امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 267020
۱۱۸۰
۱
۰
نسخه چاپی

عامل سن در سیاست

سن عموماً عاملی است که موقعیت افراد را در جامعه از یکدیگر متمایز می کند، عاملی برای افزایش احترام و اقتدار بر جوانان، شرطی برای دستیابی به بعضی از سِمت های سیاسی و یا تنها امکانی برای داشتن نفوذ مؤثر در برخی از امور عمومی

عامل سن در سیاست

عامل سن در سیاست

روشن است که سن دارای پایه ی زیست شناختی و معنای اجتماعی است. اما کمتر بدان توجه می شود که معنای اجتماعی سن به متغیرهای متعددی بستگی دارد.

نظم نسل ها

سن عموماً عاملی است که موقعیت افراد را در جامعه از یکدیگر متمایز می کند، عاملی برای افزایش احترام و اقتدار بر جوانان، شرطی برای دستیابی به بعضی از سِمت های سیاسی و یا تنها امکانی برای داشتن نفوذ مؤثر در برخی از امور عمومی.

در فرانسه، برای رسیدن به سِمت سناتور باید دست کم 35 سال سن داشت. در همه جا ما با نوعی برتری نسل پدران بر نسل پسران رو به رو هستیم، هر چند بنا بر فرهنگ ها و افراد مختلف، سن کنار گذاشته شدن از حوزه ی سیاسی به دلیل کهنسالی بیش از حد، متفاوت است.

علاوه بر معیارهای بزرگسالی، ارشدیت و مذکر بودن نیز در استراتژی های مسئولیت پذیری سیاسی و اقتصادی مؤثر است. این امر را کلود مایاسو درباره ی امتیازها و برتری {اجتماعی} ارشدها در آفریقای سیاه که کنترل تولیدکنندگان، کهترها و زنان، کار جمعی، مازاد تولید و انتخاب همسران (زنان) را در دست دارند، نشان داده است.

اتحادهای سنی

در بسیاری از جوامع آفریقایی برای رسیدن به مقام رئیس، فرد باید مراتب رمزآموزی را که به صورتی رسمی در مراحل دقیقی از زندگی افراد انجام می شود، گذرانده باشد. مردان، بیشتر از زنان، عموماً در اتحادهایی که دارای یک نام خاص، یک نشان، سرودهایی خاص و گاه زبانی ویژه است و در طول مناسک رمزآموزی و آموزش پیچیده از یک موقعیت به موقعیت دیگر می روند جمع می شوند.رسیدن به یک دانش کامل تنها در سنی بسیار بالا مورد پذیرش است. به هر حال، کارآموزی مسئولیت ها برای امور اجرایی سیاست درون این گروه های سنی انجام می گیرد.

در جوامع سلسله مراتبیِ شامل مردان آزاد، افراد دارای کاست و بردگان، اجتماعی شدن درون یک گروه سنی واحد سبب می شود که اثرات تبعیض های بین خانوادگی از میان بروند. برای مثال می توان به جوامع مالینکه و بامبارا در مالی اشاره کرد که در آنها گروه ها {تون Ton } های جوانان رمزآموخته دارای کارکردهایی متفاوت هستند.

کارکردهای اجتماعی کننده : آموزش و پرورش دوگانه؛

کارکردهای اقتصادی: کارهای نظافت روستا، رسیدگی به راه ها و ساختن کلبه ها، و کارهای کشاورزی؛

کارکردهای بازی و سرگرمی: برگزاری جشن ها، سازمان دادن به تفریح ها، سرگرمی ها، رقص و آوازها؛

کارکردهای انسان دوستانه: کمک به بیماران، افراد مُسن، بیگانگان رهگذر؛

کارکردهای انتظامی: نظارت بر نظم عمومی، هسته ی ارتش.

هر اندازه در مقیاس گروه های سنی بالا برویم، اجبارها کاهش می یابند و اهمیت اجتماعی این گروه ها اغلب به نسبت معکوس با اهمیت دودمان قرار دارند.

طبقه های سنی

در آفریقای شرقی هر فرد درون یک طبقه سنی به دنیا می آید{برای مثال ناندی (Nandi) ها یا ماسایی (Masai) ها} یعنی در یک کالبد جمعیتی منطبق بر فاصله ی (معمولاً 5 تا 7 ساله) بین دو رمزآموزیِ پی در پی افرادی که به بلوغ می رسند. مراحل مهم بر اساس ورود به رمزآموزی تعیین می شوند، یک پدر و یک پسر نمی توانند به دو طبقه ی همجوار و مسلماً به یک طبقه تعلق داشته باشند. پس از رمز آموزی که شامل ختنه یا اندام‌بُری فیزیکی می شود، مراحل مختلف آغاز می شوند: جوان جنگجو که در خارج از ولایت می جنگد، جنگجوی مجربی که وظایف دفاعی به وی واگذار شده است، مرد با تجربه ای که قابلیت عمل در مدیریت سیاسی حل و فصل درگیری ها و تصمیم گیری های مهم را پیدا کرده است و پیرمردی که مسئول مناسک برای ارواح نیاکان است.

 مارک آَبِلس و شانتال کولار به خوبی نشان داده اند که چگونه نظام سنی، زندگی اجتماعی را با جایگاه ها و کارکردها، حقوق و وظایفش سازمان می دهد. اصل برابرگرا آن است که چند نفر در تمام طول زندگی خود به طور مشترک متعلق به یک طبقه ی سنی باشند. اصل سلسله مراتبی به طبقه بندی رده ها بر اساس سن بستگی دارد. همه ی اعضای یک خانواده ی واحد رده و جایگاه خود را به طور همزمان تغییر می دهند. به طور خلاصه:

نظام: لحظه هایی اساسی در زندگی ایجاد می کند: لحظه های گذار (نظیر آنچه در نزد ما به صورت سوگند ایمان، اهداء دیپلم ها، خدمت نظام مشاهده می شود).

نظام: گروه هایی با کارکردهای محافظت کننده ی دائمی ایجاد می کند: جوانان جنگجوی مسلح.

نظام: مدیریت سیاسی جامعه را از شورای ریش سپیدان که تصمیم های خود را با پشتوانه ی مجازات های سنگین (اغلب دینی) می گیرند، انجام می دهد.

همخوانی طبقه های سنی عاملی است برای انسجام بسیار موثری میان گروه های محلی پراکنده ی یک قوم.

هر یک از طبقه ها رئیس خود و به گرد او بزرگانی دارد: جنگجوی شجاع، شناسنده ی سنت ها، مذاکره کننده با دشمن، نوازنده ی آوازخوان، احتمالاً یک قرض دهنده که مشاوری مورد احترام هم هست.

مثالی قابل توجه (به وسیله ی ژاک لومبار) درباره ی نفوذ مسکونی بر اقتدار روستایی در چارچوب نظام های طبقه ی سنی در مورد نگونده ( Ngonde) ها و نیاکیوزاهای تانزانیا داده شده است. این جوامع از روستاهایی تشکیل می شدند که مردانی با اختلاف سن حداکثر 8 تا 10 سال را در بر می گرفتند. یک گروه از جوانان ناچار بود روستای خود را در زیستگاهی نومکان بنا کند، زنان خود را به آنجا آورده و خود مدیریت امور آنجا را بر عهده بگیرد. در نزد نگونده ها، رئیس روستا از میان روستاییان در آن واحد به وسیله ی رئیس منطقه (قدرت مستقیماً فوقانی) و مشاوران روستا که تا اندازه ی زیادی قدرتمند بوده و دارای نفوذ سیاسی به شمار می آمدند، انتخاب می شد.

چنین روستایی همواره گستره ی محدودی داشت. چرا که فرزندان گروه بنیانگذار پس از رسیدن به سن 17 سالگی، باید به ناچار والدینشان را ترک گفته و روستای خود را به وجود می آوردند. در نزد نیاکیوزاها، رئیس روستا همچنین یک رهبر مردمی، قابل و ثروتمند بود.

این رئیس مسئولیت حل و فصل دعواها، هدایت مراسم آیینی و جنگ ها را با کنترل رئیس های منطقه بر عهده داشت. با وجود این در اینجا نیز همچون در نزد ندمبوهای زامبیا، روستاها پیوسته در حال انشعاب بوده و نمی توانستند هرگز ابعادی قابل توجه پیدا کنند. بر عکس، اقتدار رئیس روستا، به دلیل تجانس گروه دوستان سنی، فعال بودن و پیوند آنها با گذشته و دلنگرانی های اقتصادی مشترک، با سادگی بیشتری قابل اِعمال بود. این اقتدار تداوم داشت زیرا رئیس جوان بود. افزون بر این اقتدار رئیس در آزادی و اختیار پذیرفته شده بود، زیرا او را انتخاب کرده بودند. سر انجام آنکه، اقتدار رئیس گستره ی زیادی داشت زیرا مناسبات روستا با رئیس منطقه کمابیش سُست بود.

اما آنجا که طبقه های سنی، به نهادها بدل شده اند، این نهادها لزوماً نهادهای مرکزی جامعه نیستند. این نهادها را بر اساس الگوی زیستگاهی (رئیس سالاری نیاکیوزا)، نظامی، (ناگونی Nagoni ها، زولوها)، یا رقص نگارانه (سرخپوستان جلگه ها، ماندان (Mandan) ها و هیداتسا (Hidatsa) ها برای خود باز می نمایند.

در یک نظام دودمانی شاخه ای که به تثبیت رسیده باشد، طبقه های سنی تنها دارای اهمیتی ثانوی هستند (مثلاً در نزد کرانه نشینان ساحل عاج). سرژ تورنه نظام های سیاسی آفریقای شرقی (کاریموجونگ Karimigong ها ماسایی ها، اورومو Oromo ها، بورانا Borana ها، کونسو Konso ها ) را نظام هایی واقعاً مبتنی بر طبقه های سنی می داند. پیوند و (همچنین گسست) پدر / پسر در محل، بیان مستقیم منطق حاکم است. اصل بزرگسالی ممکن است شامل واژگونی های دوره ای موقعیت جایگاهی دو گروه شود. این نظام، نظامی اصیل است و از این رو نباید آن را حاصل زوال یک نظام جنگجویانه یا مناسکی به شمار آورد. افزون بر این، امروزه این نظام هنوز در جاهایی که نظم استعماری آن را تخریب نکرده است، پابرجاست.

منبع: انسان شناسی سیاسی – کلود ریویر – ترجمه ناصر فکوهی

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید