امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 266862
۱۴۶۲
۱
۰
نسخه چاپی

منشأ شهر و تحول آن

شهر نوعی از سازمان‌یافتگی اجتماعی است که ظهور آن در محور زمانی نیاز به فراهم آمدن شرایطی خاص داشته است. از آغاز انقلاب نوسنگی در حدود 10000 سال پیش تاکنون می توان به طور عام شاهد موج بزرگ گسترش شهری بود

منشأ شهر و تحول آن

شهر نوعی از سازمان‌یافتگی اجتماعی است که ظهور آن در محور زمانی نیاز به فراهم آمدن شرایطی خاص داشته است. از آغاز انقلاب نوسنگی در حدود 10000 سال پیش تاکنون می توان به طور عام شاهد موج بزرگ گسترش شهری بود.

گسترش شهرها؛ چگونه؟

موج نخست، موجی است که حدود 5 تا 6 هزار سال پیش یعنی در حدود هزاره ی چهارم پیش از میلاد در بین النهرین (تمدن سومری) و مصر و سپس در هندوستان و چین نخستین شهرهای زراعی را به وجود آورد، شهرهایی که به سرعت تبدیل به شهر – دولت های کمابیش قدرتمند شده و مناطق گسترده ای را زیر سلطه ی خود گرفتند. این شهرها در کنار رودخانه ها (دجله و فرات در بین النهرین، نیل در مصر، گنگ و هندو در هندوستان، رودخانه ی زرد در چین) با بهره بردن از اقلیم مساعد و گرم امکان افزایش تولید کشاورزی و انباشت آن را فراهم کردند و منجر به تقسیم کار و قشربندی اجتماعی و تشکیل دولت شدند.

موج دوم از نیمه ی قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم با انقلاب صنعتی و انقلاب های سیاسی اروپایی همراه بود و شهرهای صنعتی این قاره(و سپس قاره ی آمریکا) را به وجود آورد. این شهرها بر اساس منطق سرمایه داری جدید و تکنولوژی صنعتی به مهاجرت گسترده ی روستاییان به سوی خود دامن زدند و شهرنشینی را به شکل غالب زندگی انسان ها در کشورهای توسعه یافته بدل کردند. در این موج جهان با محوریت مبادلات تجاری و اقتصادی دو سوی اقیانوس اطلس (اروپا و آمریکا) شکل گرفت و از اواخر این دوره قدرت های غربی را از چنان نیرویی برخوردار کرد که توانستند به اشغال نظامی کره ی زمین بپردازند و شکل دادن به جهان را در معنی کنونی آن آغاز کنند.

موج سوم شهرنشینی پس از جنگ جهانی دوم و با عمومیت یافتن نظام جهانی، ابتدا بر اساس نظام دو قطبی(سوسیالیسم شرقی و سرمایه داری غربی) و سپس از دهه ی 80 به این سو بر اساس نظام چند قطبی سرمایه داری جهانی، به صورتی غالب در سراسر جهان شکل گرفت که دو محور اصلی آن بازار جهانی مبادلات اقتصادی و دولت های ملی و نهادهای فراملی متکی بر اتحادهای آنها بودند.

در آغاز قرن بیستم و یکم، شهرنشینی نه فقط شکل غالب در میان اکثریت جمعیت کره ی زمین است، بلکه روند عمومی آن گویای برگشت ناپذیر بودن این فرایند و از میان رفتن تدریجی اما قطعی سایر اشکال زیستی است. در طول ده هزاره ای که ما را از ابتدای انقلاب نوسنگی جدا می کند، گونه های متفاوتی از شهر پدید آمده اند که هریک از آنها دارای گروهی از مشخصات فرهنگی بوده اند و هر چند در نهایت شهر هر چه بیشتر به واقعیتی یکسان شده تبدیل می شود، اما نمی توان تاثیر آن اشکال گوناگون را از لحاظ انسانیچه بر واقعیت کنونی شهرها و چه در بدیل هایی که می توان برای آینده ی آنها متصور شد، نادیده گرفت.

منشأ شهر و تحول آن

 شهرها در دوران باستان

شهرها انقلاب نوسنگی

در حدود 10000 سال پیش با گرم شدن اقلیم بر روی کره ی زمین، برای نخستین بار انسان ها قادر شدند به سوی یک اقتصاد با محوریت تولید کشاورزی حرکت کنند. بدین ترتیب کشاورزی و دامداری در منطقه ای که به هلال حاصلخیز معروف است و تقریباً شامل کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و ایران کنونی می شد، ظاهر شد. برای آنکه شرایط اسکان یافتگی اولیه به وجود بیاید نیاز به گرد هم آمدن و دسترسی به چندین عامل وجود داشت:

1- آب مناسب و همیشگی؛

2- خاک مناسب و قابل کشت؛

3- مواد اولیه ی لازم برای ساخت و ساز؛

4- امکانات ارتباطی با سایر نقاط زیستی؛

چنین شرایطی تبعاً نمی توانستند ابتدا جز در نقاطی محدود ظاهر شوند و در همین نقاط بود که نخستین اشکال اسکان یافتگی به صورت روستاهای ناپایدار پیدا شدند. این روستاها عموماً بسیار کوچک بودند و گستره ی آنها از 2 تا 3 هزار متر مربع تجاوز نمی کرد. دلیل ناپایداری روستاها، سطح پایین امکانات فناوری بهره برداری از خاک و آب بود که به سرعت به از میان رفتن توان خاک منجر شده و سبب تخریب روستاها می شد. این شرایط به تدریج در فاصله ی 10 تا 6 هزار سال پیش تغییر یافتند و روستاهای ناپایدار جای خود را به روستاهای دائمی دادند. برخی از این روستاها به سوی تجمع های بزرگتری که نخستین شهرها را تشکیل می دادند، سوق یافتند. گروهی از ابداع های تکنولوژیک همچون اختراع چرخ و استفاده از راه های آبی برای حمل و نقل و همچنین ساختن سفال و سپس بهره برداری از فلز، تأثیری تعیین کننده در این تحولات داشتند. این تحولات منجر به پدید آمدن سه نظام اساسی در جوامع انسانی شدند که عناصر تشکیل دهنده ی شهرها نیز به حساب می آمدند:

1- نظام اقتصادی با گذار به اقتصاد تولید کشاورزی و جایگزینی کامل آن در جای شکار و گردآوری، به انباشت ثروت و تقسیم کار اجتماعی و ظاهر شدن پدیده هایی چون نظام های بهره برداری از زمین و آب، اشکال مالکیت، چرخه های کالایی، تجاری و مالی، مالیات، پول، بازار، بافت های پیشه وری و صنعتگری و... می انجامد.

2- نظام سیاسی ظاهر شدن ثروت و انباشت آن حتی در ابتدایی ترین اشکالش یعنی انبارهای غلات، نیاز به دخالت قدرت را برای دفاع از ثروت و یا بر عکس برای چپاول ثروت دیگران، به وجود می آورد. افزون بر این، مدیریت ثروت و اقتصاد، به ویژه در مناطقی که نیاز به سازماندهی های گستره ی نیروی کار داشتند(برای مثال، مناطقی که نمی توانستند بدون تاسیس شبکه های آبیاری مصنوعی آباد شوند) شکل گرفتن قدرت سیاسی و اداری، فرایندهای نظامی، اداری، قانونی و حقوقی و نهادها و کالبدهای اجتماعی مربوطه را به وجود می آورد.

نظام ایدئولوژیک اسکان یافتگی و خروج از شکنندگی و آسیب پذیری زندگی مبتنی بر شکار و گردآوری، سبب تغییر نگرش های ایدئولوژیک انسان ها، آینده نگری بیشتر و افزایش درجه ی معنویت و باورهای استعلایی در آنها شد. بدین ترتیب تقدس و باورهای قدسی که نخستین اشکال آنها را باید بسیار پیش از آن و لااقل همزمان با اشکال ابتدایی هنر(حدود 40 هزار سال پیش) قرار داد، به صورت فرایندها و نهادهای پیچیده تر و کامل تری ظاهر می شوند: قشر روحانی، مناسک دینی، معابد، فضاهای سیاسی – دینی...

به رغم آنچه گفته شد باید توجه داشت که حرکت از اشکال جماعتی اولیه به اشکال فرهنگی پیشرفته و از خلال شکل شهر(یا شکل تمدنی در مفهوم انحصاراً شهریِ تمدن) نگذشته اند به صورتی که در جلگه های آسیای مرکزی، اشکال زیست کوچ‌نشینی در عین آنکه فضاهای ثابت زیستی به وجود نیاوردند، توانستند به سطح بالایی از مؤلفه های فرهنگی(دین، نوشتار، هنر، نظام های قانونگذاری، حکومتی، اقتصادی و فناوری) برسند و در طول هزاره های بعدی و حتی تا امروز دو شکل زیستی کوچ نشینی و روستانشینی همواره روابط متعددی را با شکل شهری حفظ کردند.

منبع: انسان شناسی شهری - ناصر فکوهی

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید