آیا تا به حال احساس کردهاید که فقط در حال انجام مراحل کاری هستید؟ به نظر میرسید خیلی کم ارتقای کاری پیدا میکنید، خیلی کم لذت میبرید و میپرسید چرا زندگی کسلکننده شده؟
فکر میکنم همه ما گاهی این احساس را داریم. نه فقط به این دلیل که زندگیهای پرمشغله و مسئولیتهای زیادی داریم. ما همچنین ذهنهای پرمشغله و افکاری داریم که ما را تحت فشار، ناامین و مضطرب نگه میدارند. ما ناخواسته شادی خودمان را از دست میدهیم و فکر میکنیم که باید تغییرات بزرگی ایجاد کنیم تا در نهایت زندگی خود را دوست داشته باشیم یا کاری بزرگ انجام دهیم تا حق لذت بردن از آن را به دستآوریم.
فاجعه این است که ماهها و سالها میگذرند و ما همچنان برنامهریزی میکنیم، امیدوارم و منتظر میمانیم، در حالی که در تمام این مدت کارهایی وجود داشت که میتوانستیم انجام دهیم تا از آنچه در مقابلمان بود بهترین استفاده را ببریم.
اگر به دنبال آوردن شادی بیشتر به زندگی خود هستید، رعایت هفت نکته شروعی عالی است.
1. تصور کنید هرکسی را که میبینید، فردی است که مشتاق دیدنش هستید، برای ملاقات با او هیجانزده هستید
با توجه به تعداد زیادی از افرادی که در هر روز با آنها روبرو میشویم، به راحتی میتوان آنها را مانند چهرههای تار در پسزمینه زندگیمان دانست، یا بدتر از آن، آنها را بهعنوان مانع یا دشمن دید. اما این باعث ایجاد حس جدایی ما از جامعه و حتی گاهی خصومت میشود و ما را در حالت دفاعی فرو میبرد.
بسیار سرگرمکنندهتر است که تصور کنیم همه کسانی که ملاقات میکنیم بسیار شبیه ما هستند، زیرا واقعیت این است انسانها واقعا تا حد زیادی شبیه هم هستند. وقتی اطرافیان خود را انسان بداینم، مهربانتر، بازتر و راحتتر برخورد میکنیم و به احتمال زیاد از لحظات ارتباط واقعی لذت میبریم.
وقتی سعی میکنیم همه را به عنوان یک دوست ببینیم (و با آنها رفتار کنیم) جهان مکانی دوستانه است.
2. هر روز یک ماجراجویی کوچکی داشته باشید
بسیاری از ما زندگی خود را در حالت همیشگی روتین و مشقتبار میگذرانیم. شبهنگام با آهی آلارم هشدار را فعال میکنیم، صبح دوش میگیرم، کمی بعد سوار ماشین میشویم، سپس به محل کار میرویم، به خانه برمیگردیم و این کار را تکرار کنید. هنگامی که زندگی مانند یک چرخه یکنواخت به نظر میرسد، ناگزیر به دنبال راههایی برای فرار میگردیم. ما با گوشیهایمان بیرون میرویم، شبها با تنقلات مضر یا فیلمی نهچندان خوب سرگرم میشویم و آخر شب در مورد همه آن کارهایی که دوست داشتیم انجام بدهیم، اما ندادهایم، خیالپردازی میکنیم.
اگرچه همه ما میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم تا بیشتر از زندگیمان لذت ببریم، اکثر ما نمیتوانیم یک شبه تغییرات گستردهای انجام دهیم. ما نمیتوانیم فوراً یک شغل جدید پیدا کنیم، یا مسئولیتمان به عنوان پدر و مادر را را کمتر کنیم، یا مشکلات سلامتی را که سالها آزارمان میدهند، درمان کنیم. با این حال، ما میتوانیم راههایی برای به وجود آوردن ماجراجویی در زندگی روزمره خود پیدا کنیم.
شاید لازم باشد با دوچرخه به سر کار برویم. یا یک پیاده روی کوتاه در استراحت ناهار خود داشته باشیم. ماجراجویی هر شخصی میتواند متفاوت باشد. ماجراجویی بعضی میتواند کار روی یک اثر هنری یا مطالعات عجیب و غریب عیرمرتبط به رشته تحصیلی باشد. این ماجراجویی میتواند شروع یک وبلاگ عالی هم باشد!
3. دنیا را طوری ببینید که انگار در تعطیلات هستید
میدانم که پیشنهاد کردم از جستجوی راههای فرار پرهیز کنیم، اما من هم مانند بیشتر مردم، وقتی در سفر هستم خوشحالم.
وقتی در سفر هستم، به دنبال کارهای سرگرمکننده برای انجام دادن میگردم، حتی اگر بیرون باران میبارد. من دنیا را با احساس هیجان و شگفتی میبینم و از آداب و رسوم محلی و مناظر منحصر به فرد اطرافم خوشم میآید.
نکته زیبا این است که ما میتوانیم این طرز فکر را در زندگی عادی خودمان هم داشته باشیم. کوچه پس کوچههای قدیمی شهر شما برای شما به شدت روتین هستند، در صورتی که برای یک مسافر بسیار فتوژنیک هستند. دوربین بردارید و یک صبح جمعه را به عکاسی خیابانی بگذارنید و بخشهایی از شهر خودتان را کشف کنید که مسافران بیشتر با آن آشنا هستند.
4. در برنامه خود کمی فضای خالی بگذارید
برنامهریزی دقیق و استفاده از حداکثر زمان برای برخی بسیار رضایتبخش است. آنها از اینکه هیچ وقت مردهای ندارند و حتی دو سای سه کار را با هم انجام میدهند ظاهرا شاد میشوند. مثلا مثل من ورزش را پادکست گوش کردن و سریال دیدن ترکیب میکنند و حس خوبی به آنها دست میدهد.
اما وقتی روزتان را پر از وظایفی میکنید که باید آنها را تکمیل کنید، جایی برای خودانگیختگی یا سرگردانی و فرصت کمی برای تخیل یا الهامگیری باقی میماند.
بنابراین به جای اینکه برنامه خود را کاملا پر کنید، فضای کمی هیچ کاری نکردن بگذارید. بعد در آن زمان برای هیچ کار، یک کار جالب و خلاقانه بی سر و صدا به ذهنان میآید که میتواند پختن کیک باشد یا سوژه یک پست عالی یا یک خلاقیت کاری.
5. فشار را بردارید
اگر احساس میکنید که باید کارهای بیشتری را با روزهایتان انجام دهید، ممکن است بهکارگیری نکته قبلی بسیار سخت باشد. بسیاری اوقات احساس میکنید گم شده و بیهدف هستید، یا زندگی شما بیمعنی شده و فکر میکنید که همه زندگیتان تلف شده و باید کار مهمی انجام بدهید و وارد نیمه دوم زندگی خود شدهاید.
وقتی احساس میکنید مجبور به انجام کاری مهم یا بزرگ هستید – به خصوص اگر سالها تلاش کردهاید – هر روز میتواند برایتان پر از فشار شود و دیگر از «سفر زندگی» لذت نمیبرید.
بنابراین به جای اینکه به خود بگویید که روز شما تنها زمانی اهمیت دارد که شما را یک قدم به هدفتان نزدیکتر کند، به خودتان بگویید هدف اصلی شما این است که تا آنجا که میتوانید از هر روز لذت ببرید. این که اگر در حال یادگیری یا سرگرمی هستید و هرگز « در حال تلف کردن عمر خود نیستید.»
احتمال این وجود دارد که اگر بر یادگیری و سرگرمی تمرکز کنید، راهی برای ایجاد تغییر پیدا کنید، خواه این به معنای استفاده از استعدادهای خود برای کمک به دیگران باشد یا الهام بخشیدن به دیگران.
6. از چیزهای کوچک زندگی هم لذت ببرید و این را تمرین کنید
ما اغلب فکر میکنیم که خوشبختی در چیزهای بزرگ است یعنی باید به نقاط عطف، دستاوردهای بزرگ، ماجراهای کلان برسیم تا شاد شویم.
اما شادی میتواند خرید یک لباس ساده یک صبح به خیر به سبک جیم کری در ترومن شو، یک پیادهروی یا خواندن یک مقاله یا کتاب خوب باشد یا شوخی با گروه دوستانتان یا هیجان دیدن فوتبال یا دنبال کردن یک سریال محشر.
7. به بدن خود اهمیت دهید تا به روح سالم برسید
حتما دلیلی وجود دارد که این همه آدم عاشق دویدن، یوگا و پیادهروی هستند.
شاید نفش تناسب اندام یا سوزاندن کالری برای بسیاری از این آدمها مهم نباشد. بلکه آنها رهایی از استرس، پمپاژ اندورفین یا دوپامین را میخواهند.
جالب اینجاست که حرکت باعث میشود ما احساس ارتباط بیشتری داشته باشیم نه فقط به این دلیل که اغلب یک تجربه اجتماعی است.
ورزش ترکیب شیمیایی مغز ما را به گونهای تغییر میدهد که ارتباط با دیگران و پیوند را آسانتر میکند و لذتهای اجتماعی مانند خندیدن، خندیدن یا در آغوش گرفتن را افزایش میدهد.
بنابراین نه تنها احساس آرامش، شادی و حضور بیشتر میکنیم، بلکه احساس عمیقتری از عشق و تعلق به گروه میکنیم.
دیدگاه