امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 280572
۸۶۳
۱
۰
نسخه چاپی

غذا خوردن احساسی و نحوه متوقف کردن آن

غذا خوردن احساسی و نحوه متوقف کردن آن

آیا برای احساس بهتر غذا می خورید یا استرس را کاهش می دهید؟ این نکات می تواند به شما کمک کند تا از خوردن احساسی خودداری کنید، با هوس ها مبارزه کنید، محرک های خود را شناسایی کنید و راه های رضایت بخش تری برای تغذیه احساسات خود بیابید.

خوردن احساسی چیست؟

ما همیشه فقط برای رفع گرسنگی جسمی غذا نمی خوریم. بسیاری از ما همچنین برای راحتی، تسکین استرس یا پاداش به خود به غذا روی می آوریم. و وقتی این کار را انجام می‌دهیم، تمایل داریم به سراغ غذاهای ناسالم، شیرینی‌ها و دیگر غذاهای آرامش‌بخش اما ناسالم برویم.

وقتی احساس ناراحتی می کنید ممکن است یک پیمانه بستنی بخرید، اگر حوصله ندارید یا تنها هستید پیتزا سفارش دهید.

غذا خوردن احساسی به معنای استفاده از غذا برای ایجاد احساس بهتر است - برای رفع نیازهای عاطفی، به جای شکم. متأسفانه، خوردن احساسی مشکلات عاطفی را برطرف نمی کند. در واقع، معمولاً احساس بدتری در شما ایجاد می کند. پس از آن، نه تنها موضوع عاطفی اصلی باقی می ماند، بلکه به خاطر پرخوری احساس گناه می کنید.

استفاده گهگاهی از غذا به عنوان جایزه، یا برای جشن گرفتن لزوماً چیز بدی نیست. اما وقتی که غذا خوردن مکانیسم مقابله عاطفی اولیه شماست - وقتی اولین انگیزه شما این است که هر زمان که استرس، ناراحت، عصبانی، تنها، خسته یا بی حوصله هستید، یخچال را باز کنید - در یک چرخه ناسالم گیر می کنید که در آن احساس یا مشکل واقعی است.

گرسنگی عاطفی را نمی توان با غذا پر کرد. غذا خوردن ممکن است در لحظه احساس خوبی داشته باشد، اما احساساتی که باعث خوردن غذا شده اند هنوز وجود دارند. و اغلب به دلیل کالری های غیر ضروری که مصرف کرده اید، بدتر از قبل احساس می کنید. خودت را به خاطر خرابکاری و نداشتن اراده بیشتر سرزنش میکنی.

با تشدید مشکل، یادگیری روش‌های سالم‌تر برای مقابله با احساسات را متوقف می‌کنید، کنترل وزنتان سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود، و به طور فزاینده‌ای نسبت به غذا و احساسات خود احساس ناتوانی می‌کنید. اما مهم نیست که چقدر نسبت به غذا و احساسات خود ناتوان هستید، ممکن است یک تغییر مثبت ایجاد کنید. شما می توانید روش های سالم تری برای مقابله با احساسات خود، اجتناب از محرک ها، غلبه بر هوس ها و در نهایت توقف غذا خوردن احساسی بیاموزید.

تفاوت گرسنگی عاطفی و گرسنگی فیزیکی

قبل از اینکه بتوانید از چرخه غذا خوردن احساسی رها شوید، ابتدا باید بیاموزید که چگونه بین گرسنگی عاطفی و فیزیکی تمایز قائل شوید. این می تواند پیچیده تر از آن چیزی باشد که به نظر می رسد، به خصوص اگر به طور منظم از غذا برای مقابله با احساسات خود استفاده می کنید.

گرسنگی عاطفی می تواند قدرتمند باشد، بنابراین به راحتی می توان آن را با گرسنگی فیزیکی اشتباه گرفت. اما سرنخ هایی وجود دارد که می توانید برای کمک به تشخیص گرسنگی جسمی و احساسی به دنبال آنها باشید.

گرسنگی احساسی به طور ناگهانی بروز می کند. در یک لحظه به شما ضربه می زند و احساس طاقت فرسا و فوری می کند. از سوی دیگر، گرسنگی فیزیکی به تدریج بیشتر می شود. میل به غذا خوردن به نظر نمی رسد که احساس رضایت فوری داشته باشد. (مگر اینکه برای مدت طولانی غذا نخورده باشید).

گرسنگی عاطفی میل به غذاهای راحتی خاص دارد. وقتی از نظر بدنی گرسنه هستید، تقریباً هر چیزی خوب به نظر می رسد - از جمله مواد سالم مانند سبزیجات. اما گرسنگی احساسی میل به غذای ناسالم یا تنقلات شیرین دارد که باعث عجله فوری می شوند. احساس می کنید به کیک پنیر یا پیتزا نیاز دارید و هیچ چیز دیگری انجام نمی دهید.

گرسنگی عاطفی اغلب منجر به خوردن بی فکر می شود. قبل از اینکه متوجه شوید، یک کیسه کامل چیپس یا یک پیمانه کامل بستنی خورده اید، بدون اینکه واقعاً توجه کنید یا کاملاً از آن لذت ببرید. وقتی در پاسخ به گرسنگی جسمی غذا می خورید، معمولاً از کاری که انجام می دهید آگاه هستید.

وقتی سیر شدید، گرسنگی عاطفی ارضا نمی شود. شما بیشتر و بیشتر میل می کنید، اغلب می خورید تا زمانی که به طرز ناراحت کننده ای سیر شوید. از سوی دیگر، گرسنگی فیزیکی نیازی به پر کردن ندارد. وقتی شکم پر است احساس سیری می کنید.

گرسنگی احساسی در معده نیست. به جای غرغر کردن شکم یا درد شکم، گرسنگی خود را مانند هوسی احساس می کنید که نمی توانید از سر خود بیرون بیایید. شما روی بافت ها، طعم ها و بوهای خاصی تمرکز کرده اید

گرسنگی عاطفی اغلب منجر به پشیمانی، گناه یا شرم می شود. وقتی برای رفع گرسنگی جسمی غذا می خورید، بعید است احساس گناه یا شرمساری کنید زیرا به سادگی به بدن خود آنچه نیاز دارد می دهید. اگر بعد از غذا خوردن احساس گناه می کنید، احتمالاً به این دلیل است که در اعماق خود می دانید که به دلایل تغذیه ای غذا نمی خورید.

محرک های غذا خوردن احساسی خود را شناسایی کنید

اولین قدم در توقف خوردن احساسی، شناسایی محرک های شخصی شماست. چه موقعیت‌ها، مکان‌ها یا احساساتی باعث می‌شود به راحتی به غذا برسید؟ بیشتر غذا خوردن احساسی با احساسات ناخوشایند مرتبط است، اما همچنین می تواند توسط احساسات مثبت، مانند پاداش دادن به خود برای رسیدن به هدف یا جشن گرفتن یک تعطیلات یا رویداد شاد، ایجاد شود.

علل رایج خوردن احساسی

استرس

آیا تا به حال متوجه شده اید که چگونه استرس شما را گرسنه می کند؟ این فقط در ذهن شما نیست. هنگامی که استرس مزمن است، همانطور که اغلب در دنیای پر هرج و مرج و سریع ما وجود دارد، بدن شما سطوح بالایی از هورمون استرس، کورتیزول را تولید می کند. کورتیزول میل به غذاهای شور، شیرین و سرخ شده را تحریک می کند، غذاهایی که انرژی و لذت را به شما می دهند. هر چه استرس کنترل نشده در زندگی شما بیشتر باشد، احتمال اینکه برای تسکین عاطفی به غذا روی بیاورید بیشتر است.

پر کردن احساسات غذا

خوردن می تواند راهی برای خاموش کردن موقت یا "خفه کردن" احساسات ناراحت کننده از جمله خشم، ترس، غم، اضطراب، تنهایی، رنجش و شرم باشد. در حالی که خود را با غذا بی حس می کنید، می توانید از احساسات دشواری که ترجیح می دهید احساس نکنید اجتناب کنید.

کسالت یا احساس پوچی

آیا غذا می خورید تا به خودتان کاری بدهید تا انجام دهید و خستگی را از بین ببرید، یا به عنوان راهی برای پرکردن خلأ زندگیتان؟ شما احساس عدم ارضا شدن و خالی بودن می کنید و غذا راهی برای مشغول کردن دهان و وقت شماست. در لحظه، شما را پر می کند و شما را از احساس بی هدفی و نارضایتی از زندگی تان دور می کند.

عادات دوران کودکی

به خاطرات دوران کودکی خود در مورد غذا فکر کنید. آیا والدینتان به رفتار خوبتان با بستنی پاداش می‌دادند، وقتی کارنامه خوبی گرفتید، شما را برای پیتزا بیرون آوردند، یا وقتی غمگین بودید، برایتان شیرینی سرو کردند؟ این عادت‌ها اغلب می‌توانند به بزرگسالی نیز منتقل شوند. یا ممکن است نوستالژی خوردن شما به خاطر خاطرات از کباب کردن همبرگر در حیاط خلوت با پدرتان یا پختن و خوردن کلوچه با مادرتان باشد.

تأثیرات اجتماعی

دور هم جمع شدن با افراد دیگر برای یک وعده غذایی راهی عالی برای کاهش استرس است، اما می تواند منجر به پرخوری نیز شود. صرفاً به این دلیل که غذا وجود دارد یا به این دلیل که دیگران در حال خوردن هستند، افراط کردن آسان است. همچنین ممکن است در موقعیت های اجتماعی به دلیل عصبی بودن پرخوری کنید. یا شاید خانواده یا حلقه دوستانتان شما را به پرخوری تشویق می کنند و همراهی با گروه آسان تر است.

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید