آیا از مدیریت احساسات آگاهی دارید؟ چگونه می توان احساسات را مدیریت کرد؟
طبقه بندی احساسات
احساسات شما به طور مستقیم بر رفتار و عملکردتان تاثیر می گذارد، بنابراین اگر بتوانید به بهترین شکل آنرا کنترل کنید، رفتار موثرتری خواهید داشت.
طبق گفته روانشناسان، در صورت عدم کنترل احساسات این مشکل در بدن انسان به شکل تنش عضلانی، خستگی و یا بیماری بروز می کند.
ده طبقه ی عمده احساسات به این شرح هستند:
نخستین طبقه، احساسات ناراحت کننده است. لابد می گویید:«این طبقه خیلی گسترده است.» باید بگویم حق با شماست. این طبقه معروف احساساتی است که شدت زیادی ندارند، ولی در هر حال آزاردهنده هستند. برای مثال، احساس بی حوصلگی، ناشکیبایی، ناآسودگی، بی قراری و احتمالا احساس آشفتگی ملایم ممکن است از نظر بیشتر مردم در طبقه ی احساسات ناراحت کننده قرار گیرد.
دومین طبقه ی احساسات، احساس ترس است. احساساتی نظیر دلواپسی، دلهره، نگرانی، اضطراب، بیم یا حتی وحشت جزو احساساتی هستند که در این مبحث آن ها را به احساس ترس نسبت خواهم داد.
سومین طبقه، احساس آزردگی است. هرگونه احساسی که به آزردگی ارتباط دارد در این طبقه جای می گیرد و ما در این باره صحبت خواهیم کرد که چگونه در اغلب موارد، احساس آزردگی از احساس از دست دادن چیزی برمی خیزد.
چهارمین طبقه، احساس خشم است. خشم نیز گستره ای وسیع دارد. بی قراری ملایم تا عصبانیت، برافروختگی، از کوره در رفتن و جوش آوردن همگی از خانواده ی خشم هستند.
پنجمین طبقه، احساس ناکامی است. در این طبقه احساساتی جای دارند که از ناتوانی در دست یافتن به هدف برمی خیزند.
ششمین طبقه احساس ناامیدی است؛ هرچه که در نتیجه ی برآورده نشدن انتظاری شما را بسیاری غمگین می کند و در شما احساس شکست خوردگی می آفریند.
هفت، احساس گناه. راه دیگر توصیف این احساس همان احساس پشیمانی است.
شماره ی هشت، احساس بی کفایتی. هرچه در شما احساس فرودستی یا بی ارزشی بیافریند در این طبقه جای می گیرد.
شماره ی نه، احساس درماندگی. هرگونه احساسی نظیر «در گل ماندن»، ناتوانی یا حتی افسردگی در این طبقه جای دارد. هر چه در شما این احساس را ایجاد می کند که گویی با موقعیتی فراتر از توان خود رو به رو هستید.
و سرانجام شماره ده، احساس تنهایی. هرچه در شما احساس بی کسی، دوری و جدا افتادگی ایجاد کند در این طبقه جای می گیرد.
پس ده طبقه ی عمده ی احساسات به قرار زیرند:
1. احساس ناراحتی
2. احساسات هم خانواده ی ترس
3. احساسات هم خانواده ی آزردگی
4. احساسات هم خانواده ی خشم
5. احساسات هم خانواده ی ناکامی
6. احساسات هم خانواده ی ناامیدی
7. احساسات هم خانواده ی گناه و پشیمانی
8. احساس بی کفایتی
9. احساس درماندگی
10. احساسات هم خانواده ی تنهایی
مدیریت احساسات چیست؟
بسیاری از افراد در طول روز با انواع مختلفی از احساسات در محیط خانوادگی و یا کاری مواجه می شوند. در بسیاری موارد محرک های مختلفی می توانند احساسات افراد را تحریک کنند که چگونگی واکنش به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. پس مدیریت احساسات مهارتی است که در دنیای امروز ضروری است.
مهارت کنترل احساسات یکی از مهارتهای مهم زندگی است که با استفاده از آن فرد میتواند به شکل موثری یک واقعه هیجانی را مدیریت کند یا به آن پاسخ دهد.
هنگام از سر گذراندن هر احساسی، نخستین گامی که برای مدیریت آن باید بردارید این است که آن را شناسایی کنید؛ یعنی ببینید آن احساس به کدام یک از ده طبقه تعلق دارد.
احساساتتان را در خدمت خود درآورید. راهش این است که بدانید: هر احساسی پیامی برای شما دارد.
هیچ احساسی را نادرست نپندارید، از آن نگریزید، دستپاچه نشوید و خودتان را به سبب بروز آن خطاکار ندانید، بلکه با برداشتن شش گام زیر آن را مدیریت کنید:
1- آن احساس را شناسایی کنید.
2- ببینید حامل چه پیامی برای شماست و برای آن پیام ارزش قائل شوید.
3- در این باره کنجکاوی نشان دهید. به بیان دیگر، ببینید چگونه می توانید از آن برای بهبود زندگی تان استفاده کنید. آیا آن همان چیزی است که می خواهید؟ آیا لازم است نگرش خود به دنیا، طرز برخورد یا شیوه ی معاشرتتان با دیگران را عوض کنید؟
4- با یادآوری اینکه در گذشته از پس موقعیت هایی مشابه برآمده و پیش تر این احساس را به خوبی پیش برده اید خود را دلگرم سازید.
5- به خود اطمینان بخشید که از راه استفاده از این احساس به عنوان ابزاری نیرو بخش، در آینده می توانید از پس هر موقعیت مشابه برآیید.
6- دست به عمل بزنید و اوضاع را دگرگون سازید.
این شش گام که خیلی سریع و گذرا به آن ها اشاره کردم ابزارهایی هستند که یاد خواهیم گرفت از آن ها نه تنها برای دگرگون کردن احساساتمان، بلکه برای بهره برداری از هرگونه احساسی، حتی احساسات منفی، به منظور بهبود شرایط زندگی مان استفاده کنیم.
راهکارهای کسب مهارت مدیریت احساسات
یادگیری مهارت کنترل احساسات و تمرین آن مثل خوردن دارو نیست که زمان مشخصی را برایش در نظر بگیرید. زندگی ما در بستری از احساسات جاری است بنابراین ما دائما درحال تجربه آنها هستیم. اگر میخواهید کنترل احساساتتان را در نظر بگیرید، دائما باید در حال تلاش باشید. انجام مراحل زیر به شما کمک میکنند در کنترل احساسات خود بهتر عمل کنید.
1_ برای کنترل احساسات، خود را تحت نظارت قرار دهید. به احساساتی که تجربه میکنید دقت کنید. به آنها اسم دهید. بین آنها تمایز قائل شوید و به هر یک اسم دهید: خشم، غم، ترس، اضطراب و...
2_ به محض اینکه یک احساس خاصی را تجربه میکنید، به دنبال علت بگردید. چه چیزی این احساس شما را برانگیخته است؟ علت برانگیخته شدن احساسات میتواند درونی، بیرونی یا ترکیبی از آنها باشد. یک فکر، حرف فرد دیگر و یا حتی یک احساس دیگر میتواند منجر به برانگیختگی احساسات شما شود. از خودتان سوال بپرسید و به دنبال علت باشید.
3_ بعد از فهمیدن پاسخ، از خود بپرسید راه حل چیست؟ گاهی اوقات شما مجبور به تغییر شیوه فکر کردن خود هستید. افکار شما مرتبط به احساساتتان هستند. گاهی اوقات یک شیوه فکر ناکارآمد یا به اصطلاح یک خطای شناختی می تواند باعث ایجاد احساسات منفی در شما بشود.
4_ در نهایت شما باید تصمیم بگیرید چگونه عمل کنید. این سختترین قسمت ماجراست. نحوه عکس العمل ما به احساسات و مدیریت آنها، یک عادت است و عادات هم با گذر زمان و تمرین تغییر میکنند.
نحوهی طی کردن مراحل مدیریت احساسات
تصور کنید یک روز سخت کاری را داشته اید که در محل کار، رئیستان از کارتان بی جهت ایرادهایی گرفته است. شما تحت فشار روانی بوده اید و با همان احوالات محل کار را ترک و به سمت منزل حرکت میکنید. در مسیر خانه در طی ترافیک رانندهای به جلوی شما میپیچد و نزدیک است که تصادف سختی بکنید. در این شرایط شدیدا احساس عصبانیت کرده و از خشم در حال منفجر شدن هستید.
مرحله اول: شما متوجه احساس عصبانیت خود شدهاید. در این مرحله باید خشم خود را بپذیرید.
مرحله دوم: میدانید چرا عصبانی هستید. چون روز سختی داشتهاید و اکنون نیز به جهت رانندگی پر خطر فردی دیگر در معرض خطر قرار گرفتهاید. ولی میدانید همه عصبانیتتان از راننده نیست (رسیدن به این مورد سخت است و در طول زمان به دست میآید. ممکن است درآن لحظه شما ندانید که خشمتان از رئیستان هم هست).
مرحله سوم: راه حل چیست؟ ممکن است فکر کنید بهتر است ادبش کنم! چند لحظه صبر کنید و اولین راهکار را بررسی کنید. عوارض دعوا کردن در خیابان چیست؟
مرحله چهارم: تصمیم گیری برای عمل. میخواهید چه کنید؟ ممکن است تصمیم بگیرید رد شوید و هیج نگویید. یا ممکن است ترجیح دهید با پلیس تماس بگیرید. یا هر راهکار منطقی دیگر.
مشاوران و رواشناسان با ارائه خدمات درمانی و آموزشی، سعی در بالا بردن سطح کیفی زندگی افراد دارند.
به همین سبب برای کنترل خشم و احساسات خود و یادگیری مهارت حل مسئله توصیه میکنیم از افراد متخصص کمک بگیرید.
فواید مهارت کنترل احساسات
فردی که بتواند احساساتش را کنترل کند، میتواند از مهارت هایش در شرایط مناسب بهره ببرد. در نتیجه احساس فشار نخواهد کرد و مجبور به سرکوب آنها نمیشود. برای مثال اگر فرد درست تشخیص دهد که الان عصبانی است، میتواند محرک عصبانیت را شناسایی کند، سپس راجع به کاری که صحیح است، بهتر تصمیم بگیرد.
کنترل احساسات منجر به تصمیم گیریهای بهتر و در نتیجه موجب ساختن و تجربه زندگی بهتری میشود. با داشتن مهارت کنترل احساسات داشتن ارتباط صحیح با همسرو یا دیگر افراد نیز میسر میشود.
معایب عدم کنترل احساسات
افرادی که توانایی تنظیم هیجانی ندارند، به خاطر احساساتشان احساس فشار و تنش میکنند. ممکن است مجبور به انجام کارهایی شوند که آنها را از احساس بد دور کند، ولی هریک از این رفتارها ممکن است پر خطر بوده یا منجر به آسیب شوند. نداشتن مهارت کنترل احساسات میتواند در روابط اجتماعی و ارتباطات شما تأثیرات سوءی به جا بگذارد. پیشنهاد میکنیم مقاله مهارت های ارتباطی را مطالعه کنید.
فردی که کنترل بر احساساتش نداشته باشد، ممکن است فقط آنها را سرکوب کند و در نهایت به خاطر احساسات سرکوب شده، دچار اضطراب و افسردگی بشود. گاهی نداشتن مهارت کنترل احساسات باعث میشود فرد برای فرار از احساسات منفی اش به سمت راه حلهایی مثل مصرف مواد برود که در کوتاه مدت تنها اثربخش هستند.
منبع: مدیریت احساسات | آتونی رابینز | نورمن کازینس
دیدگاه