امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 277405
۲۸۲۸
۱
۰
نسخه چاپی

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

ماری آنتوانت معروف به ماری اتریشی، واپسین ملکه فرانسه پیش از انقلاب کبیر فرانسه است.

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

زندگینامه ماری آنتوانت

ماری آنتوانت، معروف به ماری اتریشی، واپسین ملکه فرانسه پیش از انقلاب کبیر فرانسه است. او در ۲ نوامبر ۱۷۵۵ در کاخ مشهور هفبورگ شهر وین در آرشیدوک‌نشین اتریش امپراتوری مقدس روم متولد شد. ماری آنتوانت، دختر فرانتس یکم امپراتور مقدس روم و ماریا ترزا فرمانروای اتریش بود و در سال ۱۷۷۰ میلادی به همسری دوفن فرانسه، لوئی درآمد.

آنتوانت یک بانوی اشراف‌زاده، ولخرج و خوشگذران بود که از روند جامعه آگاهی چندانی نداشت. گفته شده که زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود وی از کسی پرسید «مردم چه می‌خواهند؟» آن شخص پاسخ داد: «نان ندارند» و ملکه گفته بود: «خب کیک بخورند!» اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ماری آنتوانت این سخنان را بر زبان رانده باشد. وی به زبان فرانسه و آلمانی تسلط داشت. در کتاب غرش طوفان اشاره شده‌است که یکی از افسران در مورد او گفته‌است هرگز زنی را ندیده بودم که با این فصاحت فرانسوی تکلم کند و با این روانی آلمانی صحبت کند. ملکه فرانسه به زبان انگلیسی نیز آشنایی داشت.

در کل مردم فرانسه از او بیزار بودند و این بیزاری را در روزنامه‌های بومی آن زمان به نمایش می‌گذاشتند.

ماری آنتوانت در یک خانواده سلطنتی متولد شد و از همان ابتدا زندگی پرحاشیه‌ای داشت. او به دلیل زیبایی، هوش و استعدادش، به عنوان یکی از محبوب‌ترین چهره‌های دربار اتریش شناخته می‌شد.

در سال ۱۷۷۰، ماری آنتوانت با لوئی، دوفن فرانسه، ازدواج کرد. این ازدواج به دلیل اختلافات سیاسی بین دو کشور، با مخالفت‌های زیادی روبرو شد. با این حال، ماری آنتوانت و لوئی توانستند رابطه‌ای عاشقانه با یکدیگر برقرار کنند.

ماری آنتوانت به عنوان ملکه فرانسه، زندگی پرحاشیه‌ای داشت. او به دلیل سبک زندگی تجملی و ولخرجانه‌اش، مورد انتقاد بسیاری از مردم قرار می‌گرفت. همچنین، او به دلیل ارتباطش با اشراف و درباریان اتریشی، متهم به خیانت به فرانسه بود.

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

شخصیت ماری آنتوانت

ماری آنتوانت به عنوان یکی از نمادهای انقلاب فرانسه شناخته می‌شود. او اغلب به عنوان یک ملکه بی‌فکر و بی‌مسئولیت که باعث سقوط نظام پادشاهی فرانسه شد، تصویر می‌شود. با این حال، برخی از مورخان معتقدند که ماری آنتوانت قربانی شرایط سیاسی زمان خود بوده است و نقش چندانی در سقوط نظام پادشاهی فرانسه نداشته است.

با این حال، ماری آنتوانت همچنان یکی از شخصیت‌های بحث‌برانگیز تاریخ است. او موضوع فیلم‌ها، کتاب‌ها و نمایش‌های متعددی بوده است.

ماری آنتوانت شخصیتی پیچیده و جذاب بود. او از یک سو، فردی زیبا، باهوش و با استعداد بود. از سوی دیگر، او فردی تجمل‌گر و ولخرج بود که توجه زیادی به سیاست نداشت.

ماری آنتوانت همچنین فردی احساساتی و حساس بود. او از شنیدن انتقادات مردم بسیار ناراحت می‌شد و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گرفت.

جمله ی معروف بگذارید کیک بخورند

همان‌طور که گفتیم، ماری آنتوانت را با این جمله می‌شناسند. داستان از این قرار بوده است که وقتی در اوایل شکل‌گیری انقلاب در سال ۱۷۸۹ خبر گرسنگی مردم و کمبود نان به گوش ماری آنتوانت می‌رسد، ملکه می‌گوید: «بگذارید بریوش (نوعی شیرینی فرانسوی) بخورند.»

سندی برای این ادعا وجود ندارد و بسیاری از مورخان اعتقاد دارند؛ بیان چنین کلمات ظالمانه‌ای از دهان ملکه فرانسه بی‌ادبی بزرگی محسوب می‌شده و این جمله نمی‌تواند متعلق به او باشد. علی‌رغم سبک زندگی بسیار تجملی، ماری آنتوانت به خیریه‌ها نیز کمک می‌کرد و به طبقه متوسط کشورش علاقه داشت. برخی از مورخان ادعا می‌کنند سابقه این جمله به ملکه ماری ترز شاهزاده اسپانیایی و همسر لویی چهاردهم برمی‌گردد.

ماری آنتوانت و لویی شانزدهم

در سال ۱۷۶۵ ولیعهد لویی پانزدهم درگذشت. پس از درگذشت او، بزرگترین پسرش یعنی لویی آگوست ولیعهد فرانسه شد. با دستور لویی پانزدهم، پدربزرگ ولیعهد، ماری آنتوانت از اتریش راهی فرانسه شد تا در سن ۱۴ سالکی با پادشاه آینده فرانسه ازدواج کند.

لویی پانزدهم در ۱۷۶۸ معلمی را برای آموزش همسر آینده نوه‌اش به اتریش فرستاد. این معلم معتقد بود ماری آنتوانت بسیار باهوش‌تر از چیزی است که انتظارش را داشته است اما به‌خاطر تنبلی و سبک‌سری، آموزش به او کار آسانی نیست. ماری آنتوانت با چشمان آبی-طوسی و موی بلوند خاکستری، دختر زیبایی محسوب می‌شد. او در سن ۱۴ سالگی و در می سال ۱۷۷۰ به فرانسه عزیمت کرد تا به همسرش بپیوندد.

در این سفر او با ۵۷ کالسکه، ۱۱۷ مرد پیاده و ۳۷۶ اسب همراهی می‌شد. ماری آنتوانت و لویی آگوست در ۱۶ می سال ۱۷۷۰ ازدواج کردند. این زن جوان به شکل واضحی آماده ازدواج نبود و نتوانست به‌راحتی خود را با زندگی متأهلی وفق دهد. نامه‌های متعدد و منظم او حکایت از دلتنگی شدیدش برای خانواده داشت.

او در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: «بانوی من، مادر بسیار عزیزم، من هیچکدام از نامه‌های شما را بدون ریختن اشک نخوانده‌ام». او همچنین از نارضایتی‌هایش از رسوم فرانسوی گفته و می‌نویسد: «باید رژ زدن و شستن دستانم جلوی تمام مردم انجام شود». وقتی لویی پانزدهم درگذشت و لویی آگوست به تخت نشست، ماری آنتوانتِ ۱۹ ساله ملکه فرانسه شد.

شخصیت‌های لویی شانزدهم و ماری آنتوانت بسیار متفاوت از هم بود. لویی بسیار درون‌گرا، خجالتی و مردد بود و از کار‌های انفرادی مانند مطالعه و آهنگری لذت می‌برد اما ماری آنتوانت بسیار سرزنده و برون‌گرا بود. او عاشق حضور در اجتماعات و جمع‌های مختلف بود. ماری آنتوانت به قماربازی، برگزاری و شرکت در مهمانی‌های پر تجمل و علاقه‌اش به مد شهرت داشت.

وقتی پادشاه قبل از نیمه شب به تخت می‌رفت، مهمانی‌های شبانه‌ی ماری آنتوانت هنوز آغاز نشده بود و وقتی ملکه درست قبل از ظهر از خواب بیدار می‌شد، پادشاه ساعت‌ها قبل به سر کارش رفته بود.

از سال ۱۷۸۰، ماری آنتوانت کم‌کم بیشتر وقت خود را در پُتی تریانو؛ کاخ خصوصی‌اش، سپری می‌کرد و تقریباً همیشه از شاه دور بود. در همین زمان بود که شایعه‌هایی مبنی بر رابطه او با یک دیپلمات سوئدی به گوش می‌رسید.

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

دختر ماری آنتوانت

در سال ۱۷۷۸ ماری آنتوانت تنها دختر خود یعنی ماری ترز شارلوت را به دنیا آورد. یک سال قبل‌تر شایعه‌هایی به گوش مادر او رسیده بود که ازدواج ملکه و پادشاه هنوز گویی رسمی نشده و آنها آمیزش نکرده‌اند. به همین علت ماریا ترز برادر بزرگ‌تر ماری آنتوانت را برای نصیحت کردن او، به فرانسه فرستاد. اگر چه نمی‌دانیم چه صحبت‌هایی بین آن‌ها رد و بدل شد، اما نتیجه مثبت بود و اولین فرزند لویی شانزدهم و ماری آنتوانت سال بعد متولد شد.

لقب ماری آنتوانت

در دهه ۱۷۸۰ عده‌ی زیادی ماری آنتوانت را به جهالت، تجمل افراطی و روابط نامشروع متهم می‌کردند. در آن سال‌ها در زیر بعضی از کارتون‌هایی که از او در جزوه‌ها و نشریه‌ها چاپ می‌شد، نوشته بود؛ مادام دِفیسیت. صفت دِفیسیت به کسی اطلاق می‌شود که عقده و کمبود دارد.

در آن زمان حکومت فرانسه دچار بحران‌های مالی شده بود. برداشت بد محصولات کشاورزی قیمت عموم مواد غذایی را به شدت بالا برده بود و همین امر تجمل بی‌حد و مرز ماری آنتوانت را به موضوعی محبوب برای تمسخر مردم تبدیل کرد. در سال ۱۷۸۵، رسوایی فروش یک گردنبند الماس برای همیشه اعتبار ملکه را نابود کرد. یک دزد که خود را ماری آنتوانت جا زده بود، یک گردنبند ۶۴۷ الماسی را دزدیده و آن را به‌صورت غیرقانونی به لندن برده بود تا قطعه قطعه بفروشد. اگر چه ماری آنتوانت هیچ ارتباطی با این فرد نداشت اما مردم چیز دیگری را باور کرده بودند. او که اصلاً به نگاه انتقادی مردم اهمیتی نمی‌داد، شروع به ساخت یک قصر روستایی در نزدیکی پُتی تریانو در باغ‌های ورسای کرد.

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

انقلاب فرانسه

در ۱۴ جولای سال ۱۷۸۹، نهصد نفر از کارگران و دهقانان پاریسی به زندان باستی حمله کردند تا از آنجا سلاح و مهمات بردارند. این حرکت به نوعی آغازگر انقلاب فرانسه بود. در ششم اکتبر همان سال، جمعیتی بیش از ۱۰۰۰۰ نفر بیرون کاخ ورسای برای بازگشت شاه و ملکه به پاریس، تجمع کردند. بعد از استقرار خانواده سلطنتی در کاخ تویلری پاریس، لویی شانزدهم که همیشه مردد و بی‌عمل بود، تقریباً از کار کنار کشید و ماری آنتوانت جای او را گرفت.

او با ملاقات با مشاوران و سفیران و فرستادن نامه‌های اضطراری به سایر حکمرانان اروپایی از آن‌ها تقاضای نجات پادشاهی فرانسه را ‌کرد. بر طبق نقشه‌ای که ماری آنتوانت و معشوق سوئدی‌اش کشیده بودند، او و خانواده سلطنتی در ژوئن سال ۱۷۹۱ اقدام به فرار از فرانسه کردند. آنها در مسیر شناسایی و دستگیر شده و به پاریس بازگردانده شدند.

در سپتامبر همان سال لویی شانزدهم با نوشتن قانون اساسی جدیدی که توسط مجلس ملی تصویب شده بود، موافقت کرد تا در ازای آن حداقل به‌صورت نمادین قدرتش را حفظ کند. در نهایت در سپتامبر سال ۱۷۹۲ بعد از یک ماه کشتار خونین در پاریس، پادشاهی سرنگون و جمهوری فرانسه تأسیس شد.

زندگی نامه ماری آنتوانت: از زندگی شاهانه تا اعدام با گیوتین

مرگ ماری آنتوانت

در دوران انقلاب ماری آنتوانت از برادرش لئوپولد دوم، امپراتور مقدس روم پادشاه اتریش درخواست یاری کرد. با اعلام جنگ اتریش به فرانسه در حال انقلاب، مردم خشمگین در ۱۰ اوت ۱۷۹۲ به پادشاهی لوئی شانزدهم بر فرانسه پایان دادند. خانواده پادشاهی به زندان افتادند و کوشش شاه و ملکه برای گریز نافرجام ماند و سرانجام در ۱۶ اکتبر ۱۷۹۳ میلادی، چند ماه پس از شوهرش در میدان کنکورد در پاریس، زیر تیغ گیوتین رفت.

در شب قبل از اعدام، او آخرین کلمات خود را برای الیزابت، زن برادرش نوشت. او این‌طور نوشته بود: «من مانند مردمی که ضمیر پاک دارند، آرام هستم». در لحظاتی قبل از اعدام، وقتی کشیش به او نزدیک شد و گفت شجاعت داشته باش، ماری آنتوانت پاسخ داد، شجاعت؟ لحظه‌ای که درد و رنج‌های من به پایان می‌رسد لحظه‌ای نیست که شجاعت، مرا ناامید کند.

ماری آنتوانت در طول بازداشت خود در زندان، دچار علائمی شد که شبیه به توهم فرگولی بود. او معتقد بود که نگهبانان زندان برای آسیب رساندن به او فرستاده شده‌اند. او همچنین باور داشت که صدایی به او می‌گوید که خودکشی کند.

ماری آنتوانت در طول بازداشت خود در زندان، علائم مختلفی از توهم فرگولی را نشان داد. این علائم عبارت بودند از:

• باور به اینکه نگهبانان زندان برای آسیب رساندن به او فرستاده شده‌اند. او معتقد بود که نگهبانان به او غذای مسموم می‌دهند یا او را شکنجه می‌کنند.

• باور به اینکه صدایی به او می‌گوید که خودکشی کند. او می‌گفت که صدایی در سرش به او می‌گوید که خودکشی کند تا از عذاب رهایی یابد.

• احساس اینکه تحت نظر است یا تحت تعقیب است. او می‌گفت که احساس می‌کند که در همه جا توسط جاسوسان تحت نظر است.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید