امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 280001
۹۴۸
۱
۰
نسخه چاپی

درک روانشناسی بخل

درک روانشناسی بخل

بخل نقطه مقابل سخاوت است. در حالی که یک فرد سخاوتمند آزادانه بخشش می کند، یک فرد بخیل از دادن خودداری می کند و آن را سخت و ناراحت کننده می داند. اگرچه خساست معمولاً با پول همراه است، اما در سایر زمینه ها نیز ظاهر می شود.

برای افراد خسیس پول دادن یا قرض دادن به دیگران مشکل است. بیشتر می گیرند و کمتر می دهند. آنها برای «پس انداز» پول تمام تلاش خود را می کنند. من نمی گویم که پس انداز پول چیز خوبی نیست. اما یک فرد خسیس، صرفاً برای صرفه جویی در هزینه، زمان و انرژی زیادی را قربانی می کند.

آنها معمولاً عاشق قرض گرفتن از دیگران به جای خرید با مال خود هستند. هنگامی که آنها چیزهایی را قرض می گیرند، به نظر می رسد همیشه فراموش می کنند که آن را برگردانند. آزار دهنده است، اینطور نیست؟

بخل و صرفه جویی

بخل مساوی با صرفه جویی نیست. در حالی که صرفه جویی یک استفاده هوشمندانه و کارآمد از زمان، انرژی و منابع است، بخل نوعی ترس است - ترس از نداشتن کافی. این به شخص انگیزه می‌دهد که دارایی‌هایش را نبخشد، حتی اگر با دادن آن‌ها مشکلی برای او ایجاد نشود.

چه چیزی باعث بخل می شود؟

معمولاً این تجربیات گذشته افراد است که آنها را خسیس می کند. کودکی که در خانواده ای فقیر بزرگ شده است ممکن است دچار ناامنی مالی شود. آنها دائماً شاهد نگرانی اعضای خانواده خود در مورد پول هستند، بنابراین آنها نیز این کار را انجام می دهند.

بنابراین، دلیل اصلی اینکه یک فرد را خسیس نشان می دهد این است که نسبت به پول احساس ناامنی می کند. این ناامنی مالی باعث می‌شود که آنها سخت بتوانند چیزی را که باور دارند فاقد آن هستند ببخشند.

من عمداً از کلمه "باور" استفاده کردم زیرا ناامنی مالی یک فرد خسیس ممکن است واقعی یا قابل درک باشد. حتی اگر یک فرد پول زیادی داشته باشد، ممکن است همچنان در عمق وجودش احساس ناامنی کند. بنابراین آنها رفتار خسیسی از خود نشان می دهند.

خساست عاطفی

همانطور که قبلاً اشاره کردم، خساست فقط مربوط به امور مالی نیست. ممکن است فرد در زمینه های دیگر زندگی نیز بخیل باشد. نوع متداول دیگر بخل در کنار «خساست پول و دارایی»، بخل عاطفی است.

منظور من از خساست عاطفی این است که شخص از به اشتراک گذاشتن احساسات خود با افراد از جمله نزدیکان خود امتناع می ورزد. به اشتراک گذاشتن احساسات خود با افرادی که برای شما مهم نیستند قابل درک است، اما چرا یک شخص نباید احساسات خود را با کسانی که برای آنها مهم هستند به اشتراک بگذارد؟

این نوع خساست ارتباط زیادی با دو ترس دارد: ترس از صمیمیت و ترس از کنترل شدن.

بخل و ترس

ترس از صمیمیت به دلایل مختلف در فرد ایجاد می شود اما شایع ترین دلیل آن عدم اعتماد به افراد است. این عدم اعتماد را می توان در تجربیات گذشته جستجو کرد که در آن آنها به کسی اعتماد کردند و پیامد آن منفی بود. یا شاهد بوده اند که شخصی چنین تجربه منفی داشته است.

به عنوان مثال، دختری که والدینش طلاق گرفته و پدرش او را به سرپرستی مادرش سپرد، ممکن است یاد بگیرد که به مردان اعتماد نکند. در ذهن او، مردان می توانند شما را در هر زمانی پشت سر بگذارند. چنین دختری ممکن است همیشه با مردان مشکل اعتماد داشته باشد و بنابراین ممکن است ترجیح دهد احساسات خود را با هیچ مردی در میان نگذارد و این باور را در خود ایجاد کند که "مردها قابل اعتماد نیستند.

ترس از کنترل شدن عامل دیگری است. این یک ترس رایج است زیرا در دوران کودکی همه ما به نوعی توسط والدین و جامعه کنترل شده ایم. برای برخی، این کنترل مشکل چندانی نداشت. آنهایی که احساس می کردند آزادی آنها را تهدید می کند، ترس از کنترل شدن توسط دیگران را ایجاد کردند.

فردی که از کنترل شدن می ترسد، دوست ندارد احساسات خود را حتی با نزدیکانش به اشتراک بگذارد. آنها احساس می کنند که این باعث آسیب پذیری آنها می شود. به گفته آنها، اگر خودشان را به روی دیگران باز کنند، به راحتی مورد دستکاری قرار می گیرند و ضعف های عاطفی آنها به منصه ظهور می رسد.

آنها فکر می کنند که اگر عشق خود را به کسی نشان دهند، انتظار می رود که توسط این افراد دوست داشته شوند، اینکه کسی شروع به تقاضای عشق و توجه بیشتر از آنها کند،  فرآیند آنها را کنترل می کند.

رابطه ای که در آن هر دو یا هر یک از طرفین از نظر عاطفی خسیس هستند - آنها احساسات واقعی خود را به اشتراک نمی گذارند - بعید است که رابطه ای صمیمی باشد.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید