال نیز شبیه به اختلال یادگارخواهی است. چون ظاهراً هر دو بر اساس اصول شرطیسازی، ایجاد میشوند.
3. اختلال نمایشگری (عورتنمایی)
شخص مبتلا به این اختلال، برانگیختگی شدید و مكرر جنسی را از طریق مواجه كردن افراد بیخبر، با ناحیه تناسلی خود تجربه میكند ـ برانگیختگی از طریق امیال، خیالپردازیها و رفتارهای جنسی، نمود پیدا میكند. اغلباوقات، فرد مبتلا به این اختلال، به دنبال ایجاد شوك یا تعجب در فرد قربانی است و بههیچعنوان، قصد برقراری تماس جنسی با وی را ندارد. گاهیاوقات، برخی از افراد مبتلا این عمل را نسبت به شخص خاصی در محل زندگیشان انجام میدهند، همچنین ممكن است مبادرت به انجام این عمل در ساعات خاصی از شبانهروز كنند.
اختلال نمایش گرایی یا عورت نمایی وضعیتی است که فرد با فکر کردن و یا نشان دادن دستگاه تناسلی به افرادی که تمایل به این کار ندارند، خصوصاً غریبه ها ارضا می شود. این اختلال شامل نشان دادن اندام تناسلی برای تحریک جنسی یا تمایل شدید به مشاهده توسط افراد دیگر در هنگام فعالیت جنسی است. این وضعیت یک اختلال پارافیلی محسوب می شود. در برخی از افراد، نمایش گرایی به صورت تمایل شدید به دیده شدن توسط سایر افراد در حال انجام اعمال جنسی بیان می شود. چنین افرادی بیشتر از این که مردم را با کار خود متعجب کنند، می خواهند توسط مخاطبان موافق دیده شوند. افرادی که به این شکل از نمایش گرایی مبتلا هستند ممکن است فیلم های پورنوگرافی بسازند یا بازیگر این فیلم ها باشند. آنها به ندرت از تمایل خود ناراحت می شوند. بنابراین ممکن است اختلال بهداشت روانی نداشته باشند.
در یك نظرسنجی صورتگرفته روی 2800 مرد، 3/4 آنها اعلام كردند كه رفتارهای نمایشگرایانه (عورتنمایی) داشتهاند. بیش از یكسوم تا نیمی از زنان اعلام كردند كه رفتارهایی از ایندست را دیدهاند یا خود، بهصورت مستقیم با آن مواجه شدهاند. بروز چنین رفتارهایی موقعی بیشتر میشود كه فرد اوقات فراغت دارد یا استرس خاصی را تجربه میكند.
بهطور كلی این اختلال، معمولاً قبل از 18 سالگی شروع میشود و اغلب اما نه همیشه، در میان مردان، رایجتر است. نتایج برخی از مطالعات، حاكی از آن است كه افراد مبتلا به این اختلال، در برقراری رابطه با جنس مخالف و بهطور كلی روابط میانفردیشان مشكل دارند. حدود 30% از این افراد، متأهلاند، 30% از آنها طلاق گرفتهاند یا جدا از همسرشان زندگی میكنند و تقریباً از تعاملات جنسی خود با همسرشان راضی نیستند. بسیاری از آنها در مورد مردانگی خود دچار ترس و تردید هستند و به نظر میرسد تعلق خاطر شدیدی به مادر تملكخواه خود دارند. مانند سایر اختلالهای پارافیلیایی، درمان این اختلال نیز شامل انزجار درمانی، آموزش مهارتهای اجتماعی یا درمانهای شناختی ـ رفتاری است.
4. اختلال چشمچرانی
شخص مبتلا به اختلال چشمچرانی، برانگیختگی شدید و مكرر جنسی را از طریق تماشای بدن برهنه فرد بیگناه، یا تماشای او هنگام درآوردن لباس یا انجام فعالیت جنسی، تجربه میكند. مانند سایر اختلالات این حوزه، نمود چنین عملی در امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی، مشخص است. این اختلال معمولاً قبل از 15 سالگی شروع میشود و مداوم است.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولاً هنگام مشاهده قربانی یا بعد از آن هنگام خیالپردازی در مورد او اقدام به خودارضایی میكنند ولی به دنبال برقراری رابطه جنسی با آن فرد نیستند. آسیبپذیری شخص مورد مشاهده و نیز احساس تحقیری كه احتمالاً وی هنگام آگاهی از این موضوع خواهد داشت بخشی از لذتی است كه افراد مبتلا به این اختلال را برانگیختهتر میكند.
چشمچرانی مانند عورتنمایی، اغلب، منبعی از هیجان جنسی را برای خیالپردازی در این حوزه، فراهم میكند. هرچند تماشای بدن همسر در حین رابطه جنسی میتواند بخشی از یك فعالیت جنسی بهنجار باشد اما وقتی شكل آن بیمارگونه میشود تبدیل به یك اختلال شده و افراد خارج از چهارچوب زناشویی را نیز در بر میگیرد. برخی از افراد مبتلا به این اختلال، توانایی برقراری رابطه جنسی بهنجار را ندارند اما برخی دیگر درحالیكه مبتلا به این اختلالاند اما قادر به برقراری رابطه جنسی بهنجار نیز هستند.
فرض بسیاری از روانتحلیلگران این است كه افراد مبتلا به این اختلال از طریق انجام این عمل، بهدنبال تسلط بر دیگران هستند زیرا آنها احساس میكنند از نظر جنسی، بیكفایتاند و نیز بهلحاظ جنسی یا اجتماعی دچار شرم و خجالت هستند. رفتارگراها معتقدند كه این اختلال، رفتار آموختهشدهای است كه میتوان رد پای آن را در تماشای یك فعالیت جنسی رازآلود محرك مشاهده كرد به اینشكل كه فرد، پس از تماشای چنین صحنههایی، برانگیختگی جنسی را تجربه میكرده، بنابراین یاد گرفته است بین تماشای این صحنهها و تجربه برانگیختگی جنسی، ارتباط برقرار كند. اگر افراد مبتلا، هنگام تماشای قربانی، خودارضایی كنند، بهتدریج دامنه این اختلال در آنها افزایش مییابد.
گزینههای درمانی برای افراد مبتلا به این اختلال عبارتند از: رواندرمانی، زوجدرمانی، گروهدرمانی، خانوادهدرمانی، درمانهای شناختی ـ رفتاری و روانتحلیلگری. درمانهای دارویی به منظور كاهش هورمونهای جنسی در افراد مبتلا نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین از آنجایی كه اختلالات پارافیلیایی بهنوعی جزء اختلالات تكانهای، محسوب میشوند داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI) نیز برای درمان این اختلال مورد استفاده قرار میگیرد.
5. اختلال مالشخواهی
فرد مبتلا به اختلال مالشخواهی، برانگیختگی شدید و مكرر جنسی را از طریق مالیدن بدن خود به بدن قربانی ـ درحالیكه وی از این كار رضایت ندارد ـ تجربه میكند. این اختلال نیز ممكن است از طریق خیالپردازیها، امیال و رفتارهای جنسی، نمود پیدا كند. این عمل ـ مالش بدن خود به بدن جنس مخالف ـ بیشتر در مترو، اتوبوس یا پیادهروهای شلوغ، اتفاق میافتد. فرد مبتلا كه اغلب اوقات یك مرد است بدن خود را به ران یا باسن قربانی میمالد یا اینكه سینهها و ناحیه تناسلی او را با دست خود لمس میكند.
این اختلال، اغلب در دوران نوجوانی یا زودتر و اغلب پس از آنكه فرد، دیگران را در حال انجام این عمل میبیند شروع میشود. بعد از سن حدوداً 25 سالگی، اغلب افراد، بهتدریج اینگونه اعمال را كنار میگذارند و نهایتاً آنها را متوقف میكنند.
رفتاردرمانی، رایجترین درمان برای این اختلال است. فرد مبتلا باید یاد بگیرد تمایل به لمس بدن قربانیهای بیگناه را كنترل كند. مدروكسیپروژسترون كه یك هورمون زنانه است گاهیاوقات برای كاهش تمایلات جنسی ایندسته از افراد، تجویز میشود.
6. اختلال كودكخواهی (اختلال پدوفیلی)
فرد مبتلا به این اختلال، برانگیختگی جنسی را از طریق برقراری رابطه جنسی با كودكان تجربه میكند تا یك فرد بالغ. این برانگیختگی ممكن است معادل با برانگیختگی جنسی ناشی از برقراری رابطه با یك فرد بالغ و گاهی نیز بیشتر از آن باشد. این برانگیختگی از طریق امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی بروز میكند. آنان ممكن است جذب كودكان نابالغ (نوع كلاسیك)، تازه بالغ (نوع هبوفیلیك) یا هر دو (نوع پدوهیبوفیلیك) شوند.
این بیماری که یک ناهنجاری روانی است، معمولا بهصورت تحریک جنسی شدید نسبت به کودکان کمتر از ۱۳ سال بروز میکند. اختلال پدوفیلی را میتوان در افرادی که به افشای این انحراف جنسی تمایل دارند، مشاهده کرد و حتی آن را در افرادی که با وجود شواهد عینی ابتلا به آن را انکار میکنند، تشخیص داد. برای اینکه فردی را پدوفیل بدانیم، او باید برای ارضای میل جنسی خود دست به عمل بزند یا در نتیجهی این تمایل و تصورات جنسی خود، دچار آشفتگی شود. بدون وجود این دو معیار، ممکن است فردی صرفا تمایل جنسی پدوفیلی داشته باشد، اما به این اختلال مبتلا نباشد. شیوع اختلال پدوفیلی کاملا مشخص نیست، اما شایعترین احتمال این بیماری در جمعیت مردها، نسبتا ۳ تا ۵ درصد است و وجود این اختلال در زنها، نسبت به مردها، بسیار کم است.
برخی از افراد مبتلا ممكن است صرفاً با تماشای محتوای مستهجن مرتبط با كودكان، یا تماشای تبلیغات لباس زیر آنها رضایت جنسی حاصل كنند، درحالیكه برخی دیگر از طریق تماشا، لمس، مالش یا برقراری مقاربت جنسی با كودكان، ارضا میشوند. برخی از افراد مبتلا، تنها به سمت كودكان، كشش جنسی دارند و برخیدیگر علاوه بر كودكان، نسبت به بزرگسالان نیز تمایل جنسی دارند. هم دختربچهها و هم پسربچهها ممكن است قربانی كودكخواهی شوند اما تحقیقات، نشان میدهد دوسوم قربانیان، دختر هستند.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولاً الگوی كودكخواهی را از دوران نوجوانی به وجود میآورند. برخی از آنها در دوران كودكی، مورد سوء استفاده جنسی واقع شدهاند، بسیاری از آنها در دوران كودكی، مورد غفلت واقع شده، بهشدت تنبیه و از روابط صمیمانه، محروم شدهاند. بسیاری از آنها در زندگی زناشویی خود مشكلات فراوانی دارند و از روابط جنسی خود راضی نیستند، بنابراین در جایی دیگر بهدنبال ارضای جنسی میگردند ـ جایی كه بتوانند بر فرد مقابلشان احساس تسلط داشته باشند. اغلب این افراد، نابالغ هستند؛ مهارتهای جنسی و اجتماعی آنها ضعیف است و از مواجهه با روابط جنسی بهنجار، دچار اضطراب میشوند.
درحالیكه بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، باور دارند كه احساسات آنها واقعاً غلط و نابهنجار است اما برخی از افراد مبتلا به این اختلال، تفكرات تحریفشدهای نیز دارند، مانند اینكه «تا زمانی كه كودكان راضی به برقراری رابطه جنسی باشند، برقراری رابطه با آنها هیچ اشكالی ندارد».
تحقیقات، نشان داده است اغلب مردان مبتلا به این اختلال، حداقل از یك اختلال روانشناختی دیگر نیز رنج میبرند. برخی از نظریهپردازان این حوزه بر این باورند كه این اختلال، با نابهنجاریهای ساختاری یا بیوشیمایی مغز مانند الگوهای نامنظم فعالیت آمیگدال یا لوب پیشانی مغز، ارتباط دارد. اما چنین یافتههایی هنوز حمایتهای علمی لازم را به دست نیاوردهاند. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، در صورتیكه دستگیر شوند، به زندان میافتند یا به مراكز درمانی، ارجاع داده میشوند.
درمان این اختلال، همانطور كه در مورد سایر اختلالات این حوزه بیان شد، شامل انزجار درمانی، درمان شناختی ـ رفتاری و داروهای آنتیآندروژن است. یكی از شیوههای رایج درمان شناختی ـ رفتاری برای این اختلال، آموزش پیشگیری از عود است، این درمان، بعد از اینكه روی سوء مصرفكنندگان مواد جواب داد، برای درمان اختلال كودكخواهی نیز مورد استفاده قرار گرفت. در این شیوه، افراد موقعیتهایی (مانند خلق پایین) را كه معمولاً محرك اعمال یا خیالپردازیهای جنسی مرتبط با كودكخواهی است شناسایی میكنند. سپس راهبردهایی برای اجتناب از این موقعیتها و نیز مقابله مؤثر و كارآمد با آنها به این افراد، یاد داده میشود. این شیوه درمانی، گاهیاوقات برای درمان سایر اختلالات پارافیلیایی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
7. اختلال خودآزاری جنسی (مازوخیسم)
فرد مبتلا به این اختلال، از طریق تحقیر، مورد ضرب و شتم واقع شدن، بسته شدن باطناب یا سایر روشهای آزارنده، برانگیختگی جنسی شدید و مداوم را تجربه میكند. همانطور كه در مورد سایر اختلالات پارافیلیایی عنوان شد، نمود این اختلال نیز میتواند در امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی مشخص شود. بسیاری از افراد، خیالپردازیهایی در مورد اجبار به برقراری رابطه جنسی بر خلاف میلشان دارند اما تنها كسانی كه بهشدت این خیالپردازیها را دارند و به آنها جامه عمل میپوشانند تشخیص این اختلال را دریافت میكنند. برخی از افراد، خودشان اقدام به آزار رساندن به خود میكنند، آنها این كار را از طریق بستن بدن خود با طناب، وارد كردن سوزن به داخل بدنشان یا حتی بریدن بدنشان انجام میدهند. برخی دیگر از شریك جنسی خود میخواهند كه با كراوات، چشمبند، شلاق، شوك الكتیریكی و مواردی از ایندست، به آنها آزار برساند یا آنها را تحقیر كند.
در شكلی از خودآزاری جنسی، افراد برای افزایش لذت جنسی، توسط خود یا همسرشان سعی در ایجاد خفگی برای خود میكنند. در برخی از گزارشات بالینی مواردی عنوان شده است كه برخی از افراد ـ حتی 10 ساله ـ برای افزایش لذت جنسی هنگام خودارضایی، خود را حلقآویز كرده بودند یا بهنوعی دریافت اكسیژن را محدد كرده بودند، كه این كار در نهایت، موجب مرگ آنها شده بود.
اغلب خیالپردازیهای مرتبط با خودآزاری جنسی از دوران كودكی، شروع میشود، ولی معمولاً فرد تا اوایل بزرگسال به این امیال، جامه عمل نمیپوشاند. این الگو سالها ادامه پیدا میكند. برخی از افراد، شیوههای خطرناك متعددی را بارها و بارها امتحان میكنند تا لذت جنسی بیشتری كسب كنند.
در بسیاری از موارد، چنین به نظر میرسد كه ایجاد این اختلال از اصول شرطیسازی كلاسیك، تبعیت میكند. مثلاً در موردی قدیمی، گزارش شده كه علت ایجاد این اختلال اینگونه بوده است: زمانی كه فرد، پسری نوجوان بوده است دچار شكستگی بازو میشود و پرستاری مهربان وی را در آغوش میگیرد تا به اتاق عمل ببرد، این پیوند بین درد و لذت جنسی ـ ناشی از قرار داشتن در آغوش پرستارـ بعداً منجر به بروز اختلال خودآزار جنسی در فرد شده بود.
همانند بسیاری از اختالالات پارافیلیایی، رفتاردرمانی، درمان رایج این اختلال نیز محسوب میشود. این درمان، مدیریت شرایطی را كه منجر به برانگیختگی جنسی و خودارضایی میگردد شامل میشود. همچنین بازسازی شناختی و آموزش مهارتهای اجتماعی، بخش دیگری از درمان هستند. دارودرمانی نیز برای كاهش خیالپردازیهای جنسی، مورد استفاده قرار میگیرد. این درمان، بهخصوص در مورد افرادی كه رفتارهای خودآزاری خطرناك دارند بسیار مفید است.
8. اختلال دیگرآزاری جنسی (سادیسم)
شخص مبتلا به این اختلال كه اغلب، مرد است، برانگیختگی شدید و مداوم جنسی را بهواسطه آزار جسمانی یا روانشناختی فرد دیگر، تجربه میكند. این برانگیختگی، ممكن است از طریق امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی مانند تسلط بر قربانی، محدود كردن حركت او، بستن چشمهایش، بریدن بدنش، ایجاد احساس خفگی در وی و یا حتی كشتن او بروز پیدا كند.
افرادی كه در مورد دیگرآزاری جنسی، خیالپردازی میكنند معمولاً تصویری از قربانی را در ذهن خود مجسم میكنند كه بهطور كامل بر او تسلط دارند و از طریق انجام اعمال آزارنده، او را به وحشت انداختهاند. بسیاری از این اعمال، روی شخصی اجرا میشود كه معمولاً مبتلا به اختلال خودآزار جنسی است. اما برخی از رفتارهای دیگرآزارنده جنسی نیز روی قربانیهایی صورت میگیرد كه بدون اختلال هستند و چنین اعمالی را دوست ندارند. شماری از متجاوزان و قاتلان جنسی، اختلال دیگرآزاری جنسی را نشان میدهند. در همه موارد، چه واقعی و چه خیالی، رنج كشیدن قربانی، كلید اصلی برانگیختگی است.
خیالپردازیهای مرتبط با دیگرآزاری جنسی مانند خودآزاری جنسی، معمولاً در دوران كودكی یا نوجوانی آغاز میشود. افرادی كه چنین امیالی دارند معمولاً آنها را اوایل بزرگسالی، بهصورت عملی، انجام میدهند. این الگو، برای بلندمدت، ادامه پیدا میكند. برخی از افراد، شدت اعمال آزاررسان خود را برای سالها در یك سطح مشابه، حفظ میكنند اما برخی دیگر، به مرور زمان، مرتباً شدت آنها را افزایش میدهند.
برخی از رفتارگراها معتقدند علت ایجاد این اختلال، شرطیسازی كلاسیك است. برای مثال، درحالیكه یك نوجوان شاید حتی بهصورت غیرعمد درحال آزار رساندن به یك حیوان یا شخص بوده، ممكن است برانگیختگی شدید جنسی را نیز تجربه كرده باشد و در اینحالت، این دو باهم تداعی شدهاند. همچنین رفتارگرایان معتقدند ممكن است این اختلال بر اثر الگوبرداری، ایجاد شود، وقتی فرد مشاهده كرده است كه دیگران از طریق آزار فرد دیگری، برانگیختگی جنسی كسب میكنند، یاد میگیرد همانكار را نیز خود انجام دهد. متأسفانه فراوانی سایتهای مستهجن اینترنتی، كلیپهای تصویری مستهجن و نوشتارهای حاوی چنین موضوعاتی كه بهراحتی هم در دسترس هستند میتوانند چنین الگویی را در اختیار فرد قرار دهند.
سایر اختلالات پارافیلیایی
علاوه بر اختلالاتی كه ذكر شد، اختلالات دیگری نیز وجود دارند كه جزو طبقهبندی اصلی اختلالات پارافیلیایی قرار نمیگیرند و براساس تقسیمبندی DSM-5 با نام سایر اختلالات پارافیلیایی كه بهگونهای دگیر مشخص نشده است، طبقهبندی شدهاند. این اختلالات عبارتند از: داشتن علاقه جنسی، تنها نسبت به بخش خاصی از بدن شریك جنسی، حیوانخواهی، كه به معنای داشتن امیال، خیالپردازیها یا رفتارهای جنسی در ارتباط با حیوانات است. مردهخواهی، كسب لذت جنسی از طریق تماس با بدن مرده را شامل میشود. تنقیهخواهی، به كسب لذت جنسی از طریق تنقیه، اشاره دارد. مدفوعخواهی، به لذت جنسی مربوط به میل شدید برای انجام عمل دفع روی بدن شریك جنسی یا بالعكس و نیز خوردن مدفوع وی اطلاق میگردد. ادرارخواهی، اختلالی است كه در آن فرد برای كسب برانگیختگی و لذت جنسی، میل شدیدی برای ادرار كردن روی بدن شریك جنسی خود دارد یا بالعكس. هرزهگویی تلفنی به حالتی اشاره دارد كه فرد از طریق تماس تلفنی با شخصی ناشناس و استفاده از الفاظ وقیح و ناپسند نسبت به او، برانگیختگی جنسی را تجربه میكند.
دیدگاه