امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 278213
۷۷۲
۱
۰
نسخه چاپی

تمام اطلاعات درباره گروه طالبان از تحجر افراط گرایانه تا روشنفکری متحجرانه

تمام اطلاعات درباره گروه طالبان از تحجر افراط گرایانه تا روشنفکری متحجرانه

طالبان کیست؟

طالبان گروه مسلح سلفی قوم پشتون در افغانستان است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی این کشور و برپایی امارت اسلامی می‌جنگد و دوبار تاکنون در مهر/میزان سال ۱۳۷۵ هجری شمسی و مرداد/اسد سال ۱۴۰۰ هجری شمسی، با تصرف کابل، پایتخت این کشور، تشکیل حکومت داده است.

اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام (دیوبندی، سلفی و وهابی) و مقررات سخت‌گیرانه قبیله‌ای پشتون استوار است.

این گروه در تابستان ۱۳۷۳ش/۱۹۹۶م توسط دولت پاکستان و گروه‌های بنیادگرای سنی و حمایت عربستان، به رهبری ملایان و طالب‌های پشتون در مدارس مناطق مرزی پاکستان در شهرهای پیشاور و کویته بوجود آمد. طالبان چند ماه بعد با تصرف قندهار و بیرون راندن مجاهدین، خبر از تشکیل امارت اسلامی داد. در ۱۳۷۵ش/۱۹۹۸م طالبان با تصرف کابل، از طرف پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته شد و القاعده و گروه‌های بنیادگرای آسیای میانه اجازه فعالیت در افغانستان را پیدا کردند.

با حمله القاعده در ۲۰شهریور ۱۳۸۰ش/۲۰سپتامبر ۲۰۰۱م به نیویورک و عدم همکاری طالبان در دستگیری اسامه بن لادن، رهبر القاعده، دولت امریکا به مراکز طالبان حمله کرد و حکومت آن را ساقط کرد (دی/جدی ۱۳۸۰ش). در زمان حکومت این گروه بین سال‌های ۱۳۷۵ش/۱۹۹۶م تا ۱۳۸۰ش/۲۰۰۱م، شیعیان افغانستان محدودیت، فشار و سرکوب شدیدی را تجربه کردند.

طالبان در ۱۳۹۹ش با دولت امریکا به توافق صلح دست یافتند و با خروج نیروهای این کشور در مرداد/اسد ۱۴۰۰ش، توانستند با کمترین درگیری، دوباره بر افغانستان تسلط یابند.

عوامل داخلی و خارجی پیدایش طالبان

ظهور طالبان (۱۳۷۳ش/۱۹۹۴م در کویته پاکستان)، از ترکیب و تناسب عوامل داخلی و خارجی بود که موارد اصلی و برجسته به شرح زیر است:

گروه‌های بنیادگرا

در ایالات و مناطق مرزی پاکستان بخصوص در پیشاور و کویته، از دهه چهل خورشیدی به این سو، احزاب سنی مانند جمعیت علمای اسلام، جماعت اسلامی و اهل حدیث، مدارس علمیه ایجاد کردند.

در این مدارس فقط برخی متون مذهبی با تفسیر و دیدگاه مکتب دیوبندی (هند) تدریس می‌شود که دیدگاه‌ها و فعالیت‌های مشترک با سلفیه و وهابیت دارد. پس از ورود مهاجرین افغانستانی به این مناطق، تعداد قابل توجهی از جوانان، جذب این مراکز شدند و نیز، بر تعداد این مدارس افزوده گشت.

در این مراکز بارها گفته می‌شد که مجاهدین و شیعیان، فاسد و خارج از دین هستند و خارجی‌ها نیز نیروهای شیطانی معرفی می‌شدند. سپس با تحریک و تشویق طلبه‌ها به جهاد و وظیفه دینی آنان برای پاکسازی افغانستان و یادآوری تعصب قومی، آنان را مسلح و سازمان‌دهی کرده و به افغانستان گسیل داشتند.

فرهنگ قبیله‌ای

بیشتر افراد طالبان از قوم پشتون هستند. این افراد در فضای قبیله‌ای، روستایی یا اردوگاهی همراه با فقر و بی‌سوادی تربیت شده بودند.

البته پس از تسلط طالبان بر کابل، به‌تدریج، افراد غیر پشتون یا غیر بنیادگرا نیز به این گروه پیوستند: سنی‌های بنیادگرای تاجیک و ازبک (بدخشان و مناطق شمال افغانستان)، مجاهدین عرب، چچن و ازبکستانی، و نیز پشتون‌هایی که در دولت‌های کمونیستی افغانستان همکاری و تجربه داشتند.

افکار عمومی

سران و فرماندهان گروه‌های مجاهدین پس از سقوط دولت نجیب‌الله (بهار۱۳۷۱ش/۱۹۹۲م)، تلاش کردند کابل و سلاح‌های سنگین آن را بدست آورند و اختلافات آنان به درگیری‌های شدید، تلفات سنگین و ویران شدن کابل و شهرهای بزرگ انجامد. رونق اقتصادی، ثبات اجتماعی و امنیت همگانی در دوره دولت مجاهدین از بین رفت.

به‌گفته ظاهر طنین، نویسنده کتاب «افغانستان در قرن بیستم» فساد، زورگویی و اعمال خلاف قانون، رواج بیشتر یافت.افکار عمومی برای توقف و جبران نابسامانی‌های عملکرد مجاهدین، به اعتراض برخاست. ناشناخته بودن اولیه طالبان باعث شد که تصور عمومی بر متفاوت بودن و بهتر بودن این گروه شکل گیرد.

دولت پاکستان

ورود نیروهای شوروی سابق به افغانستان(زمستان ۱۳۵۸ش/۱۹۸۰م)، شکل‌گیری نیروهای مجاهد و ارتباط زمینی آنان با شهرهای مرزی پاکستان، باعث شد با حمایت رییس وقت دولت پاکستان (ضیاءالحق)، کمک‌های امریکا، انگلیس و عربستان و امارات، احزاب متعدد جهادی در آنجا شکل گیرد.

سران احزاب از ملایان فعال، و سربازان از جوانان مهاجر یا مقیم افغانستان تشکیل شده بود. پس از مدتی رییس وقت دولت پاکستان (خانم بی‌نظیر بوتو) و حکومت عربستان به سمت تشکیل گروه جدید با زمینه کنترل، نظارت و وفاداری بیشتر رفت.

سکوت اولیه سازمان‌ملل و امریکا

پس از خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان در زمستان ۱۳۶۷ش/۱۹۸۹م، مجاهدین با عدم قبول طرح صلح سازمان ملل، نتوانستند توافق همگانی در کابل برای ایجاد دولت بدست آورند. در این شرایط پاکستان و احزاب اسلام‌گرای آن، طرح تشکیل گروه جدیدی را فراهم کردند که گفته شد با تایید ضمنی و استقبال بعدی امریکا روبرو گشت.

دولت عربستان

وحید مژده، نویسنده کتابی درباره طالبان، حمایت و کمک عربستان را به مجاهدین و طالبان دارای دو علت اصلی می‌دانست: نخست، گسترش نفوذ در میان کشورهای اسلامی با هدف مطرح کردن خود به‌عنوان قدرت اصلی اسلامی، و دوم، کاهش نفوذ ایران. هم‌چنین توجه و فعالیت نیروهای بنیادگرای عربستان، امارات متحده و کشورهای عربی دیگر، از انتقاد، مخالفت و تهدید سران این کشورها به فرصت جهاد در افغانستان منحرف شد.

تمام اطلاعات درباره گروه طالبان از تحجر افراط گرایانه تا روشنفکری متحجرانه

مبانی فکری طالبان

الگوی سلفی

مبانی اندیشه ملایان طالب، ناشی از مکتب دیوبندی هند و سلفیه است. آنان دوره‌های آغازین و میانی اسلام را دوران طلایی، و دور از هرگونه خطا و نقد می‌دانند. به نظر آنان این دوره نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین مشخصات زندگی اسلامی را به سیره و سنت حضرت محمد(ص) داشته، و باید نظام زندگی اکنون مسلمانان نیز به آن دوره برگردد.

نظام خلافت

مهم‌ترین اصل در اندیشه سیاسی دیوبندی و طالبان، زنده کردن خلافت در نظام سیاسی اسلام است. طالبان، اسلامی ماندن جامعه را در اسلامی بودن حکومت می‌داند. بنابراین بازگشت به جامعه آرمانی موردنظر طالبان، مستلزم زنده‌کردن نظام حکومتی آن زمان یعنی خلافت است. از ارکان این نظام سیاسی، بیعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه است. در تئوری خلافت و امارت، مردم و احزاب جایگاهی ندارند.

برتری قومی

طالبان اعتقاد دارد که برای خلافت و ریاست دولت اسلامی افغانستان، قبیله احمدخان درانی (ابدالی) از قوم پشتون، شایستگی و اصالت دارند، زیرا او پایه‌گذار اولین حکومت مستقل در قندهار است که منجر به تشکیل کشور افغانستان شد.

اهداف طالبان

احیای الگوی زندگی سلفی

طالبان با الگو دانستن زندگی اسلامی مورد نظرشان، پس از تصرف قندهار، هرات و کابل و نیز، پس از تشکیل حکومت، دستورات همگانی ویژه‌ای در این راستا صادر کرد مانند:

- مردان باید ریش بلند و لباس محلی داشته باشند.

- نماز جماعت اجباری است.

- رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره و وسایل موسیقی، ابزار شیطانی اعلام شد.

- نقاشی و عکاسی موجودات زنده ممنوع گردید.

- دختران و زنان حق تحصیل و کار ندارند و برای حضور در بیرون خانه بی‌آرایش، کاملا پوشیده و همراه با پسر یا مرد محرم باشند.

- پیروان غیر اهل‌سنت مانند شیعیان و اسماعیلیان حق انجام مراسم مذهبی ندارند.

- زکات و عشر به عنوان مالیات‌های اسلامی دوباره رایج شد.

تشکیل نظام خلافت

اندیشه سیاسی و حاکمیتی طالبان، نظیر سایر جنبش‌های اهل‌سنت، بر پایه خلافت اسلامی است. در این راستا طالبان پس از تصرف کابل، با ملا محمدعمر، به‌عنوان امیرالمومنین و امیر امارت اسلامی بیعت کردند. رهبران بعد از وی نیز تحت این دو عنوان انتخاب می‌شوند.

حفظ برتری سیاسی قومی

پشتون‌ها از قرن ۱۱ش/۱۸م قدرت را پیوسته در افغانستان به دست داشته‌اند ولی ریاست برهان‌الدین ربانی ـ ملای تاجیک ـ بر دولت مجاهدین این رویه را قطع کرد. بنابر این ملامحمد عمر، رهبر طالبان با اعتقاد به اصالت پشتون‌ها برای گرفتن قدرت، کوشید تا این سنت را دوباره زنده کند.

تمام اطلاعات درباره گروه طالبان از تحجر افراط گرایانه تا روشنفکری متحجرانه

حکومت طالبان

در مهر ۱۳۷۳ش پس از یک درگیری خونین میان نیروهای محلی مجاهدین و گروهی نوظهور در اسپین بولدگ، در افغانستان و نزدیک مرز پاکستان، فردی به نام مولوی منان نیازی با بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی مصاحبه کرد و خود را سخنگوی گروه جنگجوی جدید معرفی نمود. اواهداف گروه را این‌گونه اعلام نمود: ما محصلین و طالبان مدارس دینی هستیم که برای از بین بردن گروه‌ها و دسته‌جات مسلح محلی و برقراری امنیت راه‌های تجاری اقدام نموده‌ایم.

طالبان به سرعت توانستند قندهار، مهم‌ترین ولایت جنوبی افغانستان را تصرف کرده و در آنجا حکومت محلی خود را ایجاد کنند.

در مهر ۱۳۷۵ش گروه طالبان وارد کابل شد. ارگ رياست جمهوري را گرفت و امارت اسلامی تاسیس کرد ولی ملاعمر در قندهار ماند.

طالبان تا آبان ۱۳۸۰ش بر بخش زيادی از افغانستان حکومت کرد. البته مجاهدین افغانستان در مناطق مختلف با طالبان در نبرد بودند و حاج قاسم سلیمانی نیز که فرمانده سپاه قدس بود، در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا می‌کرد و به مجاهدین برای مقابله با طالبان کمک می‌کرد.

در پی حمله به برج‌های دوقلو در نیویورک (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱)، دولت آمریکا، گروه القاعده را متهم به دست داشتن در این حمله دانست و از طالبان خواست تا اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده را به امریکا تحویل دهد؛ در پی خودداری طالبان از پذیرش این درخواست، آمریکا به مراکز این گروه در افغانستان حمله کرد. پس از سقوط دولت طالبان در آبان(عقرب)۱۳۸۰ش، بیشتر اعضای باقی‌مانده به پاکستان فراری شدند.

در مرداد/اسد ۱۴۰۰ش، ۲۰ سال پس از سقوط حکومت، این گروه توانست دوباره کابل را تصرف کند و اعلام تشکیل امارت اسلامی کند.

رهبران طالبان

از زمان تشکیل طالبان، رهبری این گروه را سه نفر زیر پیاپی بر عهده داشته‌اند:

ملا عمر

اولین رییس طالبان محمدعمر (قندهار۱۳۳۹ش-پاکستان۱۳۹۲ش/۱۹۶۰-۲۰۱۳م) معروف به ملاعمر بود. محمد عمر پس از تصرف کابل (مهر ۱۳۷۵ش/اکتبر۱۹۹۶م) در گردهمایی ملایان و طلبه‌های جنوب افغانستان به امارت اسلامی طالبان انتخاب شد. او سابقه جهاد و عضویت در برخی احزاب جهادی افغانستان را دارا بود که از آن کناره‌گیری کرد. محمدعمر پس از سقوط حکومت طالبان و فرار به پاکستان تا هنگام مرگ دیده نشد.

ملا اخترمحمد منصور

پس از محمدعمر، اختر محمد منصور(ولایت قندهار۱۳۴۷-پاکستان۱۳۹۵ش/۱۹۶۸-۲۰۱۶م)، فرد شماره دو این گروه، بعنوان رهبر جدید آن انتخاب شد اما بخشی از طالبان، این انتخاب را نپذیرفته و جدا شدند

ملا هبت‌الله آخوندزاده

این فرد(متولد:قندهار۱۳۴۰ش/۱۹۶۱م)، قاضی‌القضات طالبان در زمان ملاعمر بوده و بین طالبان به شیخ الحدیث نیز مشهور است، ولی سوابق نظامی و مدیریتی چندانی ندارد.

  • منبع
  • ویکی شیعه

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید