امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 282176
۷۶۹
۱
۰
نسخه چاپی

چرا احساس بی ارزشی می کنید؟ راه های حل آن چیست؟

چرا احساس بی ارزشی می کنید؟ راه های حل آن چیست؟

احساس کم ارزش بودن (feel worthless) یا احساس بی ارزشی افراد، اغلب شامل احساس ناامیدی و بی اهمیتی است. چنین احساساتی از علائم رایج افسردگی هستند، اما می توانند به دلیل مواردی مانند اعتماد به نفس پایین، سوء استفاده در مراحل مختلف زندگی، ضربه روحی یا موقعیت های دشواری که احساس فرد را درگیر کرده و در حالت کلی فکر می کند کسي است که هيچ کاربرد و ارزشی ندارد.

حتی ممکن است در بین افراد خانواه و اقوام و دوستان نیز اشخاصی باشند که تند تند بگویند، نمونه بارز کسی که هیچ کاربرد و ارزشی ندارد ، شما هستید و به مرور احساس فرد را نسبت به خود بد کند.

بی ارزشی را می توان به عنوان احساس یاس و ناامیدی توصیف کرد. افرادی که احساس بی ارزشی می کنند ممکن است احساس بی اهمیتی، بی فایده بودن داشته باشند یا معتقد باشند که هیچ چیز ارزشمندی برای ارائه به جهان ندارند.

احساس بی ارزشی می تواند ناراحتی قابل توجهی ایجاد کند و عملکرد عادی را در زندگی روزمره دشوار کند. زمانی که احساس می کنید هیچ کاری درست نیست یا هیچ یک از تلاش های شما تغییری ایجاد نمی کند، ممکن است برای شما سخت باشد که انگیزه دنبال کردن اهداف خود را داشته باشید. به همین دلیل، یافتن راه هایی برای مدیریت این احساسات دشوار و جستجوی کمک در صورت نیاز بسیار مهم است.

در حالی که ممکن است هر از چند گاهی در طول زندگی خود همه ما احساس بی ارزشی یا احساس پوچی و بی هدفی کنیم، اما این مورد باید گذرا باشد و اگر چنین احساساتی کنترل نشود، می تواند به یک مشکل جدی تبدیل شود. خوشبختانه، اقداماتی وجود دارد که می توانید انجام دهید که ممکن است به شما کمک کند احساس بهتری در مورد خودتان داشته باشید.

اگر این مشکل را نتوانید خودتان با اراده خودتان حل کنید، کمک های حرفه ای توسط متخصصان نیز در دسترس هستند، از جمله روان درمانی چهره به چهره، برخی داروها یا ترکیبی از این دو. چرا که افسردگی می تواند در طول زمان بدتر شود، بنابراین صحبت با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی اولیه در مورد احساس بی ارزشی می تواند قبل از بدتر شدن علائم، تحت درمان قرار گیرد.

پس با ذکر این موارد متوجه می شویم که احساس بی ارزشی و پوچ بودن زندگی وقتی در ما بروز می کند که هدفی در زندگی خود نداشته باشیم و انگیزه ای برای آن و رسیدن به جاهای بهتر از موقعیت کنونی را نتوانیم پیگیری کنیم. در ادامه به دلایل، علائم و درمان های احساس کم ارزش بودن می پردازیم.

احساس بی ارزشی چیست و چرا ممکن است شما احساس کم ارزش بودن کنید؟

احساس بی ارزشی می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد. تربیت، تجارب اجتماعی مختلف، سبک زندگی، شرایط محیطی استرس زا و شرایط سلامت روانی همگی ممکن است نقش داشته باشند.

احساس بی ارزشی ممکن است در هر زمانی از زندگی شما به وجود بیاید، اما اگر ناگهان احساس کردید که نمی توانید هیچ کاری را درست انجام دهید یا لایق چیزهایی که در زندگی خود دارید نیستید، ممکن است تعجب کنید که آیا واقعا برای من اتفاقی افتاده است، و شاید اعتماد به نفس شما نیز لطمه ببیند.

مطمئن باشید که در این مورد شما تنها نیستید. احساس بی لیاقتی می تواند در هر زمانی ایجاد شود، به خصوص در طول سال های رشد شما، از جمله کودکی، نوجوانی، جوانی و….

مسائل روانشناختی مرتبط با احساس کم ارزش بودن یا بی ارزشی

در راهنمای تشخیصی و آماری بی ارزشی توسط متخصصان روان شناسی، احساس کم ارزش بودن عمدتا با افسردگی مرتبط است، اما این احساسات ممکن است به عنوان علائم اسکیزوفرنی، اضطراب یا در طیف های شخصیتی خاصی ظاهر شوند. احساس بی ارزشی شدید در کودکان ممکن است نشان دهنده درگیری با همسالان یا بی توجهی یا سوء استفاده باشد و باید جدی گرفته شود. احساس بی ارزشی ممکن است با احساسات دیگری از جمله نا امیدی، گناه، غمگینی مداوم یا از دست دادن انگیزه نیز مرتبط باشد.

بی ارزشی ممکن است به طرق مختلف ظاهر و تجربه شود. فردی که احساس بی ارزشی می کند ممکن است نشانه ها ی زیر را داشته باشد.

علائم احساس بی ارزشی یا کم ارزشی

  • درد شدید و کسل کننده در بدن
  • افکار منفی در مورد خود
  • گریه کردن و ناامیدی
  • اضطراب اجتماعی
  • از دست دادن هدف زندگی
  • کاهش علاقه به زندگی
  • افکار در مورد خودکشی
  • بیشتر احتمال دارد سیگار بکشند.
  • احتمال کنار کشیدن از روابط عاطفی
  • داشتن سوء مصرف الکل یا مواد مخدر
  • افکار منفی را مدام به زبان بیاورد.
  • بی حال شدن
  • غفلت از مراقبت های بهداشتی از خود (مانند دوش گرفتن، غذا خوردن و شستن لباس‌ها)
  • کم شدن فعالیت‌های زندگی روزمره

دلایل احساس کم ارزش بودن

برخی از دلایلی که ممکن است شما با چنین احساساتی دست و پنجه نرم کنید و خود را کم ارزش بدانید عبارتند از:

1- ترومای دوران کودکی

2- مقصر دانستن خود در کارهای اشتباه و منفی

3- دائم به خود می گویید خوب نیستید

4- انتقادات و تحقیرهای گذشته

5- مقایسه خود با دیگران و احساس کم ارزشی

6- مشکل در مدیریت استرس

7- فکر می کنید همه علیه شما هستند

8- مشکل در وضعیت سلامت روانی

9- مردم به شما می گویند که شما خوب نیستید

در ادامه به توضیح هر یک از موارد بالا پرداخته می شود.

ترومای دوران کودکی و احساس کم ارزش بودن

ممکن است تجربه‌های منفی دوران کودکی داشته باشید که اثری ماندگار از خود بر جای گذاشته است. بی توجهی، سوء استفاده و بدرفتاری در دوران کودکی می تواند در ایجاد احساس بی ارزشی نقش داشته باشد. کودکانی که مورد آزار قرار می‌ گیرند یا اغلب توسط والدین یا سایر مراقبان مورد انتقاد قرار می‌ گیرند، ممکن است این احساسات بی‌ اهمیت را در بزرگسالی نیز به همراه داشته باشند. تحقیقات نشان داده است که این آسیب های اولیه بین فردی با احساس بی ارزشی بعدی مرتبط است.

مقصر دانستن خود در کارهای اشتباه و منفی

ممکن است همه موارد و کارهای منفی یا اشتباهی که روزمره پیش می آید را به ویژگی های خود نسبت دهید. افرادی که مستعد نسبت دادن اتفاقات منفی به علل درونی هستند، ممکن است علائم افسردگی از جمله بی ارزشی و پوچ بودن زندگی را بیشتر تجربه کنند.

دائم به خود می گویید خوب نیستید و احساس کم ارزش بودن دارید

اگر با شنیدن چیزهای بد در مورد خودتان بزرگ شده اید، گفتن چیزهای متفاوت به خودتان سخت خواهد بود. اما باید مطمئن شوید که این افکار متعلق به شما نیستند.

اگر از سنین کودکی و نوجوانی عبور کرده اید و وارد جوانی و بزرگسالی شده اید و احساس می‌کنید به خود اعتماد کمی دارید یا بی‌ ارزش هستید، باید از خود بپرسید که چرا این چیزهای منفی را به خود می‌ گویید.

کمی وقت بگذارید و به این فکر کنید که چرا این احساسات ناخوشایند را در مورد خود دارید و کشف کنید که این افکار از کجا می آیند.

نسل‌های جوان به دلیل وجود شبکه های اجتماعی به طور فزاینده‌ ای با عزت نفس، تصویر و تصوری که از خود دارند دست و پنجه نرم می‌ کنند.

در واقع، مطالعات علمی ارتباط بین استفاده از رسانه های اجتماعی با تنهایی، حسادت و اضطراب را پیدا کرده اند که ما بیشتر و بیشتر از خود واقعی مان دور می شویم. اگر بتوانید بفهمید که چرا اینقدر با خودتان بد رفتار می کنید، می توانید اعمال و افکار مهربانانه تری را وارد زندگی روزمره خود کنید.

به جای این کار می توانید استعداد خودتان را کشف کنید و با بالا بردن آی کیو و ای کیوی خود، خلاقیت هایتان را بیشتر کنید.

انتقادات و تحقیرهای گذشته

ممکن است در گذشته مورد انتقاد دیگران قرار گرفته باشید. تجارب منفی گذشته که در آن شخص مورد تحقیر قرار گرفته یا با انتقاد دیگران مواجه شده است نیز می تواند احساس بی ارزشی را در افراد ایجاد کند. البته که ما در طول زندگی خود این نوع آدم هارو می بینیم و در کل باید ببینیم و بشناسیم و رد بشیم. یعنی کلا روی حرف این افرادی که مخصوصا متخصص نیستند، اصلا حساب نکنید.

مقایسه خود با دیگران و احساس کم ارزشی

شما در این نوع قیاس های نادرست زمان زیادی را صرف مقایسه کردن خود با افراد دیگر می کنید و آرزو می کنید ای کاش زندگی دیگری را داشتید، پول بیشتری به دست می آوردید، شغل یا خانه متفاوتی داشتید.
ولی در واقع باید اینقدر به خودتان سخت نگیرید.

اگر متوجه شدید که این کار را انجام می دهید، باید دست بردارید و شکرگزاری را برای آنچه در زندگی دارید شروع کنید.

به گفته سوزان بیالی هاس، دکترای روانشناسی :

اگر خود را متعهد کنید که عمیقا برای چیزهای خوب زندگی تان سپاسگزار باشید و هر روز آن را به خود یادآوری کنید، به مراتب کمتر در برابر مقایسه و حسادت آسیب پذیر خواهید بود.

مهم نیست که چقدر کم دارید یا چقدر احساس بی ارزشی می کنید، دلایل زیادی وجود دارد که می توانید از وضعیت فعلی خود خوشحال باشید.

مثل داشتن پدر، مادر، خواهر، برادر، تن سالم، ذهن سالم و … که باید شکرگزاری کنیم تا نعمت ها در زندگیمان افزون تر شوند.

مشکل در مدیریت استرس و احساس کم ارزش بودن

اگر به عنوان شخصی باشید که در مواجهه با استرس مشکل داشته باشید و نتوانید مدیریت کنید، این استرس های حاد و مزمن هر دو می توانند بر ادراک فرد از خود تأثیر بگذارد. ممکن است پس از تجربه یک شکست از نظر مالی، از دست دادن شغل و طلاق احساس بی مصرف بودن یا بی ارزشی کنید و استرس بگیرید.

در حالی که با استرس نه تنها مشکلات حل نمی شوند، بلکه تمرکز را نیز از شما برای موقعیت های شغلی جدید می گیرد و در این حین شاید بهترین موقعیت ها را به دلیل ذهن آشفته خود از دست بدهید.

فکر می کنید همه علیه شما هستند

به خاطر افکاری که در مورد دیگران دارید، ممکن است متوجه شوید که نسبت به خودتان احساس بدی دارید.

اگر احساس می کنید که تمام دنیا علیه شما هستند، دلیلش این نیست که آنها واقعا قصد این کار را دارند، به این دلیل است که شما در فکر و خیال خود چنین تصوری دارید.

با تکرار این فکرها آن را واقعا در زندگی خود پدید آورده و شما شروع به دیدن شواهدی واقعی در دنیای واقعی خواهید شد که نشان می‌دهد مردم چگونه علیه شما کار می‌ کنند. در واقع انگار خودمان آن ها را به زندگی خود دعوت کردیم.

احساس کم ارزش بودن به خاطر سلامت روانی

ممکن است یک بیماری ذهنی و روانی داشته باشید. اختلالات خلقی مانند افسردگی اغلب با علائمی مانند شرم، احساس گناه، ناامیدی و بی ارزشی مشخص می شود. چنین علائمی ناراحتی ایجاد می کند و مدیریت کارهای معمول روزانه را دشوار می کند.

مردم به شما می گویند که شما خوب نیستید

درک اینکه چرا کسی دیگران را کم ارزش بداند و بگوید که شما خوب نیستید، سخت است. حتی این امکان نیز وجود دارد که بسیاری از مردم در خانواده‌ هایی بزرگ می‌ شوند که مکررا به آنها گفته شده که بی‌ارزش هستند و می گویند شما کاره ای نخواهید شد.
به دلایل بسیاری، والدین ناراحتی ها و فشارهای کاری و زندگی خود را بر سر فرزندانشان خالی می کنند و به آنها می گویند که ارزش دوست داشتن ندارند. این مورد می تواند به خصوص توسط افراد خودشیفته بیشتر گفته و مطرح شود.

حتی این گونه افراد ممکن است در دوره های دیگر زندگی، توسط رئیس یا همکاران در مورد عملکردشان اظهاراتی را بیان کنند که باعث می شود احساس کنید در هیچ کاری خوب نیستید.

پس ممکن است یک سری شغل یا روابط یا فرصت های شکست خورده داشته باشید و احساس می کنید هر چیزی را که لمس می کنید تبدیل به سنگ می شود.

درست است که رهایی از افراد سمی می تواند بسیار دشوار باشد، با این حال، اگر افرادی در زندگی شما وجود دارند که شما را کم ارزش تلقی می کنند، شما به سادگی باید یاد بگیرید که از خود دفاع کنید، چرا که شما در این مورد حق انتخاب دارید.

چگونه احساس بی ارزشی نکنیم (کارهایی که می توانیم در مورد احساس بی ارزشی انجام دهیم)

در ادامه روش هایی را برای احساس ارزشمند بودن و غلبه بر احساس کم ارزش بودن را خواهیم گفت تا ببینید، هر شخصی در زندگی می تواند از آن ها کمک بگیرد و ببیند که، واقعا بی ارزش نیست و هر کسی در این زندگی برای اهدافی به ذنیا امده است و در حرکت است. مواردی که در ادامه بررسی خواهند شد عبارتند از:

  • وضعیت خود را بپذیرید و احساس بی ارزشی را ریشه ای رفع کنید
  • از خود بپرسید اگر شما نبودید چه اتفاقی می افتاد
  • مثبت و مهربانانه صحبت کردن با خود
  • چه زمانی احساس پوچی و بی ارزشی رخ می دهد؟
  • یک دفترچه شکرگزاری برای خود داشته باشید
  • شرکت در گروه های اجتماعی
  • خود را توانمند کرده و دوباره کشف کنید
  • با ذهن آگاهی توجه کنید که چه زمانی این احساس در شما بروز می کند
  • عیب های خود را شناسایی و رفع کنید
  • توقع بی جا برای دوست داشته شدن و ارائه ارزش برای کم کردن احساس بی ارزشی
  • برای شکست دادن احساس بی ارزش بودن از دستاوردهای کوچک شروع کنید
  • شغلی پیدا کنید و مسئولیتی بر عهده بگیرید
  • به کسی که نیاز دارد کمک کنید
  • خود را از منفی گرایی و افراد منفی دور کنید و اهداف جدیدی برای خود تعیین کنید
  • با افرادی که زمانی شما را دوست داشتند دوباره ارتباط برقرار کنید
  • کارهای جدید و هنرهای جدیدی را یاد بگیرید

وضعیت خود را بپذیرید و احساس بی ارزشی را ریشه ای رفع کنید

در مرحله اول شما نمی خواهید آن را باور کنید، ولی این واقعیتی است که شما احساس بی ارزشی و بی معنی بودن می کنید و دوست دارید در شرایط بد روحی که حتی شاید زنده نیز نبودید. ولی این را بدانید که در این حالت هیچ چیز تغییر نمی کند و هیچ کس اهمیتی نمی دهد.

این احساسی که شما از آن دوری می‌ کنید و نادیده می‌ گیرید و شاید سال‌ هاست آن را نادیده گرفته اید، مهم نیست که چقدر سعی یا وانمود کنید که وجود ندارد، در ته ذهن خود می دانید که رفتار کلی شما دیکته می کند که احساس بی ارزشی می کنید و نمی توانید جلوی این احساس را بگیرید.

فرار از آن، پنهان شدن از آن و تظاهر به اینکه این فقط یک احساس زودگذر است، شما را از پرداختن به مشکلاتی که ممکن است در وهله اول باعث آن شوند، باز می دارد.

در این حالت هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. نکته مهم این است که اول باید توسط شخص شما این مورد پذیرفته شود. چرا که ممکن است با خوشحالی ها و لذت های زودگذر خودتان را خوشحال نشان دهید و بعد از آن دوباره، روز از نو و روزی از نو. یعنی دوباره احساس بی‌ارزشی می‌ کنید.

پس اول قبول کنید و در آینه نگاه کنید و بگویید: «احساس می کنم بی ارزش هستم. حالا، من قرار است در این مورد چه کار کنم؟»

یعنی تصمیم می گیرید که مشکلاتان را به صورت اصولی و ریشه ای حل کنید.

اگر احساس بی ارزشی را تجربه می کنید، اقدامات کوچک و عملی وجود دارد که می توانید انجام دهید که ممکن است به شما کمک کند احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. در ادامه چند ایده در این زمینه وجود دارد که می تواند برای شما کمک کند.

از خود بپرسید اگر شما نبودید چه اتفاقی می افتاد

یک راه آسان برای آزمایش این سوال، جواب به سوال های زیر است:

چه کسی دلتنگ شما خواهد شد؟

چه مشکلاتی درست پیش نخواهند رفت؟

غیبت شما زندگی چه کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد؟ خانواده، دوستان، شرکاء، حیوانات خانگی شما؟

پروژه های شخصی شما، چیزهایی که دوست دارید و چیزهایی که زندگی خود را وقف آنها کرده اید و همه افرادی که در این مسیر ملاقات کرده اید؟

پس این را بدانید که زندگی شما بی معنی نیست و شما بی ارزش نیستید. مهم نیست که پاسخ دادن به این سوالات در حال حاضر چقدر دشوار است، شما در دل خود می دانید که برای تک تک آن سوالات پاسخ دارید.

مثبت و مهربانانه صحبت کردن با خود

افرادی که احساس بی ارزشی می کنند اغلب درگیر افکار منفی و خودخوری می شوند. ممکن است در ابتدا چالش برانگیز باشد، اما روی رفتار مهربانانه با خودتان تمرکز کنید. هنگامی که متوجه تفکرات منفی ذهنی می شوید، به دنبال راه هایی باشید که بتوانید آن افکار را به شیوه ای مثبت تر یا واقع بینانه تر اصلاح کنید.

به جای اینکه فکر کنید

من هرگز نمی توانم این کار را انجام دهم

بگویید:

من می توانم هر روز کارهای کوچکی انجام دهم تا پیشرفت کنم.

چه زمانی احساس پوچی و بی ارزشی رخ می دهد؟

به زمانی که حس های بی ارزشی به سراغ شما می آید توجه کنید. گاهی اوقات این احساسات منفی در پاسخ به موقعیت‌ها، افکار، تجربیات یا حتی افراد خاص در مواجهه با آن ها به وجود می‌ آیند. پس در نتیجه توجه کنید که این احساسات چه زمانی خود را بروز می دهند، زمانی که رخ می دهند چه اتفاقی می افتد و چه نوع افکاری ممکن است در آن نقش داشته باشند. این یکی از راه‌ های کمک به مبارزه با فکرهای منفی و در اصطلاح نشخوارهای فکری می باشد.

یک دفترچه شکرگزاری برای خود داشته باشید

وقتی می بینید که زندگی خود را به طور نامطلوبی با زندگی دیگران مقایسه می کنید، بی ارزشی می تواند به وجود بیاید. به‌ جای افتادن در دام این که فقط به راه‌ هایی نگاه کنید که به نظر می‌رسد در آن ها کمبود دارید، یک دفتر شکرگزاری داشته باشید که در آن هر روز زمان کمی را صرف فکر کردن در مورد چیزهایی کنید که برایشان شکرگزار هستید داشته باشید. تمرکز بر این نوع افکار و روش می تواند از شما در برابر اثرات منفی مقایسه و حسادت محافظت کند.

ما بدترین منتقدان خود هستیم، به این معنی که یک شکست کوچک ممکن است باعث شود که احساس کنیم هیچ کار درستی در زندگی خود انجام نداده‌ ایم. پس قدر داشته های خود را بدانید، نعمت های خود را بشمارید و به هر کار مثبتی که قبلا انجام داده اید فکر کنید.

آیا واقعا زندگی شما چیزی نیست که بتوانید به آن افتخار کنید؟

در بسیاری از موارد اینطور است و تنها مشکلات فعلی شما و پشت سر گذاشتن آن است که باعث شده اینطوری فکر کنید.

پس داشته هایتان را بشمارید و قدرشان را بدانید.

شرکت در گروه های اجتماعی

گاهی اوقات وقتی احساس بی ارزشی می کنید، برای شخص دیگری کاری انجام دهید. تمرکز و توجه بر چیزی غیر از خودتان می تواند کمک کننده باشد. تحقیقات نشان داده است که درگیر شدن در فعالیت‌های اجتماعی مانند داوطلب شدن برای جامعه یا کمک به افراد نیازمند می‌تواند تأثیر مثبتی بر شادی و رفاه فرد داشته باشد.

کمک به دیگران همچنین می تواند به شما کمک کند احساس ارتباط و هدف مندی بیشتری داشته باشید.

خود را توانمند کرده و دوباره کشف کنید

در زندگی هر کاری کنیم، بالاخره راهی برای تضعیف روحیه ما شاید وجود داشته باشد که ما را پر از اضطراب می کند و عزت نفس ما را از بین می برد، اما به شرطی که، خود ما نیز به این مورد اجازه دهیم.

در خیلی از مواقع احساس بی ارزشی، فقط درک شما از خودتان است که در ذهن شما ساخته شده است. این مشکل از ترس ها، نا امنی ها و شک های بی مورد از خود ناشی می شود.

چه کاری می توانید انجام دهید تا خود را از این گودال ناامیدی بیرون بیاورید؟

شما باید خودتان را قدرتمند کنید و انرژی منفی و آدم های منفی را که مانع رسیدن شما به حداکثر توانمدی کاملتان می‌ شوند را حذف کنید.

وقتی در زندگی هدف خود را گم می‌ کنید و احساس خستگی یا احساس کم ارزشی می‌ کنید، نوع خاصی از نفس کشیدن را تمرین کنید (یعنی اول نفس عمیق بکشید در حالی که چشمانتان بسته است (به مدت 5 ثانیه) و سپس بازدم خود را با فشار بیشتر و حالت لب های غنچه ای به بیرون بدین تا بدن و اعصاب شما ریلکس شود. این کار را چندین بار تکرار کنید.).

حتی می توانید اگر دائم اهل ورزش کردن نیستید با شرکت در کلاس های یوگا، آمادگی جسمانی، بدنسازی، فیتنس و … با ورزش مستمر فشارهای روانی را به این شکل به صورت مناسب کاهش دهید.

با ذهن آگاهی توجه کنید که چه زمانی این احساس در شما بروز می کند

وقتی متوجه شدید که روز، هفته یا ماه خوبی را سپری نمی کنید، به آنچه در سرتان می گذرد توجه کنید.

ممکن است فقط لازم باشد فکر یا فکرهایی را جایگزین کنید، یا سعی کنید کاری غیر از آنچه انجام می دهید را انجام دهید تا اعتماد به نفس خود را تغییر دهید.

این کار زمان بر است. یعنی تا وقتی مهارت های توجه به افکار خود را کنترل کنید و توسعه دهید، زمان خواهد برد. اما با تمرین می توانید تشخیص دهید که عدم اعتماد به نفس شما فقط یک فکر در ذهن شماست و می توانید کاری در مورد آن انجام دهید.

یک راه عالی برای تمرین آگاهی از افکارتان از طریق ذهن آگاهی است.

انجمن روانشناسی آمریکا (APA ) ذهن آگاهی را “به عنوان آگاهی لحظه به لحظه از تجربه خود بدون قضاوت” تعریف می کند.

مطالعات نشان داده اند که ذهن آگاهی می تواند به کاهش نشخوار فکری، کاهش استرس، تقویت حافظه کاری، بهبود تمرکز، بهبود واکنش عاطفی، بهبود انعطاف پذیری شناختی و افزایش رضایت از رابطه کمک کند.

برای تمرین ذهن آگاهی، تنها کاری که باید انجام دهید این است که توجه خود را به حواس یا افکار خود جلب کنید.

هرگاه از طریق حواس خود به آنچه مستقیما تجربه می‌ کنید یا از طریق افکار و احساسات خود به وضعیت ذهنی خود آگاهی می‌دهید، هوشیار هستید.

همچنین تحقیقاتی وجود دارد که نشان می‌دهد وقتی مغز خود را آموزش می‌ دهید که مراقب باشد، در واقع ساختار فیزیکی مغز خود را بازسازی می‌ کنید.

عیب های خود را شناسایی و رفع کنید

احساس بی ارزشی به ندرت دلیل واقعی دارد. یعنی شما دارید فقط نیمه خالی لیوان را می بینید و به توانایی خود اهمیت نمی دهید.

در بسیاری از موارد، زمانی که فردی احساس بی ارزشی می کند، کمتر به ارزش واقعی او مربوط می شود. یعنی بیشتر به تصور خود از مواردی که در ذهن دارد و چیزهایی که در مورد خود نمی پسندد، مربوط می شود.

پس این سوالات را از خود بپرسید

بزرگترین عیب شما چیست؟ تنبلی؟

آیا

شما بی انگیزه هستید؟

نمی دانید در زندگی چه می خواهید؟

از شغل خود متنفرید و خواهان تغییر شغل هستید، اما از انجام آن می ترسید؟

شما غیر اجتماعی و خجالتی هستید، اما دوست دارید با افراد جدیدی آشنا شوید و کار دیگری در زندگی خود انجام دهید؟

فهرستی از همه چیزهایی که در مورد خود دوست ندارید را مثل موارد بالا که ما نوشتیم، بنویسید و سپس شروع به حذف آن ها کنید.

سعی کنید سه مشکل بزرگ خود را مطرح کنید، چیزهایی که واقعا می توانید روی آنها کار کنید، و از خود بپرسید: “برای تغییر این مسائل چه کاری می توانم انجام دهم؟”

سپس شروع کنید به حل یک به یک آن ها.

هیچ راهنمای گام به گامی برای این کار وجود ندارد. زیرا همه ما مسیرها و نیازهای خاص و منحصر بفرد خود را داریم.

اما حقیقت این است که همه چیز با اولین قدم شروع می شود. تصمیم آگاهانه و فعال برای ایجاد احساس بهتر در خود و دست کشیدن از انجام کارهایی که باعث ایجاد احساس بد در شما می شود.

همچنین برای کشف هدف زندگی اگر برنامه ای ندارید لینک مقاله کشف هدف زندگی را بالا درج کردیم که می تواند در این مورد به شما کمک کند.

توقع بی جا برای دوست داشته شدن و ارائه ارزش برای کم کردن احساس بی ارزشی

همه ما می خواهیم بدون قید و شرط توسط همسر، خانواده، دوستانمان و… دوست داشته شویم.

ما می‌خواهیم آنها از ما حمایت کنند، حتی زمانی که واقعا لیاقتش را نداریم.

از ما حمایت کنند، زیرا می‌خواهیم بدانیم که آنها ما را به خاطر آنچه هستیم دوست دارند، نه برای چیزی که ممکن است ارائه دهیم.

در طول زندگی ممکن است تعداد انگشت شماری از افراد را داشته باشید که واقعا شما را بدون قید و شرط دوست داشته باشند، نمی توانید انتظار داشته باشید که همه در جامعه نیز همین احساس را نسبت به شما داشته باشند.
جامعه ایجاب می کند که شما به هر شکلی که می توانید ارزش ارائه دهید و تنها از طریق ارزش خود هدفی خواهید داشت.

و این بدان معناست که شما باید کاری انجام دهید تا زندگی دیگران را به نحوی بهبود ببخشد.

بدون ارائه ارزش یا کاری مفید به افراد جامعه، ممکن است در نظر همه افراد بی ارزش باشید. پس در این مورد باید همه تلاش خود را بکنید.

برای شکست دادن احساس بی ارزش بودن از دستاوردهای کوچک شروع کنید

ما ذاتا طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که بخواهیم کارها را انجام دهیم و زمانی که احساس نمی‌ کنیم در حال انجام کاری معنادار در دنیا هستیم، در نهایت از خود می‌پرسیم:

اصلا چرا وجود دارم؟

این را بدانید که هیچ کس نمی تواند در یک روز یا حتی یک هفته از صفر به صد برود و این احساس را کلا فراموش کند. دلیل اینکه بسیاری از افراد وقتی در این مورد سعی می کنند و شکست می خورند این است که انتظارات بسیار بالایی از خود دارند و در نهایت وقتی شکست می خورند خود را نا امید می کنند.

از دستاوردهای کم شروع کن.

اولین وظیفه شما نباید این باشد که به شغل رویایی خود دست پیدا کنید یا درآمد خود را دو برابر کنید و…

اولین کار شما باید چیزهای ساده ای باشد.

مثلا

در ورزش، یک یا دو کیلومتر بدوید.

در آشپزی، برای خودتان یک غذای ساده، ولی خوب بپزید.

در نظافت، اتاق خودتان را تمیز کنید.

و…

در این شرایط به خود ثابت می کنید که قادر به شروع و تکمیل اهدافی هستید که برای انجام آنها هدف تعیین کرده اید. این کار برای ایجاد عادت های خوب برای رسیدن به موفقیت خیلی موثر خواهند بود.

شغلی پیدا کنید و مسئولیتی بر عهده بگیرید

واقعیت این است که شما در نهایت مسئول هر اتفاقی می باشید که در زندگیتان دنبال می کنید. از جمله برای خوشبختی، ناراحتی، موفقیت ها، شکست ها و احساس بی ارزشی.

شما می خواهید احساس ارزشمندی کنید و این بدان معناست که به سیستمی نیاز دارید که برای شما ارزش قائل باشد و هیچ جایی بهتر از محل کار و پذیرش مسولیتی برای چنین احساسی وجود ندارد.

اگرچه این نکته ممکن است برای همه صدق نکند، اما برای برخی از ما صدق می کند که نداشتن شغل یا عملکرد بد شما در شغلتان احساس بی ارزشی را در شما تقویت می کند.

پس کار پیدا کنید. لازم نیست شغلی باشد که در کودکی آرزویش را داشتید. شاید شما می‌خواستید فضانورد، دانشمند، وکیل یا … شوید. اما به هر دلیلی، در حال حاضر زندگی به این شکل پیش نرفت که شما در آن موقعیت باشید.

در حال حاضر شما باید هر کاری که می توانید انجام دهید. چرا که یک شغل ساختار اجتماعی دقیقی است که برای ساختن روال ها، عادات و پایه ای برای موفقیت بیشتر، به آن نیاز دارید.

به کسی که نیاز دارد کمک کنید

شمایی که در حال خواندن این مقاله هستید، کامپیوتر یا تلفن همراه، سقفی بالای سر و… دارید. درست است که ممکن است سختی هایی نیز داشته باشید، اما مطمئنا کس یا کسانی وجود خواهد داشت که بیشتر از شما نیاز دارند.

به کسی که نیازمند واقعی است کمک کنید.

چه راهی بهتر از اینکه ارزش خود را به کسی که به کمک شما نیاز دارد ثابت کنید و به این طریق احساس ارزشمندی کنید؟

این راه می تواند به سادگی تماس گرفتن با دوستی باشد که در شرایط سختی قرار دارد، یا به هر طریقی که می توانید به یک غریبه که نمی شناسید کمک کنید.

بسیاری از ما فکر می کنیم که وقتی صحبت از کمک می شود باید کمک بزرگ باشد. اما در واقع با هر کار کوچکی، حتی بغل کردن افرادی که در زندگی محبت کمتری دیده اند نیز می توانیم به دیگران کمک کنیم. مثل کمک به سالمندان برای خرید، کمک به بیماران و…

خود را از منفی گرایی و آدم های منفی دور کنید و اهداف جدیدی برای خود تعیین کنید

منفی گرایی در یک فرد نیز می‌تواند در شما احساس کم ارزش بودن را زیاد کند و اگر در گروهی باشد کل گروه را از بین ببرد.

به همین دلیل است که محافظت از انرژی ذهنی خود بسیار مهم است، به خصوص زمانی که از نقطه ضعف و احساس بد نسبت به خودتان شروع کرده اید. باید از چنین گروه هایی دوری کرده و انرژی خود را جهت تعیین اهداف نگه دارید.

مثل قانون اینرسی

جسمی که در حال سکون است در حالت سکون باقی می ماند، مگر اینکه نیروی خارجی بر آن اثر بگذارد.

ذهن و بدن شما نیز به همین ترتیب کار می کنند. اگر برای مدت طولانی هیچ کاری انجام نداده باشید، همه چیز در بدن شما تلاشی برای انجام کاری نخواهد کرد. یعنی تنبلی عادتی بد خواهد شد.

به همین دلیل بسیار مهم است که با تعیین اهداف، هر روزه برای خود انگیزه ای جدید ایجاد کرده و ادامه دهید. حتی اگر این اهداف به سادگی مرتب کردن تخت یا پیاده روی باشند.

با افرادی که زمانی شما را دوست داشتند دوباره ارتباط برقرار کنید

در گذشته خود کاوش کنید. دوستان دانشگاهی، دوستان دبیرستانی، دوستان دوران کودکی شما. هر گروه یا انجمنی که ممکن است زمانی بخشی از آن بودید.

حتی بستگانی که سال هاست واقعا با آنها ارتباط برقرار نکرده اید.

این افراد زمانی شما را دوست داشتند و زمانی به شما اهمیت می دادند و شکی نیست که آنقدر شما را می شناسند تا متوجه مشکلات شما شوند و آن را درک کنند.

یعنی می توانید با یادآوری خاطرات خوب گذشته خود احساسات بد را به مرور زمان از خود دور کنید.

کارهای جدید و هنرهای جدیدی را یاد بگیرید

یکی دیگر از راه‌های تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر احساس کم ارزش بودن این است که از اوقات فراغت خود به‌عنوان فرصتی برای یادگیری خود و هنرهای جدید استفاده کنید.

اگر با حس کنجکاوی به زندگی خود نگاه کنید، به جای اینکه احساس کنید آخرین قطار را برای دانستن آن از دست داده اید، دست پرتر خواهید بود تا در زندگی روز به روز رشد کنید.

مثلا در مورد خودتان بنویسید.

نوشتن وسیله ای ارزشمند برای کاوش و بیان احساسات فراهم می کند. این کار به شما امکان می دهد تا خود و دنیایی را که تجربه می کنید را بهتر درک کنید. داشتن درک عمیق تر از نحوه تفکر و احساس خود، خودشناسی شما را از خودتان تقویت می کند.

همچنین می توانید از کلاس های هنری برای خارج کردن احساسات بد از خود استفاده کنید.

از چه کسی و چگونه برای درمان احساس کم ارزش بودن یا بی ارزشی کمک بگیریم

اگر با گام های بالا به نتیجه نرسید، شاید این سوال مطرح باشد که

داشتن احساس پوچی و بی هدفی ناشی از چیست و به چه مواردی مربوط می شود؟

خیلی مختصر و مفید در چند کلمه می توان گفت: سلامت روانی و بهداشت روانی.

پس مهم است به خاطر داشته باشید که احساس بی ارزشی می تواند نشانه ای از یک بیماری زمینه ای سلامت روانی نیز باشد. اگر چنین احساساتی مداوم به شکل آزاردهنده و همراه با احساس خستگی مداوم هستند، یا انجام وظایف روزمره را دشوار می کنند و بهتر است با یک متخصص بهداشت و سلامت روان به عنوان مشاورین و دکتر روانشناس تماس بگیرید.

هنگامی که بی ارزشی باعث می شود فرد افکاری در مورد خودکشی داشته باشد، یا باعث بروز بحران های جدید دیگری شود، ممکن است بهترین کار این باشد که فورا با یک روانشناس صحبت کنید.

مشاورین و دکترهای راونشناس ممکن است از شما در مورد احساسات و سایر علائمی که تجربه کرده اید سوال بپرسند. آنها همچنین ممکن است از شما بخواهند که یک پرسشنامه برای غربالگری علائم افسردگی یا اضطراب پر کنید. همچنین ممکن است یک معاینه فیزیکی و آزمایش‌ هایی مثل انواع کم خونی و… برای چک کردن سلامت جسمی و شرایط پزشکی که ممکن است در علائم افسردگی نقش داشته باشد، انجام دهید.

شما برای ارتباط راحت و بدون رو در رو شدن و خجالت کشیدن های بی مورد می توانید، از سایت ها و کلینیک آنلاین یا درمانگاه آنلاین کمک گرفته و از دکترهای آنلاین و این سایت ها استفاده کنید. تحقیقات نشان می دهد که سایت های فعال در درمان آنلاین می تواند به اندازه درمان سنتی چهره به چهره موثر باشند. درمان آنلاین روشی در دسترس و اغلب مقرون به صرفه برای دریافت کمک برای نگرانی های مربوط به سلامت روان و ارتباط با شخص روان پزشک هستند. این سایت ها خدماتی که درمان آنلاین را ارائه می دهند می توانند از نظر آنچه ارائه می دهند، قیمت آنها و نحوه انجام جلسات درمانی متفاوت باشند. در بسیاری از موارد، شامل گپ و گفتگوی آنلاین، ارتباط ویدئویی و تصویری، تلفنی و… هستند.

درمان شناختی رفتاری (Cognitive behavioral therapy) نیز نوعی از درمان است که به افراد کمک می کند افکار خود را نظم دهند تا تأثیر مثبتی بر احساسات و رفتار خود داشته باشند. پس می توان با تماس تلفنی یا مراجعه به درمانگاه های آنلاین یا روان شناسان حضوری در این مورد راهنمایی های لازم را دریافت کرد.

 

 

 

  • منبع
  • تخصصم اینه

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید