امروز: پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271029
۴۲۷۶
۱
۰
نسخه چاپی
عسر و حرج

قاعده فقهی عسر و حرج | عسر و حرج در‌ اصـطلاح‌ فـقهی | تعريف حقوقی قاعده‌ عسر و حرج

قاعده نفی عسر و حرج، از قواعد فقهی بوده و به این معنا است که هرگاه تکلیفی دارای مشقت و دشواری شدیدی باشد که تحمل آن عادتاً برای مکلف سخت است، آن تکلیف ساقط می‌گردد

قاعده فقهی عسر و حرج | عسر و حرج در‌ اصـطلاح‌ فـقهی | تعريف حقوقی قاعده‌ عسر و حرج

قاعده نفی عسر و حرج، از قواعد فقهی بوده و به این معنا است که هرگاه تکلیفی دارای مشقت و دشواری شدیدی باشد که تحمل آن عادتاً برای مکلف سخت است، آن تکلیف ساقط می‌گردد.

تعریف قاعده نفی عسر و حرج

يكی از این قواعد مهم و اساسی، قاعده نفی عسر و حرج است كه علاوه بر جريان آن در بسياری از‌ ابواب‌ فقه‌، در قوانين موضوعه نيز تجلی يافته است.

قاعده نفی عسر و حرج، از قواعد فقهی بوده و به این معنا است که هرگاه تکلیفی دارای مشقت و دشواری شدیدی باشد که تحمل آن عادتاً برای مکلف سخت است، آن تکلیف ساقط می‌گردد.

عسر در لغت به معنای تنگنا، سختی و دشواری و در مقابل یسر قرار داد و حرج در اصل به معنای گناه و بنا به قولی مضیقه و سختی شدید است و در اصطلاح عسر و حرج عبارتند از عناوین ثانویه ای که راه یافتن آنها در موضوع احکام تکالیفی الزامیه، موجب می گردد تا الزام و تکلیف ناشی از حکم از مکلفین برداشته شود.

نفي عسروحرج از قواعد‌ فقهی‌ پذيرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ بر پايه ادله چهار گانه (كتـاب، سـنت، اجماع و عقل) قرار گرفته است. معنای اين قاعده كه از عناوين ثانويه است، در تمام ابـواب فـقه از جـمله عبادات‌، معاملات و سياسات جاری است.

گاه اجرای احکام اولیه با انصاف و عدالت ناسازگار است؛ بنابراین برای تعدیل این احکام، قواعدی وضع می شود تا عدالت بیشتر رعایت شود. این قواعد، قواعد ثانویه نامیده می شود، مانند قاعده لاضرر و لاحرج که اجرای آن، حکم زیان بار را از موضوع بر می دارد و حکم ثانویه دیگری به جای آن قرار می دهد.

در معناي اين قاعده بايد گفت عسر و حرج عبارتند از؛ عناوين ثانويه اي كه راه يافـتن آنـها در مـوضوع احكام تكليفی الزاميه، موجب می‌گردد تا الزام‌ و تكليف‌ ناشی ازحكم از مكلفين بـرداشته شـود به زبان ساده هرگاه از اجرای احكام اوليه مشقتی غير قابل تحمل پديد آيد، آن تكليف برداشته می شود.

تکالیف را از حـیث‌ سـختی‌ و سهولت انجام آن می توان به چهاردسته تقسیم کرد،

۱- تکالیفی که انجام آنـها بـا سختی و مشقت توام نیست.

۲- تکالیفی که انـجام آنـها صـعویت‌ دارد‌، اما صعوبت آنها چندان شدید‌ نیست‌ بـه ایـن معنا که مکلف در انجام آنها دچار مضیفه بسیار نمی گردد.

۳- تکالیفی که انـجام آنـها صعوبت شدید دارد و مکلف را سخت در‌ مـضیقه‌ قـرار می دهـد.

۴- تـکالیفی‌ کـه‌ انجام آنها غیرممکن و خارج از حد تـوان مـکلف است.

مقصود از قاعده نفی عسروحرج آن است که در هر سه مورد اخیر تـکلیف از مـکلف برداشته می شود به عبارت‌ دیـگر‌، انجام عموم تکالیف مـقید بـه موردی است که ملازم بـا عـسروحرج نباشد.

در دین اسلام حکم حرجی نفی شده است خواه حکم تکلیفی باشد یا وضعی یعنی حکمی که موجب به تنگنا افتادن مکلف و به سختی انداختن او شود از آئین اسلام برداشته شده است. البته نه هر سختی و تنگی حرج است بلکه سختی شدید مراد است زیرا اگر هر سختی و ضیقی عسر و حرج باشد لازم می آید همه تکالیف از جهت تکلیف بودن مشقت و سختی همراه دارد.

مبانی فقهی عسر و حرج

مستندات قاعده فوق به شرح‌ ذیل‌ است‌:

1ـ کتاب

آیه 78 حج

از مهمترین آیاتی که به عنوان دلیل قاعده عسر و حرج مورد استناد قرار می‌گیرد،آیه ۷۸سوره حج است.

خداوند سبحان پس از آنکه در آیه ۷۷مؤمنان را ملزم می‌کند که برای گشایش راههای فلاح و رستگاری، به رکوع و سجود و پرستش پروردگارشان قیام کنند و فاعل خیر شوند، در آیه بعد می‌فرماید: «و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج...» ؛

جهاد کنید در راه خداوند، آن طوری که شایسته جهاد در راه اوست. او شما را برگزیده و در دین برای شما حرجی قرار نداده است.

معنی جهاد در این آیه، اعم از جهاد اصطلاحی است و به قرینه آیه قبل، انجام دادن همه واجبات و ترک تمامی محرمات را شامل می‌شود و معنی واژه «دین» مندرج در آیه نیز ظهور در کل احکام و تکالیف دارد و فقط به حکم ویژه جهاد دلالت ندارد. به علاوه، استعمال کلمه «جعل» به این معنی است که خداوند احکام حرجی را از مؤمنان برداشته است؛ نه آنکه مرفوع، موضوعات حرجی باشد. بدین ترتیب، «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» ناظر به کلیه قوانین اسلام است و اختصاص به برخی احکام ویژه ندارد و منظور از آیه این است که هرگاه در اثر عمل به احکام و الزامات شرعی، مکلف در عسر و حرج واقع شود، این احکام و الزامات از عهده او برداشته می‌شود.

آیه 6 مائده

یکی دیگر از آیات مستند قاعده عسر و حرج آیه ششم سوره مائده است که متن آن بدین شرح است:

«... و ان کنتم جنبا فاطهروا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون»؛

یعنی اگر جنب بودید تطهیر کنید و اگر مریض یا در سفر بودید یا قضای حاجت کردید و یا با زنان هم بستر شدید و آب برای تطهیر نیافتید، با خاک پاک تیمم کنید و صورت و دستهای خود را مسح کنید. خداوند نخواسته است که شما را در حرج قرار دهد، بلکه می‌خواهد شما را تطهیر کند و نعمت خود را بر شما تمام سازد، شاید شما شکرگزار شوید.

به نظر می‌رسد که نفی حرج مندرج در آیه، ناظر به احکامی است که در این آیه و آیات مقدم بر آن در ابتدای سوره مائده آمده است و به علاوه، به علت عمومیت و اطلاقی که دارد همه احکام شرع را در بر می‌گیرد و شامل کلیه مقررات اسلامی می‌شود.

آیه 185 بقره

در آیه ۱۸۵سوره بقره خداوند می‌فرماید: «... و من کان مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر...» ؛

هر کس که مریض یا مسافر باشد، پس در تعدادی از ایام دیگر [[[روزه]] بگیرد]. خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و مشقت و عسر را برای شما نمی‌خواهد.
این آیه نیز اراده شارع را در تسهیل و گشایش امور مردم بیان می‌کند؛ زیرا وجوب و تعیین روزه را که از احکام مسلم اولیه است در روزهای بیماری و سفر از بیمار و مسافر نفی کرده و رخصت داده است که پس از پایان این دوران، به این تکلیف عمل شود. به علاوه، چون در این آیه، نفی عسر به صورت علت کلی یک حکم جزئی بیان شده است، جملۀ «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» عام است و از لحاظ ثبوتی، همۀ احکام را شامل می‌شود.

آیه 286 بقره

آیه دیگر، آیه ۲۸۶ سوره بقره است. در این آیه خداوند می‌فرماید: «... ربنا و لا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا...» ؛

خداوندا «اصر» را آن طور که بر پیشینیان ما تحمیل فرموده‌ای؛ بر ما تحمیل مکن.
واژه «اصر» به فشار، سنگینی،گناه و حبس همراه فشار معنی شده است و مراد از آن، احکام ضیق آور و مشقت بار است.

نفی حرج در آیات مزبور ناظر به کلیه قوانین اسلام است و اختصاص به برخی احکام ویژه (مثل جهاد، روزه، شهادت و...) ندارد. منظور از آیات این است که هرگاه در اثر عمل به احکام و الزامات شرعی، مکلف در عسر و حرج واقع شود، این احکام و الزامات از عهده او برداشته می شود؛ زیرا نفی عسر به صورت یک علت کلی یک حکم جزئی بیان شده است؛ بنابراین آیات نفی عسر و حرج عام است و از لحاظ ثبوتی، همه احکام را شامل می شود.

سنت

حدیث مشهور نبوی «بعثت بالحنیفیه السمحه السهله» یعنی مبعوث شدم به دین حنیف سهل و آسان. اگر احکام حرجی و عسر آفرین در دین وجود می‌داشت، صحیح نبود که حضرت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دین را به مجموعه‌ای سهل و آسان توصیف کند.

روایت عبد الاعلی مولی

روایت عبد الاعلی مولی آل سام. «قلت لابی عبدالله علیه‌السّلام عثرت فانقطع ظفری فجعلت علی اصبعی مراره فکیف اصنع بالوضوء؟ قال یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله عز و جل: قال الله ما جعل علیکم فی الدین من حرج، امسح علیه.

در این روایت، راوی به امام صادق علیه‌السّلام می‌گوید که به زمین افتاده و ناخن وی جدا شده و انگشت خود را با پارچه بسته است، حال چگونه باید وضو بگیرد. امام علیه‌السّلام می‌فرماید: حکم این قضیه و نظایر آن از کتاب خدا روشن می‌شود؛ زیرا خداوند فرموده است که در دین بر شما حرجی قرار داده نشده است؛ پس بر آن مسح کن.

 عقل

مباحث تکلیف «مـا‌ لا‌ یـطاق» (تکلیف بما لا یطاق، تکلیفی است که تحمل آن از حدود قدرت و توانایی مکلف خارج می‌باشد ) در نظر عقل، مبنای‌ نفی‌ حکم عسر‌وحرجی است. قاعده لطف نیز بر نفی حکم مشقت بار دلالت دارد‌؛ زیـرا‌ «سـخت‌گیری‌های بیهوده واکنشی نامطلوب به‌ وجود‌ آورده‌، انگیزه مخالفت با‌ قانون‌ و مقاومت در بـرابر آن را‌ تقویت می‌کند و اشخاص را به گناه و عصیان وا مـی‌دارد. پس وظـیفه هـدایت قانونگذار ایجاب‌ می‌کند‌ که نه تنها امـری بـیرون از‌ توان‌ و تحمل را‌ در‌ زمره‌ احکام نیاورد، به شدت‌ و سختگیری نیز نپردازد».

 اجماع

اجـماع فـقهای امامیه که برگرفته از سنت مـعصومان‌ اسـت‌ نیز بـر نـفی احـکامی قرار گرفته‌ است‌ که‌ موجب‌ عـسروحرج‌ مـکلف می‌شوند.

بر مبنای نظر دیگر ادعای اجماع بر عدم جـواز جـعل حکم حرجی مقبول نیست‌. زیرا‌ دلیـل‌ اجماع کنندگان در واقع آیـات و روایـات مربوط‌ است‌ و از‌ سوی‌ دیگر‌ نـظر‌ بـر اینکه اکثر علماء به این مسأله اشاره نکرده‌اند، ادعای استقرار چنین اجماعی مـورد تـردید است.

عسر و حرج در‌ اصـطلاح‌ فـقهی

در احکام اسلام به موجب قاعده نفی عسر و حرج در مواردی رفع احکام اولیه می‌شود چنان که اگر‌ کسی‌ نتواند‌ نماز را در حالت ایستاده بخواند، می تواند در حالت‌ نشسته بخواند و یا نتواند روزه بـگیرد، مـی تواند در ماه دیگر بگیرد و یا اصلا روزه نگیرد.

در شریعت‌ اسلام‌ (عسر‌ و حرج ) منفی است، چنان که در سوره حج آیه 78 آمده‌ است‌ : (ما جعل علیکم فی الدین من حرج) (خداوند) شما را بـه دیـن خود سـرافراز کرده و در‌ مقام‌ تکلیف‌ بر شما مشقت ننهاده است. مثلا در وضوء، شستن بشره لازم است‌ اما‌؛ اگر‌ روی بعضی از اعـضاء وضو جبیره‌ای است که کندن آن دشوار باشد، بنابر قاعده‌ نفی‌ عـسر‌ و حـرج جـایز است به جای شستن بشره، مسح جبیره نمود؛ و از این باب است‌، قبول‌ شهادت زن ها در امر نسب و ولادت و قـبول ‌ ‌شـهادت اهل خبره اگر چه‌ دارای‌ وصف‌ عدالت نباشد.

پس ترکیب دو کلمه عسر و حـرج بـه مـعنی تنگی و فشار‌ و گناه‌ خواهد بود. این که می گویند: عسر و حرج در دین نیست بعنی سـختی‌ و تنگی‌ و مشقت‌ در دین نیست.

عسر و حرجی که رافع تکلیف باشد، صـرف‌ مشقت‌ و سختی نیست؛ چـرا کـه در این صورت بسیاری از تکالیف شرعی یا‌ قانونی‌ برداشته‌ خواهد شد؛ زیرا تکالیف غالباً با مشقت و سختی همراه هستند. به همین دلیل فقهاء وقتی‌ از‌ عسر‌ و حرج بحث می کنند، هر کدام قـید را نیز به آن ملحق‌ می‌ نمایند. به عنوان مثال ، بعضی حرج را به شرط (فاحش) فقیه دیگری اظهار داشته است: (و هی‌ ما‌ یلزم منه مشقه شدیدة لا یتحملها الناس عادة فی مقاصدهم). مـنظور از حرج، مشقت شدیدی که‌ عادت‌ مردم‌ تحمل آن را ندارند، می‌باشد. بعضی آن‌ را‌ مقید به (تشدید) کرده و معتقدند؛ باید بر حرج شدیدی که تحمل آن عمدتاً‌ سخت‌ است، اکتفا شود.

صاحب العناوین‌ الفـقهیه، بـرخی از‌ احکام‌ را‌ که فقها با استناد به این‌ قاعده‌ منتفی دانسته‌اند بر می شمارد که به چند مورد از آن‌ها اشاره‌ می‌کنیم‌:

1-صرف نظر کردن از نجاست لباس‌ زن بچه دار،

2- طهارت‌ مخالفان‌

3- عـدم لزوم خـواندن صیغه در‌ تمام‌ معاملات،

4- معتبر نبودن شک کثیر الشک

5- پاک بودن آب استنجاء( آبی که با‌ ان‌ طهارت گرفته می‌شود)

6- واجب نبودن‌ خمس‌ در‌ میراث

7- شکستن نماز‌ در‌ سفر

8- جواز افطار روزه‌ برای‌ زن و مـرد کـهن سـال

9- عدم وجوب روزه برای زن شیرده

10- مـشروع بـودن خـیارات‌

11‌- مشروع بودن کفارات.......

پس استناد به‌ این‌ قاعده اختصاص‌ به‌ باب‌ خاصی از ابواب فقه‌ ندارد؛ بلکه در مباحث مختلف، اعم از عبادات و معاملات بـدان تـمسک شـده است.

تعريف حقوقی قاعده‌ عسر و حرج

در تعريف‌ آن گـفته شـده است: «هر عملی كه انسان را به تنگنا و ضـيق انـدازد. دشـوار و سـخت هـم هـست و بر عكس، هر كاری كه انجام دادنش، براي آدمی سخت و شاق باشد، موجب تنگی و اعمال‌ فشار بر او نيز مي شود . بعلاوه، ضابطه تعيين مصداق عسر وحرج ، عرف است كه مـطابق آن، هر كاری كه موجب مضيقه و تنگنا باشد، حرج ودشواری نيز تلقی می‌شود.»

همچنين در‌ تعريف‌ عسر وحرج به عنوان يك قاعده حقوقی آمده است:« قواعد حقوقی، به حكم طبيعت ويژه خود، به سوی عدالت گـرايش دارنـد. ولی، عدالت مفهومی عام و در عين حال شكننده است‌. گاه‌ اجرای عدالت نوعی، كه موضوع حكم نخستين است، در پاره‌ای شرايط با انصاف ناسازگار است و اجرای آن گران جلوه می‌كند. پس براي تعديل احكام نـخستين حـقوقی، قواعدی تمهيد شده‌ است‌ تا جانب انصاف نيز نگاه داشته شو . نفی عسر و حرج از اين گونه قواعد است كه، هرگاه مشقتی تحمل ناپذير از اجرای احـكام نـخستين و نوعی به وجود آيد، آن‌ حـكم‌ را‌ تـعديل مي كند. پس، وظيفه‌ هدايت‌ قانون‌ گذار ايجاب مي كند كه نه تنها امری بيرون از توان و تحمل را در زمره احكام نياورد، بلكه به شدت وسختگيری‌ نيز‌ نـپردازد‌.

منابع

قاعده نفی عسر و حرج - سید ابراهیم موسوی - مجله حقوقی دادگستری - شماره 34 - 1380

قاعده ی نفی عسر و حرج - امان الله علیمرادی - پژوهش های فقه و حقوق اسلامی - پیش شماره 3 1384

اختیار قاضی برای طلاق در صورت نشوز زوج و مشروط نبودن آن به عسر و حرج زوجه - ام البنین اله مرادی - سیف الله احدی - فقه و حقوق خانواده - شماره 62 - 1394

جایگاه عسر و حرج قانون و رویه - لیلا اسدی - شماره 34- 35 - 1383 

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید