دختران آفتاب (Girls of the Sun) روایتگر داستان زندگی تلخ و درعینحال دلخراش زنان و دختران ایزدی است. آنها بعد از افتادن بهدست نیروهای داعش اتفاقات وحشتناکی را تجربه میکنند.
نویسنده و کارگردان فیلم، ایوا حسن (Eva Husson) فرانسوی است. او در تجربه قبلیاش فیلم سینمایی داستان عاشقانه مدرن (modern love story) را ساخت که سبکی بسیار متفاوت با فیلمهای هالیوودی داشت. حالا او سراغ داستان زندگی زنان ایزدی رفته و اثری بهنام دختران آفتاب را به لیست آثار سینمایی خود اضافه کرده است.
موضوع کلی فلیم، زندگی و مبارزات زنان ایزدی در برابر نیروهای داعش است. زنانی که با شجاعت تمام، اسلحه به دست گرفته و دربرابر دشمنان ایستادگی می کنند.
داستان فیلم زندگی دو زن با نام های ماتیلدا و بهار روایت میکند. یکی از آنها عکاس و گزارشگری فرانسوی و دیگری زنی کُرد و فرمانده گردان است. این دو زن ناگهان خود را در آتش جنگ کُردها و داعش سرگردان میبینند.
دختران آفتاب داستان زنانی که تسلیم نشدند
در این فیلم بهار با بازی ستاره ایرانی، گلشیفته فراهانی میبینیم. او نقش مادری مبارز را بازی میکند که جنگ زندگیاش را مختل کرده است. فیلم به زمان گذشته کات میخورد. زندگی بهار را نشان میدهد که به شغل وکالت مشغول بوده و عاشق همسر و فرزندش هِمین (Hemin) است. اما ناگهان با حمله نیروهای داعش به خانهاش، آرامش و زندگیاش به یکباره از او دور میشوند.
در مقابل چشمان بهتزدهاش تمام مردان خانواده اعدام میشوند و فرزندش به دست دشمن زندانی میشود. بهار هم همراه زنان دیگر ربوده میشود. به اسارت درمیآید و مورد تجاوز قرار میگیرد. یکی از غمانگیزترین سکانسهای فیلم زمانیست که بهار خودکشی خواهر کوچکترش را به چشم خود میبیند.
این داستان تلخ تنها درباره یکی از زنان ایزدی است که بعد از جنگ و حملات نیروهای دشمن، زندگیاش به معنای واقعی کلمه ویران شد. این داستان بر اساس واقعیت ساخته شده است. امازنان بسیاری در گذشتهای نهچندان دور وجود داشته اند،که مرگ یا بهتر بگوییم کشته شدن عزیزانشان را به چشم دیدهاند، اسیر شده و بارها مورد تجاوز قرار گرفتهاند و حتی بهعنوان برده خرید و فروش شدهاند. این فیلم جدای از داستان زندگی بهار، داستان یک تاریخ پرتکرار است.
اما دختران آفتاب زنانی را به تصویر میکشد که بعد از این فجایع دوباره روی پای خود ایستادهاند و با شجاعت اسلحه به دست گرفتند و مبارزه میکنند.
کاراکتر بهار یکی از نقات قوت فیلم است. او شخصیتی که سختیهای زیادی کشیده و همچنان در غم اتفاقات گذشته به سر میبرد. اما هیچگاه سربازان خود را ناامید نمیکند و دائما در حال روحیه دادن به آنها و تشویقشان به جنگ با دشمن و مقاومت در برابر ظلم است.
شاید به این فکر کنید که چرا بهار تصمیم به مبارزه گرفت؟ ماجرا از همان زمان اسارت شروع میشود. بهار به افرادی که همراه او اسیر بودند کمک میکند. آنها همگی و البته با مدیریت بهار از اسارت رها میشوند.(سکانسی که میتوان گفت بیش از حد طولانی و کشدار شد) باتوجه به این بخش از فلیم بهراحتی میتوان فهمید چرا بهار بعد از آزادی، اسلحه و مبارزه را انتخاب کرد و رهبری زنان مبارز دیگر را بر عهده گرفته و به جنگ رودررو با دشمن رفت. در این فیلم گلشیفته فراهانی در نقش بهار به دو زبان کردی و فرانسوی به ایفای نقش میپردازد.
داستان جنگ را به گوش دنیا برسانید
شخصیت دوم ماتیلدا است. زنی فرانسوی که از جنگ عکاسی میکند و روایتهای جنگ را به گوش دیگران میرساند.
ماتیدا چشمبندی مشکی روی یکی از چشمانش دارد. او نیز همانند بهار بهتازگی شوهرش را از دست داده است. درواقع مرگ شوهرش در لیبی ضربه بسیار سختی به او وارد کرده است.
در سکانس آغازی فیلم اِمانوئل برکو در نقش ماتیلدا را می بینیم. دیالوگهای این قسمت را میتوان بخشی از نقاط ضعف فیلم بهحساب آورد. در این صحنه صدای ماتیلدا را در حین حرکت او میشنویم. مشکل اینست که دیالوگها تاحدودی غیرواقعی و شاعرانه بودند. نکته اینجاست که فیلم با این دیالوگها آغاز میشود و به پایان میرسد.
بهمحض اینکه ماتیلدا با هدف عکاسی از جنگ به مناطق کردنشین عراق رسید، زنی از او پرسید:
_تو توی این جهنم چیکار میکنی؟
و بعد با لحنی تمسخر آمیز حرفش را ادامه داد:
_البته که شما سردسته تبلیغات مارکسیست-فمنیست هستید.
انگار که این گفتوگو میان زن جنگزده و ماتیلدا یک مکالمه کوچه بازاری از نوع بینالمللی است. اما در این فیلم بیشتر غیرطبیعی و تاحدودی مضحک بهنظر میرسد.
موسیقی متن
نمیتوان این موضوع را انکار کرد که یکی از اجزای تاثیرگذار هر فیلم موسیقی متن آن است. آهنگساز فیلم دختران آفتاب، مارگون کیبی(morgan kibby) است. هرگاه تصویر روی تجمع سربازان زن بوده، با تنهای موسیقی که باهم ترکیب میکرد، سعی داشت آن موسیقی دراماتیک را در ذهن مخاطب حک کند و صحنهبهصحنه فیلم را برای او ماندگار کند.
در یکی از سکانسهای تاثیرگذار این فیلم سربازان زن سعی میکنند با خواندن آهنگی روحیه خود و دیگر همرزمان را تقویت کنند. موسیقی این قسمت توسط مارگون کیبی و متن آهنگ توسط خود ایوا حسن نوشته شده است. آنها میخوانند: “اینجا به سرزمین تازهای بدل خواهد شد.”
درباره نویسنده و کارگردان فیلم دختران آفتاب
دیدن ایوا حسن بهعنوان یک کارگردانِ تاحدودی تازهکار که برای تلنگر صحنههای جنگی را به مخاطب نشان میدهد، تحسینبرانگیز است. همچنین استفاده او از هالیوود بهعنوان جایی برای نشان دادن وضع وحشتناک و ناراحتکننده زنان ایزدی، بخش چالشبرانگیز کار او است.
از طرفی او مانند درخششی تازه در روایت کردن داستان زنان در جنگ است. داستانی که مدت زیادی از رخ دادن آن در واقعیت نمیگذرد. ولی متاسفانه بسیاری از ما آن را از یاد بردهایم. این فیلم ایوا حسن بهدلیل زنده کردن داستان این افراد بسیاز قابلتحسین است. البته این نکته را نباید نادیده گرفت که داستان دختران آفتاب در مقایسه با واقعیت بهطرز آشکاری متفاوت است. از آنجایی که مرز اتفاقات واقعی و چیزهایی که ساخته ذهن عوامل است چندان مشخص نشده، فیلم تاحدی از واقعیت دور شده و بیشتر فانتزی به نظر میرسد.
سخن آخر
زمان زیادی از ظهور داعش نمیگذرد. احتمالا شما هم درباره کشتار ایزدیها بهدست داعش در اخبار شنیدهاید. این فیلم تلاش کرده تا داستان زندگی یکی از این زنان ایزدی به ما نشان دهد. با اینکه فیلم از اتفاقات واقعی الهام گرفته است اما گاهی از مسیرش منحرف شده و صحت اتفاقات و اطلاعاتی که میدهد کمی زیر سوال میرود. گرچه نمیتوانیم به این فیلم بهعنوان یکی از بهترین آثار سالهای اخیر نگاه کنیم، اما فیلم درک ملموسیتری از آنچه بر ایزدیها رفته است را به ما میدهد.
دیدگاه