تعریف اولیای دم
اولیا، جمع ولی و به معنای کسی است که عهدهدار انجام کارهای فرد دیگری باشد و «دم» نیز به معنای خون است. اولیای دم در اصطلاح همان ورثه مقتولند که حق قصاص و عفو قاتل را در اختیار دارند؛ به جز شوهر یا زن که در قصاص و عفو، اختیاری ندارند.
قانونگذار جزایی در ماده ۳۵۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ میگوید که «ولی دم، همان ورثه مقتول است به جز زوج یا زوجه او که حق قصاص ندارد.» با توجه به این ماده قانونی باید گفت هر کسی که هنگام فوت مقتول از وی ارث میبرد، دارای حق قصاص خواهد بود.
این قاعده کلی یک استثنا دارد و آن، مربوط به زن یا شوهر مقتول است که اگرچه از مقتول ارث میبرد اما جزو اولیای دم محسوب نمیشود.
البته اگر حق قصاص، به هر علت، به دیه تبدیل یا به مال یا حقی مصالحه شود، همسر مقتول نیز از آن ارث خواهد برد بنابراین اگر اولیای دم در مقابل گرفتن مالی گذشت کنند، زن و شوهر هم از آن مال ارث خواهند برد.
تعریف صاحب حق قصاص
منظور از صاحب حق قصاص شخصی است که صلاحیت دارد در خصوص اجرا یا عدم اجرای حق قصاص تصمیمگیری نماید. صاحب حق قصاص در دو حالت زیر، متفاوت است:
1. اگر جنایتی که بهصورت عمدی صورت گرفته است قتل باشد، اولیای دم مقتول صاحب حق قصاص خواهند بود. اولیای دم همان کسانی هستند که از شخص مقتول ارث میبرند، به جز همسر. در واقع اگرچه زوج و زوجه از هم ارث میبرند، اما در صورتی که یکی از آنها به صورت عمدی کشته شود، طرف مقابل نمیتواند بهعنوان ولیدم حق قصاص را اجرا کند و فقط در صورت تبدیل قصاص به دیه است که بهمیزان سهمالارث خود در دیه شریک میشود.
طبق ماده 351 قانون مجازات اسلامی: ولی دم، همان ورثه مقتول است بهجز زوج یا زوجه او که حق قصاص ندارد.
طبق ماده 862 قانون مدنی طبقات ارث 3 طبقه تقسیم میشوند:
طبقه اول: پدر و مادر و اولاد و اولادِ اولاد.
طبقه دوم: اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.
طبقه سوم: اعمام و عمات واخوال و خالات و اولاد آنها.
اگر حتی یک نفر از طبقه بالاتر باقیمانده باشد نوبت به وارث طبقه بعد نمیرسد. بر این اساس در موضوع حق قصاص نیز همواره اولویت با طبقات بالاتر است.
2. اگر جنایتی که بهصورت عمدی صورت گرفته است کمتر از قتل باشد، خود کسی که جنایت نسبت به او صورت گرفته، صاحب حق قصاص است و دیگران نسبت به قصاص مرتکب هیچ حقی ندارند. مانند حالتی که شخصی از روی عمد پای شخص دیگر را قطع کند یا او را بهعمد مورد ضرب و جرح قرار دهد. در این حالت همان کسی که پایش قطع شده و یا مورد ضرب و جرح قرار گرفته، صاحب حق قصاص خواهد بود.
صغیر یا مجنون بودن صاحب حق قصاص
یکی از مسائل مهم مربوط به قصاص، صاحب حق قصاص است. در واقع قصاص نیز حق است و صاحب آن برای اینکه بتواند این حق را اجرا کند، باید عاقل و بالغ باشد. اما گاه صاحب حق چنین شرایطی را ندارد؛ یعنی صغیر یا مجنون (دارای اختلال روانی ویژه) است. حال سوال این است که اگر صاحب یا صاحبان حق قصاص صغیر یا مجنون باشند، چه باید کرد و قانونگذار برای این وضعیت چه قواعدی وضع کرده است؟
صغیر به کسی گفته میشود که به سن بلوغ نرسیده است و مقصود از مجنون نیز کسی است که به اندازهای دچار اختلال روانی باشد که نتواند درست را از غلط تشخیص دهد. باید توجه داشت که نمیتوان هر نوع اختلال روانی را جنون دانست. اگر صاحب حق قصاص فوت کند، این حق او مانند حقوق دیگری که دارد، به ورثهی او به ارث میرسد و ورثهی او در خصوص قصاص تصمیمگیری خواهند کرد. اما باید دید در صورت صغیر یا مجنون بودن صاحب حق قصاص چه باید کرد. در ادامه به این پرسش، پاسخ خواهیم داد.
در صورتی که صاحب حق قصاص صغیر یا مجنون باشد، چند حالت قابل تصور است:
الف. حالتی که صاحب حق قصاص، ولیّ (پدر یا جدّ پدری) دارد
در این حالت ولیّ او میتواند دو کار انجام دهد: نخست اینکه صبر کند که صاحب حق قصاص به سن بلوغ برسد یا از حالت جنون درآید و خود تصمیمگیری کند. دوم اینکه با رعایت مصلحت صاحب حق قصاص، این حق را اجرا کند یا بهطور کلی از قصاص گذشت نماید یا در برابر گذشت از قصاص، دیه دریافت کند.
حال ممکن است چندین نفر صاحب قصاص باشند که برخی از آنها به سن بلوغ رسیده و عاقل باشند و برخی دیگر به سن بلوغ نرسیده یا مجنون باشند و گروهی که شرایط قصاص را دارند، درخواست اجرای قصاص را کنند. در این حالت آنها میتوانند حق خود را در مورد قصاص اجرا کنند. در این صورت ولیّ کسانی که صغیر یا مجنون هستند، میتواند درخواست کند که ابتدا سهم این اشخاص از دیه پرداخت شود. در این صورت کسانی که تقاضای اجرای قصاص را دارند، موظفند ابتدا سهم او را از دیه بپردازند و سپس حق خود در مورد قصاص را اجرا کنند.
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در این باره مقرر داشته است: در مورد قتل عمدی اگر بعضی از اولیاء دم کبیر و بعضی دیگر صغیر باشند و اولیاء دم کبیر تقاضای قصاص نمایند با تأمین سهم صغار از دیه شرعی میتوانند جانی را قصاص نمایند.
ب. حالتی که صاحب حق قصاص، ولیّ ندارد
حال ممکن است صاحب حق قصاص مجنون یا صغیر باشد و ولیّ هم نداشته باشد یا اینکه ولیّ او شناخته نشود یا به علل مختلف به ولیّ او دسترسی نباشد. در این حالت طبق ماده ۳۵۶ قانون مجازات اسلامی، ولیّ او مقام رهبری است و رئیس قوه قضائیه با رضایت ایشان این اختیار را به دادستانهای مربوطه تفویض میکند تا آنها با رعایت مصلحت صاحب حق قصاص در مورد قصاص یا گذشت یا دریافت دیه (مصالحه) تصمیمگیری کنند.
پ. صاحب حق قصاص ولیّ دارد، اما خود ولیّ مرتکب جنایت عمدی شده است
در این حالت، ولیّ که مرتکب جنایت عمدی شده، دیگر در این مورد ولایت ندارد. یعنی نمیتواند در مورد قصاص، گذشت یا مصالحه بر دیه تصمیم بگیرد. این مورد نیز مانند حالت دوم خواهد بود که صاحب حق قصاص ولیّ ندارد.
بنابراین قصاص به علت صغیر یا مجنون بودن صاحب حق قصاص یا ولیّ نداشتن آنها، منتفی نمیشود. بلکه تصمیمگیری درباره اجرای این حق در اختیار شخص دیگری که در قانون ذکر شده، قرار میگیرد تا با رعایت مصلحت صاحب حق قصاص، تصمیم مناسب را اتخاذ کند.
دیدگاه