به گزارش حقوق نیوز خبرگزاری پانا در مطلبی تحت عنوان دوئل دو فقیه به مرور آنچه بین آیت الله یزدی و آیت الله آملی لاریجانی گذشت پرداخت. در این مطلب آمده است: «من این نوع اظهارات را نمیفهمم؛ شما با حکم رهبری مسئولیت گرفتهاید آن وقت این طوری صحبت میکنید. هر جا که آیتالله خامنهای بروند ملت و ما دنبال ایشان خواهیم بود؛ اما آقای هاشمی این را بدانید که دنبال شما نمیآییم». این تنها بخشی از اظهارات شیخ اصولگرایی است که درست به همان میزان که در دهه هفتاد و در روزگار درخشش اصلاحات و فریاد اصلاحاتخواهی مردمان، منتقدی سرسخت برای اصلاحاتطلبی بود، با راهیابی مردی از ساختمان بهشت به پاستور آن هم به لطف تغییر نگاه او و همطیفانش، عقب نشست و مشی سکوت در برابر دولت و اقداماتش در پیش گرفت تا اینکه ورق برگشت و آن که روزگاری معجزه هزار سومش خواندند، چنان کرد که آیتالله یزدی هم به نتیجهای جز قصد احمدینژاد برای تضعیف رهبری نرسید.
آنچه آمد، جز اظهارات دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی نیست. اظهاراتی که در گیرودار اتفاقات پس از انتخابات 88 در حالی بیان شد که رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام خواستار «کمک معتدلهای هر دوجناح» اصلاحطلب و اصولگرا و «تدبیر رهبری» برای «حلوفصل مسائل بعد از انتخابات» شده بود، اظهاراتی که البته واکنش آیتالله هاشمی را نیز در برداشت به طوریکه او تهدید به انتشار کتبی برخی مباحث کرد، موضوعی که با پا درمیانی سیداحمد خاتمی، امام جمعه وقت تهران هرگز عملی نشد ولی جملهای از هاشمی برای همیشه در تاریخ ثبت و ضبط شد؛ «سالها است که جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است و ارسال سلام».
حالا سالها از آن روزگاران میگذرد ولی شیخ اصولگرا ترک عادت نکرده که نکرده. روزی به بهانه دیدار آیتالله العظمی شبیری زنجانی با سیدمحمدخاتمی، رئیس دولت اصلاحات و جمعی دیگر از بزرگان این عرصه، با لحنی تند او را تهدید میکند و روزی نیز شمشیر انتقاد بر مردی میکشد که تا همین چندی پیش، تکیه بر دستگاه قضا داده بود و به گواه چهرههای سیاسی، در زمره «ممنوعالانتقاد»ها قرارداشت ولی حالا در نقش یک سیبل از کسانی میخورد و میشنود که روزگاری در دسته سرسختترین یارانش جای گرفته بودند.
آغاز یک جدال
صادق آملی لاریجانی که تا پیش از واگذاری ردای قاضیالقضاتی به سید ابراهیم رئیسی هرگز این چنین انتقاد و تخریب به چشم ندیده بود، حالا و به ویژه بعد از بازداشت اکبر طبری، معاون اجرایی حوزه ریاست خود در قوهقضائیه در معرض شدیدترین انتقادها قرار گرفته، انتقادهایی که اینبار نه اصولگرایان میتوانند آن را به اصلاحطلبان نسبت دهند و نه فرنگنشینان، هرچه هست از جامجم میگذرد. سازمان صداوسیما این روزها تابوشکن است و پیشقراول انتقاد از مردی که روزی از نامه تهدیدآمیزش به رهبری برای مهاجرت به نجف سخن به میان میآید و روزی نیز از حوزه عملیه کاخ مانندش.
بعد از تمام این جریانات بود که فرید مدرسی در کانال تلگرامی خود اظهاراتی به نقل از آیتالله یزدی منتشر کرد که او صراحتا آملی لاریجانی را هدف قرار داده و چنان او را مینوازد که گویی مردی از جناح مقابل است نه همنشین خود در جلسات شورای نگهبان آن هم با حکم رهبری.
یزدی در جریان دیدار خود با «مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم» که یکشنبه گذشته برگزار شد، سه تن را مستقیما هدف قرار داد. نخست آملی لاریجانی: «هرچند در مسالهای نظر ولیفقیه خلاف عقیده من باشد، موظفم که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن حرمت ولایت و حاکمیت است. فلانی میگوید اگه این کار را نکنید نجف میروم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! آیا ارث پدرت بود؛ از کجا آوردی ساختی؟»
دوم حسن روحانی در اظهارات یزدی هدف قرار گرفت و تهدید به برکناری از منسب ریاست جمهوری شد و سوم آیتالله محمدجواد علوی بروجردی. آیتالله یزدی در بخشی اظهارات خود درباره او گفته: «بعضی اگر یک روزی رسما اعلام مرجعیت کنند، اگر زنده باشم، رسماً جلویش را میگیرم و اعلام رسمی هم میکنم؛ واقعا در حوزه چه کسی باید با این مساله برخورد کند؟! نوه مرجع بودن که دلیل شرعی برای مرجعیت نیست؛ کسی نگفته هرجا فلانی نوه مرجع شد، میتواند مرجع باشد... اگر کسی توان علمی او محرز نشود و وارد این عرصه شود، مجبور میشوم رسما اعلام کنم که ایشان حق ادعای مرجعیت ندارند؛ چون هیچ جایی توان علمی او را تایید نمیکند... اگر چنین فردی تابلو هم بزند، تابلویش را پایین میآوریم؛ هیچ تعارفی هم نداریم، چون مرجعیت نمیتواند بازیچه باشد».
تکذیب بیجان و واکنشها
دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در حالی در اظهارات خود تندترین انتقادهای ممکن را از صادق آملی لاریجانی کرد که او و نزدیکانش پیشتر موضوع مهاجرت او به نجف و نامه تهدیدآمیز به رهبری را تکذیب کرده بودند، موضوعی که از قضا در همان جلسه نیز یکی از حاضران به گوش آیتالله یزدی میرساند و در عوض پاسخ میشنود: «اگر تکذیب کرده که هیچ»!
شیخ اصولگرا با همین یک جمله نشان داد که حاضر به عقبنشینی از مواضعش نیست و ترک عادت نخواهد کرد ولی روابط عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که گویی از عواقب این اظهارات و تاثیر آن بر عملکرد شورای نگهبان و ارتباط دو فقیه منسوب رهبری به خوبی آگاه بوده، سعی کرد با گفتههایی کوتاه از بار انتقادات و واکنشها به دبیر کهنسان این جامعه بکاهد و گفت که «سخنانی که امروز در فضای مجازی به آیتالله یزدی منتسب شده است، سندیّت ندارد و تنها مرجع معتبر در این زمینه، پایگاه اطّلاعرسانی جامعه مدرسین است». جالب آنکه بیان همین موضوع از سوی روابط عمومی جامعه مدرسین خود شد نشانی از بیان این اظهارات توسط یزدی چنانکه اگر قصدشان تکذیب بود، صراحتا چنین میکردند و از لزوم انتشار در پایگاه اطلاعرسانی خود سخن به میان نمیآوردند.
تکذیبیه کم جان جامعه مدرسین شد تاییدیه تلویحیه اظهارات دبیر و این یعنی؛ آملی لاریجانی بعد از آیات هاشمی و شبیری زنجانی، سومین روحانی است که طعم تلخ صریحترین انتقادهای آیتالله یزدی را میچشد. واکنشها فراررسید. یکی پس از دیگری، یکی از اخلاق گفت و دیگری از شائبه رقابت ولی در این بین تاییدیه دیگری با اظهارات آیتالله ناصر مقتدایی از راه رسید. او گفت که «آقای یزدی اینگونه مطالب را که در ذهنشان بود گاهی در جلسات جامعه مدرسین مطرح میکردند و حالا علنی آن را بیان کردهاند. اگر با من مشورت میشد، میگفتم طرح علنی این مسائل به مصلحت نیست ولی حالا خودشان صلاح دیدند ولی من در این قضیه به طور کلی وارد نمیشوم». او البته به سکوت طولانی یاران سابق قاضیالقضات پیشین در مقابلش نیز واکنش نشان داده و گفته:«به نظرم همین شخص اگر کار خلافی داشته، اگر صلاح میدانستند، همان وقت تذکر میدادند ولی اگر صلاح نمیدانند و سکوت کردند باید همیشه سکوت کنند».
آیتالله مقتدایی نیز باتوجه به سابقه اظهارات علنی و غیرعلنی آیتالله یزدی و حملات او به چپ و راست و هرکه عقایدش با او همحوانی نداشت، حاضر به تکذیب گفتههایش نشد تا علی مطهری، نماینده مردم تهران ضمن تاکید بر لزوم بیان برخی مطالب در فضایی خصوصی، از شائبه رقابت بگوید. او به اعتمادآنلاین گفته: «مطرح شدن این صحبتها در فضای رسانهای بر روحیه مردم اثر میگذارد و شائبه رقابت بین آنها (روحانیون) را ایجاد میکند».
مطهری جزئیات بیشتری به زبان نیاورده و نگفته رقابت مدنظرش بر سر چه پست و کرسی است بنابراین گفتنش از عهده رسانهها خارج است ولی بعید است منظور او نهادهای انتخابی باشد چراکه شرایط سنی دو روحانی به علاوه جایگاه آنان، اجل برآن است که خود را در معرض قضاوت عمومی قراردهند، البته با نگاهی به سوابق آملی لاریجانی و آیتالله یزدی و تکیه اولی بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و دومی بر کرسی فقیهی شورای نگهبان، میتوان ادعا کرد که منظور مطهری نهادهای انتصابی نیز نخواهد بود.
واکنشها به همین دو مورد منحصر نشد و از محمدزائری و فاضل میبدی گرفته تا مرتضی جوادی آملی که در اظهاراتی جداگانه خواستار خویشتنداری روحانیون از بیان علنی اختلافات شدند.
نامه بدون سلام
یک روز گذشت و واکنشها رفته رفته رو به کاهش گذاشت ولی غافلگیری، اصلی است لاینفک از سپهر سیاسی جمهوری اسلامی. ساعت چهار بعدازظهر یکشنبه، بیستوهفتم مرداد ماه بود که نامهای در ابتدا «بدون سلام» در پایگاه اطلاعرسانی مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد. نامهای که تنها چند ساعت بعد ویرایش شد و واژه «حضرت آیت ا... آقای حاج شیخ محمد یزدی» و البته «سلام علیکم» به آن اضافه شد ولی چیزی از تندی نامه سرگشاده یکی از فقهای شورای نگهبان به دیگر فقیه این نهاد کم نکرد.
آملی لاریجانی که طی این نامه به خوبی نشان داد که از حجم انتقادها از خود آگاه است، از شایعه مهاجرتش به نجف آغاز کرد و از اکبر طبری و حوزه علمیه مجللش گذشت و با به چالش کشیدن کتب نگارش شده به دست آیتالله یزدی و جایگاه او در مقابل دیگر مراجع قم، سینهاش از «خزانهالاسرار» معرفی کرد و از سکوت دیگر شورای نگهباننشینان در مقابل دبیر جامعه مدرسین حوزه عملیه قم به احترام «پیر مردی»اش سخن گفت. البته آملی لاریجانی آن بخش از گفتههای آیتالله یزدی درباره علوی بروجردی را نیز بیپاسخ نگذاشت و از خوی «قیم» مابانه آیتالله یزدی دربرابر حوزههای عملیه نیز انتقاد کرد.
جالب آنکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این نامه تاکید کرده که تخریبها و انتقادهایی را که اخیرا نسبت به او مطرح میشود در راستای «پروژه بزرگتری» میبیند. پروژهای که او نیز همچون علی مطهری از جزئیاتش سخن به میان نمیآورد و صرفا مینویسد: «سینهام خزانهالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائم مقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را میپردازم . اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک میکنند و ماهها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده فضاسازی کردهاند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و... کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت دادهاند؟!». (اینجا بخوانید)
شوک اصولگرایانه
حالا از این نامه چند ساعتی میگذرد و آنچه عیان است، شوک جریانی است که نه توان عبور از آیتالله یزدی را دارد و نه میل کنار گذاشتن صادق آملی لاریجانی را. اصولگرایان و رسانههایشان بیتردید از زمان انتشار این مطالب شکهشدهترین افراد جامعه بودند به طوریکه خبرگزاری فارس به عنوان پرچمدار رسانههای اینترنتی این جریان حاضر به انتشار متن کامل نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به فقیه عضو شورای نگهبان نشد.
این خبرگزاری نوشت که «مهمترین» بخشهای نامه آملی لاریجانی را منتشر میکند و اتفاقا مهمترین بخشهای این نامه را منتشر نکرد! البته که تشخیص مهم بودن یا نبودن مطالب امری است کیفی و متکی به خلق و خوی افراد و رسانهها ولی به نظر میرسد این خبرگزاری قصد کوچک جلوه دادن موضوع را دارد کمااینکه از «جدال شیخین» به عنوان «برخی تنشهای لفظی آیات آملی لاریجانی و آیتالله یزدی» یاد میکند. این خبرگزاری همچنین شب گذشته در کانال تلگرامی خود به بازنشر بیانات رهبری در دوازدهم آبان ماه سال 94 پرداخت و تاکید کرد که «مسئولان کمتر بر سر یکدیگر فریاد بکشند».
در این بین روزنامههای کیهان و فرهیختگان نیز همچون روزنامه جوان و سایر رسانههای این جریان به موضوع جدال لفظی دو شیخ واکنش نشان دادند. حسین شریعتمداری در یادداشت کیهان خوی تند خویش را کنار گذاشته و با «عذرخواهی» از هر دو فرد، تاکید میکند که «انتشار اینگونه اخبار و سخنان و نامهها حتی در صورت صحت نیز نتیجهای جز دلگیری عموم مردم و شادی دشمنان به دنبال ندارد». این فعال سیاسی اصولگرا همچنین یادداشت خود را با این بیت شعر از سعدی تمام میکند که میتواند قابل توجه باشد: «گَه بود کز حکیم روشن رای/ بر نیاید درست تدبیری/ گاه باشد که کودکی نادان/ بهغلط بر هدف زند تیری».
روزنامه دانشگاه آزاد اسلامی نیز در واکنش به اختلاف رئیس سابق قوهقضائیه با رئیس اسبق دستگاه قضا، با استفاده از تیتر «آقایان رعایت کنید» در صفحه نخست خود، موضعی تندتر در قیاس با کیهان اتخاذ کرد و با تاکید بر لزوم حلوفصل مسائل بین این دو فرد به صورت غیر رسمی، نوشت: «هر دوی این بزرگواران برای حلوفصل مسائل خصوصی و عمومی یا احیانا ابهاماتی که پیرامون عملکرد یکدیگر دارند، دسترسی راحتی به هم دارند و حتی برای این کار نیازی به جلسات رسمی نیست».
روزنامه جوان با استفاده از تیتر «مردم کجای دعوای شما هستند»، به تندی از گفتههای آملی لاریجانی و آیتالله یزدی انتقاد کرد و با یادآوری شرایط نامناسب اقتصاد ایران نوشت: «وقتی کسی قبول میکند در جایگاه مدیران ارشد جامعه مسئولیت بپذیرد، لاجرم باید مقتضیات آن را بپذیرد. رعایت شأن این جایگاه یعنی نباید اتهاماتی را از تریبونی که در اختیار داریم، متوجه دیگری کنیم که پیش از این صرفاً نقل محافل غیررسمی و غیرمعتبر بوده و برای آن جز شواهد ظاهری، هیچ مستندی نداریم. قرار نیست مسئول حکومتی در سطح کاربران شایعهپراکن فضای مجازی ظاهر شود. از سویی رعایت شأن جایگاه حکومتی یعنی همان قدر که باید خویش را از موضع تهمت برهانیم، دیگر مسئول نظام را نباید با طعنه و کنایه تخریب کنیم. در دفاع از خود برای رهایی از موضع تهمت نباید آنچنان زیادهروی کنیم که خود منشأ ایراد تهمتهای دیگر شویم. این میانه فراموش نکنیم که مسئولان باید مواظب اطرافیان خود باشند، هم از این رو که آنان دست از پا خطا نکنند و مسیر غیرقانونی و تخلف را نپیمایند و هم از این رو که مشاورههای غلط ندهند و بر آتش اختلاف و واکنشهای ندمند. باید به این آقایان یادآور شویم که مسئولیت گرفتهاید که در خدمت ایران و ملت ایران باشید، نه آنکه کرسی مسئولیت را به تریبون اتهام زنیها و دفاعیات شخصی تبدیل کنید که مردم در هیچکجای این دعواها نیستند. اگر شما عضو فقهای شورای نگهبان و رئیس مجمع تشخیص نبودید و هر کدام حداقل ۱۰ سال جزو سران ارشد کشور محسوب نمیشدید و الان صرفاً طلبه یا استادی در حوزه بودید، جنگ و جدال شما برای چه کسی میتوانست مهم باشد که تیتر رسانهها شود یا در فضای مجازی دست به دست بچرخد؟! پس حالا که سخنتان به دلیل مسئولیت داشتن در نظام شنیده میشود، حد و شأن و سطح یک مسئول حکومتی را هم رعایت کنید».
شبکههای اجتماعی و یادآوری یکشنبه سیاه
در این میان شبکههای اجتماعی نیز مطابق انتظار همچون آنانکه در دوران قاضی القضاتی آملی لاریجانی سکوت کرده بودند، مشی سکوت پیش نگرفت و کاربران بودند و نوشتههای بیپایان از جدال دو رئیس قوهقضائیه سابق. یکی با یادآوری یکشنبه سیاه و اختلاف بین محمود احمدینژاد و علی لاریجانی در صحن علنی مجلس، یکشنبهها را روزی بد برای «لاریجانیها» توصیف کرد و دیگری با استناد به نامه آملی لاریجانی، خواستار تعیین تکلیف ماجرای «ارث پدری» و حوزه علمیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و کتب نگارش شده توسط آیتالله یزدی شد.
با این همه هنوز به نظر نمیرسد این پایان جدال شیخین باشد، جدالی که آیتالله یزدی آغازش کرد، آملی لاریجانی ادامهاش داد و حالا باید دید در نهایت به کجا ختم خواهد شد البته بعید نیست همچون ماجرای دیدار دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با محمود احمدینژاد، 6 سال بعد جزئیات جدیدی از این موضوع منتشر شود ولی حسین انصاری راد، رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در همین زمینه پیشنهاد کرده که باتوجه به اینکه هر دو فرد از منصوبان رهبری هستند، ایشان نسبت به ایجاد صلح بین آملی لاریجانی و آیتالله یزدی اقدام کنند.
انتهای پیام
دیدگاه